انقدررررررررررررر دوست دارم اون
کتاب کلاس پنجممو پیدا کنم و دوباره مطالبشو بخونم و ببینم چی داشته که اینقدر منو مجذوب خودش کرده بود،که حد نداره....
یادمه همون اول سالی کل مطالب فصلی که در مورد نجوم بود رو خونده بودم!
بعدشم یه روزنامه دیواری از منظومه شمسی درست کرده بودم و هر روز و هر روز منتظر بودم که خانوممون زودتر اون فصل رو درس بده تا من کاردستیمو ببرم سرکلاس!
یه روز که از مدرسه اومدم و مثل همیشه رفتم سراغ روزنامه دیواریم که ببینم سرجاش هست یا نه با کمال ناباوری دیدم که نبود...
انگار که کل دنیا و منظومه ی شمسی رو سرم خراب شده بود...با شتاب هرچه تمومتر رفتم تو آشپزخونه و سراغشو از مامان گرفتم!
میز تحریرم یه جایی داشت که صندلی توش قرار میگرفت یادمه اون روز تا شب توی اون سوراخ میز تحریر نشته بودم و گریه می کردم!!!
چون فهمیدم مامانم کاردستیمو داده به امیر داداش کوچیکم که ببره مدرسه...
چون آقا تازه صبح که می خواسته بره مدرسه یادش افتاده بوده بکه باید یه کاردستی درست می کرده....
خلاصه اینکه چندین روز با امیر قهر بودم....و انقدر شیفته ی نجوم بودم که دوباره نشستم و اون کاردستی رو درست کردم....
هنوزم که هنوزه عاشق اون فصل کتاب کلاس پنجمم هستم....
دوست دارم یه بار دیگه ببینم و بخونمش....
کسی نمی دونه چطوری میتونم این کتابو پیدا کنم؟؟