کتابهای نوشته شده توسط اعضای فروم

[پیام بهرام پور]

با سلام

از این پس دوستان آوایی که کتابی را نوشته، ترجمه و منتشر کرده اند می توانند در این تاپیک کتاب خود را معرفی نمایند و

همچنین از نظرات دوستان دیگر بهره مند شوند


یادداشت مدیر

---------------------
عادت داشتم تا دو سال پیش، هر کسی که از من می پرسید برای شروع نجوم چه چیز را مطالعه کنم، می گفتم نجوم به زبان ساده. اما از دو سال پیش دیدم با این جواب، خیلی ها را از نجوم زده کردم.

در حقیقت کتابی به حجم 400 صفحه با مطالب خسته کننده، سیاه و سفید و.... اصلاً چیز مناسبی برای شروع نجوم نیست. هرچند که خیلی ها (از جمله خودم نجوم را با این کتاب شروع کردند و پیش رفتند)
سال پیش تصمیم گرفتم کتابی بنویسم با نام نجوم به زبان خیلی ساده تا دیگر به کسی نگویم فلان کتاب انگلیسی را بخوان یا این که کتاب آسان نداریم و...

این کتاب الان در قسمت های پایانی به سر می برد.

کتابی با حجم بسیار کم (در حدود 100 صفحه)

قابل استفاده برای همه

کتابی به روز

بسیار علمی و غیر حفظی

و از همه مهمتر رنگی و جذاب

در قسمت های پایانی دیدم خوب است که دوستان عزیز لطف کنند و توقعی که از یک کتاب با این عنوان دارند را بگویند تا در آخرین ویرایش ها آن را اعمال کنم.

یعنی از شما کمک می خواهم که بگویید یک کتابِ ساده و مردم پسند، چطور باید باشد و....

منتظر کمک شما دوستان هستم. ضمناً لطفاً دعا کنید تا کتاب خوبی از آب در بیاید.

[ستاره بنیادی]

*نجوم مثله اب خوردن...*
یا*اسمونو بگیرتودستت * .

نجوم مثله آب خوردن گویاتره ! ولی آسمونو بگیر تو دستت خیلی بامزه اس!

[roset]

آقای بهرامپور خواسته بوديد منظورم رو با آوردن نمونه بيشتر توضيح بدم
اين بخشی از مقدمه ی کتاب کمک آموزشی هندسه2 موسسه مبتکرانه
...بدون اينکه بخواهم به کسی تو هين کرده باشم به اين اعتقاد رسيده ام که امروز ما با استاندارد های فرهنگی دنيا فاصله ی زيادی داريم .علت اين نزول را هم نبايد همانند دايی جان ناپلئونیست ها فقط در آنسوی مرز ها دنبال کنيم و فکر کنيم تمام دنيا دشمن ما ايرانی ها هستند و دارند برنامه ريزی می کنند که ما به سراشيبی انحطاط سقوط کنيم . ريشه ی بسياری از اين گرفتاری ها در خود ماست .به قول (0ملک اشعرای بهار) از ماست که برماست .
فهميدن خصايص ايرانی ها خیلی هم سخت نيست اما آنقدر در آن ها غرقيم که آن ها را نميبينيم .فردا که از منزل خارج می شويد سعی کنيد از عينک جامعه بينی به وقایع اطرافتان نگاه کنيد .آن وقت متوجه ميشويد که ما ايرانيان به زمين و زمان غر می زنيم .هيچ وقت از شرايط موجود راضی نيستيم
-و بعد ادامه ميده به شرح خصوصيات ما ايرانی ها و بعد از کشور های شرق آسيا و رفتار مردمش و عرب ها و پيشرفت و نظمشون در رانندگی صحبت می کنه و با ارائه مثال ميرسه به اين که آموزش در عصر ارتباطات مهم ترين اصل فرهنگ سازی جامعه است ودر ادامه
تمام اين قصه ی هزار و يک شب را گفتم تا بگويم چرا مجبوريم هندسه بياموزيم ! هندسه و يا به طور کلی رياضيات يکی از دانش هايي است که به شکل دهی ذهن کمک زيادي می کند .يعنی با آموزش هندسه به طور غیر مستقيم معيار های ذهنی شما در مسائل ديگر نيز شکل می گيرد .اگر با هندسه آشنا باشيد بهتر می توانيد شطرنج يا بيليارد بازی کنيد .نقاش يا عکاس بهتری می توانيد باشيد .
می گويند افلاطون بالای سردر دانشکده اش نوشته بود هرکس هندسه نمیداند داخل نشود .من هم با جمله ای شبيه به اين اما متناقض اين گفتار را خاتمه می دهم .هر کس هندسه نمی داند بسم ا...

بعد هم تشکر می کنه و را جع به نحوه ی استفاده ی کتاب توضيح ميده

نويسنده با ارتباط دادن هندسه با مسائل اجتماعی (که اتفاقا مورد علاقه ی جوانها و نوجوان ها هم هست )از درسی که برای اکثر بچه ها سخته يه چهره ی جالب می سازه و علاقه به خوندن اين درس رو افزايش ميده وبه نظر من اين خيلی جالبه

به نظر من مقدمه بايد بتونه تو ذهن آدم سوال ايجاد کنه آدم رو به فکر فرو ببره مثلا راجع به نجوم خواننده رو متوجه تاثير اين علم توی زندگی روزمره اش بکنه و بتونه لذت درک نجوم رو تا حد زيادی به خواننده منتقل کنه و حتی کسی رو علاقه خاصی نداره و مثلا اتفاقی با کتاب شما مواجه شده رو ترغيب کنه تا از مطالب کتاب استفاده کنه و فکر می کنم می تونه به موفق بودن کتاب کمک زيادی بکنه (چه قدر پر چونگی کردم!)

[Amin-Mehraji]

پیشنهادی دیگر :

آنگونه که معلوم گشته است ؛ کتاب دارای پیوست است . پیشنهاد میشود در یکی از این شماره ها(ی پیوست ) ، به منجمان ایرانی پیداخته شود . به

گونه ی زیر :



و اندر باب طرح روی جلد ارائه شده ، اقای بهرامپور عزیز ، بنظر من ، و چند نفر دیگر از دوستان که گفتند ، هر چه تصویر روی جلد ساده تر و بی تکلفتر باشد ، بهتر است . اصلا من پیشنهاد میدهم که بر روی جلد این کتاب تصویری قرار ندهید . رنگ یک دست سفید هم برای یک کتاب نجومی جالب است .

[solh]

به نظر من طرح جلد بايد نمادي از انسان رو داشته باشه ،مثلا وجود يك انسان در عكس يا طرح جلب توجه ميكنه.

[پیام بهرام پور]

این طرح جلدجالب بودازینکه باخوندنه کتاب باعث میشه همه اسمونوبشناسن و غیره...
اماازاونجایی که کتاب ساده هستش هرچه بی تکلفتربهترمثلامن ازتصویره این تایپیک خیلی خوشم اومدنجوموخیلی ملموس ترنشون داده
دوپیشنهاده دیگه هم براعنوان کتاب به ذهنم اومد :
*نجوم مثله اب خوردن...*
یا*اسمونو بگیرتودستت * دلیلم هم اینه چون کتاب یه تصویری ازاسمان وشناخته اونه که باخونده کتاب انگار اسمون تو دستاتته.
هدفمم هم اازگفتنه این عنوانابرا اینه که شاید جرقه ایی باشه بردیگران برا مطرح کردن عنوانی بهتروهمونطورکه گفتین دراخرین مرحله عنوان روخودتون بر اساسه مطالبه کتاب اننخاب کنید.

دوست عزیز سلام!
عنوان هایی که شما معرفی کردید بسیار زیبا بودند، تا به حال اسم کتاب به نظر من این خواهد بود (البته با اجازه شما) و بازهم منتظر نظرات دوستان هستیم

[پیام بهرام پور]

آقای بهرامپور خواسته بوديد منظورم رو با آوردن نمونه بيشتر توضيح بدم
اين بخشی از مقدمه ی کتاب کمک آموزشی هندسه2 موسسه مبتکرانه
...بدون اينکه بخواهم به کسی تو هين کرده باشم به اين اعتقاد رسيده ام که امروز ما با استاندارد های فرهنگی دنيا فاصله ی زيادی داريم .علت اين نزول را هم نبايد همانند دايی جان ناپلئونیست ها فقط در آنسوی مرز ها دنبال کنيم و فکر کنيم تمام دنيا دشمن ما ايرانی ها هستند و دارند برنامه ريزی می کنند که ما به سراشيبی انحطاط سقوط کنيم . ريشه ی بسياری از اين گرفتاری ها در خود ماست .به قول (0ملک اشعرای بهار) از ماست که برماست .
فهميدن خصايص ايرانی ها خیلی هم سخت نيست اما آنقدر در آن ها غرقيم که آن ها را نميبينيم .فردا که از منزل خارج می شويد سعی کنيد از عينک جامعه بينی به وقایع اطرافتان نگاه کنيد .آن وقت متوجه ميشويد که ما ايرانيان به زمين و زمان غر می زنيم .هيچ وقت از شرايط موجود راضی نيستيم
-و بعد ادامه ميده به شرح خصوصيات ما ايرانی ها و بعد از کشور های شرق آسيا و رفتار مردمش و عرب ها و پيشرفت و نظمشون در رانندگی صحبت می کنه و با ارائه مثال ميرسه به اين که آموزش در عصر ارتباطات مهم ترين اصل فرهنگ سازی جامعه است ودر ادامه
تمام اين قصه ی هزار و يک شب را گفتم تا بگويم چرا مجبوريم هندسه بياموزيم ! هندسه و يا به طور کلی رياضيات يکی از دانش هايي است که به شکل دهی ذهن کمک زيادي می کند .يعنی با آموزش هندسه به طور غیر مستقيم معيار های ذهنی شما در مسائل ديگر نيز شکل می گيرد .اگر با هندسه آشنا باشيد بهتر می توانيد شطرنج يا بيليارد بازی کنيد .نقاش يا عکاس بهتری می توانيد باشيد .
می گويند افلاطون بالای سردر دانشکده اش نوشته بود هرکس هندسه نمیداند داخل نشود .من هم با جمله ای شبيه به اين اما متناقض اين گفتار را خاتمه می دهم .هر کس هندسه نمی داند بسم ا...

بعد هم تشکر می کنه و را جع به نحوه ی استفاده ی کتاب توضيح ميده

نويسنده با ارتباط دادن هندسه با مسائل اجتماعی (که اتفاقا مورد علاقه ی جوانها و نوجوان ها هم هست )از درسی که برای اکثر بچه ها سخته يه چهره ی جالب می سازه و علاقه به خوندن اين درس رو افزايش ميده وبه نظر من اين خيلی جالبه

به نظر من مقدمه بايد بتونه تو ذهن آدم سوال ايجاد کنه آدم رو به فکر فرو ببره مثلا راجع به نجوم خواننده رو متوجه تاثير اين علم توی زندگی روزمره اش بکنه و بتونه لذت درک نجوم رو تا حد زيادی به خواننده منتقل کنه و حتی کسی رو علاقه خاصی نداره و مثلا اتفاقی با کتاب شما مواجه شده رو ترغيب کنه تا از مطالب کتاب استفاده کنه و فکر می کنم می تونه به موفق بودن کتاب کمک زيادی بکنه (چه قدر پر چونگی کردم!)

سلام!
خیلی ممنونم از لطف شما و این وقت گذاشتین.
باید خدمت شما عرض کنم که مقدمه ی جالبی بود ولی یک موضوعی وجود دارد که من با آن مخالفم
زمانی که حرف از شروع نجوم به میان می آید اصلاً نباید دلیلی برای فراگیری نجوم وجود داشته باشد بجز کنجکاوی
یعنی خیلی وقت ها می بیننم که بعضی از منجمان آماتور وقتی با پرسشی مبنی بر چرایی آموختن نجوم روبرو می شوند شروع می کنند به خطابه:
1. باید روزی زمین را ترک کنیم
1.5. روزی که زمین را ترک می کنیم باید جایی داشته باشیم.
2. در پیشرفت علم های دیگر کاربرد دارد.
3. .....
(حالا این که ترک کردن زمین چه ربطی به توانایی منجم آماتور داره من نمی دونم!)
ولی به نظر من نجوم در این سطح آماتوری فقط و فقط به یک درد می خوره! اون هم ارضا شدن حس کنجکاوی هست و بزرگ شدن دید و ذهن آدم (و بس!)

ولی بازهم از دیدگاه شما متشکرم باعث شد موضوع جالبی به نظرم خطور کند. کمی دیگر مقدمه جدید را رونمایی می کنم، فعلاً منتظر سایر نظرات در مورد مقدمه هستم.

[پیام بهرام پور]

پیشنهادی دیگر :

آنگونه که معلوم گشته است ؛ کتاب دارای پیوست است . پیشنهاد میشود در یکی از این شماره ها(ی پیوست ) ، به منجمان ایرانی پیداخته شود . به

گونه ی زیر :



و اندر باب طرح روی جلد ارائه شده ، اقای بهرامپور عزیز ، بنظر من ، و چند نفر دیگر از دوستان که گفتند ، هر چه تصویر روی جلد ساده تر و بی تکلفتر باشد ، بهتر است . اصلا من پیشنهاد میدهم که بر روی جلد این کتاب تصویری قرار ندهید . رنگ یک دست سفید هم برای یک کتاب نجومی جالب است .

در رابطه با قسمت اول (معرفی منجمان) باید بگم اگر منظورتان منجمان قدیمی (اوایل اسلام) هست فکر خوبی است ولی اگر منظور حضرت عالی منجمان امروزی ایران است امکان ندارد چنین کاری را بکنم چون به ازای معرفی هر یک نفر، سه گروه عمده ی نجومی با من دشمن خواهند شد! (واقعاً وضع نجوم ایران آفرین داره!)
قسمت دوم صحبت هم در رابطه با جلد خلوت باید بگم که طرح جلد یک موضوع کاملاً سلیقه ای است و از قضا سلیقه ی بنده طرح جلد شلوغ را می پسندد چون با جوان امروزی آشنایی دارم! (خودمم هستم تازه!)

[پیام بهرام پور]

طرح جلد دیگری نیز بود که نظر من رو جلب کرد. فکر کنم خوب باشه شما هم ببینید و نظر بدین:

فایل پیوست 2085

به نظر من طرح جلد بايد نمادي از انسان رو داشته باشه ،مثلا وجود يك انسان در عكس يا طرح جلب توجه ميكنه.

فکر کنم این طرح جلدی که در بالا معرفی کردم تا حدودی منطبق بر نظر شما است، درسته؟

[Amin-Mehraji]

نخیرررر ، منظور من منجم های اسلامی نیست ، منجم های ایرانی را میگویم . ( شاید بعضی

هاشون هم مسلمان باشند ) . و اینکه نه منجمان جدید که برای شما هم مشکلی درست بشه

ولی انصافا نامردیه از کسانی مثل « مادر نجوم ایران » نام برده نشه ! اصلا تو روح مرام و معرفت

منجم باشی ها نمی گنجه . البته اگه خواستید با من مصاحبه داشته باشید ، من حاضرم .

[پیام بهرام پور]

طرح جلد دیگری نیز بود که نظر من رو جلب کرد. فکر کنم خوب باشه شما هم ببینید و نظر بدین:

فایل پیوست 2085

به نظر من طرح جلد بايد نمادي از انسان رو داشته باشه ،مثلا وجود يك انسان در عكس يا طرح جلب توجه ميكنه.

نخیرررر ، منظور من منجم های اسلامی نیست ، منجم های ایرانی را میگویم . ( شاید بعضی

هاشون هم مسلمان باشند ) . و اینکه نه منجمان جدید که برای شما هم مشکلی درست بشه

ولی انصافا نامردیه از کسانی مثل « مادر نجوم ایران » نام برده نشه ! اصلا تو روح مرام و معرفت

منجم باشی ها نمی گنجه . البته اگه خواستید با من مصاحبه داشته باشید ، من حاضرم .

خب اگر از معاصر کسی را نام نبرم، دیگر هیچ توقعی وجود نخواهد داشت اما اگر اسم یک نفر بیاید، بعد دیگه .....
لذا اگر اجازه بدهید این موضوع رو به طور کلی خاتمه دهم، از معاصرین (هرچند عزیز باشند) نام نخواهم برد.