گفت كه آن كسان كه در آسمان و ستارگان نگرند سه گروهند:
گروهى بچشم سر نگرند و صحيفهاى كبود بينند، نقطهاى چند سپيد بر وى و اين گروه عوامند و بهائم را نيز اين قدر نظر حاصل باشد.
و گروهى آسمان را هم بديده آسمان بينند و اين گروه منجّمانند، ديده آسمان ستاره است و ايشان آسمان را بستارگان بينند، گويند امروز فلان ستاره در فلان برجست پس اين اثر كند، در فلان برج بر فلان قرانست، برج باديست يا خاكى يا آتشى، قران نخستين است، غلبه باد بود يا غلبه آب، فلان سال كه آفتاب بحمل مىرفت آن زمان فلان برج مىآمد، طالع سال آن برجست با زندگى مىباشد، آن زمان كه فلان كس از مادر بزمين مىآمد فلان برج بر مىآمد، طالع آن كس آن برج باشد، كدخدايش فلان ستاره است، خداوند طالع عمل كند نعمت بدست آرد، فلان وقت عقده ذنب در پيش آفتاب ايستد يا در پيش ماه، آفتاب يا ماه سياه شود، حساب آن ستاره كنند. ايشان آسمان را بديده آسمان بينند.
امّا كسانى كه سرّ آسمان و ستاره بچشم سر نبينند و نه بديده آسمان الّا بنظر استدلال، محقّقاناند.