صفحه 18 از 19 نخستنخست ... 8141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 181

موضوع: نجوم و ادبیات

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    Post نجوم و ادبیات

    سلام
    بعد از عمری سرو کله زدن در انجمن های مجازی امروز پیامی دریافت کردم مبنی بر افتتاح انجمن نجوم آوا استار. ضمن تبریک به دوستان آوا استار با اجازتون اولین تاپیکم رو تو این انجمن میزارم.

    اگر کسی شعری در ارتباط با نجوم میدونه اینجا بزاره. یه مقاله خیلی جالب میخوندم چند وقت پیش که توی کامپیوترم سیو کرده بودم. منبعش رو یادم نیست چه سایتی بود اما اسم نویسنده در انتهای مقاله هست. بسیار جالبه. در پست بعدی این مقاله رو برای شروع در این تاپیک قرار میدم.

    --------------------

    نام قبلی این تاپیک اشعار نجومی بود، ضمن تشکر از ایجاد کننده این تاپیک، از این پس میتوانید آثار ادبی و یا نقد آثار ادبی نجومی و.... را در این تاپیک قرار دهید.

    با تشکر
    آسمون
    ویرایش توسط آسمون : 01-06-2013 در ساعت 11:30 PM


  2. Top | #171
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    شماره عضویت
    3514
    نوشته ها
    35
    تشکر
    1,144
    تشکر شده 500 بار در 49 ارسال

          نجوم در هفت پیکر نظامی (چهارشنبه)

    رنگ پیروزه / سیاره عطارد

    تیریا عطارد ستارۀ فلک دوم به معنی نافذ در امور که در عالم احکام نجوم خداوندگار روزچهارشنبه است. به موجب افسانه های یونانی تیر، پیامبر سخنوری یا قاصد خدایان وحامی بازرگانان تلقی می­شود. عطارد کوکب حکما، طبیبان، منجمان، نقاشان و علم وپاکی است. در باور قدیم دبیر انجم و کاتب گردون بوده است و از روزها به چهارشنبه اختصاص دارد.

    وانکه بود از عطاردش روزی / بود پیروزه گون ز پیروزی

    درهفت پیکر داستانی که در این روز بیان می­شود مربوط به گنبد پیروزه و رنگ آبی (فیروزه ای) است. در این داستان ماهان که انسانی پاک است اسیر وسوسه های شیطانی دوستان می­شودولی در پایان با راهنمایی خضر نجات می­یابد و به نقطۀ تعادل می­رسد که رنگ آبی نشانگر آن است. در قدیم رنگ آبی را به این دلیل که همرنگ آسمان است و آسمان جایگاه خدا و فرشتگان، مقدس می دانستند:

    هرکه همرنگ آسمان گردد / آفتابش قرص خوان گردد

    ازرنگ ها پیروزه به این روز منسوب است:

    چهارشنبه از شکوفۀ مهر / گشت پیروزه گون سواد سپهر

    چهارشنبه در ایران باستان به نام تیرشید (تیر + شید) برگرفته از روز سیاره تیر است. همچنین تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است .نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشتند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی وباروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگاربرای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.
    نام این روز در فرهنگ های دیگر (ایتالیا، انگلیس، فرانسه و...) نیز برگرفته از ایران است. در ایتالیا این روز Mercoledì در فرانسه Mercredi و در انگلیس Wednesday به معنی روز تیراست.
    __________
    منابع: 1) تحلیل آثار نظامی، کامل احمد نژاد 2) هفت پیکر نظامی، تصحیح حسن وحید دستگردی 3) ویکی پدیا 4) باورهای نجومی در شعر نظامی، فاطمه الهامی 5) بررسی رنگ در حکایت های هفت پیکر، زرین تاج واردی- آزاده مختاری 6) معنا شناسی نمادین هفت گنبد در هفت پیکر نظامی، علیرضا خواجه گیر، لیلا اتابکی.






    ویرایش توسط sama.ara : 05-30-2013 در ساعت 11:05 AM
    امضای ایشان
    شب در چشمان من است/ به سیاهی چشم هایم نگاه کن/ روز در چشمان من است/ به سفیدی چشم هایم نگاه کن/ شب و روز در چشمان من است/ به چشم های من نگاه کن/ پلک اگر فرو بندم، جهانی در ظلمت فرو خواهد رفت...
    زنده یاد "پناهی"

  3. 8 کاربر مقابل از sama.ara عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #172
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    شماره عضویت
    3514
    نوشته ها
    35
    تشکر
    1,144
    تشکر شده 500 بار در 49 ارسال

          نجوم در هفت پیکر نظامی(پنج شنبه)

    رنگ صندل/ سیارۀ مشتری

    برجیس که در زبان عربی به آن مشتری گویند، نزد قدما به سعداکبر معروف بوده است.

    داده هر کوکبی شهادت خویش / همچو برجیس بر سعادت خویش

    "اورمزد" و "زاوش" دو نام فارسی آن است و نام یونانی آن زئوس.

    درفرهنگ ایران باستان روز پنج شنبه و رنگ صندل به این مشتری منسوب است:

    روزپنج شنبه است روزی خوب / وز سعادت به مشتری منسوب

    درقدیم مشتری را بلندترین ستاره می دانستند که نظامی این باور را اینگونه به تصویر می­کشد:

    مشتری وار بر سپهر بلند / گور کیوان کند به سم سمند

    درهفت پیکر نظامی، بانوی سرزمین چین و گنبد صندل رنگ حکایت خیر و شر را برای بهرام بازگو می­کند و در پایانِ داستان وقتی خیر پیروز می­شود به دلیل سعادتِ پادشاهی وبینایی که درخت صندل به وی داده است جامۀ صندل رنگ به تن می­کند. در این داستان نیز به ارتباط بین بانوی چین و باور مردم این سرزمین که درختان را مقدس و شفابخش می­دانند توجه شده است:

    صندل آسایش روان ببرد / بوی صندل نشان جان ببرد

    صندل سوده دردسر ببرد / تب ز دل، تابش از جگر ببرد

    درایران باستان اورمزد شید (اورمزد +شید) برگرفته از روز سیاره اورمزد است. ششمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نام گذاری شده است. از این رو این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های آدینه برقراراست و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های آدینه (جمعه) روز پیوند با خداوند و درگذشتگان است.








    ___________
    منابع: 1) تحلیل آثار نظامی، کامل احمد نژاد 2) هفت پیکر نظامی، تصحیح حسن وحید دستگردی 3) ویکی پدیا 4) باورهای نجومی در شعر نظامی، فاطمه الهامی 5) بررسی رنگ در حکایت های هفت پیکر، زرین تاج واردی- آزاده مختاری 6) معنا شناسی نمادین هفت گنبد در هفت پیکر نظامی، علیرضا خواجه گیر، لیلا اتابکی.
    امضای ایشان
    شب در چشمان من است/ به سیاهی چشم هایم نگاه کن/ روز در چشمان من است/ به سفیدی چشم هایم نگاه کن/ شب و روز در چشمان من است/ به چشم های من نگاه کن/ پلک اگر فرو بندم، جهانی در ظلمت فرو خواهد رفت...
    زنده یاد "پناهی"

  5. 7 کاربر مقابل از sama.ara عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #173
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    شماره عضویت
    5839
    نوشته ها
    161
    تشکر
    3,307
    تشکر شده 1,240 بار در 176 ارسال

    خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد ساحت کن و مکان عرصه میدان تو باد
    زلف خاتون ظفر شیفته پرچم توست دیده فتح ابد عاشق جولان تو باد
    ای که انشا عطارد صفت شوکت توست عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد
    طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد
    نه به تنها حیوانات و نباتات و جماد هرچه در عالم امر است به فرمان تو باد
    "حافظ شیرازی"


    این چرخ و فلک که ما در او حیرانیم فانوس خیال از او مثالی دانیم
    خورشید چراغدان و عالم فانوس ما چو صوریم کاندرو حیرانیم
    ( خیام نیشابوری)


    به نام خداوند جان و خرد كزين برتر انديشه بر نگذرد


    خداوند نام و خداوند جاي خداوند روزي ده رهنماي


    خداوند كيهان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهيد و مهر

    (فردوسي)





    امضای ایشان
    I hope God grant you the serenity and power to struggle on

  7. 6 کاربر مقابل از skynight عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #174
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    104
    نوشته ها
    1,626
    تشکر
    25,887
    تشکر شده 13,425 بار در 1,655 ارسال

          کویر

    درسته یک مقدار طولانیه ولی زیباست.وقت گذاشتم تایپ کردم بخونید دیگه

    ...آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشته بودم و به نظاره آسمان رفته بودم. گرم تماشا و غرق در این دریای سبز معلقی که بر آن ، مرغان الماس پر، ستارگان زیبا و خاموش، تک تک از غیب سر می زنند.آن شب نیز ماه با تلالو پرشکوهش از راه رسید و گل های الماس شکفتند و قندیل زیبای پروین سر زد و آن جاده روشن و خیال انگیزی که گویی، یک راست به ابدیت می پیوندد:"شاهراه علی" ، "راه مکه" ! که بعد ها دبیرانم خندیدند که : نه جانم "کهکشان"! و حال می فهمم که چه اسم زشتی! کهکشان یعنی از آنجا کاه می کشیده اند و اینها هم کاه هاییست که بر راه ریخته است ! شگفتا که نگاه های لوکس مردم آسفالت نشین شهر، آن را کهکشان می بینند و دهاتی های کاه کش کویر، شاهراه علی، راه کعبه! راهی که علی از آن به کعبه می رود. کلمات را کنار زنید و در زیر آن، روحی را که در این تلقی و تعبیر پنهان است تماشا کنید! و آن تیرهای نورانی که گاه گاه، بر جان سیاه شب فرو می رود، تیر فرشتگان نگهبان ملکوت خداوند در بارگاه آسمانی اش که هر گاه شیطان و دیوان هم دستش می کوشند به حیله، گوشه ای از شب را بشکافند و به آنجا که قداست اهورایی اش را گام هیچ پلیدی نباید بیالاید و نا محرم را در آن خلوت انس راه نیست، سرکشند تا رازی را که عصمت عظیمش نباید در کاسه این فهم های پلید ریزد، دزدانه بشنوند. پرده داران حرم ستر عفاف ملکوت، آن ها را با این شهاب های آتشین می زنند و به سوی کویر می رانند. بعدا معلمان و دانایان شهر خندیدند که: نه، جانم! اینها سنگ هایی اند بازمانده کراتی خرابه و در هم ریخته که چون با سرعت به طرف زمین می افتند، از تماس با جو آتش می گیرند و نابود می گردند و چنین بود که هر سال که یک کلاس بالاتر می رفتم و به کویر برمی گشتم، از آن همه زیبایی ها و لذت ها و نشئه های سرشار از شعر و خیال و عظمت و شکوه و ابدیت پر از قدس و چهره های پر از ماورا محروم تر می شدم، تا امسال که رفتم دیگر سر به آسمان بر نکردم و همه چشم در زمین که اینجا می توان چند حلقه چاه عمیق زد و آنجا می شود چغندر کاری کرد! و دیدارها همه بر خاک و سخن ها همه از خاک! که آن عالم پر شگفتی و راز، سرایی سرد و بی روح شد ساخته چند عنصر و آن باغ پر از گل های رنگین و معطر شعر و خیال و الهام و احساس- که قلب پاک کودکانه ام همچون پروانه شوق در آن می پرید- در سموم سرد این عقل بی درد و بی دل پژمرد و صفای اهورایی آن همه زیبایی ها – که درونم را پر از خدا می کرد- به این علم عدد بین مصلحت اندیش آلود؛ و آسمان فریبی آبی رنگ شد و الماس های چشمک زن و بازیگر ستارگان، نه دیگر روزنه هایی بر سقف شب به فضای ابدیت، پنجره هایی بر حصار عبوس غربت من، چشم در چشم آن خویشاوند تنهای من که کراتی همانند و هم نژاد کویر و همجنس و همزاد زمین و بدتر از زمین و بدتر از کویر و ماه، نه دیگر میعاد گاه هر شب دل های اسیر و چشمه سار زیبایی و رهایی و دوست داشتن، که کلوخ تیپا خورده ای سوت و کور و مرگبار و مهتاب کویر دیگر نه بارش وحی، تابش الهام، دامان حریر الهه عشق، گسترده در زیر سرهایی در گرو دردی، انتظاری، لبخند نرم و مهربان نوازشی بر چهره نیازمندی زندانی خاک، دردمندی افتاده کویر، که نوری بدلی بود و سایه همان خورشید جهنمی و بی رحم روزهای کویر! دروغ گو، ریاکار، ظاهر فریب... دیگر نه آن لبخند سرشار از امید و مهربانی و تسلیت بود، که سپیدی دندان های مرده ای شده بود که لب هایش وا افتاده است!
    شکوه و تقوا و شگفتی و زیبایی شورانگیز طلوع خورشید را باید از دور دید، اگر نزدیکش رویم از دستش داده ایم! لطافت زیبای گل در زیر انگشت های تشریح می پژمرد! آه که عقل اینها را نمی فهمد!

    کویر
    دکتر علی شریعتی
    امضای ایشان
    کمی ستاره روی صورتم بپاش
    سعی میکنم شبیه کهکشان شوم



  9. Top | #175
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    شماره عضویت
    6275
    نوشته ها
    323
    تشکر
    4,307
    تشکر شده 3,346 بار در 359 ارسال

    سلام به همه ی ادبیاتی های آوا!
    با اجازه من دوباره تو این تاپیک شعر نجومی میزارم
    دلم همچو زهره است در احتراق
    تنم همچو خورشید اندر سفر
    مسعود سعد سلمان
    امضای ایشان
    حتی در انتهای بن بست نیز، راه آسمان باز است... !
    پس پرواز را بیاموز!

  10. 11 کاربر مقابل از Mahdieh. GH عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. Top | #176
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    شماره عضویت
    5839
    نوشته ها
    161
    تشکر
    3,307
    تشکر شده 1,240 بار در 176 ارسال

    سلام به همه ی آوایی های گل!
    این یه بیت دیدم به نظرم زیبا اومد!!!

    به رغبت بر همه کس مهربان باش
    همه کس را چو خورشید جهان باش
    "عطار"
    امضای ایشان
    I hope God grant you the serenity and power to struggle on

  12. 7 کاربر مقابل از skynight عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. Top | #177
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    شماره عضویت
    5868
    نوشته ها
    32
    تشکر
    527
    تشکر شده 331 بار در 36 ارسال

    متاسفانه نمیدونم که نویسندش کیه اما شعر زیباییه:

    آسمان پر از ستاره است
    لحظه ، لحظه ی نظاره است
    شب، زمان کاوشی دوباره است
    کهکشان سکوت خویش را
    شکسته است
    ماه روی بام قیرگون شب
    نشسته است
    دیده را به دورها بدوز
    چشمک ستارگان
    تو را به اوج می برد
    نور ها تو را عروج می دهد
    تا سها
    تا خدا
    تا به اوج آسمان
    تا کرانه های دور لامکان
    تا جزیره های دور کهکشان
    تا سپیده دم که روشنی
    صبح پاک را
    نوید می دهد
    تا طلوع مهربان مهر
    -------------------------------
    امضای ایشان
    DO NOT GO GENTLE INTO THAT GOOD NIGHT
    RAGE
    RAGE AGAINST THE DYING OF
    THE LIGHT

  14. 8 کاربر مقابل از moonlight13 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. Top | #178
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    شماره عضویت
    477
    نوشته ها
    57
    تشکر
    118
    تشکر شده 332 بار در 55 ارسال


    آن که پرنقش زد این دایره مینایی // کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
    امضای ایشان
    مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو

  16. 4 کاربر مقابل از cosmologist عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. Top | #179
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    11015
    نوشته ها
    17
    تشکر
    12
    تشکر شده 57 بار در 14 ارسال

    در این بخش سعی شده شما عزیزان را با نجوم در ارتباط با ادبیات آشنا کنیم.
    آسمان از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است به همین علت عرفا و شاعران را وادار به مدح و ستایش خود و گاه پیش بینی هایی درباره آینده کرده است. در این بین بعضی از شاعران با الهام گرفتن از نام های ستارگان یا صور فلکی به سرودن اشعار نجومی پرداخته اند.

    چيست اين سقف بلند ساده بسيار نقش زين معما هيچ دانا در جهان آگاه نيست
    این چرخ و فلک که ما در او حیرانیم فانوس خیال از او مثالی دانیم
    خورشید چراغدان و عالم فانوس ما چو صوریم کاندرو حیرانیم
    ( خیام نیشابوری)


    به نام خداوند جان و خرد كزين برتر انديشه بر نگذرد
    خداوند نام و خداوند جاي خداوند روزي ده رهنماي
    خداوند كيهان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهيد و مهر
    ( حكيم ابوالقاسم فردوسي)

    قدرت ستارگان و اجرام آسماني را حتي در اشعار هستي بخش ادبيات فارسي ميتوان جست و جو كرد و البته شيوايي و زيبايي قلم فردوسي جايگاه تحسين بر انگيز خود را دارد.ستارگان و سيارات در ادبيات و فرهنگ ايرانيان معنا و مفهوم خاص خود را داشته و دارند.
    به عنوان مثال:
    1-عطارد(تير): كه كوچكترين سياره منظومه شمسي است و در ادبيات پيشينيان آنرا دبير ملك ميپنداشتند.
    2-ناهيد(زهره = ونوس):دومين سياره منظومه شمسي و همچنين نزديكترين سياره به زمين است كه پيشينيان آن را نوازنده فلك ميدانستند.
    بر خيزيم و زندگي ز سر گيريم وين رنج دل از ميانه بر گيريم
    ناهيد به زخمه تيز تر گردد چون من سر خامه تيز تر گيرم
    كلك از كف تير سرنگون گردد چون من ز خدنگ خامه سر گيرم
    (محمد تقي بهار)

    3-بهرام(مريخ = مارس): اين سياره را به دليل سرخ رنگي اش ستاره جنگ و جنگ جويان ميدانستند و ظهورش در آسمان نداي جنگ را سر ميداد. البته اين پيشگويي ها را افراد مجرب و حازق آن دوران كه در دربار شاهان بودند انجام ميدادند.
    نكته : در قديم چون تفاوت سياره و ستاره را نميدانستند سيارات را ستاره ميخواندند.
    4-زحل(كيوان = ساترن):سياره زحل با حلقه هاي شگفت انگيزش به زيبايي شهرت دارد اما در قديم آن را نماد بد شگوني ميدانستند.
    شبگير كنم به صفهُ بهرام وان دشنهُ سرخش از كمر گيرم
    زان نحس كه بر تراود از كيوان بال و پر و پويه و اثر گيرم
    (محمد تقي بهار)

    جرم خورشيد دوش گه شام سر به مغرب فرو كشيد تمام
    بـه تعجب همی نظر كرديم من و معشوق من ز گوشه بام
    تير در پيش چهره ي زهره از خجالت مي شكست اقلام
    تيغ مريخ در دم عقرب تخت خورشيد بر سر ضرغام
    دلو كيوان در اوفتاده به چاه ماهي مشتري رميده ز دام
    جدی مفتون خوشه ي گندم بره مذبوح خنجر بهرام
    اسد اندر تحير از پي ثور گام بگشاده تا بيايد كام

    (انوری)

    این که خاک سیهش بالین است اختر شعر و ادب پروین است
    (پروین اعتصامی)


    زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
    خبر رفتن موشک به فضا
    لمس تنهایی ماه
    فکر بوییدن گل در کره ی دیگر
    (سهراب سپهری)


    اشعار اعضاي باشگاه
    در این هیجان و شوق پروار شدم شب ناشده من منتظر یار شدم
    ای علم نجوم شب ز تو جان میگیرد تو عشق منی من ز تو هشیار شدم

    (محمد حسین حمیدیان)
    بیا ای دوست با من هم صدا شو بیا ای دوست با من بینوا شو
    در این مهتاب پر نور دل من بیا ای دوست با من شبنما شو
    (محمد حسین حمیدیان)
    امضای ایشان
    در دنیا سه زن از همه زیبا تر اند:
    1- مادر

    2- انعکاس تصویر مادر در آیینه
    3-سایه مادر

  18. 4 کاربر مقابل از mohilash8 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  19. Top | #180
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    شماره عضویت
    1257
    نوشته ها
    10
    تشکر
    19
    تشکر شده 57 بار در 10 ارسال

    نجوم و ادبیات         
    با سلام خدمت همه ی دوستان
    وقتی پای اشعار نجومی به میون میاد، "خیام" نامیه که نمیشه نادیدش گرفت.
    "گاوی در آسمان است و نامش پروین گاوی دگر هم فتاده در زیر زمین
    چشمِ خردت باز کن از روی یقین زیر و زبر دو گاو، مشتی خر بین"
    توضیح اینکه: گاوی دگر هم فتاده در زیر زمین به این اعتقاد باستانی اشاره داشت که معتقد بودند کره زمین رو شاخ یه گاو قرار داره. توضیح دوم : "زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین"، مراد از خر، انسانهای روی زمینن که گمونم خیام منظورش جهل و بی اطلاعی مردم از جهانه.

  20. 5 کاربر مقابل از آندرومدا عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 18 از 19 نخستنخست ... 8141516171819 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد