نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: به نظر شما جهاني كه در آن زندگي ميكنيم چگونه است؟

رأی دهندگان
24. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • ازلي و ابدي است.

    5 20.83%
  • ازلي است ولي ابدي نيست.

    2 8.33%
  • ازلي نيست ولي ابدي است.

    1 4.17%
  • ازلي و ابدي نيست.

    16 66.67%
صفحه 3 از 17 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 166

موضوع: جهان ازلی و ابدی (مباحثه)

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال نقره كشوري المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    251
    نوشته ها
    640
    تشکر
    8,088
    تشکر شده 5,531 بار در 622 ارسال

          جهان ازلی و ابدی (مباحثه)

    در اين تاپيك هم مبنا رو قرار داديم بر مباحثه و هركس هر نظري داره بياد بگه و اصلا مهم نيست با چه جنبه اي اين مسئله رو بررسي ميكنيد!
    فلسفي، مذهبي، فيزيكي و يا ...
    اما دقيقا صورت سؤال چيست؟

    بنظر شما جهاني كه در آن زندگي ميكنيم چگونه است؟

    1) ازلي و ابدي است.
    2) ازلي است ولي ابدي نيست.
    3) ازلي نيست ولي ابدي است.
    4) ازلي و ابدي نيست.

    *ازلي بودن دقيقا يعني بوده كه بوده و نقطه آغازي نداشته.

    **ابدي بودن هم يعني خواهد بود كه خواهد بود و پاياني نخواهد داشت.


  2. Top | #21
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال نقره كشوري المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    251
    نوشته ها
    640
    تشکر
    8,088
    تشکر شده 5,531 بار در 622 ارسال

    فلسفه/علم/مذهب

    دو چيز هستند كه دارند خودشون رو نابود ميكنند!!! فلسفه و فيزيك!!!
    فلسفه) چون همچنان سؤالاتي ميپرسد كه نميتواند پاسخ گويد و فقط ميپرسد.
    فيزيك) چون دارد به تمام سؤالات خود جواب ميدهد و چيزي براي پاسخ نميماند.

    ديگه بنظرم حرف بالا داره بي معني ميشه! نظرتون چيه؟

    فلسفه اساس فكر كردن است. اصلا چگونه فكر كنيم رو فلسفه به ما ميگه. پس هر بحثي باشه بايد فلسفه رو در اون دخيل بدونيم.

    فيزيك)اصول پذيرفته شده و تعاريف اوليه در فيزيك موارد فلسفي اند. يعني هر علم يا بحثي بايد با فلسفه فنداسيونش ريخته شه و با اسلوب خاصي كه آن را هم فلسفه تعيين ميكند بنا شود.

    مذهب) ادعا ميكنه كه كاملترين اساس براي پاسخ به سؤالات نوع بشر است. اما انسان فقط يك ادعا رو نميتونه قبول كنه چون تو خود مذهب اومده: ((لاتقفو ليس لك بهي علم)) از آنچيز كه بدان علم نداري پيروي مكن. اين ادعا بايد توسط فلسفه تأييد يا رد بشه. و هر مصداق (پاسخ به يك سؤال خاص) رو هم علم بايد مشاهده كنه تا يقين حاصل بشه كه مذهب در اون مورد درست گفته. اما در بيشتر موارد ما ميگيم انسان محدوده و نميتونه بفهمه اينجا مذهب چي ميگه! اين غلطه چون خود مذهب هم نميگه انسان نميتونه! اصلا نميتونه در كار نيست! اما قضيه چيه؟

    فيزيك مياد طبيعت رو ميبينه و بهترين مدل سازي رياضي رو انجام ميده كه با ديده هاش بخونه! حالا يك جا استثنا بوجود آمد نشانگر آن است كه فيزيك اشتباهه يا طبيعت قانونمند نيست؟ نه، بلكه انسان ميتونه مدل سازيش رو بهتر كنه تا اون حالت رو هم جواب بده! همونطور كه پس از فيزيك كلاسيك، فيزيك نوين آمد و هيچ دليلي وجود ندارد اين هم درست باشد بلكه ميتوان فيزيكي جديدتر اسلوب بندي كرد كه همين جواب يا حتي مسائلي كه ممكن است توسط فيزيك نوين حل نشود را مدل سازي كند!!! پس اگر ادعاي مذهب درست باشد، انسان با گذر زمان بايد بتواند علم را گسترش دهد تا در تمامي موارد با مذهب همخواني داشته باشد! پس ادعاي مذهب بايد در گذر زمان اثبات شود.

    در اين مبحث هم اگر سؤالي هست من در خدمت هستم.
    در پست بعدي ميخوام به خود سؤال بپردازم. از جنبه ...

  3. 6 کاربر مقابل از Astronomer عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #22
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال نقره كشوري المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    251
    نوشته ها
    640
    تشکر
    8,088
    تشکر شده 5,531 بار در 622 ارسال

    پرداخت به سؤال از جنبه فيزيكي

    من به نظرم در اين چند پست اصل سؤال يادمان رفت و درگير چارچوب بحث شديم. اما من گفتم كه هركس از هر نظر هر حرفي دارد بياد و ارائه بده و من اينجا اين كار را ميكنم و پس از اين پست حاضرم درمورد اين مطالب مناظره هم بنمايم! خانوم sunrise شما هم شزوع كنيد و مطالب فلسفي قرار بديد و دوستان با شما بحث خواهند كرد. من كه حاضرم! بقيه دوستان رو نميدونم!!!

    نظريه بيگ بنگ) اين نظريه قائل به نقطه آغاز براي جهان است و از آن با نام انفجار بزرگ ياد ميكنه! اما درمورد پايان دنيا مياد ميگه انرژي موجود در عالم سبب تورم جهان شده و ماده موجود در آن سبب گرانش و انقباض!!! اگر معادله فريدمان را حل كنيم ميتونيم بگيم هركدام از انرژي يا ماده چه تأثيري در انقباض و انبساط عالم داره و با رصد و محاسبه انرژي و ماده موجود درجهان و قرار دادن اعداد مربوطه در معادله ميتونيم بگيم كه غلبه با انرژي است يا ماده!!! اگر انرژي غلبه داشته باشد همين روند انبساط عالم طي خواهد شد. اگر ماده غلبه داشته باشد! اين انبساط با شتاب منفي كند شده و شروع به انقباض خواهد كرد و بيگ كرانچ رخ خواهد داد و اين يعني جهان ابدي نخواهد بود. اگر هيچ يك غلبه نداشته باشند فقط اين انبساط متوقف خواهد شد و انقباض هم رخ نخواهد داد. پس اگر غلبه با ماده باشد جهان ابدي نخواهد بود و در دو حالت ديگر جهان ابدي است!
    تا به اكنون رصدهاي نه چندان دقيق نشان داده كه غلبه با انرژي موجود در جهان است! نه چندان دقيق چون دقتي كه معادله فريدمان نياز داره تا جواب قطعي بهمون بده بيشتر از اين دقت است!!!
    پس تا اينجا نظريه بيگ بنگ ميگه جهان ازلي نيست و اما ابدي است!

    نظريه ريسمان) دقيقا اطلاع ندارم به چيزهايي كه ميگه ولي كسي از دوستانم گفته كه اين نظريه ميگه بيگ بنگ امري غير عادي و عجيب نيست بلكه ميتونه باز هم رخ بده به اين صورت كه جهان هاي موازي با هم برخورد كرده و حول برخورد سبب انبساط(دور شدن) اجرام از هم ميشوند در حالي كه جهان ميتونه از سر ديگر خود هم با جهاني ديگر برخورد كند و...
    فقط جواب آخر اين نظريه رو بگم(شنيده ام از يكي خودم نخوندم كه اين رو بگه اين نظريه):
    جهان ميتونه ازلي و ابدي باشه و انبساط هم امري عادي است و ميتونه با يك برخورد ديگه اصلا انقباض شروع بشه!!!

  5. 6 کاربر مقابل از Astronomer عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #23
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال نقره كشوري المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    251
    نوشته ها
    640
    تشکر
    8,088
    تشکر شده 5,531 بار در 622 ارسال

    ترموديناميك چه ميگويد؟

    ترموديناميك ميگه كه اگر دو جسم(يا nجسم) به اندازه كافي زمان داشته باشند با هم همدما ميشوند و به تعادل ترموديناميكي ميرسند. اين جهان هم اگر مدت زمان بينهايت(ازلي) داشت بايد به تعادل ترموديناميكي ميرسيد و چون نرسيده پس بينهايت زمان نداشته پس جهان ازلي نيست!!!

    ميدونم كه خيلي كلي گفتم ولي مهم اينه كه گفتم!!!

  7. 8 کاربر مقابل از Astronomer عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #24
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    5
    نوشته ها
    246
    تشکر
    132
    تشکر شده 2,230 بار در 263 ارسال

    جهان صرفاً مادی فانی و غیر ازلی است

    پاسخ به این سوال مستقیماً با نوع نگرش شما به واژه ی جهان دارد.
    اگر جهان را صرفاً جهانی معنا کنیم که در آن زندگی میکنیم آنرا منحصراً جهان مادی نظر بگیریم قطعاً آغاز و پایان دارد. این قضیه هم از نظر علمی اثبات می شود و هم از نظر مذهبی.

    دوستان بنده احساس می کنم در این تاپیک فلسفه به طور کلی به اضمحلال تام رفت.
    عزیران اولاً چه کسی گفته فلسفه دانش است؟ چرا چنین ادعایی مطرح شده است؟
    چرا انسان فقط به زمان و مکان محدود است و محدودیت علمی ندارد.
    فلسفه علمی است که به مطالعه، بررسی و چالش واقعیت ها می پردازد و در نهایت به حقیقت کلی می رسد.
    جمله ی بسیار معروف ارسطو : فلسفه علم به احوال موجودات است، از آن حیث که وجود دارند.
    بدیهی است این تعریف با تعریف دانش بسیار متفاوت است.
    روزگاری بزرگترین و داناترین مردم برای جانسپاری در راه فلسفه و حقیقت آماده بودند. چنانکه سقراط شهادت در راه فلسفه را بر گریز از برابر دشمنان ترجیح داد و افلاطون دو بار جان خود را به خطر انداخت تا دولتی بر مبتنی بر فلسفه و منطق به پا کند. هم اکنون نیز فلسفه و فلسفه ی علم از جایگاهی بسیار والا برخوردار است.
    دوستان منو عفو بفرمائیدچون دلم خیلی پُره : اما اصلاً صحیح نیست عده ای (منظورم فقط یک فرستنده نیست) با اطلاعات بسیار کم و در حد صفر دست به استدلال های بزنند و با کار خود ناخودآگاه خیلی از اصول را به سخره بگیرند.
    دوستان عزیز من؛
    چرا حداقل وقتی می خواید چیزی بگید به خودتون زحمت جستجوی اون قضیه تو اینترنتو نمی دین؟
    این حرف من فقط مربوط به این تاپیک نیست بلکه به کل سایت مربوط می شه.
    شاید خیلی از دوستان خوششون نیاد. اما چرا به جای اینکه چندین پست با سطح پایین بگذاریم، تعداد کمی پست ولی با ارزش نمی فرستیم (البته زیاد بودن پست ها دلیل بر ضعیف بودن آن ها نیست و خیلی هم بهتر است که تعداد پست های با ارزش ما زیاد باشد)

    عزیزان محدودیت انسان صرفاً بخاطر زمان و مکان نیست بلکی بخاطر محدودیت انسان در علم هم هست. چراکه انسان در کسب اطلاعات و تجربه محدوده.

    از سوی دیگر یکی از دوستان گفته بودن انسان به زمان و مکان محدود نیست. عزیزم لطف کنید مباحث اولیه ی فلسفه ی وجودی (بخش واجب الوجود و جایز الوجود) را مطالعه بفرمائید. همین.

    یکی از عزیزان هم نطق سنگینی کردند و فرمودند : فلسفه و منطق نسبت به سایر دانش ها حالت ابزاری دارن...منطق روش درست فکر کردن و استدلال کردنه و فلسفه به وجود بما هو وجود میپردازه، یعنی موضوعش از سایر دانش ها عام تره و به اونها محیطه! ولی نمیشه جدا باشن و این حرف درستیه...
    که در این مورد هم فقط میتونم لبخند بزنم.

    یکبار دیگر هم اینو میگم : کیفیت پست هارو بالا ببرید نه کمیت اونهارو. اگر کمیت همراه با کیفیت بالا بره دیگه چه بهتر.
    اگر در مورد مطلبی اطلاعات ناقصی دارید مجبور به بحث کردن نیستید!
    یک نصیحت : برای همه کارهاتون دلیل خوبی داشته باشید.
    یک نصیحت فرومی : وقتی پست بگذارید که دلیل مهمی داشته باشید.

    دوتا مطلب به عنوان اختتامیه :
    1. دوستانی که نظرشونو رد کردم اصلاً سعی نکنن در مورد اون موضوعات بحث کنن چون بنده اصولی رو بیان کردم و در هیچ کدام از آن ها نظر شخصیمو ابراز نکردم. پس پیشنهاد می کنم به جای اینکار کمی به اطلاعاتشون عمق بدن.

    2. خواهش میکنم اصلاً از حرف های من ناراحت نشید و منظور من شخص خاصی نبوده. خود من از همه بیشتر در معرض چنین انتقاداتی هستم و اطلاعاتی که عرض کردم بر حسب علاقه و اتفاق و لطف الهی نسیب بنده شده و هیچ ادعایی ندارم.

    برگردیم سر اصل مطلب :

    پاسخ به این سوال مستقیماً با نوع نگرش شما به واژه ی جهان دارد.
    اگر جهان را صرفاً جهانی معنا کنیم که در آن زندگی میکنیم آنرا منحصراً جهان مادی نظر بگیریم قطعاً آغاز و پایان دارد. این قضیه هم از نظر علمی اثبات می شود و هم از نظر مذهبی.

    خود منطق در برخی موارد مجبور می شود که قبول کند ناتوان است. پس استفاده از مطالب مذهبی مانند آیات و روایات تنها در زمانی انجام می شود که استدلال کننده در منطق صرف اشباع شود. بنابراین استفاده از مسائل مذهبی به هیچ وجه بی منطقی نیست. اما چون در این ماجرا تا حدی اضهار نظر شخصی هم دخیل می شود تر جیح می دهم از روش فارغ از مسائل مذهبی به بررسی قضیه بپردازم که قبول آن برای طیف وسیع تری تسهیل بشه.
    اگر جهان را جهان مادی در نظر بگیریم (طبق فرمایش جناب astronomer جهان مورد بحث در این پست جهانی است که در آن زندگی می کنیم)
    خب حالا که معلوم شد چه جهانی را مورد بحث قرار دادیم از همین منظر به حل مسئله می پردازیم.
    وجود مادی انسان و کل دنیا فانی است. چرا که انسان مادی به عنوان جایز الوجود با محدود بودن به زمان مکان در رده وجود فانی قرار می گیرد. تنها تعبیر منطقی ای که می توانیم برای ابدی نبودن جهان تعریف کنیم زمانی محقق می شود که انسان را از نگاهی ببینیم که در آن تنها جنبه ی مادی انسان شاخص نباشد. اگر از این دید نگاه کنیم انسان پس از مرگ در مرحله ی دیگری از کمال و رشد قرار می گیرد و دلیل این اتفاق جزئیت واجب الوجود وجود انسان و هدف آفرینش است.
    با اجازتون یک پرانتز کوچک هم برای عزیزانی که به مسائل مذهبی علاقه و اعتقاد دارن باز می کنم :
    طبق لفظ صریح قرآن کریم همه چیز در این دنیا فانی و تمام شدنی است.
    پس جهان ماده صرف فانی است

    اما ازل :

    اگر ازل را از دیدی بالاتر یعنی همان وجود سررشته بررسی کنیم؛ هیچ چیز آغاز پایان ندارد چرا که او به زمان محدود نیست. یعنی برای واجب الوجود زمان به شکلی که برای ما است معنا ندارد. پس آغازی هم برای زمان نیست؛ یعنی، دنیا ازلی است.
    اما در اینجا فقط از دید مادی قضیه را حل میکنیم. و چون دقیقاً از زمان تولد کیهان، هم زمان، زمان هم به صورتی که ما می شناسیم با فضا درآمیخته شد. یعنی زمان صفر + اپسیلون در عالم با ابعاد صفر + اپسیلون برابر بوده و پیوستگی زمان و مکان به صورتی که ما می شناسیم از لحظه وجود دنیای مادی ما وجود داشته. پس زمان صفر هم تعریف می شود.
    دقیقاً همین جا است که تعریف صفر با دگرگونی بزرگی روبرو می شود. وقتی می گوییم صفر زمانی یعنی نقطه ای که زمان در آن جاری است اما صفر. صفر در اینجا هیچ نیست بلکه نقطه ی دگرگونی حالت زمان است.پس ابتدا این تغییر حالت ایجاد شده بعد زمان صفر معنا پیدا کرده.
    پس دنیای صرفاً مادی ازلی نیست.

    دو نکته ی نهایی :
    1. تمامی این تعاریف برای دید صرقاً مادی است. پس اگر صورت مسئله تغییر کند، متعاقباً برهان های ارائه شده تفاوت خواهد کرد.
    2. در گفته های فوق به هیچ وجه نظر شخصی خودم را دخیل نکردم و فقط از اصول اولیه مدد گرفتم (اینو یک بار دیگه هم گفتم اما چون مهمه دوباره گفتم)

    بالاخره تمام شد. نوشتن این پست مستلزم ساعت ها اندیشه، مطالعه، تحقیق، مباحثه با دیگران و مقدار زیادی تلطیف کردن چگونگی بیان بود.

    موفق باشید و خوب فکر کنید.
    ویرایش توسط محمدرضا صادقیان : 12-20-2010 در ساعت 12:59 PM

  9. 6 کاربر مقابل از Panahandeh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  10. Top | #25
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    30
    نوشته ها
    115
    تشکر
    94
    تشکر شده 408 بار در 52 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط Astronomer نمایش پست ها
    ترموديناميك ميگه كه اگر دو جسم(يا nجسم) به اندازه كافي زمان داشته باشند با هم همدما ميشوند و به تعادل ترموديناميكي ميرسند. اين جهان هم اگر مدت زمان بينهايت(ازلي) داشت بايد به تعادل ترموديناميكي ميرسيد و چون نرسيده پس بينهايت زمان نداشته پس جهان ازلي نيست!!!

    ميدونم كه خيلي كلي گفتم ولي مهم اينه كه گفتم!!!
    سلام آقاي astronomer

    واقعآ لذت ميبرم از مباحثي كه ايجاد مي كنيد

    فقط براي من سوالي پيش مياد

    اين مطلبي كه در مورد ترموديناميك ميگيد درست . منتها مگر نبايد اجسامي كه ميخواهند هم دما شوند بتوانند با هم تبادل گرمايي داشته باشند ؟؟

    خب طبيعتآ وقتي بين ستارگان و كهكشانها خلآ وجود دارد نبايد انتطار داشت كه به تعادل گرمايي برسند !

    لطفآ اگر اشتباه ميكنم تصحيح بفرماييد

    با تشكر
    امضای ایشان
    زيباترين احساسي كه ممكن است به ما دست دهد حس حيرت است, اين حس بذر تمام هنرها و علوم واقعي است, آنكه نسبت با اين احساس بيگانه است, آنكه نميتواند در برابر اسرار خلقت مبهوت و حيران گردد, فرقي با مرده ندارد( آلبرت انشتين )

  11. 5 کاربر مقابل از Edwin عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #26
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    386
    نوشته ها
    922
    تشکر
    5,844
    تشکر شده 8,391 بار در 879 ارسال

    خوش آمدید!

    سلام آقای مهندس

    خوش اومدید بالاخره!

    یه عالمه هم مطالب بحث بر انگیز مرقوم فرمودید...

    اجازه بدید ما برسیم بهتون خب...


    راستی آیه مورد نظرتون فکر کنم اشتباه تایپ شده:

    وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا
    از آنچه نمي‏داني پيروي مكن، چرا كه گوش و چشم و دلها همه مسئولند!


    حالا یه تنفس اعلام کنید تا ما به بحث برسیم
    باشه؟؟
    مرسی
    ویرایش توسط na3r : 12-11-2010 در ساعت 06:38 PM دلیل: تغییر اندازه قلم
    امضای ایشان
    ... جان تو بندری است، جای ورود نور، جای صدور نور ...

  13. 4 کاربر مقابل از Sunrise عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. Top | #27
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    283
    نوشته ها
    901
    تشکر
    3,162
    تشکر شده 6,306 بار در 874 ارسال

    اگه مطلبی گذاشته میشه سعی کنید ساده و زود هضم باشه چون اکثرا (میهمان و اعضا) اطلاعات عمومی داره! ممنون
    احتمال میدم یکی از بحث های جنجالی باشه!
    هر کسی که فکر میکنه سوالم مخاطبش خودشه جواب بده بی زحمت!
    1- فلسفه احتما داره اشتباه کنه!؟منطق چطور؟!
    2- آقای پنهانده ممنون بابت توضیحات عالی!!! حالا نظر خودتون همون بود یا خودتون یه چیزه دیگه ای نظر دارید؟!
    3- اگه فلسفه( این چیزی که الان می دونیم) نبود الان ما اینجا نبودیم؟!
    4- فلسفه هم محدوده یا بستگی به تفکرات داره؟!
    5- رابطی فلسفه با مذهب چطوره؟!
    6- برای اثبات خدا حتما باید فلسفی اثبات کرد؟!
    7- و سوال تکراری اینکه : برای انتخاب قطعی در مورد وجود خدا(حالا از طریق علمی،فلسفی،مذهبی و ...) باید راه های پیچیده و طولانی رفت و استدلال های قوی به بالا داشت؟!

    فقط ساده حرف بزنید(اون قدر هم که ساده نه که چندین براشت داشت)

    ممنون از علی،معین بابت متن های زیبا!( اگه اسم کوچیک صدا مکنم ناراحت نشد یه موقع ها چون به قول آقای امام اعضای فروم بعد از مدتی تبدیل به یک خانواده میشن)
    امضای ایشان
    .

  15. 4 کاربر مقابل از 169 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  16. Top | #28
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال نقره كشوري المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    251
    نوشته ها
    640
    تشکر
    8,088
    تشکر شده 5,531 بار در 622 ارسال

    در جواب دوستان!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Edwin نمایش پست ها
    سلام آقاي astronomer

    واقعآ لذت ميبرم از مباحثي كه ايجاد مي كنيد

    فقط براي من سوالي پيش مياد

    اين مطلبي كه در مورد ترموديناميك ميگيد درست . منتها مگر نبايد اجسامي كه ميخواهند هم دما شوند بتوانند با هم تبادل گرمايي داشته باشند ؟؟

    خب طبيعتآ وقتي بين ستارگان و كهكشانها خلآ وجود دارد نبايد انتطار داشت كه به تعادل گرمايي برسند !

    لطفآ اگر اشتباه ميكنم تصحيح بفرماييد

    با تشكر
    خواهش ميكنم؛ ممنون از لطفتون! دقيقا همينطور هست! و شيوه انتقال گرما در ابعاد عالم فقط تابش الكترومغناطيسي ميتواند باشد!
    اگر تا به الآن جهان بينهايت زمان داشت مي بايست تمامي ستاره ها ي نسل nام مصرف ميشدند و انرژي حاصل از آنها جهان را احاطه ميكرد و گازها هم به صورت يكنواخت در عالم پراكنده ميشدند.
    اين قضيه ترموديناميك من رو بياد اين نكته انداخت كه در كيهانشناسي فرض ميكنند جهان يك سيستم ايزوله هست كه انرژي نمي تواند از ان خارج شده يا به آن وارد شود(چون چيز ديگري در پس جهان متصور نميشوند) و اين سيستم را در حال انبساط بي دررو حل ميكنند و به معادله فريدمان ميرسند!!!
    نقل قول نوشته اصلی توسط sunrise نمایش پست ها
    سلام آقای مهندس

    خوش اومدید بالاخره!

    یه عالمه هم مطالب بحث بر انگیز مرقوم فرمودید...

    اجازه بدید ما برسیم بهتون خب...


    راستی آیه مورد نظرتون فکر کنم اشتباه تایپ شده:

    وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا
    از آنچه نمي‏داني پيروي مكن، چرا كه گوش و چشم و دلها همه مسئولند!

    حالا یه تنفس اعلام کنید تا ما به بحث برسیم
    باشه؟؟
    مرسی
    من حتي ميگم براي امشب بحث رو ببنديم و فردا شب ساعت 7:30 آغاز نماييم! چون دوباره به صبح ميخوريم و من فردا بسيار كار دارم!!!
    ممنون از اينكه اشتباه بنده رو اصلاح كرديد...



    يك نكته مهم: بنده نه به درجه استادي رسيدم كه آقاي رايگان از اين لفظ استفاده ميكنند و نه به درجه مهندسي كه شما از آن استفاده كرديد. لطفا از همان الفاظ قديمي آقاي ... يا جناب ... يا كاربر ... استفاده كنيد. ممنون!
    ویرایش توسط na3r : 12-11-2010 در ساعت 06:39 PM دلیل: تغییر اندازه قلم

  17. 8 کاربر مقابل از Astronomer عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  18. Top | #29
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    283
    نوشته ها
    901
    تشکر
    3,162
    تشکر شده 6,306 بار در 874 ارسال

    """يك نكته مهم: بنده نه به درجه استادي رسيدم كه آقاي رايگان از اين لفظ استفاده ميكنند و نه به درجه مهندسي كه شما از آن استفاده كرديد. لطفا از همان الفاظ قديمي آقاي ... يا جناب ... يا كاربر ... استفاده كنيد. ممنون! """
    باشه استاد علی!!!!

    اره موافقم ولی من نیستما چون خوابم ساعت 7:30 و یه چیزی، نگو بحث رو ببندیم چون این بحث به این زودیها بسته نمیشه!
    امضای ایشان
    .

  19. 3 کاربر مقابل از 169 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  20. Top | #30
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال نقره كشوري المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    251
    نوشته ها
    640
    تشکر
    8,088
    تشکر شده 5,531 بار در 622 ارسال

    وجود خدا!

    جهان ازلی و ابدی (مباحثه)         
    من گفته بودم كه خيلي جاها مباحثه ايجاد كردم و اكثرا آغاز اون از خدآ بوده. حالا ميبينم اينجا هم داره بحث هاي ما به اين قضيه پيوند ميخوره. در ادامه متني رو ميگذارم كه در اون نتيجه يكي از مباحثات اومده و من ازش در خيلي جاها استفاده ميكنم. منظور من از اين كه مباحثه را ميندازم اينه كه به چنين نتايجي برسه كه هركس هرجايي خواست به چيزي اشاره كنه كه خيلي از سؤالات در ذهن رو جواب بده به اون اشاره كنه! متن زير را بخوانيد! و از اصل بحث خارج نشيد لطفا!

    ((
    از دوران طفولیت به یاد داریم که "چون جهان وجود دارد،حتما چیزی باید عامل به وجود آمدنش باشد، پس خدایی وجود دارد." اما عجیب نیست که در برابر چنین استدلالی کسی به سادگی بگوید:"پس خدا را چه کسی به وجود آورده است؟" اکنون می خواهیم نگاهی دقیق تر به این سوالات داشته باشیم. و موضوع را تا حد ممکن روشن کنیم. یک کیهان شناس که می خواهد به جهان عظیم فکر کند باید ابتدا شهود زمینی اش را کنار بگذارد، حالا که ما می خواهیم به چیزی فراتر از جهان فکر کنیم باید شهود کیهانی مان را هم کنار بگذاریم. این است که ابتدا یک تقسیم بندی دقیق می کنیم.
    هر موجودی بودنش از دو حال خارج نیست:
    1) وجود داشتنش ضرورت دارد. یعنی حتما باید باشد.
    2) وجود داشتنش ضرورت ندارد. یعنی می توانست باشد یا نباشد.
    دو سطر بالا تاحدودی نارسا هستند. یعنی نیاز به توضیح است تا منظور را به درستی متوجه شوید.
    1) یعنی خود به خود باید باشد. و مستقل از اینکه سایر موجودات چه وضعیتی دارند، الزام هست که این موجود باشد. اسمش را می گذاریم "واجب الوجود" یعنی واجب است که باشد. چون بودنش گریز ناپذیر است و مستقل از وضعیت یا بود و نبود سایر موجودات هست، به آن "خدا" یعنی "خود آی" هم می گوییم.
    2) این موجود هر چیزی است که واجب الوجود نباشد. یعنی بود و نبودش به بود و نبود یا وضعیت سایر موجودات وابسته است. بنابراین می گوییم ممکن بود باشد و ممکن بود نباشد. اسمش را می گذاریم "ممکن الوجود".
    ممکن الوجود اگر علت وجودی اش فراهم باشد، موجود است و اگر علت وجودی اش فراهم نباشد موجود نیست. اما واجب الوجود علتِ وجودی ندارد. خود به خود باید و باید باشد.
    حالا می خواهیم قضیه ی زیر را اثبات کنیم:


    "اگر دست کم یک موجود داشته باشیم، حتما واجب الوجود هم وجود دارد."


    اثبات شماره ی 1 (اثبات بهمنیار، برهان خلف ):
    اصل این اثبات از بهمنیار یکی از شاگردان ابوعلی سینا می باشد.
    عدم را در ذهن تان تصور کنید. فرض می کنیم هیچ واجب الوجودی نباشد. از آنجا که ممکن الوجود ها، وجود داشتن شان وابسته به وضعیت موجودات دیگر است، پس نمی توانند به وجود بیایند. پس نه واجب الوجودی خواهیم داشت و نه ممکن الوجودی بنابراین موجودی نخواهیم داشت، که با فرض در تناقض است. (فرض این بود که دست کم یک موجود داشته باشیم.)
    اثبات شماره ی 2 (اثبات خواجه نصیرالدین طوسی):
    اصل این اثبات از خواجه نصیر الدین طوسی است.
    یک موجود داریم. دو حالت دارد یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود. اگر واجب الوجود باشد قضیه اثبات شده است. اگر ممکن الوجود باشد باز دو حالت داریم و ... برای سهولت کار، تمام ممکن الوجودها را با هم در نظر می گیریم. این مجموعه از ممکن الوجود ها حتما خودش ممکن الوجود است، پس وجود این مجموعه حتما وابسته به وضعیت موجودی دیگر است. آن موجود دیگر قطعا باید واجب الوجود باشد، چون خارج از این مجموعه دیگر ممکن الوجودی نیست.
    اثبات شماره ی 3 :
    یک موجود داریم. دو حالت دارد یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود. اگر واجب الوجود باشد قضیه اثبات شده است. اگر ممکن الوجود باشد باز دو حالت داریم و ...بنابراین در ادامه ی این سلسله بالاخره به واجب الوجودی می رسیم. می توان دو نوع تسلسل ارائه کرد: دوری و غیر دوری. که هر دو عملا غیر ممکن هستند. چند روز پیش دوستی پیامک زد که "چرا تسلسل عقلا محال است؟" پاسخ دادم که: "من این حرف را نمی زنم، من می گویم تسلسل عملا محال است." فلاسفه اثبات هایی برای محال بودن عقلی تسلسل علل ارائه می دهند. شخصا درست، صغری و کبری شان را درک نمی کنم. اما چیزی که واضح است اینست که عملا تسلسل محال است. توضیحش شاید کمی سخت باشد اما مثالی می زنم: فرض کنید ده نفر در یک اتاق حلقه ای تشکیل داده اند و نشسته اند. هر یک می گوید در صورتی از جایم بلند می شوم که بغل دستی ام بلند شود. آیا ممکن است مدتی بعد هر ده نفر را برخاسته ببینید؟! یک مثال دیگر: فرض کنید بر روی زمین ربات هایی باشند که هیچ حرکتی نمی کنند مگر اینکه دکمه ی روشن شدن شان فشار داده شود. حالا شما ربات های روشن شده ای را می بینید. همسفر تان تئوری های تسلسل گونه ای برای نحوه ی روشن شدن ربات ها عنوان می کند.(مثلا هر رباتی را رباتی دیگر روشن کرده است.) آیا باور می کنید؟ تصدیق کنید به همین دلیل که تسلسل عملا محال است، خواهید گفت دست کم انسانی وجود داشته که اولین ربات را روشن کرده است.
    اثبات های بالا شاید نیاز به تفکر و تامل بسیاری داشته باشند، شاید نیاز باشد چند بار بخوانید و چند روز درباره ی شان فکر کنید.


    واجب الوجود در واقعیت


    اثبات کردیم که : "اگر دست کم یک موجود داشته باشیم، حتما واجب الوجود هم وجود دارد."جهان اطراف ما شامل موجودات بسیاری است، دست کم از وجود خودمان مطمئن هستیم. بنابراین چه دل مان بخواهد، چه نخواهد، واقعا واجب الوجودی هست. توصیفی که از واجب الوجود کردم را، یک بار دیگر بخوانید:
    ((یعنی خود به خود باید باشد. و مستقل از اینکه سایر موجودات چه وضعیتی دارند، الزام هست که این موجود باشد. اسمش را می گذاریم "واجب الوجود" یعنی واجب است که باشد. چون بودنش گریز ناپذیر است و مستقل از وضعیت یا بود و نبود سایر موجودات هست، به آن "خدا" یعنی "خود آی" هم می گوییم.))
    خوشبختانه بشر قرن ها وقت خود را صرف شناختن مواد موجود در این جهان کرده است و نکات شاخصی در کارنامه ی آن که نشانگر واجب الوجودی آن باشد، ندیده است. دست کم واضح است که ما انسان ها هیچ یک واجب الوجود نیستیم. بود و نبود مان وابسته به وضع سایر موجودات بوده است. تمام تغییرو تحولات جهان مان پر از وابستگی به سایر موجودات است. بنابراین همگی ممکن الوجود هستیم. ممکن بود باشیم و ممکن بود نباشیم. مهندس بازرگان می گوید:"...ماده ای که مشمول قانون ثبات انرژی بعلاوه ی ماده است و از خودش رای و تصمیم و اراده ای ندارد، وقتی قادر بر این نباشد که حتی کوچکترین تغییری در خودش بدهد و همه ی این ها اجباری و الزامی باشد، آن وقت چطور می تواند خودش را به وجود بیاورد؟!"
    بنابراین آن واجب الوجود، مواد موجود در عالم ما نیست. البته ما فعلا این واجب الوجود را تنها با واجب الوجودی اش می شناسیم و هنوز در خصوص صفاتش بحثی نکرده ایم.
    يكتايي واجب الوجود
    تا حالا گفتیم که حداقل یک واجب الوجود وجود داره. حال اگر چند مبدا و چند خالق برای جهان تصور کنیم، هرکدام از آنها را محدود و ناقص فرض نموده ایم، زیرا هریک از خدایان کمالاتی را باید داشته باشد که دیگری آن کمالات را ندارد وگرنه همگی عین همدیگر میشوند و دیگر، چند خدا نیستند.
    چنین خدایان ناقصی، نیازمند هستند و هریک به خالق کامل و بی نیازی احتیاج دارد (حداقل در رفع آن چه يكي دارد و ديگري ندارد) که نیاز او را برطرف نماید. در حالی که خدا آن موجودی است که نیازمند نباشد."
    ))

  21. 8 کاربر مقابل از Astronomer عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 3 از 17 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد