صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 48

موضوع: فضا - زمان

  1. Top | #1
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    شماره عضویت
    474
    نوشته ها
    33
    تشکر
    21
    تشکر شده 96 بار در 12 ارسال

    Post فضا - زمان

    مقدمه
    بررسی و شناخت پدیده‌های فیزیکی و روابط بین آنها بدون توجه به مفاهیم و درک شهودی از فضا و زمان چندان مأنوس به نظر نمی‌رسد. مفهوم و درک فضا و زمان نیز مانند سایر کمیتهای فیزیکی روندی پویا دارد و در طول تاریخ دستخوش تغییرات زایدی شده است. بویژه بعد از نسبیت مفاهیم فضا و زمان و درک بشر از آنها دچار تغییر زیادی شده است.




    این نمودار مسیر حرکت یک شخص در
    پیوستار فضا_زمان را نشان می‌دهد.

    دویست سال قبل از آنکه آلبرت انیشتین (1955_1879) نظریه‌های نسبیت خود را ارائه کند، اسحاق نیوتن (1727_1643) ، ریاضیدان انگلیسی ، اعلام کرده که فضا کاملاً مجزا از زمان می‌باشد. اما در ریاضی نسبیت ، زمان و سه بعدی فضایی _ طول ، عرض ، ارتفاع با همدیگر ، یک چهارچوب چهار بعدی به نام پیوستار فضا _ زمان را تشکیل می‌دهند.

    فضا (Space) چیست؟
    واژه‌ای است که در زمینه‌های متعدد و رشته‌های گوناگون از قبیل فلسفه ، جامعه‌شناسی ، معماری و شهرسازی بطور وسیع استفاده می‌شود. لیکن تکثّر کاربرد واژه فضا به معنی برداشت یکسان از این مفهوم در تمام زمینه‌های فوق نیست، بلکه تعریف فضا از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. مطالعات نشان می‌دهد با وجود درک مشترکی که به نظر می‌رسد از این واژه وجود دارد، تقریباً توافق مطلقی در مورد تعریف فضا در مباحث علمی به چشم نمی‌خورد و این واژه از تعدد معنایی نسبتاً بالایی برخوردار است و تعریف مشخص و جامعی وجود ندارد که در برگیرنده تمامی جنبه‌های این مفهوم باشد. فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر می‌کند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده‌ است.

    زمان
    زمان ، مفهومی چنان آشنا ، ملموس ، بدیهی ، پیش پا افتاده و عمیق است که نوشتن درباره‌اش جسارت زیادی را می‌طلبد. فهم مفهوم زمان و نقد کردن برداشت رایج از این مفهوم ، اگر به قدر کافی تداوم یابد، به تلاش برای دستیابی به نگاهی تازه و رویکردی کارآمدتر درباره مفاهیمی کلیدی مانند مکان ، تغییر و رخداد منتهی می‌شود. زمان ، مفهومی چنان حاضر و نافذ است که هر پیشنهاد جدیدی برای جور دیگر دیدن آن به راهبردهایی رفتاری برای دگرگونی در کردار هم می‌انجامد. این پیشنهادهای نظری و آن توصیه‌های عملیاتی ، بطور خاص مهمترین جنبه‌هایی هستند که به چالش طلبیدن مفهوم زمان را چنین ترسناک می‌نمایند. در فیزیک ، زمان با دو روش متفاوت تعریف می‌شود:

    روش ترمودینامیکی
    این روش را برای نخستین بار فیزیکدانانی مانند کلوین و سلسیوس که به مفهوم دما و تبادلات گرمایی علاقمند بودند، بنیان نهادند. اما شکل پخته و امروزین آن را در آثار اندیشمندانی مانند بولتزمان می‌بینیم. تعریف ترمودینامیکی زمان ، بر الگوهایی از رفتار مبتنی است که در سیستمهای ساده دیده می‌شود. بخش مهمی از سیستمهایی که در پیرامون ما وجود دارند، نظامهایی ساده هستند که از شمار زیادی از عناصر به نسبت ساده تشکیل یافته‌اند. عناصری که رفتارشان تقریبا تصادفی به نظر می‌رسد، اما برآیند رفتارهای سطح خردشان بر مبنای قواعدی کلان پیش بینی پذیر است. بررسی تحولات انرژیایی این سیستمها ، ستون فقرات علم ترمودینامیک را تشکیل می‌دهد.



    روش تاریخ مدارانه
    این روش زمان را بر مبنای سیستمهای پیچیده‌ای تعریف می‌کند که امکان انباشت اطلاعات و تجربیات را در خود دارند. در این سیستمها ، گذر زمان به کاهش یافتن بی نظمی و افزایش نظم منتهی می‌شود. مثلا وقتی به بدن مجروح یک انسان یا بذر یک گیاه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که با مرور زمان مقدار نظم درونی این سیستمها زیاد می‌شود. فرد زخمی بهبود می‌یابد و بذر به گیاه تبدیل می‌شود. به این ترتیب به نظر می‌رسد تعریف تاریخ مدارانه از زمان ، با تعریف ترمودینامیکی آن در تضاد باشد.

    چنانکه می‌دانیم، مهمترین ویژگی حاکم بر قوانین علوم تجربی مانند فیزیک ، ناوردایی یا تقارن است. تقارن بدان معناست که قوانین یاد شده در تمام شرایط قابل تصور صدق می‌کنند. این بدان معناست که قوانین مزبور بیانگر ماهیت موضوع پژوهش و شیوه رفتار آن هستند و به شرایط پیرامونیِ آن وابسته نمی باشند.


    کل قوانین فیزیک ، نسبت به همه شرایط ناوردا هستند. تنها متغیری که این تقارن را در هم می‌شکند، زمان است و منشأ این نقض شدن تقارن ، قانون دوم ترمودینامیک است. محور زمان ، تنها شاخص فیزیکی است که جهت دارد و در مسیر مشخصی جریان می‌یابد و بسته به این جهت ، رفتار سیستمها دگرگون می‌شود. مفهوم فیزیکی زمان دو مشکل اساسی دارد:



    تعریف ترمودینامیکی و تاریخ مدار از زمان به ظاهر باهم در تعارض هستند. بنابراین تعریف یگانه و فراگیری از زمان وجود ندارد. گویی زمان در سیستمهای بازِ ساده و پیچیده به دو شکل متفاوت تعریف شود.


    توضیح اینکه چرا زمان به عنوان متغیری عام اینطور یک طرفه عمل می‌کند و تنها در جهت خاصی جریان دارد، دشوار است. به بیان دیگر ، "پیکان زمان" و حرکت دائمی و ثابتش از گذشته به آینده امری است که نیاز به توضیح و تبیین دارد. تلاشهای زیادی برای آشتی دادن دو تعریف ترمودینامیک و تاریخ مدار از زمان صورت گرفته است.

    منبع : دانشنامه رشد
    ویرایش توسط محمدرضا صادقیان : 01-22-2011 در ساعت 10:10 AM دلیل: 1-اضافه کردن عکس ها 2- اضافه کردن منبع
    امضای ایشان


  2. Top | #11
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    شماره عضویت
    3129
    نوشته ها
    17
    تشکر
    249
    تشکر شده 128 بار در 15 ارسال

          Warp Drive (راندن پیچ و تابی)


    به عقیده ی دانشمندان, راندن پیچ و تابی (Warp Drive) برای دستیابی به سفری با سرعتی بالاتر از نور, امری که روزی غیر واقعی تلقی میشد, امکان پذیر است.
    راندن پیچ و تابی با دستکاری فضا-زمان میتواند سفینه ای فضایی را حرکت دهد. این پدیده از موضوع کرم چاله ها در قوانین فیزیک و این که حرکت هرچیزی با سرعتی بیشتر از سرعت نور امکان پذیر نیست, بهره می برد.
    ایده ی راندن پیچ و تابی واقعی در سال 1994 توسط فیزیکدان مکزیکی میگوئل الکوبیر (Miguel Alcubierre) پیشنهاد شده بود. با این حال, محاسبات بعدی نشان داد که چنین دستگاهی به مقادیر بسیار بالا و غیر قابل دسترس انرژی نیازمند است.
    امروزه فیزیکدانان بر این عقیده اند که با انجام تنظیماتی می توان با صرف انرژی کمتری این عمل را اجرا نمود که این عقیده, ایده ی راندن پیچ و تابی را از حوزه ی علمی-تخیلی به محدوده ی علم برگرداند.
    هارولد سونی وایت (Harold "Sonny" White) از مرکز فضایی جانسون ناسا (NASA's Johnson Space Center) اظهار کرد: "[در این زمینه] امید وجود دارد."

    تاب برداشتن فضا-زمان:

    ایده ی پیچ و تاب الکوبیر شامل فضاپیمایی به شکل توپ فوتبال آمریکایی که حلقه ی بزرگی دور آن را احاطه کرده, میشود.این حلقه که میبایست از ماده ای نامتعارف ساخته شده باشد, باعث پیچ و تاب خوردن فضا-زمان پیرامون فضاپیما میشود که ناحیه ای از فضای منقبض شده را روبروی سفینه و فضای منبسط شده را در پشت آن به وجود می آورد.
    ضمنا, خود فضاپیما داخل حبابی از فضا-زمان مسطح که اصلا پیچ و تاب برنداشته, میماند.
    "همه چیز در داخل فضاپیما توسط سرعت نور محدود شده. اما فضا-زمان موضوع جالبی است, چراکه بافت فضا توسط سرعت نور محدود نشده است." این نظر ریچارد ابوسی (Richard Obousy) مدیر Icarus Interstellar است.
    بنابر این عقیده, فضاپیما میتواند به سرعتی معادل تقریبا 10 برابر سرعت نور برسد و همه ی این ها بدون شکستن حد سرعت کیهانی است.
    تنها مشکل این است که در بررسی های قبلی تخمین زده شده که راندن پیچ و تابی حداقل به انرژی معادل جرم-انرژی سیاره ی مشتری نیاز دارد.
    اما اخیرا وایت محاسبه کرده که اگر شکل حلقه ای که به دور فضاپیما میگردد به جای یک حلقه ی مسطح به شکل یک دونات گرد باشد, چه اتفاقی می افتد. او به این نتیجه رسید که در این صورت انرژی مورد نیاز راندن پیچ و تابی میتواند توسط جرمی به اندازه ی فضاپیمای وویجر 1 (Voyager 1) ناسا که در سال 1977 پرتاب شد, تامین شود. (میدونین که انرژی معادل جرم از رابطه ی E=mC^2 بدست میاد)
    افزون بر این وایت کشف کرد که اگر بتوان شدت پیچ و تاب فضا را به مرور زمان به نوسان درآورد, انرژی مورد نیاز حتی از این هم کمتر میشود.
    وایت افزود: "یافته هایی که ارائه دادم, این عمل را از امری نشدنی به امری محتمل که ارزش پژوهش بیشتری را داراست, تبدیل کرده است. کاهش انرژی اضافی که توسط نوسان شدت حباب ممکن میشود, حدس جالبی است که آن را در آزمایشگاه بررسی میکنیم."

    آزمایش ها در آزمایشگاه:

    وایت و همکارانش در آزمایشگاهشان آزمایش های خود را روی صورت کوچکی از راندن پیچ و تابی شروع کرده اند.
    آن ها چیزی را که آن را تداخل سنج میدان پیچ و تابی وایت-جودای (White-Juday warp field interferometer) مینامند در مرکز فضایی جانسون بر پا کردند و در اصل یک تداخل سنج لیزری که صورت های کوچک پیچ و تاب های فضا-زمان را تحریک میکند, ساختند.
    وایت گفت: "ما در تلاش برای فهمیدن این موضوع هستیم که آیا میتوانیم نمونه ی بسیار کوچکی از این پدیده را در آزمایشی برای ایجاد آشفتگی فضا-زمان در یک قسمت از 10میلیون تولید کنیم؟"
    سایر دانشمندان تاکید کردند که اگر بشر در سفر خود به دیگر ستارگان مصمم است باید حتی به ایده های عجیبی همچون راندن پیچ و تابی نیز رسیدگی شود.

    منبع: Warp Drive More Possible Than Thought, Scientists Say | Space.com
    توجه: خبر کمی کوتاه شده

    لینک Infographic (چون تصویر خیلی بلند بود مستقیم نذاشتم) : How 'Star Trek' Technology Works (Infographic) | Space.com

    لینک ویدیو (در اولی از دقیقه 2:03 مربوط به Warp Drive هست) :
    Warp Drives & Wormholes | Space.com
    http://www.space.com/16413-star-trek...yet-video.html

    من نتونستم هیچ معادل فارسی برای Warp Drive پیدا کنم. حتی در ویکیپدیا مطلب مربوط به این موضوع به فارسی ترجمه نشده بود. مجبور شدم واژه اختراع کنم! راندن پیچ و تابی!! در ضمن این مطلب یه کم سنگینه, ببخشید اگه ترجمش خیلی خوب نشد!
    یکی از دوستان گفت که قبلا این ماشینو به اسم ماشین فضاران شنیده . من در این مورد فقط تونستم این لینک رو پیدا کنم: http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.php?f=22&t=26746
    امضای ایشان
    The truth is that the best ideas sound crazy at first. And then there comes a time when we can't imagine a world without them

    The 100 Year Starship organization

  3. 10 کاربر مقابل از Parnia Shokri عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #12
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    8858
    نوشته ها
    58
    تشکر
    505
    تشکر شده 333 بار در 57 ارسال

    مطلب جالبی راجع به تعریف و مفهوم بعد پیدا کردم:
    بعد رو میتونیم راستا و سو تعریف کنیم. اما نه هر راستا و سویی.هر راستایی که تعریف میکنیم(که با پیکان میشه نمایشش داد) راستای بعدی باید بر اون راستا عمود باشه.
    برای مثال یک بعد میتواند یک خط راسات با دو پیکان در طرفینش باشه. که این به معنای توانایی حرکت در اون جهان یک بعدی ست.
    بعد دوم یعنی باید بر این راستا عمود باشد(درست مثل محور مختصات)
    و بعد سوم هم بر این دو عمود باشد.(محور ها x y z )
    اما برای اضافه شدن بعد سوم وارد فضا میشیم و در این دنیایی که ما در اون زندگی میکنیم، همه ی موجودات 3 بعدی هستن
    حالا مشکل با بعد چهارم هست
    که درکش سخته
    در واقع باید راستایی پیدا کرد که بر 3 راستای قبلی عمود باشه
    اما این درحالیست که چارچوب خودمون رو همون سه بعد فرض کنیم( ی مقدار گفتنش سخته)
    مثلا در 3 بعد میشه مکعب 3 بعد یکشید نه چهار بعدی .
    برای 4 بعد باید وارد فضا بشیم ( یعنی صفحه ی خودمون رو از صفحه ی مختصات به فضا تغییر بدیم) و در ان جا میتوان چهار تا چوب رو بر هم عمود کرد
    ما نمیتوانیم بعد چهارم داشته باشیم چون 3 بعدی هستیم.
    نظریات دانشمندان هم در این راستا این طور بوده که باید در واقع این 3 بعد شناخته شده رو با زمان پیوند بزنن.

    حال: نقطه : صفر بعدی
    نقطه ی خط: یک بعدی
    خط مربع: دو بعدی
    مربع مکعب : سه بعدی
    مکعب مکعب فوق: 4 بعدی!
    در واقع مکعب از 6 مربع 2 بعدی تشکیل شده و وقتی بسته بشه 3 بعدی میشه
    پس میشه ابعاد زیادی رو این طور تعریف کرد!

    پس:
    بعد چهار:هر فضایی که شخص با حرکت در جهت عمود به فضای 3 بعدی به آن برسد بعد چهارم است.
    امضای ایشان
    چون اکثر نوابغ و دیوانگان رفتار مشابه دارند، نبوغ و جنون در یک ردیفند. (گوته)

  5. Top | #13
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    شماره عضویت
    3129
    نوشته ها
    17
    تشکر
    249
    تشکر شده 128 بار در 15 ارسال

    یادمه یکی از معلمامون برای توضیح بعد یه همچین چیزی گفت:
    یه نقطه رو درنظر بگیرین (صفر بعدی) اگه در یه راستا حرکت کنه خط رو تشکیل میده (یک بعدی) حالا اگه این خط در راستای عمود بر خودش حرکت کنه صفحه تشکیل میشه (دو بعدی) با حرکت صفحه در راستای عمود بر خودش حجم به وجود میاد (سه بعدی) حالا با حرکت حجم در راستایی که ( فکر کنم) اونم باید عمود بر حجم باشه زمان تشکیل میشه (چهار بعدی). این قست آخرشو رو درک نمیکنم البته!!
    امضای ایشان
    The truth is that the best ideas sound crazy at first. And then there comes a time when we can't imagine a world without them

    The 100 Year Starship organization

  6. Top | #14
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    شماره عضویت
    6720
    نوشته ها
    135
    تشکر
    69
    تشکر شده 684 بار در 123 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parnia Shokri نمایش پست ها
    یادمه یکی از معلمامون برای توضیح بعد یه همچین چیزی گفت:
    یه نقطه رو درنظر بگیرین (صفر بعدی) اگه در یه راستا حرکت کنه خط رو تشکیل میده (یک بعدی) حالا اگه این خط در راستای عمود بر خودش حرکت کنه صفحه تشکیل میشه (دو بعدی) با حرکت صفحه در راستای عمود بر خودش حجم به وجود میاد (سه بعدی) حالا با حرکت حجم در راستایی که ( فکر کنم) اونم باید عمود بر حجم باشه زمان تشکیل میشه (چهار بعدی). این قست آخرشو رو درک نمیکنم البته!!
    در فضای 4 بعدی یک بعد زمان تعریف میشه که یک مقدار با اون چیزی که ما از زمان میدونیم متفاوته
    در فضای ما زمان به عنوان یک عنصر متلق نشون داده میشه که برای تعیین حرکت ذره به اون نیاز هست نه موقیتش ولی در فضای 4 بعدی زمان بع عنوان یکی از مولفه های دستگاه مختصات شناخته میشه و یک مولفه دیگه که اگر اشتباه نکنم زمان ویژه نام داره به عنوان زمان مطلقی که ما میشناسیم در نظر گرفته میشه در هر صورت در فضای چهار بعدی اگه بخوایم یک جسمو بررسی کنیم به 3 مولفه بیشتر نیاز نداریم و مولفه دیگری رو میشه بر حسب بقیه نوشت

  7. Top | #15
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    شماره عضویت
    6720
    نوشته ها
    135
    تشکر
    69
    تشکر شده 684 بار در 123 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parnia Shokri نمایش پست ها
    میشه بیشتر توضیح بدین؟
    توی فضای 3 بعدی وقتی صحبت از زمان میکنیم که بخوایم حرکت یک جسم رو مشخص کنیم یعنی مثلا سرعتشو رو بر حسب زمان مینویسیم
    این زمان توی این فضا یک کمیت مطلقه و عضو مولفه های مختصات نیست اما در فضای 4 بعدی زمان میشه یکی از مولفه های مختصات ما به طوری که به هر بردار یک مولفه 00 اضاف میشه که همون زمانه و تو این فضا یک زمان ویژه داریم که شبیه همون زمانی که توی 3 بعد داشتیم که با اون مولفه ی دستگاه مختصات فرق میکنه
    کلن توضیح دادنش سخته و بیشتر زبان ریاضیه که اونو قابل فهم میکنه

  8. 4 کاربر مقابل از m.Sadat عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. Top | #16
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    شماره عضویت
    1003
    نوشته ها
    505
    تشکر
    137
    تشکر شده 3,297 بار در 484 ارسال

    البته این ایده که زمان جزئی جدایی ناپذیر از فضاست و ما با واقعیتی بنام فضا-زمان روبرو هستیم، مطلب جدیدی نیست که انیشتن آن را برای اولین بار مطرح کرده باشد بلکه حکما و فیلسوفان ما هزار سال قبل از انیشتن هم چنین دیدگاهی در مورد زمان داشتند و زمان را عنصری لاینفک از جهان می دانستند.
    البته انیشتن زمان را از سه بردار دیگر (طول و عرض و ارتفاع) جدا کرد و آن را بعنوان بعد چهارم در نظر گرفت. در حالیکه فلاسفه ما حتی چنین تفکیکی را هم در نظر نگرفتند.

    به نظر من صرف اینکه بعد چهارم یا ابعاد بیشتر از نظر ریاضی قابل توجیه است دلیل موجهی برای پذیرش آن در عالم واقع نیست.
    ما برای پذیرفتن بعد چهارم باید شاهد عینی داشته باشیم.
    همانطور که بعضی دوستان اشاره کردند با جابجایی نقطه (صفر بعدی) خط بوجود می آید. و با حرکت خط در غیر راستای خود، صفحه بوجود می آید. و با حرکت صفحه در غیر درون خود، فضا بوجود می آید. حال اگه یک جسم سه بعدی در فضا بتواند از نقطه a به نقطه b بگونه ای منتقل شود که مسیر حرکت آن درون فضا نباشد، می توان گفت بعد چهارمی هم ممکن است وجود داشته باشد.
    آیا چنین انتقال و جابجایی اجسام تا کنون مشاهده شده است؟

  10. 4 کاربر مقابل از smhm عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. Top | #17
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    شماره عضویت
    7476
    نوشته ها
    552
    تشکر
    6,383
    تشکر شده 4,689 بار در 597 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط smhm نمایش پست ها
    البته این ایده که زمان جزئی جدایی ناپذیر از فضاست و ما با واقعیتی بنام فضا-زمان روبرو هستیم، مطلب جدیدی نیست که انیشتن آن را برای اولین بار مطرح کرده باشد بلکه حکما و فیلسوفان ما هزار سال قبل از انیشتن هم چنین دیدگاهی در مورد زمان داشتند و زمان را عنصری لاینفک از جهان می دانستند.
    البته انیشتن زمان را از سه بردار دیگر (طول و عرض و ارتفاع) جدا کرد و آن را بعنوان بعد چهارم در نظر گرفت. در حالیکه فلاسفه ما حتی چنین تفکیکی را هم در نظر نگرفتند.

    به نظر من صرف اینکه بعد چهارم یا ابعاد بیشتر از نظر ریاضی قابل توجیه است دلیل موجهی برای پذیرش آن در عالم واقع نیست.
    ما برای پذیرفتن بعد چهارم باید شاهد عینی داشته باشیم.
    همانطور که بعضی دوستان اشاره کردند با جابجایی نقطه (صفر بعدی) خط بوجود می آید. و با حرکت خط در غیر راستای خود، صفحه بوجود می آید. و با حرکت صفحه در غیر درون خود، فضا بوجود می آید. حال اگه یک جسم سه بعدی در فضا بتواند از نقطه a به نقطه b بگونه ای منتقل شود که مسیر حرکت آن درون فضا نباشد، می توان گفت بعد چهارمی هم ممکن است وجود داشته باشد.
    آیا چنین انتقال و جابجایی اجسام تا کنون مشاهده شده است؟
    ما میدونیم در فضا زمان 3 بعد مکانی و یک بعد زمانی داریم.وقتی بعد چهارم بعد مکانی نیست ما نمیتونیم انتظار جابجایی مکانی قابل شهود از جسممون در راستایی غیر از این سه بعد مکانی داشته یاشیم ولی میتونیم وجود بعد زمان که بعد چهارم هست رو جور دیگه ای توجیه کنیم:اگه شما(چون حجم دارین موجودی سه بعدی محسوب میشید) به مدت نیم ساعت در یک مکان ثابت بشینین چه اتفاقی میوفته؟آیا واقعا هیچ تغییری ایجاد نشده؟ درسته شما جابجایی فیزیکی نداشتین ولی زمان گذشته زمین نسبت به خورشید جابجا شده و خیلی تغییرات ملموس دیگه.جابجایی در بعد چهارم الزاما یک جابجایی مکانی نیست.همه ما در بافت فضا زمان داریم لحظه به لحظه جابجا میشیم حتی اگه از دید خودمون جابجایی مکانی نداشته باشیم همون طور که شما نمیتونین به نیم ساعت قبلتون برگردین این نشون میده که شما در بعد زمان جابجایی داشتین

    و اما ابعاد بیشتر.فراموش نکنین که این ابعاد بیشتر در اندازه های کوانتومی معنا پیدا میکنن در نظریه ریسمان از ابعادی صحبت میکنیم که ریسمانهایی از جنس انرژی که سازنده ی ذرات بنیادی چون الکترون هستن در اون ابعاد ارتعاش دارن درسته وجود ابعاد بیشتر بر اساس فرمولهای ریاضی وارد فیزیک شده ولی مسئله ای که هست اینه که برای درک این موضوع ما باید وارد فضای کوانتوم بشیم باید به اندازه پلانک کوچک بشیم تا بتونیم وجود این ابعاد رو آشکار سازی کنیم مشکل اصلی اینجاست که ما هنوز به این مرحله از دانش نرسیدیم.

    البته موضوع دیگه ای هم که مطرحه اینه که دستگاه مختصاتی که برای ابعاد بیشتر به کار میره دستگاه مختصات مخروط نوریه شاید مطالعه این دستگاه بتونه کمک بیشتری در درک ابعاد بیشتر بهمون بکنه که بیشتر مربوط به ریاضیاته و در این تاپیک نمی گنجه
    ویرایش توسط مداد رنگیهام : 07-16-2013 در ساعت 11:08 AM
    امضای ایشان
    با احتیاط نا امید شوید معجزه خبر نمیکند

  12. 5 کاربر مقابل از مداد رنگیهام عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. Top | #18
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    شماره عضویت
    1003
    نوشته ها
    505
    تشکر
    137
    تشکر شده 3,297 بار در 484 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط مداد رنگیهام نمایش پست ها
    ما میدونیم در فضا زمان 3 بعد مکانی و یک بعد زمانی داریم.وقتی بعد سوم بعد مکانی نیست ما نمیتونیم انتظار جابجایی مکانی قابل شهود از جسممون در راستایی غیر از این سه بعد مکانی داشته یاشیم ولی میتونیم وجود بعد زمان که بعد چهارم هست رو جور دیگه ای توجیه کنیم:اگه شما(چون حجم دارین موجودی سه بعدی محسوب میشید) به مدت نیم ساعت در یک مکان ثابت بشینین چه اتفاقی میوفته؟آیا واقعا هیچ تغییری ایجاد نشده؟ درسته شما جابجایی فیزیکی نداشتین ولی زمان گذشته زمین نسبت به خورشید جابجا شده و خیلی تغییرات ملموس دیگه.جابجایی در بعد چهارم الزاما یک جابجایی مکانی نیست.همه ما در بافت فضا زمان داریم لحظه به لحظه جابجا میشیم حتی اگه از دید خودمون جابجایی مکانی نداشته باشیم همون طور که شما نمیتونین به نیم ساعت قبلتون برگردین این نشون میده که شما در بعد زمان جابجایی داشتین
    مشکل دقیقا همینه که چرا سه بعد از یک جنس هستند اما بعد چهارم از جنس دیگر؟
    از نظر ریاضی یک سیستم چهار بعدی باید تمام ابعاد آن بر حسب یک واحد و هم سنخ باهم باشد. اگر سیستم ما شامل سه بعد مکانی و یک بعد غیر مکانی باشد که دیگه یک سیستم نیست بلکه دو سیستم هست.
    مگر آنکه زمان را هم بگونه ای بصورت کمیتی مکانی تعریف کنیم.
    مثل همین چیزی که شما گفتید (حرکت زمین بدور خورشید، حرکت و رشد سلولها، تغییرات کوانتومی،...) و به نظر میرسد زمان چیزی نیست جز حرکت و تغییر مکانی اشیاء هر چند ممکن است در ظاهر این حرکت محسوس نباشد.

  14. 5 کاربر مقابل از smhm عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. Top | #19
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    شماره عضویت
    7312
    نوشته ها
    307
    تشکر
    4,076
    تشکر شده 2,399 بار در 324 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط smhm نمایش پست ها
    مشکل دقیقا همینه که چرا سه بعد از یک جنس هستند اما بعد چهارم از جنس دیگر؟
    از نظر ریاضی یک سیستم چهار بعدی باید تمام ابعاد آن بر حسب یک واحد و هم سنخ باهم باشد. اگر سیستم ما شامل سه بعد مکانی و یک بعد غیر مکانی باشد که دیگه یک سیستم نیست بلکه دو سیستم هست.
    مگر آنکه زمان را هم بگونه ای بصورت کمیتی مکانی تعریف کنیم.
    مثل همین چیزی که شما گفتید (حرکت زمین بدور خورشید، حرکت و رشد سلولها، تغییرات کوانتومی،...) و به نظر میرسد زمان چیزی نیست جز حرکت و تغییر مکانی اشیاء هر چند ممکن است در ظاهر این حرکت محسوس نباشد.
    به نظر من براي اين كه بتونيم اين بعد رو تعريف كنيم بايداول بدونيم كه خود زمان دقيقا چيه؟
    مشكل اصلي هم همينه!تعريف دقيقي براي زمان وجود نداره.در يه نوعي زمان رو فاصله ي بين دو اتفاق كه توسط دو ماده اتفاق ميوفته تعريف ميكنن.ولي من فك ميكنم اگه اين طور باشه نمي تونيم براي سرعت بالاي نور كه جرمي و ماده اي وجود نداره زمان رو تعريف كنيم.البته ميشه تو اين مورد از تبديل جرم به انرژي استفاده كنيم كه كلا آخرش هم به نتيجه اي نميرسيم.چون كلا ماهيت زمان هم تو اين مورد عوض ميشه.
    توي يه تعريف ديگه ميگه زمان اون چيزيه كه ما در موردش فك ميكنيم وبراي اون چيزايي مثل ثانيه قائل ميشيم.
    يه تعريف ديگه هم هست كه ميگه زمان اصلا كلا هيچ چي نيست.فقط چارچوبيه براي اين كه توش يه اتفاقي بيوفته.كه در اين مورد نميشه اندازه گيري اش كرد.
    تويه يه سايت انگليسي هم ميگفت:زمان كلا يه چيزيه كه ذهن ما در حال حاضر در محدوده ي اون در حال انجام كاره وبعد يه مدتي اين به عنوان گذشته در ذهن انسان ثبت ميشه.وآينده هم زمانيه كه مغز از دركش عاجزه.اگه به اين تعريف دقت كنين ارتباطشو با توضيحات بالايي ميبينين.
    كلا تعريف هاي زيادي هست.بنابر اين نميشه كه ما بتونيم اين بعد رو تشخيص بديم. به نظر من زمان ماده يا يه حركتي نيست كه بتونيم بگيم حتما بايد يه واحدي داشته باشه.ولي از اونجايي كه ميتونيم تاثيراتشو حس كنيم مجبوريم يه بعد چهارمي به اسم زمان هم بذاريم.فك كنم تنها راه درك اين بعد اينه كه تاثيراشو بفهميم.اين كلا با موضوعات ديگه متفاوته.

  16. 2 کاربر مقابل از aysa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. Top | #20
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    May 2012
    شماره عضویت
    4375
    نوشته ها
    19
    تشکر
    13
    تشکر شده 98 بار در 18 ارسال

    فضا - زمان         
    دلیل اینکه برای ما انسانها درک بعد چهارم که همچون سه بعد مکانی، قابل درک باشه مشکله، اینه که خود ما موجودات 3 بعدی هستیم. اگر از نظر جثه، هم اندازهء یک آمیب بودیم، که تنها در 2 بعد تحرک داره، هرگز هیچگونه تصوری از بعد سوم نداشتیم، و همچنانکه منطقیون میگن، تصور، مقدمهء تصدیق است در نتیجه با فقدان تصور، تصدیق و تشکیل یک گزارهء منطقی که فهم رو بوجود بیاره غیر ممکن میبود.
    آنچیزیکه ریاضیات رو اینقدر شاخص و مهم کرده، اینه که فهم انسان رو ورای محدودیت های فیزیک بدنش میکنه، معمولا اول ریاضیات مطلبی رو عنوان کرده و بعدا در تجربه به اثبات رسیده.
    به یاد داشته باشیم که فیزیک و اندازهء بدن ما، محدودیت وحشتناکی رو برای درک جهان برای ما انسانها بوجود آورده. مثلا سفتی و سختی اشیاء پیرامون ما بدلیل اینه که مولکولهای بدن ما از لحاظ آرایش الکترومغناطیسی هم اندازه یا ضعیف تر از مواد پیرامون ماست، لذا اگر هم اندازه پشه بودیم، هوای لطیف رو مانند یک ماده صلب و کشسان تصور میکردیم و آب یک جویبار رو همچون یک صفحه صلب و فلزی!

  18. 3 کاربر مقابل از aryaii عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد