PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فضا - زمان



jafarpour
01-21-2011, 02:30 PM
مقدمه
بررسی و شناخت پدیده‌های فیزیکی و روابط بین آنها بدون توجه به مفاهیم و درک شهودی از فضا و زمان چندان مأنوس به نظر نمی‌رسد. مفهوم و درک فضا و زمان نیز مانند سایر کمیتهای فیزیکی روندی پویا دارد و در طول تاریخ دستخوش تغییرات زایدی شده است. بویژه بعد از نسبیت مفاهیم فضا و زمان و درک بشر از آنها دچار تغییر زیادی شده است.



[/URL]http://forum.avastarco.com/forum/picture.php?albumid=10&pictureid=485 (http://forum.avastarco.com/forum/picture.php?albumid=10&pictureid=485)


این نمودار مسیر حرکت یک شخص در
پیوستار فضا_زمان را نشان می‌دهد.

دویست سال قبل از آنکه آلبرت انیشتین (1955_1879) نظریه‌های نسبیت خود را ارائه کند، اسحاق نیوتن (1727_1643) ، ریاضیدان انگلیسی ، اعلام کرده که فضا کاملاً مجزا از زمان می‌باشد. اما در ریاضی نسبیت ، زمان و سه بعدی فضایی _ طول ، عرض ، ارتفاع با همدیگر ، یک چهارچوب چهار بعدی به نام پیوستار فضا _ زمان را تشکیل می‌دهند.

فضا (Space) چیست؟
واژه‌ای است که در زمینه‌های متعدد و رشته‌های گوناگون از قبیل فلسفه ، جامعه‌شناسی ، معماری و شهرسازی بطور وسیع استفاده می‌شود. لیکن تکثّر کاربرد واژه فضا به معنی برداشت یکسان از این مفهوم در تمام زمینه‌های فوق نیست، بلکه تعریف فضا از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. مطالعات نشان می‌دهد با وجود درک مشترکی که به نظر می‌رسد از این واژه وجود دارد، تقریباً توافق مطلقی در مورد تعریف فضا در مباحث علمی به چشم نمی‌خورد و این واژه از تعدد معنایی نسبتاً بالایی برخوردار است و تعریف مشخص و جامعی وجود ندارد که در برگیرنده تمامی جنبه‌های این مفهوم باشد. فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر می‌کند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده‌ است.

زمان
زمان ، مفهومی چنان آشنا ، ملموس ، بدیهی ، پیش پا افتاده و عمیق است که نوشتن درباره‌اش جسارت زیادی را می‌طلبد. فهم مفهوم زمان و نقد کردن برداشت رایج از این مفهوم ، اگر به قدر کافی تداوم یابد، به تلاش برای دستیابی به نگاهی تازه و رویکردی کارآمدتر درباره مفاهیمی کلیدی مانند مکان ، تغییر و رخداد منتهی می‌شود. زمان ، مفهومی چنان حاضر و نافذ است که هر پیشنهاد جدیدی برای جور دیگر دیدن آن به راهبردهایی رفتاری برای دگرگونی در کردار هم می‌انجامد. این پیشنهادهای نظری و آن توصیه‌های عملیاتی ، بطور خاص مهمترین جنبه‌هایی هستند که به چالش طلبیدن مفهوم زمان را چنین ترسناک می‌نمایند. در فیزیک ، زمان با دو روش متفاوت تعریف می‌شود:

روش ترمودینامیکی
این روش را برای نخستین بار فیزیکدانانی مانند کلوین و سلسیوس که به مفهوم دما و تبادلات گرمایی علاقمند بودند، بنیان نهادند. اما شکل پخته و امروزین آن را در آثار اندیشمندانی مانند بولتزمان می‌بینیم. تعریف ترمودینامیکی زمان ، بر الگوهایی از رفتار مبتنی است که در سیستمهای ساده دیده می‌شود. بخش مهمی از سیستمهایی که در پیرامون ما وجود دارند، نظامهایی ساده هستند که از شمار زیادی از عناصر به نسبت ساده تشکیل یافته‌اند. عناصری که رفتارشان تقریبا تصادفی به نظر می‌رسد، اما برآیند رفتارهای سطح خردشان بر مبنای قواعدی کلان پیش بینی پذیر است. بررسی تحولات انرژیایی این سیستمها ، ستون فقرات علم ترمودینامیک را تشکیل می‌دهد.


[URL="http://forum.avastarco.com/forum/picture.php?albumid=10&pictureid=486"]http://forum.avastarco.com/forum/picture.php?albumid=10&pictureid=486 (http://forum.avastarco.com/forum/picture.php?albumid=10&pictureid=486)


روش تاریخ مدارانه
این روش زمان را بر مبنای سیستمهای پیچیده‌ای تعریف می‌کند که امکان انباشت اطلاعات و تجربیات را در خود دارند. در این سیستمها ، گذر زمان به کاهش یافتن بی نظمی و افزایش نظم منتهی می‌شود. مثلا وقتی به بدن مجروح یک انسان یا بذر یک گیاه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که با مرور زمان مقدار نظم درونی این سیستمها زیاد می‌شود. فرد زخمی بهبود می‌یابد و بذر به گیاه تبدیل می‌شود. به این ترتیب به نظر می‌رسد تعریف تاریخ مدارانه از زمان ، با تعریف ترمودینامیکی آن در تضاد باشد.

چنانکه می‌دانیم، مهمترین ویژگی حاکم بر قوانین علوم تجربی مانند فیزیک ، ناوردایی یا تقارن است. تقارن بدان معناست که قوانین یاد شده در تمام شرایط قابل تصور صدق می‌کنند. این بدان معناست که قوانین مزبور بیانگر ماهیت موضوع پژوهش و شیوه رفتار آن هستند و به شرایط پیرامونیِ آن وابسته نمی باشند.


کل قوانین فیزیک ، نسبت به همه شرایط ناوردا هستند. تنها متغیری که این تقارن را در هم می‌شکند، زمان است و منشأ این نقض شدن تقارن ، قانون دوم ترمودینامیک است. محور زمان ، تنها شاخص فیزیکی است که جهت دارد و در مسیر مشخصی جریان می‌یابد و بسته به این جهت ، رفتار سیستمها دگرگون می‌شود. مفهوم فیزیکی زمان دو مشکل اساسی دارد:



تعریف ترمودینامیکی و تاریخ مدار از زمان به ظاهر باهم در تعارض هستند. بنابراین تعریف یگانه و فراگیری از زمان وجود ندارد. گویی زمان در سیستمهای بازِ ساده و پیچیده به دو شکل متفاوت تعریف شود.


توضیح اینکه چرا زمان به عنوان متغیری عام اینطور یک طرفه عمل می‌کند و تنها در جهت خاصی جریان دارد، دشوار است. به بیان دیگر ، "پیکان زمان" و حرکت دائمی و ثابتش از گذشته به آینده امری است که نیاز به توضیح و تبیین دارد. تلاشهای زیادی برای آشتی دادن دو تعریف ترمودینامیک و تاریخ مدار از زمان صورت گرفته است.

منبع : دانشنامه رشد (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%81%D8%B6%D8%A7-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86&SSOReturnPage=Check&Rand=0)

nasa
07-03-2011, 08:24 PM
● زمان گذشته تر از گذشته
بنابه نظریه انفجار بزرگ ، گسترش جهان از یك انفجارآتشین آغاز شده و تا امروز ادامه یافته است و احتمال دارد این گسترش تا بینهایت ادامه داشته باشد. ولی ما یقینا می‌خواهیم بدانیم پیش از این انفجار اولیه وضع ازچه قرار بوده است. اما برای فهمیدن این موضوع باید از دیوار زمان صفر عبور كنیم. نه تنها در عرصه فیزیك ، بلكه حتی در عرصه منطق نیز دشواریهای زیادی در این سیر وجوددارد.
ما نمی‌توانیم تاریخ كائنات را از زمان صفر یعنی درست لحظه آفرینش فضا وزمان آغاز كنیم ولی قادریم آن را از لحظه‌های بسیار كوتاه و غیر قابل تصور یعنی ۴۳- ^۱۰ثانیه پس از انفجار بزرگ آغاز كنیم. قوانین بنیادی فیزیك توانسته‌اند از امروزتا آن لحظه كه كائنات بسیار بسیار كوچك ، داغ و غلیظ بوده ، استواری خود را حفظ كنند.

● خصوصیات كائنات در زمان صفر
در ۴۳- ^۱۰ ثانیه پس از انفجار بزرگ ،كائنات بیش از ۳۵ - ^ ۱۰ متر قطر نداشته و ده میلیون میلیارد میلیارد بار كوچكتر ازیك اتم هیدروژن بوده است. در این زمان عالم چنان جوان است كه نور نمی‌تواند به دورها سفر كند و افق كیهانی كه كائنات قابل دید را در بر می‌گیرد، بسیار نزدیك است. در این زمان حرارت به ۳۲ ^ ۱۰ كلوین میرسد. كائنات بسیار غلیظ و فشرده (۹۶ ^ ۱۰برابر غلظت آب) و انرژی آن غیر قابل اندازه گیری است. چنانچه اگر بخواهیم چنین نیرویی تولید كنیم باید دستگاههای تسریع كننده ذرات اولیه‌ای بسازیم كه چندین سال نوری قطر داشته باشند.

● زمان صفر یا زمان پلانك
در ۴۳- ^۱۰ ثانیه پس ازانفجار ، كائنات چنان فشرده و غلظت چنان انباشته است كه نیروی جاذبه ، كه در حالت معمولی در مقیاس میكروسكوپی قابل اغماض است، مانند نیروها از قبیل نیروهای هسته‌ای قوی و ضعیف نیروی الكترومغناطیسی ، بسیار قوی می‌باشد. ولی ما نمی‌توانیم رفتار ومشخصات اتمها و نور را در جاذبه بسیار قوی دریابیم. این مساله نخستین بار در آغازقرن حاضر توسط "ماكس پلانك" مطرح شد. به همین دلیل زمان ۴۳- ^۱۰ ثانیه را "زمان پلانك" می‌گویند. كه در آن فیزیك از توضیح عاجز می‌شود و مرز آگاهی‌ها به نهایتمی‌رسد.

● جاذبه سد زمان صفر
برای پشت سر گذاشتن زمان پلانك به نظریه‌ای‌كوانتیك از جاذبه نیاز است كه در آن قوه جاذبه بتواند با سایر نیروها متحد شود. فیزیكدانان در تلاشند تا یك نظریه جامع طبیعت بیابند كه در آن چهار نیروی حاكم برجهان بصورت یك نیروی واحد عمل كنند. و تا كنون موفق شده‌اند شرایط گرد آمدن نیروهای هسته‌ای قوی و ضعیف و نیروی الكترومغناطیسی را بدست آورند. ولی نیروی جاذبه همچنان با اتحاد با این نیروها مخالفت می‌كند. این نیرو كه بر دنیای بینهایت بزرگها حاكم است از هر گونه اتحاد با دنیای بینهایت خردها سرباز می زند.
پیوند و اتحادمكانیك كوانتومی با نسبیت در حال حاضر همچنان سدی غیر قابل عبور است و حتی اینشتین كه در سی سال آخر عمر خود ، سر سختانه در این زمینه به كار پرداخت، نتوانست از این سد بگذرد. تا وقتی مقاومت و استقامت جاذبه شكسته نشود، فراتر از زمان پلانك را دریافتن ، كاری غیر ممكن است. این زمان مرز و حد نهایی آگاهی و شناخت ما است. در پشت دیوار پلانك واقعیتی هنوز دست نیافتنی پنهان است كه در آن جفت فضا ـ زمان كائنات چهار بعدی ما می‌تواند كاملا متفاوت باشد با دیگر وجود نداشته باشد.

● پشت دیوار پلانك
فیزیكدانهایی كه شكافهای كوتاه و گذرایی در پشت دیوار پلانك واردكرده‌اند، می‌گویند كه با كائنات پرآشوبی كه ده یا حتی بیست و شش بعد دارد، برخوردكرده‌اند، كه در آن قوه جاذبه چنان قوی است كه فضا را به كلی دگرگون كرده است و درآن ، فضا ، تحت تاثیر جاذبه به تعداد بیشماری سوراخ سیاه میكروسكوپیك تبدیل شده استكه گذشته ، حال و آینده و حتی زمان در آن معنا ندارد. هر كدام از این سوراخها صدمیلیارد میلیارد بار كوچكتر از یك پروتون هستند، كه با حرارت ۳۲ ^۱۰ كلوین در فاصله۴۳- ^۱۰ثانیه تبخیر می‌شوند، ناپدید می‌شوند و دوباره ظاهر می‌شوند.

● زمان مرجع
سالها كوشش و مطالعه طاقت فرسا لازم است تا دیوار پلانك سوراخ شود و تارسیدن به آن روز ما باید "زمان پلانك" را به منزله "زمان صفر" بپذیریم. بنابرین ،وقتی از مبدا و آغاز خلقت كائنات گفتگو می‌كنیم، زمان مرجع ما زمان پلانك خواهد بود
منبع: سایت هوپا

Mojtaba.M
07-04-2011, 11:51 PM
● زمان گذشته تر از گذشته
بنابه نظریه انفجار بزرگ ، گسترش جهان از یك انفجارآتشین آغاز شده و تا امروز ادامه یافته است و احتمال دارد این گسترش تا بینهایت ادامه داشته باشد. ولی ما یقینا می‌خواهیم بدانیم پیش از این انفجار اولیه وضع ازچه قرار بوده است. اما برای فهمیدن این موضوع باید از دیوار زمان صفر عبور كنیم. نه تنها در عرصه فیزیك ، بلكه حتی در عرصه منطق نیز دشواریهای زیادی در این سیر وجوددارد.
ما نمی‌توانیم تاریخ كائنات را از زمان صفر یعنی درست لحظه آفرینش فضا وزمان آغاز كنیم ولی قادریم آن را از لحظه‌های بسیار كوتاه و غیر قابل تصور یعنی ۴۳- ^۱۰ثانیه پس از انفجار بزرگ آغاز كنیم. قوانین بنیادی فیزیك توانسته‌اند از امروزتا آن لحظه كه كائنات بسیار بسیار كوچك ، داغ و غلیظ بوده ، استواری خود را حفظ كنند.

● خصوصیات كائنات در زمان صفر
در ۴۳- ^۱۰ ثانیه پس از انفجار بزرگ ،كائنات بیش از ۳۵ - ^ ۱۰ متر قطر نداشته و ده میلیون میلیارد میلیارد بار كوچكتر ازیك اتم هیدروژن بوده است. در این زمان عالم چنان جوان است كه نور نمی‌تواند به دورها سفر كند و افق كیهانی كه كائنات قابل دید را در بر می‌گیرد، بسیار نزدیك است. در این زمان حرارت به ۳۲ ^ ۱۰ كلوین میرسد. كائنات بسیار غلیظ و فشرده (۹۶ ^ ۱۰برابر غلظت آب) و انرژی آن غیر قابل اندازه گیری است. چنانچه اگر بخواهیم چنین نیرویی تولید كنیم باید دستگاههای تسریع كننده ذرات اولیه‌ای بسازیم كه چندین سال نوری قطر داشته باشند.

● زمان صفر یا زمان پلانك
در ۴۳- ^۱۰ ثانیه پس ازانفجار ، كائنات چنان فشرده و غلظت چنان انباشته است كه نیروی جاذبه ، كه در حالت معمولی در مقیاس میكروسكوپی قابل اغماض است، مانند نیروها از قبیل نیروهای هسته‌ای قوی و ضعیف نیروی الكترومغناطیسی ، بسیار قوی می‌باشد. ولی ما نمی‌توانیم رفتار ومشخصات اتمها و نور را در جاذبه بسیار قوی دریابیم. این مساله نخستین بار در آغازقرن حاضر توسط "ماكس پلانك" مطرح شد. به همین دلیل زمان ۴۳- ^۱۰ ثانیه را "زمان پلانك" می‌گویند. كه در آن فیزیك از توضیح عاجز می‌شود و مرز آگاهی‌ها به نهایتمی‌رسد.

● جاذبه سد زمان صفر
برای پشت سر گذاشتن زمان پلانك به نظریه‌ای‌كوانتیك از جاذبه نیاز است كه در آن قوه جاذبه بتواند با سایر نیروها متحد شود. فیزیكدانان در تلاشند تا یك نظریه جامع طبیعت بیابند كه در آن چهار نیروی حاكم برجهان بصورت یك نیروی واحد عمل كنند. و تا كنون موفق شده‌اند شرایط گرد آمدن نیروهای هسته‌ای قوی و ضعیف و نیروی الكترومغناطیسی را بدست آورند. ولی نیروی جاذبه همچنان با اتحاد با این نیروها مخالفت می‌كند. این نیرو كه بر دنیای بینهایت بزرگها حاكم است از هر گونه اتحاد با دنیای بینهایت خردها سرباز می زند.
پیوند و اتحادمكانیك كوانتومی با نسبیت در حال حاضر همچنان سدی غیر قابل عبور است و حتی اینشتین كه در سی سال آخر عمر خود ، سر سختانه در این زمینه به كار پرداخت، نتوانست از این سد بگذرد. تا وقتی مقاومت و استقامت جاذبه شكسته نشود، فراتر از زمان پلانك را دریافتن ، كاری غیر ممكن است. این زمان مرز و حد نهایی آگاهی و شناخت ما است. در پشت دیوار پلانك واقعیتی هنوز دست نیافتنی پنهان است كه در آن جفت فضا ـ زمان كائنات چهار بعدی ما می‌تواند كاملا متفاوت باشد با دیگر وجود نداشته باشد.

● پشت دیوار پلانك
فیزیكدانهایی كه شكافهای كوتاه و گذرایی در پشت دیوار پلانك واردكرده‌اند، می‌گویند كه با كائنات پرآشوبی كه ده یا حتی بیست و شش بعد دارد، برخوردكرده‌اند، كه در آن قوه جاذبه چنان قوی است كه فضا را به كلی دگرگون كرده است و درآن ، فضا ، تحت تاثیر جاذبه به تعداد بیشماری سوراخ سیاه میكروسكوپیك تبدیل شده استكه گذشته ، حال و آینده و حتی زمان در آن معنا ندارد. هر كدام از این سوراخها صدمیلیارد میلیارد بار كوچكتر از یك پروتون هستند، كه با حرارت ۳۲ ^۱۰ كلوین در فاصله۴۳- ^۱۰ثانیه تبخیر می‌شوند، ناپدید می‌شوند و دوباره ظاهر می‌شوند.

● زمان مرجع
سالها كوشش و مطالعه طاقت فرسا لازم است تا دیوار پلانك سوراخ شود و تارسیدن به آن روز ما باید "زمان پلانك" را به منزله "زمان صفر" بپذیریم. بنابرین ،وقتی از مبدا و آغاز خلقت كائنات گفتگو می‌كنیم، زمان مرجع ما زمان پلانك خواهد بود
منبع: سایت هوپا

ببخشید این واحد پلانک که گفید کوچکترن واحد زمان محسوب میشه؟

پس قبل از انفجار بزرگ زمانی نبده دیگه؟

nasa
07-22-2011, 12:00 PM
باتشکر
نه اون زمانی که به نظرم براساس سرعت کهکشانهاکه دورمیشوندبدست امده.
این نظریه مهابنگ کامل نیست چون این نظریه خودش باعث به وجودامدن چندسوال میشود.یکی ازاین سوالهااین است که اگرهمه چیزدر1جاچگال بودن پس این چگال نمیتوانست بینهایت باشداگربینهایت بودگسترش نمی یافت.حالااگراین چگال رامحدوددرنظربگریم پس ورای ان چیست؟ایاان عالم غیب است؟یاعالم ضدماده؟

الفا قنطورس
08-23-2011, 12:35 PM
یک سوال ایا درست است که طبق نظریه m دو بعدی بودن زمان ثابت شده است
با تشکر

Ehsan
08-23-2011, 05:17 PM
یک سوال ایا درست است که طبق نظریه m دو بعدی بودن زمان ثابت شده است
با تشکر

این گونه نظریه ها در حد همون نظریه اند و بس و هنوز زیاد اعتباری بهشون نیست.

black holes
11-07-2011, 04:39 PM
من یه جا خوندم اگه زمان شکل نداشته باشه بنابرین فضا زمان هم نباید ریخت وشکل خاصی داشته باشه.
حالا میشه شما ها برام اینو توضیح بدین؟

nasa021
04-21-2012, 01:58 PM
UOTE=black holes;20698]من یه جا خوندم اگه زمان شکل نداشته باشه بنابرین فضا زمان هم نباید ریخت وشکل خاصی داشته باشه.
حالا میشه شما ها برام اینو توضیح بدین؟[/QUOTE]
ببخشید میشه توضیح بدین تابفهمیم بعدش بحث کنیم
:sFun_bangdesk:

ata moradi
02-02-2013, 06:00 PM
این روز ها کمتر فعالیتی از تالار کیهان شناسی رو شاهدیم به همین جهت میخواستم یه بحث ایجاد کنم که با هم تبادل اطلاعات انجام بدیم.
چرا جهان در حال انبساط است؟ چرا منقبض نمی شود؟ آیا شتاب این انبساط منفی است یا مثبت؟ چرا باید بیگبنگی وجود داشته باشد؟

solh
02-02-2013, 10:10 PM
خوب یه تاپیک جداگانه باز کنید تا بشه هم بیشتر پیگیر بود هم گم نشه !

Parnia Shokri
07-10-2013, 04:59 PM
http://images.gizmag.com/inline/warp-drive-bubble-nasa-interstellar-0.jpg

به عقیده ی دانشمندان, راندن پیچ و تابی (Warp Drive) برای دستیابی به سفری با سرعتی بالاتر از نور, امری که روزی غیر واقعی تلقی میشد, امکان پذیر است.
راندن پیچ و تابی با دستکاری فضا-زمان میتواند سفینه ای فضایی را حرکت دهد. این پدیده از موضوع کرم چاله ها در قوانین فیزیک و این که حرکت هرچیزی با سرعتی بیشتر از سرعت نور امکان پذیر نیست, بهره می برد.
ایده ی راندن پیچ و تابی واقعی در سال 1994 توسط فیزیکدان مکزیکی میگوئل الکوبیر (Miguel Alcubierre) پیشنهاد شده بود. با این حال, محاسبات بعدی نشان داد که چنین دستگاهی به مقادیر بسیار بالا و غیر قابل دسترس انرژی نیازمند است.
امروزه فیزیکدانان بر این عقیده اند که با انجام تنظیماتی می توان با صرف انرژی کمتری این عمل را اجرا نمود که این عقیده, ایده ی راندن پیچ و تابی را از حوزه ی علمی-تخیلی به محدوده ی علم برگرداند.
هارولد سونی وایت (Harold "Sonny" White) از مرکز فضایی جانسون ناسا (NASA's Johnson Space Center) اظهار کرد: "[در این زمینه] امید وجود دارد."

تاب برداشتن فضا-زمان:

ایده ی پیچ و تاب الکوبیر شامل فضاپیمایی به شکل توپ فوتبال آمریکایی که حلقه ی بزرگی دور آن را احاطه کرده, میشود.این حلقه که میبایست از ماده ای نامتعارف ساخته شده باشد, باعث پیچ و تاب خوردن فضا-زمان پیرامون فضاپیما میشود که ناحیه ای از فضای منقبض شده را روبروی سفینه و فضای منبسط شده را در پشت آن به وجود می آورد.
ضمنا, خود فضاپیما داخل حبابی از فضا-زمان مسطح که اصلا پیچ و تاب برنداشته, میماند.
"همه چیز در داخل فضاپیما توسط سرعت نور محدود شده. اما فضا-زمان موضوع جالبی است, چراکه بافت فضا توسط سرعت نور محدود نشده است." این نظر ریچارد ابوسی (Richard Obousy) مدیر Icarus Interstellar است.
بنابر این عقیده, فضاپیما میتواند به سرعتی معادل تقریبا 10 برابر سرعت نور برسد و همه ی این ها بدون شکستن حد سرعت کیهانی است.
تنها مشکل این است که در بررسی های قبلی تخمین زده شده که راندن پیچ و تابی حداقل به انرژی معادل جرم-انرژی سیاره ی مشتری نیاز دارد.
اما اخیرا وایت محاسبه کرده که اگر شکل حلقه ای که به دور فضاپیما میگردد به جای یک حلقه ی مسطح به شکل یک دونات گرد باشد, چه اتفاقی می افتد. او به این نتیجه رسید که در این صورت انرژی مورد نیاز راندن پیچ و تابی میتواند توسط جرمی به اندازه ی فضاپیمای وویجر 1 (Voyager 1) ناسا که در سال 1977 پرتاب شد, تامین شود. (میدونین که انرژی معادل جرم از رابطه ی E=mC^2 بدست میاد)
افزون بر این وایت کشف کرد که اگر بتوان شدت پیچ و تاب فضا را به مرور زمان به نوسان درآورد, انرژی مورد نیاز حتی از این هم کمتر میشود.
وایت افزود: "یافته هایی که ارائه دادم, این عمل را از امری نشدنی به امری محتمل که ارزش پژوهش بیشتری را داراست, تبدیل کرده است. کاهش انرژی اضافی که توسط نوسان شدت حباب ممکن میشود, حدس جالبی است که آن را در آزمایشگاه بررسی میکنیم."

آزمایش ها در آزمایشگاه:

وایت و همکارانش در آزمایشگاهشان آزمایش های خود را روی صورت کوچکی از راندن پیچ و تابی شروع کرده اند.
آن ها چیزی را که آن را تداخل سنج میدان پیچ و تابی وایت-جودای (White-Juday warp field interferometer) مینامند در مرکز فضایی جانسون بر پا کردند و در اصل یک تداخل سنج لیزری که صورت های کوچک پیچ و تاب های فضا-زمان را تحریک میکند, ساختند.
وایت گفت: "ما در تلاش برای فهمیدن این موضوع هستیم که آیا میتوانیم نمونه ی بسیار کوچکی از این پدیده را در آزمایشی برای ایجاد آشفتگی فضا-زمان در یک قسمت از 10میلیون تولید کنیم؟"
سایر دانشمندان تاکید کردند که اگر بشر در سفر خود به دیگر ستارگان مصمم است باید حتی به ایده های عجیبی همچون راندن پیچ و تابی نیز رسیدگی شود.

منبع: Warp Drive More Possible Than Thought, Scientists Say | Space.com (http://www.space.com/17628-warp-drive-possible-interstellar-spaceflight.html)
توجه: خبر کمی کوتاه شده

لینک Infographic (چون تصویر خیلی بلند بود مستقیم نذاشتم) : How 'Star Trek' Technology Works (Infographic) | Space.com (http://www.space.com/21201-star-trek-technology-explained-infographic.html)

لینک ویدیو (در اولی از دقیقه 2:03 مربوط به Warp Drive هست) :
Warp Drives & Wormholes | Space.com (http://www.space.com/9882-warp-drives-wormholes.html)
http://www.space.com/16413-star-trek-s-warp-drive-are-we-there-yet-video.html

من نتونستم هیچ معادل فارسی برای Warp Drive پیدا کنم. حتی در ویکیپدیا مطلب مربوط به این موضوع به فارسی ترجمه نشده بود. مجبور شدم واژه اختراع کنم! راندن پیچ و تابی!! در ضمن این مطلب یه کم سنگینه, ببخشید اگه ترجمش خیلی خوب نشد!
یکی از دوستان گفت که قبلا این ماشینو به اسم ماشین فضاران شنیده . من در این مورد فقط تونستم این لینک رو پیدا کنم: http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.php?f=22&t=26746

storm
07-14-2013, 11:36 AM
مطلب جالبی راجع به تعریف و مفهوم بعد پیدا کردم:
بعد رو میتونیم راستا و سو تعریف کنیم. اما نه هر راستا و سویی.هر راستایی که تعریف میکنیم(که با پیکان میشه نمایشش داد) راستای بعدی باید بر اون راستا عمود باشه.
برای مثال یک بعد میتواند یک خط راسات با دو پیکان در طرفینش باشه. که این به معنای توانایی حرکت در اون جهان یک بعدی ست.
بعد دوم یعنی باید بر این راستا عمود باشد(درست مثل محور مختصات)
و بعد سوم هم بر این دو عمود باشد.(محور ها x y z )
اما برای اضافه شدن بعد سوم وارد فضا میشیم و در این دنیایی که ما در اون زندگی میکنیم، همه ی موجودات 3 بعدی هستن
حالا مشکل با بعد چهارم هست
که درکش سخته
در واقع باید راستایی پیدا کرد که بر 3 راستای قبلی عمود باشه
اما این درحالیست که چارچوب خودمون رو همون سه بعد فرض کنیم( ی مقدار گفتنش سخته)
مثلا در 3 بعد میشه مکعب 3 بعد یکشید نه چهار بعدی .
برای 4 بعد باید وارد فضا بشیم ( یعنی صفحه ی خودمون رو از صفحه ی مختصات به فضا تغییر بدیم) و در ان جا میتوان چهار تا چوب رو بر هم عمود کرد
ما نمیتوانیم بعد چهارم داشته باشیم چون 3 بعدی هستیم.
نظریات دانشمندان هم در این راستا این طور بوده که باید در واقع این 3 بعد شناخته شده رو با زمان پیوند بزنن.

حال: نقطه : صفر بعدی
نقطه ی خط: یک بعدی
خط مربع: دو بعدی
مربع مکعب : سه بعدی
مکعب مکعب فوق: 4 بعدی!
در واقع مکعب از 6 مربع 2 بعدی تشکیل شده و وقتی بسته بشه 3 بعدی میشه
پس میشه ابعاد زیادی رو این طور تعریف کرد!

پس:
بعد چهار:هر فضایی که شخص با حرکت در جهت عمود به فضای 3 بعدی به آن برسد بعد چهارم است.

Parnia Shokri
07-15-2013, 07:15 PM
یادمه یکی از معلمامون برای توضیح بعد یه همچین چیزی گفت:
یه نقطه رو درنظر بگیرین (صفر بعدی) اگه در یه راستا حرکت کنه خط رو تشکیل میده (یک بعدی) حالا اگه این خط در راستای عمود بر خودش حرکت کنه صفحه تشکیل میشه (دو بعدی) با حرکت صفحه در راستای عمود بر خودش حجم به وجود میاد (سه بعدی) حالا با حرکت حجم در راستایی که ( فکر کنم) اونم باید عمود بر حجم باشه زمان تشکیل میشه (چهار بعدی). این قست آخرشو رو درک نمیکنم البته!!

m.Sadat
07-15-2013, 09:13 PM
یادمه یکی از معلمامون برای توضیح بعد یه همچین چیزی گفت:
یه نقطه رو درنظر بگیرین (صفر بعدی) اگه در یه راستا حرکت کنه خط رو تشکیل میده (یک بعدی) حالا اگه این خط در راستای عمود بر خودش حرکت کنه صفحه تشکیل میشه (دو بعدی) با حرکت صفحه در راستای عمود بر خودش حجم به وجود میاد (سه بعدی) حالا با حرکت حجم در راستایی که ( فکر کنم) اونم باید عمود بر حجم باشه زمان تشکیل میشه (چهار بعدی). این قست آخرشو رو درک نمیکنم البته!!
در فضای 4 بعدی یک بعد زمان تعریف میشه که یک مقدار با اون چیزی که ما از زمان میدونیم متفاوته
در فضای ما زمان به عنوان یک عنصر متلق نشون داده میشه که برای تعیین حرکت ذره به اون نیاز هست نه موقیتش ولی در فضای 4 بعدی زمان بع عنوان یکی از مولفه های دستگاه مختصات شناخته میشه و یک مولفه دیگه که اگر اشتباه نکنم زمان ویژه نام داره به عنوان زمان مطلقی که ما میشناسیم در نظر گرفته میشه در هر صورت در فضای چهار بعدی اگه بخوایم یک جسمو بررسی کنیم به 3 مولفه بیشتر نیاز نداریم و مولفه دیگری رو میشه بر حسب بقیه نوشت

m.Sadat
07-15-2013, 11:14 PM
:39: میشه بیشتر توضیح بدین؟
توی فضای 3 بعدی وقتی صحبت از زمان میکنیم که بخوایم حرکت یک جسم رو مشخص کنیم یعنی مثلا سرعتشو رو بر حسب زمان مینویسیم
این زمان توی این فضا یک کمیت مطلقه و عضو مولفه های مختصات نیست اما در فضای 4 بعدی زمان میشه یکی از مولفه های مختصات ما به طوری که به هر بردار یک مولفه 00 اضاف میشه که همون زمانه و تو این فضا یک زمان ویژه داریم که شبیه همون زمانی که توی 3 بعد داشتیم که با اون مولفه ی دستگاه مختصات فرق میکنه
کلن توضیح دادنش سخته و بیشتر زبان ریاضیه که اونو قابل فهم میکنه

smhm
07-16-2013, 09:50 AM
البته این ایده که زمان جزئی جدایی ناپذیر از فضاست و ما با واقعیتی بنام فضا-زمان روبرو هستیم، مطلب جدیدی نیست که انیشتن آن را برای اولین بار مطرح کرده باشد بلکه حکما و فیلسوفان ما هزار سال قبل از انیشتن هم چنین دیدگاهی در مورد زمان داشتند و زمان را عنصری لاینفک از جهان می دانستند.
البته انیشتن زمان را از سه بردار دیگر (طول و عرض و ارتفاع) جدا کرد و آن را بعنوان بعد چهارم در نظر گرفت. در حالیکه فلاسفه ما حتی چنین تفکیکی را هم در نظر نگرفتند.

به نظر من صرف اینکه بعد چهارم یا ابعاد بیشتر از نظر ریاضی قابل توجیه است دلیل موجهی برای پذیرش آن در عالم واقع نیست.
ما برای پذیرفتن بعد چهارم باید شاهد عینی داشته باشیم.
همانطور که بعضی دوستان اشاره کردند با جابجایی نقطه (صفر بعدی) خط بوجود می آید. و با حرکت خط در غیر راستای خود، صفحه بوجود می آید. و با حرکت صفحه در غیر درون خود، فضا بوجود می آید. حال اگه یک جسم سه بعدی در فضا بتواند از نقطه a به نقطه b بگونه ای منتقل شود که مسیر حرکت آن درون فضا نباشد، می توان گفت بعد چهارمی هم ممکن است وجود داشته باشد.
آیا چنین انتقال و جابجایی اجسام تا کنون مشاهده شده است؟

مداد رنگیهام
07-16-2013, 10:14 AM
البته این ایده که زمان جزئی جدایی ناپذیر از فضاست و ما با واقعیتی بنام فضا-زمان روبرو هستیم، مطلب جدیدی نیست که انیشتن آن را برای اولین بار مطرح کرده باشد بلکه حکما و فیلسوفان ما هزار سال قبل از انیشتن هم چنین دیدگاهی در مورد زمان داشتند و زمان را عنصری لاینفک از جهان می دانستند.
البته انیشتن زمان را از سه بردار دیگر (طول و عرض و ارتفاع) جدا کرد و آن را بعنوان بعد چهارم در نظر گرفت. در حالیکه فلاسفه ما حتی چنین تفکیکی را هم در نظر نگرفتند.

به نظر من صرف اینکه بعد چهارم یا ابعاد بیشتر از نظر ریاضی قابل توجیه است دلیل موجهی برای پذیرش آن در عالم واقع نیست.
ما برای پذیرفتن بعد چهارم باید شاهد عینی داشته باشیم.
همانطور که بعضی دوستان اشاره کردند با جابجایی نقطه (صفر بعدی) خط بوجود می آید. و با حرکت خط در غیر راستای خود، صفحه بوجود می آید. و با حرکت صفحه در غیر درون خود، فضا بوجود می آید. حال اگه یک جسم سه بعدی در فضا بتواند از نقطه a به نقطه b بگونه ای منتقل شود که مسیر حرکت آن درون فضا نباشد، می توان گفت بعد چهارمی هم ممکن است وجود داشته باشد.
آیا چنین انتقال و جابجایی اجسام تا کنون مشاهده شده است؟
ما میدونیم در فضا زمان 3 بعد مکانی و یک بعد زمانی داریم.وقتی بعد چهارم بعد مکانی نیست ما نمیتونیم انتظار جابجایی مکانی قابل شهود از جسممون در راستایی غیر از این سه بعد مکانی داشته یاشیم ولی میتونیم وجود بعد زمان که بعد چهارم هست رو جور دیگه ای توجیه کنیم:اگه شما(چون حجم دارین موجودی سه بعدی محسوب میشید) به مدت نیم ساعت در یک مکان ثابت بشینین چه اتفاقی میوفته؟آیا واقعا هیچ تغییری ایجاد نشده؟ درسته شما جابجایی فیزیکی نداشتین ولی زمان گذشته زمین نسبت به خورشید جابجا شده و خیلی تغییرات ملموس دیگه.جابجایی در بعد چهارم الزاما یک جابجایی مکانی نیست.همه ما در بافت فضا زمان داریم لحظه به لحظه جابجا میشیم حتی اگه از دید خودمون جابجایی مکانی نداشته باشیم همون طور که شما نمیتونین به نیم ساعت قبلتون برگردین این نشون میده که شما در بعد زمان جابجایی داشتین:)

و اما ابعاد بیشتر.فراموش نکنین که این ابعاد بیشتر در اندازه های کوانتومی معنا پیدا میکنن در نظریه ریسمان از ابعادی صحبت میکنیم که ریسمانهایی از جنس انرژی که سازنده ی ذرات بنیادی چون الکترون هستن در اون ابعاد ارتعاش دارن درسته وجود ابعاد بیشتر بر اساس فرمولهای ریاضی وارد فیزیک شده ولی مسئله ای که هست اینه که برای درک این موضوع ما باید وارد فضای کوانتوم بشیم باید به اندازه پلانک کوچک بشیم تا بتونیم وجود این ابعاد رو آشکار سازی کنیم مشکل اصلی اینجاست که ما هنوز به این مرحله از دانش نرسیدیم.

البته موضوع دیگه ای هم که مطرحه اینه که دستگاه مختصاتی که برای ابعاد بیشتر به کار میره دستگاه مختصات مخروط نوریه شاید مطالعه این دستگاه بتونه کمک بیشتری در درک ابعاد بیشتر بهمون بکنه که بیشتر مربوط به ریاضیاته و در این تاپیک نمی گنجه:)

smhm
07-16-2013, 11:13 AM
ما میدونیم در فضا زمان 3 بعد مکانی و یک بعد زمانی داریم.وقتی بعد سوم بعد مکانی نیست ما نمیتونیم انتظار جابجایی مکانی قابل شهود از جسممون در راستایی غیر از این سه بعد مکانی داشته یاشیم ولی میتونیم وجود بعد زمان که بعد چهارم هست رو جور دیگه ای توجیه کنیم:اگه شما(چون حجم دارین موجودی سه بعدی محسوب میشید) به مدت نیم ساعت در یک مکان ثابت بشینین چه اتفاقی میوفته؟آیا واقعا هیچ تغییری ایجاد نشده؟ درسته شما جابجایی فیزیکی نداشتین ولی زمان گذشته زمین نسبت به خورشید جابجا شده و خیلی تغییرات ملموس دیگه.جابجایی در بعد چهارم الزاما یک جابجایی مکانی نیست.همه ما در بافت فضا زمان داریم لحظه به لحظه جابجا میشیم حتی اگه از دید خودمون جابجایی مکانی نداشته باشیم همون طور که شما نمیتونین به نیم ساعت قبلتون برگردین این نشون میده که شما در بعد زمان جابجایی داشتین:)
مشکل دقیقا همینه که چرا سه بعد از یک جنس هستند اما بعد چهارم از جنس دیگر؟
از نظر ریاضی یک سیستم چهار بعدی باید تمام ابعاد آن بر حسب یک واحد و هم سنخ باهم باشد. اگر سیستم ما شامل سه بعد مکانی و یک بعد غیر مکانی باشد که دیگه یک سیستم نیست بلکه دو سیستم هست.
مگر آنکه زمان را هم بگونه ای بصورت کمیتی مکانی تعریف کنیم.
مثل همین چیزی که شما گفتید (حرکت زمین بدور خورشید، حرکت و رشد سلولها، تغییرات کوانتومی،...) و به نظر میرسد زمان چیزی نیست جز حرکت و تغییر مکانی اشیاء هر چند ممکن است در ظاهر این حرکت محسوس نباشد.

aysa
07-16-2013, 01:47 PM
مشکل دقیقا همینه که چرا سه بعد از یک جنس هستند اما بعد چهارم از جنس دیگر؟
از نظر ریاضی یک سیستم چهار بعدی باید تمام ابعاد آن بر حسب یک واحد و هم سنخ باهم باشد. اگر سیستم ما شامل سه بعد مکانی و یک بعد غیر مکانی باشد که دیگه یک سیستم نیست بلکه دو سیستم هست.
مگر آنکه زمان را هم بگونه ای بصورت کمیتی مکانی تعریف کنیم.
مثل همین چیزی که شما گفتید (حرکت زمین بدور خورشید، حرکت و رشد سلولها، تغییرات کوانتومی،...) و به نظر میرسد زمان چیزی نیست جز حرکت و تغییر مکانی اشیاء هر چند ممکن است در ظاهر این حرکت محسوس نباشد.
به نظر من براي اين كه بتونيم اين بعد رو تعريف كنيم بايداول بدونيم كه خود زمان دقيقا چيه؟
مشكل اصلي هم همينه!تعريف دقيقي براي زمان وجود نداره.در يه نوعي زمان رو فاصله ي بين دو اتفاق كه توسط دو ماده اتفاق ميوفته تعريف ميكنن.ولي من فك ميكنم اگه اين طور باشه نمي تونيم براي سرعت بالاي نور كه جرمي و ماده اي وجود نداره زمان رو تعريف كنيم.البته ميشه تو اين مورد از تبديل جرم به انرژي استفاده كنيم كه كلا آخرش هم به نتيجه اي نميرسيم.چون كلا ماهيت زمان هم تو اين مورد عوض ميشه.
توي يه تعريف ديگه ميگه زمان اون چيزيه كه ما در موردش فك ميكنيم وبراي اون چيزايي مثل ثانيه قائل ميشيم.
يه تعريف ديگه هم هست كه ميگه زمان اصلا كلا هيچ چي نيست.فقط چارچوبيه براي اين كه توش يه اتفاقي بيوفته.كه در اين مورد نميشه اندازه گيري اش كرد.
تويه يه سايت انگليسي هم ميگفت:زمان كلا يه چيزيه كه ذهن ما در حال حاضر در محدوده ي اون در حال انجام كاره وبعد يه مدتي اين به عنوان گذشته در ذهن انسان ثبت ميشه.وآينده هم زمانيه كه مغز از دركش عاجزه.اگه به اين تعريف دقت كنين ارتباطشو با توضيحات بالايي ميبينين.
كلا تعريف هاي زيادي هست.بنابر اين نميشه كه ما بتونيم اين بعد رو تشخيص بديم. به نظر من زمان ماده يا يه حركتي نيست كه بتونيم بگيم حتما بايد يه واحدي داشته باشه.ولي از اونجايي كه ميتونيم تاثيراتشو حس كنيم مجبوريم يه بعد چهارمي به اسم زمان هم بذاريم.فك كنم تنها راه درك اين بعد اينه كه تاثيراشو بفهميم.اين كلا با موضوعات ديگه متفاوته.

aryaii
07-16-2013, 01:59 PM
دلیل اینکه برای ما انسانها درک بعد چهارم که همچون سه بعد مکانی، قابل درک باشه مشکله، اینه که خود ما موجودات 3 بعدی هستیم. اگر از نظر جثه، هم اندازهء یک آمیب بودیم، که تنها در 2 بعد تحرک داره، هرگز هیچگونه تصوری از بعد سوم نداشتیم، و همچنانکه منطقیون میگن، تصور، مقدمهء تصدیق است در نتیجه با فقدان تصور، تصدیق و تشکیل یک گزارهء منطقی که فهم رو بوجود بیاره غیر ممکن میبود.
آنچیزیکه ریاضیات رو اینقدر شاخص و مهم کرده، اینه که فهم انسان رو ورای محدودیت های فیزیک بدنش میکنه، معمولا اول ریاضیات مطلبی رو عنوان کرده و بعدا در تجربه به اثبات رسیده.
به یاد داشته باشیم که فیزیک و اندازهء بدن ما، محدودیت وحشتناکی رو برای درک جهان برای ما انسانها بوجود آورده. مثلا سفتی و سختی اشیاء پیرامون ما بدلیل اینه که مولکولهای بدن ما از لحاظ آرایش الکترومغناطیسی هم اندازه یا ضعیف تر از مواد پیرامون ماست، لذا اگر هم اندازه پشه بودیم، هوای لطیف رو مانند یک ماده صلب و کشسان تصور میکردیم و آب یک جویبار رو همچون یک صفحه صلب و فلزی!

berjis93
07-16-2013, 02:13 PM
به نظر من براي اين كه بتونيم اين بعد رو تعريف كنيم بايداول بدونيم كه خود زمان دقيقا چيه؟
مشكل اصلي هم همينه!تعريف دقيقي براي زمان وجود نداره.در يه نوعي زمان رو فاصله ي بين دو اتفاق كه توسط دو ماده اتفاق ميوفته تعريف ميكنن.ولي من فك ميكنم اگه اين طور باشه نمي تونيم براي سرعت بالاي نور كه جرمي و ماده اي وجود نداره زمان رو تعريف كنيم.البته ميشه تو اين مورد از تبديل جرم به انرژي استفاده كنيم كه كلا آخرش هم به نتيجه اي نميرسيم.چون كلا ماهيت زمان هم تو اين مورد عوض ميشه.
توي يه تعريف ديگه ميگه زمان اون چيزيه كه ما در موردش فك ميكنيم وبراي اون چيزايي مثل ثانيه قائل ميشيم.
يه تعريف ديگه هم هست كه ميگه زمان اصلا كلا هيچ چي نيست.فقط چارچوبيه براي اين كه توش يه اتفاقي بيوفته.كه در اين مورد نميشه اندازه گيري اش كرد.
تويه يه سايت انگليسي هم ميگفت:زمان كلا يه چيزيه كه ذهن ما در حال حاضر در محدوده ي اون در حال انجام كاره وبعد يه مدتي اين به عنوان گذشته در ذهن انسان ثبت ميشه.وآينده هم زمانيه كه مغز از دركش عاجزه.اگه به اين تعريف دقت كنين ارتباطشو با توضيحات بالايي ميبينين.
كلا تعريف هاي زيادي هست.بنابر اين نميشه كه ما بتونيم اين بعد رو تشخيص بديم. به نظر من زمان ماده يا يه حركتي نيست كه بتونيم بگيم حتما بايد يه واحدي داشته باشه.ولي از اونجايي كه ميتونيم تاثيراتشو حس كنيم مجبوريم يه بعد چهارمي به اسم زمان هم بذاريم.فك كنم تنها راه درك اين بعد اينه كه تاثيراشو بفهميم.اين كلا با موضوعات ديگه متفاوته.
بله ایسا جان درست میگن بزرگترین مشکلی که ما با زمان داریم همین تعریف کردنشه.در واقع ما در مواجهه با زمان یه مقوله داریم که هممون به نوعی میشناسیمش ولی نمیتونیم تعریفش کنیم.
تمام تعاریفی که ایسا به نقل از سایت های دیگه اینجا اورده همشون به نوعی درستن اما چیزی که هست اینه که همه این تعاریف بازیو برای ما سخت میکنه که بخوایم یه تعریف و شناخت جامع و به درد بخور ازش داشته باشیم.
ولی فکر کنم دم دست ترین و ساده ترین تعریف ازش همونیه که اینیشتین بعد از اون همه کار کردن رو زمان ازش به دست اوردو ارائه داد.
زمان چیزیست که ساعت نشان میدهد...:advise:

m.Sadat
07-16-2013, 03:10 PM
مشکل دقیقا همینه که چرا سه بعد از یک جنس هستند اما بعد چهارم از جنس دیگر؟
از نظر ریاضی یک سیستم چهار بعدی باید تمام ابعاد آن بر حسب یک واحد و هم سنخ باهم باشد. اگر سیستم ما شامل سه بعد مکانی و یک بعد غیر مکانی باشد که دیگه یک سیستم نیست بلکه دو سیستم هست.
مگر آنکه زمان را هم بگونه ای بصورت کمیتی مکانی تعریف کنیم.
مثل همین چیزی که شما گفتید (حرکت زمین بدور خورشید، حرکت و رشد سلولها، تغییرات کوانتومی،...) و به نظر میرسد زمان چیزی نیست جز حرکت و تغییر مکانی اشیاء هر چند ممکن است در ظاهر این حرکت محسوس نباشد.
ما هنگامی که متریکو توی 4 بعد مینویسیم مولفه dt نداریم بلکه مولفه cdt داریم که ابعادش همون طوله و برای راختی c یک در نظر گرفته میشه که میشه dt خالی

narcissus flower
07-16-2013, 05:22 PM
ما هنگامی که متریکو توی 4 بعد مینویسیم مولفه dt نداریم بلکه مولفه cdt داریم که ابعادش همون طوله و برای راختی c یک در نظر گرفته میشه که میشه dt خالی

درسته که ما در متریک به این گونه مینویسیم , ولی ایا ذات زمان هم به همین سادگی تغییر میکنه؟؟بافت زمان به نظر من متفاوت از بافت مکان هست.
مگراینکه در ابعاد و کنه قضیه این دو هم سرشت باشند.وگرنه با صرف یک تغییر پارامتر فکر نکنم ماهیت تغییر کنه...

m.Sadat
07-16-2013, 05:51 PM
درسته که ما در متریک به این گونه مینویسیم , ولی ایا ذات زمان هم به همین سادگی تغییر میکنه؟؟بافت زمان به نظر من متفاوت از بافت مکان هست.
مگراینکه در ابعاد و کنه قضیه این دو هم سرشت باشند.وگرنه با صرف یک تغییر پارامتر فکر نکنم ماهیت تغییر کنه...
ولی خوب اون زمانی هم که ما میشناسیم توی چهار بعد یک مقدار تعریفش عوض میشه همون جوری که توی پست های قبلی توضیح دادم البته شما درست میگید به همین خاطره که فضای 4 بعدی رو میگن فضای 3+1 بعدی

smhm
07-17-2013, 11:16 AM
ما هنگامی که متریکو توی 4 بعد مینویسیم مولفه dt نداریم بلکه مولفه cdt داریم که ابعادش همون طوله و برای راختی c یک در نظر گرفته میشه که میشه dt خالی
این بعد چهارم را انیشتن وارد فیزیک کرده خودش هم باید توضیح بدهد. من خیلی مایلم دیدگاه انیشتن را در مورد زمان بدانم و اینکه چرا زمان را باید بعنوان بعدی مستقل از ابعاد سه گانه در نظر گرفت؟

من با نظر شما موافقم که بعد چهارم هم باید همانند سه بعد دیگر مکانی باشد.
فقط یک مسئله باقی می ماند:
اگر فضا واقعیتی چهاربعدی است، لازمه این امر آن است که یک جسم بتواند در نقطه a ناپدید شود و در نقطه b ظاهر شود. یعنی بدون اینکه مسیری را در ابعاد سه گانه طی کند فقط از طریق بعد چهارم این جابجایی صورت پذیرد. آیا چنین انتقالی تا بحال مشاهده شده است؟
درست مانند این است که یک نقطه درون صفحه بالا رود و در جایی دیگر از صفحه فرود آید. از دید ناظران دو بعدی روی صفحه این واقعه دقیقا غیب شدن از یک نقطه و ظاهر شدن در نقطه ای دیگر است چون آنها حرکت فضایی جسم را نمی توانند مشاهده کنند.

مداد رنگیهام
07-17-2013, 11:56 AM
اگر فضا واقعیتی چهاربعدی است، لازمه این امر آن است که یک جسم بتواند در نقطه a ناپدید شود و در نقطه b ظاهر شود. یعنی بدون اینکه مسیری را در ابعاد سه گانه طی کند فقط از طریق بعد چهارم این جابجایی صورت پذیرد. آیا چنین انتقالی تا بحال مشاهده شده است؟
.
شما به "طی الارض" اعتقاد دارین؟!
این دقیقا اتفاقیه که در"طی الارض"میوفته که فرد در زمانی کمتر از یک لحظه مسافت خیلی زیادی رو طی میکنه سرعتی فراتر از سرعت نور که توجیهش بدون در نظر گرفتن جابجایی در بعدی فرای ابعاد مکانی شناخته شده امکان پذیر نیست...
(در قرآن در آیات 38 تا 40 سوره نمل به طی الارض اشاره شده است)

berjis93
07-17-2013, 12:57 PM
من فکر میکنم طی الارض همون حرکت با سرعت نوره.چراکه وتی با سرعت نور حرکت میکنی تو کسری از ثانیه به هر جای زمین که خواستی میتونی بری و فکر نمیکنم به ابعاد دیگه عالم ربطی داشته باشه

مداد رنگیهام
07-17-2013, 02:18 PM
من فکر میکنم طی الارض همون حرکت با سرعت نوره.چراکه وتی با سرعت نور حرکت میکنی تو کسری از ثانیه به هر جای زمین که خواستی میتونی بری و فکر نمیکنم به ابعاد دیگه عالم ربطی داشته باشه
تعریف طی الارض با چیزی که شما فکر میکنین متفاوته:طیّ الارض در برخی مکاتب عرفان از جمله در تصوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B5%D9%88%D9%81) و کابالا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7) به نوعی حرکت انتقالی گفته می‌شود که در آن فاعل با اتکا به اراده خویش بدون حرکت در مکان منتقل می‌شود.
لغت نامه دهخدا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%BA%D8%AA_%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%AF %D9%87%D8%AE%D8%AF%D8%A7) در تشریح طی الارض می‌نویسد:نوعی کرامت که بجای گام برداشتن و رفتن، زمین در زیر پای آدمی بتندی پیچیده شود و او به مقصد خویش هر چند دور باشد در مدتی بسیار کم رسد

برای مطالعه بیشتر در مورد تعریف طی الارض به این لینک مراجعه کنیدhttp://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%B 6

واما اگر بخوایم یک مثال دیگری برای حرکت جسم در بعدی فرای بعد مکان بیاریم میتونیم به معراج پیامبر(ص) اشاره کنیم آیه یک سوره اسراء سندی برای معراج پیامبر هست.

یکی از این حدیث‌ها حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می‌کند که: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی
می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی
باز می‌گردند مشاهده می‌کنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال
ریختن روی زمین است».



و از طرفی طبق روایات,پیامبر در شب معراج نماز مغرب و عشا و نماز صبح رو در خانه ام هانی خوندن زمان سفر چند ساعت بیشتر نبوده اگر بخوایم بگیم که حضرت با سرعت نور حرکت کردن مگه در چند ساعت نوری چه مصافتیو میشه طی کرد؟بنابر این معراج با جرکت با سرعت نور قابل توضیح نیست از طرفی ذکر شده:

آنگاه پيغمبر فرمود كه يا جبرئيل از آنجا تا قاب قوسين اَو اَدنا چند هزار سال راه باشد؟ جبرئيل عرض كرد يا رسول الله از اين جا تا آسمان اوّل«3500»سال راه است كه از بالاي آسمان هفتم تا پاي عرش مجيد دوازده حجاب است از اين حجاب تا حجاب ديگر «500» سال راه باشد. و از 12 حجاب گذشتن تا زمين «9500»سال راه باشد. حضرت حق سبحانه و تعالي امشب ترا خواهد بردن، پيغمبر فرمود كه يا اخي جبرئيل به چند سال آن جا رويم و باز آئيم ؟ جبرئيل گفت: همين ساعت آن جا رفته و باز آئيم.


برای مطالعه بیشتر به لینکهای زیر مراجعه کنید:)
http://www.al-falah.ir/portal/?pageID=400
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%AC
http://www.merajpayambar.blogfa.com/
http://0123456789.blogfa.com/

hadiparhoon
07-17-2013, 02:26 PM
خب نگاه کنید این بیگ بنگ یک نظریه است که با توجه به انبساط عالم هستی نمیشه اون رو رد کرد.این نظریه هم چیزی نیست که نتیجه فکر من وشما باشه این اندیشه میلیون ها متفکر و دانشمند از اول خلقت انسان تا بحال است و این چیزی است که ما فکر میکنیم در مورد جهان میدونیم

aysa
07-17-2013, 02:27 PM
دوستان در قرآن مطالب گوناگوني در اين مورد گفته شده.ولي از اونجايي كه راه علم با اثباته بهتره اين موضوعات رو اين جا بي خيال شيم.:)
در هر علمي يك لغت ميتونه معاني مختلفي داشته باشه.يه همچين تاپيكي داشتيم كه موضوعاتي كه تو قرآن هست رو مينوشتن. بهتره اونجا بنويسين
نقل قول از مدادرنگيهام(در صورت لزوم اين پيام حذف شود.مرسي)
الان به نظرم بهتره در مورد اين كه ماهيت زمان چيه بحث كنيم:)

smhm
07-18-2013, 11:53 AM
من فکر میکنم انیشتن هم به موضوع طی الارض و معراج آسمانی پیامبر(ص) برخورد داشته و همین موضوع باعث شده که به ایده وجود بعد چهارم فکر کنه.

مداد رنگیهام
07-18-2013, 12:30 PM
من فکر میکنم انیشتن هم به موضوع طی الارض و معراج آسمانی پیامبر(ص) برخورد داشته و همین موضوع باعث شده که به ایده وجود بعد چهارم فکر کنه.


آلبرت اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند
این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه)وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی (فوت1371ش) ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.

یکی از این حدیث‌ها حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می‌کند که: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی
باز می‌گردند مشاهده می‌کنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است».

اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه «نسبیت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می‌نویسد...
بقیشو در پست نظریه انشتین و اسلام این وبلاگ بخونین...http://0123456789.blogfa.com/

خوب حالا که مشکل حل شد میتونیم به ماهیت زمان بپردازیم...بسم الله:)

Ehsan
07-18-2013, 01:05 PM
لطفا از این نقلهای نا معتبر استفاده نکنید و بهشون استناد نکنید!

این شایعات (نامه نگاری های بین اینشتین و آیت الله بروجردی) به هیچ وجه مستند نیستند و فقط از سوی عده ای شیاد ساخته شدند.

در هر صورت به عنوان یک آدم علمی، استناد به گذاره های غیر قابل آزمایش دینی مورد قبول نیست و به عنوان ِ یک مسلمان، بنده نیازی ندارم که عقیده ام به تایید اینشتین رسیده باشه تا ایمانم بهش قویتر بشه، عقیده ای که با نقلی قویتر بشه با نقلی دیگه از بین میره!

تاریخ نسبیت کاملا نگاشته و مدون شده و همه می دونن که اینشتین از کجا به ایده ی نسبیت همزمانی رسیده و در این نقلهای تاریخی هیچ صحبتی از اسلام یا معراج به میان نمیاد.

مداد رنگیهام
07-18-2013, 01:27 PM
اگر پستهای قبلو خونده باشید جریان از جایی شروع شد که دوستمون یک مثال عینی و قابل شهود که در اون جابجایی که نشون بده بعد زمانی وجود داره خواستن و نوع خاصی از حرکتو بیان کردن که در اون فرد بتونه در نقطه a غیب بشه و در نقطه b ظاهر بشه,حرکتی در بعد زمان بدون جابجایی در بعد مکان...گفتن آیا قبلا یه همچین حرکتی دیده شده یا نه که من معراج و طی الارض به ذهنم رسید و مطرحش کردم و برای هر دو مورد هم از قرآن آیاتیو روایت کردم.(البته شاید واقعا سازو کار طی الارض چیزی فرای زمان بعد چهارم و علمی که ما الان داریم باشه خدا داند...)

و اما در مورد پست قبلیم این بیانیه در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی موجوده مینوتین متن کاملشو بخونین:http://broujerdi.org/content/view/27/1/
اینکه باورش کنین یا نکنید با خودتونه و به من یا کس دیگه ای ارتباط پیدا نمی کنه!:)
و اینکه سوء تفاهم نشه... من اصلا نمی خواستم ایمان کسیو قوی کنم یا اینکه بگم انشتین از کجا به نسبیت رسیده اگر پستای قبلو یک بار دیگه بخونین شاید بهتر متوجه بشین!:)
منظورتون دقیقا از" استناد به گذاره های غیر قابل آزمایش دینی" نفهمیدم؟

Mostafa
07-18-2013, 02:24 PM
سلام

خانم مداد رنگیهام ؛ آیا منبع لاتینی برای مطالبی که ذکر کردید در اختیار دارید ؟

همانطور که این مطلب در سایت منتصب به آیه اله بروجردی درج شده است ، لابد در وب سایت ها و مراکزی که اسناد معتبر و رسمی مربوط به اینشتین را هم نگهداری می کنند

باید نسخه ای از آن موجود باشد و اشاراتی به آن شده باشد .

چون به هر حال از آنجا که ما سابقه خیلی زیادی در تحریف حقایق به نفع خودمان ( و در جهت افزایش توجه عمومی به دین ) داریم ، بسیار محتمل است که نوشته های

سایت مذکور زایده ذهن خلاق یک آدم باشد !

درست مثل مهمانی معروفی که انشتین و فرمی و گودل و .... همه عید دیدنی رفته بودند خانه مرحوم دکتر حسابی و با هم ماست خیار خوردند و گرگم به هوا بازی کرده اند ! :))

( نقل به مضمون از تخیلات ایرج حسابی !!! )

اما کم مانده که این تخیلات به کتاب های درسی هم راه پیدا کند

لذا پیشنهاد میکنم برای تحقیق در مورد صحت این موضوع از منبعی بجز سایت منصوب به آیت اله بروجردی که قاعدتآ توسط هواداران و مریدان ایشان تهیه می شود ، اقدام بفرمایید

موفق باشید :)

Ehsan
07-18-2013, 02:57 PM
......

منظورتون دقیقا از" استناد به گذاره های غیر قابل آزمایش دینی" نفهمیدم؟

منظورم اینه که روایت های دینی به درد ِ فیزیک نمی‌خوره! چرا؟ عرض می‌کنم:

دو اتفاق رو در نظر بگیرید:

1.روشن شدن ِ یک لامپ رشته ای
2.معراج حضرت پیامبر(ص)

دیدگاه فیزیک و سوالاتی که پرسیده میشه:

1: این لامپ چه طور روشن شده؟ چه انرژی و با چه ساز و کاری روشنش کرده؟ موقع روشن شدن لامپ مشاهده میشه که دما افزایش پیدا می کنه، چرا؟ تابش چه طیفی داره؟ و......

این سوالات با آزمایش و تئوری‌های فیزیکی جواب داده میشن.

2: معراج با جسم پیامبر رخ داده یا با روح؟ آیا اگر با جسم بوده پیامبر به کجا رفته؟ در چه جهتی از آسمان و با چه سرعتی؟ ملوکولهای جو در راه پیامبر در خروج از جو چه طور کنار زده شدن؟ آیا در قضیه ی جاری شدن ِ آب از کاسه، زمان کاملا ایستاده یا فقط خیلی خیلی کند شده؟ و......

این سوالات هیچ جواب فیزیکی قطعی نداره، پس این پدیده از حوزه ی بررسی علمی خارجه پس نتیجه گیری در موارد ِ علمی از این موضوعات غیر علمی کار ِ ناپسند و خطرناکی محسوب میشه.

واضحه که قصد من تشکیک در این قضیه نیست، من هم مسلمانم و نماز می‌خونم و روزه می‌گیرم، اما بحثم اینه که علم دایره ی محدودی داره که نباید همه چیز رو واردش کرد، بعضا علم ظرفیت چنین چیزهایی رو نداره.

از این گذشته قوانین فروم اجازه ی بحث‌های مذهبی رو گرفته :)
ــــــــــــــــ
بحثهای راجع به اینشتین هم راجع به این نبود که شما به چه هدفی این بحث رو شروع کردید، راجع به اینه که این نقل های غلط رو وارد جامعه نکنید. (این نقلها بلاشک غلط هستند، با توجه به اختلاف زمانی آیت الله بروجردی (ره) با الان، می تونم بگم اون سایت ربطی به این بزرگوار نداره و نمیشه به اعتبار این عالم منصوبش کرد.

berjis93
07-18-2013, 03:09 PM
بله کلا درست نیست که مباحث دینی رو با مباحث علمی یک جا قرار بدیم و با هم یه جورایی بخوایم مطابقتشون بدیم.چون ممکنه در اینده بلایی که سر کلیسا و مسیحیت اومد سر اسلامم بیاد.ودر کل این تفکر که دینو علم رو بخوایم اورلب کنیم تفکر خطرناکیه...

مداد رنگیهام
07-18-2013, 04:41 PM
دوستان توجه کنید که من یک بحث دینیو اینجا راه ننداختم فقط یک جابجایی خاص (طی الارض) رو بهش اشاره کردم همین.اگر دنبال منبع به زبان دیگه میگردین این عبارتو سرچ کنین:
Die Erklärung - von: Albert Einstein – 1954 borujerdi
نمیخوام بحث کشدار بشه پاسخ هر کس رو در پروفایلش میدم!:)

مداد رنگیهام
07-19-2013, 11:11 AM
حق با شماست :) کار من درست نبود نباید نسنجیده بیانیه ای رو تو فروم میذاشتم که اعتبارش ثابت نشده و نباید مثالیو مطرح میکردم که یک جنبش جنبه دینی و مذهبیه...ببخشید
آقای امام هر کدوم از پستای قبلیمو که صلاح میدونین پاک کنین لطفا بازم عذر می خوام.

smhm
07-20-2013, 09:46 AM
یکبار دیگه پست بنده را بخوانید:


من فکر میکنم انیشتن هم به موضوع طی الارض و معراج آسمانی پیامبر(ص) برخورد داشته و همین موضوع باعث شده که به ایده وجود بعد چهارم فکر کنه.

من نگفتم در اسلام دقیقا قانون نسبت و بعد چهارم با تمام جزئیاتش بیان شده. من فقط گفتم آنچه که در این گونه آیات و روایات آمده بطور کلی می تونه یک جرقه اولیه در ذهن یک دانشمند ایجاد کنه (یک ایده خام اولیه).
و این موضوع تازه ای نیست. کم نبودند دانشمندانی که حتی با یک خواب جرقه ای در ذهنشون ایجاد شده یا مثلا با یک گفتگوی ساده با یک فرد عادی یا مثلا با دیدن یک نقاشی و...
این جرقه اولیه هیچ ارتباطی با علم نداره حتی با دین و مذهب هم ربط نداره می تونه یک اتفاق مذهبی باشه یا نباشه هر چیزی ممکنه باشه. همینطور که یک خواب میتونه این جرقه را ایجاد کنه، یک حکایت دینی هم می تونه چنین جرقه ای را ایجاد کنه. همین.

اما در مورد انیشتن همه می دونند که او یک فرد کاملا مذهبی بود. آنقدر تحت تأثیر باورهای مذهبی بود که حتی اصل کیهانشناسی خود را بر اساس همین باورهای مذهبی خود مطرح کرد. (هرچند بعدها آن را اشتباه علمی خود قلمداد کرد اما امروزه همین اصل بار دیگر در محافل علمی بعنوان انرژی تاریک دوباره مطرح شده است). همین موضوع طی الارض در تورات نیز آمده است. فقط کافی است یک دانشمند یهودی آن را باور داشته باشد.


تاریخ نسبیت کاملا نگاشته و مدون شده و همه می دونن که اینشتین از کجا به ایده ی نسبیت همزمانی رسیده و در این نقلهای تاریخی هیچ صحبتی از اسلام یا معراج به میان نمیاد.
لطفا یک کمی در مورد تاریخچه نسبیت توضیح دهید. می خواهم بدونم این جرقه اولیه از کجا به ذهن انیشتن رسید؟ چه چیز باعث شد که فکر کنه یک بعد چهارمی هم باید وجود داشته باشه؟



خانم مداد رنگیهام ؛ آیا منبع لاتینی برای مطالبی که ذکر کردید در اختیار دارید ؟
همانطور که این مطلب در سایت منتصب به آیه اله بروجردی درج شده است ، لابد در وب سایت ها و مراکزی که اسناد معتبر و رسمی مربوط به اینشتین را هم نگهداری می کنند باید نسخه ای از آن موجود باشد و اشاراتی به آن شده باشد.
من کار ندارم که مطالب سایت مذکور درسته یا درست نیست اصلا اهمیتی هم واسم نداره. اما از مفهوم جمله « نامه محرمانه به آیت الله بروجردی» بطور منطقی این را میشه برداشت کرد که این متن فقط در اسناد دفتر آیت الله باید موجود باشه نه در اسناد لاتینی و دیگر منابع خارجی.

narcissus flower
07-23-2013, 11:30 PM
یه چند روز ما نبودیم , چه غوغایی به پا شده!!! :دی

قصد دوباره پیش کشیدن موضوعات گذشته رو ندارم, جهت بستن موضوع میگم. همون طور که قبلا هم در تاپیک های دیگه گفتم, لطفا از مثال هایی که رگه ی دینی دارند استفاده نفرمایید.چرا؟؟

یک آن فکر کنید یکی از این قوانین نقض بشوند , فکر کردید چه اتفاقی در کنارش برای دینمون رخ میده؟؟همین جوری افراد مخالف دارند دینمون رو سلاخی میکنند , پس بهتره قداست دین رو با این امور از بین نبرید.

فیزیک برداشت ما از طبیعت هست و کاملا در لایه ای از اشتباه قرار داره

در حالیکه ما طبق عقاید دینیمون , انچه که در مورد بزرگان دین در کتب معتبر وجود داره رو قبول داریم, حتی اگر به نظر عجیب باشه.چون اتفاقا اینجا مشکل و محدودیت ما در درک اونها هست .

پس لزومی نداره که همش بخواییم یه پلی بین شون ایجاد کنیم. نه اینکه نباشه, بلکه ایا علم کامل رو داریم؟ایا داریم پل رو درست میسازیم؟؟

نکته ی اخر , دیگه این بحث ادامه پیدا نمیکنه!!!بگو خب :دی

پست های قبلی هم باقی میمونه وپاک نمیشه :)

Ehsan
07-31-2013, 03:59 PM
لطفا یک کمی در مورد تاریخچه نسبیت توضیح دهید. می خواهم بدونم این جرقه اولیه از کجا به ذهن انیشتن رسید؟ چه چیز باعث شد که فکر کنه یک بعد چهارمی هم باید وجود داشته باشه؟


در واقع توی مقالات اولیه اشاره ای به بُعد چهارم بودن ِ زمان نشده.

توی متون اولیه و استدلالات ابتدایی اینشتین، بحث بیشتر بر سر ناوردایی قوانین فیزیکی از جمله ثابت سرعت نور بوده که نتیجه ی این قوانین رها کردن ِ تصور ِ «زمان ِ اسکالر» و جایگزینی «زمان ِ شخصی» به جای اون بود (یا بحث ِ معادل: نسبی بودن ِ همزمانی) که تا اینجا هیچ صحبتی از بعد ِچهارم نشده.

تا جایی که به فیزیک مربوط میشه زمان همیشه به عنوان ِ مختصه ی چهارم برای تعیین رویدادها به کار گرفته میشد اما وقتی از زمان به عنوان مختصه ی چهارم ِ جدایی ناپذیر از مکان (یا به صورت ِ بُعد ِ مکانی) در متون فیزیکی ظاهر میشه که ریاضی‌دانان و دانشمندان سعی می‌کنند تا نظریه ی اینشتین رو توسعه بدند و مدون و تر تمیزش بکنند.

در واقع دیده شد که اگر در تبدیلات لورنتس به جای t کمیت x0=ct رو قرار بدند معادلات متقارنی به دست میاد و وقتی x0 رو به عنوان مختصه ی طولی چهارم (در واقع صفرم!) به سه مختصه ی دیگه پیوند دادند مشاهده کردند که اصلوب ِ ریاضی بسیار زیبایی برای معادلات نسبیت خاص به دست میاد و اونها خیلی قاعده مندتر میشن و دیگه خبری از تبدیلات ِ بد فرم ِ لورنتس دیده نمیشه و این کار بیشتر مربوط به توسعه دهنده های نسبیت بود تا خود ِ اینشتین. تنها اظهار نظرهای اولیه ی اینشتین راجع به زمان، بیشتر به شخصی بودن ِ زمان و نسبیت ِ همزمانی تاکید داره تا بُعد بودن ِ اون.

اوج ِ این توسعه ها 15 سال بعد در نسبیت عام خودش رو نشون داد و اونجا بیشتر این چهره از زمان دیده شد که البته اون موقع این ایده های اولیه راجع به بُعد بودن ِ زمان مطرح شده بود.

(یه تاریخچه ی مختصری از رشد نسبیت در تاپیک فیزیک جدید در تالار غیر تخصصی نگاشته شده :) )

محمد فتحی
11-27-2014, 12:05 AM
سلام و یک سوال.
اصلا چرا یک مفهومی به نام زمان مجازی به فضا زمان اضافه شد.مگه فضازمان تنها چه نقصی داشتند؟

azarjjj
06-30-2015, 01:07 AM
اگر پستهای قبلو خونده باشید جریان از جایی شروع شد که دوستمون یک مثال عینی و قابل شهود که در اون جابجایی که نشون بده بعد زمانی وجود داره خواستن و نوع خاصی از حرکتو بیان کردن که در اون فرد بتونه در نقطه a غیب بشه و در نقطه b ظاهر بشه,حرکتی در بعد زمان بدون جابجایی در بعد مکان...گفتن آیا قبلا یه همچین حرکتی دیده شده یا نه که من معراج و طی الارض به ذهنم رسید و مطرحش کردم و برای هر دو مورد هم از قرآن آیاتیو روایت کردم.(البته شاید واقعا سازو کار طی الارض چیزی فرای زمان بعد چهارم و علمی که ما الان داریم باشه خدا داند...)

و اما در مورد پست قبلیم این بیانیه در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی موجوده مینوتین متن کاملشو بخونین:http://broujerdi.org/content/view/27/1/
اینکه باورش کنین یا نکنید با خودتونه و به من یا کس دیگه ای ارتباط پیدا نمی کنه!:)
و اینکه سوء تفاهم نشه... من اصلا نمی خواستم ایمان کسیو قوی کنم یا اینکه بگم انشتین از کجا به نسبیت رسیده اگر پستای قبلو یک بار دیگه بخونین شاید بهتر متوجه بشین!:)
منظورتون دقیقا از" استناد به گذاره های غیر قابل آزمایش دینی" نفهمیدم؟



در نسبیت خاص انیشتین میگه زمانی یک جسم با سرعتی معادل سرعت نور یا سرعتی در این حدود حرکت کنه گذر زمان برایش کند یا کاملا صفر میشه پس زمانی پیامبر (ص)به معراج رفته با سرعتی بالا در حد نور هم اگر حرکت کرده باشه و در آسمان ها سیر کرده باشه او گذر زمان رو احساس نکرده در صورتی که این زمان روی زمین و برای ظرف آب در حال گذشتن بوده و اینکه ظرف آب هنوز مثل قبل بوده که در واقع نسبیت رو نقض میکنه.

CosMos Beta
01-05-2017, 08:09 PM
سلام دوستان
فضا سه بعدیست و زمان یک بعدیست که با هم میشن چهار بعد
اما در بعضی از مقاله ها از دانشمندان بزرگ گفته شده جهان احتمالا 11 بعدی باشه و باید برای تشخیص این مورد ذرات رو با میکروسکوپهای فوق العاده قوی مطالعه کرد ؟!؟!
این ذرات رو از کجا باید زیر میکروسکوپ قرار داد؟؟؟؟ و اینکه واقعا جهان یازده بعدی چگونه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همچنین گفته شده سیاه چاله تمام قوانین فیزیک رو نقض میکنه و فضا و زمان رو در هم میپیچونه و همه چی در نهایت در آن نابود میشه ؟؟؟ آیا این تصور درستیه؟؟؟؟؟ آیا واقعا سیاهچاله یک شکاف بین دو جهانه؟؟؟ آیا زمان در سیاه چاله معنایی نداره؟؟؟

Ehsan
01-06-2017, 11:57 PM
سلام دوستان
فضا سه بعدیست و زمان یک بعدیست که با هم میشن چهار بعد
اما در بعضی از مقاله ها از دانشمندان بزرگ گفته شده جهان احتمالا 11 بعدی باشه و باید برای تشخیص این مورد ذرات رو با میکروسکوپهای فوق العاده قوی مطالعه کرد ؟!؟!
این ذرات رو از کجا باید زیر میکروسکوپ قرار داد؟؟؟؟ و اینکه واقعا جهان یازده بعدی چگونه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نظریه ریسمان (که فعلا فقط یک پیشنهاد نظری هستش با کلی طرفدار و کلی انگیزه برای طرفداری) پیشنهاد میکنه که ریزترین ساختارهای عالم نه ذرات بدون بعد بلکه ریسمانهای یک بعدی هستند و با تحریک شدن این ریسمانها ذرات معمولی (الکترونها، فوتونها و ....) ساخته میشه اما اونها ضمن تحقیقاتشون برای این پیشنهاد دریافتند که برای داشتن نظریه ریسمان سازگار ما باید جهان دست کم 11 بُعدی داشته باشیم که ممکنه بعضی از این ابعاد فشرده باشن و دیده نشن.

این پیشنهاد کاملا نظری هستش اما برای این که اثرات قابل اندازه گیری این پیشنهاد نظری رو ببینید مجبورید به شتابدهنده های بسیار بسیار قوی تر از شتابدهنده های امروزی ذرات برید. (اصولا میکروسکوب اینجا کاربردی نداره!)



همچنین گفته شده سیاه چاله تمام قوانین فیزیک رو نقض میکنه و فضا و زمان رو در هم میپیچونه و همه چی در نهایت در آن نابود میشه ؟؟؟ آیا این تصور درستیه؟؟؟؟؟ آیا واقعا سیاهچاله یک شکاف بین دو جهانه؟؟؟ آیا زمان در سیاه چاله معنایی نداره؟؟؟


سیاه چاله از دل فیزیک بیرون اومده (قبل از مشاهده) و فیزیکی رو نقض نمی کنه، زمان هم درون سیاه چاله نابود یا تمام نمیشه. در نظریه نسبیت زمان یه موجود وابسته به دستگاه مختصات هستش و اصولا فرق زیادی با مکان نداره درست همون طور که شما برای فضای سه بعدی می تونید انواع و اقسام پارامترهای مکان به کار ببرید (طول، زاویه، شعاع و ....) برای زمان هم میشه پارامتربندی های متفاوتی داشت، اتفاقی که در سیاهچاله می افته اینه که

1.پارامتربندی عادی زمان که ما بهش عادت داریم دیگه جواب نمیده برای حل این مشکل پارامتر بندی جدیدی معرفی میکنند که مثل فهم عادی پارامتر زمان نیوتونی نیست اما درون افق رویداد کار میکنه و خراب نمیشه

2. یکی از درگیریهایی که با سیاهچاله دارند اینه که سیاهچاله درون خودش تکینگی داره، یعنی یک نقطه با چگالی بینهایت که اتفاقا انحنای بی نهایت هم ایجاد میکنه و این انحنای بینهایت باعث میشه ذراتی که به اون نقطه برسن دیگه معلوم نباشه چه اتفاقی براشون می افته، دانشمندان معتقدند این اشکال از فهم نادرست گرانش ناشی میشه یعنی نسبیت عام گرچه نظریه زیبا و موفقی هستنش اما چارچوب ریاضی اون مشکل داره و نمیشه فضا-زمان رو یک خمینه تصور کرد، مشکل از سیاه چاله نیست، مشکل از نظریه گرانشیه که داریم

CosMos Beta
01-10-2017, 02:04 AM
سلام
یک سوال : فیزیکدانان میگویند اگه مثلا از طریق کرم چاله ب عالم های دیگه سفر کنیم مثل رفتن ب یک کهکشان دیگه ممکنه زمان طوری باشه که اگه یک فضانورد یک روز در اونجا باشه یکسال زمینی بگذره؟!؟!
مثلا اگه سیاره ای باشه و در اون سیاره حیات وجود داشته باشه و فضانورد قصد کنه که یک سال بمونه به سال زمینی میشه 365 سال؟؟؟؟

و اینکه نظریه دیگه ای هم هست که میگن ممکنه در اون سیاره زمان خیلی خیلی کند باشه و هر یک ساعتش برابر هفت سال زمینی بگذره؟؟؟؟؟

از طریق چه محاسباتی در عالم فیزیک ب همچین نتیجه ای میرسن و در غالب نظریه بیان میکنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا واقعا همچین زمانی در بخشهای کیهان وجود داره که با هم متفاوت باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

CosMos Beta
01-10-2017, 01:41 PM
سلام
من در منبعی یک سری اطلاعات خوندم اما سوالاتی برام پیش آمد و بخاطر اینکه سوالاتم رو واضحتر بیان کنم اطلاعاتی رو که مطالعه کردم در اینجا بیان میکنم :

آنگونه که نظریه‌ی نسبیت اینشتین می‌گوید سیاه‌چاله‌ها نقاطی از فضا هستند که تکینگی آن‌ها در بالاترین حد بوده و حتی قوانین فیزیک نیز در آن‌ها می‌شکند. این نقاط عجیب تنها کاندیدا برای دهانه‌ی ورودی کرم‌چاله‌ها هستند. نظریه‌ی جدیدی با نام گرانش کوانتومی حلقوی یا lqg برای اولین بار به عنوان روشی برای ادغام قوانین مکانیک کوانتوم و نسبیت عام مطرح شده است. طبق این نظریه در یک سیاه‌چاله با جمع شدن مواد و ریختن آن‌ها در گرانش قوی، فضا از طریقی دیگر باز می‌شود، به عنوان مثال اگر شما درون یک سیاه‌چاله سقوط کنید، طبق نظریه‌ی نسبیت عام، درون چاهی عمیق سقوط کرده‌اید اما به جای آنکه به ته چاه برخورد کنید در فضایی بسیار کوچک فشرده می‌شوید. در حقیقت شما به ته چاه سقوط نمی‌کنید اما تکینگی شما زیاد می‌شود تا بی‌نهایت. در اینجا افزایش تکینگی در نقش سقوط به ته چاه عمل می‌کند اما در نظریه‌ی lqg با سقوط شما به درون سیاه‌چاله و نزدیک شدن به مرکز آن، گرانش به جای افزایش، کاهش خواهد یافت و همانگونه که شما از طریق سیاه‌چاله بلعیده شدید از جایی دیگر به فضا-زمان پرتاب می‌شوید. شاید سیاه‌چاله‌ها تونل‌هایی به نقاط دیگر فضا زمان باشند اما به کجا؟ جالب اینکه نظریه‌ی lqg به عنوان رقیبی برای نظریه‌ی انفجار بزرگ یا مهبانگ مطرح می‌شود. طبق این نظریه دنیا نه از انفجار یک نقطه با چگالی بی‌نهایت ایجاد شده بلکه جهانی دیگر از بعدی دیگر در تونلی فرو ریخته و در این بعد جهان ما را به وجود آورده است. شواهد کافی برای اثبات این نظریه وجود ندارد اما دانشمندان در تلاش برای یافتن حلقه‌های ناشناخته‌ی این نظریه‌ی زیبا هستند.

اما سوال؟؟؟؟؟؟؟
چگونه میشه تصور کرد که یک جهان با این همه وسعت در یک تونل بریزه و جهان ما رو تشکیل بده؟؟؟؟

با اینکه پستهای زیادی رو خوندم اما باز هم برام سواله که چطور میشه مثلا اگه از زمین تا کهکشان اندرومدا 2200000 سال نوری راه هست ما ظرف مثلا چند دقیقه وارد کهکشان اندرومدا بشیم؟؟؟؟ در صورتی که از طریق کرم چاله نیازی نیست که سفینه با سرعت نور حرکت کنه و با همون سرعت خودش هم کفایت میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در این فضای خالی چه اتفاقی میفته که یک شیئ از طریق سیاه چاله و بعدش کرم چاله وارد جهان دیگری میشه بدون اینکه ما ببینیم ؟؟؟؟؟؟؟

چگونه با قوانین فیزیک میشه این اعمال رو محاسبه کرد؟؟؟؟

از طرفی گفته شده سیاه چاله قوانین فیزیک رو شکسته و از طرفی هم گفته شده مشکل از قوانین فیزیک نیست بلکه سیاه چاله از دل فیزیک بیرون اومده و مشکل از قوانین جاذبه ای هست که بکار میبریم ؟؟؟؟؟؟؟

چطور میشه مشکل جاذبه رو برطرف کرد و چگونه و طبق چه محاسباتی فیزیکدانان میگویند احتمالا قطر دهانه کرم چاله ممکنه بین ده سانت تا 33 سانتیمتر باشه و هر چی که به درون سیاه چاله می ریزه طبق قانون lqg از یک لانه کرمی شکل به جهان دیگه ای راه پیدا میکنه؟؟؟؟؟؟؟