دعا کن منم بتونم بیام!
دارم دعا میکنم!!!!!!!!!! هه هه هه بچه ها بابای من میگه نمیشه بری!!!!!!!! منم گفتم بابایی من نرم کسیم نمیره! گفت: نه بابا!!! گفتم: همایش خودمه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! رصدشم خودم پیشنهاد دادم!!!!!!!!!!!! بعد با یه نگاه تو چشمام مکالممون تموم شد!!!!!!!!!!!! خیلی با حال میشه ها،مثلا من نیام شما خودتون برین!!!
البته من 100% میام، الانم در حال دادن رشوه ی نجومی ام!!!!
حالا رشوه ی نجومیت چه جوری هست مهدیه خانم که اینقدر مطمینی؟
سلام بچه ها! خبببببببببببببببببببب باید بگم که همونطوری هم که دوستان گفتن، باید بگی من دارم میرم رصد! بعدشم اگه قبول نکردن یه کم تریپ افسردگی بردارین ، مثلا دارن با هاتون حرف میزنن خیره بشین به یه نقطه و یه چند دقیقه بعدش بگین: چی؟ با من بودین؟ یا مثلا اگه بقیه دارن میخندن جلوی خودتونو بگیرین و نخندین! دیگه اونوقته که... کم کم همه دلشون به رحم میاد و خودشون میان میگن، پاشو برووووووووووو
من یه همچین کاری کردم، بابام اومد گفت: حالا کیه؟ کجا میرین؟ منم گفتم: هــــــــــــــــــــی! چه فاییده من که نمیرم!!!!!!! - نه خب میتونی بری! فقط از درس و مدرست جا نمونیاااااااااا! مواظب خودتم باش!!!! - باشه بابا جون اصلا میخواین شما هم بیاین؟ ( تاریخشو دقیقا یه روز انداختم که غیر ممکنه!) - نه عزیزم خودت برو دیگه، من اون روز کار دارم! - ا؟؟؟؟؟؟؟ چه بد!!!!!! حیف باشه!!! انشاء الله دفه بعد! میخواین منم نرم؟ - نه دیگه دوس داری برو! - میخواین مامانم یا خواهرمم بیاد؟ - نمیدونم به خودشون بگو! مامانم و خواهرم: مگـــــــــــــــه ما بیکاریم خودت پاشو برو!!!!!!!! البته مواظب باشین بهتون شک نکنن! خواهر من انگار ذهن منو میخونه و فهمید! حالا در حال حاضر ، در حال دادن رشوه هستم! یــــــــــــــــــــه کم دیگه ادامه بدم، بهم میگن: اصلا تو کی هستی؟ چی هستی؟ پاشو برو دیگه بر نگردددددد!!!!!!!!!!!!!!