من گفته بودم كه خيلي جاها مباحثه ايجاد كردم و اكثرا آغاز اون از خدآ بوده. حالا ميبينم اينجا هم داره بحث هاي ما به اين قضيه پيوند ميخوره. در ادامه متني رو ميگذارم كه در اون نتيجه يكي از مباحثات اومده و من ازش در خيلي جاها استفاده ميكنم. منظور من از اين كه مباحثه را ميندازم اينه كه به چنين نتايجي برسه كه هركس هرجايي خواست به چيزي اشاره كنه كه خيلي از سؤالات در ذهن رو جواب بده به اون اشاره كنه! متن زير را بخوانيد! و از اصل بحث خارج نشيد لطفا!
((
از دوران طفولیت به یاد داریم که "چون جهان وجود دارد،حتما چیزی باید عامل به وجود آمدنش باشد، پس خدایی وجود دارد." اما عجیب نیست که در برابر چنین استدلالی کسی به سادگی بگوید:"پس خدا را چه کسی به وجود آورده است؟" اکنون می خواهیم نگاهی دقیق تر به این سوالات داشته باشیم. و موضوع را تا حد ممکن روشن کنیم. یک کیهان شناس که می خواهد به جهان عظیم فکر کند باید ابتدا شهود زمینی اش را کنار بگذارد، حالا که ما می خواهیم به چیزی فراتر از جهان فکر کنیم باید شهود کیهانی مان را هم کنار بگذاریم. این است که ابتدا یک تقسیم بندی دقیق می کنیم.
هر موجودی بودنش از دو حال خارج نیست:
1) وجود داشتنش ضرورت دارد. یعنی حتما باید باشد.
2) وجود داشتنش ضرورت ندارد. یعنی می توانست باشد یا نباشد.
.
.
.