صفحه 54 از 74 نخستنخست ... 44450515253545556575864 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 531 تا 540 , از مجموع 740

موضوع: مکانی برای کتاب خوان ها

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    61
    نوشته ها
    564
    تشکر
    2,266
    تشکر شده 5,754 بار در 526 ارسال

    Post مکانی برای کتاب خوان ها

    با تمام پیشرفت های دنیای مجازی باز هم کتاب بهترین دوست ما به حساب می آید!

    دور و بر ما کتاب هایی وجود دارند که هربار می خوانیمشان لذت خاصی به ما دست می دهد و اغلب علاقه خود به کائنات را از آن ها به ارث برده ایم!
    منظورم کتاب های آموزشی مانند نجوم به زبان ساده، نجوم دینامیکی، شناخت ستارگان و ... نیست. منظورم کتاب هایی است که به ظاهر جنبه آموزشی ندارند اما خواندن آنها دنیاهای جدیدی را به روی ما باز می کند. مثل کتاب " تاریخچه تقریبا همه چیز!!" یا " تاریخ پیدایش علم جدید" که هر دوتایشان به نحوی به نجوم مربوط می شوند.
    اینجا محلیست که قرار است شما دوستان این نوع کتاب ها را به ما معرفی کنید تا با هم قرار بگذاریم و ظرف مدت مشخصی به اتفاق یکدیگر شروع به خوانش آن ها کنیم و بعد هم درباره یشان کمی گپ بزنیم!

    پس روند این تاپیک به شرح زیر است:

    1- بحث درباره انتخاب یک کتاب
    2- تعیین زمان برای خواندن آن کتاب
    3- خواندن کتاب
    4- گپ زدن درباره کتاب! ( همان نقد و رفع اشکال خودمانی)
    5- بازگشت به مورد شماره یک
    .
    .فکر می کنم بهتر است کمی از وبگردی هایمان کم کنیم و همچون گذشته به سراغ کتاب خوانی برویم تا شاید سرانه مطالعه کتاب در کشور را هم افزایش دهیم!

    لیست کتاب‌های خوانده شده تا کنون(برای دریافت خلاصه کتاب روی آن کلیک کنید):

    1- کمدی‌های کیهانی
    2-
    ناوی که نامرئی شد
    3-
    تاریخچه زمان
    4-
    کیهان در پوست گردو

    5- پتک آسمان
    6- صفر
    7- انفجار بزرگ



    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    این تاپیک با تاپیک معرفی کتاب ها و نرم افزارهای نجومی تفاوت دارد. برای معرفی و آشنایی با کتاب های آموزشی نجومی به آن تاپیک سر بزنید.
    ویرایش توسط sara shahabi : 11-17-2014 در ساعت 06:56 PM

  2. 124 کاربر مقابل از م.ح.اربابی فر عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.

    -sky-, ...!, A.sarajoon, af.skylover, Ahmad, Amin-Mehraji, Amir Ali Sobati, Amirhossein69, amirvedadian, amlakgama, andromeda.s, annahita kazemi, arahimi, aramis, arashgmn, Arta.kh, asal.m, aseman zibast, Asteroid, Astronomer, Astronomy, Astronomy*, Astro_M111, ᗩᖇ☂ᗰᓰᔕᔕ, bahare akbarie, barsavosh, BigBang, celestial boy, doostesetareha, Ehsan, elman, estardast, fairytale, fampersi, farimah sh, fatemeh.book, Flare star, Fowad, galaxies, gissoo, golaftab, GR_mahdi, Helix, hermes, Hesaby, Hojjat Zafarkhah, hopefullstar, Hossein Moafi, Immortal star, javadstar76, jozaa, kamyar, m.aryayi, m.m.e.w, mahdad_haghighi, Mahdieh. GH, Mahtabe kavir, Mehri Mohammadi, melika bidabadi, mh.noori, mhbiamand, milad77, Misha mohamady, mobi, mohsen moazen, Mojtaba.M, Mostafa, My style A&F, nakhodaye aseman, narcissus flower, nassershamsaiy, Navid MMM, nazi, neda vardast, Negar Najafi, Night*, parvin, planetstruck, rezash, rojin, roset, SaBa Ho0shmanD, Sadrieh fatoorchi, Saeed Jafari, sara shahabi, sasan20oo20, Setare KOchOlO, setareh sadeghi, shahrzad.bmq, shazde, skynight, space, stargazer, subaro, Sunrise, Tahereh Ramezani, tahoo, toraj1358, فائزه معتضدیان, محمد فتحی, محمد مهدی محمدی, مسعود فرح بخش, نازنین زهرا, هانیه امیری, کیمیا.م, Viola, violet20, yasiii, yperseusy, zahra H, zahra moayedi, zeinab.pr, آسمون, حسین زارعی, رخساره روشنی, رضا طامهری, سوسن, سیاره ی ناهید, ستاره بنیادی, شهلا ناصریان, شادي شهراييني, شبنم مختاری, شعری

  3. Top | #531
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    smile مطالعه فصل سوم کتاب " پتک آسمان " ( از شماره 9 تا آخر شماره 13 )

    سلام به دوستان خوب ............




    دوستان گرامی از امروز ( 4 / 2 / 92 ) تا تاریخ 10 / 2 / 92 ، فصل سومِ کتاب " پتک آسمان " ، از شماره ی 9 ( خلیج رنگین کمان ها ) تا آخر شماره 13 ( ساراگاسوی فضا ) رو با هم می خونیم .



    ( اگر از دوستان کسی هست که نظری یا بررسی ای در مورد فصل های قبل داره ، خوشحال میشیم بدونیم )



    موفق باشین .............

  4. 10 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. Top | #532
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    شماره عضویت
    451
    نوشته ها
    1,196
    تشکر
    10,956
    تشکر شده 11,082 بار در 1,135 ارسال

    سلام به همه دوستان
    دوروز فرصت دارید تا فصل های معرفی شده رو مطالعه بفرمایید.

    یادمه که برخی از دوستان اون کتاب رو خریده بودن پس چرا نظرات مثبت و منفی شون رو نمیگن؟؟
    امضای ایشان
    زندگیت رو روی یک قاعده بنا کن
    نه یک استثناء


  6. 13 کاربر مقابل از karimisss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. Top | #533
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    smile خلاصه فصل سوم کتاب " پتک آسمان " ( از شماره 9 تا آخر شماره 13 )

    سلام به دوستان .............




    دوستان خوبم از امروز ( 10 / 2 / 92 ) تا تاریخ 14 / 2 / 92 ، منتظر بیان نظرات ، بررسی ها و خلاصه های شما عزیزان از فصل سومِ کتاب " پتک آسمان " ، از شماره 9 ( خلیج رنگین کمان ها ) تا آخر شماره 13 ( ساراگاسوی فضا ) هستیم .



    ( اگر از دوستان کسی هست که نظری یا بررسی ای در مورد فصل های قبل داره ، خوشحال میشیم بدونیم )




    پاینده باشین .............

  8. 10 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. Top | #534
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    Lightbulb


    خلاصه فصل نهم :

    9 ) خلیج رنگین کمان ها :


    مسابقه شروع شد . از یازده گروه شرکت کننده ، هفت گروه حاضر بودند . شرکت کننده ی یک گروه ، قبل از شروع ، دستگاه هایش مشکل داشت و مسابقه را ترک کرد . رابرت سینگ بسیار خوب حرکت می کرد و از بقیه جلوتر بود تا اینکه کم کم در پاهایش احساس درد و یخ زدگی پیدا کرد . از طریق وسیله ی ارتباطیِ موجود در کلاهخودش به مربی اش اطلاع داد و او نیز گفت که کف آن پوتین ها را باید کلفت تر می گرفتند . رابرت تمام تلاشش را کرد که تا آخر ادامه دهد . کمی استراحت کرد و مجدداً راه افتاد ولی با هر قدمی درد پایش بیشتر میشد . مسابقه به پایان رسید ولی سینگ باید تا مدتی زیاد راه نمی رفت . او برنده شده بود ولی تا هنگامی که هشت سال بعد سومین المپیک ماه برگزار شد ، نمی دانست که آغازگر چه راهی بوده است .

    خلاصه فصل دهم :

    10 ) ماشینی برای زندگی :

    پس از فارغ التحصیلی ، رابرت سینگ به عنوان دستیار پیشرانش در یکی از شاتل های خطی زمین به ماه مشغول به کار شد ، و فریدا کارل هم همراه با گروهش نخستین رشته از معادن یخی قطب جنوب را کشف کرد . این مسئله نه تنها در نهایت اقتصاد کره ی ماه را تغییر می داد ، بلکه تأثیر مالی فوری و به سزایی نیز بر اقتصاد سینگ – کارول گذاشت . حالا دیگر ، اگر پول هایشان را روی هم می گذاشتند ، می توانستند یکی از خانه های فولر را اجاره کنند و هر کجای زمین که دلشان خواست زندگی کنند . خانه های فولر ویژگی های مختلفی داشتند ، از جمله : دستگاه بازیافت غذا ، برق مستقیم 96 ولت .

    خلاصه فصل یازدهم :

    11 ) بدرود زمین :


    تابی کارول سینگ در آریزونا متولد شد ، درست همان طور که والدینش برنامه ریزی کرده بودند . رابرت هنوز هم در شاتل زمین – ماه خدمت می کرد و به مقام مهندس ارشد ارتقا پیدا کرده است .
    فریدا روی زمین ماند ، بی هیچ مزاحمتی و با راحتی بیشتر ، از خلال بانک های داده ها و تصویرسازی ماهواره ای می توانست به پژوهش هایش ادامه دهد .
    وقتی تابی به سه سالگی رسید ، والدینش به این نتیجه رسیدند که همبازی های روباتی دیگر برایش کفایت نمی کنند ، پس از مدتی اولین توله ببرک ها که به بازار آمد ، تابی در همان نگاه اول عاشق یکی از آن ها شد . ببرک وقتی پا به خانه اشان گذاشت ، اندکی کوچک تر از یک گربه ی اهلی بالغ بود و به زودی دل از همه برد .
    رابرت اغلب در شگفت از آن بود که چرا آدمی دل به دوستانی می بندد که طول عمرشان این همه کوتاه تر از خود اوست ؟ لابد قهر جنگل از مدت ها پیش لوح فلزی ای را که کلمات زیر بر آن حک شده بود از میان برده بود :
    در اینجا ، تجسم زیبایی ، وفاداری و قدرت به خوابی ابدی فرو رفته است .
    اگرچه از دید رابرت سینگ یک عمر می نمود ، اما هرگز فراموش نمی کرد که کودکیِ تابی چگونه به پایان رسیده بود ؛ آن زمان که ببرک را در آغوش گرفته و چشمان زیبای جانور اندک اندک بی فروغ شده بود ، دیگر وقت رفتن شده بود .

    خلاصه فصل دوازدهم :

    12 ) شن های مریخ :


    اگرچه رابرت سینگ همواره مصمم بود روزی به مریخ برود ، اما خیلی دیر از ماه بیرون رفت . وقتی که بخت و اقبال دوباره درِ خانه اش را زد ، دیگر پنجاه و پنج ساله بود .
    مثل هر مهاجر تازه وارد دیگری ، رابرت سینگ نیز دو هفته ی اول را صرف گشت و گذار بزرگ مریخ کرد : کوه المپ ، دره مارینر ، پرتگاه های یخی قطب جنوب ، زمین های پست هلاس .
    پنج سال دیگر گذشت تا وقتی که کاپیتان رابرت سینگ فهمید که دیگر کوچک ترین تمایلی به قدم زدن در فضا یا دست کم اعماق فضا ندارد . او بیش از این ها از خانواده و کارش راضی بود . البته منظم به فوبوس و دیموس سفر می کرد ؛ معمولاً به دلیل کار پر مسئولیت خود در مقام ناظر و ارزیاب سفینه برای بیمه ی لوید زمین .
    روزگاری فوبوس منبع بی بدیلی برای مواد خام لازم برای سازه های فضایی به حساب می آمد ، اما محافظان محیط زیست مریخ – که شاید از زمین گونه سازی مداوم سیاره اشان احساس گناه می کردند – توانستند این روند را متوقف سازند . دیموسِ کوچک تر و دورتر ، از بعضی جهات خیلی بهتر از فوبوس از کار درآمد . گرچه متوسط قطرش کمی بیش از ده دوازده کیلومتر بود ، قادر بودند اغلب فلزات لازم برای کارگاه های محلی سفینه سازی را تا چند قرن از آن استخراج کنند .
    اولین باری که چشم رابرت سینگ به گولیات افتاد در کارگاه شماره ی 3 دیموس بود . دفعه ی بعد که رابرت سینگ گولیات را دید ، سفینه بار دیگر به دیموس آمده بود ، یعنی پس از پنج سال بی حادثه و آرام در ایستگاه . کاپیتانِ سفینه هم دیگر در حال بازنشستگی بود . او گفت : در موردش فکر کن ، آسان ترین کار منظومه ی شمسی است . لازم نیست نگران ناوبری اش باشی .
    پیشنهاد وسوسه انگیزی بود . اگرچه رابرت سینگ در منصب های پرمسئولیت متعددی خدمت کرده بود ، ولی هرگز سفینه ای را فرماندهی نکرده بود ، و دیگر وقت آن رسیده بود که پیش از بازنشستگی این کار را نیز امتحان کند .
    رابرت سینگ هرگز بیش از چند لحظه درباره ی مقصود نهفته در پشت ساختار اولیه ی گولیات فکر نکرد . در واقع ، تقریباً فراموش کرده بود که چرا سفینه را به چنان موتور مضحک و قدرتمندی مجهز کرده بودند . البته هرگز ناچار نبود بیش از کسر کوچکی از آن قدرت را به کار گیرد ، ولی داشتن چنان ذخیره ای هم خیلی خوب بود .

    خلاصه فصل سیزدهم :

    13 ) ساراگاسوی فضا :


    یک روز مندوزا کمی پس از اعلام جایزه ی نوبلش ، برای دانشجویانش گفت : عملاً هیچ یک از سیارک های تروایی روی دو نقطه ی لاگرانژی قرار ندارند . آن ها پس و پیش و بالا و پایین می روند ، آن هم تا حدود سی درجه یا بیشتر . تقصیرش بیشتر بر گردن زحل است : میدان گرانشی اش الگوی تمیز خورشید – مشتری را به هم می ریزد ، بنابراین باید سیارک های تروایی را به شکل دو ابر غول آسا تصور کنید که مرکز هر کدام تقریباً شصت درجه جلوتر و عقب تر از مشتری است .
    تا به حال اسم دریای ساراگاسو را در زمین پیر شنیده اید ؟ فکر نکنم . خوب ، آنجا حوزه ای از اقیانوس اطلس است – همان اقیانوسی که در شرق آمریکا است که اشیای شناور – خزه یا کشتی های متروکه – به دلیل جریان های چرخشی در آن گرد می آیند . من هم می خواهم بگویم این نقطه های تروایی دو ساراگاسوی فضایی هستند . این ها متراکم ترین و شلوغ ترین مناطق منظومه ی شمسی هستند ، گو اینکه اگر واقعاً واردشان شوید ، باز هم متوجه نمی شوید . اگر روی یک نقطه ی تروایی بایستید و بخت یارتان باشد ، ممکن است بتوانید با چشم غیرمسلح نقطه ی دیگر را ببینید .
    چرا سیارک های تروایی این قدر مهم هستند ؟ گذشته از اهمیت علمی ، این سیارک ها جنگ افزارهای اصلی در زرادخانه ی مشتری محسوب می شوند . هرازچندی ، یکی از آن ها توسط میدان های زحل و اورانوس و نپتون از جای خودش بیرون کشیده و به سمت خورشید سرازیر می شود . هرازگاهی هم یکی اشان با ما برخورد می کند ( حفره ی هلاس این طوری به وجود آمده ) یا حتی به زمین می خورد . تقریباً نیم قرن است که نگبان فضا با بودجه ای بسیار ناچیز سرگرم پیمایش فضا است .
    می خواهم برنامه ی دراز مدتی را برای مقابله با این مشکل پیشنهاد کنم . برای شروع توصیه می کنم به نگهبان فضا مسئولیت عملیاتی داده شود تا بتواند دست کم آبروی اسمش را حفظ کند . می خواهم یک جفت سفینه ی سریع و پرقدرت ، مدام در حال گشت زنی باشند – بهترین جا برای این کار نقاط تروایی است . موقعی که آنجا هستند ، می توانند پژوهش های ارزشمندی انجام دهند و می توانند در عرض مدت کوتاهی خود را به هر جایی در منظومه ی شمسی برسانند .

  10. 13 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. Top | #535
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    smile مطالعه برخورد سوم کتاب " پتک آسمان " ( از شماره 14 تا آخر شماره 20 )

    سلام دوستان ............



    دوستان خوب از امروز ( 14 / 2 / 92 ) تا تاریخ 18 / 2 / 92 ، برخورد سومِ کتاب " پتک آسمان " ، از شماره ی 14 ( آماتور ) تا آخر شماره 20 ( باززادگان ) رو با هم می خونیم .



    ( اگر از دوستان کسی هست که نظری یا بررسی ای در مورد فصل های قبل داره ، خوشحال میشیم بدونیم ، امیدوارم که دوستان نظری نمیدن ، لااقل خودشون کتاب رو بخونن )




    پاینده باشین .............

  12. 10 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. Top | #536
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    smile خلاصه برخورد سوم کتاب " پتک آسمان " ( از شماره 14 تا آخر شماره 20 )

    سلام بر دوستان ............




    دوستان خوبم از امروز ( 18 / 2 / 92 ) تا تاریخ 20 / 2 / 92 ، منتظر بیان نظرات ، بررسی ها و خلاصه های شما عزیزان از برخورد سومِ کتاب " پتک آسمان " ، از شماره 14 ( آماتور ) تا آخر شماره 20 ( باززادگان ) هستیم .



    ( اگر از دوستان کسی هست که نظری یا بررسی ای در مورد فصل های قبل داره ، خوشحال میشیم بدونیم )





    موفق باشین .............

  14. 9 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. Top | #537
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    Lightbulb

    ( به دلیل کمی زیاد بودن در دو پست نوشتم ) :


    خلاصه فصل چهاردهم :

    14 ) آماتور:


    وظایف دکتر آنگوس میلار در مقام دکتر کشیک مرکز پزشکی پورت لاول چندان سنگین نبود . برخلاف مهاجران زمینی ، ساکنان مریخ هیچ نوع بیماری جدید و غریبی برای مبارزه نداشتند . دکتر میلار ، به یُمن این وقت اضافی ، یکی از دو سه اخترشناس آماتور مریخ بود .
    بسیاری از دنباله دارها ، از جمله معروف ترین آن ها را آماتورها کشف کرده و به این وسیله نام خود را تا ابد بر لوح آسمان ثبت کرده بودند .
    دکتر میلار کارش را با چندین امتیاز بیشتر در مقایسه با پیشگامان زمین نشین آغاز کرد . آسمان او همواره صاف بود و به رغم تمام تلاش های زمین گونه سازان ، این آسمان تا دو سه نسل بعد هم به همین شکل صاف می ماند . مریخ ، به سبب فاصله ی بیشترش از خورشید ، سکوی رصد بهتری در قیاس با کره ی زمین بود . اما مهم تر از همه اینکه می توانست جستجویش را به صورت خودکار درآورد . دیگر نیازی نبود که مثل اخترشناسانِ قدیمی پهنه های ستاره ای را از حفظ باشد تا بی درنگ هر تازه واردی را شناسایی کند .
    در طول یک سال بعد ، دکتر دو سیارک تازه کشف کرد که قطر هر کدام به صد متر هم نمی رسید و کوشید نام های میراندا و لورنا ، نام همسر و دخترش را روی آن ها بگذارد ، تا یک سال بعد و به رغم چند هشدار اشتباه ، چیز تازه ای پیدا نکرد ؛ تقریباً می خواست از این کار دست بکشد که برنامه از بروز یک ناهنجاری خبر داد . برنامه جرمی را رصد کرده بود که به ظاهر حرکت می کرد ، اما چنان آهسته که دستگاه نمی توانست در حد حاشیه ی اطمینان به طور قطع تعیین کند . دستگاه پیشنهاد می کرد که پس از تأخیری طولانی رصد دیگر انجام دهد تا مراتب صحت یا سقم امر مشخص شود .
    آن سیارک بود ، درست آن سوی مدار مشتری . دکتر میلار رایانه را برای محاسبه ی مدار تقریبی آن تنظیم کرد و با تعجب دریافت که میرنا ، اسمی که او برایش برگزیده بود ، خیلی به زمین نزدیک می شود . در این صورت موضوع کمی جالب تر می شد . او هرگز نتوانست این نام را برایش ثبت کند . پیش از گرفتن تأییدیه ی اتحادیه ، رصدهای دیگر مدار بسیار دقیق تری برایش یافته بودند . در این صورت هم تنها یک نام برازنده اش بود : کالی ، الهه نابودی .
    هنگامی که دکتر میلار ، کالی را کشف کرد ، کالی پیشاپیش با سرعتی بی سابقه به سمت خورشید و زمین ، راه افتاده بود . در این مدت نگهبان فضا در طول جستجوهایش ترابایت ها اطلاعات رصدی اش را دوباره کاوید . کالی سه بار ثبت شده بود اما علائمش نزدیک به آستانه ی نوفه بود و در نتیجه برنامه ی جستجوی خودکار را فعال نکرده بود .

    خلاصه فصل پانزدهم :

    15 ) قدیسه :


    عیسلام هنوز هم رسماً به صد سالگی نرسیده بود ، هر چند که ریشه هایش به دو دهه ی قبل از رسمیت یافتنش ، یعنی جنگ نفت 91-1990 ، باز می گشت . یکی از نتایج غیرمترقبه ی آن محاسبه ی غلط این بود که تعداد بسیاری از نظامیان مرد و زن که برای نخستین بار در عمرشان به طور مستقیم با اسلام تماس پیدا می کردند ، به شدت تحت تأثیر قرار می گرفتند . در عین حال ، از پیشرفت های شگفت انگیزی که جهان اسلام در طول عصر ظلمت اروپا ، یعنی هزار سال پیش از پیدایش ایالات متحده ، در زمینه های نجوم و ریاضیات کسب کرده کرده بود ، آگاهی می یافتند .
    گروهبان فنی ، رابی گلدنبرگ ، نه تنها سفید پوست بلکه دختر یک خاخام یهودی بود و تا روزی که به پایگاه شاه فیصل در ظهران مأمور شد ، چیزی غریب تر از دیزنی لند ندیده بود . با آنکه از اصول یهودیت و مسیحیت اطلاعاتی گسترده داشت ، اسلام برایش دنیایی تازه بود . او مسحور دلمشغولی جدی اسلام با مسائل بنیادی و اصولی و همین طور سنت دیرپا و گرچه به شدت کمرنگ شده ی تساهل و سعه ی صدر آن بود . به ویژه ، احترام عمیق اسلام را برای دو پیامبر از دو کیش دیگر یعنی موسی ( ع ) و عیسی ( ع ) می ستود . اما با طرز تفکر غربی و آزادی خواهانه اش ، از جایگاه زن در دولت های محافظه کارتر و سنتی ترِ مسلمان ناخشنود بود .
    رابی گلدنبرگ به مدت بیست سال ناپدید شد . بعدها معابد تبت ، فرقه های کاتولیک و خیلی از سایر مدعیان مدارکی از پذیرا شدن او را ارائه کردند که هیچ یک به محک بررسی آزموده نشده است . تنها مورد قطعی در این زمینه این است که قدیسه فاطمه مجدلیه ، در سال 2015 در عرصه ی جهانی ظهور کرد . اسلام و مسیحیت را به درستی « ادیان کتابی » نامیده اند . کیش عیسلام که فرزند و دنباله روی آن ها بود ، براساس فناوری ای استوار شده بود که قدرتی بی نهایت افزون تر داشت .

    خلاصه فصل شانزدهم :

    16 ) مدار بهشت :


    عصر الکترونیک و به ویژه اختراع رایانه ها بذر نوپردازان را با سرعتی انفجارگونه در همه جا پاشید . با نزدیک شدن هزاره ی سوم نیز چیزی عجیب و در واقع گیج کننده ، در واژه شناسی علم پردازش اطلاعات به تدریج خودنمایی کرد : واقعیت مجازی .
    مفهوم « ماشین رؤیاساز » پیش از آنکه پیشرفت ها و تحولاتی در پویش مغزی و ریزجراحی آن را میسر سازد ، از صد سال قبل شناخته شده بود . نخستین نمونه های آن ، همچون نخستین رایانه ها ، طبقات بزرگی از دستگاه ها بودند که یک اتاق را به طور کامل پر می کردند و باز هم مانند رایانه ها با سرعتی سرسام آور کوچک سازی شدند . اما تا وقتی که کاربرد آن ها منوط به کاشتن اکتوردهایی در غشای خاکستری مخ بود ، همچنان محدود ماندند .
    موفقیت اصلی ، پس از آنکه یک نسل کامل از کارشناسان علوم پزشکی آن را ناممکن اعلام کردند ، هنگامی به دست آمد که برین مَن کامل شد . واحدی از حافظه با ظرفیت ترابایت ها اطلاعات که با کابلی از الیاف نوری به مغزپوشی راحت متصل بود ، مغزپوشی که به معنای واقعیِ کلمه میلیاردها پایانه به اندازه ی اتم را در خود جای می داد و بدون درد به پوست سر می چسبید .
    قدیسه فاطمه مجدلیه ، به یُمن سابقه اش در الکترونیک نخستین کسی بود که به قابلیت برین مَن برای انتشار آموزه های عیسلام پی می برد . اعتقاد همواره بیشتر از عاطفه سرچشمه می گیرد تا از خرد ، و برین مَن به طور مستقیم به هر دو دسترسی داشت .
    قدیسه شاید بدون وجود دو عامل خاص ، که به کلی خارج از قلمروی اراده ی او بود ، هرگز به موفقیت نمی رسید . نخستین آن ، همان به اصطلاح انقلاب « همجوشی هسته ای سرد » بود که پایان ناگهانی عصر سوخت های فسیلی را رقم زده و موجبات نابودی شالوده ی اقتصاد در دنیای مسلمان را برای مدت یک نسل فراهم آورد ، تا وقتی که شیمیدان های اسرائیلی با شعار « نفت برای خوردن – نه برای سوختن » آن را بازسازی کردند .
    عامل دوم سقوط مداوم اخلاقی و فکری مسیحیت بود که در 31 اکتبر 1517 ، مارتین لوتر ، با کوبیدن نود و پنج تزِ خود بر درِ کلیسای ویتنبرگ آن را آغاز کرده بود ( هر چند که در طول قرن ها تنها شمار اندکی آن را تشخیص دادند ) . این فرایند را کپرنیک ، گالیله ، داروین و فروید ادامه دادند و اوج آن ماجرای رسوایی « سی گیت مرده » بود ؛ یعنی هنگامی که طومارهای پنهانی پس از مدت ها فاش شد و نشان داد که مسیحِ ( ع ) عهد جدید درباره ی سه ( و شاید ) چهار فرد مختلف بوده است . اما تیر خلاص از طرف خود واتیکان شلیک شد .

  16. 6 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. Top | #538
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    Lightbulb

    خلاصه فصل هفدهم :

    17 ) بخشنامه ی پاپ :


    درست چهار قرن پیش ، در سال 1632 ، سلف مَن پاپ اوربانِ هشتم ، مرتکب خطایی فاحش شد . او اجازه داد دوستش گالیله را به جرم آموزه ای که دیگر همه می دانیم حقیقتی بنیادین است – اینکه زمین دور خورشید می چرخد – محکوم کنند . اگرچه کلیسا در 1992 از گالیله عذر خواست ، ولی آن خطای مرگبار چنان ضربه ای بر موضع اخلاقی کلیسا وارد آورد که هرگز نتوانست دوباره به طور کامل کمر راست کند . اکنون با کمال تأسف ، زمان اعتراف به خطایی حتی فاجعه بارتر از آن فرارسیده است . گو اینکه کلیسا با مخالفت سرسختانه ی خود با تنظیم خانواده ، توسط لوازم مصنوعی ، زندگی میلیاردها انسان را تباه کرده است – و به شکلی طعنه آمیز مسئولیت اصلی شیوع گناه سقط جنینِ کسانی را بر دوش می کشد که توان مالی کافی را برای به دنیا آوردن فرزندانی دیگر نداشتند .
    کلیسا آنقدر عاقل هست که علیه موارد گریزناپذیر نجنگد ، به ویژه علیه این موقعیت که تحولی بنیادین به خود دیده است . به زودی بخشنامه ی منتج از مشورت کامل با دالایی لاما ، خاخام اعظم ، اسقف اعظم کانتر بری و قدیسه فاطمه مجدلیه ، صادر خواهد شد . آن ها نیز کاملاً موافقند . برای بسیاری ارتکاب اعمالی که کلیسا روزگاری آن ها را گناه می شمرد ، به عنوان وظیفه ، دشوار و حتی زجرآور است . اما درباره ی یک اصل بنیادین هیچ تحولی در آیین صورت نگرفته است . به مجرد بسته شدن نطفه ، آن نفس محترم قلمداد می شود . سقط جنین هنوز هم جنایت است و تا ابد نیز جنایت خواهد بود . ولی از امروز دیگر بهانه یا نیازی به آن وجود ندارد .

    خلاصه فصل هجدهم :

    18 ) اکسکالیبر :


    بزرگ ترین آزمایش علمی ای بود که تا آن هنگام انجام میشد ، زیرا تمامی منظومه ی شمسی را دربرمی گرفت . سر منشأ اکسکالیبر به روزهای عجیب که در واقع باور نکردنی هم می نمود و فراموش شده ی جنگ سرد بازمی گشت ؛ روزهایی که دو ابرقدرت ، در مواجهه با هم ، یکدیگر را با سلاح هایی هسته ای تهدید می کردند که قادر بود تمدن بشری را ریشه کَن سازد و شاید حتی بقای نوع بشر را در مقام نژادی زنده تهدید می کرد .
    از یک سو واحدی به نام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی قرار داشت که تاریخ شناسان بعدی عاشق آن بودند که درباره اش بگویند : شاید شوروی بوده ( به هر معنا که باشد ) اما بی گمان نه اتحاد بود ، نه سوسیالیستی و نه جمهوری . در طرف دیگر هم ایالات متحد آمریکا بود که از حیث نامگذاری خیلی بامسماتر بود .
    اکسکالیبر قرن بیست و یکم برای تولید امواج رادیویی ساخته شده بود ، نه پرتوهای ایکس و فقط روی اهداف خاص نشانه روی نشده بود بلکه هدف آن تمام کره ی سماوی بود . بمب گیگاتنی که قوی ترین بمب شناخته شده تا آن روز بود و اغلب مردم هم آرزو داشتند قوی ترین بمبی باشد که تا ابد ساخته خواهد شد ، در مدار زمین منفجر شد ، اما در آن سوی خورشید . در برد اکسکالیبر چیزی نبود که زمین را تهدید کند و خیال بشریت آسوده شد ، حتی بعضی ها پیشنهاد لغو برنامه ی نگهبان فضا را دادند .
    سالیان سال بعد ، هنگامی که دکتر آنگوس سیلار ، کالی را با تلسکوپِ دست سازش کشف کرد ، فریاد از گلوی بسیاری برآمد که چرا این سیارک رصد نشده بوده است ، پاسخ ساده بود : کالی در آن موقع در آن سر مدار و حتی بیرون از برد رادار هسته ای بوده است . اگر کالی آنقدر نزدیک بود که خطرآفرین شود ، اکسکالیبر به طور قطع شناسایی اش می کرد . اما خیلی پیش از این رویداد نیز ، اکسکالیبر نتایجی مهیب و به کلی نامنتظر به دست داده بود . رادار تنها خطر را آشکارسازی نکرده بود ، بسیاری معتقد بودند که خود موجد خطر بوده و ترسی باستانی را دوباره زنده کرده است .

    خلاصه فصل نوزدهم :

    19 ) پاسخ نامنتظر :


    برنامه ی ستی یا جستجوی هوش فرازمینی ، بیش از یک قرن بود که با تجهیزاتی هر چه حساس تر و روی نوارهای بسامدی فزاینده پیگیری شده بود . هشدارهای کاذب بسیاری دریافت شده و اخترشناسان رادیویی اندک علائم احتمالی را که ممکن بود چیزی واقعی از کار درآیند و نه صرفاً پاره های تصادفیِ نوفه ی کیهانی ، ضبط کرده بودند .
    این اوضاع به ناگاه در سال 2058 دگرگون شد . علامت در طول پیمایشی هر روزه به وسیله ی یکی از رادیو تلسکوپ های کوچک رصدخانه ی روی تاریک ماه که به رغم مخابرات محلی هنوز هم مکانی به نسبت ساکت بود ، بلند و روشن شنیده شد . درباره ی سر منشأ فرازمینی آن هم شکی وجود نداشت . تلسکوپ گیرنده ی آن درست ستاره ی شعرای یمانی را هدف گرفته بود ، یعنی درخشان ترین ستاره ی سرتاسر آسمان .
    شعرای یمانی 6/8 سال نوری با خورشید فاصله داشت و طرح اکسکالیبر درست هفده سال و سه ماه قبل اجرا شده بود . این مدت درست برابر بود با مدت رفت و برگشت امواج رادیویی تا شعرای یمانی . موج حامل از شعرای یمانی درست روی همان بسامد تپ اکسکالیبر تنظیم شده بود : 5400 مگاهرتز . برخلاف تمامی توقعات ، موج 5400 مگاهرتز به هیچ عنوان مدوله نشده بود ؛ هیچ ردی از یک علامت معنی دار در آن نبود . این موج ، نوفه ی خالص بود .

    خلاصه فصل بیستم :

    20 ) باززادگان :


    باورهای اندکی از مرگ بنیانگذار خود جان سالم به در می برند . عیسلام نیز به رغم تلاش های فاطمه مجدلیه برای تعیین جانشین ، از این معرکه جان به در نبرد . نخستین تضادها هنگامی رخ داد که پسر قدیسه ، موریس گلدنبرگ ، از وسط ناکجاآباد سر بلند کرد . اما پس از مرگ موریس ، اختلافات میان فرقه های گوناگون را مرتفع کردند و تا چند دهه ، عیسلام وجهه ای به نسبت یگانه از خود به جهانیان نمود . عیسلام در اوج خود صد میلیون پیرو یافت و چهارمین کیش پرطرفدار زمین بود ، هرچند که در ماه و مریخ جای پای محکمی نیافت . فراق و انشعاب اصلی به شکلی کاملاً نامنتظر بر اثر واقعه ی صدای « شعرای یمانی » رخ داد .
    معروف ترین آن ها از این قرار بود که مانند پیام های بسیار سرّی که به شکل سامانه های رمز شده مخابره میشد ، فقط شبیه نوفه بود . شاید این آزمون سنجش هوش بود که تنها فداییان عیسلام یا آنگونه که بعدها خود را نامیدند ، « باززادگان » ، در آن قبول شده بودند ، البته اگر ادعایشان صحت داشت .
    باززادگان که از روابط ویژه ی خود مطمئن بودند ، نیایش ها و درودهای خود را به سوی شعرای یمانی مخابره می کردند ، حتی ادعا می کردند که چون خدا اینشتین را آفریده و نه بالعکس ، محدودیتی به نام سرعت نور برایشان وجود ندارد : گفتگوی آن ها نباید دچار تأخیری هفده ساله میشد . از دید باززادگان ، آشکارسازی کالی در حد نیرویی وحی گونه بود . دیگر از سرنوشت خود مطلع شده بودند و آماده بودند که اثبات کنند نام باززادگان را به گزاف برنگزیده اند . آنان می توانستند بقای انسان ها را تضمین کنند ، البته در ازای پرداخت وجه کافی .
    باززادگان راه حلی بسیار جاه طلبانه را عرضه می کردند : نه فقط امنیت ، حتی زندگی جاوید . آن ها اعلام کردند که به یکی از دوربردترین اهداف واقعیت مجازی دست یافته اند : آنان می توانستند انسان کامل را – تمامی خاطرات زندگی و نقشه ی فعلی بدن که آن خاطرات را از سر گذرانده یا لمس کرده بود – تنها در فضایی به حجم ده به توان چهارده بیت حافظه ذخیره کنند ، اما پخش دوباره ی آن – یا همان احیای مو به مو – باز هم محتاج چند دهه پژوهش بود . حتی اگر لزومی هم به انجام این کار وجود داشت ، تا پیش از رسیدن کالی تکمیلش میسر نبود . در همین مقطع بود که شک پایدار بسیاری از مردم درباره ی سلامت عقل باززادگان به یقین بدل شد .
    از آن پس باززادگان را میشد چون لطیفه ای تکراری و بیات تلقی کرد ، مسخره بازی های آنان برای سیاره ای که معضلاتی جدی تر برای شنیدن داشت ، جای تأمل نمی گذاشت ، اما این اشتباهی قابل بخشش و در عین حال فاجعه بار بود .

  18. 10 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  19. Top | #539
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    smile مطالعه برخورد سوم کتاب " پتک آسمان " ( از شماره 21 تا آخر شماره 33 )

    سلام به دوستان عزیز ..........



    دوستان خوب از امروز ( 20 / 2 / 92 ) تا تاریخ 25 / 2 / 92 ، برخورد سومِ کتاب " پتک آسمان " ، از شماره ی 21 ( کشیک شب ) تا آخر شماره 33 ( بازیافت ) رو با هم می خونیم .



    ( دوستان عزیز ، انتشارات قطره در نمایشگاه کتاب غرفه داره ، هر کدوم از دوستان که هنوز کتاب رو تهیه نکردن ، می تونن زودتر از نمایشگاه تهیه کنن )



    شاد باشین .............

  20. 7 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  21. Top | #540
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    16
    نوشته ها
    964
    تشکر
    5,566
    تشکر شده 8,571 بار در 984 ارسال

    smile خلاصه برخورد سوم کتاب " پتک آسمان " ( از شماره 21 تا آخر شماره 33 )

    مکانی برای کتاب خوان ها         
    سلام بر دوستان ............




    دوستان گرامی از امروز ( 25 / 2 / 92 ) تا تاریخ 28 / 2 / 92 ، منتظر بیان نظرات ، بررسی ها و خلاصه های شما عزیزان از برخورد سومِ کتاب " پتک آسمان " ، از شماره 21 ( کشیک شب ) تا آخر شماره 33 ( بازیافت ) هستیم .




    ( دوستان بزرگوارم خوشحال میشیم که نظر و بررسی خودتونو از هر چند تا فصلی که مطالعه کردین ، بیان کنین )




    مؤید باشین .............

  22. 8 کاربر مقابل از Tahereh Ramezani عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 54 از 74 نخستنخست ... 44450515253545556575864 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معرفی کتاب ها و نرم افزارها
    توسط Tahereh Ramezani در انجمن كتاب ها و نرم افزار های نجومی
    پاسخ ها: 323
    آخرين نوشته: 12-14-2018, 07:38 PM
  2. کار با ماشین حساب برای المپیاد
    توسط پیام بهرام پور در انجمن آموزش و پرسش و پاسخ المپیاد
    پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: 09-24-2013, 06:35 PM
  3. توصیه های پزشکی برای شبهای رصدی
    توسط sasan20oo20 در انجمن گردشگری نجومی
    پاسخ ها: 101
    آخرين نوشته: 05-23-2013, 04:43 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد