صفحه 1 از 21 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 214

موضوع: گزارش های رصدی اعضا آوااستار

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. Top | #1
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    شماره عضویت
    479
    نوشته ها
    58
    تشکر
    0
    تشکر شده 553 بار در 57 ارسال

    smile گزارش های رصدی اعضا آوااستار

    این تاپیک جهت ارسال گزارشهای دوستان از برنامه های رصدی ایجاد شده.


    امیدواریم با ارسال این گزارش ها مکان های مناسب رصدی معرفی شده تا همه ی دوستان با این مکان ها آشنا شوند و نیز می توانیم از تجربیات شبهای رصدیشان استفاده کنیم.


  2. Top | #2
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    شماره عضویت
    479
    نوشته ها
    58
    تشکر
    0
    تشکر شده 553 بار در 57 ارسال

    اولین گزارش رو هم خودم قرار میدم
    این گزارش مربوط به سفر سه روزه ی من و فرزین خلجی به کاشانه که برای عکاسی و رصد تفریحی ترتیب داده بودیم .ظهر روز سه شنبه چهاردهم بهمن من و فرزین از کرج به مقصد کاشان حرکت کردیم.بعد از غروب خورشید به کاشان رسیدیم.بعد از چند ساعت استراحت تصمیم گرفتیم به یکی از روستاهای حاشیه کویر بنام تقی آباد بریم.این روستا در فاصله 40کیلومتری شمال شرقی کاشان قرار داره و جمعیت اون به 1خانواده محدود میشه بعداز پرس و جو در باره ی این روستا تونستیم شماره تلفن همراه پدر تنها خانواده این روستا یعنی آقا رمضان را پیدا کنیم و باهاش ارتباط برقرار کنیم . ساعت 10از کاشان به طرف روستای تقی آباد حرکت کردیم.ساعت 11 به منزل آقا رمضان که ما بهش می گفتیم رمضون رسیدیم و پس از پذیرایی گرم ایشان با این لیدر تور آشنای کویر کاشان راهی دشت شدیم.ساعت 11:30 مستقر شدیم،ابزار ها و دوربین ها را برپا کردیم پس از بستن 2کادر زیبا با منظره بوته گز های کویری شروع به عکاسی کردیم که ناگهان....
    .
    .
    .
    .
    متوجه شدیم دوربین فرزین خطای99 که مربوط به شاتر دوربینه داده و نمی تونیم باهاش عکس بگیریم!با 1دوربین عکاسی کردیم و خودمون بهمراه رمضون مشغول رصد شدیم و حین رصد رمضون هم از کارش که شتربانیه و خاطراتش از کویر برامون تعریف کرد.حدود ساعت 2 بود که ناگهان متوجه شدیم دوربین منم .......
    .
    .
    .
    نهههههههههههههه شوخی کردم دوربین من سالم بود
    ولی هوا داشت ابری می شد.
    تا ساعت 3 مقاومت کردیم اما ابرها انقدر بالا اومدن که دیگه عکاسی و رصد میسر نبود.ناچار به کارمون پایان دادیم و این شد برنامه ی ما در شب اول
    به محل اقامتمون در کاشان برگشتیم.صبح روز چهار شنبه که مصادف بود با 28 صفر به بازار قدیمی کاشان که محل تجمع هیئت های عزاداری بود رفتیم.بعد از ظهر تصمیم گرفتیم برای عکاسی و رصد بریم قمصر.اما از ساعت 5 بعد از ظهر بارانی در کاشان شروع شد که همه ی مردم کاشانو خوشحال کرده بود و مارو ناراحت !!!
    مجبور شدیم اون شب رو استراحت کنیم.صبح پنج شنبه به باغ فین رفتیم.بد شانسی دست از سرمون بر نمی داشت.داخل حمام قدیمی باغ فین مشغول عکس گرفتن از خودمون بودیم که به جرم عکاسی غیر مجازتوسط حراست دستگیر شدیم(جرم ما داشتن دوربین حرفه ای و پایه و دکلانشور بود).بعد از اعلام مشکوک بودن کار ما به مرکز منتقل شدیم.بعد از چک کردن لپ تاپ و همه ی عکسای دوربین و بازجویی از خودمون ساعت 2 بعد از ظهر آزاد شدیم!!!!
    عصر همان روز تصمیم گرفتیم برنامه ی کنسل شده ی شب قبل رو اجرا کنیم و به قمصر بریم.ساعت 7 به طرف قمصر حرکت کردیم.5 کیلومتری قمصر بودیم که متوجه شروع بارش برف شدیم.ما سه روز وقتمون رو گذاشته بودیم و دوست نداشتیم دست خالی برگردیم.همون موقع تصمیم گرفتیم بریم مرنجاب و اگه اونجا هم هوا خراب بود مستقیم برگردیم کرج.ساعت 1 شب در 20 کیلومتری مرنجاب در کنار جاده ی خاکی آران- مرنجاب توقف کردیم.همون جا دوربینمون رو بپا کردیم و یه عکس به نظر خودمون زیبا گرفتیم.تا ساعت 5 صبح جمعه در آن محل ماندیم و پس از رصد طلوع زیبای زهره به طرف کرج حرکت کردیم و ساعت 9 صبح خونمون بودیم. لازم به ذکره که پنج شنبه شب در 80 درصد ایران بارش برف و باران گزارش شده بود اما انگار ما توی اون 20 درصد باقی مونده بودیم !!!!
    پس خیلی هم بد شانس نبودیم


  3. Top | #3
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    541
    نوشته ها
    11
    تشکر
    3
    تشکر شده 72 بار در 8 ارسال

    با سلام خدمت همه دوستان آوا استاری
    و با تشکر از آقا میلاد گل گلاب
    دستت درد نکنه بابت ایجاد تاپیک.حالا حداقل تو اولین پست گزارش رصد خودمونو نمیذاشتی پسر!
    تو که زحمت نوشتن گزارشو کشیدی چرا عکساشو نذاشتی!

  4. 10 کاربر مقابل از farzin.kh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. Top | #4
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    541
    نوشته ها
    11
    تشکر
    3
    تشکر شده 72 بار در 8 ارسال

    آقا میلاد حالا که شما زحمت نوشتن گزارش رصد کاشانو کشیدی منم گزارش شب رصدی و عکاسی هفته اخیرو می نویسم


    و اما این گزارش مربوط سفر 1شبه من و میلاد به کوه های حومه کرجه،مکان رصد و خودمون کشف کردیم!!!! مکان نزدیک 1روستا بنام نوجان در فاصله 30کیلومتری شمال کرج قرار دارد،نسبت به مسافتی که از شهر کرج خارج میشیم آسمون خوبی داره مخصوصا آسمان شمال که اصلا آلودگی نوری نداره،بدلیل وجود رشته کوه البرز و نبود شهر وروستا تا مناطق شمالی ایران رد کهکشان کاملا پیداست!


    ما قرار بود 5شنبه بیست و یکم بهمن بریم اما بدلایلی کاملا نامعلوم برنامه رو یک روز جلو انداختیم که خیلی به نفعمون شد چون 5شنبه آسمون کلا پوشیده از ابر شد!

    ساعت 4بعدازظهر تصمیممون عوض شد که 4شنبه بریم،ساعت 5آماده برای حرکت شدیم،حوالی 5:45 بود که به محل رسیدیم و چون یه کوه نوردی جزئی داشتیم بعد از حمل کردن ابزار،ساعت 6:30 به رصد گاهمون رسیدیم و وسائلو برپا کردیم دوربین هامونو مستقر کردیم و کادر بستیم هر دومون جبار،صورت فلکی زیبا و دوست داشتنیه زمستونو نشونه گرفتیم(برای عکاسی واقعا زیباست)و خودمون هم مشغول رصد و تماشای اجرام آسمانی شدیم!ماراتنی بود برای خودش!در طول حدود 4.5ساعت (البته تو این مدت به دوربین هامون هم سر میزدیما)30جرم مسیه و11 جرم ازکاتالوگ عمومی جدید که پرنور و حاظر در اون ساعت از شب بودندو رصد کردیم.حدودای ساعت 12 بود که بارمونو بستیمو راهی کرج شدیم
    این هم از عکسایی که گرفتیم!!!



  6. Top | #5
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    541
    نوشته ها
    11
    تشکر
    3
    تشکر شده 72 بار در 8 ارسال

    فقط جهت کسب اجازه از بروبچهای آوا استار!!!!!!!!
    میشه خطرات و اتفاقات ناخوش و کمی خطرناک شبهای رصدیو هم تو گزارش ذکر کرد یا باعث میشه که بچه هایی که تازه شروع کردن 1کم بترسن؟
    البته این اتفاقات بیشتر تو رصدهای انفرادی یا کمتر از 5نفر رخ میدهااااااااااااا!

  7. 9 کاربر مقابل از farzin.kh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #6
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    شماره عضویت
    436
    نوشته ها
    700
    تشکر
    5,849
    تشکر شده 6,249 بار در 703 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط farzin.kh نمایش پست ها
    فقط جهت کسب اجازه از بروبچهای آوا استار!!!!!!!!
    میشه خطرات و اتفاقات ناخوش و کمی خطرناک شبهای رصدیو هم تو گزارش ذکر کرد یا باعث میشه که بچه هایی که تازه شروع کردن 1کم بترسن؟
    البته این اتفاقات بیشتر تو رصدهای انفرادی یا کمتر از 5نفر رخ میدهااااااااااااا!
    اگه میشه اینجور خاطرات رو توی خاطرات نجومی بذارین و این تاپیک بیش تر جنبه ی علمی شب های رصدی رو پیدا کنه و مثل یه تاپیک دیگه نشه.
    امضای ایشان

  9. 8 کاربر مقابل از gandom عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  10. Top | #7
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    283
    نوشته ها
    901
    تشکر
    3,162
    تشکر شده 6,306 بار در 874 ارسال

    هلال باریک(چه پیر و چه جوان) که در غروب یا دمه صبح در هوای نیمه تاریک دیده میشه یه حس خوب و زیبا و شگرف در ادم ایجاد میکنه!!
    امضای ایشان
    .

  11. 14 کاربر مقابل از 169 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #8
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    شماره عضویت
    1668
    نوشته ها
    105
    تشکر
    743
    تشکر شده 689 بار در 92 ارسال

    ساعت 2 به مرکز نجوم ادیب رسیدم. قرار بود ساعت 4 برای رصد به یکی از روستاهای اصفهان در قلب کویر برویم روستای آبچویه نائین که در 130 کیلومتری اصفهان قرار داشت . تا اومدیم تلسکوپ ها و دوچشمی ها رو تحویل بگیریمو و گروه بندی بشیم ساعت شد 5 و بالاخره 5 و نیم از جلوی مرکز ادیب راه افتادیم .

    تقریبا در 40 کیلومتری این روستا ابرهای باران زای وسیعی سراسر آسمان را در بر گرفته بود و باران به شدت می بارید من و بقیه بچه ها از رصد کردن نا امید شده بودیم اما مسئولین ادیب خیالشان کاملا راحت بود که هوا صاف خواهد شد گویا قبلا از وضع هوا در این شب مطلع شده بودند با معطلی هایی که توی راه داشتیم تهیه افطاری و سحری بالاخره ساعت 8 به گردنه ملا احمد رسیدیم که دو سه کیلومتری با روستای آبچویه فاصله داشت باید یه جاده خاکی رو تا رسیدن به محل رصدگاه پیاده روی می کردیم چون عبور وسایل نقلیه از این جاده کمی سخت بود باران همچنان می بارید بوی باران و خاک در تمام فضا استشمام میشد هراز گاهی هم صاعقه ای از پشت کوها نمایان میشد (جاتون خالی خیلی کیف می داد )اما از طرفی هم نگران شب رصدیمان بودیم .

    زمانی که به رصدگاه رسیدیم برای خوردن افطاری من و بقیه اعضای گروه به اتاقکی که به سخاوت پدر یکی از اعضای ادیب در اختیارمان گذاشته بود رفتیم . بعد از خوردن افطاری آقای سهراب علیدوستی سمیناری در خصو ص کویر بهاباد ارائه داد سمینار جالبی بود بعد از سمینار ایشان ، همه سراسیمه به بیرون پریدیم تا به آسمان نگاه کنیم وای خدای من چقدر آسمان زیبا بود عجیییییییب بود هوا کاملا صاف شده بود و اگر اندک غباری هم در آسمان بود با بارش رحمت الهی از بین رفته بود. ستارگان الماس های نقره گون جهان شب با چشمک زدنشان ورود ما را به محفل اهورایشان خوش آمد می گفتند .

    با دیدن اختران فروزان آویخته در دل آسمان این بیابان کم مانده بود که پس بیفتیم . درست در بالای سر ما نواری مه گون و کم فروغ در سراسر آسمان کشیده شده بود که به آن راه شیری می گویند از آنجایی که شب تابستانی بود راه شیری خودنمایی بیشتری می کرد راه شیری زمستان و تابستان با هم متفاوت است چون که کره زمین ما درون منظومه شمسی است که این منظومه هم خود جزیی از کهکشان راه شیری می باشد، اما در شب‌های تابستان قسمت شب کره زمین به طرف مرکز کهکشان راه شیری است و به همین دلیل راه شیری را بسیار انبوه تر و درخشان تر می بینیم چرا که مرکز کهکشان از انبوهی از ستارگان تشکیل شده است؛ اما در زمستان برعکس تابستان، قسمت شب زمین به سمت بازوهای کهکشان راه شیری هستند که دیگر از آن تراکم ستاره ای خبری نیست و به همین دلیل کم فروغ تر خواهد بود. پس در واقع در شبهای زمستان می توانیم بازوهای کهکشان را و در تابستان مرکز کهکشان را ببینیم.

    من به همراه چند تا از دوستانم برای عکاسی از ستارگان و راه شیری به دنبال سوژه هایی مثل درخت یا درختچه ای –کوه -و... برای عکاسی می گشتیم
    یکی به دنبال یه درخت می گشت تا بتونه صورت فلکی دب اکبر رو بالای اون تو عکسش بندازه
    یکی با گرین لیزر آسمان را نشانه می رفت تا موضوع عکاسیش باشه
    یکی هم از آسمان شب و رصدگران و نور قرمز عکس می گرفت
    یکی دیگه هم با دست آسمان را نشان می داد و
    دیگری ازش عکس می گرفت من هم در گوشه ای دنج یک درخت خشیکده رو سوژه عکاسیم کرده بودم و سعی می کردم اون درخت رو با راه شیری ثبت کنم . تا ساعت 11 شب عکاسی کردیم و بعد از اون رفتیم سراغ رصد اغلب اعضای گروه با در دست داشتن چراغ قوه های قرمز و گرین لیزر در چند دسته به کار رصد ستارگان آسمان شب کویر مشغول بودند.

    پرتو زمردین لیزر همواره آسمان را نشانه می رفت یکی ستاره قطبی یکی کهکشان آندرومدا یکی m22 و ...صورت فلکی عقرب که غروب کرده بود و صورت فلکی قوس هم در حال غروب بود برای همین سریع رفتیم سراغ اجرام مسیه صورت فلکی قوس و m22 m17 m18 m25 رو رصد کردیم هراز گاهی شهابی هم رد میشد که با دیدن شهاب ها همه ذوق زده میشدن و سعی داشتن اونو به همدیگه نشون بدن ولی یه شهاب پر نور رد شد که برای چند لحظه ای بیابان را روشن کرد و همه مات و مبهوت این شهاب بودن و کسی نمی تونست چیزی بگه بعد از رصد این اجرام رصد کهکشان آندرومدا و دو همدم آن m32 و m110 در اولویت قرار داشت با دوربین های دوچشمی 20 در 60 -20 در 80 و 10در 50 این کهکشان را رصد کردیم نوری که این کهکشان بزرگ را ترک کرده پس از سفری دو میلیون ساله در فضا به چشم ما میرسید حالا دیگر خدا می داند که در این مدت کدامیک از این میلیون ها ستاره این کهکشان مرده اند یا زنده ؟

    با وجود اینکه اقمار این کهکشان در دوچشمی پیدا نبود ولی شکوه و خاصی که کهکشان آندرومدا با دوچشمی داشت با تلسکوپ نمیشد دیدو اینجا بود که کارایی دو چشمی هم بهتر مشخص میشد البته در مکانی که حد قدر آسمانشان بالاتر است میتوان این قمرها را با دوچشمی دید حد قدر آسمان این بیابان 6.3 بود. برای رصد دو همدم آندرومدا از تلسکوپ 12 اینچ مید استفاده کردیم بعد از این اجرام خوشه اچ و خی را رصد کردیم یه خوشه باز ستاره ای دو قلو با نام کاتالوگی NGC869 و NGC884 چقدراین خوشه جذاب بود البته هم این خوشه وهم کهکشان آندرومدا با چشم غیر مسلح دیده میشد .

    ساعت 1 سیاره مشتری هم طلوع کرد این جرم آسمانی به خاطر روشنی اش نسبت به بقیه اجرام سماوی بیشتر توی دل آسمان منم منم می کند مشتری در همه عمر حسرت چشمک زدنش را بردل زمینیان گذاشته چون یک سیاره است نه ستاره !
    اجرام دیگری که رصد کردیم M13 –M42-M43-M45-M62-NGC253-M27 و کهکشان سنگ تراش و سحابی سیاره نمای هلیکس یا M57 با تلسکوپ 12اینچ مید ستاره وسط این سحابی سیاره ای دیده می شد .

    ساعت 2 نیمه شب بود همه اعضای گروه از زور خستگی خوابیده بودند به جز من و دوستم که روی صندلی نشسته بودیم ودر سکوت کویر آسمان را تماشا میکردیم و چشم از آن بر نمی داشتیم چون نمی دونستم کی دیگه گذرم به اینجا خواهد افتاد برای همین یه دل سیر می خواستم راه شیری رو ببینم کم کم خواب به چشمان دوستم هم اومد و اونم رفت که بخوابه... فقط من موندم و یه دنیا ستاره و چند تا ابزار رصدی که می تونستم باهاش به آسمان سفر کنم .سکوت و تاریکی غلیظی اطراف بود یه کوچولو حس ترس داشتم اما تصمیم گرفتم چند تا عکس بگیرم و حواسمو به عکاسی جمع کنم شاید 10 تا عکس از راه شیری در نماهای مختلف گرفتم 30 ثانیه نوردهی کافی بود تا راه شیری این جاده روشن و خیال انگیز یا راه کاهکشان در عکسم ثبت شود خیلی دوست داشتم عکسامو واستون می ذاشتم اما به دلایلی نشد .

    انگار غزال تیزپای لحظه ها در اینجا مثل باد بعد زمان را درمی نوردد آدم اصلا نمی فهمد وقت در اینجا چگونه می گذرد چون اسیر زیبایی محض مکانی است که هوش و حواس آدم را پاک از کار می اندازد یکهو این هوس به سرم می افتد که کاش همراهانم بی من اینجا را ترک کنند تا بقیه عمر را یکه و تنها در اینجا بمانم تا در پرتو روشنایی روزهایش بر روی صیقل سرسره تپه ماهور هایش و حریر تفته تلماسه هایش بغلتم و در ظلمت شب هایش یکه و تنها با تک تک ستارگانش نجوا کنم تا آخر که بمیرم و برای همیشه رو حم همین جایی شود. بعد از عکاسی هوس کردم که با تلسکوپ 8 اینچ نیوتونی پهنه آسمان بالای سرم را بی هدف آوردن جرمی دید بزنم چششمم را از دریچه آن به آسمان پرستاره می دوزم یک آن فکر می کنم دارم خواب می بینم اما نه الان از همه عمرم بیدارترم تبارک الله و الحسن و الخالقین
    وای که چه چلچراغ های سیمین رخی اینجا افروخته اند همه جا مثل روز روشن و تابناک است دنیای آنسوی نگاه من مانند شهر فرنگی است که فروغ و سحر انوار دلربایش آدم را سخت از خود بیخود می کند . دلم نمی آید پلک بزنم تا حتی یک لحظه رویت این همه خدا رنگی سحر آمیز عرش نشینان را از کف ندهم در این لحظه فقط خود خدا و خود من می دانیم که چه ها دارم می بینم و چه ها در قلب فروزان و دیدگان حیرانم می گذرد . براستی که رمز و راز وجود ما و جهان ما و خدای ما بس بزرگتر و بسی زیباتر از آنند که می اندیشیم پس باید چشمهایمان را دوباره بشوئیم و خودمان را دوباره ورانداز کنیم و وحدانیت خدا را دوباره بجوییم و پیشانی عبودیتمان را با خضوع و کرنش بیشتری به آستان کبریائیش بسائیم . در بزم شبانه شهر اختران آنقدر ستاره ها درخشان و به من نزدیکند که دلم می خواهد دست دراز کنم و از شاخسار هر درخت ملکوتیش چند دسته گل رنگ و وارنگ بچینم و در سبد دل بگذارم و از آن آسمان لایتناهی به زمین بیاورم و در باغچه دلم بکارم تا در بقیه عمر از عطر مسیحایی آنها مست و شیدا باشم .
    ساعت به 4 ونیم نرسیده که کم کم بچه ها به هوای خوردن سحری از خواب می شوند سحریمان نان و پنیر و چند تا هندوانه چاق و چله بود که مسئولین ادیب زحمت کشیده بودند و توی راه تهیه کرده بودند البته تهیه افطاری هم باز به عهده انجمن ادیب بود جاتون خالی خیلی چسبید دست آخرم یه عالمه هنداونه رو دستشون باد کرده بود هیچ کسم دیگه جا نداشت بخوره به شوخی به بچه ها می گفتن یا هندونه ها رو می خورید یا رصد بی رصد دیگه نمیاریمتون !!! ما هم فقط به هندونه هایی که اون وسط پلاس شده بود می خندیدیم بعد از سحری و نماز دوباره دلم هوای آسمونو کرد این دفعه دیگه اغلب بچه ها بیدار بودن و واسه رصد اجرامی که تازه طلوع کرده بودن به سکویی که محل استقرار تلسکوپ ها بود اومدن تقریبا یک ساعت و نیم به طلوع خورشید مونده بود صورت فلکی جبار هم که دیگه طلوع کرده بود . رفتیم روی سحابی جبار –با تلسکوپ 12 اینچ مید و چشمی 14 اونقدر این سحابی زیبا بود که همچون منی نمی توانم از عهده وصفش برآیم .


    نیم ساعت بعد هم ماه طلوع کرد وسیاره سرخ هم که در فاصله ی چند درجه ای هلال باریک ماه قرار داشت صحنه زیبایی را در پس مردمک چشمان شیفتگان آسمان رقم زده بود بعد از آن هم ماه و مریخ را رصد کردیم ساعت 6 صبح بود کم کم خط افق کویر شیری رنگ شد انگار کرکره پلکهای خورشید بعد از خواب شبانه با هزار ناز و ادا دارد گشوده میشود.. می گویند غروب و طلوع جایی است که آسمان و زمین همدیگر را می بوسند من حریصانه چشمم را به بوسگاه عطشناک زمین و زمان در خط فلق کویر دوخته ام یکهو غنچه عنابی و داغمه بسته لبان خورشید خانم می شکفد و لبان یخ آلود زمین را حالا نبوس کی ببوس...
    ساعت 6 و نیم با کویربه امید دیداری دوباره خداحافظی کردم و راهی اصفهان شدیم همه توی اتوبوس خواب بودن من هم بعد از یک شب رصدی چشمان را بستم و تا خود اصفهان خوابیدم و خواب تک تک ستاره ها را دیدم ...
    ویرایش توسط Mostafa : 11-18-2011 در ساعت 11:53 PM دلیل: .....

  13. 11 کاربر مقابل از دختر ستاره عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. Top | #9
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    شماره عضویت
    1668
    نوشته ها
    105
    تشکر
    743
    تشکر شده 689 بار در 92 ارسال

    ممنون دوست خوبم خانم ستاره کوچولوی عزیز امیدورام که درست گفته باشم و شما خانوم باشید ... متاسفانه در حال حاضر نمی تونم عکساشو بذارم اما قول میدم تا یکی دو هفته دیگه عکسهایی که گرفتم رو بذارم

  15. 7 کاربر مقابل از دختر ستاره عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  16. Top | #10
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    2693
    نوشته ها
    228
    تشکر
    1,932
    تشکر شده 2,158 بار در 242 ارسال

          رصد نافرجام

    آقا پرهام Astronomy پنج شنبه گذشته که 30 شهریور ماه بود با دوستان نجومی که در فروم هم عضو هستند (محمدرضا . سروش . علی احمدی) برنامه رصدی رو ترتیب دادند و مکانش هم محل کار من بود . متاسفانه با ورود دوستان به مکان رصدی ابرها از چند سو هجوم آوردند و رصد نافرجام شد . امید به این بود که ابرها پراکنده بشن اما اینطور نشد و بدتر و بدتر شد . به همراه دوستان بعد از شام حدود 4 کیلومتری پیاده روی کردیم و به سمت رودخانه در داخل دره رفتیم تا حوصله اونها سر نره و تنوعی بشه.


    دوستان در مسیر رودخانه
    از راست:
    سروش soroush s.محسن.صادق ذلیکانی.پرهام Astronomy.ایمان صادقی.محمدرضا mohamad_reza.علی احمدیAli ahmadi. خودم(عکاسم)



    و بعد از بازگشت هم با دیدن فیلم و عکسهای نجومی سرگرم شدند.
    حدود ساعت 4 صبح که بیدار شدم هنوز آقا پرهام و علی احمدی و سروش بیدار بودند و هوا هم طبق پیش گویی آقا سروش که گفته بود ساعت 3 هوا خوب میشه کمی از ابری بودن اون کاسته شد و در بعضی نقاط آسمون هوا صاف بود و میشد قسمتهایی از آسمون رو دید .
    به هر حال تا صبح دوستان خودشون رو با آسمون سرگرم کردند و دم صبح هم عکسهایی یادگاری گرفتند .
    مخصوصا علی احمدی که خیلی بفکر عکس گرفتن بود.البته محمدرضا که دوباره تشریف بردند و خوابیدند و 5 نفری که در زیر عکسشون هست بیدار موندند.

    بترتیب از راست : محسن که عضو فروم نیست.علی احمدی . پرهام. سروش و خودم
    ویرایش توسط Mojtaba Gholami : 09-27-2012 در ساعت 02:45 PM
    امضای ایشان
    حافظ از مشرب قسمت گله بی انصافیست
    طبع چون آب و غزل های روان ما را بس ...

  17. 14 کاربر مقابل از Mojtaba Gholami عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 1 از 21 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد