سلام
سوالاتِ شما برخی قسمتهای فیزیکی داره و برخی قسمتهای فلسفی، قسمتهای فلسفیاش چندان برام قابل بحث نیست اما قسمتهای فیزیکیش نکاتِ جالبِ توجهی داره:
معنای عدم باید دقیق بشه، عدم آیا به معنی عدمِ وجود قوانینِ فیزیکی هستش؟ یا قوانینِ فیزیک وجود داره فقط محتوای مادی وجود نداره؟ اگر صرفا عدمِ ماده رو به معنی عدم میگیرید و قوانینِ فیزیک هنوز وجود دارند، اون بحثِ به وجود آمدنِ ذرات و زوجذرات پی آمدِ وجودِ قوانینِ فیزیکی هستش، هنوز این سوال هست که قوانینِ فیزیک از کجا آمده؟
این بحث ارتباطِ جالبی هم با همین بحثِ تصادف و برهانِ نظم داره، برهانِ نظم دو جور بیان میشه:
در حوزهی زیستشناسی برهانِ نظم راجع به این بحث میکنه که این موجوداتِ زندهی بسیار منظم چه طور به وجود آمده، بحثِ تکامل جدیترین ضربه به این شکل از برهانِ نظم وارد کرد، هر چند تکامل مشکلاتِ بسیار جدیی هم داره اما مکانیزیمی متصور میشه که چه طور مجموعه ای از فرایندهای مکانیکی تدریجی (مکانیکی یعنی الگوریتموار و بیشعور) میتونه موجوداتی منظم مثل انسان به وجود بیاره و نیازی به طراح نیست، هر چند اخیرا بحثهای بسیار جدیی مطرح شده که با مطالعهی روند تکامل رد پای یک طراح داره ظاهر میشه (و البته این بحثها کاملا جدی و علمی هستند و اصلا ربطی به جریانِ دینی ندارند) با این حال این بحثها برهانِ نظم به فرم زیستشناختیش رو کاملا متزلزل میکنه
اما من شکلی از برهانِ نظم رو دوست دارم که توی حوزهی فیزیک وجود داره: وجودِ قوانین ِ فیزیکی و این یعنی نظم، قوانینِ فیزیکی از کجا اومده؟ ثابتِ ساختار چه طور تنظیم شده؟ کی گفته که دو الکترون باید همدیگر رو دفع کنه؟ مقدارِ نیروش چه طور تعیین شده؟ و..... هر چند من شنیدم عدهای تلاش کردند با فرایندی شبیه تکامل قوانین فیزیک رو توضیح بدن اما واقعا به نظر مهمل و غیرقابل پذیرش میاد. این عده میگن هزاران هزار جهان به وجود آمده با قوانینِ فیزیکی مختلف و ما در یکی از این جهانها هستیم، ولی این حرف بسیار بعید به نظر میاد، حتی احتمالِ به وجود آمدن بویینگ با تندباد بیشتر از اینه که با تصادف چنین جهانی با این تنظیماتِ ظریف به وجود بیاد. این جهانها باید شمارا باشند (یعنی حتی اگر تعدادشون بینهایت باشه باز گسسته هستش) اما این تنظیماتِ ظریف در یک فضای ناشمارای حقیقی R^n که n یک عدد طبیعی هستش، به وجود میاد که احتمالِ حاصل شدنش با چنین اتفاقی تقریبا صفره.
با این اوصاف این تناظر « ممکن الوجود<=>ذرات» و این که که بگیم چون ذرات میتونن تو خلا به وجود بیان پس ممکن الوجود هم میتونه بی علت به وجود بیاد، تناظرِ درستی نیست، قوانینِ فیزیک همچنان وجود دارند و علتِ وجودِ ذرات قوانینِ فیزیکه!
تئوری خلقالساعهی ارسطو هم ( البته در حوزهی زیستشناسی موجودات بسیار پیچیده مثل حیوانات) دقیقا به همان دلیلی احمقانه است که تئوری تکاملِ جهانها رو احمقانه دانستیم