برنامه‌های اجرا شده‌ سها

**ستاره بنیادی** · 04-27-2011, 10:49 PM

ستاره های آسمانی (سها)

در این تاپیک، کل برنامه‌های اجرا شده‌ی سها تا کنون را مشاهده می‌کنید. اگر می‌خواهید درباره سها بیشتر بدانید، این تاپیک را ببینید.

================================================== ============

برنامه های اجرا شده:

ستاره های بی آسمان این هفته در آسایشگاه کودکان سرطانی محک
- ستاره های بی آسمان در باشگاه مثبت
- ستاره های بی آسمان در یزد
- ستاره های بی آسمان در موسسه خیریه ملائک
- ستاره های بی آسمان در بهزیستی نرگس
- ستاره های بی آسمان اردبیل (بهزیستی شکوفه)
- ستاره های بی آسمان در خیریه حضرت فاطمه زهرا(س)
- ستاره های بی آسمان در اهواز
- ستاره های بی آسمان در مجتمع بهزیستی فیاض بخش تبریز
- ستاره های بی آسمان در سومالی
- سها در کنار کمیته امداد امام خمینی 1
- سها در کنار جمعیت امام علی (ع) - افتتاح اتاق نجوم
- سها در بازارچه خیریه محک
- سها در کنار کودکان کار
- سها در کنار هموطنان زلزله زده
- سها در بازارچه خیریه ملائک

**آسمون** · 08-08-2011, 01:40 PM

خدا را شاکرم که باز هم قسمت شد تا بتوانیم برنامه ای دیگر برگزار کنیم:

با توجه به برنامه قبلی که مسئولین جامعه معلولین خوششون اومده بود، باز هم از ما دعوت کردند که برای گروهی دیگر از معلولین برنامه اجرا کنیم.

زمان برنامه :
جمعه ، 21ام امرداد ماه ، ساعت 19:30 + افطار

**mbs** · 08-08-2011, 03:43 PM

سلام
اول از همه از دوستان عزیز معذرت می خوام که به دلیل مشغله زیاد نتونستم بعد هک شدن فروم فعالیتی داشته باشم.
آقای ابراهیمیان اگه کمکی نیاز باشه می تونید رو بنده هم حساب کنید، خوشحال میشم.

**Ehsan** · 08-09-2011, 12:58 AM

همین الان دو نفر دیگر اضافه شدند: آقای معدن شناس انشاالله حتمی هستند و آقای شجاعی به احتمال زیاد میان! قطعی ش رو بعدا می گم!

**Ehsan** · 08-09-2011, 01:42 AM

این هم کروکیه محل بهزیستی برای کسانی که زیاد آشنا نیستند:

**حامد پورخرسندی** · 08-09-2011, 08:44 AM

عالیه! منم میام

**ستاره بنیادی** · 08-10-2011, 12:15 AM

ضمن عرض خسته نباشید

منتظر گزارش دوستان هستیم

**shiva** · 08-10-2011, 02:08 AM

سلام .... واقعا عالی بود...
من از نزدیک با معلولین ذهنی و جسمی روبرو نشده بودم تجربه خیلی خوبی بود...
انسان های دوست داشتنی ای بودن....
و واقعا با آسمووووووون بودن..........
آقای Ehsan بسم الله! زحمت عکس و گزارشم شما بکشید! ممنون........

فعلا برای مقدمه! :ساعت 7:30 رسیدیم بهزیستی... چند نفر از معلولین بیروون بودن و مسئولشون در کنارشون.... سلام دادیم... اعتراف میکنم برخورد اول باهاشون صمیمی نبودم...چون تا حالا با این صحنه ها روبرو نشده بودم! ...اما بعدا کم کم این حصار برداشته شد و رفیق شدیم... یکم با مسئولشون خانم ریخته گر حرف زدیم... اینکه توضیح میداد کودک معصومی رو که ده روزه بوده و مادرش هرچند پرستاره ولش کرده و هیچ وقت دنبالش نیومدن.حتی برای دیدنش... اینکه خود خانم میبرتش خونشون و ازش مراقبت میکنه .... گریه مون گرفته بود!اما جای گریه نبود اونا حساسن نباید احساسی شد....
در ادامه بچه ها اومدن و کم کم آقای احسان شروع کردن به توضیحات....
ادامشم خودشون زحمتشو بکشن

ممنون

**Ehsan** · 08-10-2011, 11:45 AM

خوب من الان از خواب بیدار شدم فعلا وقت ِ عکس و اینا ندارم!!!!!! (اونجوری نیگام نکنید تا 6 صبح بیدار بودم!)

من راستش ساعت پنج دقیقه مونده به 8 همراه دامادمون اونجا رسیدم که دیدم خانم ِ شیوا با چند تن از دوستانشون (که اسامی شون یادم رفته، خودشون معرفی کنند!!!) اونجا بودند و قبل از من رسیده بودند. آقای معدن شناس (سعید معدنشناس) قبل از من اونجا بودند. من رسیدم و تلسکوپ رو نصفه نیمه برپا کردیم (در اثنای برپا کردن تلسکوپ آقای mbs هم رسیدند) و قبل از برپایی کامل یک مشورتی با هم نمودیم که چه کنیم. لازم به ذکره که آقای پورخرسندی با وجود اعلام اومدنشون، افتخار دیدارشون رو به ما ندادن!!
دامادمون قبول زحمت عکاسی رو کردند! بعد از مشورت بچه ها به من گفتند توضیحات رو شروع کنم و از من درخواست کردند که شما شروع کنید ما ادامه اش رو میدیم ولیییییییییییییییی.........! هی من می گفتم خوب این از شروع شما الان ادامه بدید اینا طفره میرفتن!! دیگه داشتم عصبی میشدم!!!!
البته توضیحاتمون در این حد بود که ماه گرده ستاره هام گردن ولی ستاره ها خیلی دورن ما نمیتونیم گردیشون رو ببینیم! (جالبه اینه که فارسی زبان بودند و من مجبور بودم فارسی حرف بزنم!) بعد پیشنهاد دادیم که بچه ها بریم تماشای ماه از پشت تلسکوپ و ماه و از نزدیک ببینیم! در اثنای دیدن ماه هر چند توضیحاتمون در همون حد پابرجا بود من از خانم شیوا درخواست کردم که توضیحات رو ادامه بدند و ایشون قبول کردند و ادامه دادند و در این اثنا گربه ای هم بود کوچولو که چون هوا سرد بود به یکی هی تکیه میداد گرم بشه!!!! بعد از توضیحات ِ خانم شیوا من با اصرار زیادی ار آقای معندناس و mbs درخواست کردم که اون ها هم توضیحی بدن ولییی............! دریغ از یک کلمه حرف!!!!!!
با این ماه برنامه گذشت تا نزدیک افطار شد رفتیم افطاری رو خوردیم و برگشتیم البته در این حین (بعد از افطاری) خیلی از بچه ها رفتند بخوابن و یه تعداد کمی شون موندن ما هم به اونا نشون دادیم که ستاره همون ستاره دیده میشه و ستاره ها رنگهاشون مختلفه.

بعد از یک توضیحات مختصر دیگه برنامه رو حدود ساعت 9:30 دقیقه تموم کردیم. موقع باز کردن تلسکوپ اون گربه کوچولو هه اومده بود کنار تلسکوپ اونور نمیرفت! ماه هم به زور متوسل شدیم و گذاشتیمش کنار (البته دلمون واسش سوخت!!!) بعدشم دیگه رفتیم دیگه! همین!

لازمه از دو نفر تشکر ویژه ای بنمایم. یکی از داییم که حمل و نقل ِ من و تلسکوپم و غذاها رو به عهده داشت و یکی از پدرم که هزینه ی افطاری ِ بچه ها رو به عهده گرفته بود! تشکر ویژه دارم از این افراد!

عکس و اینا رو تو پست بعد می گذارم. دوستان اگر نکته ای از قلم افتاد بفرمایند.