این تاپیک جهت ارسال گزارشهای دوستان از برنامه های رصدی ایجاد شده.
امیدواریم با ارسال این گزارش ها مکان های مناسب رصدی معرفی شده تا همه ی دوستان با این مکان ها آشنا شوند و نیز می توانیم از تجربیات شبهای رصدیشان استفاده کنیم.
این تاپیک جهت ارسال گزارشهای دوستان از برنامه های رصدی ایجاد شده.
امیدواریم با ارسال این گزارش ها مکان های مناسب رصدی معرفی شده تا همه ی دوستان با این مکان ها آشنا شوند و نیز می توانیم از تجربیات شبهای رصدیشان استفاده کنیم.
*artemis, 169, Ahmad, ali zeynali, Amin-Mehraji, Amirali, andromeda.s, Astronomer, Astronomy*, ᗩᖇ☂ᗰᓰᔕᔕ, berjis93, Hojjat Zafarkhah, javadstar76, m.aryayi, Mahdieh. GH, mobi, Mojtaba.M, nakhodaye aseman, Navid MMM, Negar Najafi, pulsar, raha_mousavi, rezash, Sadrieh fatoorchi, Saeed Jafari, SAEED560, sara sadeghian, sara shahabi, sasan20oo20, Setare KOchOlO, skynight, Sky_Watcher, solh, stargazer, stubby8766, subaro, Taha Nagahi, toraj1358, منجم95, محمدرضا صادقیان, گلناز, venus500, آریا برزن, آسمون, امین, امیر عباس, حسین زارعی, دکترعزیزی, رخساره روشنی, رضا طامهری, ستاره بنیادی, شهلا ناصریان, شادي شهراييني, شعری, علیرضا محمدی
واقعا" آسمان تهران به طور کل در حال نابودیست.
دیشب آسمونی که نسبت به شبهای دیگه مناسب بود رو یه تخمینی زدم ببینم چه مقدارش قابل رصد است.
دقیقا" اگر بایستی و دستهات رو بالا ببری و یه کمی از عرض شانه بازتر کنی سپس بچرخی یک دایره ی فرضی تشکیل میشه که بهترین قسمت آسمون در شهر تهران همین قسمته اونم نهایتا" تا قدر 3 و خوشبینانه 4.
صورت فلکی جدی رو بدون دوربین نمیتونی تشخیص بدی مگه اینکه جاش رو بدونی و ستاره های در راس بالا رو کمی محو ببینی و اینطوری بقیه جاهاش رو پیدا کنی.
تنها ستاره مشخص در حول و حوش اون ناحیه فم الحوت از صورت فلکی حوت جنوبیست که باز راهنمای خوبی میتونه باشه.
یه آماتور تازه کار واقعا" حق داره اگر عطایش رو به لقایش ببخشه.
اینهمه انتقاد کردم ولی خوب یه کارهای مثبتی هم انجام دادم.رصد سیارک "وستا"- دنباله دار "گاراد"- و همینطور برخی اجرام مسیه در سرسو و همینطور سیاره مشتری.
البته سیارک وستا با قدر فعلی 6/5 و همینطور دنباله دار گاراد با قدر فعلی 8/5 رو با توجه به ستاره های اطرافش حدس زدم و در رصد بعدی و با توجه به حرکتشان نسبت به زمینه و ستارگان اطراف مطمئن خواهم شد.
این دو جرم درماه آینده درخشان تر خواهند شد.
هر کاری کردم سحابی حلزون و سحابی زحل رو ندیدم.البته در این آسمون کاری عبث بود.
چند عکس هم از مشتری در بعد از نیمه شب و ماه و زحل در قبل از نیمه شب انداختم.
ازفهرست مسیه m3 m4 m5 m6 m7 m8 m27 m18 m22 m24 m21 m25 m20 m13 m31 m32 m110 m51 m92m15 m57m17m30 رو رصد کردم.
البته اغلب اجرامی که به افق نزدیک بودند جذابیت همیشه را نداشتند.یا ام 51 در دب اکبر بصورت سایه ای محو دیدم.
یه مقداری هم اواسط رصد خوابیدم.
ویرایش توسط rezash : 07-11-2011 در ساعت 07:05 PM
وقتی آرامش را در خود نیابید, جستجوی آن در جای دیگر, کار بیهوده ای است.
اشتباه نکنید قرار نیست در مورد تولد ده سالگی مرمت کاروانسرای زین الدین بگم.
پس چی!!!
کاملا اتفاقی شب این سالگرد من در این کاروانسرا یه گروه رصدی کوچیک داشتم. تازه آن شب بود که فهمیدم زین الدین در 16 تیر ده سال پیش افتتحاح شد. اما این روزها حال و هوای زین الدین گل آلود است. در دهمین سال مرمت باز هم اقداماتی اصلاحی باید روی خاطرات ده ساله اش انجام شود. کاروانسرایی که صحنه هایی از فیلم گلوگاه و به دار اویختن فیلم سربداران را در خاطراتش دارد.
گروه شاد و جالبی در ان شب مخاطب حرفهای من بودند. یه خانواده نسبتا یزدی(مادر خانواده از اهالی فارس بود) به همراه مامان بزرگ خانواده و دایی خانواده که با خانواده اش چند روزی را برای گشت و گذار تابستانی به کشورش بازگشته بود.
برای تحصیل و به اصرار مادر به انگلستان رفته بود، دکترای شیمی نفت را همانجا گرفته بود. با دختری ایتالیایی تبار ولی ساکن گلاسکو اسکاتلند به نام ماریا ازدواج کرده بود و الان دو دختر شیرین مهمان زندگی شان بود. غربت پیرش کرده بود اما انگار دیگر برای بازگشت به وطن راهی نداشت.
بگذریم........
اسامی دخترهای کوچک خانوداه دایی را ماریا انتخاب کرده بود.حدس بزنید اسم آن دو فرشته کوچک چی بود؟؟؟ حتما یه عالمه اسم انگلیسی و ایتالیایی ذهنتان را پر کرده است.
ثریا و پریسا
علاقه شدیدی به ایران و تمدن ایرانی داشت و نام دخترانش را اسامی ایرانی گذاشته بود. وقتی معنای نام ثریا(خوشه پروین) را از نظر نجومی میگفتم بشدت مشتاق دیدار آسمان شده بود اما حیف که هم نام دخترش در آسمان نبود.(خدا عمر نرم افزارهای نجومی بده)
رصد طبق معمول و با روال همیشگی پیش رفت اما کمی بیشتر وقت میگرفت چون مجبور بودم بعد از توضیح فارسی به گروه برای ماریا مطالب را به انگلیسی بازگو کنم. تجربه قشنگی بود اما شیرین تر از همه شور ایرانی بودن در آن لحظه بود.
آسمون دلتون مثل زین الدین پرستاره
امشب زحلو در ساعت 22.30 در افق جنوبی رصد گردم متاسفانه نور ماه در تثلیث اول به شدت آزار دهنده بود .
این سرا را سزا بیش از این است ....
رصد من از بالکن خانهدلم خیلی گرفته بودم رفتم چند تا ستاره ببینم دلم باز شه فقط یکی دیدم !!!!!!!!نا امید شدم واقعا .خواستم برگردم چشمم به ماه افتاد و الودگی نوری ای که بیداد میکرد همون طور که در عکس(لینک زیر)(هر کاری کردم نتونستم عکس رو بگذارم) میبینید الودگی نوری و الودگی هوا با هم رقابت میکنند هر کد.م اون یکی رو محو میکنه و این وسط هم ماه که تا من رو دید قرمز شد!!متاسفانه تلسکو پم هم خطیش خرابه دریغ از یک جرم...ببخشید که بیشتر شبیه درد ودل نجومی شد تا گزارش رصدی...
عكسي از ماه
... دوست عزيز كاربر سارا شهابي من اين تيك رو برداشتم ولي موثر واقع نشد براتون عكسو آپ كردمو گذاشتم ... ستاره كوچولو
ویرایش توسط Setare KOchOlO : 07-12-2011 در ساعت 05:08 PM دلیل: ويرايش عكس
ممنون سارا جان.عکس قشنگی شده. البته قسمت آلودگی نوریش تاسف باره
ساراجان وقتی میخای از طریق لینک عکس رو بزاری، تیک پایین جای لینک رو بردار. ببین درست میشه؟
منم این مشکلو داشتم اون تیک رو که برداشتم درست شد. ببین واسه تو هم درست میشه یا نه
ویرایش توسط stargazer : 07-13-2011 در ساعت 08:51 AM
برگ در انتهاي زوال مي افتد و ميوه در ابتداي کمال … بنگر که چگونه مي افتي ؟!
گفتم:خدیاازهمه دلگیرم گفت:حتی ازمن؟
گفتم:خدایاتنهاترینم! گفت:پس من؟
گفتم:خدایاکمک خواستم گفت:ازغیرمن؟
گفتم:خدایاچقدردوری؟ گفت:تویامن؟
گفتم:خدایادوستت دارم! گفت:بیش ازمن؟
سلام به همه سربه هوایی هااااا
یه چندساعتیه از سفر اصفهان برگشتم ودوست داشتم شب رصدیی رو که تو راه گذروندم وشوقم رو باشما تقسیم کنم قرار بود ما از یه راهی دیگه به اصفهان براتفریح بریم ولی خیلی اتفاقی از مسیری رفتیم که قرار نبود بریم یعنی از مسیری دیگر که مجبور بودیم شبو در شهر بروجن بمانیم کنار مسجدی که اوله شهر بود تو پارکه کنارش چادر زدیم برا خوابو استراحت ومن از خدام بود چرا چون هنوز یادم بود از قبل اسون پرستاره این شهرومسجدروزمانی که فقط دب اکبرو میشناختم ولی اون شب وقتی که دیگه خلوتتر شد صحن مسجد, وسوسه شدم برم نقشه اسمان رو بیارم وصورتارو پیدا کنم تو صحن مسجد موکت انداخته بودن واونجا نماز جماعتشونو برگزار میکردن با این هوای خوبشون بایدم بیرون بخونن قسمت خواهران هم پرده زده بودن ومن میتونستم با خیاله راحت دراز بکشم و(البته یه چندتا خانوم هم بودن که داشتن نماز میخوندن که شاید فکر میکردن من یخورده کم دارم...)نقشه رو جلوم بگیرم وصورتای فلکیو پیدا کنم نور چراغها هم بودولی باز اسمونش بهتراز شهرخودم بود وبرا من یه دنیایی بود خلاصه من تونستم برا اولین بار در مدته کمی خیلی از صورتای فلکیی که الان هستن دراسمان که فقط نقششونو تو کتاب دیده بودم ونمیتونستم تو خونمون درست پیداشون کنم روببینم تو اسمون البته نشد زیاد بمونم اون مکان چون دیروقت بودویخورده دیرتر میشد خانواده دعواومحیط بیرون مسجدناامن میشد ولی لذت اون شب با اسمون رو نمیشه به زبون اورد!!!واین اشتباه رفته مسیربرا من باعثه همچین شبی شد!!!
گفتم:خدیاازهمه دلگیرم گفت:حتی ازمن؟
گفتم:خدایاتنهاترینم! گفت:پس من؟
گفتم:خدایاکمک خواستم گفت:ازغیرمن؟
گفتم:خدایاچقدردوری؟ گفت:تویامن؟
گفتم:خدایادوستت دارم! گفت:بیش ازمن؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)