تو مستندی یک آزمایش جالب انجام شد که به شرح زیر بود:
دستگاهی طراحی کرده بودند که یک وسیله توی اون جا میگرفت و برای رسیدن به اون یک در واضح داشت اما این در راهش خیلی تنگ بود و دست نمیتونست وارد اون بشه
اما یک در دیگه داشت که میشد از اون گرفت اما پیدا کردن اون در کار نسبتا سختی بود
یک گروه از میمون ها رو قرار دادند جلوی این دستگاه و میمون ها هرکدام برای گرفتن موز داخل دستگاه (که از بیرون قابل مشاهده بود) تلاش میکردند
در حضور بقیه میمون ها (که بعد از انسان و دلفین از باهوش ترین حیوانات هستند) میمون اول اومد و دید از در جلو نمیتونه بگیره، حدود 5 دقیقه گشت و تونست در مخفی رو پیدا کنه،
میمون های بعدی که کار اون رو دیده بودند باز هم برای برداشتن تیکه موز اول در جلویی را امتحان میکردند و بعد چند دقیقه میگشتند و سپس برخی موفق به گرفتن موز میشدند و برخی هم نه!
اما یک کروه از بجه های 5-6 ساله رو کنار دستگاه قرار دادند! آنها هم یکی یکی میامدند تا اسباب بازی رو از داخل دستگاه بگیرند!
کودک اول که اومد دقیقا مثل همون میمون اول در جلویی رو امتحان کرد و سپس چند دقیقه گشت تا در مخفی پیدا شد و اسباب بازی گرفته شد!
سپس کودک بعدی که کار نفر قبل رو دیده بود، اینبار مستقیما به سمت در مخفی رفت و سریع اونو پیدا کرد و اسباب بازی رو گرفت! کودکان بعدی هم به همین صورت!!
این آزمایش نشون داد یکی از تفاوت هایی که باعث میشه انسان تا این حد هوشمند باشه استفاده از تجربیات و دست آورد های دیگران هست!
شاید اگر اولین انسان که خانه های سنگی ساخت، انسان های دیگه راه اونو ادامه نمیدادند و باز هم در غار ها زندگی میکردند، ما هم هم اکنون غار نشین بودیم!
و شاید اگر میمونی که چند چوب برای ایستادن روی آن به بالای درخت برد، نسل بعدی به جای آنکه دوباره همین کار را بکند،
چند چوب بیشتر میبردند با دیوار و سقف هم برای آن چند چوب درست کند، الان حاکمان زمین میمون ها بودند!!
گفتم شاید این خصوصیت بتونه به پیشبرد بحث کمک کنه