بله!!! جای همگیتون پر بود واقعا!!!باور کنید یه دونه هم جا نبود! اسباب و اساس فقط نصف مینی بوس رو + دو صندلی گرفته بود!

من الان که دارم مینویسم فکر کنم اولین کسی باشم که از سفر برمیگردم و مینویسم!20 دقیقه نمیشه که رسیدم ولی همچنان سردی هوا تو مغز استخون برا خوش جا پیدا کرده بود! بینهایت عکس گرفته شد!از همه کس و همی چیز!

ولی حیف که محدودیت داریم و نمیتونیم بزاریم! (مخصوصا عکس برادر صادقیان!

)
راستی یه مژده مژده
باورتون میشه چندین عکس نجومی گرفتیم!!! خیلی زیبا شده! البته به همت اقای امام و آقای حجاریان (اگه درست نوشتم ) گرفته شد! دوربین Canon eos 5d markII خودتون حساب کنید دیگه!
مطمئنم اگه ببینید تعجب میکنید! چون عکس ای زیادی گرفته اونم مدت زمان 30 ثانیه ای که واقعا دشوار و جالب بود برای همه! راستی یه خبر تاسف بار !!!
وقتی رسیدیم کاروانسرا به قدری به قدری به قدری به قدری ... شلوغ بود دیگه واقعا شده بود کاروانسرا!!! باورتون میشه جلوی کاروانسرا!اطراف کاروانسرا! داهل کاروانسرا هر نوع آدمی بود!!با وسایل کامل نقیلیه و پوشاک و غذا! واقعا افتضاح بود!!! نمیدونم 20 -25 تا سواری!6-10 تا مینی بوس!! 4-5 تا اتوبوس!! به قدری این مردم خوب نورپردازی کردن که ما مجبور شدیم همون اول بریم دمه تپه های شنی که البته اونجا هم رفت و آمد زیاد بود!!!5 -6 ماشین شخصی هم بودن! از دور کاروانسرا شده بود یه منبع نوری مزاحم!! فکر کنم باید قید کاروانسرا رو بزنیم!! به قدری خاطره شده نمی دونم چی بگم!رانندگی آقای امام! آهنگ هایی که میزاشتن!!!به گل نشستن ماشین در شن!!! خوردن ساندویج سرد (ولی خوش مزه) در هوای سرد و سرپا!عکس های زیبای نجومی!! رفتن به تپه های شنی و دویدن به پایین! مشکل آتش نداشتن!گیر دادن بی موردم به آقای بهرام پور!!! اذیت کردن محمد خان در هنگام خوابیدن! فلاکس چای اقای فروغی که اتمامی نداشت! مشکل پیدا کردن دبه قند! و ...
ولی در کل خیلی خیلی عالی بود! فقط میخوام عکس هارو ببینید و حال کنید!امیدوارم دفعه ی بعدی شماهارو هم ملاقات کنیم!
