منم چون با اقا رضا طامهری موافقم علی الحساب این تاپیک رو با رعایت قوانین کپی رایت داشته باشید .
پيدايش منظومه شمسي
تاكنون نظريات زيادي در مورد منشا منظومه شمسي و زمين ارائه شده است، در ميان آنها، دو نظر اساسي وجود دارد. اولي فرضيه برخورد نزديك نام گرفته است. بر اين پايه استكه سيارهها ، از مواد جدا شده از خورشيد ، تشكيل شدهاند. بر طبق آن ، كشش گرانشييك ستاره يا دنبالهدار به حدي بوده است كه هنگام عبور از كنار خورشيد مقداري ازماده آن را بيرون كشيده است. زمين ما عضوي از خانواده خورشيد است.
منظومه شمسي نه سياره اصلي تعداد زيادي قمر طبيعي (اقمار) ، تعداد زيادي سياركها ،تعداد نامعلومي ستارههاي دنبالهدار به همراه شهابها ، شهاب سنگها به دور خورشيددر حال گسترش هستند.
محتويات منظومه شمسي
تمامي اجرامي كه تحت نيروهاي گرانشي خورشيد در مدارها در گردشند، منظومه شمسي راتشكيل ميدهند. اين اجرام بر اساس جرمشان در سلسله مراتب مشخص قرار دارند، در راسآنها خورشيد واقع است، سپس سيارات ، اقمار و حلقههاي آنها ، خردههاي بين سيارهاي (ستارههاي دنبالهدار ، سياركها ، شهابها) و در آخرين مرتبه گازها و گرد و غباربين سيارهاي قرار دارند.
نظريه برخورد نزديك
در اوايل قرن بيستم ميلادي دو اخترشناس امريكايي نظريه برخورد نزديك را ارائه دادندكه بنا به عقيده آنها ، ذراتي از ماده خورشيد ، در اثر برخورد نزديك يك ستاره ديگربيرون ريخته است. بعدا اين ذرات به همديگر پيوسته و اجرام بزرگي را تشكيل ميدهندكه از اين اجرام بزرگ ، سيارهها بوجود آمدهاند.
فرضيه كانت – لاپلاس
نظريه مهم ديگر در سال 1755 ميلادي (1134 شمسي) بوسيله فيلسوف آلماني ، امانوئلكانت ، مطرح شد. نظر كانت به عقيده قابل قبول امروزي شبيه است. بر طبق آن ، منظومهشمسي از يك ابر گاز و غبار در حال چرخش ، شكل گرفته است. نظر كانت بوسيله رياضيدانفرانسوي به نام پير دو لاپلاس بسط داده شد. فرضيه كانت - لاپلاس ، يك ابر بسياربزرگ از گازهاي داغ را ترسيم ميكند كه به دور محور خود ميچرخد. كانت و لاپلاس ،اين ابر بزرگ را سحابي ناميدهاند.
سرد شدن گاز سحابي ، باعث انقباض آن ميشود. در اين ضمن ، با انقباض جرم اصلي ،حلقههايي از گاز در اطراف آن باقي ميمانند. اين جرم اصلي همان خورشيد است. حلقهها ، در اثر نيروي گريز از مركز (نيرويي است كه اجسام در حال چرخش را به طرفبيرون از مركز چرخش ميراند.) از مركز دور ميشوند. بنابراين فرضيه ، حلقههاي جدااز هم ، منقبض شده و سيارهها را بوجود آوردهاند. دانشمندان در درستي اين نظرترديد دارند، چرا كه گازهاي داغ گرايشي به انقباض ندارند، بلكه در فضا گسترشمييابند.
نظريه جديد ابرغبار
فيزيكدان آلماني كارل فون وايتسزيكر بنياد اصلي تئوري جديد ابر غبار را پيشنهادكرد. بعد از آن اخترشناس امريكايي به نام جرارد كويپر نظر وايتسزيكر را بهصورتتئوري جديد منشا منظومه شمسي تكميل كرد. سيارات منظومه شمسي ، از همان گاز و غباريشكل گرفتهاند كه خورشيد از آن پديد آمده است. ابر بزرگ با گردش خود در فضا بهبخشهاي كوچكتري تقسيم شده است.
ذرات موجود در اين بخشها ، همديگر را جذب كردهاند و سرانجام سيارهها را بوجودآوردهاند. بيشتر مواد ابر اصلي در اثر تابش خورشيد از آن دور شدهاند، ولي پيش ازآنكه خورشيد ، حالت ستاره به خود گيرد، اندازه سيارهها به حدي رسيده بود كهميتوانستند در مداري به دور آن باقي بمانند يا گردش كنند.
شكل گيري منظومه شمسي
شكل گيري منظومه شمسي از ديد ديناميك
منظومه شمسي يك ساختار منظم را برحسب خواص فيزيكياش نشان ميدهد، بطوري كه اگر ازبالاي قطب شمال خورشيد ديده شود، منظومه شمسي قواعد زير را پيدا ميكند:
1- سيارات در خلاف جهت عقربههاي ساعت در اطراف خورشيد ميگردند، خورشيد نيز درهمان جهت به دور خود ميچرخد.
2- به استثناي عطارد و پلوتو ، اكثر سيارات داراي صفحات مداري هستند كه فقط بطورجزئي با صفحه دايرةالبروج شيب دارند، مدارها تقريبا هم صفحه هستند.
3- به استثناي عطارد و پلوتو ، سيارات در مدارهايي ميگردند كه خيلي به دايره نزديكهستند.
4- به استثناي زهره و اورانوس ، سيارات در خلاف جهت عقربههاي ساعت (يعني در همانجهت حركت مداريشان) به دور خود ميچرخند.
5- اكثر قمرها در همان جهتي كه سيارات مادرشان به دور خود ميچرخند و در نزديكيصفحات استوايي سيارات قرار دارند.
6- ستارههاي دنبالهدار با دوره تناوب طولاني ، مدارهايي دارند كه از همه جهات وزوايا ميآيند، بر خلاف مدارهاي هم صفحه سيارات ، اقمار ، سياركها و ستارههايدنبالهدار با دوره تناوب كوتاه.
7- سه عدد از سيارات مشتريگون شناخته شدهاند كه داراي حلقه هستند.
شكل گيري منظومه شمسي از ديد شيمي
تشكيل يك سياره مستلزم يك فرآيند چند مرحلهاي است، اولا دانههاي جامد متعلق بهسحابي خورشيد متراكم ميشوند. ثانيا اين ذرات باهم يكي شده و اجرام آسماني بزرگ بهنام ريز سيارات را شكل ميدهند كه سپس تصادم كرده و براي تشكيل پيش سيارات با هميكي ميشوند و به سيارات امروزي متحول ميگردند. تركيبات شيميايي سيارات بوسيلهفرآيندي به نام تسلسل تراكم از روي تراكم دانهها تعيين ميشوند. ايده اوليه تسلسلتراكم اين است:
مركز سحابي بايد در دمايي برابر چندين هزار درجه كلوين بوده باشد. در اينجادانههاي جامد ، حتي تركيبات آهن و سيليكاتها نميتوانستند متراكم شوند. در جايديگر كه مواد ميتوانستند به عنوان دانههاي جديد متراكم شوند، بهصورت زير به دمابستگي داشت:
پايينتر از 2000 كلوين ، دانههاي ساخته شده از مواد خاكي متراكم شدند، زير 273كلوين دانههاي مواد خاكي و يخي هر دو ميتوانستند شكل بگيرند. در دماي متفاوتگازهاي موجود و جامدات حاضر بطور شيميايي برهمكنش كرده و تركيبات متنوعي را توليدميكنند. اگر دماي سحابي به سرعت از مركز به طرف بيرون كاهش يابد، چگاليها وتركيبات سيارات ميتوانند با تسلسل تراكم توضيح داده شوند