صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

موضوع: نقد عكس ؛ چرا و چگونه ؟

  1. Top | #1
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز آوا استار
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    2,772
    تشکر
    17,041
    تشکر شده 43,792 بار در 2,956 ارسال

          نقد عكس ؛ چرا و چگونه ؟

    سلام به همه دوستان گرامي

    همانطور كه در جريان هستيد ، قصد داريم در فروم بخش ويژه اي براي عكاسي ايجاد كنيم .


    چندي قبل سايتي براي اين كار اختصاص داديم و به اعضاي گرامي هم اعلام كرديم ، اما آن فضا به دليل مشكلات گوناگوني كه داشت ، عملا قابليت هاي لازم را براي رسيدن

    به اهداف اصلي نداشت .

    اما اكنون مدير فني گرامي فروم ،مشغول راه اندازي نرم افزار جديد و منحصر به فردي براي اين منظور هستند كه ويژگي ها و قابليت هاي بسيار زيادي دارد و مي تواند همه نياز هاي

    ما از يك سايت عكاسي پويا را برآورده كند كه البته اميدواريم اين بخش تا پيش از پايان شهريور ، براي استفاده شما عزيزان آماده گردد .

    در اين بين بد نديدم كه از اين فرصت استفاده كنم و بحث مهم " نقد عكس " را كه مدت ها در پي ايجاد آن بودم ، به بهانه راه اندازي بخش ويژه عكاسي در فروم ، مطرح كنم .

    در اين تاپيك سعي ميكنم به صورت منظم ، مرحله به مرحله و البته خلاصه ، مواردي را در خصوص روش ها و ويژگي هاي نقد عكس خدمت شما عزيزان عرض كنم .

    قبل از هر چيز لازم است اين نكته را عرض كنم كه مواردي كه مطرح مي كنم، نظرات شخصي بنده نيست ، بلكه نكات و مطالبي است كه از محضر اساتيدي همچون

    استاد نصرالله كسرائيان ، استاد اسماعيل عباسي ، محمد غفوري ، خانم نازي نيوندي و ... آموخته ام و سعي مي كنم تا حد ممكن به مطالب اصلي وفادار باشم .

    اميدوارم اين تاپيك آموزش مختصري باشد براي علاقمندان به هنر عكاسي تا شايد بعد از اين با نگاهي متفاوت به هنر عكاسي بپردازند .

    ضمنآ از دوستان تقاضا دارم به منظور جلوگيري از منحرف شدن بحث ، مطالب ارزشمند خود را پس از پايان كليت مطالب ، مطرح بفرمايند .

    براي شروع كار قصد دارم با پاسخ دادن به سوالات زير بحث را دنبال كنم :

    - هنر چيست ؟

    - هنر عكاسي چيست ؟

    - چرا عكس مي گيريم ؟ ( سوال خيلي مهم )

    - عكس موفق چيست ؟

    - نقد عكس يعني چه ؟

    - چرا و چگونه عكس ها را نقد كنيم ؟


    ( از همه عزيزاني كه به اين موضوع علاقه دارند ، خواهش مي كنم به سوالات بالا فكر كنند )

    ممنون
    امضای ایشان
    باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
    اعتبار سخن عام چه خواهد بودن


  2. Top | #11
    کاربر ممتاز
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    شماره عضویت
    737
    نوشته ها
    699
    تشکر
    3,631
    تشکر شده 3,855 بار در 697 ارسال

    چند مورد هست که دوست دارم بدونم دوستانی که عموما در این زمینه پیگیر هستن نظرشون رو بگن.

    من خودم هیچوقت متوجه این موضوع نمیشم و درک نمیکنم که چرا باید عکسی گرفته بشه و به نمایش در بیاد که میتونه در قالب یک جمله صریح و غیر هنری بیان بشه ، و این موضوع بشدت من رو در رابطه با اکثریت کارایی که میبینم به تضاد دچار میکنه .
    البته مشکلی با اینکه تاثیر عکس ممکنه بیشتر باشه یا کار علمی هست و ثبت یا این مسائل ندارم . موضوع من هنر هست و میگم اگر به یک عکس ارزش هنری داده میشه نباید چنین چیزی باشه که بتونیم اون رو بسیار صریح تر و بدون اینکه کسی نفهه بیانش کنیم ، اصولا وقتی چیزی رو میشه صراحتا بیان کرد چه دلیلی میتونه وجود داشته باشه که بیایم اون رو به شکلی بیان کنیم که حتی خیلی ها نمیتونند منظور رو درک کنند .
    به نظر من عکاسی هم باید هویت خودش رو بیشتر حفظ کنه و ارتباط مستقیم برقرار کنه نه اینکه به این شکل بخاد خودش رو زیر سلطه ی ابزارهای دیگه ای مثل زبان و (و حتی شکلی از اندیشه ) ببره. عکاسی و اصولا هنر چیزی رو نشون بده که راهی جز اون برای بروزش پیدا نشه(از طرف هنرمند ).
    و در یک کلام به نظر کنونی من عکسی که ناظر بتونه اون رو به نحوی توصیف کنه که همگان از اون توصیف اون (که چه چیزی رو نشون میده) خرسند باشند دیگه ارزش هنری نداره چون به صراحت در قالب غیر هنر بیان شده .

    و دوم اینکه همانطور که در متن بالا میشد نگاه من رو تشخیص داد، در قالب هنر نگاه برتری اصولا نمیتونه وجود داشته باشه هرچند که ممکنه اکثر(و نه همه) خبرگان در عکاسی در ارزش گذاری اون تا اندازه ای یکسان عمل کنند .
    فقط ارزش گذاری در صورتی میتونه شکل منظمی داشته باشه که قالب داشته باشه تا بتونیم آثار رو تفکیک کنیم ، که اصلا هنر هم ویژگیش رهایی از این قالب های معمولا اصولی هست . و فقط جنبه ی تکنیک قابل ارزش گذاری هست .
    این رو گفتم چون در یکی عکس های گالری یکی از عکس ها فکر میکنم نه به دلیل تکنیکی بلکه به دلیل اینکه شخصی فکر میکرد مفهومی در عکس وجود نداره تایید نشد . در حالی که به شخصه اون رو میپسندیدم .
    امضای ایشان
    مستقبل این مجلس جز قصه ماضی نیست
    تا صبحدم محشر دی خفته به فرداها

  3. 5 کاربر مقابل از solh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #12
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    شماره عضویت
    2166
    نوشته ها
    632
    تشکر
    8,638
    تشکر شده 7,688 بار در 659 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط solh نمایش پست ها
    چند مورد هست که دوست دارم بدونم دوستانی که عموما در این زمینه پیگیر هستن نظرشون رو بگن.

    من خودم هیچوقت متوجه این موضوع نمیشم و درک نمیکنم که چرا باید عکسی گرفته بشه و به نمایش در بیاد که میتونه در قالب یک جمله صریح و غیر هنری بیان بشه ، و این موضوع بشدت من رو در رابطه با اکثریت کارایی که میبینم به تضاد دچار میکنه .
    البته مشکلی با اینکه تاثیر عکس ممکنه بیشتر باشه یا کار علمی هست و ثبت یا این مسائل ندارم . موضوع من هنر هست و میگم اگر به یک عکس ارزش هنری داده میشه نباید چنین چیزی باشه که بتونیم اون رو بسیار صریح تر و بدون اینکه کسی نفهه بیانش کنیم ، اصولا وقتی چیزی رو میشه صراحتا بیان کرد چه دلیلی میتونه وجود داشته باشه که بیایم اون رو به شکلی بیان کنیم که حتی خیلی ها نمیتونند منظور رو درک کنند .
    به نظر من عکاسی هم باید هویت خودش رو بیشتر حفظ کنه و ارتباط مستقیم برقرار کنه نه اینکه به این شکل بخاد خودش رو زیر سلطه ی ابزارهای دیگه ای مثل زبان و (و حتی شکلی از اندیشه ) ببره. عکاسی و اصولا هنر چیزی رو نشون بده که راهی جز اون برای بروزش پیدا نشه(از طرف هنرمند ).
    و در یک کلام به نظر کنونی من عکسی که ناظر بتونه اون رو به نحوی توصیف کنه که همگان از اون توصیف اون (که چه چیزی رو نشون میده) خرسند باشند دیگه ارزش هنری نداره چون به صراحت در قالب غیر هنر بیان شده .

    و دوم اینکه همانطور که در متن بالا میشد نگاه من رو تشخیص داد، در قالب هنر نگاه برتری اصولا نمیتونه وجود داشته باشه هرچند که ممکنه اکثر(و نه همه) خبرگان در عکاسی در ارزش گذاری اون تا اندازه ای یکسان عمل کنند .
    فقط ارزش گذاری در صورتی میتونه شکل منظمی داشته باشه که قالب داشته باشه تا بتونیم آثار رو تفکیک کنیم ، که اصلا هنر هم ویژگیش رهایی از این قالب های معمولا اصولی هست . و فقط جنبه ی تکنیک قابل ارزش گذاری هست .
    این رو گفتم چون در یکی عکس های گالری یکی از عکس ها فکر میکنم نه به دلیل تکنیکی بلکه به دلیل اینکه شخصی فکر میکرد مفهومی در عکس وجود نداره تایید نشد . در حالی که به شخصه اون رو میپسندیدم .
    به نظر من برای انتقال یک مفهوم بیان کرن همیشه تنها راه نیست ، خواه اون مفهوم یک واقعیت باشه که به صورت صریح بیان بشه خواه نه
    اصلا همین که ما بتونم به راه های مختلفی یک مفهوم رو مثلا در قالب عکس ، شعر ، موسیقی ، کارکاتور یا خیلی چیز های دیگه بیان کنیم خودش یک هنر هست

    یکی از عکاسان مشهور دنیا ( که شاید بشه گفت از سخت کوش ترین عکاسان هم بوده است ) آلبرت کان (Albert Kahn) هست اگر فقط چند عکس این عکاس رو ببینید متوجه این خواهید شد که هدف او این بوده است که عکس‌هایی از آدم‌های کشورهای مختلف بگیرد تا از این طریق صلح و فهم متقابل از فرهنگ‌‌ها را تبلیغ کند.
    به مدت دو دهه،او عکاسانی را به بیش از ۵۰ کشور دنیا فرستاد. این عکاسان بیشتر از ۱۰۰ ساعت فیلم و ۷۲ هزار عکس از مناظر و شهرها و مردم این کشورها گرفتند.بیشتر عکس ها در مورد زندگی مردم عادی در نقاط ِ دور و نزدیک جهان هست .... از جنگ جهانی اول گرفته تا گرسنگان سومالی و مراسم و آیین های مختلف مردم حتی در ایران

    خوب شاید بگید می تونست در قالب چند جلد کتاب و سفرنامه زندگی مردم رو توصیف بکنه اما با عکس هایی که گرفته بود تونست بهتر به هدفش برسه با اینکه اغلب عکس های او خیلی ساده هستن و فقط بیان گر رویداد ها

    داخل این لینک میتونید بیشتر درباره این عکاس و عکس های او اطلاعات کسب کنید.

    نمی دونم تونستم به سوالتون پاسخ بدم یا نه
    موفق باشید
    ---------
    پی نوشت : بهتر بود سوالاتون رو در قسمت پرسش و پاسخ عمومی عکاسی می پرسیدید

  5. 8 کاربر مقابل از رخساره روشنی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #13
    کاربر ممتاز
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    شماره عضویت
    737
    نوشته ها
    699
    تشکر
    3,631
    تشکر شده 3,855 بار در 697 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط رخساره روشنی نمایش پست ها
    به نظر من برای انتقال یک مفهوم بیان کرن همیشه تنها راه نیست ، خواه اون مفهوم یک واقعیت باشه که به صورت صریح بیان بشه خواه نه
    اصلا همین که ما بتونم به راه های مختلفی یک مفهوم رو مثلا در قالب عکس ، شعر ، موسیقی ، کارکاتور یا خیلی چیز های دیگه بیان کنیم خودش یک هنر هست

    یکی از عکاسان مشهور دنیا ( که شاید بشه گفت از سخت کوش ترین عکاسان هم بوده است ) آلبرت کان (Albert Kahn) هست اگر فقط چند عکس این عکاس رو ببینید متوجه این خواهید شد که هدف او این بوده است که عکس‌هایی از آدم‌های کشورهای مختلف بگیرد تا از این طریق صلح و فهم متقابل از فرهنگ‌‌ها را تبلیغ کند.
    به مدت دو دهه،او عکاسانی را به بیش از ۵۰ کشور دنیا فرستاد. این عکاسان بیشتر از ۱۰۰ ساعت فیلم و ۷۲ هزار عکس از مناظر و شهرها و مردم این کشورها گرفتند.بیشتر عکس ها در مورد زندگی مردم عادی در نقاط ِ دور و نزدیک جهان هست .... از جنگ جهانی اول گرفته تا گرسنگان سومالی و مراسم و آیین های مختلف مردم حتی در ایران

    خوب شاید بگید می تونست در قالب چند جلد کتاب و سفرنامه زندگی مردم رو توصیف بکنه اما با عکس هایی که گرفته بود تونست بهتر به هدفش برسه با اینکه اغلب عکس های او خیلی ساده هستن و فقط بیان گر رویداد ها

    داخل این لینک میتونید بیشتر درباره این عکاس و عکس های او اطلاعات کسب کنید.

    نمی دونم تونستم به سوالتون پاسخ بدم یا نه
    موفق باشید
    ---------
    پی نوشت : بهتر بود سوالاتون رو در قسمت پرسش و پاسخ عمومی عکاسی می پرسیدید
    قبلا هم گفتم ، ایشون از نظر من میتونه یه کتاب چاپ کنه عکساش رو بندازه داخلش روش بنویسه فرهنگ های مختلف و... . من به این نمیگم هنر ، حالا هرکی میخاد باشه (مثل اینکه این کار رو هم کردن!) . یه میلغ یا یه نویسنده علمی جاگاه خودش رو داره. . عکسای ایشون به تنهایی معنایی نخواهند داشت(البته با احتیاط) و فقط برای مقایسه شاید علمی به کار میرن .
    نمیدونم شاید هم باید گفت به اینها هنر ولی این رو میدونم که هرگز هیچ پژوهشگری توی کتابهای خودش چنین چیزایی رو به عنوان نمادها و جزئی از تاریخ هنر به حساب نمیاره مگر این که بخاد بگه ارزش هنر نزد عامه چقدر بالارفته و هنر نزد عامه تا چه سطحی به حقارت کشیده شده !

    نمیشه که بر هر چیزی بگیم هنر ، ایشون رفته هر جا یه عکسی از مردم گرفته ، اگه کارش خیلی خوب بوده عکاس خوبی هست ولی مهارت با هنر تفاوت میکنه. و گرنه تا سال های آینده کامپیوتر ها میشن بهترین هنرمندان جهان !
    امضای ایشان
    مستقبل این مجلس جز قصه ماضی نیست
    تا صبحدم محشر دی خفته به فرداها

  7. 2 کاربر مقابل از solh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #14
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    شماره عضویت
    2166
    نوشته ها
    632
    تشکر
    8,638
    تشکر شده 7,688 بار در 659 ارسال

    هنر مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند.

    و اما یکی از انواع عکاسی عکاسی خبری است
    عکاسی خبری هنری است که برای قصه‌گویی عکاسانه به کار گرفته می‌شود تا زندگی را مستند کند. فتوژورنالیسم ما را به عکس‌هایی ارجاع می‌دهد که یک داستان را بیان می‌کند. در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری می‌کنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند.

    منبع : ویکی پدیا

    پی نوشت : از مدیران عزیز خواهش مند است این بحث رو به تاپیک مربوطه انتقال دهند ممنون

  9. 4 کاربر مقابل از رخساره روشنی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  10. Top | #15
    کاربر ممتاز
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    شماره عضویت
    737
    نوشته ها
    699
    تشکر
    3,631
    تشکر شده 3,855 بار در 697 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط رخساره روشنی نمایش پست ها
    هنر مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند.

    و اما یکی از انواع عکاسی عکاسی خبری است
    عکاسی خبری هنری است که برای قصه‌گویی عکاسانه به کار گرفته می‌شود تا زندگی را مستند کند. فتوژورنالیسم ما را به عکس‌هایی ارجاع می‌دهد که یک داستان را بیان می‌کند. در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری می‌کنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند.

    منبع : ویکی پدیا

    پی نوشت : از مدیران عزیز خواهش مند است این بحث رو به تاپیک مربوطه انتقال دهند ممنون
    دوست عزیز هنر جایی است که انسان هایی که تمامی عمرشان را بر سر آن گذاشته اند حتی هنوز با هم توافق کوچکی هم در مورد این که هنر چیست ندارند و همیشه بحث در میانشان است در طول تاریخ حتی دعواها بوده و مشاجره هایی که به زندگیشان ختم شده ، هنر فراتر از آن است که کسی بخاد اونم ویکیپدیا که اظهار نظری بکنه که همه بخان جلوش چشم قربان بگن !

    من نمیگم که عکس نیست میگم هنر نیست ، در مورد عکس خبری هم من کل رو نفی نمیکنم میگم اکثر کاریی که میبینم اینطورند وگرنه عکس های مورد پسند من بسیاریشون خبری هستن ولی توی اونجا اگر یک عنصر از عکس حذف بشه کل احساسات تغییر میکنه و اصلا عکس دیگه اون عکس نیست و به معنای واقعی بدیعه .

    فکر میکنم شما فکر میکنید که باید تا چند سال آینده صبر کرد و دید نظر کامپیوتر ها در مورد اینکه چی هنره و چی نیست چیه . ریاضی نیست که اونقدر نظام مند باشه .
    امضای ایشان
    مستقبل این مجلس جز قصه ماضی نیست
    تا صبحدم محشر دی خفته به فرداها

  11. 7 کاربر مقابل از solh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #16
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز آوا استار
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    2,772
    تشکر
    17,041
    تشکر شده 43,792 بار در 2,956 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط solh نمایش پست ها
    چند مورد هست که دوست دارم بدونم دوستانی که عموما در این زمینه پیگیر هستن نظرشون رو بگن.

    من خودم هیچوقت متوجه این موضوع نمیشم و درک نمیکنم که چرا باید عکسی گرفته بشه و به نمایش در بیاد که میتونه در قالب یک جمله صریح و غیر هنری بیان بشه ، و این موضوع بشدت من رو در رابطه با اکثریت کارایی که میبینم به تضاد دچار میکنه ..
    .
    .
    .
    سلام جناب Solh عزيز

    مطالب شما و خانم روشني رو با دقت مطالعه كردم

    اتفاقآ حرف شما كاملا درسته و من هم معتقدم اگر بشه حرفي رو خيلي صريح بيان كرد نيازي به عكس نيست !

    اما حالا چرا ...

    اين بر ميگرده به تعريف ما از "هنر " كه اتفاقآ تعريفي كاملا مشخص و دقيق داره .

    " هنر ، روشي است كه انسان براي بيان احساسات يا مفاهيم مورد نظرش از آن استفاده مي كند "

    اين تعريف تقريبآ جامع و كامل است و همه خصوصيات هنر رو در بر ميگيره .

    من هم با شما موافقم كه اگر بشه حرفي رو در قالب كلمات زد به شكلي كه مفهوم مورد نظر منتقل بشه ، ديگه نيازي به روش هاي ديگر نيست .

    اما ، به نظرتون چند نفر از ما ميتونيم همه احساسات و مفاهيم مون رو در قالب جملان بيان كنيم ؟

    احساسات آدميزاد چندان هم ساده نيست و در برخي موارد با پيچيدگي هاي زيادي همراهه

    حتي در مورد احساسات ساده هم بيان اونها در قالب كلمات چندان ساده نيست

    آدم هاي عادي اگر حس " دوست داشتن " نسبت به كسي داشته باشند ، در كلام ميگويند " دوستت دارم " يا مثلا " عاشقتم ! "

    حالا اگر كسي رو خيلي خيلي خيلي .... زياد دوست داشته باشيم ، باز هم واكنشمان در كلام همين است ! (فوقش ميگيم " خيــــــلي دوستت دارم !! )

    اما فقط يك شاعر زبردست ميتونه اوج احساس خودش رو از طريق 1 بيت شعر منتقل كنه !

    ما مجبوريم بگيم : خيـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــلي دوستت دارم

    يا

    مي ميرم برات !

    اما حافظ ميگه :

    ندارم دستت از دامن ، بجز در خاك و آن دم هم

    چون بر خاكم روان گردي ، بگيرد دامنت ، گردم

    يا

    آنچنان مهر تو ام در دل و جان جاي گرفت

    كه اگر سر برود ، مهر تو از جان نرود


    به نظرتون واقعآ كدومش دلنشين تر و تاثير گذار تره و ميتونه احساس رو بهتر بيان كنه ؟

    حالا اگر كسي قريحه شاعري حافظ رو نداشت چه كنه ؟؟؟

    ميتونه با موسيقي ، با نقاشي ، با عكاسي و .... حس خودش رو منتقل كنه

    لذا اين ها همه راه هاي انتقال مفاهيم و احساس هستند و گونه هاي مختلفي از بيان هنر

    و هيچ كدوم بر ديگران برتري ندارند و هركدوم ابزاري هستند كه در دست صاحب هنر مي توانند بيان ظريفي از احساسات و مفاهيم انساني باشند .

    اميدوارم با اين توضيحات اندك ، ابهام شما در مورد هنري مثل عكاسي بر طرف شده باشه

    موفق باشيد
    امضای ایشان
    باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
    اعتبار سخن عام چه خواهد بودن

  13. 17 کاربر مقابل از Mostafa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. Top | #17
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    May 2012
    شماره عضویت
    4153
    نوشته ها
    2,186
    تشکر
    8,902
    تشکر شده 18,241 بار در 2,271 ارسال

    بنظر من میشه هنر رو در دو کلمه معنی کرد: بیان احساس.
    همین دور کلمه بنظر من کاملترین تعریف از هنره.

    احساس: مرحله اول خلق هنر خود احساسیه که قراره به شخص دیگری منتقل بشه. اینکه این احساس چی باشه، چه میزان باشه و .... .

    بیان: مرحله دوم بیان کردن مرحله اوله. یعنی بیایم و این احساس درونی خودمون رو بشکلی قابل لمس برای دیگران دربیاریم تا احساس ما به اونها القا بشه.

    هر دو مرحله بالا برای خلق یک اثر هنری مهم هستن و ضعیف بودن یکی میتونه باعث ضایع شدن دیگری بشه. یک هنرمند عکاس ممکنه احساس بسیار ژرف و عمیقی نسبت به یک منظره داشته باشه اما موقع چکوندن شاتر بخاطر ضعف در تکنیک نتونه احساس خودش رو اونجوری که باید ثبت کنه. یا برعکس یک عکاس دیگری ممکنه بسیار ماهر باشه و خیلی با تکنیک عکس بگیره اما در داخل عکس اون احساس خاصی دیده نشه. در هر دو حالت اثر هنری ارزش خودش رو از دست میده. بزرگترین هنرمندان بنظر من همواره کسانی هستند که هر دو مرحله رو با نهایت دقت انجام بدن. احساسی عمیق داشته باشن و بعد اون احساس رو به بهترین وجه ممکن بیان کنن.

    کامپیوتر نمیتونه بهترین هنرمند باشه چون مورد اول یعنی احساس رو نداره. یک انسان کم مهارت هم نمیتونه هنرمند خوبی باشه چون مهارت کافی رو برای بیان احساس خودش نداره. بنابراین هنرمندان مختلف بسته به نوع توانایی خودشون (چیزی که بیشترین مهارت رو در اون دارن) روش های مختلفی رو برای بیان احساساتشون انتخاب میکنن. یکی مهارت زیادی در نویسندگی و داستان پردازی داره و احساساتش رو با نوشتن کتاب بیان میکنه، یکی مهارت زیادی در نقاشی داره و احساساتش رو با قلمو روی بوم نقاشی بیان میکنه، یکی دیگه مهارت زیادی در مجسمه سازی داره و احساسات خودش رو با ساختن مجسمه بیان میکنه، یکی دیگه مهارت زیادی در استفاده از انگشتانش و شنوایی خودش داره و احساس خودش رو با نواختن پیانو بیان میکنه، یکی دیگه هم مهارت زیادی در گرفتن عکس خوب و رعایت نکات تکنیکی اون داره و احساس خودش رو در قالب کادربندی های مختلف از نگاه خودش نسبت به اطرافش بیان میکنه. این ها همگی هنر هستند و درشون احساس وجود داره. فقط نحوه بیانشون فرق داره.
    امضای ایشان
    “Most people die at 25 and aren’t buried until they’re 75.”
    Benjamin Franklin

  15. کاربر مقابل از mohsen4465 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  16. Top | #18
    کاربر ممتاز
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    شماره عضویت
    737
    نوشته ها
    699
    تشکر
    3,631
    تشکر شده 3,855 بار در 697 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mostafa نمایش پست ها
    سلام جناب Solh عزيز

    مطالب شما و خانم روشني رو با دقت مطالعه كردم

    اتفاقآ حرف شما كاملا درسته و من هم معتقدم اگر بشه حرفي رو خيلي صريح بيان كرد نيازي به عكس نيست !

    اما حالا چرا ...

    اين بر ميگرده به تعريف ما از "هنر " كه اتفاقآ تعريفي كاملا مشخص و دقيق داره .

    " هنر ، روشي است كه انسان براي بيان احساسات يا مفاهيم مورد نظرش از آن استفاده مي كند "

    اين تعريف تقريبآ جامع و كامل است و همه خصوصيات هنر رو در بر ميگيره .

    من هم با شما موافقم كه اگر بشه حرفي رو در قالب كلمات زد به شكلي كه مفهوم مورد نظر منتقل بشه ، ديگه نيازي به روش هاي ديگر نيست .

    اما ، به نظرتون چند نفر از ما ميتونيم همه احساسات و مفاهيم مون رو در قالب جملان بيان كنيم ؟

    احساسات آدميزاد چندان هم ساده نيست و در برخي موارد با پيچيدگي هاي زيادي همراهه

    حتي در مورد احساسات ساده هم بيان اونها در قالب كلمات چندان ساده نيست

    آدم هاي عادي اگر حس " دوست داشتن " نسبت به كسي داشته باشند ، در كلام ميگويند " دوستت دارم " يا مثلا " عاشقتم ! "

    حالا اگر كسي رو خيلي خيلي خيلي .... زياد دوست داشته باشيم ، باز هم واكنشمان در كلام همين است ! (فوقش ميگيم " خيــــــلي دوستت دارم !! )

    اما فقط يك شاعر زبردست ميتونه اوج احساس خودش رو از طريق 1 بيت شعر منتقل كنه !

    ما مجبوريم بگيم : خيـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــلي دوستت دارم

    يا

    مي ميرم برات !

    اما حافظ ميگه :

    ندارم دستت از دامن ، بجز در خاك و آن دم هم

    چون بر خاكم روان گردي ، بگيرد دامنت ، گردم

    يا

    آنچنان مهر تو ام در دل و جان جاي گرفت

    كه اگر سر برود ، مهر تو از جان نرود


    به نظرتون واقعآ كدومش دلنشين تر و تاثير گذار تره و ميتونه احساس رو بهتر بيان كنه ؟

    حالا اگر كسي قريحه شاعري حافظ رو نداشت چه كنه ؟؟؟

    ميتونه با موسيقي ، با نقاشي ، با عكاسي و .... حس خودش رو منتقل كنه

    لذا اين ها همه راه هاي انتقال مفاهيم و احساس هستند و گونه هاي مختلفي از بيان هنر

    و هيچ كدوم بر ديگران برتري ندارند و هركدوم ابزاري هستند كه در دست صاحب هنر مي توانند بيان ظريفي از احساسات و مفاهيم انساني باشند .

    اميدوارم با اين توضيحات اندك ، ابهام شما در مورد هنري مثل عكاسي بر طرف شده باشه

    موفق باشيد
    با سلام

    در مورد تعریف هنر هم اگر حتی من قبول کنم باید بگم که ارزش چندانی برای من نداره چون اونوقت باید یه نفر بیاد بگه منظورش از مفاهیم چیه ، مثلا افرادی مثل من به مفاهیم به عنوان تنها قسمتی از ساختارها نگاه میکنند . و اصولا تعریف شما چون نمیتونه بگه که چی هنره چی نیست (در عمل) فاقد ارزش و حقیقتا بسیار مبهمه مگر اینکه به قول بعضی ها بیاین و اکروبات بازی دربیارین !

    در موارد بعدی هم با شما موافقم اما چند نکته هست .

    اول اینکه منظور من اینه که چیزی که بیان میشه باید متفاوت باشه از روش های بیان دیگه و باید هویت داشته باشه و بدیع و ویژه مثل موسیقی یا چیزهایی که چشمان ما در روز میبینه ، اما اگر یک عکس بیاد و بخاد کاری کنه که شخص مورد نظر اول ببینه بعد فکر کنه بعد تجزیه و تحلیل تا منظور رو بفهمه در واقع دیگه چه دلیلی داره که بیایم عکس بگیریم ، مستقیم مقاله ای تحلیلی از شرح وقایع( این جمله من رو یاد داستایوسکی انداخت !) بنویسیم .

    اما در مورد نتوانستن بیان احساس ، دقیقا با شما موافقم ولی اینجا اتفاقی میفته که مهمترین قالب فکری من رو در باب این موضوع مشخص میکنه ، و اون همونچیزیه که در پاراگراف قبل گفتم ، شاخص بودن .بیت حافظ بیتی برای آن منظور که شما گفتید میتواند باشد ولی بیش از آن هم چیزی است ! چیزی فراتر از مفهوم فکر منطقیه . شکل گرفته در ذهن ، فضا سازی ،کاربرد ساختارها و در نتیجه ارتباط مستقیم (در صورت شناخت کافی داشتن خواننده) و چیزی که برش تاکید دارم وجود عناصر ناشناخته . خلق کردن .
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsen4465 نمایش پست ها
    بنظر من میشه هنر رو در دو کلمه معنی کرد: بیان احساس.
    همین دور کلمه بنظر من کاملترین تعریف از هنره.

    احساس: مرحله اول خلق هنر خود احساسیه که قراره به شخص دیگری منتقل بشه. اینکه این احساس چی باشه، چه میزان باشه و .... .

    بیان: مرحله دوم بیان کردن مرحله اوله. یعنی بیایم و این احساس درونی خودمون رو بشکلی قابل لمس برای دیگران دربیاریم تا احساس ما به اونها القا بشه.

    هر دو مرحله بالا برای خلق یک اثر هنری مهم هستن و ضعیف بودن یکی میتونه باعث ضایع شدن دیگری بشه. یک هنرمند عکاس ممکنه احساس بسیار ژرف و عمیقی نسبت به یک منظره داشته باشه اما موقع چکوندن شاتر بخاطر ضعف در تکنیک نتونه احساس خودش رو اونجوری که باید ثبت کنه. یا برعکس یک عکاس دیگری ممکنه بسیار ماهر باشه و خیلی با تکنیک عکس بگیره اما در داخل عکس اون احساس خاصی دیده نشه. در هر دو حالت اثر هنری ارزش خودش رو از دست میده. بزرگترین هنرمندان بنظر من همواره کسانی هستند که هر دو مرحله رو با نهایت دقت انجام بدن. احساسی عمیق داشته باشن و بعد اون احساس رو به بهترین وجه ممکن بیان کنن.

    کامپیوتر نمیتونه بهترین هنرمند باشه چون مورد اول یعنی احساس رو نداره. یک انسان کم مهارت هم نمیتونه هنرمند خوبی باشه چون مهارت کافی رو برای بیان احساس خودش نداره. بنابراین هنرمندان مختلف بسته به نوع توانایی خودشون (چیزی که بیشترین مهارت رو در اون دارن) روش های مختلفی رو برای بیان احساساتشون انتخاب میکنن. یکی مهارت زیادی در نویسندگی و داستان پردازی داره و احساساتش رو با نوشتن کتاب بیان میکنه، یکی مهارت زیادی در نقاشی داره و احساساتش رو با قلمو روی بوم نقاشی بیان میکنه، یکی دیگه مهارت زیادی در مجسمه سازی داره و احساسات خودش رو با ساختن مجسمه بیان میکنه، یکی دیگه مهارت زیادی در استفاده از انگشتانش و شنوایی خودش داره و احساس خودش رو با نواختن پیانو بیان میکنه، یکی دیگه هم مهارت زیادی در گرفتن عکس خوب و رعایت نکات تکنیکی اون داره و احساس خودش رو در قالب کادربندی های مختلف از نگاه خودش نسبت به اطرافش بیان میکنه. این ها همگی هنر هستند و درشون احساس وجود داره. فقط نحوه بیانشون فرق داره.
    چیزایی که شما گفتین در اول در واقع مجادله بزرگیه ، از ناتورالیست بگیرین و در نهایت که به ساختارگرایی برسین خیلی از این چیزایی که شما میگین چنگ میخورن . برای مثال خود من فکر میکنم اصولا بیان تنها قسمتی از احساسه (البته کلمه ای به معنای عامه پسندش ) و ارتباط مستقیم در صورت کارکردن روی بیان دچار خدچه میشه . و اگر ارتباطی میخاد شکل بگیره در نهایت باید ناشی از تجربه ها و درونی کردن باشه .
    امضای ایشان
    مستقبل این مجلس جز قصه ماضی نیست
    تا صبحدم محشر دی خفته به فرداها

  17. Top | #19
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    10121
    نوشته ها
    1
    تشکر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    نقد عكس ؛ چرا و چگونه ؟         
    az dide man ax na mafhume tavalod dare na mafhume khelghat hata agar dar vaghe dare khelghati surat migire.
    sakhtare ax ro intor didam :hojume tariki(hamrah ba forme tize pichgushti) az balaye kadr k hese sangini ijad karde b ruye sefidi adamak ..bishtar ehsase hujume tariki b sefidi. marg.


    از دیده من عکس نه مفهوم تولد داره نه مفهوم خلقت حتا اگر در واقع داره خلقتی صورت میگیره.
    ساختار عکس رو اینطور دیدم :هجوم تاریکی‌(همراه با فرم تیز پیچگوشتی) از بالای کادر ک حس سنگینی‌ ایجاد کرده ب روی سفیدی آدمک ..بیشتر احساس هجوم تاریکی‌ ب سفیدی. مرگ.

    --------------------------------------------------------------------------------
    پ.م
    لطفا مطالب خود را به صورت فارسی تایپ نمایید. میتوانید از http://www.behnevis.com/ استفاده کنید.
    ویرایش توسط محمد مهدی عسگری : 11-22-2013 در ساعت 05:40 AM دلیل: تبدیل متن به فارسی

  18. کاربر مقابل از dorsaa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عكس ها و گزارش هاي رصد گذر زهره از سراسر ايران
    توسط Mostafa در انجمن ثبت رصد و گزارش های رصدی
    پاسخ ها: 182
    آخرين نوشته: 06-07-2014, 07:00 PM
  2. دومین نمايشگاه عكس گروهي آوااستار ( پائیز 90 )
    توسط Mostafa در انجمن گپ های آوااستاری
    پاسخ ها: 51
    آخرين نوشته: 12-01-2011, 12:14 PM
  3. اولین نمايشگاه گروهي عكس آوااستار (تابستان90)
    توسط Mostafa در انجمن گپ های آوااستاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: 08-16-2011, 03:32 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد