درباره ی سُها
سها یعنی ستاره ی کوچک، ستاره ی کوچکی که همیشه دیده نمی شود؛ نه یعنی اینکه نیست! دیده نمی شود «چون چشم های ما» کم سو است.
البته «سها» مخفف هم هست. مخفف «ستاره های آسمان» ! مخفف همه ی ستاره های آسمان...
سها با همه ی کوچکی اش نشانی از بزرگی دارد؛ کوچکی که ژرفای دلش به پهنای همه ی آسمان است.
یک نقطه ی کوچک به گستره ی همه ی هستی... و این یعنی چگالی بینهایت...این یعنی استعدادی برای انفجار آفرینش!
آفرینش هر چیزی : از علم تا عشق...
*****
سها، عرفان کوچک است که در روستایی دورافتاده زندگی می کند، عرفان ،در هوش و کنجکاوی کودکانه غوطه می خورد ولی ندارد حتی کسی را که از او سوال بپرسد.
سها، امیرحسین است،امیرحسینی که سرطان او را سرسختانه در آغوش کشیده است.
سها، معصومه است، که ضرب زندگی اش همیشه کمتر از بقیه است؛ چون پدر و مادر را از آن منها کرده اند.
سها، مریم است،که به خاطر چشم هایش، زندگی با همه ی رنگارنگی برایش یک پیام دارد:یکرنگی.
سها، رضا است، که خدا دلش را بزرگتر و دست هایش را کوچک تر نقاشی کرده است.
...و آسمان سرزمین ما پر است از سها !
*****
ما گاهی سها را نمی بینیم چون چیزی در چشم هایمان کم است.
اما هیچ می دانید گاهی «عشق» در نگاه های ما معنی می شود؟ آنجا که روشنای نگاه های بزرگمان ، مهمان دل های این ستاره های کوچک می شود و «محبت» تابیدن می گیرد.
...و ما می خواهیم با هم :
«سوی نگاه هایمان»که نه! «سوی دلهایمان» را بیشتر کنیم تا... تا بارشِ تابش خدا ،دست های ما و دلهای ستاره های سرزمینمان را نمناک و عطر آگین کند.
نگاه آسمانی تان را از ما دریغ نکنید!