اوغات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
خیلی در جریان این بحث نیستم اما اشکالی که انسان های گذشته داشتند بیشتر به علت شکلیه که خودشون به قصد از دوران کودکی به بدنشون میدادند و محیطی رو ایجاد میکردند که بدن به ناچار به این صورت تغییر حالت میداده ، در چین هم از این رفتار ها زیاد دیده شده، و فکر نمیکنم ربطی به یوفو ها یا فضایی ها داشته باشه.
زندگیت رو روی یک قاعده بنا کن
نه یک استثناء
بله در قوم ازتک سر کودک رو از نوزادی بین دو قطعه چوب قرار میدادن تا سر کودک مثل خدایانشون شکل بگیره
حالا این که چطور این ایده به ذهنشون رسیده یا چرا اصلا خدایانشون رو این طوری فرض میکردن بازم طبق برخی نوشته ها ارجاع داده شده به همین یوفو ها
احساس پرانتزی را دارم
که تمام چیزهای خوب در آن اتفاق می افتد
آری
خدا را مهمان قلب کوچک خود کرده ام
بله اما خب منطقی به نظر نمیاد
زیگورات ( اگه درست نوشته باشم )اصلی قوم ازتک یه شاهکار مهندسیه که 365 تا پله داره که هر روز نور روی یکی میفتاده که روز سال رو مشخص میکرده . مکان اندازه و مساحت زیگورات برای این که بتونه همچین عکس العملی نشون بده خیلی مهمه که از ریاضیات اون موقع خارج بوده . حتی الان هم به سختی ممکنه .
برای همین مثل اهرام ثلاثه مصر ساخت رو به فضایی ها نسبت میدن . اعتقاد بر اینه که قوم ازتک رو به نابودی بودن . فضایی ها مثل فیلم استار ترک : به سوی تاریکی مداخله میکنن تا نجاتشون بدن . اینها هم فضایی ها رو به عنوان خدا تصور میکنن . فضایی ها هم خوششون میاد ترتیب ساخت یه معبد هم برای خودشون رو میدن . حالا ازتک ها که این ها رو میپرستن سعی میکن شکل این ها بشن پس سر نوزاد رو تحت فشار میزارن تا شکل فضایی ها بشه .
دلیل این که این قضیه به نظرم غیر منطقیه البته به زبان عامیانه گفتم
فضایی ها انقدر انرژی مصرف میکنن که یه قوم بدوی رو نجات بدن و خدای اون بشن ؟؟؟ پرستیده شدن چه سودی براشون داشته ؟؟؟
احساس پرانتزی را دارم
که تمام چیزهای خوب در آن اتفاق می افتد
آری
خدا را مهمان قلب کوچک خود کرده ام
بله دقیقا سوال شما درسته و باید این سوالم بهش اضافه کرد که این موجودات فضایی که اون موقع اومدن و زمین و زیستشو کشف کردن و رفتن الان کجان چرادوباره برنمیگردن؟ایا فراموشمون کردن؟ایا مارو به حال خودمون رها کردن ؟ یا این که الان هم هستند اما شناخت ما نسبت بهشون تغییر کرده؟من فکر میکنم جواب تمام این سوال ها رو میتونیم بدیم به شرط این که اینجوری به قضیه نگاه کنیم که بله یه همچین موجوداتی وجود داشتن اما ادم فضایی نبودن بلکه اجنه بودن و هستن و خواهند بود و به موازات زندگی ما در دنیای خودشون زیست میکنن ولی گهگاهی بعضیاشون دیده میشن و چون ما شناخت خوبی ازشون نداریم فکر میکنیم فضایی هستن...
اوغات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
به نظر من امکان نداره موجوات فضایی وجود نداشته باشن . خدا تو قران میگه : « هیچ چیز را بیهوده نیافریدم .» خب ما اگر قرآن رو قبول داشته باشیم ، پس باید این هم قبول داشته باشیم که امکان نداره توی یک جهان لایتناهی رو به انبساط فقط یک غبار آبی رنگ حیات داشته باشه . پسباید باور داشته باشیم که موجودات فضایی وجود دارن . مشکلم اینه که چرا همیشه فضایی ها هوشمند تر از ما فرض میشن ؟؟؟؟
اگه قانون حیات تو همه جای جهان یک سان باشه طبیعتا نباید خیلی از ما عقب تر یا جلو تر باشن . پس اون ها هم نباید به سطح علمی رسیده باشن که بتونن از سیاره های دور دست یا حتی سیاره های نزدیک به زمین برسن .
در مورد حرف شما که می گید اجنه . اینم به نظر من رده . توی علم به هیچ جایی بر نخوردیم که موضوع اجنه رو مطرح کنه
پس منبعی که باعث میشه ما اجنه رو بشناسیم کجاست ؟ چیه ؟؟؟ جواب یه کلمست دین .
خب اگر ما بخوایم از ارو کتب دینی قضاوت کنیم میبینم که هیچ کجا به هوشمند و برتر بودن اجنه به انسان اشاره نشده حتی انسان به خاطر عقلش برتر از اجنست . پس اینم رد میشه که اون ها اون زمان دانش ساخت همچین اشیا یا معابدی رو داشته باشن .
حالا سوال من اینجاست .
پس کی ساخته ؟؟؟؟
احساس پرانتزی را دارم
که تمام چیزهای خوب در آن اتفاق می افتد
آری
خدا را مهمان قلب کوچک خود کرده ام
در مورد اجنه باید بگم که تو روایات و ایاتی که از اجنه حرف زده اومده که اونا هوشمند تر از ما نیستن ولی به نیرو های متافیزیکی خیلی مسلط تر از ما هستن.مثلا به راحتی میتونن با سرعت زیاد حرکت کنن.اشیا رو جابجا کنن مثل داستان ملکه صبا.و باید قبول کنیم که اونا از این حیث از ما تواناترن و همین باعث شده که انسان گذشته اونارو خدا بدونه و بپرستتش...
اوغات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
خب توانا تر درست . ولی خب قدرت در کنار علمش باید باشه تا همچین معبدی درست بشه .
سوال من اینه علم ساخت معبد رو کی بهشون داده ؟؟؟؟؟
احساس پرانتزی را دارم
که تمام چیزهای خوب در آن اتفاق می افتد
آری
خدا را مهمان قلب کوچک خود کرده ام
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)