PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نظریه ی ریسمان ها



narcissus flower
07-13-2013, 12:32 PM
سلام
باز هم یک تاپیک جذاب دیگه :دی

همه ی ما میدونیم که فیزیک همواره دنبال راهی بوده تا بتونه طبیعت رو با تمام زیبایی هاو البته پیچیدگی هاش تشریح کنه . و از طرفی جهان رو به یک اصل و منشا نسبت بده و بگه که همه ی دنیا از یک منبع سرچشمه میگیره , برای درک بنیاد جهان نظریه های گوناگونی مطرح شده که یکی از جالب ترین اینا نظریه ی ریسمان هست...



http://up.avastarco.com/images/em563lqljmnyxrp4omth.jpg



برخی دوستان در تاپیک های دیگه راه حل بعضی مشکلات رو نظریه ی ریسمان بیان کردند و اونجایی که میدونم همه مشتاق هستیدو اماده ی همفکری تصمیم گرفتم با کمک هم این نظریه رو نقد و بررسی کنیم.



فقط خواهش میکنم,نظمی رو پیش رو بگیرید و رعایت بفرمایید
از زدن پست های خیلی طولانی پرهیز کنید...
کپی پیست نکنید.بلکه برداشتتون رو از انچه خوندید بیان بفرمایید...

ممنون :)


موضوعات مورد بررسی
تاریخچه ی نظریه

انواع نظریه ی ریسمان(انواع گوناگونی وجود داره)

{type I

heterotic O (32
heterotic E یا E8*E8 theory

type IIA

type IIB
}

خود ریسمان چیه؟ (که خب تاحدودی مطرح کردیدولی بیشتر ...)

ابزار الات لازم برای ریسمان(در چه محیطی هست, د-وسته....)

دوگانگی

بررسی ذرات ومیدان به کمک ریسمان

ریسمان و گرانش

نظریه ی ام

ایا این نظریه قابل ازمایش هست؟چرا؟

narcissus flower
07-13-2013, 12:44 PM
خب برای مقدمه من یک مختصری عرض میکنم....


خب اصلا ریسمان ها چی هستند؟؟طبابی که باهاش بازی میکنیم یا حتی لباس روش پهن میکنیم هم ریسمان محسوب میشه , اما ایا جهان ما از اینا ساخته شده؟

قطعا نه .پس نظریه چی میگه؟

نظریه به ما میگه که ما موجودات سازنده ی جهان رو به جای اینکه ذره فرض کنیم , رشته یا رسیمان در نظر بگیریم.که حالت های مختلف ریسمان و شرایط گوناگون وبراشفتگی هایی که هر کدوم دارند برای ما معرف یک کدوم از موجوداتی(عمدا میگم موجودات که از ذهنمون کلمه ی ذره خارج کنیم) هستند که جهان ما رو میسازند.


پس از این پس فکر میکنیم کوچکترین واحد سازنده ی جهان ما ریسمان هست .و این ریسمان انگاره ای از انرژی هست...


این تصور که اجزای بنیادی جهان ما ریسمان هست یک کمک بزرگی برای یک نظریه خیلی بزرگ بنام وحدت نیروها یا (GUTs)هست.


وحدت نیرو ها چی هستند؟

شاید شنیده باشید که گرانش یک نیرویی هست که کمی ناسازگار هست با بقیه ی نیروها.حالا شاید بگید بقیه ی نیرو ها کدوما هستند؟

جهان ما حاوی چهار نیروی بنیادی:هسته ای قوی وضعیف و الکترو مغناطیس و گرانش هست.
گفته میشه که در ابتدای خلقت جهان ما یک وحدت نیرو داشتیم , یعنی همه ی اینها یک نیرو بودند.اما بعد از گذشت زمان , این نیروها از هم جدا شدند و به صورتی که الان ما درک میکنیم هستند.اما یه جای کار میلگنه, کجاش؟؟

بله دیگه هر چه تلاش کردند نتونستند این اتحاد رو توجیه کنند . و بچه شیطون ماجرا این گرانش هست.اون سه تا به وحدت میرسند وگرانش نه!!!

حالا چه کار کنیم؟؟( دانشمندان میگویند ها)

به کمک این نظریه یه جورایی میشه به اون وحدت نزدیک شد و نتیجه رسید که چهار نیرو یکی هستند.


خب اینها مقدمه بود برای اینکه کمی با این نظریه اشنا بشیم .
در پست های بعدی با قسمت های مختلف این نظریه به شرط فعالیت شما اشنا خواهیم شد
این فقط یک چشمه از توانایی های این نظریه هست .وبا این پست میخواستم اشتیاق به دانستن این نظریه در ما ایجاد بشه.
از پست بعدی دوستان از ابتدای موضوع شروع کنند :)

storm
07-13-2013, 12:50 PM
همون طور که گفتید نظریهه ای برای توصیف طببیعت هست
و 2 نوع داره
1. ریسمان بوزونی=> نیازمند 26 بعد هستش
2.ابرریسمان=> تعداد ابعادی که لازم داره 10 تا
این ریسمان ها میتونن در فرکانس های مختلف نوسان داشته باشن و هر فرکانس خاص باعث بوجود اومدن یک ماده خاص میشه.مقیاس و جرم ذره به نوع نوسان بستگی داره.
از مولفه های مهم این نظریه داشتن ابعاد زیادی در تعریف خود ست: 10 بعد- 11 بعد و 26 بعد

خود ریسمان ها دو دسته هستن:
1. ریسمان باز: 2 تا نقطه ی پایان دارن
2. ریمسان بسته که دو نقطه ی پایانی اش بهم پیوسته هست و یکک حلقه رو تشکیل میده
طول رسمان معادل طول پلانک =10^-35

فعلا این ها را خواندم و امیدوارم مفید باشه

رخساره روشنی
07-13-2013, 03:16 PM
همون طور که گفتید نظریهه ای برای توصیف طببیعت هست
و 2 نوع داره
1. ریسمان بوزونی=> نیازمند 26 بعد هستش
2.ابرریسمان=> تعداد ابعادی که لازم داره 10 تا
این ریسمان ها میتونن در فرکانس های مختلف نوسان داشته باشن و هر فرکانس خاص باعث بوجود اومدن یک ماده خاص میشه.مقیاس و جرم ذره به نوع نوسان بستگی داره.
از مولفه های مهم این نظریه داشتن ابعاد زیادی در تعریف خود ست: 10 بعد- 11 بعد و 26 بعد

خود ریسمان ها دو دسته هستن:
1. ریسمان باز: 2 تا نقطه ی پایان دارن
2. ریمسان بسته که دو نقطه ی پایانی اش بهم پیوسته هست و یکک حلقه رو تشکیل میده
طول رسمان معادل طول پلانک =10^-35

فعلا این ها را خواندم و امیدوارم مفید باشه

درود بر همه دوستان
اول از همه ممنون بابت این تاپیک جالب
من همین ابتدا یک سوال دارم خیلی وقت بود می خواسم بپرسم اینجا که مطرح شد میگم ( ببخشید که سوالم بی ربطه )
من نمی تونم بیتشر از 4 بعد رو درک کنم ؟؟؟
مثلا اینجا 26 بعد چجوری میشه ؟ :17:
میشه کمی روشنگری بفرمایید :دی
ممنون :)

مداد رنگیهام
07-13-2013, 04:58 PM
درود بر همه دوستان
اول از همه ممنون بابت این تاپیک جالب
من همین ابتدا یک سوال دارم خیلی وقت بود می خواسم بپرسم اینجا که مطرح شد میگم ( ببخشید که سوالم بی ربطه )
من نمی تونم بیتشر از 4 بعد رو درک کنم ؟؟؟
مثلا اینجا 26 بعد چجوری میشه ؟ :17:
میشه کمی روشنگری بفرمایید :دی
ممنون :)
چرا ما این ابعادو که تا 26 تا هم میرسن درک نمیکنیم؟ این 20 یا 26 بعدی که داریم در موردش حرف میزنیم 2 ویژگی مهم دارن 1.کوچیکن2فشردن.حالا فشردگی یعنی چی؟یعنی اینکه اگر از یک نقطه شروع کنیم و در جهت همون بعد پیش بریم به نقطه اول بر میگردیم.یه مورچه رو در نظر بگیر که روی یه توپ قرار داره.مورچه میتونه روی توپ در دوجهت حرکت کنه جلو-عقب و چپ-راست.حالا مورچمون در هر کدوم از این ابعاد که حرکت کته میتونه توپو دور بزنه و به نقطه اول برگرده پس دو بعد ما اصطلاحا فشره هستن. تعریف کوچکی هم که واضحه.

اگه به یه درخت از دور نگاه کنیم از فاصله خیلی دور فقط یک بعد(طول درخت) میبینیم اگه بیایم جلوتر علاوه بر طول عرض درخت هم برامون قابل رویت مبشه و وقتی خیلی بیایم نزدیک میتونیم قطر درخت رو و در اصل لایه هایی که رو هم قرار فشرده میشن تا به درخت حجم بدن و قطر درختو ایجاد کنن برامون قابل رویت و قابل فهم میشه...ابعاد هم مثل لایه های درخت روی هم فشرده شدن و وقتی ما داریم بهشون نگاه میکنیم فقط یه بعد رو میبینیم.
یک خط نازک روی صفحه چند بعد داره؟برای من یک بعد (طول) ولی برای یک باکتری چی؟یه باکتری به قدری کوچکه که میتونه روی یک خط به چپ-راست و عقب-جلو حرکت کنه برای اتم چی؟لایه های زیادی از اتم کربن در سه بعد(طول عرض ارتفاع)قرار گرفتن نا یک خط ایجاد بشه...
پس مثله همون خط مثله حجم درختی که از فاصله ی دور بهش نگاه میشه ابعاد زیادی ممکنه رو هم فشرده بشن و به دید ما فقط یک بعد بیان یا مثله عرض و ارتفاع یک خط روی کاغذ به علت کوچیکی برای ما قابل فهم نباشن:)

سينا منجم
07-13-2013, 07:15 PM
ببخشيد يه سوال دارم.بعد از بعد 4 ديگه ميشه زمان خب اينا چين؟اينا هم جزءابعاد زمانن يا اينكه حرفي متفاوت براي گفتن دارن؟

storm
07-13-2013, 08:31 PM
فکر میکنم این ویدیو برای درک این مطلب بعد جالب باشه:
http://maktabkhooneh.org/video?v=lab2547-20

هم چنین گفته های دوست عزیز : مداد رنگیهام هم جالب بودند...

مداد رنگیهام
07-13-2013, 09:35 PM
ببخشيد يه سوال دارم.بعد از بعد 4 ديگه ميشه زمان خب اينا چين؟اينا هم جزءابعاد زمانن يا اينكه حرفي متفاوت براي گفتن دارن؟
این ابعاد اضافه در فضا-زمان وجود دارن در اصل ابعادی از فضا زمانن که ریسمان میتونه درونش ارنعاش کنه.بذارین مثال بزنم.به سطح دستتون نگاه کنین.جسمی روش میبینین؟موجودی که حرکت کنه؟میتونین بگین در کدوم بعد و در چه راستا و جهتی حرکت میکنه؟جواب نه هست .حالا اگه از سطح دستتون یه نمونه رو لام تهیه بشه و زیر میکروسکوپ نگاش کنین چی میبینین؟باکتری هایی که دارن در سه بعد x y z حرکت میکنن با گذشت زمان تکتیر میشن یا تعدادیشون میمیرن(موقعیتی از فضا زمانی ).چه اتفاقی میوفته؟شما با استفاده از میکروسکوپ از دنیای که توش زندگی میکنیم وارد دنیای میکرو شدین و تونستین ابعادیو ببینین که قبلا براتون قابل درک نبود حالا فرض کنین از دنیای خودمون وارد دنیای بسیار کوچک تری در حد پلانک بشین چه اتفاقی میوفته؟وارد یک دنیای جدید با ابعاد مختص به خودش میشین ابعاد و حرکت هایی رو میبینین که قبلا براتون قابل رویت نبودن الکترونهایی که قبلا ازشون به عنوان ذره بنیادی نام برده میشد که به صورت نقطه تو پر بود به شکل یک ریسمان با ارتعاش در ابعاد بسیار کوچک مشاهده میشن همه ذره های بنیادی که قبلا میشناسیم در واقع ریسمان هایی میشن که به خاطر باز یا بسته بودن و نوع ارتعاششون به شکل ذره های متفاوتی در اومدن حتی نیرو هم در واقع شکلی از همین ریسمان های در حال ارتعاش میشه.
پس این ابعاد جزیی از بعد زمان نیستن در اصل ابعادی هستن که یک فضا زمان خاص رو در ابعاد پلانک میسازه.:)
.............................................
پ ن:روی سطح دست همیشه تعداد مشخصی باکتری وجود داره که ازشون به نام فلور طبیعی یاد میشه که تعدادشون همیشه(در حالت طبیعی)
ثابته همیشه هم هستن.نه اینکه بخوام بگم شما دستتونو نشستینا نه!:دی هر کاری کنینم از بین نمیرن... :)

gissoo
07-13-2013, 09:44 PM
همانطور كه خانم مداد رنگيهام در مثال مورچه و لوله اشاره كردند ميتوانيم نتيجه بگيريم كه ما به خاطر اندازهٔ بزرگ خود از درک این ابعاد اضافی عاجز هستیم اما این ابعاد برای بعضی از ذره‌ها با انرژی زیاد قابل دسترسی است.


در واقع ایده وجود ابعاد بالاتر جهان از تلاش فیزیکدان ها برای کشف نیروی واحد و بنیادین کائنات ریشه گرفته است. از دهه ۱۹۲۰میلادی فیزیکدان ها دریافته بودند که چنانچه فضازمان به جای چهاربعدی، پنج بعدی باشد، می توان نظریه یی واحد ارائه داد که نظریه های الکترومغناطیس و گرانش را توامان دربر بگیرد. این کارتا حدی شبیه آن است که از تپه مجاور میدان جنگ بالا رفته و از ارتفاع (یعنی بعد سوم)، صحنه دوبعدی جنگ را نظاره کنیم. تنهادر این صورت است که به ارتباط پنهان موجود بین بخش های مختلف عملیات پی برده و درخواهیم یافت که چگونه نیروهای به ظاهر مختلف درگیر در صحنه جنگ، همگی به صورتی واحد ومنسجم عمل می کنند.


در مورد بعد زمان كه دوستان پرسيدند بايد بگم اگرچه تا كنون فيزيكدانان همه ی معادلات فيزيك را برمبنای زمان با يك بعد در نظر گرفته اند ولی اخيرا «کامران وفا» فیزیکدان مشهور ایرانی دانشگاه هاروارد با ارائه نظریه یی به نام نظریه f،احتمال دوبعدی بودن زمان را مطرح کرده است. اگر چنین باشد در این صورت زمان به جای خطی، صفحه یی خواهد بود. به این ترتیب نه تنها امکان سفر در زمان و رفتن به گذشته و آینده وجود خواهد داشت بلکه حتی می توان در درون تک تک لحظه ها درجهت عمود بر سیر زمان نیز حرکت کرد. بنابراین شاید درون هرلحظه، ابدیتی نهفته باشد. :دی

aysa
07-13-2013, 10:17 PM
دوستانمون توضيحات مفيدي رو ارائه كردن من هم ميخوام يه توصيفي برا كامل تر شدن بگم.
همون طور كه تو پست هاي قبل اشاره شد توي اين نظريه اجسام رو (در توصيف دقيق تر ماده رو)به جاي اينكه به صورت ذره تصور كنن به شكل رشته اي پيوسته با اشكال مختلف در نظر ميگيرن.مثلا الكترون يه رشته هست كه از دوسرش به هم وصل شده وتشكيل يه حلقه داده.
حالا دليل اينكه ميگيم گرانش بر خلاف سه نيرويه ديگه پيوند تشكيل نميده اينه كه اگر ذرات را نقطه ای در نظر بگیریم، سطح مقطع برهم کنش نیروی گرانشی بین دو ذره ی نقطه ای که بهم نزدیک می شوند طبق نظریه ی کوانتومی به بي نهايت ميل ميكنه.
اين يعني چي؟
يعني كلا گرانش بايد بره به هوا .منظور همونه كه گرانش تشكيل پيوند نميده.براي اينكه بتونيم اينم متحد كنيم.
تئوري كه بتونه اين نيروها و(حتي كوانتوم و نسبيت-كه بعدا اشاره خواهد شد-)رو به متصل كنه ابر ريسمان نام داره.بدين صورت كه اگر مانند يك رشته باشن ميتونن با هم پيوند داده در نتيجه تناقضات موجود در فيزيك جديد كه بين دانشمندا برقرار بوده برطرف بشه.
_فك كنم اين تاپيك در ادامه ي تاپيك فيزيك جديد نيز بسيار موثر خواهد بود_
حالا برا ادامه ي بحث بايد با يه تعريفي به نام پوسته هم آشنا بشيم.
محل قرار گرفتن ريسمان ها در اين تئوري را پوستهمي نامند.
اينجاست كه بعد _كه براي اين نظريه10 بعد بوده ولي بعدا تا26بعد نيز پيش بيني شده_معني پيدا ميكنه.
در مورد اين بعد ها هم دوستان توضيحات كاملي ارائه كردن:)

gissoo
07-14-2013, 01:48 AM
من هنوز نميدونم روند تاپيك بر چه مبنایی هست ولی فكر ميكنم قبل از پرداختن به مفهوم پيچيده‌ی بعد بايد از اول تر شروع كنيم:دی

همانطور كه خانم مدير گفتند فيزيكدانها بدنبال يك سرچشمه و منبع واحد هستند كه تشكيل جهان را به گردنش بندازند!

همينطور از وجود چهار نيروی بنيادی گفتند يعنی: گرانش ، الکترومغناطيسي، نيروي ضعيف هسته اي و نيروي قوي هسته‌اي

(بازم نميدونم لازمه به اين نيروها پرداخته بشود يا نه! برای همين اونچه از مفهوم ريسمان ميدونم ميگم)


بر مبنای مدل استاندارد براي انتقال اين نيرو ها، ذراتي به نام حامل هاي نيرو بايد وجود داشته باشد مثلا گراويتون ذره اي است که نيروي گرانش را حمل مي کند و اگرچه تا حالا ديده نشده ولی فيزيكدانها مثل وجود فوتون بهش معتقدند!
اين مدل تعداد زيادی نيروها و ذرات بنيادی معرفی ميكند(الکترون ،ميوئون ، نوترينو ، کوارک ، بوزون w ، گلوئون ، گراويتون ، و ...) كه باعث ميشود از مفهوم وجود ذره‌ی بنيادی واحد دور شويم.


در تشريح نظريه‌ی ريسمان جایی مثال جالبی خواندم كه به درك موضوع خيلی كمك ميكند. اگر يك گيتار را در نظر بگيريم،بسته به اين ‌كه تارهای آن چه‌قدر كشيده شوند و چه‌مقدار تنش را تحمل كنند، نت‌هاي موسيقی متفاوتی توليد می شود كه اين نت‌ها را مي‌توان حالت‌های برانگيخته‌ی تار كشيده شده‌ی گيتار دانست و اين يعنی همان نظريه‌ی ريسمان :)


برمبنای اين نظريه همه‌ي انواع ذرات بنيادين مدل استاندارد، تنها نمودهايي از يك شيئ بنيادي‌تر هستند به نام ريسمان.
برای مثال الكترون را به عنوان يك ذره بدون ساختار داخلی(يعنی يك نقطه) در نظر بگيريد، اين نقطه تنها كاری كه ميتواند بكند حركت كردن است ولی بر مبنای نظريه‌ی ريسمان الكترون تنها يك نقطه نيست بلكه يك ريسمان بسيار كوچك است كه ميتواند غير از حركت كارهای ديگری هم بكندمثلاً مي‌تواند به روش‌هاي مختلف نوسان كند.:دی
اگر به صورت خاصي نوسان كند ما آن را يك الكترون مي‌بينيم و اگر به صورت‌هاي ديگري نوسان كند آن را يك فوتون، يك كوارك، يا ... مي‌بينيم.

narcissus flower
07-14-2013, 10:38 AM
سلام دوستان

اینکه من از اول لیست رو نگذاشتم برای این بود که هیجانات ناشی از دیدن تاپیک جدید رو راحت تخلیه کنید...:دی
حالا که همه چیز خوبه واروم پیشنهاد میکنم برای جلوگیری از شلختگی تاپیک این لیست رو دنبال کنید
این لیست کامل نیست .در صورت تمایل شما تکمیل میگردد( واگر قسمتی رو که لازم میدونید بهم پیام بدید ).

تاریخچه ی نظریه

انواع نظریه ی ریسمان(انواع گوناگونی وجود داره)

خود ریسمان چیه؟ (که خب تاحدودی مطرح کردیدولی بیشتر ...)

ابزار الات لازم برای ریسمان(در چه محیطی هست, د-وسته....)

دوگانگی

بررسی ذرات ومیدان به کمک ریسمان

ریسمان و گرانش

نظریه ی ام

ایا این نظریه قابل ازمایش هست؟چرا؟


نکته
برخی قسمتها صرفا برای اینکه تاپیک کامل باشه مطرح شده وسریع ازش عبور میکنیم.
حالا که بحث ابعاد رو بیان کردید , اگر دوست دارید , این قسمت رو تکمیل کنید بعد لیست رو دنبال کنید

سينا منجم
07-14-2013, 11:20 AM
تاريخچه
نظريه ريسمان اولين بار براي توضيح نيروي هسته اي قوي پيشنهاد شد.لیکن معلوم شد که مدل کرومودینامیک کوانتومی (qcd) که اینک بخشی از مدل استاندارداست در توضیح این پدیده بسیار موفق‌تر است. طبیعتاًنظريه ريسمان به نفع كرموديناميك كوانتوم وانهاده شد.بعدها نظريه ريسمانها به عنوان يك تئوري نامتناقض گرانش كوانتوميد از نو توسط شوارتز و گرين مطرح شد.اين بار مقياس و اندازه ريسمانها خيلي كوچكتر از آن ريسمانهاي توضيح دهنوده نيروي ضعيف در نظر گرفته شد.به این احیای مجدد نظریهٔ ریسمان اصطلاحاً انقلاب نخست ابرریسمان گفته می‌شود. پیشوند ابر در ابتدای کلمهٔ ریسمان به این دلیل آمده‌است که برای داشتن یک نظریهٔ ریسمان فاقد تناقض و همچنین امکان داشتن ریسمان‌های فرمیونی (که در نهایت به توضیح خواص ذرات فرمیونی خواهد پرداخت)، نیاز به معرفی یک تقارن جدید موسوم به ابرتقارن در کنش ریسمان داریم. به این موضوع پیشتر اشارهٔ گذرایی شد. به هرحال چنان که پیشتر اشاره شد تنها پنج نظریهٔ ریسمان نامتناقض داریم. و این سؤال هم مطرح بود که کدام یک از این نظریه‌ها توصیف‌گر طبیعت‌اند.
اميدوارم به دردتون بخوره.
بيشتر اطلاعات از ويكيپديا.بخشيشم از اطلاعات خودم.

storm
07-14-2013, 11:36 AM
مطلب جالبی راجع به تعریف و مفهوم بعد پیدا کردم:
بعد رو میتونیم راستا و سو تعریف کنیم. اما نه هر راستا و سویی.هر راستایی که تعریف میکنیم(که با پیکان میشه نمایشش داد) راستای بعدی باید بر اون راستا عمود باشه.
برای مثال یک بعد میتواند یک خط راسات با دو پیکان در طرفینش باشه. که این به معنای توانایی حرکت در اون جهان یک بعدی ست.
بعد دوم یعنی باید بر این راستا عمود باشد(درست مثل محور مختصات)
و بعد سوم هم بر این دو عمود باشد.(محور ها x y z )
اما برای اضافه شدن بعد سوم وارد فضا میشیم و در این دنیایی که ما در اون زندگی میکنیم، همه ی موجودات 3 بعدی هستن
حالا مشکل با بعد چهارم هست
که درکش سخته
در واقع باید راستایی پیدا کرد که بر 3 راستای قبلی عمود باشه
اما این درحالیست که چارچوب خودمون رو همون سه بعد فرض کنیم( ی مقدار گفتنش سخته)
مثلا در 3 بعد میشه مکعب 3 بعد یکشید نه چهار بعدی .
برای 4 بعد باید وارد فضا بشیم ( یعنی صفحه ی خودمون رو از صفحه ی مختصات به فضا تغییر بدیم) و در ان جا میتوان چهار تا چوب رو بر هم عمود کرد
ما نمیتوانیم بعد چهارم داشته باشیم چون 3 بعدی هستیم.
نظریات دانشمندان هم در این راستا این طور بوده که باید در واقع این 3 بعد شناخته شده رو با زمان پیوند بزنن.

حال: نقطه : صفر بعدی
نقطه ی خط: یک بعدی
خط مربع: دو بعدی
مربع مکعب : سه بعدی
مکعب مکعب فوق: 4 بعدی!
در واقع مکعب از 6 مربع 2 بعدی تشکیل شده و وقتی بسته بشه 3 بعدی میشه
پس میشه ابعاد زیادی رو این طور تعریف کرد!

پس:
بعد چهار:هر فضایی که شخص با حرکت در جهت عمود به فضای 3 بعدی به آن برسد بعد چهارم است.

مداد رنگیهام
07-15-2013, 02:31 PM
دانشمندان فیزیک همیشه تلاش کردن تا بتونن نیروهای عالمو با هم متحد کنن.

گرانش اولین نیرویی بود که توسط بشر شناخته شد.در سال 1665 نیوتن متوجه افتادن سیب از درخت شد و در نظریه انقلابی خودش گرانش رو عامل افتادن سیب دونست با این حال نیوتن از ساز وکار این نیرو آگاهی نداشت و گمان میکرد گرانش با سرعت بی نهایت منقل میشه تا اینکه البرت انشتین سرعت نور رو یک حد کیهانی برشمرد و بیان کرد که هیچ سرعتی نمیتونه از سرعت نور بیشتر باشه.

در سال 1771 و 1785 کاوندیش و کولون قوانین الکترواستاتیک رو بیان کردن و در سال 1819 بایو,ساوار,آمپر و فارادی قوانین مغناطیس رو شناسایی کردن.20 سال قبل از انشتین کلارک ماکسول تونسته بود بین نیروهای الکتریکی و مغناطیسی وحدت ایجاد کنه,همچنین قانون القای الکترومغناطیس فارادی هم گواهی بر اتحاد دو نیروی الکتریکی و مغناطیسی بود.

بعد ها انشتین سه بعد مکانی و یک بعد زمانی رو به صورت 4 بعدِ بافتِ فضا-زمان در نظر گرفت و بیان کرد که گرانش در واقع خمیدگی در بافت فضا-زمانه.تا اون زمان نیروهای گرانش و الکترومغناطیس کشف شده بود. انشتین گمان میکرد که اگه بتونه بین دو نیروی گرانش و الکترومغناطیس اتحاد ایجاد کنه نظریه کاملی برای توصیف جهان ارائه داده تا اینکه با تلاش های نیلز بوهر وهمکارانش در زمینه ی ساختار اتم صحبت از مکانیک کوانتوم و دو نیروی دیگه به میون اومد,نیروی هسته ای قوی که عامل نگه داری الکترون در اطراف نوکلئون بود و نیروی هسته ای ضعیف که به نوترون این امکانو میداد تا با تابش به پروتون تبدیل بشه.

تلاش برای اتحاد نیروها ادامه داشت ولی چون نیروی گرانش نسبت به سه نیروی دیگه ضعیف تر بود در مقیاس اتمی در مقایسه با سه نیروی دیگه حرفی برای گفتن نداشت متحد کردنش با سایر نیروها نشدنی به نظر میرسید...
علاوه بر این بعد ها دانشمندان برای توجیه برخی پدیده ها مثل قعر سیاهچاله دچار مشکل شدن.در قعر سیاهچاله مقدار زیادی جرم در حجم بسیار کوچک وجود داشت.مشکل اینجا بود که برای بررسی قعر سیاهچاله از نسبیت عام استفاده بشه یا مکانیک کوانتوم؟اگر گرانش قوی رو در نظر میگرفتن باید با نسبیت عام توجیهش میکردن و اگر کوچک بودن قعر سیاهچاله رو در نظر میگرفتن لازم بود با مکانیک کوانتوم بررسیش کنن پس نیاز به نظریه ای بود که هم زمان بتونه این دو مورد رو در خودش بگنجونه که بعد ها پای نظریه ریسمان به میون امود
ادامه دارد...:)

Parnia Shokri
07-15-2013, 07:15 PM
یادمه یکی از معلمامون برای توضیح بعد یه همچین چیزی گفت:
یه نقطه رو درنظر بگیرین (صفر بعدی) اگه در یه راستا حرکت کنه خط رو تشکیل میده (یک بعدی) حالا اگه این خط در راستای عمود بر خودش حرکت کنه صفحه تشکیل میشه (دو بعدی) با حرکت صفحه در راستای عمود بر خودش حجم به وجود میاد (سه بعدی) حالا با حرکت حجم در راستایی که ( فکر کنم) اونم باید عمود بر حجم باشه زمان تشکیل میشه (چهار بعدی). این قست آخرشو رو درک نمیکنم البته!!

m.Sadat
07-15-2013, 09:13 PM
یادمه یکی از معلمامون برای توضیح بعد یه همچین چیزی گفت:
یه نقطه رو درنظر بگیرین (صفر بعدی) اگه در یه راستا حرکت کنه خط رو تشکیل میده (یک بعدی) حالا اگه این خط در راستای عمود بر خودش حرکت کنه صفحه تشکیل میشه (دو بعدی) با حرکت صفحه در راستای عمود بر خودش حجم به وجود میاد (سه بعدی) حالا با حرکت حجم در راستایی که ( فکر کنم) اونم باید عمود بر حجم باشه زمان تشکیل میشه (چهار بعدی). این قست آخرشو رو درک نمیکنم البته!!
در فضای 4 بعدی یک بعد زمان تعریف میشه که یک مقدار با اون چیزی که ما از زمان میدونیم متفاوته
در فضای ما زمان به عنوان یک عنصر متلق نشون داده میشه که برای تعیین حرکت ذره به اون نیاز هست نه موقیتش ولی در فضای 4 بعدی زمان بع عنوان یکی از مولفه های دستگاه مختصات شناخته میشه و یک مولفه دیگه که اگر اشتباه نکنم زمان ویژه نام داره به عنوان زمان مطلقی که ما میشناسیم در نظر گرفته میشه در هر صورت در فضای چهار بعدی اگه بخوایم یک جسمو بررسی کنیم به 3 مولفه بیشتر نیاز نداریم و مولفه دیگری رو میشه بر حسب بقیه نوشت

berjis93
07-15-2013, 09:37 PM
سلام یه مطلب. تو چهار تا نیرویی که وجود داره سه تاشون باهم متحد میشه ولی گرانش با هیچ کدوم متح نمیشه.
حالا سوالی که اینجا پیش میاد اینه که ایا متحد شدن نیرو ها به نوع ریسمان های حاملان انرژیشون بر میگرده؟بطور مثال گرانش که با بقیه نیرو ها مچ نمیشه دلیلش بسته بودن نوع ریسمان های گراویتون های گرانش هست؟و اون سه تا نیرو دیگه که باهم مچ میشن ریسماناشون از نوع بازه که میتونن با هم تعامل نیرویی داشته باشن؟

Parnia Shokri
07-15-2013, 09:43 PM
در فضای 4 بعدی یک بعد زمان تعریف میشه که یک مقدار با اون چیزی که ما از زمان میدونیم متفاوته
در فضای ما زمان به عنوان یک عنصر متلق نشون داده میشه که برای تعیین حرکت ذره به اون نیاز هست نه موقیتش ولی در فضای 4 بعدی زمان بع عنوان یکی از مولفه های دستگاه مختصات شناخته میشه و یک مولفه دیگه که اگر اشتباه نکنم زمان ویژه نام داره به عنوان زمان مطلقی که ما میشناسیم در نظر گرفته میشه در هر صورت در فضای چهار بعدی اگه بخوایم یک جسمو بررسی کنیم به 3 مولفه بیشتر نیاز نداریم و مولفه دیگری رو میشه بر حسب بقیه نوشت

:39: میشه بیشتر توضیح بدین؟

narcissus flower
07-15-2013, 10:32 PM
دوستان عزیز توجه بفرمایید,
اگر موافق باشید شروع کنیم انواع نظریه های ریسمان رو بررسی کنیم وبعدا دوباره به بررسی اتحاد نیروها میپردازیم. پست دومی که من گذاشتم صرفا برای بیان جالب بودن نظریه بود نه اینکه یه هویی به اتحاد نیروها بپردازیم.پس لطفا یک وفقه در این موضوع ایجاد کنیم .وبه انواع بپردازیم.
ما باید انواع دیدگاه ها رو پشناسیم .
به عنوان مثال اینکه ذرات اسپین دارند ,در نحوه ی نوسان ریسمان اثر میگذاره.خب این نحوه ی نوسان منجر به بررسی انواع گوناگون نظریه ها میشه . یا همین ابعاد برای بررسی نوع ذره مهم هست.حالا همین هم در ایجاد انواع نظریه تاثیر گذار هست.
انواع نظریه ی ریسمان (انگیسی مینویسم که اگر خواستید جستجو هم بکنید بدونید چه عبارتی هست:) )

type I

heterotic O (32
heterotic E یا E8*E8 theory

type IIA

type IIB

این نظریه ها در عین شباهت تفاوت های ریزو مهمی با هم دارند.

خب اگر دوست دارید با این روال پیش بریم:)

مداد رنگیهام
07-16-2013, 02:10 PM
فکر کنم بهتر باشه ادامه بحث زمان و بعد چهارم رو در تاپیک فضا زمان دنبال کنیم تا روند تاپیک ریسمان بهم نخوره و بتونیم سریعتر پیش بریم:)
................................................
در صورت لزوم این پست پاک شود.:)

narcissus flower
07-16-2013, 05:13 PM
دوستان گرامی ضمن تشکر از همراهی شما (این الان حال منه :whoow::41:)

به منظور حفظ روند تاپیک , پست هایی که صرفا به فضازمان مربوط میباشه رو به تاپیک فضا زمان (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?283-فضا-زمان)انتقال داده شده است.

لذا در صورت تمایل برای ادامه ی بحث فضا زمان به صورت مطلق که کاری نظریه ی ریسمان نداره به تاپیک مذکور مراجعه بفرمایید.

و اینکه در ادامه به انواع نظریه ها لطفا بپردازید :)

narcissus flower
07-17-2013, 12:00 AM
خب برای شروع کار,باید بدونیم که ریسمان های نظریه های ما میتونند باز یا بسته باشند.به چه معنی؟

شما در ریسمانتون,دو سر دارید ,خب؟این دو اگر به هم وصل شوند, ریسمان بسته تشکیل میدهند .ودر صورتی که رها باشند , ریسمان باز محسوب میشوند.

البته گاهی اوقات به واسطه ی شرایط دو انتهای ریسمان باز به هم متصل شده وریسمان بسته تشکیل میدهند و بعد دوباره از هم جدا میشوند.

پس این باز و بسته بودن , مهمه, به طوری که برخی فیزیکیدانان معتقدند که این ریسمان بسته , ویژگی هایی داره که میتونه در توصیف گرانش به دادمون برسه( حالا بعدا....)
این تیپ ریسمان ها میتونند اندر کنش های گوناگونی داشته باشند که در شکل زیر میبینید

http://media.wiley.com/Lux/03/182403.image0.jpg

یه نکته ی دیگه خیلی مهم هست جهت داشتن ریسمان هست.یعنی چی؟؟

فکر کنید دارید روی یک ریسمان راه میرید , حالا مسیر چشمتون رو ببندید , و برعکس حرکت کنید و چشمتون رو باز کنید, آیا متوجه تغییر مسیرتون میشید؟؟
دو حالت وجود داره: بله و خیر , اگر تغییرجهت برامون مهم وقابل تشخیص باشه یه جور ریسمان و اگر راستا برامون فرقی نکنه یه جور دیگه ریسمان داریم .اصطلاحا میگن (orientable &unorientable)

Khoofo
07-18-2013, 01:26 AM
ابعاد زیادی ممکنه رو هم فشرده بشن و به دید ما فقط یک بعد بیان
وقتی به ابعاد فشرده از فاصله ی نزدیک تر نگاه کنیم مسلما اون ابعاد بازهم سه بعد خود ما هستن،میشه در مورد فشرده بودن ابعاد اضافی بیشتر توضیح بدین.

مداد رنگیهام
07-18-2013, 12:06 PM
وقتی به ابعاد فشرده از فاصله ی نزدیک تر نگاه کنیم مسلما اون ابعاد بازهم سه بعد خود ما هستن،میشه در مورد فشرده بودن ابعاد اضافی بیشتر توضیح بدین.
در کل ابعاد اضافی برای ما خیلی قابل درک نیستن و تا بحال آشکار سازی نشدن و بر اساس حل معدلات ریاضی برای حفظ تقارن لورنتس پیشنهاد شدن که طبق این معادلات ما برای توصیف طبیعت نیاز به ابعاد اضافی داریم که تعداد این ابعاد هم در نظریه های مختلف ابر ریسمان متفاوته.
برای توجیه اینکه چرا ما این تعداد ابعاد مکانیو درک نمیکنیم و ابعاد مکانی قابل درک ما 3 بعد بیشتر نیست این دو ویژگی (کوچکی و فشردگیو) به ابعاد نسبت دادن.چون این ابعاد در اندازه های کوانتومی معنا پیدا میکنن و ما بسیار بزرگتر از این اندازه هستیم ممکنه به خاطر بزرگ بودنمون نتونیم این ابعاد رو از هم تفکیک بدیم و اونا رو به صورت سه بعد مکانی طول عرض و ارتفاع ببینیم این به این معناست که این ابعاد روی هم فشرده شدن وبه دید ما سه بعد میان.البته ابعاد دیگری هم پیشنهاد شده که متفاوت از ابعاد مکانی و زمانی شناخته شده ماست چون ما ابعاد اجسامو به تنها به واسطه نور میبینیم ممکنه این موضوع برامون ایجاد محدودیت کنه یعنی ابعادی باشن که برای آشکارسازی و فهمشون نیاز به امواجی فرای امواج الکترومغناطیس باشه.
در کل اینها همه فرضیه هست و هنوز کسی از وجود, ماهیت و ویژگی های این ابعاد اضافه اطلاعاتی نداره.:)

gissoo
07-21-2013, 01:37 AM
<!--[if gte mso 9]><xml> <w:WordDocument> <w:View>Normal</w:View> <w:Zoom>0</w:Zoom> <w:TrackMoves/> <w:TrackFormatting/> <w:PunctuationKerning/> <w:ValidateAgainstSchemas/> <w:SaveIfXMLInvalid>false</w:SaveIfXMLInvalid> <w:IgnoreMixedContent>false</w:IgnoreMixedContent> <w:AlwaysShowPlaceholderText>false</w:AlwaysShowPlaceholderText> <w:DoNotPromoteQF/> <w:LidThemeOther>EN-US</w:LidThemeOther> <w:LidThemeAsian>X-NONE</w:LidThemeAsian> <w:LidThemeComplexScript>AR-SA</w:LidThemeComplexScript> <w:Compatibility> <w:BreakWrappedTables/> <w:SnapToGridInCell/> <w:WrapTextWithPunct/> <w:UseAsianBreakRules/> <w:DontGrowAutofit/> <w:SplitPgBreakAndParaMark/> <w:DontVertAlignCellWithSp/> <w:DontBreakConstrainedForcedTables/> <w:DontVertAlignInTxbx/> <w:Word11KerningPairs/> <w:CachedColBalance/> </w:Compatibility> <w:BrowserLevel>MicrosoftInternetExplorer4</w:BrowserLevel> <m:mathPr> <m:mathFont m:val="Cambria Math"/> <m:brkBin m:val="before"/> <m:brkBinSub m:val="&#45;-"/> <m:smallFrac m:val="off"/> <m:dispDef/> <m:lMargin m:val="0"/> <m:rMargin m:val="0"/> <m:defJc m:val="centerGroup"/> <m:wrapIndent m:val="1440"/> <m:intLim m:val="subSup"/> <m:naryLim m:val="undOvr"/> </m:mathPr></w:WordDocument> </xml><![endif]-->

تا اينجا برای بررسی انواع نظريه ی ريسمانها به دونوع ريسمانهای بسته و باز اشاره شد.

در واقع اين تئوری برای توضيح رفتار بوزونها مطرح شده و به همين دليل به آن تئوری بوزونيك گفته ميشود كه در آن تاكيونها نيز كه ذراتی با جرم فرضی هستند نقش دارند.


از سوی ديگر از آنجا كه لازم بود اين نظريه علاوه بر بوزونها يا حاملان نيرو، فرميونها يا همان ماده سازها را هم در بر بگيرد، برای ارتباط اين دو، ابرتقارن هم وارد تئوری شد و از اينجا است كه انواع نظريه های ابرريسمانی مطرح ميشوند.

براساس اين تقارن جديد به‌ازای هر بوزون (ذره‌اي با اسپين صحيح كه نيرو را جابه‌جا مي‌كند) يك فرميون متناظر (ذره‌اي با اسپين نيمه صحيح كه ماده را مي‌سازد) وجود دارد.اما نكته ی مبهم(البته برای من :دی‌):

به‌جاي فرض اين كه ابرتقارن بوزون‌ها و فرميون‌ها را به هم مربوط مي‌كند مي‌توان فرض ‌كرد ابرتقارن بوزون‌ها و فرميون‌هاي شناخته شده را به بوزون‌ها و فرميون‌هايي كه تاكنون شناخته نشده‌اند ، مرتبط مي‌كند!:39:
(:30: چرا؟ اصلا يعنی چی؟ )

narcissus flower
07-22-2013, 03:42 PM
سلام مجدد
ممنون از دوستان. :)

خب همون طور که گفته شد, اولین نظریه ای که در ریسمان ایجاد شد, ریسمان بوزونی بود.

این نظریه برای اینکه وجود داشته باشه برپایه ی نظام 25+1 بعدی بود.

در غیر این صورت نظریه از بین میرفت.ببینید اینکه ما به خاطر محدودیت طبیعی مون نمیتونیم بیشتر از 3 بعد فضایی رو درک کنیم نباید مانعی برای عدم حضور ابعاد دیگه باشه.دوستان در پست های قبلی گفته ها رو بیان کردند. در واقع درک این ابعاد که قایم شدند , سخترین قسمت هست.

اما چیزی که خانم گیسو فرمودند , در واقع دری است به دنیایی عجیب تر, ابر تقارن ها......نظریه ی بوزونی هر چی هم که باشه ناقصه, اصلا این نقض کاری به ریسمان ها نداره , مشکل از پایه هست.

فکر کنم همه در مورد مدل استاندارد چیزهایی شنیدید.این جدول ذرات وحامل های نیرویی رو که بنیاد سازنده ی جهان هستند رو بیان میکنه.که شامل بوزون ها و فرمیون ها هست. اینا چی هستند؟؟؟ خیلی ساده عرض میکنم.(جدول پایین رو نگاه کنید)

ذراتی که دارای اسپین غیر صحیح هستند, فرمیون خوانده میشوند
و ذراتی که دارای اسپین صحیح هستند , بوزون ها... پس یکی از تفاوت ها , اسپین های گوناگونشون هست.

اما یه ویژگی مهم دیگر هم دارند.فکر کنید یک اتاق دارید و دو دسته مهمون.اگر در اتاق رو برای دسته ی اول باز کنید, همین جوری ایلی و هیئتی میاین کنار هم رو زمین میشنید .
اما دسته ی دوم خیلی کناره گیر هستند و وقتی میان تو اتاق باید سرجاشون روی صندلی خودشون بشینند.
دسته ی اول بوزون ها هستند و دسته ی دوم فرمیون ها.

اما جدول استاندارد با تمام خوبی هاش ناقص بود و گروهی از دانشمندان اعتقاد دارند که همزادی با نوع مخالف برای اعضای جدول باید وجود داشته باشه.,یعنی همزاد یک عضو بوزونی باید یک عضو فرمیونی باشه.

یعنی چی؟یعنی مثلا همزاد فوتون که یک بوزونه یک الکترون که فرمیونه هست؟ نه خیر اینجوری که دنیا داغون میشه!!!:OSMILEY:

اونها در این جدول ما نیستند .بلکه یک مجموعه ی دیگر رو تشکیل میدهند.

http://media.skyandtelescope.com/images/supersymmetry_zoom.jpg

(اسماشون روهم نگاه کنید)

ما تاحالا موفق به دیدن ابرمتقارن ها نشدیم.چرا؟

چون به نظر میاد برای تشکیل این گروه از ذرات باید انرژی بسیار زیادی فراهم کرد.ومکان اصلی برای این میزان انرژی یا در شتابدهنده هاست یا در زمان اغاز جهان.
یعنی گفته میشه که در اغاز جهان که انرژی بسیار بالا بوده این ذرات تشکیل شدند و بعدا که جهان سرد شده یه بالایی سرشون اومده...

حالا نظریه ی ریسمان این وسط چی میگه؟
میگه که ریسمانی نحوه ی نوسانش به نحوی هست که بیانگر ذرات انرژی بالاست,در اثر این نوسان ,انرژی ازدست میده.وخب به واسطه ی این اتفاق , نوع نوسان که بیانگر یک ذره هست به نوع دیگر
تبدیل میشه....
بنابراین نظریه های متقارن برای تکمیل دیدگاه ما از جهان تشکیل شد

حالا دیگه بقیه شو شوما بگید!!!

-----------------------------------------

پ.ن,این ابرتقارن ها به واسطه ی اینکه دیده نمیشوند و باید اندر کنش ضعیفی داشته باشند میتونند کاندید و مورد تحقیق برای ماده ی تاریک باشند,دوست داشتید در تاپیک ماده ی تاریک شرکت بفرمایید.

storm
07-22-2013, 07:51 PM
ضمن تشکر از پست جالبتون،
من فقط،متوجه اسپین غیر صحیح نمیشم..
مگه اسپین میتونه غیر صحیح باشه؟ چه جوری منظورمه ؟!ممکنه راجع به این کمی توضیح بدید
ممنون:)



مدیر تالار
دوست عزیز به اینجا (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?251-فیزیک-ذرات/page5) مراجعه بفرمایید

galaxy 1996
07-23-2013, 02:15 PM
خب برای مقدمه من یک مختصری عرض میکنم....


خب اصلا ریسمان ها چی هستند؟؟طبابی که باهاش بازی میکنیم یا حتی لباس روش پهن میکنیم هم ریسمان محسوب میشه , اما ایا جهان ما از اینا ساخته شده؟

قطعا نه .پس نظریه چی میگه؟

نظریه به ما میگه که ما موجودات سازنده ی جهان رو به جای اینکه ذره فرض کنیم , رشته یا رسیمان در نظر بگیریم.که حالت های مختلف ریسمان و شرایط گوناگون وبراشفتگی هایی که هر کدوم دارند برای ما معرف یک کدوم از موجوداتی(عمدا میگم موجودات که از ذهنمون کلمه ی ذره خارج کنیم) هستند که جهان ما رو میسازند.


پس از این پس فکر میکنیم کوچکترین واحد سازنده ی جهان ما ریسمان هست .و این ریسمان انگاره ای از انرژی هست...


این تصور که اجزای بنیادی جهان ما ریسمان هست یک کمک بزرگی برای یک نظریه خیلی بزرگ بنام وحدت نیروها یا (GUTs)هست.


وحدت نیرو ها چی هستند؟

شاید شنیده باشید که گرانش یک نیرویی هست که کمی ناسازگار هست با بقیه ی نیروها.حالا شاید بگید بقیه ی نیرو ها کدوما هستند؟

جهان ما حاوی چهار نیروی بنیادی:هسته ای قوی وضعیف و الکترو مغناطیس و گرانش هست.
گفته میشه که در ابتدای خلقت جهان ما یک وحدت نیرو داشتیم , یعنی همه ی اینها یک نیرو بودند.اما بعد از گذشت زمان , این نیروها از هم جدا شدند و به صورتی که الان ما درک میکنیم هستند.اما یه جای کار میلگنه, کجاش؟؟

بله دیگه هر چه تلاش کردند نتونستند این اتحاد رو توجیه کنند . و بچه شیطون ماجرا این گرانش هست.اون سه تا به وحدت میرسند وگرانش نه!!!

حالا چه کار کنیم؟؟( دانشمندان میگویند ها)

به کمک این نظریه یه جورایی میشه به اون وحدت نزدیک شد و نتیجه رسید که چهار نیرو یکی هستند.


خب اینها مقدمه بود برای اینکه کمی با این نظریه اشنا بشیم .
در پست های بعدی با قسمت های مختلف این نظریه به شرط فعالیت شما اشنا خواهیم شد
این فقط یک چشمه از توانایی های این نظریه هست .وبا این پست میخواستم اشتیاق به دانستن این نظریه در ما ایجاد بشه.
از پست بعدی دوستان از ابتدای موضوع شروع کنند :)

درود
مبحث خیلی خوبیه
به نظر من ریسمان فقط توجیه میکنه.
پاک میکنه صورت مسئله رو.
این مشکل حل نشدنیه.(به نظر من)
دلیلش هم مشکل اصلی کوانتوم هست ، همون مشکلی که انیشیتین خیلی باهاش مشکل داشت:
خدا تاس بازی نمی کنه
به نظر من کوانتو به بن بست خورده.تنها راه نجات اینه که بیایم اون سه تا نیروی دیگه رو با نسبیت بررسی کنیم.که البته این هم سختی های خاص خودشون(خیلی زیاد!) داره.
اما راه چاره ای نیست.
کوانتوم مشکل اصلیش احتمالاتشه.

narcissus flower
07-23-2013, 10:52 PM
درود
مبحث خیلی خوبیه
به نظر من ریسمان فقط توجیه میکنه.
پاک میکنه صورت مسئله رو.
این مشکل حل نشدنیه.(به نظر من)
دلیلش هم مشکل اصلی کوانتوم هست ، همون مشکلی که انیشیتین خیلی باهاش مشکل داشت:
خدا تاس بازی نمی کنه
به نظر من کوانتو به بن بست خورده.تنها راه نجات اینه که بیایم اون سه تا نیروی دیگه رو با نسبیت بررسی کنیم.که البته این هم سختی های خاص خودشون(خیلی زیاد!) داره.
اما راه چاره ای نیست.
کوانتوم مشکل اصلیش احتمالاتشه.

سلام
به جمع ما خوش امدید
البته ما اینجا هستیم که ببینیم میتونیم به کمک نظریه ی ریسمان به اتحاد برسیم یا نه.بله میشه به کمک ترکیبی از کوانتوم ونسبیت راهکاری جست.پس با دید مثبت به موضوع نگاه کنید.دیدی که به ما کمک میکنه انچه وجود داره رو اول یاد بگیریم بعد به چالش بکشیم

اما با این حرفتون که میفرمایید مشکل کوانتوم , احتمال هست خیلی موافق نیستم. اینکه ما پشت سرمون چشم نداریم , مشکل هست؟محدودیت ؟یا ویژگی ای که در وجود ما هست که باید فقط دوتا چشم داشته باشیم؟:)

حالت احتمالاتی که در کوانتوم به چشم میخوره , شرایطی هست که طبیعت برای ما رقم زده .یعنی ما کاره ای نیستیم.این خاصیت طبیعت هست که در ابعاد ریز به عدم قطعیت بربخوریم.اینکه به فرض یه ذره در یک چاه پتانسیل هست و وقتی ما محاسبه میکنیم میبینیم که ا ...چرا احتمال حضور در بیرون داره, به خاطر ویژگی این سیستم هست ...و القصه...

پس خواهشا علی رغم میل همه مون که دوست داریم همه چیز قطعی باشه, این ویژگی خاص که احتمالاتی بودن در کوانتوم هست رو یک ویژگی بدونید نه نقض :)
....

البته الان به بررسی انواع نظریه ها میپردازیم , وبعدا به اتحاد هم میرسیم....

zahra moayedi
07-24-2013, 04:48 PM
سلام خیلی ممنون از انتخاب موضوع و توضیحاتتون ولی یه سؤال داشتم وجود تمامی این 26 بعد اثبات شده؟یعنی واقعا وجود دارند؟تا اونجاییکه متوجه شدم دانشمندا براساس مشاهدتاشون به این ابعاد اضافه میکنن یا پیش بینی که بتونن ابعادرو به هم بپیوندند در صورتیکه ما فقط از 4بعدآگاهی کامل داریم که با بعد آقای وفا میشه5بعد. پس لزوم وجود اینهمه بعد چیه؟

narcissus flower
07-26-2013, 01:16 AM
سلام خیلی ممنون از انتخاب موضوع و توضیحاتتون ولی یه سؤال داشتم وجود تمامی این 26 بعد اثبات شده؟یعنی واقعا وجود دارند؟تا اونجاییکه متوجه شدم دانشمندا براساس مشاهدتاشون به این ابعاد اضافه میکنن یا پیش بینی که بتونن ابعادرو به هم بپیوندند در صورتیکه ما فقط از 4بعدآگاهی کامل داریم که با بعد آقای وفا میشه5بعد. پس لزوم وجود اینهمه بعد چیه؟

دوست عزیز همه ی این ها یک پشتوانه ی محاسباتی سنگین دارند که بیان میکنند برای پایداری یک نظریه باید فلان ابعاد رو در نظر بگیریم...حالا بعضی ها نظریه شون رو با 10 بعد , بعضی با 4 بعد و....
اینکه ما بتونیم درک کنیم یا نه ملاک نیست .درک و ذهن ما 3بعدی فیزیکی و 1 بعد زمان رو میشناسه ...بنابراین شاید وجود داشته باشند ولی ما نتونیم درک کنیم
این هایی که وجود داره تئوری هایی هستند که شاید حتی با گذر زمان هم ما نتونیم درک کنیم ولی شاید بشه با پشتوانه ی قوی تر محاسباتی بیشتر ازوشن دفاع کرد
ولی اگر شما استدلال قوی دارید بفرمایید , بهره مند بشیم

zahra moayedi
07-26-2013, 02:47 PM
دقیقا سؤال منم همینجا بود که ما چه طوری سعی میکنیم چیزی رو باور کنیم که درک درستی ازش نداریم البته من با این فرضیه موافقم چون میتونه سرنخ خیلی از آزمایشات و دست یافته های بعدی باشه شاید درآینده به قول شما با محاسبات پیچیده تر و دقیق تر این موضوع روشن تر بشه ویا به تکامل برسه. پس به امید آینده...
ممنون از پاسختون:)

storm
07-27-2013, 03:54 PM
من یه چیزی اینجا بگم شاید بد نباشه..
درسته که ما درک روشنی از وجود این ابعاد یا چگونگی اونا نداریم. اما این دلیل بر نبودشون نیست
خیلی آزمیشات و فرمول های ریاضی اونهارو اثبات کردن
حالا نه تنها راجع به نجوم
راجع به هر علمی
مثلا توی ریاضی ما میگیم: 0.9 دوره گردش = 1
تقریبا مساوی هم نیست. دقیقا برابره!
چرا ؟چون شما 0.9 دوره گردشو گویا کنی برابر یک میشه. اما بازم تو درک ما(و خود من) نمیگنجه که 0.9 دوره گردش دقیقا برابر 1 باشه
اما هست و این مسئله اثبات شده
خیلی نظریه ها اینجوری هستن
وجود دارن اما درکشون سخته یا اصلا امکان پدیر نیس
این ابعاد هم همینطورن
شواهد محکمی برای اثباتشون هست. وقتی یه قانون یا مطلبی (مثل فیزیک کلاسیک نیوتن) نارسا باشه برای بیان خیلی مطلب ها، یا اینکه حتی 1 پدیده توی جهان رو هم نتونه توجیه کنه، در واقع اون پدیده یک مثال نقضه واسش
پس قانون کلا نقض میشه و باید کنار گذاشته بشه و دنبال یه قانون قوی تر بود. که این قانون و چارچوب قوی تر همون فیزیک نوین و انیشتینی هست که فعلا خوشبختانه زیاد کار داره تا کامل شه یا نارسایی از خودش نشون بده
شاید روزی بشه که این قوانین هم توسط نظریات دیگه نقض بشن.
علم همش در حال تغییر و تحوله چون دنیا در حال تغییر و تحوله

narcissus flower
07-29-2013, 05:34 PM
سلام .روز به خیر

من خلاصه ای از انواع نظریه ها رو میزارم.انشالله با کمک شما بتونیم مطالب بیشتری پیدا کنیم
در پست های قبلی گفتیم دو نوع ریسمان باز و بسته داریم...حالا ببینیم در هرگروه در نظریه های گوناگون اوضاعشون چه جوریه
و اینکه اگر یادتون باشه ,ما گفتیم راستای نوسان تو نظریه مهم هست.

ما دو تا راستا رو برای نوسان در نظر میگیریم .یکی ساعتگرد و دیگری پاد ساعتگرد هست...حالا ببینیم چه جوریه...

نظریه IIAوIIB در واقع دو روی یک سکه هستند...
نظریه IIA شامل ریسمان های بسته ای هست که راستای نوسانشون متقارن هست .یعنی فرقی نداره ساعتگرد یا پادساعتگرد نوسان کنند.در واقع راستای نوسان موجب تغییر در شرایط ریسمان نمیشه...
و ریسمان های باز تا جایی که متوجه شدم , نمیتونند که رها و ول باشند , بالاخره باید به یه چیزی وصل بشوند .در این نظریه ریسمان ها به پوسته هایی به نام Dپیوست و وصل میشوند... حالا این پوسته ها چی هستند بررسی خواهیم کرد


نظریه IIB هم شامل ریسمان بسته هست .اما در این نظریه برای ما مهم هست که نوسان در چه راستایی هست, یعنی ساعتگرد بچرخه یا پادساعتگرد بودن نوسان یکی نیست , اصلاحا نا متقارن هست
در این مدل هم ریسمان های باز , به پوسته ی Dوصل هستند .اما تفاوتی که وجود داره در این هست که ابعاد در A,Bمتفاوت هست...


اما این نظریه ها کافی نبودند, گروه دیگری به نام Heterotic string theory در سال1985 کشف شدند.این گروه از نظریه ها رفتاری شبیه افتاب پرست دارند. یعنی گاهی اوقات رفتاری شبیه نظریه ی بوزونی ریسمان دارند وگاهی شبیه گروهIIدارند.
وجه تمایز این گروه در محاسبات ریاضیاتی( که محاسبات ریاضی ایجاب میکنه که اگر بخواد نظریه پایدار باشه نیاز به 10 بعد داره) وهمچنین به موجب نوسان ریسمان در راستای گوناگون رفتار گوناگون از شون سر میزنه.

یعنی نوسان چپ گرد اونها تداعی کننده نظریه ی بوزونی و نوسان راست گرد اونها شبیه ریسمان گروهII هست.


این گروه که شامل HO ,HEهست ,تنها شامل ریسما نهای بسته هستند.که طبق بالا راستگردشان انها رو به نوع IIمربوط میکنه.
نوع چپ گرد , به نظریه بوزونی.

در واقع اینکه میگیم که مثلا گروه نظریه هایheterotic با گروهIIارتباط دارند به وسیله موضوعی به نام دوگانی به هم مربوط میشوند که در اینده میفهمیم یعنی چی...
موضوع گسترده هست .خوشحال میشم با کمک هم تاپیک رو پیش ببریم :)

مداد رنگیهام
07-31-2013, 02:08 PM
اینم جدول انواع نظریه ریسمان امیدوارم مفید باشه!:)

<table dir="rtl" border="1" cellpadding="0" cellspacing="3"> <tbody> <tr> <td valign="top" width="114">
Super string or string theory
</td> <td valign="top" width="114">
Type of

String
</td> <td valign="top" width="114">
Tachyon
</td> <td valign="top" width="114">
Spacetime dimensions
</td> <td valign="top" width="114">
Type
</td> </tr> <tr> <td valign="top" width="114">
String T
</td> <td valign="top" width="114">
Both of them
</td> <td valign="top" width="114">
Yes
</td> <td valign="top" width="114">
26
</td> <td valign="top" width="114">
Bosonic
</td> </tr> <tr> <td valign="top" width="114">
Superstring T
</td> <td valign="top" width="114">
Both of them
</td> <td valign="top" width="114">
No
</td> <td valign="top" width="114">
10
</td> <td valign="top" width="114">
I
</td> </tr> <tr> <td valign="top" width="114">
Superstring T
</td> <td valign="top" width="114">
Closed string
</td> <td valign="top" width="114">
No
</td> <td valign="top" width="114">
10
</td> <td valign="top" width="114">
IIA
</td> </tr> <tr> <td valign="top" width="114">
Superstring T
</td> <td valign="top" width="114">
Closed string
</td> <td valign="top" width="114">
No
</td> <td valign="top" width="114">
10
</td> <td valign="top" width="114">
IIB
</td> </tr> <tr> <td valign="top" width="114">
Superstring T
</td> <td valign="top" width="114">
Closed string
</td> <td valign="top" width="114">
No
</td> <td valign="top" width="114">
10
</td> <td valign="top" width="114">
HO
</td> </tr> <tr> <td valign="top" width="114">
Superstring T
</td> <td valign="top" width="114">
Closed string
</td> <td valign="top" width="114">
No
</td> <td valign="top" width="114">
10
</td> <td valign="top" width="114">
HE
</td> </tr> </tbody> </table>

gissoo
08-04-2013, 04:24 PM
انگار تعداد بازديدكنندگان اين تاپيك كم شده! خوب حق دارند دوستان از بس سخت شده، پس بياين ادامه بديم كه سختترش كنيم :))
فكر ميكنم وقتشه به بحث دوگانگی بپردازيم نه؟

اينجا بايد از خانم رمضانی و تاپيك كتابخوانها تشكر كنم و نقل قولی از كتاب جهان در پوست گردو:



دوگانگی: تناظر ميان نظريه هایی كه گويا ناهمسانند ليك به نتايج فيزيكی يكسانی می انجامند.


حالا اين يعنی چی؟ فرض كنيد چند نفر به يك جسم از زوايای مختلف نگاه ميكنند، در اينصورت هركدام وجهی را ميبينند كه مقابلشان است و در نتيجه تعريف متفاوتی ارائه ميدهند.حالا از بسط دادن اين تعاريف به تعريف واحدی ميرسيم كه اين همون تئوری دوگانگی است.


همانطور كه خانمnarcssis flower گفتند: در واقع اینکه میگیم که مثلا گروه نظریه هایheterotic با گروهIIارتباط دارند به وسیله موضوعی به نام دوگانی به هم مربوط میشوند.

يعنی در واقع دوگانگی ها یک کار مهم انجام می دهند که یک تئوری را به تئوری دیگری که قبلا موجود بوده است بسط می دهند .
همچنين انواع دوگانگی ها شامل :دوگانگی اس يا S - duality ، دوگانگی تی يا T-duality و دوگانگی U-duality مطرح گرديد كه در جهت سختتر كردن موضوع بعدا بهش ميرسيم :دی

اما قسمت جالبش اين است كه شبكه ای از پيوندها كه دوگانگيها نام گرفت،پنج نظريه ی ريسمانی (و ابر گرانش 11 بعدی) را به هم پيوند داد و تئوری M شكل گرفت. اين تئوری كه در سال 1995 توسط Edward Witten ارائه شده بود.
در راستاي تلاش های بی ثمر گذشته برای متحدكردن نسبيت عام وكوانتوم مكانيك برای دست يافتن به نظريه ای به نام ابرگرانی بود.
ابر گرانی؟ ابر گرانش؟ انواع دوگانگی؟............
چقدر نكته و سوال بياين همكاری كنيد سختترش كنيم :))

narcissus flower
08-06-2013, 05:01 PM
خب حالا که بحث دوگانی شد, برای اینکه یه خورده فضا برامون ملموس تر بشه یک مثال میزنم .
ما در ریاضی موضوعی به نام نگاشت داریم.حالا این نگاشت چیه؟فرض بفرمایید ما دو تا محیط 1و2 داریم.در مورد 1 تحت یک محاسبه ومعادله ی فرضی یک شکل و فضایی رو به دست میاریم.

مثلا فرض کنید یک دایره به دست میاریم.اما میخواهیم ببینیم این دایره در محیط 2 اگر وارد بشه چه اتفاقی براش میافته و تبدیل به چی میشه...یعنی اگر یک معادله در محیط 1 داشته باشیم , در صورتی که محیط 2 و ضوابط حاکم براون بشه ممکنه دیگه دایره نباشه , بلکه تبدیل به یک نیم صفحه یا یک مثلث بشه..... :)

حالا باتوجه به مطالعاتی که در مورد دوگانی کردم, احساس کردم دوگانی هم یه چیزی تو همین مایه ها میتونه باشه .ولی خیلی خیلی پیچیده تر...
یا مثلا شکل زیر رو نگاه کنید

http://up.avastarco.com/images/jshlczjckpel044721u4.png



طبق مطلبی که دوست عزیز خانم gisso فرمودند .همه ی چیز زیر سر تئوری Mهست.تئوری میگه که اقا این چندتا تدوری ریسمان همشون یکی هستند و از دیدگاه های مختلف یک موضوع رو بررسی میکنند .
و ما باید به یک تئوری برسیم .برای رسیدن به این وحدت نیاز به ابزار داریم .ابزاری به نام دوگانی که چشممون رو باز کنه, و ببینیم ایا با هم ارتباطی دارند یا نه؟! :79:


اولین دوگانی که بررسی میکنیم , دوگانی به نام T-duality یا topological duality هست.


در این مورد ما فرض میکنیم یکی از ابعاد به صورت یک مسیر خمیده و دایره ای به شعاع Rهست.و فضای موجود رو چیزی مثلا شبیه استوانه در نظر میگیریم.(در نظر میگیرند!!)

ریسمان بسته در این فضا میاد دور این فضای استوانه ای میچرخه.چیزی شبیه به یک دوک نخ هست.شما فرض کنید که نخ ها دور دوک میچرخند.

تعداد دور هایی که یک ریسمان این فضای دوکی میچرخه رو بهش میگنند عدد مارپیچی Winding number.

اما یک عدد دیگه هم خیلی مهم هست واون هم عددی هست که بیانگر گشتاور یک ریسمان بسته هست...خب که چی؟؟

اینجا جالبه ,برای یک تئوری ریسمان مشخص ,اگر شما یک ریسمان رو به دور یک فضای استوانه ای به شعاع R بپیچونید و ریسمان دیگری رو به دور فضای استوانه ای به شعاع 1 تقسیم برR
بچرخونید, به نظر میرسه که عدد مارپیچی یکی منطبق بر عدد گشتاور دیگری هست.

http://othello.alma.edu/~jensens/research/Skidmore2006/jpgs/StringDuality.017.jpg


یعنی دوگانی T میتونه تئوری ریسمانی با یک شعاع رو به یک تئوری ریسمان دیگه با یک شعاع دیگه رو به هم مربوط کنه .به عبارتی یک سیلندر گسترده رو با یک سیلندر باریک جایگزین کنه.

این دوگانی در این تئوری ها نقش بازی میکنه

Type IIA,IIB
Type HO,HE

یعنی میگه AوB و همین طور HO , HE واقعا دوتئوری از یک تئوری هستند و با این کار از 5 تئوری به 3 تئوری میرسیم.

حالا فرمول نویسیش بعدا ایشالله :13:

الان فکر کنم قیافه ی هممون این شکلی باشه :crazy::43:

بعدشم یه نکته, دوستانی که تو تاپیک های دیگه میگفتند مسائل به کمک نظریه ریسمان حل میشه, حالا که بحث باز شده , میشه در تاپیک های دیگه هم ازش استفاده کنید:)

مداد رنگیهام
08-06-2013, 09:18 PM
من نفهمیدم آخرش چی شد؟مگه ما نیومدیم نظریه ریسمانو مطرح کنیم که بتونیم گرانشو با سایر نیروها مرنبط کنیم پس چی شد سر انجام این وحدت نیروها؟:)

narcissus flower
08-06-2013, 10:40 PM
من نفهمیدم آخرش چی شد؟مگه ما نیومدیم نظریه ریسمانو مطرح کنیم که بتونیم گرانشو با سایر نیروها مرنبط کنیم پس چی شد سر انجام این وحدت نیروها؟:)

اندکی صبر کنید .اول بزار ببینیم خود این نظریه و اصولش چی هست ,بعدش به اتحاد میرسیم
وقتی ندونیم این نظریه چیه ,چه جوری ازش برای رسیدن به خواسته مون استفاده کنیم...:)

galaxy 1996
08-10-2013, 07:56 PM
آه کوانتوم...هیهات اِسترینگ...!


ریسمان ، این نام پر از پیچیدگی های بیشتر الکی!
هیچوقت ریسمان رو دوست نداشتم.هیچوقت هم نخواهم داشت!کلا با کوانتوم و هر چیزی که بخواد ربطش بده به نسبیت مشکل دارم...!
اما ناچارا باید بدونیم چی هست.چون این روزا حرف دربارش زیاده.چقدر زجر آوره چیزی رو که دوست نداری یاد بگیری!
اما نمیخوام درباره ریسمان بگم ، میخوام یکم درد دل کنم با اجازتون!ممنون که گوش می کنید...

متاسفانه ، این روزها فضا داره به سمتی میره که همه ی فیزیک به سمت کوانتوم حرکت میکنه.
کوانتومیکه اینیشتین خیلی باهاش خوش نبود!
اصلا اگه از من بپرسند ، میگم همه ی این داستان ، همون داستان قدیمیه ، همون داستان "خداوند در خلقت تاس بازی نمی کند"!
اگه نظر شخصی بخوام بدم ، استرینگ هم نمیتونه دردی رو از ما دوا کنه...
راه چاره نسبیته ، آقا جان رستگاری در نسبیته ، نسبیت و دیگر هیچ...!
هر روز هر روز مقاله پشت مقاله...که چی بشه؟!علم از فوتبال هم کثیف تر شده!!!
این ها راه گشا نیست ، باید وقت گذاشت و تلاش کرد ، امروز همون روزیه که اینیشتین پیش بینی کرد ، همون روزی که احتمالات به بن بست میخوره...
فاینمن 32 سال کار میکنه روی یه نظریه ، نوبل رو میگیره.اینشتین 10 سال برای نسبیت عام وقت میزاره.واینبرگ بعد از صد سال زندگی(!!!) تصمیم می گیره کتاب کیهانشناسی رو بنویسه.این روش علمه و روش سخت و وقت گیری هم هست.ولی روش علمه!احتمالات روش علم نیست!اصلا کوانتوم روش علم نیست!و این دلیلی بود که اینشتین با کوانتوم مخالف بود.کوانتوم بد نیست ولی بن بست داره چون روشش روش جلو چشممونه ، روش افق های دوردست نیست!
بی خیال ، سرتون رو درد نیارم ، حالم زیاد خوش نیست از دست این جامعه علمی...
همیشه که به این موضوع اختلاف بین نسبیت و کوانتوم فکر می کنم ، فقط یاد یه جمله از پدر دکتر شریعتی می افتم.
محمد تقی شریعتی تعریف میکنه:ما 10 جلد کتاب میخونیم برای یک ساعت سخنرانی،یه عده کتاب نخونده کنفرانس میزارن...

ببخشید که زیاد حرف زدم!اینها رو فقط بزارید به حساب یه سری درد دل دوستانه.چون خیلی دلم پره از وضع فیزیک جهان ، خیلی...

پیمان اکبرنیا
08-12-2013, 02:23 PM
آه کوانتوم...هیهات اِسترینگ...!


ریسمان ، این نام پر از پیچیدگی های بیشتر الکی!
هیچوقت ریسمان رو دوست نداشتم.هیچوقت هم نخواهم داشت!کلا با کوانتوم و هر چیزی که بخواد ربطش بده به نسبیت مشکل دارم...!
اما ناچارا باید بدونیم چی هست.چون این روزا حرف دربارش زیاده.چقدر زجر آوره چیزی رو که دوست نداری یاد بگیری!
اما نمیخوام درباره ریسمان بگم ، میخوام یکم درد دل کنم با اجازتون!ممنون که گوش می کنید...

متاسفانه ، این روزها فضا داره به سمتی میره که همه ی فیزیک به سمت کوانتوم حرکت میکنه.
کوانتومیکه اینیشتین خیلی باهاش خوش نبود!
اصلا اگه از من بپرسند ، میگم همه ی این داستان ، همون داستان قدیمیه ، همون داستان "خداوند در خلقت تاس بازی نمی کند"!
اگه نظر شخصی بخوام بدم ، استرینگ هم نمیتونه دردی رو از ما دوا کنه...
راه چاره نسبیته ، آقا جان رستگاری در نسبیته ، نسبیت و دیگر هیچ...!
هر روز هر روز مقاله پشت مقاله...که چی بشه؟!علم از فوتبال هم کثیف تر شده!!!
این ها راه گشا نیست ، باید وقت گذاشت و تلاش کرد ، امروز همون روزیه که اینیشتین پیش بینی کرد ، همون روزی که احتمالات به بن بست میخوره...
فاینمن 32 سال کار میکنه روی یه نظریه ، نوبل رو میگیره.اینشتین 10 سال برای نسبیت عام وقت میزاره.واینبرگ بعد از صد سال زندگی(!!!) تصمیم می گیره کتاب کیهانشناسی رو بنویسه.این روش علمه و روش سخت و وقت گیری هم هست.ولی روش علمه!احتمالات روش علم نیست!اصلا کوانتوم روش علم نیست!و این دلیلی بود که اینشتین با کوانتوم مخالف بود.کوانتوم بد نیست ولی بن بست داره چون روشش روش جلو چشممونه ، روش افق های دوردست نیست!
بی خیال ، سرتون رو درد نیارم ، حالم زیاد خوش نیست از دست این جامعه علمی...
همیشه که به این موضوع اختلاف بین نسبیت و کوانتوم فکر می کنم ، فقط یاد یه جمله از پدر دکتر شریعتی می افتم.
محمد تقی شریعتی تعریف میکنه:ما 10 جلد کتاب میخونیم برای یک ساعت سخنرانی،یه عده کتاب نخونده کنفرانس میزارن...

ببخشید که زیاد حرف زدم!اینها رو فقط بزارید به حساب یه سری درد دل دوستانه.چون خیلی دلم پره از وضع فیزیک جهان ، خیلی...

سلام

کلا این صحبت‌هایی که می‌کنید را زیاد درک نمی‌کنم چون استدلالهای توش بیشتر احساسیه تا منطقی :) نظریه کوانتوم اگر نبود امروزه ما خیلی از پدیده‌ها را نمی تونستیم پیش بینی کنیم. نمیشه با علم مثل یک چیز مقدس برخورد کرد که مثلا نسبیت راه رستگاریه و کوانتوم هم یک چیز بی خود. باید دید کدام نظریه می تواند بهتر پدیده های فیزیک جهان ما بهتر تبیین کند و علت پدیده ها را بهتر توضیح دهد. یک سری جمله هاتون را هم که کلا درک نمی کنم مثل "علم از فوتبال کثیفتر شده" . چرا؟ چون مقاله درباره کوانتوم زیاد نوشته میشه؟

ضمنا یک نظریه یا حرف رو نمیشه با نظر یک انسان اثبات یا نقض کرد. اینکه انیشتین نظریه کوانتوم را درست نمیدونست دلیل بر این نمیشه که کوانتوم مشکل داره :) انیشتین هم یک آدمه و اشتباه داره همونطور که زمانی می گفت جهان باید ثابت باشه و بعدا متوجه شد که جهان در حال انبساطه و گفت این اشتباه بزرگ من بود.

کلا خیلی با تعصب به این مسائل نگاه نکنید ;) نظریه ریسمان هم تلاشی است برای تبیین بهتر پدیده های فیزیک نه بیشتر و نه کمتر. گذشت زمان و آزمایش مشخص میکنه چقدر درست یا نادرسته :)

storm
08-12-2013, 02:59 PM
میبخشید حالا که بحثش پیش اومد و تاپیک کمی منحرف شد(:دی).. من هم یه چیزی بگم..
اینکه روزی 100 تا به فرض مقاله چاپ بشه مگه بده؟مگه بده ما کلید های زیادی رو با دست خودمون بسازیم و امتحانش کنیم روی در بزرگ جهان که فعلا به نظر من هنوز هم با وجود این همه قانون و نابغه ، بسته مونده؟
بد نیست. نه تنها بد نیست بلکه عالی هم هست.
هرکدوم از مقاله ها، چه اثر یک آدم پخته و عالم باشند و چه اثر یه دانش آموز دبیرستانی ارزشمندن. چون اثر یک فکرن. فکر ها هرگز مثل هم نیست.
کسی هم که تصمیم به نوشتن یه کتاب میکنه قطعا مسئله ای در ذهنش بوده که که به نظرش همه یباید از اون مطلع میشدنو پس اونو به رشته تحریر درآورده.
بهتره با این جور اتفافقا کمی آروم تر برخورد بشه..:) که استعداد ها خشک نشن. خجالت نکشن از ابراز وجود. از ابراز علت و معلول فکرشون.
ما 10 جلد کتاب میخونیم برای یک ساعت سخنرانی،یه عده کتاب نخونده کنفرانس میزارن...
این دیگه یه مقدار از بحث خییلی خارج شد...:) و جای بحثشش نه اینجا، بلکه در فضای مجازی نیست..

دیگه بهتره بیش از این تاپیک منحرف نشه و به بحث زیبای ریسمان ها پرداخته بشه:گل :)

solh
08-12-2013, 04:57 PM
خطاب انشتین به پلانک برای شروعی بر کوانتوم :

«کاری که او کرده نیرومندترین تکان را برای ترقی علم داده است.افکار او تا آن هنگام که علم فیزیک در جهان باقی است تاثیر خود را حفظ خواهد کرد.»

قطعا آقای انشتین خودش یکی از کسانی در تاریخ کوانوتمه که تاثیراتش به هیچ وجه نمشیه نادیده گرفته بشه . تنها جایی که من فکر میکنم ایشون باهاش مشکل داره برداشت ما از نتایج کوانتومه یعنی اونجایی که معادلات میخان تفسیر بشن .برای فیزیک دان ها قطعا پیش بینی مهمه و در این جایگاه نه میشه خدمات کوانتوم رو هرگز نادیده گرفت و نه نسبیت رو . واقعا ستودن کار فیزیکدان ها در این زمینه کاری نیست که من بتونم در چند خط بنویسم ولی به نظرم بهتره بیشتر با ریاضیات و فیزیک نظری آشنا بشیم.

galaxy 1996
08-12-2013, 09:41 PM
سلام

کلا این صحبت‌هایی که می‌کنید را زیاد درک نمی‌کنم چون استدلالهای توش بیشتر احساسیه تا منطقی :) نظریه کوانتوم اگر نبود امروزه ما خیلی از پدیده‌ها را نمی تونستیم پیش بینی کنیم. نمیشه با علم مثل یک چیز مقدس برخورد کرد که مثلا نسبیت راه رستگاریه و کوانتوم هم یک چیز بی خود. باید دید کدام نظریه می تواند بهتر پدیده های فیزیک جهان ما بهتر تبیین کند و علت پدیده ها را بهتر توضیح دهد. یک سری جمله هاتون را هم که کلا درک نمی کنم مثل "علم از فوتبال کثیفتر شده" . چرا؟ چون مقاله درباره کوانتوم زیاد نوشته میشه؟

ضمنا یک نظریه یا حرف رو نمیشه با نظر یک انسان اثبات یا نقض کرد. اینکه انیشتین نظریه کوانتوم را درست نمیدونست دلیل بر این نمیشه که کوانتوم مشکل داره :) انیشتین هم یک آدمه و اشتباه داره همونطور که زمانی می گفت جهان باید ثابت باشه و بعدا متوجه شد که جهان در حال انبساطه و گفت این اشتباه بزرگ من بود.

کلا خیلی با تعصب به این مسائل نگاه نکنید ;) نظریه ریسمان هم تلاشی است برای تبیین بهتر پدیده های فیزیک نه بیشتر و نه کمتر. گذشت زمان و آزمایش مشخص میکنه چقدر درست یا نادرسته :)
سلام
نه ، تعصبی نیست ابدا ، کاملا با دلیل ومنطق به این داستان نگاه می کنم ولی در بالا فقط احساسی صحبت کردم و گرنه در علم ازینجور حرف ها نداریم ، ابتداش هم عرض کردم که این نوشته ی من فقط یک درد دله و نه بیشتر...
من هم اصلا به خاطر اینکه اینشتین با این موضوع مشکل داشت قضاوت نمیکنم ، ابدا!اصلا این روش یک کسی که در راه علم کار میکنه نیست!فقط اینشیتین دلالیلی رو(بیشتر در کنفرانس معروف سلوی) مطرح می کنه که مو به مو منطقی هستند و قبولشون دارم.جواب های بور هم فقط توجیه هستند و نه چیز دیگه ای.من به خاطر این دلایله که اینشیتن رو نام بردم و گرنه هر کس دیگه ای همچین حرفی رو میزد می گفتم!
من نگفتم کوانتوم بده از اساس.من دارم میگم همونطور که اینشیتن گفت ، بن بست داره.راهش راه علم نیست.شما میتونید این رو یه برداشت شخصی بدونید.ولی اونطور که من توی کوانتوم پی بردم داستان دست کاری کردن بیش از حد رواج داره!مثلا جایی توی فیزیک ذرات بدون هیچ دلیلی یک t به داستان اضافه می کنند.خوب اون t وقتی میاد جواب میده ، اما برای چی اون رو وارد کردیم؟!اینجا هاوکینگ یه استدلال معروفی داره میگه اگه واردش نکرده بودیم ، اصلا نمی پرسیدیم که چرا این رو وارد کردیم!(این رو درباره اینکه چرا جهان به شکل امروزی هست گفته ، همون داستان علیت معکوس که برای نظریه فاین تیوند میارند.)
خوب این جواب نیست ، پاک کردن صورت مسئله است!مثل اینکه بگیم چرا ماهی توی تنگ هست؟!بعد جواب بدیم چون ماهی توی تنگ هست!
ازین جور چیزا واقعا زیاد داره کوانتوم ، اصلا هم بهش نمی پردازند ، این دقیقا اون بعد کوانتوم هست که کاملا پنهان نگهش میدارند.یه مثال دیگه ، توی تانسور ها هم ببینید ازین دست کاری ها وجود داره مثلا یکیش اینکه یه تانسور q بی دلیل وارد میشه.
در کل میگم مشکل من با کوانتوم همین احتمالات و دست کاری کردن هاشه.
بعد از دل این مسئله ، نظریه quintessence بیرون میاد که خیلی خنده داره اصلا!میاد انرژی تاریک رو بدون هیچ دلیل مشخصی هر زمان در عالم یک اندازه ای در نظر می گیره!(ذات این کار بد نیست اما باید دلیل داشته باشه که ما چیزی نمی بینیم.)این دستاورد کوانتوم بوده!(البته یقینا میدونید که من منظورم این نیست که کوانتوم به کلی غلط هست ، من مخالف روش کارش هستم و گرنه کوانتوم قطعا دست آورد های بزرگی داشته و بنده اصلا در حدی نیستم که جسارت بکنم و دست آورد های کسایی چون شرودینگر و هایزنبرگ و... رو زیر سوال ببرم...)
از اون دست مثال های دست کاری شده هم اگر خواستید میتونید بگید از جاهای مختلف و معروف براتون مثال بیارم.(البته وقت گیره باید استادم رو ببینم)

من خودم روزی شیفته ی کوانتوم بودم(نتایجش) اما وقتی روش کارش رو فهمیدم ، خیلی اذیت کننده شد برام.


پ.ن:درباره مقاله هم فقط کوتاه بگم ، ایران سالانه چند مقاله ارائه میکنه؟!عدد نمیگم ولی زیاده و رتبه بالایی بین کشور های دیگه داره.اما کو جایزه نوبلمون؟!من مخالف مقاله دادن نیتم ولی بد نیست کمی به زندگی بزرگان فیزیک نگاه کنید تا بفهمیم مقاله دادن مهم نیست ، خدمت کردن مهمه.یک مثال بسیار بارز و مشخص براتون بخوام بزنم از دانسمند گرانقدر فاینمن(اصلا اینقدر این بشر رو دوست دارم موقع نوشتن اسمش دستم به لرزه میافته!) باید بگم.فکر می کنید ایشون چند مقاله در تمام عمرش ارائه داد؟100 تا؟200 تا؟300 تا؟(من آدم میشناسم 150 تا مقاله ارائه داده!)
برنده جایزه نوبل فیزیک ، دارای نشان ملی علوم و برنده جایزه اینشتین ، ریچارد فاینمن ، کمتر از 40 مقاله(عدد دقیقش یادم نیست ولی حدود 35 تا) در تمام عمرش نوشته!
اینشتین هم رقم مقالاتش زیاد نیست.و الی آخر...
امروز فضای فیزیک(و نه نجوم آماتوری) به شکل مقاله نویسی در اومده.یعنی طرف اصلا کار نداره مقاله اش چیه.فقط میخواد یه جوری ببندتش ارائه بده.اما روش علم میگه باید سال ها روش وقت بزاری.اینه که میگم علم کثیف شده!روش علم این روز ها(بخوانید هیچوقت در تمام تاریخ!) پول توش نبوده.حمایت هم توش نیست!شما تاریخچه زندگی اینشتین رو بخونید میفهمید چقدر ایشون تنها بوده در بین فیزیکدان ها و مشکلات مالی معروفش...
دیگه چیزی نمیگم همه چیز روشنه ، داریم به کجا میریم...؟

narcissus flower
08-12-2013, 11:17 PM
دوست عزیز فرمایشات شما تا حدودی درست و در برخی قسمتها نادرست هست...
اینکه در علم ما روزانه چندین تئوری بیان میشه , نشان دهنده ی درست بودن همه ی انها و همین طور اشتباه بودن انها نشان دهنده ی اشتباه کل علم نیست ...
درسته نظریه هایی مثل qs یا حتی kqsبیان میشوند , ولی همه ی اونها که درست نیست .بلکه مخالفان هم میایند و خطای اون نظریه رو میگیرند... در نتیجه نظریه یا متوقف میشه یا اصلاح

حالا خواهش من اینه در صورتی که شما با نظریه ی ریسمان مخالف هستید یا احساس میکنید که مشکل داره , همه ی ما از بیان مشکلاتش خرسند میشیم.اینجا قرار نیست ما سنگ کسی رو به سینه بزنیم.
قراره راه علم رو اول بشناسیم , بعد ازش دفاع کنیم.
بنابراین خوشحال میشم, هر جا احساس کردید که این نظریه میلنگه, با دلایل منطقی خود به دانش ما هم بیافزایید...
تمام تلاش ما این هست که دنیا رو بهتر بشناسیم, چه با کوانتوم چه با نسبیت :)

narcissus flower
08-17-2013, 02:16 AM
سلام
دوگانی دیگری که در نظریه ی ریسمان استفاده میشه , اسمش دوگانی S(strong –weak duality ) نامیده میشه.
این دوگانی در سال 1995 شناخته شد.میبینید, خیلی جدیده!!

حالا این دوگانی قوی –ضعیف چی هست؟؟بالاخره رخ قوی نظریه هست یا ضعیف؟؟

در این دوگانی ما ثابتی به نام ثابت جفت شدگی داریم که معیاری است که شدت واکنش ریسمان رو به وسیله ی احتمال اینکه ریسمان به سایر ریسمان ها گسسته یا وصل می شود رو بیان میکند.
البته به دلیل ریاضیات حاکم بر نظریه دانشمندان از احتمال برای بررسی موضوع استفاده میکنندو حقیقت اینه که یک سری موضوعات مبهم هست...

حالا در این دوگانی ,جفت شدگی قوی در یک نظریه به جفت شدگی ضعیف در یک تئوری دیگر در یک شرایط و موقعیت مشخص مربوط میشود...

یعنی در یک تئوری ریسمان ها به راحتی گسسته و یا به دیگران متصل میشوددر حالیکه در تئوری دیگر این امر به سختی صورت میگیره.

نمیدونم مثال درستی میزنم یا نه, اما شما فرض کنید یک قطعه سقز داشته باشید که میل می فرمایید .حالا بعد از اینکه جویدید,مثل ادامس منعطف میشه و دچار تغییرات میشه .حالا اگر در هوای ازاد قرارش بدیم, سفت میشه و دیگه نمیشه تغییرات رابه راحتی بهش اعمال کنیم.احتمالا ریسمان هم همین طوره.
در تئوری ای که ریسمان به سادگی گسسته ومتصل میشوند ,شما در نهایت یه دریای پر از امواج و بین نظم از ریسمان رو میبیند که دائما در حال اندرکنش هستند.
برای بررسی شرایط اگر بخواهیم بشینم و فعالیت یک ریسمان رو بررسی کنیم , مثل این میمونه که در یک اقیانوس دنبال یک مولکول اب بگردیم که خب مسلما نمیتونیم دیگه!!!چه کار کنیم؟؟
ما میاییم به همون مجموعه ی بزرگ نگاه میکنیم و رفتار کلی سیستم رو بررسی میکنیم , بعد میانگین میگیریم.

چه نظریه هایی از این دوگانی بهره مند هستند؟؟

نوع I و نوع HO
و نظریه IIBبا خودش


به عنوان مثال اخر, اگر نطریه ی ابرتقارن نوع I با ثابت جفت شدگی قوی داشته باشیم , به صورت تئوری میشه پیش بینی کرد که نظریه ابرتقارن نوع HO با ثابتجفت شدگی ضعیف داریم...و این جوری این ها به هم مربوط میشوند...

سعی کردم خلاصه ومختصر باشه اگر دوست دارید , بسط بدهید:)

مداد رنگیهام
08-28-2013, 02:38 PM
تا دوستان نفسی تازه کنن برای توضیح ادامه نظریه ی ریسمان متن زیر رو به عوان یک پرانتز علمی بخونید لطفا:)
حرکتی فراتر از سرعت نور,میان بر زدن از درون ابعاد بالاتر هستی

براساس نظریه ریسمان ها و خصوصا نظریه M کل هستی یا کائنات از ابعاد مکانی بالاتری، فراتر از سه بعد مکانی جهان ما تشکیل شده است. در این دیدگاه، جهان ما در واقع یک ابر رویه یا ابر سطح سه بعدی است که در گستره ی بی پایان ابعاد بالاتر هستی – موسوم به ابر فضا- شناور است. در سال ۲۰۰۶ هاینریش پاس، فیزیکدان دانشگاه هاوایی آمریکا بر مبنای وجود این ابعاد بالاتر ، ایده حیرت انگیزی را برای ارسال ذراتی موسوم به « نوترینوهای خنثی » از نقطه ای از جهان به نقطه ای دیگر از آن با سرعتی فراتر از سرعت نور مطرح کرد. در نظریه هاینریش پاس چنانچه جهان ما- که براساس مشاهدات کیهان شناسی هندسه ای تخت دارد- در ابعاد بالاتری به شدت انحنا دارند شناور باشد می توان از طریق میان بر زدن از درون ابعاد بالاتر با سرعتی حتی سریعتر از نور از بخشی از جهان به بخش دیگری از آن رسید.
البته هر ذره ای را نمی توان به این سفر فرانوری فرستاد چرا که برای تحقق ایده هاینریش پاس پیش از همه به ذراتی احتیاج داریم که بتواند از سه بعد مکانی جهان ما خارج شده و وارد ابر فضا شوند. اما آیا چنین ذراتی وجود دارند؟
براساس نظریه ریسمان ها که ذرات بنیادی در واقع بصورت ریسمان های بسیار کوچک و مرتعش انرژی هستند. این ریسمان ها می توانند باز یا مانند یک حلقه بسته باشند. طبق نظریه ریسمان ها و نظریه M دو انتهای ریسمان های باز همواره باید به ابر سطح یا همان جهانی که به آن تعلق دارند متصل باشند و همین مساله سبب می شود که این نوع ریسمان ها هیچ گاه نتوانند از جهان خود جدا شده و وارد ابعاد بالاتر ابر فضا شوند. از آنجایی که تقربیا تمامی ذرات بنیادین جهان ما از نوع ریسمان های باز هستند، این ذرات همواره به جهان ما مقید بوده و امکان خروج از جهان و ورود به حوزه ابر فضا را ندارند.
با این حال استثناهایی هم در این موارد وجود دارد. یکی از این استثناها، ذراتی بنام « نوترینوهای خنثی » هستند. نوترینوهای خنثی در واقع ریسمان های مرتعش بسته ای هستند که بر خلاف ریسمان های باز، دو سر ابتدایی و انتهایی ندارند که به جهان ما مقید باشند و بنابریان می توانند آزادانه از ابعاد سه گانه جهان ما خارج شده و وارد حوزه اسرار آمیز ابر فضا شوند. این نوترینوهای خنثی در صورت وجود به هیچ یک از سه خانواده شناخته شده نوترینوها تعلق نداشته و آشکارسازی غیر مستقیم آنها از طریق فرایند تبدیل نوترینوها به همدیگر وجود دارد.
برمبنای قوانین فیزیک کوانتومی و بر طبق آزمایشات صورت گرفته در ژاپن و آمریکا می دانیم که نوترینوها می توانند از نوعی به نوع دیگر تبدیل شوند، بر همین طبق، هاینریش پاس و همکارانش پیشنهاد آزمایشی را ارائه دادند که می تواند امکان سفر با سرعت فرا نوری را بطور تجربی نشان دهد. در این آزمایش، باریکه ای نوترینوهای معمولی از یک مرکز تحقیقاتی واقع در قطب جنوب به سوی آشکارسازی روی خط استوا ارسال خواهد . هنگام عبور باریکه از میان کره زمین، بخشی از نوترینوها به نوترینوهای خنثی تبدیل خواهند شد. از آنجایی که این نوع نوترینوها قادرند از میان ابعاد بالاتر فراسوی جهان ما میان بر بزنند بنابراین زودتر از بقیه به آن سوی کره زمین خواهند رسید.، به گونه ای که گویی از نور هم سریع تر حرکت کرده اند. همین که این نوترینوها از آن سوی زمین خارج شده و وارد اتمسفر شوند، دوباره تغییر نوع داده و به نوترینوهای معمولی- که قابل آشکارسازی هستند- بدل خواهند شد. نتیجه اینکه آزمایشگران در کمال تعجب می بینند تعدادی از نوترینوها مسیر خود را حتی سریع تر از نور طی کرده اند، اما باید توجه داشت که در اینجا هم نسبیت خاص اینشتین نقض نشده است چرا که نوترینوها عملا با تبدیل شدن به نوترینوهای خنثی از درون ابعاد بالاتر ابر فضا میان بر زده و به این ترتیب از نور هم پیش گرفته اند.
هر چند آزمایش پیشنهاد شده هاینریش پاس فراتر از توانمندی فناوری فعلی میباشد اما احتمالا این آزمایش طی ۵۰ سال آینده میسر خواهد شد. خوشبختانه با راه اندازی یک باریکه جدیدی نوترینو در آزمایشگاه فیزیک ذرات بنیادی CERN احتمالا تا حدود سه سال آینده پاسخ این پرسش مهم را خواهیم یافت. و اما شرط دو آن است که همان طور که هاینریش پاس فرض کرده جهان ما واقعا در میان ابعاد بالاتر و به شدت خمیده ای شناور باشد. اما آیا واقعا چنین است؟ هنوز نمی دانیم.


http://bigbangpage.com/?p=4587

neda vardast
09-25-2013, 05:36 PM
میشه چند تا کتاب خوب که از ابتدا نظریه ریسمان رو شرح و بسط داده معرفی کنید؟کتابی که به تمام جزئیات پرداخته باشه ....

violet20
12-29-2013, 05:20 PM
ممنون بابت اطلاعات جامعتون اسم اقای کامران وفا رو شنیده بودم داخل کتاب پروفسور هاکینگ ! ولی درباره نظیرش نمیدونستم ! مرسی

siamak_bi2005
02-12-2014, 04:42 PM
حال: نقطه : صفر بعدی
نقطه ی خط: یک بعدی
خط مربع: دو بعدی
مربع مکعب : سه بعدی
مکعب مکعب فوق: 4 بعدی!
در واقع مکعب از 6 مربع 2 بعدی تشکیل شده و وقتی بسته بشه 3 بعدی میشه
پس میشه ابعاد زیادی رو این طور تعریف کرد!

پس:
بعد چهار:هر فضایی که شخص با حرکت در جهت عمود به فضای 3 بعدی به آن برسد بعد چهارم است.
سلام
نقطه را دانشمندان بدون بعد می دانند در حالی که از جمع نقطه بعد درست می شود
اگر نقطه دارای بعد نیست پس ارتفاع -عرض یا طول ندارد لذا غیر قابل دیدن می شود
ما در فیزیک کلاسیک این فرض را می کردیم چون با اجسام بزرگ کار داشتیم ونقطه قابل اغماض بود ولی در مکانیک کوانتوم همه چیز از ذرات کوچکتر از نقطه تشکیل شده اند لذا به نظر من نقطه سه بعدی است که در سه جهت فشرده شده است.
واز جمع این نقاط در جهتهای xیا y یا zسه بعدی که در دو جهت فشرده شده ودر یک سمت گسترش دارد
لذا با توجه به این که ما سه سمت داریم 1)سمت بالا 2)سمت طول 3)سمت عرض
پس در هر سمت یک جهت گسترش یافته ودو تا فشرده شده جمعا 6بعد فشرده شده وسه بعد گسترش یافته داریم پس جهان ما 9بعدی است نه سه بعدی

علیرضا محمدی
02-12-2014, 05:27 PM
سلام
نقطه را دانشمندان بدون بعد می دانند در حالی که از جمع نقطه بعد درست می شود
اگر نقطه دارای بعد نیست پس ارتفاع -عرض یا طول ندارد لذا غیر قابل دیدن می شود
ما در فیزیک کلاسیک این فرض را می کردیم چون با اجسام بزرگ کار داشتیم ونقطه قابل اغماض بود ولی در مکانیک کوانتوم همه چیز از ذرات کوچکتر از نقطه تشکیل شده اند لذا به نظر من نقطه سه بعدی است که در سه جهت فشرده شده است.
واز جمع این نقاط در جهتهای xیا y یا zسه بعدی که در دو جهت فشرده شده ودر یک سمت گسترش دارد
لذا با توجه به این که ما سه سمت داریم 1)سمت بالا 2)سمت طول 3)سمت عرض
پس در هر سمت یک جهت گسترش یافته ودو تا فشرده شده جمعا 6بعد فشرده شده وسه بعد گسترش یافته داریم پس جهان ما 9بعدی است نه سه بعدی
نقطه را باید دو بعدی در نظر بگیریم (بر فرض این که بعد داشته باشه)
اما یک ذره که واحد سازنده ماده هست باید سه بعدی باشه تا از تجمع آن ها یک جسم سه بعدی بوجود بیاد همونطور که اجتماع نقطه یک جسم دو بعدی را می سازد
من متوجه نشدم منظورتون از بعد گشترش یافته چیه؟

siamak_bi2005
02-12-2014, 06:08 PM
نقطه را باید دو بعدی در نظر بگیریم (بر فرض این که بعد داشته باشه)
اما یک ذره که واحد سازنده ماده هست باید سه بعدی باشه تا از تجمع آن ها یک جسم سه بعدی بوجود بیاد همونطور که اجتماع نقطه یک جسم دو بعدی را می سازد
من متوجه نشدم منظورتون از بعد گشترش یافته چیه؟
مثلا یک نخ را در نظر بگیرید که طول آن صد متر است وارتفاع آن در حد چند آنگستروم وهمچنین عرض ان در حدود چند انگستروم است

طول آن که زیاده در فیزیک کلاسیک فقط اونو در نظر می گیرن ومی گویند نخ تک بعدی است چون گستردگی نخ در طول زیاده
ولی ارتفاع وعرض آن خیلی کوچک است یعنی به اصطلاح دانشمندان فشرده شده است
یعنی در کل نخ دارای سه بعد است ولی در یک بعد گسترش یافتهودو بعد فشرده دارد