دوستان عزیز
با سلام
لطفا پرسشهای راجع به کیهان شناسی و اختر فیزیک را در این تاپیک مطرح کنید
ممنون
دوستان عزیز
با سلام
لطفا پرسشهای راجع به کیهان شناسی و اختر فیزیک را در این تاپیک مطرح کنید
ممنون
ویرایش توسط Ehsan : 01-17-2013 در ساعت 11:55 PM
2215, Arta.kh, Astronomy-sun, bahare akbarie, berjis93, elman, fatemeh.zar, Hooman, ingenious, javadstar76, mahsa, Mat, melika bidabadi, mjaasgari, Mojtaba.M, moonlight13, mostafa2018, nakhodaye aseman, neda vardast, p.i.w, pam pam, Parnia Shokri, parvin, r.soltanikhah, reza3000, rostam, Saeed Jafari, safavico, sasan20oo20, shahrahan, shahrzad.b.m, skynight, subaro, tileiran, فائزه معتضدیان, مبین سبزواری, محمد اسلامی سرای, محمد سروش, محمدرضا صادقیان, zahra H, Zahra Shakeeb, امیرعلی, حسین زارعی, رویا افشار, رخساره روشنی, شادي شهراييني, شعری
سلام دوست عزیز
اگر بخواهم خیلی خلاصه بگم باید بگم که نظریه ریسمان نظریه ای است که بیان میکنه ذرات بنیادی، هر یک در واقع در اثر ارتعاش یک ریسمان انرژی به وجود می آیند و اینکه یک ذره بنیادی از چه نوعی باشه، بستگی به مدل ارتعاش داره البته این نظریه بسیار بسیار مفصل و با پایه های ریاضی و فیزیک بسیار سنگین هست که در اینجا نمیشه بهش پرداخت.
این نظریه هنوز اثبات نشده است.
برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
نظریه ریسمان
و اطلاعات بیشتر به زبان انگلیسی:
string theory
پرتو کیهانی یعنی چه؟
DO NOT GO GENTLE INTO THAT GOOD NIGHT
RAGE
RAGE AGAINST THE DYING OF
THE LIGHT
درود
در تکمیل صحبت های آقامحسن
پرتو کيهانی ذرات بسيار ريز اتمی می باشد. اين اشعه با سرعتی تقريباً به سرعت نور در فضای خارج از جو زمين، در گردش است. گاهی قسمتی از آن نزديک به زمين شده، به درون جو زمين می آيد. اين اشعه رانخستين اشعه کيهانی می گويند.
نخستين اشعه کيهانی در اثنای گردش خود، با اتم های فضا برخورد می کنند و از اين برخورد، ذرات جديدی بوجود می آيد که با سرعت بسيار زيادی، در همان مسير ذرات نخستين، به حرکت در می آيند. نام اين ذرات جديد، دومين اشعه کيهانی است.
اينها نيز به نوبه خود با اتم های ديگری برخورد کرده، ذرات تازه و بيشتری را بوجود
می آورند. به اين ترتيب، باران وسيعی از تشعشعات بر روی زمين فرو می بارد. آری، بدينگونه است که يک پروتون وقتی از فضای بيرون زمين می آيد، قادر خواهد بود که تشعشعی در سطح 350 کيلومتر مربع پديد آورد.
سلام
من توی ویکی نجوم درباره قرمز گرایی یا اانتقال به سرخ خوندم اما اصلا متوجه نمی شم .امکان داره دوستان به صورت ساده توضیح بدن؟
DO NOT GO GENTLE INTO THAT GOOD NIGHT
RAGE
RAGE AGAINST THE DYING OF
THE LIGHT
این لینک رو که Ehsan تو یکی از پست ها که یادم نمی یاد کدوم بود، گذاشت. در باب همین اثر دوپلر .یه نگاه بهش بندازید،خیلی واضح میشه براتون. اول start emission رو بزنید بعدش ناظر (O) رو به منبع (S) دور و نزدیک کنید . بالای صفحه دوتا نموداره که بالایی موج گسیل شده از منبع رو نشون میده و پایینیش ، موج دیده شده توسط ناظر .
خطوطی دایروی ای هم که تو شکل پایین از منبع گسیل میشن همون جبهه های موجن .
اما اگه دقت کنید، وقتی جسم به منبع نزدیک میشه ، طول موج از دید ناظر ( فاصله بین دوتا قله تو نمودار پایینی) کم میشه . وقتی هم که ناظر دور میشه، طول موج زیاد میشه.
حالا فرض کنید این اتفاق برای نور بیفته . اگه موج مرئی باشه، شما در حین نزدیک شدن به منبع می بینید که طول موج کم شد . یا به عبارتی رنگ نور به آبی میل کرد . به این میگن آبی گرایی. برعکسش هم میشه قرمز گرایی. یعنی در حین دور شدن از منبع می بینید که طول موج زیاد شد . یا به عبارتی رنگ نور به سمت قرمز میل کرد.
البته این عبارت های قرمز و آبی گرایی مستقل از این که نور اولیه در چه طیفی بوده ، برای تمامی گستره موج الکترومغناطیس به کار میره .
عجیب ترین چیزی که تا به حال تو نجوم دیدم نه ابعاد و ارقام ماه و ستاره و فاصله و جرم اجرام کیهانیه و نه اسرار سر به مهر درون سیاهچاله ها !
اینه که یک علاقه مشترک چه جوری می تونه این همه آدمو با هم آشنا کنه !
یک سوال در مورد همین اثر دوپلر:
فرکانس موج الکترومغناطیسی یعنی تعداد موج هایی که در واحد زمان دریافت میکنیم. خب سرعت دریافت هم برابر با سرعت نوره. از طرف دیگه طبق اصول نسبیت حتی اگه در خلاف جهت نور حرکت کنیم سرعت ما به اون اضافه نمیشه و همچنان سرعت نور برامون همون مقدار قبلی باقی میمونه. اینجا برای من یک تضاد ایجاد شده:
برای ایجاد اثر دوپلر با گرایش بسمت آبی باید بسمت نور حرکت کنیم تا تعداد موج هایی که دریافت میکنیم در واحد زمان افزایش پیدا کنه. یعنی بنوعی بایدسرعت نسبی خودمون رو نسبت به نور افزایش بدیم تا نوسان بیشتری رو در واحد زمان دریافت کنیم. آیا این با اصل نسبیت ثابت بودن سرعت نور تضاد نداره؟ حتی با حرکت به سمت مخالف جهت تابش نور بازهم سرعت نور بایستی برای ما همون ثابت c باشه و در نتیجه تعداد نوسانها نمیبایستی تغییری کنه؟ آیا اثر دوپلر ناشی از چیزی دیگری غیر از سرعته (مثلاً انبساط مکان-زمان)؟
“Most people die at 25 and aren’t buried until they’re 75.”Benjamin Franklin
سلام دوست عزیز
به نظرم چند مطلب در اینجا با هم مخلوط شده است.
برای روشن شدن، همان مثال معروف آژیر آمبولانس را در نظر بگیرید. آیا تغییر فرکانس صدای آژیر، زمانی که آمبولانس از کنار شما میگذرد، ارتباطی با تغییر سرعت صوت در محیط دارد؟
بدیهی است که علیرغم ثابت بودن سرعت صوت، هنگامی که آمبولانس به شما نزدیک میشود، تعداد موجهای دریافتی در ثانیه بیشتر از زمانی است که دور میشود، لذا صدای آژیر زیرتر است.
بلی، اگر سرعت آمبولانس قابل مقایسه با سرعت صوت باشد (یا از آن فراتر رود)، باید موضوع را با دقت بیشتری بررسی نمود.
در قرمزگرایی نیز بحث به همین صورت است، و اگر سرعت نسبی ناظر و منبع نور قابل مقایسه با سرعت نور بود، روابط نسبیتی وارد میشود.
با استفاده از همین ویژگی است که رادار میتواند سرعت حرکت اجسام پرنده را تعیین کند.
اما موضوع انبساط عالم؛ بلی، اگر منبع نور در فاصله خیلی دور واقع شده باشد، در مدت زمان حرکت نور منبع تا زمین، جهان منبسط شده است، و درست همانطور که فاصله نقطه های روی یک بادکنک هنگامی که بادکنک را باد میکنیم زیادتر میشود، طول موج نور افزایش می یابد.
بنابراین، علاوه بر قرمزگرایی ناشی از دور شدن جسم (پدیده دوپلر)، یک قرمزگرایی مضاعف نیز حاصل میشود.
از اینرو است که اجسام دور، دورتر به نظر میرسند.
طولانی شد، عذر میخواهم.
موفق باشید.
«مبارزه با احمق و حماقت مبارزه با نفاق نیز هست، زیرا احمق ابزار دست منافق است»علامه شهید مطهری
ممنون از توضیحاتتون اما من هنوز خوب متوجه نشدم. فوتونی رو تصور کنید که بسمت ما میاد. ما هم با سرعت داریم بسمت اون حرکت میکنیم. در این حالت در واحد زمان تعداد نوسان های بیشتری از اون فوتون رو باید دریافت کنیم چون سرعت ما با سرعت فوتون جمع میشه (اثر دوپلر). این حالت در مورد صوت صادقه و سرعت صوت با سرعت ما جمع میشه و ما فواصل بین قلل موج رو کوتاه تر حس میکنیم (طول موج کوتاه تر). اما در مورد فوتون نسبیت میگه که سرعت نور جمع ناپذیره. یعنی ما هر چقدر هم که سریع بسمت اون فوتون حرکت کنیم باز هم سرعتش همون ثابت cه. پس چطور ممکنه گرایش بسمت آبی پیش بیاد؟
“Most people die at 25 and aren’t buried until they’re 75.”Benjamin Franklin
دوپلر امواج الکترومغناطیس ، با بقیه امواج یه کم متفاوته . در دوپلر امواج الکترومغناطیس ، همون طور که گفتید، سرعت نور برای تمامی ناظر ها ، چه ساکن و چه متحرک ، ثابته و از تبدیلات گالیله* نمیشه برای نور سرعت نسبی نوشت . اما این پدیده شاید با این گونه توضیح رفع ابهام بشه .
یه چراغ چشمک زن رو تصور کنید. این چراغ هر 1 ثانیه یه بار روشن میشه . در ابتدا فرض کنید شما و چراغ نسبت به هم ساکن هستید . هم چنین فرض کنید فاصله اولیه شما و چراغ 1 کیلومتر بوده .
قبل از شروع حرکت ، نور چراغ این مسافت 1 کیلومتر رو تو یه زمانی ( که خیلی کوچیکه) طی می کرد و به شما می رسید. اما موقع حرکت، اوضاع یه کم متفاوته .
فرض کنید چراغ وقتی تو فاصله 1 کیلومتری از شماست، روشن میشه و بلافاصله پس از خاموش شدن با یه سرعتی(که خیلی کمتر از سرعت نوره**) ،از شما دور میشه . 1 ثانیه بعد، وقتی چراغ برای بار دوم روشن میشه، فاصله ی شما و چراغ بیشتر شده (مثلا 1.2 کیلومتر). پس نور برای این که به شما برسه، مدت بیشتری رو باید توی راه طی کنه. از طرفی شما این اختلاف زمانی رو می بینید؛ که کمی بیشتر از اون 1 ثانیه ی مورد انتظارتونه. پس با خودتون می گید که فرکانس روشن و خاموش شدن چراغ کمتر شده (که متناظره با طول موج بلندتره ( که متناظره با طول موج قرمزتره) ). بنابراین قرمز گرایی می بینید!
حالا اگه چراغ نزدیک بشه ، فاصله کم میشه و آبی گرایی رخ میده .
------------------------------------------------
* :صرفا برای یادآوری؛ تبدیلات گالیله : در بیانی ساده میشه این جوری گفت که یه سری تبدیلاته که توسط بردار، مکان و سرعت و شتاب رو از یه دستگاه مختصات یه مختصات دیگه تبدیل می کنه . و خیلی هم شهودیه. مثلا وقتی یک دزد با سرعت 5 متر بر ثانیه در حال فرار از دست یه پلیسه، که پلیسه هم با سرعت 2 متر بر ثانیه داره دنبالش میدوه ، سرعت دستگاه دزد از دید دستگاه پلیس ، 3 متر بر ثانیه اس و دور شونده .
** : توی سرعت های بالا برای این اختلاف فاصله ایجاد شده ، باید تبدیلات گالیله ای رو به فرم نسبیتی نوشت (دقت کنید که توی حالت غیرنسبیتی هم ما از تبدیلات گالیله (برای مکان) به طور ضمنی استفاده کردیم) . نهایتا هم به رابطه ی دوپلر نسبیتی می رسیم...
عجیب ترین چیزی که تا به حال تو نجوم دیدم نه ابعاد و ارقام ماه و ستاره و فاصله و جرم اجرام کیهانیه و نه اسرار سر به مهر درون سیاهچاله ها !
اینه که یک علاقه مشترک چه جوری می تونه این همه آدمو با هم آشنا کنه !
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)