صفحه 9 از 11 نخستنخست ... 567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 107

موضوع: خاطرات نجومی

  1. Top | #1
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    8
    نوشته ها
    67
    تشکر
    71
    تشکر شده 157 بار در 34 ارسال

    Wink خاطرات نجومی

    سلام به شما دوستان عزیز؛
    این تاپیک اختصاص داده شده به خاطرات نجومی جالب و جذاب شما.
    شما می تونید خاطرات قشنگتون رو بگید تا بقیه هم از خواندن اونها لذت ببرن و برای دوستانتون هم تجدید خاطره باشه.


  2. Top | #81
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    شماره عضویت
    1998
    نوشته ها
    1
    تشکر
    0
    تشکر شده 5 بار در 1 ارسال

    یادش بخیر بچگی داشتم ادایه منجمارو در میاوردم همینجور به ستاره ها نگاه میکردم افتادم پام شکست

  3. 5 کاربر مقابل از roksana_black heart عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #82
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1584
    نوشته ها
    438
    تشکر
    3,451
    تشکر شده 6,307 بار در 413 ارسال

    یادم میاد اولین رصدم که فکر کنم اول راهنمایی بودم ( 12-13 ساله) با مدرسه رفتیم نیاسر کاشان...من خیلی روی کاغذ تمرین کرده بودم که بتونم صورت فلکی ها رو پیدا کنم... من ماه رو به سختی اون شب پیدا کردم!!!، چون تا حالا آسمون به این پرستارگی ندیده بودم و مات و مبهوت مونده بودم که باید چیکار کنم؟؟؟ این همه ستاره رو باید چجوری دسته بندی کنم؟؟؟

    یادش بخیر...خیلی زود میگذره....
    امضای ایشان
    یه چیزایی بعدا معلوم خواهد شد؛ صبر باید و همت!

  5. 7 کاربر مقابل از kh.maroufi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #83
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    شماره عضویت
    1668
    نوشته ها
    105
    تشکر
    743
    تشکر شده 689 بار در 92 ارسال

          فدا شدن برای نجوم

    در حال رانندگی بودم ...یادم افتاد سه شنبه است و ساعت هم 9 پس برنامه روی موج نجوم قرار بود پخش بشه رادیو رو روشن کردم رفتم رو موج AM1332 با صدای حافظ آهی دیگه فهمیدم برنامه شروع شده یک ساعتی گذشت نزدیک خونه بودم همچنان داشتم برنامه رو گوش میدادم و غرق در نجوم شده بودم پیچیدم تو یه کوچه از یه سرازیری داشتم پایین میومدم که با صدای مهیییییییییییی به خودم اومدم... و از تو آینه ماشین عقبو نگاه کردم یه گربه کوچولو رو دیدم که سه بار بالا و پایین پرید و متاسفانه بعدش هم جان به جان آفرین تسلیم کردمادرش اومد بالای سرش... من بهش زده بودم دیگه نتونسستم تحمل کنم زدم زیر گریه گربه کوچولو بخت برگشته به خاطر نجوم فدا شد از این بابت واقعا متاسف شدم و خودمو سرزنش کردم که چرا بیشتر حواسمو جمع نکردم شاید همه شما هم منو سرزنش کنید که...

  7. 8 کاربر مقابل از دختر ستاره عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #84
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    شماره عضویت
    784
    نوشته ها
    76
    تشکر
    940
    تشکر شده 473 بار در 74 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط astronomer169 نمایش پست ها
    من اعتراض دارم!!!!
    میدونی منجم های بزرگ آماتور در خارج از کشور با همین تلسکوپ های دابسونی کوچک تا حالا چندین سیارک و دنباله دار کشف کردن؟!! اگه عکس این ادمه هارو بعده رصد ببینی میبینی که کله صورتشون قرمز شده به جز جشم و اطراف چشمشون که کمی سفید باقی مونده!!! :d
    میدونی همین آقای پاریک مور از علاقه مندان شدید ماه هستن و کلا ماه رو مثله کف دستشون میشناسن!!!؟؟اون کل ماه رو با همین تلسکوپ های دابسونی کوچیک رصد کرده و از همه مهم تر ثبت!! اگه دوربین عکاسی داری و میتونی از پشت چشمی تلسکوپ عکاسی کنی مطمئن باش ماه به قدری باعث شگفت زدگیت بشه که خودت رو فراموش کنی!!!
    اینو به تمام دوستانی که تلسکوپ دارن و ازش خسته شدن دارم میگم! همین ماه بهترین موضوع برای رصد با همین تلسکوپ ها و رصد و ثبته!میتونید چیزایی خیلی عجیب و تازه ای رو روی سطحش پیدا کنید که ممکنه تا حالا هیچ کسی ندیده!!!
    من خودم هنوز تلسکوپ ندارم ( پزوهش سرای شهر داره و رصد زیاد کردم باهاشون) با اینکه چندین ساله نجوم می خونم!! اگه تلسکوپ دارید و نمی دونید چیکار کنید فقط بهش فکر کنید و ببینید چیکار میتونید بکنید! میتونید کارای ابدایی انجام بدید! میتونید انواع اشکال هندسی رو جلوی دهانه ی ورودی نور تلسکوپ قرار بدید و تو عکاسی ببینید چه اشکالی اطارف ستاره ایجاد میشه!!
    مثلا همین چهار پر بودن هلندر آیینه ثانویه باعث میشه ستاره های پرنور در هنگام عکاسی، اطراف ستاره یه چهار پر شکل بگیره!حالا خودتون تغییرش بدید با قرار دادن اشکال متفاوت!
    دنباله آسمون دنباله هر چیزی بگردید چیزه جالبی پیدیا میکنید!!! ممکنه شکل ستاره ها شبیه به یه شکل خاص بشه! مثلا یه چند ظلعی منتظم! یا کاملا دایره ای!!
    اینارو گفتم تا بدونید کارای زیادی میتونید انجام بددید و این همه دل سرد نشید!
    سلام دوست عزیز.هر چند نظرات شما صحیح و قابل تامل است اما صحبتهای آقای تره کار نیز بسیار به جاست.من نوجوانان وحتی پدر ومادرهای زیادی را دیده ام که پیشرفت در نجوم را در گرو داشتن تلسکوپ میدانند.اما حتی خیلی از اساتید ما هم تلسکوپی نداشتند.پس اگر کسی این "ابزار کمکی "را دارد باید بهترین استفاده را از آن ببردودر غیر این صورت بهتر است در استفاده از آن با دیگران شریک شده وهمچنین در شاخه های متعدد نجوم نیز مهارت خود را گستزش دهد وفعالیت خود را به رصد (آن هم با تلسکوپ)محدود نکند

  9. 5 کاربر مقابل از noori عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  10. Top | #85
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    شماره عضویت
    1810
    نوشته ها
    2
    تشکر
    111
    تشکر شده 102 بار در 29 ارسال

    خونه دانشجویی ماواسه پشت بام پله نداره...ولی بااین حال شبها،بازور وزحمت پایم رومیذارم روی دستگیره درومیرم بالا...دوستام هم همیشه به شوخی میگن که بازاین نجم62رفته ستاره بازی!
    یه شب که شب شهابهای شب بودرفتم واسه دیدن شهابها.به دوستان نجومی خبردادم که هرشهابی عبورکردزودی واسه من دعاکنند...
    حدودیک ساعت منتظربودم تاحداقل یه شهاب عبورکنه تامن دعاکنم...امامتاسفانه یکی هم عبورنکرد..
    نمیدونم چراناراحت شدم وگریه کردم...وباعصبانیت دستمومشت کردم گفتم:خدااین هم آسمونت!ناگهان یکی باسرعت عبورکردومن هم باخوشحالی تمام جیغ زدم وآنقدرذوق زده شدم که حواسم نبودبلندبلنددعامو گفتم...
    خلاصه اینکه همسایه ها اومدن اعتراض.بیچاره من!همه همسایه هاصدای دعاموشنیدن..وبه دلیل عجیبوغریب بودن دعایم فکرکردن دیوونه شدم.همان شب هم به دلیل سرمای زیادروانه بیمارستان شدم.

  11. 10 کاربر مقابل از نجم62 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #86
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1584
    نوشته ها
    438
    تشکر
    3,451
    تشکر شده 6,307 بار در 413 ارسال

    خلاصه که چشمتون روز بد نبینه ان شاالله....!!!
    دیروز، یه صحبتهایی توی تاپیک " رصد در شهر " در رابطه با اینکه اگر آسمون بعد از بارش صاف بشه، یه ذره آسمون شب بهتری رو میشه داشته باشیم ( توی شهرهای بزرگ ) کرده بودم...خلاصه اینکه دیشب رفتم بالا و البته یه حدود 20 -25 سانتی برف بود... سه پایه و دوربین و صندلی و لپ تاپ خودم رو به راه کردم و شروع کردم عکاسی رو...ولی خب یه ذره آلودگی نوری زیاد بود... دیدم ماه که تو آسمون هست و خوب برف روی کوه ها رو نوردهی میکنه... یه چند عکس به عنوان پاناروما گرفتم از رشته کوهه البرز... که ناگهان صدایی بلند شد!!!! چنان که گویی عرش به فرش آمده است...

    برگشتم دیدم یه آقایی از برج رو به رویی داره داد و بیداد میکنه که آهااااای مرتیکه چرا داری از زندگی و ... ما عکس میگیری؟؟؟ نکته قابل توجه اونجا بود که من کامل پشت خونه ی اون آقا داشتم عکاسی میکردم... اون طرف خیلی چیزها گفت که نمیتونم اینجا بگم، و تمام سعی خودم رو

    کردم که خودم رو کنترل کنم و تنها کاری که میکردم عذر خواهی بود... البته من به ایشون حق میدادم و میدم....

    که ساعت 2 شب دیدم وااااای نور چراغ ماشین پلیس.... به سرایدار گفتن که ما رو راه بدید داخل ساختمون و اومدن بالا پشت بوم.... اولا که دوربینم رو ازم گرفتن و همه عکسهاش رو چک کردن و گفتن که این آقا از شما شکایت کرده - حالا جالب اونجا بود که اون فرد متعرض از پنجره و در

    فاصله 10 متری از ما با داد و هوار داشت با پلیس صحبت میکرد؛ خب برادر من بیا ساختمون ما با صدای آروم صحبت کن ، تو که خودت بیشتر داری برای بقیه مزاحمت ایجاد میکنی و همین داد و هوار اون آقا من رو توی اون شرایط بد به خنده ناجوری وادار میکرد!!!!!- خلاصه اینکه با هزار بد بختی و عذر خواهی ما تونستیم شب رو به صبح برسونیم...
    ویرایش توسط kh.maroufi : 11-10-2011 در ساعت 11:33 PM
    امضای ایشان
    یه چیزایی بعدا معلوم خواهد شد؛ صبر باید و همت!

  13. 14 کاربر مقابل از kh.maroufi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. Top | #87
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    شماره عضویت
    906
    نوشته ها
    346
    تشکر
    2,506
    تشکر شده 3,386 بار در 317 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط kh.maroufi نمایش پست ها
    خلاصه که چشمتون روز بد نبینه ان شاالله....!!!
    دیروز، یه صحبتهایی توی تاپیک " رصد در شهر " در رابطه با اینکه اگر آسمون بعد از بارش صاف بشه، یه ذره آسمون شب بهتری رو میشه داشته باشیم ( توی شهرهای بزرگ ) کرده بودم...خلاصه اینکه دیشب رفتم بالا و البته یه حدود 20 -25 سانتی برف بود... سه پایه و دوربین و صندلی و لپ تاپ خودم رو به راه کردم و شروع کردم عکاسی رو...ولی خب یه ذره آلودگی نوری زیاد بود... دیدم ماه که تو آسمون هست و خوب برف روی کوه ها رو نوردهی میکنه... یه چند عکس به عنوان پاناروما گرفتم از رشته کوهه البرز... که ناگهان صدایی بلند شد!!!! چنان که گویی عرش به فرش آمده است...

    برگشتم دیدم یه آقایی از برج رو به رویی داره داد و بیداد میکنه که آهااااای مرتیکه چرا داری از زندگی و ... ما عکس میگیری؟؟؟ نکته قابل توجه اونجا بود که من کامل پشت خونه ی اون آقا داشتم عکاسی میکردم... اون طرف خیلی چیزها گفت که نمیتونم اینجا بگم، و تمام سعی خودم رو

    کردم که خودم رو کنترل کنم و تنها کاری که میکردم عذر خواهی بود... البته من به ایشون حق میدادم و میدم....

    که ساعت 2 شب دیدم وااااای نور چراغ ماشین پلیس.... به سرایدار گفتن که ما رو راه بدید داخل ساختمون و اومدن بالا پشت بوم.... اولا که دوربینم رو ازم گرفتن و همه عکسهاش رو چک کردن و گفتن که این آقا از شما شکایت کرده - حالا جالب اونجا بود که اون فرد متعرض از پنجره و در

    فاصله 10 متری از ما با داد و هوار داشت با پلیس صحبت میکرد؛ خب برادر من بیا ساختمون ما با صدای آروم صحبت کن ، تو که خودت بیشتر داری برای بقیه مزاحمت ایجاد میکنی و همین داد و هوار اون آقا من رو توی اون شرایط بد به خنده ناجوری وادار میکرد!!!!!- خلاصه اینکه با هزار بد بختی و عذر خواهی ما تونستیم شب رو به صبح برسونیم...
    چه جالب!دقیقاً این موضوع دیشب برای من اتفاق افتاد!!!البته من کارم به پلیس و ...نکشید خودم دوربین رو برداشتم رفتم خونمون!!البته بیشتر به خاطر سرما بود اصلاً حوصله ی بحث نداشتم...(آخه یکی نیست بگه من تو این سرما میام بیرون که از مردم عکس بگیرم!؟؟)
    نتیجه ی اخلاقی این که کلاً در شهر نباید رصد یا عکاسی کرد!!

  15. 7 کاربر مقابل از sara shahabi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  16. Top | #88
    کاربر ممتاز
    مدیر تالار

    عنوان کاربر
    مدير تقويم نجومي ایران
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    98
    نوشته ها
    1,914
    تشکر
    20,232
    تشکر شده 21,151 بار در 1,931 ارسال

    راستش من همچین اتفاقی تا حالا برام نیفتاده ولی همیشه این دغدغه رو دارم و پیش خودم میگم اگه در موقع رصد یکی بیاد و همچین تهمتهائی به آدم بزنه چی میشه؟

    بالاخره هیچی هم نشه آبروی آدم جلوی در و همسایه میره.حالا بیا توضیح بده داشتم ستاره ها رو میدیدم کی قبول میکنه!!!؟
    امضای ایشان

    وقتی آرامش را در خود نیابید, جستجوی آن در جای دیگر, کار بیهوده ای است.




  17. 3 کاربر مقابل از rezash عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  18. Top | #89
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    شماره عضویت
    1668
    نوشته ها
    105
    تشکر
    743
    تشکر شده 689 بار در 92 ارسال

    من کاملا آقای معروفی رو درک می کنم چون تقریبا یه همچین ماجرایی هم واسه من پیش اومد البته نه با این شدت ... دوربین و سه پایه رو برداشتم که از ماه عکس بگیرم ارتفاع ماه کم بود برای همین روی پشت بام نمی تونستم عکس بگیرم یه کوچه خلوت پیدا کردم تا اونجا عکس بگیرم البته از جهت دوربین من کاملا پیدا بود که دارم از ماه عکس می گیرم چون پشت من به ساختمونا بود و اونجایی که من عکس می گرفتم اصلا خونه نبود که ناگهان یه آقایی جلوی من ظاهر شد و دستشو وگذاشت رو لنز دوربین وگفت خانووووووووووووم از چی عکس می گیری من که رنگ صورتم مثل گچ دیوار شده بود گفتم از ماه باورش نشد تا تموم عکسا رو نشونش دادم اون وقت راهشو کج کرد و رفت البته یه دلیل دیگه هم داشت که بی خیالم شد اونم اینه خانم بودم اگه آقا بودم که کارمون به دادگاه می کشید ...هر وقتم با دوربین دوچشمی می خوام رصد کنم میمیرمو و زنده میشم ما تو یه مجتمع بزرگ زندگی می کنیم اگه یکی از اونا منو با دوربین ببینه چی میشه ؟ اون وقته که دیگه آبرو واسم نمیمونه میگن رفته با دوربین خونه های مردمو دید بزنه !!!

  19. 5 کاربر مقابل از دختر ستاره عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  20. Top | #90
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    كاربر راهنمای ويكی نجوم
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    شماره عضویت
    960
    نوشته ها
    966
    تشکر
    22,003
    تشکر شده 6,841 بار در 934 ارسال

          خاطره ی خنده دار

    خاطرات نجومی         
    سلام
    یه خاطه میگم که در عین حال که نجومه یه کوچولو خنده دار هم هست
    یک بار که در یک جمع خانوادگی در همین شهرستان خودمان جمع شده بودیم تصمیم گرفتیم شب رو در خارج از شهر به صبح برسانیم .خلاصه به اونجا رسیدیم و منم بساط تلسکوپ رو به پا کردم .چون زمستون بود خوب بیشتر حیوانات هم شب ها ول بودن میگشتن.مشغول رصد و نشان دادن صورت های فلکی به خانواده بودم که صدای یک حیوان نظرم رو جلب کرد که نگو سگه میخواد بذاره دنبالم .خلاصه یه ده متری دنبالم گذاشت که برای من یک سال تموم شد .بعد از ده دوازده متر دیدم مسیرشو عوض کرد و رفت .یه نچند دقیقه ای گذشت و من هنوز ترسیده بودم یه آقایی اومد که والا سگ معدنمون در رفته شما ندیدینش .تازه فهمیدم که بابا این داشته از دست نگهبان معدن فرار میکرده نه این که بیاد منو گاز بگیره خلاصه اون شب تا صبح رصد و خنده با هم همراه بود .الان فکر میکنین که این خاطره برگرفته از یه فیلم سینماییه ولی باور کنین که برای خودم اتفا افتاده که میگم.
    امضای ایشان
    این سرا را سزا بیش از این است ....

  21. 7 کاربر مقابل از Mojtaba.M عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 9 از 11 نخستنخست ... 567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد