دلنوشته هاي اعضا براي آخرين گذر زهره

[علی ابراهیمی سراجی]

سلام دوستان
اميدوارم پس از گذر زيباي زهره در سال 1383 گذر 17 خرداد 1391 كه مقارن با طلوع خورشيد در ايران است مانند آن‌چه كه ابوعلي سينا ديده است زيبا و جذاب باشد. البته ايشان در زمان غروب خورشيد گذر را ديده‌اند و ما اين پديده را در زمان طلوع مشاهده خواهيم كرد.

به نظرم چون اين آخرين گذر زهره عمرمان محسوب مي‌شود بسيار زيبا، هيجان‌انگيز و عرفاني است و هنگام پايان گذر چه اشك‌ها و لبخندهاي تلخي كه بدرقه قرص سياه زهره نمي‌شود تا در سال‌هاي دور آينده، منجمان آن زمان كه به ديدن اين پديده زيبا مي نشينند، مثل ما كه در هنگام گذر زهره به زمان ناصرالدين شاه قاجار مي‌انديشيديم به زمان حاضر بي انديشند. در نظر بگيريد كه بسيار خوش شانس بوده‌ايم كه شاهد چنين گذر جذابي بوده‌ايم. چون گذر بعدي زهره در اوخر قرن آينده شمسي رخ مي‌دهد و در اين فاصله افراد بسياري به دنيا خواهند آمد و بدون ديدن چنين پديده‌ا‌ي زيبايي از اين دنيا خواهند رفت.
از زمان تشكيل اين تايپيك 155 روز تا گذر زهره فاصله داريم و گرچه به نظر زمان زيادي مانده است ولي انتظار براي ديدن آخرين گذر زهره تا 105 سال ديگر بسيار جالب و جذاب است.

حال هر چه دلنوشته و مطلبي

[gissoo]

نصف شبي داشتم تو مطالب وعكسهاي اعضا مي گشتم،ديدم آقاي ناصري هم از امتحان در روز گذر گفتن ولي نااميد نيستن كه هيچ تازه درباره ي عكاسي هم طوري پيشنهاد ميدن كه من هم هوس كردم دوربين دست بگيرم! يه دفه ياد گذشته هاي نه چندان دور(چند سال نوري پيش) افتادم كه يكي از علايقم عكاسي بود.البته اون وقتا نجوم مد نبود! ما هم از پرتريت تا مزارع گندم عكاسي ميكرديم.ميدونين زيبايي كار ما چي بود؟اينكه خودمون تو آتليه فيلمارو ظاهر و عكسامونو چاپ ميكرديم،از فتو شاپ و اديت كردناي امروزي خبري نبود فقط ما بوديم وآگرانديسمان و صفحه ي حساس عكاسي!
شايد واسه همينه كه نسل ما صبورتره شما چي فكر ميكنين؟
ميدونم اينا ربطي به گذر نداره ولي چون قبلا چندتا پست بالاتر يه چيزايي نوشته بودم ونميدونستم اينارو كجا بايدبگم ودرضمن شب هم هست! اينجاقراردادم.

[kh.maroufi]

زهره ی عزیز...
حرفهای منو توی خرداد سال 1391 میشنوی

اینجا خیلی از مردم هستند که میخوان عبور رقصان تورو از جلوی خورشید سوزان ببینن
شاید کم بشه که پیش بیاد، مردم اینقدر مشتاق برای دیدن یک پدیده، دور هم جمع بشن
یه سری دل نوشته دارم که دوست دارم به مردمان 105 ساله دیگه که دوباره دور هم جمع میشن برسونی...
بهشون بگو که اینجا سال 1391 خورشدی؛ 2012 میلادی و 1433 هجری قمری خیلی اتفاقا افتاده...

بهشون بگو! زمین الان پر از چند دستگیه
آدما دیگه همدیگه رو برای هم نمیخوان
آدما همدیگه رو برای دوست داشتن نمیخوان
آدما همدیگه رو برای هدفشون میخوان
اینجا کم پیش میاد که بچه ای مادرشو خیلی دوست داشته باشه
کم پیش میاد که پدر خانواده مورد احترام زیادی واقع بشه
کم پیش میاد که ما آدما به همدیگه صدمه نزنیم
کم پیش میاد که جنگ نشه...

تا الان دریاچه های زیادی خشک شده
تا الان گونه های زیادی از جانوران و پرندگان و چرندگان و ... به خاطر هدفهای ما از بین رفته اند...
الان خیلی از منابع طبیعی دنیا، دسته آدمای خاصیه

اینجا آدمای زیادی دیگه از نفس کشیدن لذت نمی برن
اینجا دیگه شور و ذوق قبلی رو نداره
اینجا خیلی وقتا انسانیت معنا نداره
اینجا یکسری، غیر از خدا رو میپرستن
اینجا آدما خیلی راحت همدیگه رو متهم میکنن
اینجا آدما خیلی راحت اشک همدیگه رو جاری میکنن
اینجا آدما خیلی راحت به حریم هم تجاوز میکنن
اینجا دنیای خیلی از ماها شده موبایل و کامپیوتر و ...

خیلی وقته به طبیعت سفر نکردیم
خیلی وقته با یه پروانه صحبت نکردیم
خیلی وقته که به یک کودک لبخند نزدیم
خیلی وقته دست مادر بزرگ رو نبوسیدیم
خیلی وقته که سر خاک پدر بزرگ نرفتیم
خیلی وقته که یک جمعه با خانواده مون نبودیم
خیلی وقته که با تفکر و تامل، جواب یک منتقد رو ندادیم...
خیلی وقته که از خودمون فرار میکنیم
خیلی وقته که به آسمون، بدون هیچ رقابتی نگاه نکردیم...

اما بعضیا هم هستن که معنای زندگی رو برات، به زبونه خودت ترجمه میکنن. امیدوارم که از این آدما که منم یکیش رو میشناسم و دارم؛ اون موقع هم پیدا بشه...

شاید 105 ساله دیگه...
دریاچه ها پر از آب باشه
دل ها پر از عشق باشه
طبیعت دوستمون باشه
آسمون مال ما باشه

مردمان 105 ساله دیگه! امیدوارم که زهره پیام منو به شما رسونده باشه...

خ شـــــی.

[BigBang]

سلام

سرکار خانم زهره خانم

105 سال دیگه که دوباره ازجلو خورشید رد شدی ، بعد اینکه پیغامای آقای معروفی رو به اونایی که اومدن نگات کنن دادی،
بهشون بگو:
اونجا به اون بدی هاییم که آقای معروفی میگفتن نبود!
بگو کسایی هم بودن که هم دیگرو برای هم میخواستن...
بگو کسایی هم بودن که عاشقانه همدیگرو دوست داشتن...
بگو بچه ای هم بود که برا مادرش همه کاری بکنه...
بگو پدر هنوزم عزیزو قابل احترام بود...
بگو آدمایی بودن که کلی صدمه میدیدن که صدمه نخورن....

بگو اون موقع دریاچه های زیادی خشک شدن ولی آدمایی بودن که باعث شدن الان شما قدر دریاچه هاتونو بدونید و نذارید خشک بشن...
بگو اون موقع کلی گونه جانوری و گیاهی داشتن منقرض میشدن ولی آدمایی بودن که کمک کردن به بقای اونا و الان شما کلی گونه جدید و قدیمی دارید...
بگو اون موقع منابع طبیعی دست آدمای خاصی بود که دووم نیاورد....

اینجا آدمای زیادی دیگه ازنفس کشیدن لذت نمیبرن ولی تعدادی نفسشونو هدیه میکنن...
اینجا دیگه شور و ذوق قبلی رو نداره ولی یه سری شور و ذوق جدید میسازن...
اینجا خیلی بیشتر از خیلی وقتا انسانیت معنی نداره ولی یه جاهایی انسانی پیدا میشه که بیشتر از یه دنیا ارزش داره...
اینجا خیلیا غیر از خدارو میپرستن ولی هستن کسایی که واقعا خداپرستن...
اینجا آدما خیلی راحت به حریم هم تجاوز میکنن ولی بعضیا برا حفظ حریم هم نوعشون از راحتیشون میگذرن...
اینجا دنیای خیلیامون شده موبایل و کامپیوتر و... ولی تعدادیمون تو همون دنیا به کلی آدم کمک میکنن...

به آدمای 105 سال دیگه بگو با اینکه آدم خوبا کم بودن ولی کیفیتی داشتنااااا...

بهشون بگو چقدر براشون آرزوی خوب خوب کردیم و سعی کردیم کمک کنیم به اونا برسن واینکه اونا الان انقدر شادو خوب و خوش بختن به خاطر دعاها و آرزو ها و سعی و تلاش ماست!!!!!

راسی اون آخر آخر که خواستی برای 7-8 سال باهاشون خدافظی کنی یادت نره برا آوااستاریاشون تعریف کنی که:105 سال پیش آوااستاریا خیلی آدمای توپ و باحالی بودن؛ و یادت نره بهشون بگی که کلی تلاش کردیم تا اونا بهتر و خوش تر از ما باشن!

موفق باشی زهره خانوم
سفر بخیر!

[mohsen4465]

بیچاره اون یارو 105 سال دیگه معلوم نیست تکلیفش چیه؟

[Aries]

سلام بر همه دوستان آوایی!

من تقریبا همه پست های این تاپیک رو خوندم ولی به نظرم جای تشکر از یه نفر خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــلی خالی بود!

میدونین دوستان آوایی گلم ما کلی به هم انرژی دادیم و کلی هم غر زدیم که چرا امتحان داریم و کلی هم نگران این بودیم که بالاخره برنامه گذر زهره و رصد اون چی میشه؟؟؟

ولی انگار یادمون رفت ( یا حداقل من یادم رفت ) که از یه نفر تشکر کنیم!

حالا من از طرف همه دوستان آوایی از خدای خوب و گل و مهربونمون تشکر میکنم که باعث شد این گذر موقعی اتفاق بیفته که ما زنده باشیم!

خدا جون مرسی که باعث شدی ما آوااستاری ها دور هم جمع بشیم و این اتفاق مهم رو مثه خیلی از مردم که ازش بی خبرن از یاد نبریم! (خداجون ما یادمون نمیره که آگاهی بزرگترین نعمتی است که به ما دادی و این یه سعادت بزرگه!)

تشکر بابت چشم هایی که بهمون دادی تا این اتفاق مهم رو ببینیم!

تشکر بابت علم و دانشی که پیشرفت کرد و به اونجا رسید که ما تجهیزات رصد رو داشته باشیم!

تشکر بابت عشقی که در ما به علم و خصوصا نجوم قرار دادی!

تشکر بابت کسانی که سر راه ما قرار دادی تا با نجوم و آوااستار آشنا شیم!

تشکر بابت آفرینش خورشید که گذر زهره از مقابلش بشه یه پدیده نجومی!

تشکر بابت آفرینش زهره که از مقابل خورشید بگذره!


و اما خلاصه مطلب:

خداجون مرســــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــی!

[lllll l lll lll l l ll]

روزهای پایانی بهار را هیجان گذر تو - الهه ی پاکی و مهر بانی - از مقابل ِ مهر گرمایی دیگر بخشیده است.
روزهایی که میتوانند محملی گرم برای عشق ورزیدن و یا بستری سرد برای دل شکستن باشند...

و این تو هستی که رها در حجم ِ سیال ِ فضا، استوار بر مدار خود، به سوی مهر میشتابی... که تو الهه ی مهر و پاکی هستی...

و ای کاش؛
ای کاش همه ی انسانهای مشتاق دیدارت بر رخ ِ مهر، از یاد نبرند که برای مهر ورزیدن و مهر بانی کردن، فرصت اندکی دارند
ای کاش فراموش نکنند که زندگی و روزگار ما با سرعتی بیش از سرعت ِ گذر ِ تو از مقابل خورشید سپری می شود...

فرصتی اندک برای عاشق شدن و عاشق ماندن... برای دوست داشتن و دوستی کردن...

اما دریغ؛
از مردمانی که به راحتی دلی را میشکنند و زخم می زنند و می گذرند...

نه مانند گذر تو از مقابل مهر – که آن یک واقعه ی ماندنی و خواستنی است – که مانند ِ گذر ِ سرما بر رخ ِ زیبای گلهای روییده بر سنگ...
بی آنکه شکوفایی و امید تازه شکفته بر دل سنگ را ببینند، سرما میپراکنند و زخم میزنند و می گذرند... و این گل سنگ است که پر پر می شود در هجوم خالی از مهر ِ سرما...

و تو ای الهه ی مهر! با گذرت بر رخ مهر، مهر بانی را جاودانه بخواه؛ قلب ها را وفادار و گل ها را با طراوت آرزو کن

باشد که روزگاری برسد که مردمانش فراموش نکنند روزهای مهربانی و دلتنگی و بی قراری را

ای کاش ...




------------------
مهر = محبت ، خورشید

[farimah sh]

تنها كاري كه براي آخرين گذر زهره از من بر مي ياد اينكه بشينم و دعا كنم كه تا 105 يا 120 سال ديگه زنده باشم!!بدشانسي از اين بيشتر:امتحان فيزيك تاريخ 17 خرداد ساعت 7:30 تا 10!

[رخساره روشنی]

شاید خیلی ها با همچین پدیده های نجومی که یک جامعه نجومی بزرگ را در بر می گیرد عاشق وشیفته ی نجوم شدند و به دنیا ی نجوم وارد شدند .
این روزها در هر شهر و دیاری در هر جای سیاره ما انسان ها حرف از گذر زهره است .
هر کسی که دستی در نجوم دارد به فکر چگونه رصد کردن این پدیده است
به فکر این است که چطور از هر ثانیه این گذر زیبا و شگفت بهره ببرد و در خاطره اش ثبت شود
خواه تماس اول و دوم را ببیند ، سوم و چهارم را یا همه آن را ببیند .
اما باید یادم باشد که کسانی هستند که حتی نمی دانند که این ستاره ی زیبا ، خورشید سیاره ما ،
که روز ها هست و شب ها جای خود را به ستارگان و ماه می دهد در چه فاصله ای از ما قرار دارد دور است یا نزدیک
باید یادم باشد که کاری کنم که هنگام وقوع این پدیده بتوانم کسانی را هم علاقه مند کنم
و به زهره نشان دهم که .....
اینجا روی زمین خیلی ها چشم انتظار گذر تو اند .

[Mojtaba.M]

همه ی پست ها رو خوندم دلم نیومد ما هم توی این دم گذری یه چیزی نگیم.
.
.
.
.
راستش از وقتی که برنامه ها رو در مورد گذر زهره داشتم چک میکردم هی به خودم میگفتم ای کاش
ای کاش که ما توی گذر قبلی میتونستیم کاری انجام بدیم و حداقل بدون تجربه به دیدار پدیده ای نریم که تا

105 سال دیگر

قابل دیدن نیست از الان تا زمان گذر 15ساعت باقی مانده ولی اصلا در پوست خودم نمیگنجم امیدوارم برای همه این گذر یه گذر خورشیدی و طلایی باشه

[mohsen4465]

گفتم یه ساعت براتون بذارم یه وقت گذر زهره یادتون نره خواب بمونین تا کله ظهر. تازه کوکشم کردم موقع گذر براتون زنگ بزنه. خب پس حالا با خیال راحت برین بخوابین که موقع رصد از بیخوابی تلو تلو نخورین. البته اولای گذر رو باید از تو نت یا تلویزیون ببینین.