در فرهنگهای اولیه و قدیمی جوهر همه اشیاء و طبیعت در اصل، جوهری صوتی بوده است.
در اساطیر ٬ صدای ساحر خواننده انعکاسی است از آسمان و او قادر بوده با این صدا با خدایان و طبیعت ارتباط برقرار کند. در این فرهنگها خلقت همواره باعنصری صوتی همراه است.
به عنوان مثال خدای قبیله زولو Zulu انسانها را ازدرون نی در درون دره ای پر آب بیرون می آورد. با پیشرفت تمدن ٬ موسیقی جوهر نظام کیهانی و خلقت گردید و نقش عنصر متعادل کننده بین زمین و آسمان را پیداکرد. ارتباط فصلها٬ شب و روز با موسیقی ارتباطی معنوی و افلاکی است.
با اینحال با رشد میزان دانش و آگاهی تجربی٬افرادی مانند یوهان کپلر٬ منجم قرن 16 میلادی بیان داشتند که موسیقی افلاک چیزی است ناشنودنی و تنها مدلی است جهت ایجاد رابطه بین ریاضی٬ نجوم٬ هندسه٬ موسیقی و هارمونیکها.
کپلر دریافت که تمام سیارات در مداری بیضوی شکل حرکت کرده و شتاب زاویه ای حرکت آنها تقریبا معادل فواصل موسیقی است.
مثلا دریافت که نسبت بین حداکثر سرعت سیاره مشتری و حداقل سرعت مریخ برابر فاصله سوم کوچک است و بین زمین و زهره برابر ششم کوچک. به این ترتیب او توانست فواصل را در کل منظومه اندازه گیری کند. با اینحال هنوز اعتقادات افلاکی نسبت به موسیقی به چشم می خورد.
در عصر حاضر و سال 2006 فردی بنام Greg Fox با تبدیل زمان تناوب مداری سیارات به محدوده فرکانسی قابل شنوایی توانست به تجسمی از موسیقی افلاک دست یابد.
SirArthur Eddington 1882-1944 فیزیکدان انگلیسی و نویسنده کتاب "ساختار داخلی ستارگان" "The Internal Constitution of the Stars" اعتقاد دارد که صدای ستارگان تنها راه پی بردن به ساختار داخلی ضربان دار آنها می باشد. این روش کاملا شبیه به تفسیر امواج لرزه ای بر روی زمین است که ساختار درونی آن را آشکار نمود.
دانش اندازه گیری طول موج ارتعاش ستارگان را "Helioseismology "نامند.با توجه به آنکه این امواج دارای طول موج بین ستاره ای اند ٬ با میلیونها بار فشرده کردن آنها می توان آن را شنید. ستارگان مختلف اصوات مختلف دارند.
ساختار گازی شکل ستارگان قابلیت تولید امواج ارتعاشی ایستاده در درون خود را دارد. این امواج باعث انبساط و انقباض ستاره و در نهایت تغییر رنگ آن می شود. با اندازه گیری میزان سرعت انبساط و انقباض آنها که تعداد آنها در واحد دقیقه یا سال اندازه گیری می شود می توان طول موج را اندازه گیری نمود. به این ترتیب بم ترین صدای ستارگان حدود 15 اکتاو پایین تر از A=440Hz است.
ارتفاع صدای ستاره به دما ٬اندازه ٬ چگالی مواد و جریانات آشفته درونی موجود در آن بستگی دارد.
با تغییر سن ستاره صدای آن هم تغییر می کند. در مورد ساختار صدای حاصله از ارتعاشات ستارگان لازم به ذکر است که طیف صدا هیچ مولفه هارمونیکی را نشان نمی دهد ٬ به این ترتیب صدای آن ها غیر هارمونیک است.
همچنانکه ذکر شد تفکر افلاکی موسیقی دارای قدمتی طولانی در تاریخ است و امروزه کاربردی متافیزیکی دارد. شاید در آینده این قضیه اثبات علمی گردد. از طرفی تاثیرات طبیعی و فوق طبیعی موسیقی در ایجاد حالات روحی و روانی خاص غیر قابل انکار است.
اما موسیقی ستاره ای مقوله دیگری است که در اصل پدیده ای ثانوی است ٬ یعنی محصول فشرده سازی ارتعاشات ناشی از انبساط و انقباض ستاره می باشد. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که فرکانس مرتبط با این صدای ثانوی یا ریتم موجود در آن مبین شباهت با سازی خاص باشد. بسیاری از اصوات در طبیعت و مصنوعات بشری وجود دارند که دارای الگویی ملودیک و ریتمیک اند یا به عبارتی موسیقاییند .
آیا تابحال صدای ریتمیک و موزون کنتورهای گاز و دستگاههای فتوکپی و ... را شنیده اید؟ ریتم آن ها را با کدامین ستاره یا سازمطابقت دهیم؟ نکند آنها نیز مرتبط با فلان ستاره از فلان بازوی فلان کهکشانند که 100هزار میلیارد سال نوری با ما فاصله دارد؟
------------
این متن خلاصه ای از سلسله مقالات آقای شاهین مهاجری است که دیدم با این بحث ارتباط خوبی داره و نقل کردم