صفحه 5 از 10 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 94

موضوع: نصایحی اندرباب شب رصدی!

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    61
    نوشته ها
    564
    تشکر
    2,266
    تشکر شده 5,754 بار در 526 ارسال

    Cool نصایحی اندرباب شب رصدی!

    آدمها کلا به دو دسته تقسیم می شوند:
    1- آدمهای که شب رصدی رفته اند
    2- آدم هایی که شب رصدی نرفته اند

    اگر شما جزو دسته اول هستید حتما هر شب رصدی برای شما یک تجربه به همراه داشته است که آن را از دیگران نشنیده بودید و قبلا تجربه اش نکرده اید. چیزهایی به ظاهر پیش پاافتاده که بسیار مهمند و در شب های رصدی دیگر رعایت کردید.
    حالا لطف بفرمایید و از آن چشمه گوارای تجاربتان ما را نیز بهره مند بفرمایید.
    دوباره تاکید می کنم تجربه هایی که مخصوص خودتان هستند و با کشف آنها خیلی حال کرده اید!! را نقل کنید.
    امضای ایشان
    Moha ی سابق!


  2. Top | #41
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    386
    نوشته ها
    922
    تشکر
    5,844
    تشکر شده 8,391 بار در 879 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط tahoo نمایش پست ها
    ولی تو هلال احمر بهمون گفتن نیش مار رو 1-2 سانت ببرین....!!!!
    (جزوشونم دارم!!!)
    به ما هم همین رو گفتن طهو جان!
    امضای ایشان
    ... جان تو بندری است، جای ورود نور، جای صدور نور ...

  3. 7 کاربر مقابل از Sunrise عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #42
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    93
    نوشته ها
    251
    تشکر
    345
    تشکر شده 969 بار در 94 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط tahoo نمایش پست ها
    ولی تو هلال احمر بهمون گفتن نیش مار رو 1-2 سانت ببرین....!!!!
    (جزوشونم دارم!!!)
    در نقطه گزيدگي و درست با همان عمقي كه نيش مار فرو رفته است ( معمولاً خيلي سطحي و حدود 4 ميلي متر ) يك برش خطي بدهيد.
    منظور شما از 1-2 سانت عمق برش است؟
    البته عمق فرو رفتگی نیش مار برای مار های مختلف متفاوت است.
    اما اگر منظور شما میزان برش است که در این مطلب حرفی از میزان برش به میان نیامده.
    امضای ایشان
    Persian Gulf Forever
    پایگاه رصدگر

  5. 8 کاربر مقابل از nima عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #43
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    61
    نوشته ها
    564
    تشکر
    2,266
    تشکر شده 5,754 بار در 526 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط tahoo نمایش پست ها
    در مورد سگ هم بهترین کار اینه که تکون نخورین سعی کنین باش دوست باشین داد)
    در جهت فضاسازی شرایط مواجه با حیوان درنده:

    ساعت 1:30 شب است.
    در بیابانی مثل مرنجاب؛ شب به اصطلاح رصدی رفته ایم.
    از صبح ساعت 10 که راه افتاده ایم کلی در راه بودیم و خسته ایم.
    شام هایدا با سس سفید خورده ایم و سنگین شده ایم.
    هوا بس ناجوانمردانه که چه عرض کنم مثل چی سرد است و در حال یخ زدنیم.
    اندک اندک، اندک اندک جمع یاران به خواب فرو می روند.
    در چنین شرایطی یکدفعه مجبور می شویم به دستشویی برویم.
    به دوستانمان می گوییم : بیا بریم دستشویی من می ترسم / دوستمان می گویید: حسش نیست. و ما مجبور می شویم بیخیال دستشویی رفتن شویم
    .
    ساعت 2:30 شب
    هوا به شدت سرد است.
    نمی شود بیخیال دستشویی رفتن شد.
    اکثر بچه ها خوابیدن.
    هوا به شدت تاریک است.
    عزممان را جزم می کنیم که تنها به دستشویی برویم.
    به وسط حد فاصل دستشوی تا کاروانسرا که می رویم یکهو یک سگی چیزی جلویمان سبز می شود.

    حالا تو این شرایط من چه طوری با سگه دوست بشوم؟
    امضای ایشان
    Moha ی سابق!


  7. Top | #44
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    شماره عضویت
    436
    نوشته ها
    700
    تشکر
    5,849
    تشکر شده 6,249 بار در 703 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط moha نمایش پست ها
    در جهت فضاسازی شرایط مواجه با حیوان درنده:

    ساعت 1:30 شب است.
    در بیابانی مثل مرنجاب؛ شب به اصطلاح رصدی رفته ایم.
    از صبح ساعت 10 که راه افتاده ایم کلی در راه بودیم و خسته ایم.
    شام هایدا با سس سفید خورده ایم و سنگین شده ایم.
    هوا بس ناجوانمردانه که چه عرض کنم مثل چی سرد است و در حال یخ زدنیم.
    اندک اندک، اندک اندک جمع یاران به خواب فرو می روند.
    در چنین شرایطی یکدفعه مجبور می شویم به دستشویی برویم.
    به دوستانمان می گوییم : بیا بریم دستشویی من می ترسم / دوستمان می گویید: حسش نیست. و ما مجبور می شویم بیخیال دستشویی رفتن شویم
    .
    ساعت 2:30 شب
    هوا به شدت سرد است.
    نمی شود بیخیال دستشویی رفتن شد.
    اکثر بچه ها خوابیدن.
    هوا به شدت تاریک است.
    عزممان را جزم می کنیم که تنها به دستشویی برویم.
    به وسط حد فاصل دستشوی تا کاروانسرا که می رویم یکهو یک سگی چیزی جلویمان سبز می شود.

    حالا تو این شرایط من چه طوری با سگه دوست بشوم؟
    من از سگ ها خیلی می ترسم و تو این شرایط چندین و چند بار اونم تنهایی گیر افتادم. اولین بار طبق غریزه پا به فرار گذاشتم. دومین بار صاحب سگ پیداش شد ولی دیگه سومین بار یکی که باهام بود می دونست چی کار کنه. سری بعد که من و چند تن از اعضای خانواده توی یکی از بیابون های اطراف زنجان(اژدها تو) داشتیم بیابون گردی می کردیم ، چند تا سگ وحشی جلوی راهمون سبز شدن که هممون البته به جز من، خم شدن به نماد این که می خوان سنگ از روی زمین بردارن، و با این ترفند سگ ها فراری شدن! به همین راحتی، به همین...
    امضای ایشان

  8. 10 کاربر مقابل از gandom عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. Top | #45
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    93
    نوشته ها
    251
    تشکر
    345
    تشکر شده 969 بار در 94 ارسال

    بهترین کار همان حرکت نکردن یا به آرامی دور شدن است (بسیار تجربه شده)

    اطلاعات و راهنمایی بیشتر در متن زیر:


    نمودار خشم سگ‌ها به صورت سینوسی است.
    ابتدا با تحریك ملایم كه اغلب با غریدن همراه است شروع می‌شود. سپس اوج می‌گیرد و به پارس كردن و ایستادن می‌رسد. نقطه اوج این نمودار حمله است و بعد از آن نمودار، كم‌كم افت می‌كند تا به حالت اولیه برسد. بنابراین توصیه می‌شود هرگز سگی را تا آن حد تحریك نكنید كه وادار به حمله به شما شود. در برخورد با سگ‌های ناشناس كه حالت تهاجمی مانند غریدن یا نگاه خیره دارند هرگز سعی نكنید كه توجهشان را جلب كنید یا برایشان دست تكان داده و سوت بزنید. چون این كارها نتیجه معكوس داده و آنها را برای حمله ترغیب خواهد كرد. بهتر است با حفظ فاصله و بی‌توجه راهتان را كج كرده و از مسیر دیگری بروید. سگ‌ها به افراد ترسو بیشتر حمله می‌كنند بنابراین سعی كنید هیچ حركتی حاكی از ترس از خود بروز ندهید. سگ‌هایی كه حالت دوستانه دارند اغلب چشم‌های مهربان داشته و در موقع برخورد دمشان را تكان می‌دهند و جست‌وخیز می‌كنند.

    سگ‌های ترسو دمشان را بین ران‌هایشان مخفی كرده و با چشمان ریز به شما نگاه می‌كنند. سگ‌های مهاجم با دم افراشته و گوش‌های تیز و چشمان درخشان و خشن ظاهر می‌شوند. اگر سگ خشنی به شما حمله كرد، اولین كار حفظ خونسردی است. خودتان را به هیچ وجه نبازید. به یاد داشته باشید كه باید بر ترستان غلبه كنید. نكته مهم دیگر اینكه حتما توجه داشته باشید، فرار كردن در این موارد نه تنها سودی نخواهد داشت بلكه او را بیشتر ترغیب به حمله كرده و اغلب اوقات نتیجه فرار، گاز گرفتگی‌های دردناك است.

    بنابراین همان‌جایی كه هستید بایستید و اگر می‌خواهید دور شوید، این كار را با ملایمت و به آهستگی انجام دهید.

    اگر حیوان حمله كرد و نزدیك‌تر آمد، سعی كنید به چهره‌اش نگاه نكنید ولی مراقبش باشید. اگر وسیله دفاعی مانند چوب یا میله در دست دارید توصیه می‌شود كه كوششی برای زدن حیوان نكنید بلكه آن را به صورت آماده در دستتان نگه دارید، تا با دیدن آن از نزدیك شدن به شما منصرف شود. سگ‌های گله اصولا برای گاز گرفتن حمله نمی‌كنند ولی سگ‌های نگهبان گاهی مواقع تعلیم دیده‌اند كه گاز بگیرند و حداقل پاچه شلوار یا آستین پیراهن‌تان را گاز می‌گیرند.
    اگر چوب یا میله یا كیفی در دست دارید هنگام حمله آن را جلوی خودتان بگیرید و كاری كنید تا حیوان آن را گاز بگیرد. هر بار سعی كرد حمله كند همین كار را تكرار كنید و به تدریج از قلمروی حیوان فاصله بگیرید. به یاد داشته باشید اگر خونسردی‌تان را حفظ كنید هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
    تجربه شخصی نگارنده در برخورد با سگ‌های گله و گرگ، استفاده از ترقه بوده است. اگر می‌خواهید به كوه یا جاهایی كه خطر درگیری با این حیوانات وجود دارد بروید، كمی ترقه همراهتان ببرید. صدا و گاز ناشی از انفجار ترقه این حیوانات را ترسانده و وادار به فرار می‌كند ولی مراقب باشید كه در صورت استفاده دراز مدت این مواد، این حیوانات به آن عادت كرده و دیگر ترقه سودی نخواهد داشت.

    سگ گله یا نگهبان یك حیوان مفید برای انسان است. اگر به قلمرو و زندگی‌اش نزدیك می‌شوید، این شمایید كه به او تهاجم كرده‌اید، پس دركش كنید و اگر به شما حمله كرد اقدامات بالا را انجام دهید. به یاد داشته باشید كه سگ‌های هار از این قاعده مستثنا هستند. با شناخت خصوصیات حیوان هار سعی كنید سگ سالم را از سگ هار تشخیص بدهید.‌

    دكتر امیر رحیمی
    امضای ایشان
    Persian Gulf Forever
    پایگاه رصدگر


  10. Top | #46
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    93
    نوشته ها
    251
    تشکر
    345
    تشکر شده 969 بار در 94 ارسال

    به این آدرس هم سری بزنید ، مطالب مفیدی دارد.(همراه با آموزش تصویری )
    http://www.anobanini.net/forum/showthread.php?t=101
    امضای ایشان
    Persian Gulf Forever
    پایگاه رصدگر

  11. 11 کاربر مقابل از nima عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #47
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    367
    نوشته ها
    171
    تشکر
    2,285
    تشکر شده 1,202 بار در 151 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط moha نمایش پست ها
    در جهت فضاسازی شرایط مواجه با حیوان درنده:

    ساعت 1:30 شب است.
    در بیابانی مثل مرنجاب؛ شب به اصطلاح رصدی رفته ایم.
    از صبح ساعت 10 که راه افتاده ایم کلی در راه بودیم و خسته ایم.
    شام هایدا با سس سفید خورده ایم و سنگین شده ایم.
    هوا بس ناجوانمردانه که چه عرض کنم مثل چی سرد است و در حال یخ زدنیم.
    اندک اندک، اندک اندک جمع یاران به خواب فرو می روند.
    در چنین شرایطی یکدفعه مجبور می شویم به دستشویی برویم.
    به دوستانمان می گوییم : بیا بریم دستشویی من می ترسم / دوستمان می گویید: حسش نیست. و ما مجبور می شویم بیخیال دستشویی رفتن شویم
    .
    ساعت 2:30 شب
    هوا به شدت سرد است.
    نمی شود بیخیال دستشویی رفتن شد.
    اکثر بچه ها خوابیدن.
    هوا به شدت تاریک است.
    عزممان را جزم می کنیم که تنها به دستشویی برویم.
    به وسط حد فاصل دستشوی تا کاروانسرا که می رویم یکهو یک سگی چیزی جلویمان سبز می شود.

    حالا تو این شرایط من چه طوری با سگه دوست بشوم؟
    نصف شب مجبور بودم برای صدا کردن شخصی دور شم(تنها) ... همچین که دور شدم یه سگ جلوم ظاهر شد!!!! سگ تو همون تاریکی به من خیره شده بود و شروع کرد پارس کردن یه کم سمتم میومد ولی من از جام تکون نخوردم و بی تفاوت نگاش میکردم بعد شروع کردم دوست شدن باهاش حرف زدم بهش گفتم من کاری ت ندارم!!! میخوام برم... اونم همون طور که نگام می کرد کله ش رو کج کرد و غرش ارومی کرد و منم یه کم باش حرف زدم و اروم از کنارش رد شدم...!!! کمی که دور شدم پشت سرم رو نگاه کردم دیدم همون جا ایستاده و داره نگام میکنه منم یه خورده که دور تر شدم چون عجله داشتم طرف رو سریع صدا کنم دویدم ... که یه دفعه دیدم یکی پشت سرم پارس کرد منم برگشتم و دیدم سگه داره باسرعت میاد طرفم مطمئن بودم اگه یه خورده بیاد نزدیکم میپره روم و...!!!
    منم همونطور که گفتم... قبل از اینکه دستاشو بزاره رو شونم من سریع بایه دست پیشونیش رو روبه پایین فشار دادم و با یه دستم زیر گلوش رو نوازش کردم و نشوندمش رو زمین ... یه کم که اروم شد خودش سرشو کج کرد و رفت...
    (نتیجه ی اخلاقی:تحت هر شرایطی می شه دوست شد!!)
    امضای ایشان
    حوض نقاشی تان پر ماهی باد


  13. Top | #48
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    283
    نوشته ها
    901
    تشکر
    3,162
    تشکر شده 6,306 بار در 874 ارسال

    tahoo ؟؟؟
    بسیار عالی! خوندن کی بود مانند دیدن!!!
    اینجا هستید خیالتون راحته هیچ سگ و گرگی نیست همین طوری راحت میگید! اگه با حیوونی در گیر شدید تا می تونید بزنیدش! نزنید می خورید! اگه گازتون بگیره نگی نگفتمها!!!

    moha جان اون سگی که توی مرنجاب هست خیلی خیلی خیلی مظلومه!!! با چوب بزنی تو فرق سرش بازم چیزی نمی گه!!! یه جورایی افسردگی گرفته! خیلی هم کسل کنند و ارومه و یه جا میشینه و تکون نمی خوره!!! اگه اون باشه بهت بگم که هیچ کاری نمی کنه!!! دل شکسته اس!باور کن!
    امضای ایشان
    .

  14. 10 کاربر مقابل از 169 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. Top | #49
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    53
    نوشته ها
    847
    تشکر
    12,984
    تشکر شده 8,834 بار در 819 ارسال

    راستي شما مي تونيد يه كاري هم بكنيد اگه از سگ زياد نمي ترسيد يه سگ پرورش بديد و شبا با خودتون ببريد!!!!شوخي نميكنما!!!!!

    يا مي تونيد هميشه وقتي ميريد رصد يكي دو تيكه گوشت هم با خودتون ببريد كه اگه احيانا خداي نكرده سگي چيزي اونورا ديديد بهش گوشت بديد كه تا آخر عمرش مديون شما باشه و از شما محافظت كنه!!!!!


    نقل قول نوشته اصلی توسط tahoo نمایش پست ها
    نصف شب مجبور بودم برای صدا کردن شخصی دور شم(تنها) ... همچین که دور شدم یه سگ جلوم ظاهر شد!!!! سگ تو همون تاریکی به من خیره شده بود و شروع کرد پارس کردن یه کم سمتم میومد ولی من از جام تکون نخوردم و بی تفاوت نگاش میکردم بعد شروع کردم دوست شدن باهاش حرف زدم بهش گفتم من کاری ت ندارم!!! میخوام برم... اونم همون طور که نگام می کرد کله ش رو کج کرد و غرش ارومی کرد و منم یه کم باش حرف زدم و اروم از کنارش رد شدم...!!! کمی که دور شدم پشت سرم رو نگاه کردم دیدم همون جا ایستاده و داره نگام میکنه منم یه خورده که دور تر شدم چون عجله داشتم طرف رو سریع صدا کنم دویدم ... که یه دفعه دیدم یکی پشت سرم پارس کرد منم برگشتم و دیدم سگه داره باسرعت میاد طرفم مطمئن بودم اگه یه خورده بیاد نزدیکم میپره روم و...!!!
    منم همونطور که گفتم... قبل از اینکه دستاشو بزاره رو شونم من سریع بایه دست پیشونیش رو روبه پایین فشار دادم و با یه دستم زیر گلوش رو نوازش کردم و نشوندمش رو زمین ... یه کم که اروم شد خودش سرشو کج کرد و رفت...
    (نتیجه ی اخلاقی:تحت هر شرایطی می شه دوست شد!!)
    wow wow wow wow wow!!!!
    يعني شما چنين كاري انجام ديديد؟؟؟؟
    اين خودش كلي جرات مي خوادا!!!!

    بازم ميپرسم يعني شما چنين كاري انجام داديد؟؟؟؟؟؟؟
    امضای ایشان
    عاشق دستپخت مادرمم
    اگرم سرد باشه مشکلی نیس
    در عوض یه ادویه ای می زنه که بکره
    تو هیچ رستورانی نیست و اسمش عشقه


    orion سابق!!!

  16. 9 کاربر مقابل از Hojjat Zafarkhah عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. Top | #50
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    367
    نوشته ها
    171
    تشکر
    2,285
    تشکر شده 1,202 بار در 151 ارسال

    نصایحی اندرباب شب رصدی!         
    نقل قول نوشته اصلی توسط astronomer169 نمایش پست ها
    tahoo ؟؟؟
    بسیار عالی! خوندن کی بود مانند دیدن!!!
    اینجا هستید خیالتون راحته هیچ سگ و گرگی نیست همین طوری راحت میگید! اگه با حیوونی در گیر شدید تا می تونید بزنیدش! نزنید می خورید! اگه گازتون بگیره نگی نگفتمها!!!
    باید ناراحت می گفتم؟
    اخه ادم حیوونه زبون بسته رو میزنه؟ خدا رو خوش میاد؟...
    (البته به جز مار اصولا من مار رو جزء حیوون حساب نمی کنم اون جزء هیولا هاست....)
    فعلا که نه من زدمش نه اون گازم گرفت...

    نقل قول نوشته اصلی توسط orion نمایش پست ها
    راستي شما مي تونيد يه كاري هم بكنيد اگه از سگ زياد نمي ترسيد يه سگ پرورش بديد و شبا با خودتون ببريد!!!!شوخي نميكنما!!!!!

    يا مي تونيد هميشه وقتي ميريد رصد يكي دو تيكه گوشت هم با خودتون ببريد كه اگه احيانا خداي نكرده سگي چيزي اونورا ديديد بهش گوشت بديد كه تا آخر عمرش مديون شما باشه و از شما محافظت كنه!!!!!
    wow wow wow wow wow!!!!
    يعني شما چنين كاري انجام ديديد؟؟؟؟
    اين خودش كلي جرات مي خوادا!!!!

    بازم ميپرسم يعني شما چنين كاري انجام داديد؟؟؟؟؟؟؟
    اگه تو اپارتمان نبودم حتما یه عالمه سگ بزرگ میکردم!!!
    -مدیون شدنشم به دردم نمی خوره!!! بعدشم این همه راهو با خودم گوشت وردارم بیارم که ایا سگ ببینم یانه... تازه تا بخوام سگ رو ببینم گوشته 1000 با گندیده
    -بله ... همش راست بود...
    -به جون مادرم راست گفتم!!!(اگه توزندگیم یه بار راست گفته باشم اون یه بار همینه!!!)
    امضای ایشان
    حوض نقاشی تان پر ماهی باد

  18. 10 کاربر مقابل از tahoo عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 5 از 10 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد