PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پرسش و پاسخ اختر فیزیک



صفحه ها : 1 2 [3]

Behnaz sasani
02-25-2013, 05:31 PM
راستش تا اونجایی که من میدونم تمام ستاره ها محور گردش و چرخش دارن.
البته چرخش به دور خود در محل استوا و قطبین با هم متفاوته.
گردش هم به دور مرکز کهکشان دارن که چندین میلیارد سال طول میکشه.
میانگین سرعت گردششون هم بسته به نزدیک بودن یا دور بودنشون از مرکز کهکشان متغیره. هر چه از مرکز کهکشان دورتر بشیم این سرعت بیشتر میشه.
امیدوارم درست گفته باشم.
در رابطه با نامگذاری ستاره ها در قدیم اسامی خاصی روی هر کدام از ستاره ها در صورت فلکی ها بر اساس روشنایی میذاشتن مثلا:
نام علمی ستاره "وگا" روشن ترین ستاره در صورت فلکی "لیرا" ، "آلفا لیرا" است.
دومین ستاره روشن در صورت فلکی معمولا با بتا ( دومین حرف الفبای یونانی) نامگذاری می شود و تا آخر...
اما شمار ستاره های شناخته شده بسیار زیاد است که IAU یک سیستم متفاوت را برای نامگذاری ستاره های تازه کشف شده به کار میبرد.
بیشتر نام های جدید شامل یک کلمه با اختصار است که با یک گروه از نشانه ها همراهی میشود.
کلمه اختصار برای هر نوع ستاره فهرستی است که اطلاعات مربوط به ستاره را به شکلی مرتب می آورد.
مثلا: 6350- 1302psr j نوعی ستاره تپنده یا تپ اختر شناخته میشود.
از روی psr میتوان فهمید این ستاره تپنده است و بقیه حروف نشانه هایی هستند که جهت ستاره و طول و عرض جغرافیایی آن در آسمان را نشان میدهد.

Astronomy
02-25-2013, 05:42 PM
می خواستم بدونم :confused: که :
ایا ستاره ها هم محور گردش دارند...؟
میانگین سرعت گردششون چند است...؟
و
یک ستاره را نام ببرید...؟
منظورتون چرخش به دور خودشون هست؟ اگه همینه که بله دارن!

سرعتشون به چند تا چیز بستگی داره! مثل شعاع و نوع ستاره و ...

همین طور چون ستاره ها از جنس پلاسما (گاز بسیار داغ) هستند سرعت چرخششون در عرض های جغرافیایی مختلف بسیار متفاوت هست!

برای مثال سرعت چرخش خورشید به دور خودش در استوا به گونه ای است که هر 24 روز و 16 ساعت یک دور میزنند و در نزدیکی قطبین هر دور چرخش کامل به دور خود به حدود 34 روز میرسد

نام یک ستاره؟ چرا یکی؟ :دی

خورشید - ابط الجوزا - رجل الجبار - قلب الاسد - قلب العقرب - عیوق - جدی - شعرای شامی - شعرای شامی - الغول - سُها - ...

Behnaz sasani
02-25-2013, 05:56 PM
می خواستم بدونم :confused: که :
ایا ستاره ها هم محور گردش دارند...؟
میانگین سرعت گردششون چند است...؟
و
یک ستاره را نام ببرید...؟




راستش تا اونجایی که من میدونم تمام ستاره ها محور گردش و چرخش دارن.
البته چرخش به دور خود در محل استوا و قطبین با هم متفاوته.
گردش هم به دور مرکز کهکشان دارن که چندین میلیارد سال طول میکشه.
میانگین سرعت گردششون هم بسته به نزدیک بودن یا دور بودنشون از مرکز کهکشان متغیره. هر چه از مرکز کهکشان دورتر بشیم این سرعت بیشتر میشه.
امیدوارم درست گفته باشم.
در رابطه با نامگذاری ستاره ها در قدیم اسامی خاصی روی هر کدام از ستاره ها در صورت فلکی ها بر اساس روشنایی میذاشتن مثلا:
نام علمی ستاره "وگا" روشن ترین ستاره در صورت فلکی "لیرا" ، "آلفا لیرا" است.
دومین ستاره روشن در صورت فلکی معمولا با بتا ( دومین حرف الفبای یونانی) نامگذاری می شود و تا آخر...
اما شمار ستاره های شناخته شده بسیار زیاد است که IAU یک سیستم متفاوت را برای نامگذاری ستاره های تازه کشف شده به کار میبرد.
بیشتر نام های جدید شامل یک کلمه با اختصار است که با یک گروه از نشانه ها همراهی میشود.
کلمه اختصار برای هر نوع ستاره فهرستی است که اطلاعات مربوط به ستاره را به شکلی مرتب می آورد.
مثلا: 6350- 1302psr j نوعی ستاره تپنده یا تپ اختر شناخته میشود.
از روی psr میتوان فهمید این ستاره تپنده است و بقیه حروف نشانه هایی هستند که جهت ستاره و طول و عرض جغرافیایی آن در آسمان را نشان میدهد.

سينا منجم
02-25-2013, 06:12 PM
براي مثال خورشيد 225 ميليون سال طول ميكشد كه يك بار به دور هسته ي راه شيري بچرخد.شايد رقم زيادي باشه ولي با توجه با فاصله ي 26000سال نوري (البته ميانگين فاصلس و در اوايل،اواسط و آواخر گردش خورشيد به دور هستهي راه شيري فاصلهي آن از هستهي راه شيري متفاوته)اين رقم عادي به نظر ميرسه.
ستاره ها رو هم اتا كارينا يكي از بزرگترين ستاره هاي درخشان و مركز يك سامانه ي ستاره اي كه حداقل از دوتا ستاره تشكيل شده.بقيه ي سوالاتم دوستان خوبمون جواب دادن.

Navid MMM
02-25-2013, 09:40 PM
میشه انتقال به سرخ هابل رو برای من توضیح بدید؟
ممنون میشم...

Soroush Samadi
02-25-2013, 10:08 PM
میشه انتقال به سرخ هابل رو برای من توضیح بدید؟
ممنون میشم...
با عرض سلام
شما تو این لینک از ویکی نجوم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9 %87%D8%A7%D8%A8%D9%84) میتونید درباره قانون انتقال به سرخ هابل اطلاعاتی کسب کنید.

هانیه امیری
02-25-2013, 10:45 PM
میشه انتقال به سرخ هابل رو برای من توضیح بدید؟
ممنون میشم...




شما تو این لینک از ویکی نجوم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9 %87%D8%A7%D8%A8%D9%84) میتونید درباره قانون انتقال به سرخ هابل اطلاعاتی کسب کنید.

سلام بر شما :)

لینکی که آقای صمدی دادند مربوط به قانون هابل هست همچنین میتوانید برای مطالعه در مورد انتقال به سرخ به این لینک از ویکی نجوم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2%DA%AF%D8% B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C) مراجعه کنید. :)

قرمزگرایی یا انتقال به سرخ به زبان ساده یعنی اینکه وقتی طیف یک جرم مثل کهکشان به سمت قرمز جابه جا می شود و یا به عبارتی انتقال به سرخ دارد

یعنی این جرم در حال دور شدن از ما هست. حال اگر طیف جسمی به آبی انتقال یابد ،آن جرم در حال نزدیک شدن به ما است.

همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید، طیف خورشید و طیف یک ابرخوشه را مقایسه میکند.

طیف سمت چپی مربوط به خورشید است. این تصویر نشان میدهد که خطوط طیف ابرخوشه نسبت به خورشید به سمت قرمز منتقل شده است، یعنی این ابر خوشه

در حال دور شدن از ماست.

سوالی بود بفرمایید.



[/URL][URL="http://up.avastarco.com/images/xx209k3uhiq7nmmksbn.png"]http://up.avastarco.com/images/xx209k3uhiq7nmmksbn.png (http://up.avastarco.com/images/xx209k3uhiq7nmmksbn.png)

Ehsan
02-25-2013, 10:52 PM
ایا کیهان گرد است...؟

از دیدگاه های ِ متفاوت، جواب ِ این سوال می تونه متفاوت باشه!

اگر منظور این باشه که کیهان مرز داره و مرزش هم کروی هستش یا خیر، به این معنا خیر! اصلا دو حالت داره:

یا کیهان ِ ما باز هست، در کیهان ِ باز جهان مرزی نداره و بیکران هستش و چون مرزی نداره پس شکلی هم براش متصور نیست.

و یا کیهان ِ ما بسته است، که در این صورت هندسه ی ِ کیهان باز هم مرزی نداره مثل ِ این که بگید اگر برای ِ زمین مرزی فرض کنیم، کل ِ کره ی ِ زمین مرزش کجاست! شما هر چه قدر هم روی ِ کره ی ِ زمین راه برید باز هم روی ِ کره ی ِ زمین هستید، این که چه قدر می تونید راه برید حد و مرزی نداره، در عین ِ حال هم بسته است و باز هم چون مرزی نداره پس شکلی هم نداره که بگیم کروی هستش یا جور ِ دیگه.

جور ِ دیگری که به این سوال میشه نگاه کرد اینه که بگیم: آیا کیهان ِ ما تقارن ِ کروی داره؟ (یعنی من به هر جهتی نگاه کنم، مرزش رو یک جور می بینم؟ بزرگ و کوچیک نمیشه؟ به این ویژگی همسانگردی هم می گن)

جواب ِ این سوال بله هستش! یعنی کیهان ِ ما تا جایی که ما مشاهده کردیم همسانگرد هستش :)

این هم یک شکل ِ همسان گرد :دی


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/17/Concentric_circles_isotropy.svg/480px-Concentric_circles_isotropy.svg.png

solh
02-25-2013, 11:26 PM
آیا درسته که بگیم مفهوم کره خودش در یه مختصات مرجع تعریف میشه ، و چون نمیتونیم عالم رو در مختصات فراتری تصور کنیم ، منصوب کردن اشکال هندسی براش کار درستی نیست و فقط از خاصیت هاش میشه نام برد ؟

Ehsan
02-26-2013, 05:51 AM
آیا درسته که بگیم مفهوم کره خودش در یه مختصات مرجع تعریف میشه ، و چون نمیتونیم عالم رو در مختصات فراتری تصور کنیم ، منصوب کردن اشکال هندسی براش کار درستی نیست و فقط از خاصیت هاش میشه نام برد ؟

تقریبا نه،

ببینید میشه اَشکالِ پنج بعدی (مثل ِ ابر کره یا ابرزین) به کیهان نسبت داد (در واقع این کاری هستش که کیهان شناسها انجام می دن!:دی ) اما وقتی داریم از اشکال ِ سه بعدی حرف می زنیم دلیل ِ عدم ِ توانایی ِ ما در نسبت دادن ِ چنین اشکالی، مرز ِ کیهان هستش، اگر ما فرض کنیم جایی از کیهان وجود داره که ما در اونجا یک سمتمون رو پر از کهکشان می بینیم و سمت ِ دیگر رو خالی می بینیم (یعنی دقیقا در لبه ی ِ کیهان هستیم، به سمت ِ کیهان که نگاه می کنیم کلی کهکشان می بینیم به سمت ِ مخالف که نگاه می کنیم هیچ چیزی نیست)، با فرض ِ وجود ِ چنین جایی ما همگنی و همسانگردی ِ عالم رو زیر ِ سوال بردیم!! این طوری می تونیم بگیم چنین جایی وجود نداره!!

خیلی عجیبه مثل ِ این هستش که ما بگیم عالم بینهایته! خودمم نمی دونم دقیقا تعبیر ِ درست ِ این اتفاق چیه! :دی

smhm
02-26-2013, 12:08 PM
به دلایل فلسفی جهان مرز فیزیکی ندارد.
چون لازمه مرز داشتن جهان آن است که مکانی خارج از جهان وجود داشته باشد. و این تناقض است. چون امکان ندارد مکان بدون جهان وجود داشته باشد. بعبارتی دیگر جهان در بستر مکان و زمان توزیع شده و هر جا که مکان و زمان هست جهان هم هست.
اما سوال این است که آیا جهان می تواند مرز غیر فیزیکی داشته باشد؟ آیا می توان به خارج از ابعاد زمان و مکان دست یافت یا مثلا بطور موقت بعد زمان و مکان را از یک ماده گرفت؟ البته این یک موضوع متافیزیکی است که موافقان و مخالفان خود را دارد.

Ehsan
02-26-2013, 01:41 PM
من از صبح علی الطلوع داشتم به این قضیه ی ِ کیهان ِ تخت (یا باز) که نامتناهی نباشه اما مرزی هم نداشته باشه فکر می کردم!

آخرش مثلهایی ساده و دو بعدی پیدا کردم که ممکنه کیهان تخت باشه، متناهی هم باشه اما مرزـــــــی..................چــــ ــــــــــی؟ .............. نداشته باشه! :دی احسنت!

یک مثال ِ ساده یک استوانه است! استوانه یک موجود با خمیدگی ِ تخت هستش که از چسبوندن ِ دو سر ِ کاغذ به هم حاصل می شه، چون کاغذ تخت هستش پس استوانه ی ِ حاصل هم از لحاظ ِ خمیدگی تخت محسوب میشه:


http://up.avastarco.com/images/i5bo0y0uhncs2qer88bg.png

حالا ما یک فضای ِ دو بعدی داریم که تخت هست و در یک جهت مرزی نداره! احتمالا می شه با رفتن به ابعاد ِ بالاتر مرزهای ِ دو سر ِ استوانه رو هم به هم رسوند و نهایتا یک فضای ِ دو بعدی ِ تخت داشت که دست ِ کم در یک جهت مرزی نداره بنا بر این شکلی هم نداره و از طرفی هم بسته است!

توپولوژی های ِ پیچیده تری رو هم می شه متصور شد مثل ِ نوار ِ موبیوس:


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/1/17/MobiusJoshDif.jpg

این هم مشابه ِ استوانه است، یک فضای ِ دو بعدی ِ تخت که مرزی نداره! ( باز هم دست ِ کم از یک سمت مرزی نداره! یعنی خط ِ راستی وجود داره که هیچ وقت از درون ِ صفحه خارج نمیشه و به مرز نمی رسه، در مثال ِ استوانه این خط ِ راست با خم شدن ِ استوانه میشه دایره ای که صفحه اش عمود بر محور ِ استوانه است)

نحوه ی ِ ساخت ِ نوار ِ موبیوس از یک فضای ِ تخت:


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/0/05/Bande_de_moebius.png

مثال های ِ پیچیده تری میشه برای ِ جهان ِ چهار بعدی ِ ما متصور شد که در اون جهان ِ ما ممکنه باز باشه، محدود باشه، اما باز هم مرزی نداشته باشه و ما از هر نقطه ای جهان رو کم و بیش یکسان ببینیم! البته ایجاد ِ چنین فضاهایی مستلزم ِ استفاده از بعدهای ِ بالاتر از چهار بعد هستش. یعنی با چهار بعد نمی شه چنین فضایی ساخت.

ــــــــــــــــ
توضیحی در مورد ِ خمیدگی: شاید بگید که بابا ما رو مسخره نکن استوانه که به صورت ِ بدیهی خمیده است! :)) برو از خدا بترس!

اما جواب اینه که در هندسه ی ِ دیفرانسیلی خمیدگی یک ویژگی ِ ذاتی ِ فضاست که با خم شدن ِ ظاهری فرق داره، مثلا یک کره رو با هیچ تبدیلی نمیشه به یک صفحه تبدیل کرد مگر این که جاهایی رو کش بدید و جاهایی رو منقبض کنید (اندازه ی ِ بعضی جاها رو عوض کنید، بعضی جاها رو ببرید) یا غیر از بریدن ِ کاغذ ِ تخت، راه ِ دیگری برای ِ تبدیل ِ اون به کره وجود نداره:


http://www.toequest.com/forum/attachment.php?attachmentid=1745&d=1307957174

همین طور تعریف ِ خطوط ِ راست در فضاها کوتاهترین فاصله بین ِ دو نقطه است که چون با خم کردن ِ ظاهری (و نه خم کردن ِ ذاتی، اون خمی که در کره وجود داره ذاتی هستش اما خم ِ استوانه ظاهریه) اندازه ها عوض نمی شه پس خطوط ِ راست هم عوض نمی شه، در فضاهایی با خمیدگی ِ ذاتی مجموع زاویه های داخلی ِ یک مثلث عوض میشه:


http://static.ddmcdn.com/gif/space-shape-4.jpg

خطوط ِ موازی هم با خمش ِ ذاتی ِ فضا عوض می شن ولی با خمش ِ ظاهری عوض نمی شن و موازی می مونن:


http://www.nap.edu/books/0309074061/xhtml/images/p20006cdfg82001.jpg

خلاصه که فرقی هست بین ِ خمش ِ ذاتی و خمش ِ ظاهری، در کیهان شناسی منظور از فضای ِ خمیده همیشه فضاهایی با خمیدگی ِ ذاتی هستند نه خمیدگی ِ ظاهری، چون برای ِ موجودات ِ درون ِ فضا هیچ راهی برای ِ شناخت ِ خمش ِ ظاهری وجود نداره، بنا بر این همه ی ِ فضاها با خمیدگی ِذاتی ِ یکسان هم ارز محسوب می شن (مثل مجموعه ی ِ {صفحه، استوانه، مخروط} همگی خمیدگی ِ ذاتی ِ صفر دارند بنا بر این هم ارز هستند)

سينا منجم
02-26-2013, 05:16 PM
سال نوري چند كيلومتره؟

Negin_GH
02-26-2013, 08:54 PM
اگر اشتباه نکنم یک سال نوری برابر با 9460730470580800 متر یا 5870620 میلیون مایله :)


البته به صورت تقریبی گفتم

mohsen4465
02-26-2013, 08:55 PM
سال نوري چند كيلومتره؟
دقیقاً 9،460،730،472،580،800 متر معادل 9،460،730،472،580.8 کیلومتر.

gshahali
02-26-2013, 09:25 PM
سال نوري چند كيلومتره؟

سلام دوست عزیز

برای اطلاع کامل از نحوه محاسبه سال نوری، به این صفحه از دانشنامه ویکی نجوم مراجعه کنید:

http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%B3%D8%A7%D9%84_%D9%86%D9%88%D8 %B1%DB%8C

موفق باشید.

Navid MMM
03-01-2013, 05:02 PM
سلام به همه.....

دو تا سوال داشتم تو تاپیک پرسش و پاسخ نجومی هم پرسیده بودم...
1:عمر عالم با انبساط عالم چه ارتباطی داره؟
2:من منظور از این پاراگراف از ویکی نجوم رو نمیفهمم(قانون هابل)...همین تغییرات ثابت هابل....منظورش به صورت ساده شده چیه؟

اگر نظریه کیهان شناسی (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86_%D8 %B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) حالت پایدار صحیح باشد با توجه به پایداری و تعادل ماهیت در تمامی نقاط عالم میزان انبساط عالم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8% B7_%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85) در تمام زمان ها یکسان بوده است و ثابت هابل باید مقداری ثابت داشته باشد.
حال با فرض درستی نظریه کیهان شناسی (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86_%D8 %B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) انفجار بزرگ درست پس از لحظه انفجار بزرگ (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8% B1_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF) ، فشارهای داخلی سبب انبساطی با سرعت بسیار زیاد شده اند. به علت اینکه گرانش (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) به طور مداوم تمام عناصر دور شونده جهان را به عقب می کشد، انبساط آهسته می گردد، لذا باید مقدار ثابت هابل امروزه مقدار کم تری نسبت به گذشته داشته باشد و در آینده نیز کم تر از امروز خواهد بود. بنابر این تعیین مقدار ثابت هابل به طور غیرمستقیم در عمر عالم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85) و به طور مستقیم در سرعت (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA) گریز مواد از هم در عالم مادی تاثیر می گذارد.
تعیین اینکه ثابت هابل در طول زمان تغییر می کند یا خیر نیز می تواند نگرش بشر را نسبت به دنیا به طور کلی تغییر دهد.

Ehsan
03-01-2013, 08:45 PM
سلام به همه.....

دو تا سوال داشتم تو تاپیک پرسش و پاسخ نجومی هم پرسیده بودم...
1:عمر عالم با انبساط عالم چه ارتباطی داره؟
2:من منظور از این پاراگراف از ویکی نجوم رو نمیفهمم(قانون هابل)...همین تغییرات ثابت هابل....منظورش به صورت ساده شده چیه؟

اگر نظریه کیهان شناسی (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86_%D8 %B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) حالت پایدار صحیح باشد با توجه به پایداری و تعادل ماهیت در تمامی نقاط عالم میزان انبساط عالم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8% B7_%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85) در تمام زمان ها یکسان بوده است و ثابت هابل باید مقداری ثابت داشته باشد.
حال با فرض درستی نظریه کیهان شناسی (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86_%D8 %B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) انفجار بزرگ درست پس از لحظه انفجار بزرگ (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8% B1_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF) ، فشارهای داخلی سبب انبساطی با سرعت بسیار زیاد شده اند. به علت اینکه گرانش (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) به طور مداوم تمام عناصر دور شونده جهان را به عقب می کشد، انبساط آهسته می گردد، لذا باید مقدار ثابت هابل امروزه مقدار کم تری نسبت به گذشته داشته باشد و در آینده نیز کم تر از امروز خواهد بود. بنابر این تعیین مقدار ثابت هابل به طور غیرمستقیم در عمر عالم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85) و به طور مستقیم در سرعت (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA) گریز مواد از هم در عالم مادی تاثیر می گذارد.
تعیین اینکه ثابت هابل در طول زمان تغییر می کند یا خیر نیز می تواند نگرش بشر را نسبت به دنیا به طور کلی تغییر دهد.

علیک ِ سلام

1. منظورتون رو درست متوجه نشدم! به هر حال هرچه انبساط ِ عالم در زمانهای ِ مختلف سریعتر بوده باشه عمر ِ جهان کوتاه تر می شه (یعنی جهانی که سرعت ِ انبساطش در همه ی ِ زمانها دو برابر ِ یک جهان ِ دیگه است، عمرش نصف ِ اون جهان هستش)

2.ثابت ِ هابل کلا از فرمول ِ هابل تعریف میشه:
v=H.d
که v سرعت ِ دور شدن ِ جسم، H ثابت ِ هابل و d فاصله ی ِ جسم هستش.

ثابت ِ هابل یک ثابت ِ جهانی برای ِ تمام ِ عالم در یک لحظه ی ِ خاص هستش، یعنی برای ِتمامی ِ نقاطی از عالم که به میزان ِ 13.7 میلیارد سال از انفجار بزرگ فاصله دارند، ثابت ِ هابل میزان ِ یکسانی داره. اگر ثابت ِ هابل رو در زمان ِ دیگری نگاه کنیم مقدارِ ِ متفاوتی می بینیم، ثابت ِ هابل به نوعی سرعت ِ انبساط ِ عالم رو نشون می ده چون هر چه بیشتر باشه سرعت ِ اجرام ِ در حال ِ دور شدن هم بیشتر میشه و در نتیجه عالم داره سریعتر منبسط میشه و برعکس هر چی کمتر باشه عالم کندتر منبسط میشه.

در لحظات ِ اولیه که جهان خیلی سریع منبسط می شده، مقدار ِ ثابت ِ هابل خیلی بیشتر بوده و اجرام خیلی سریعتر از هم دور می شدند :)

مداد رنگیهام
03-28-2013, 10:46 PM
سلام:)
خوندم وقتی ستاره ای بخواد از یه سحابی ایجاد بشه گازهای سحابی در هم میریزن و این گرانش تبدیل به گرما میشه اگر میشه یکم در این مورد این تبدیل انرژی بیشتر توصیح بدین.:)

narcissus flower
03-29-2013, 12:59 AM
سلام:)
خوندم وقتی ستاره ای بخواد از یه سحابی ایجاد بشه گازهای سحابی در هم میریزن و این گرانش تبدیل به گرما میشه اگر میشه یکم در این مورد این تبدیل انرژی بیشتر توصیح بدین.:)

سلام
برای اینکه در سحابی بخواهیم تولد ستاره ای رو داشته باشیم باید شرایطی به وجود بیاد که تنشی در سحابی رخ بده ...که موجب میشه در قسمتی از سحابی چرخش وتحریکی ایجاد بشه و ذرات وگاز شروع به جذب هم کنند .و در واقع به واسطه ی گرانشون دور هم جمع بشوند.
مثلا فرض کنید یک کوهستان هست. اون بالا یه اتفاقی میافته و یک تکه برف قل میخوره میاد پایین .خب اون گلوله کوچک رفته رفته مواد وبرف های اطرافشو به خود جذب میکنه.در تشکیل ستاره هم این توده اولیه هی مواد اطراف رو به خود جذب میکند.
به واسطه ی این گرانش ما در درون این توده وکلونی افزایش فشار داریم.واین افزایش فشار دمای مجوعه رو بالا میبره .
مثل اینکه گازی رو در کپسول فشرده کنیم .در اثر این کمپرس دمای گاز زیاد میشه.
واین افزایش دما(که نتیجه ی افزایش فشار ناشی از گرانش است) انقدر افزایش میابد تا اینکه دردمای های خیلی بالا مثلا چند ده میلیون درجه کلوین شرایط برای همجوشی هیدروژن در درون ستاره اغاز میشود.
حالا ستاره ی ما آماده است.

این یک توضیح ساده بود
برای کسب اطلاعات بیشتر
تحول انواع ستاره ها (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?649-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7)
مراجعه بفرمایید

nimaronaghi
03-29-2013, 01:04 AM
نظر من:

با زیاد شدنِ تراکم ذرات نیروی گرانشی هم بیشتر تر می‌شه در نتیجه شتاب ذرّات بیشتر می‌شه و در نتیجه انرژیِ جنبشیِ ذرات هم بیشتر می‌شه حالا ما یه سیستم ترمودینامیکی داریم که میتونیم بهش دما نسبت بدیم و راجع به تابشش بحث کنیم البته هنوز یه ستاره تشکیل نشده!
با زیاد شدن گرانش و تابش سیستم، واکنش‌های هسته‌ای‌‌ شروع می‌شن که اولش فقط واکنش هیدروژن و هلیمه بعدا چرخه‌های p-p و CNO هم بوجود میان و حالا یه ستاره کامل داریم!

mohsen4465
03-29-2013, 11:32 AM
سلام:)
خوندم وقتی ستاره ای بخواد از یه سحابی ایجاد بشه گازهای سحابی در هم میریزن و این گرانش تبدیل به گرما میشه اگر میشه یکم در این مورد این تبدیل انرژی بیشتر توصیح بدین.:)

سیستم‌های گازی در شرایط مختلف تعادل مخصوص به خودشون رو دارن. وقتی شما یک گاز رو فشرده میکنید در واقع این تعادل رو بهم میزنید. با فشرده شدن گاز مولکول‌های گاز که انرژی جنبشی بسیار زیادی داشتند آزادی حرکتی کمتری پیدا میکنن و تعداد برخوردهاشون با هم بیشتر میشه. برخوردها منجر به کند شدن حرکات مولکولی میشه و در عوض انرژی حاصل از برخورد آزاد میشه (بشکل تابش). هر چقدر که فرآیند فشرده سازی بیشتر باشه از سرعت حرکت مولکول‌ها بیشتر کاسته میشه چون فضای تحرک اونها کوچکتر و کوچکتر میشه. در نتیجه انرژی اضافی در اثر برخوردهای بیشتر بازهم آزاد میشه. این فرآیندیه که با کمک اون انرژی رو از گازها میگیرن و اونها رو نهایتاً مایع میکنن. در ابرهای مولکولی بین ستاره‌ای (همون سحابی) هم همین اتفاق می‌افته و با فشرده شدن سیستم بسمت سردتر شدن پیش میره. اما مطمئناً برای سردتر شدن باید گرما آزاد بشه. این همون گرماییه که در پیش-ستاره موقتاً آزاد میشه تا اونو بسمت سردتر شدن سوق بده. در واقع این انرژی جنبشی مولکولهای خود گازه که بدلیل فشرده تر شدن داره آزاد میشه.

بجز عامل اصلی که در بالا گفتم موارد دیگه ای هم در آزاد شدن گرما میتونن تأثیر گذار باشن. مثلاً فشرده شدن میتونه با تغییر فاز همراه باشه. تغییر فاز هم همونطور که میدونید با آزاد شدن انرژی همراهه (مثلاً تغییر فاز گاز آب به آب مایع). ایجاد پیوندهای شیمیایی جدید تحت اثر افزایش فشار هم میتونه عامل دیگری برای آزاد سازی انرژی باشه. اصطکاک ابر مولکولی در حال چرخش هم عامل بسیار مهم دیگه‌ای برای تولید گرماست که حتی میتونه بشکل تخلیه‌های بسیار پرقدرت الکتریکی انجام بشه. در کنار همه اینها گاز و ماده فشرده شده همچون لایه‌های پتو برای لایه‌های زیرین خودش عمل میکنه که این باعث حفظ و افزایش دما در مرکز میشه. اگه گرمای آزاد شده در طی تمام این فرآیندها بتونه به حد لازم برای آغاز واکنش هسته‌ای در مرکز پیش-ستاره برسه در این صورت ستاره روشن شده و با اتکاء به سوخت اتمی برای میلیون‌ها و میلیاردها سال خواهد درخشید. اما اگه این اتفاق نیافته (که برای توده‌های رمبیده شده کوچک اینچنینه) در این صورت یک کوتوله قهوه‌ای و یا یک غول گازی متولد میشه. کوتوله‌قهوه‌ای و یا غول گازی بمرور و در طی میلیون‌ها سال سرد و سردتر میشن و این فرآیند در غول‌های گازی خیلی سریعتر اتفاق می‌افته . البته گرمای آزاد شده حاصل از تجزیه مواد رادیو اکتیو میتونه هسته غول گازی و یا کوتوله‌ قهوه‌ای رو بسیار داغ نگه داره اما این کوتوله‌ها هرگز مثل یک ستاره نخواهد درخشید و روز به روز سردتر میشن.

مداد رنگیهام
03-31-2013, 09:21 PM
<dl style="margin-top: 0.2em; margin-bottom: 0.5em; color: rgb(0, 0, 0); font-family: Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif; font-size: 14px; font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; letter-spacing: normal; line-height: 21.109375px; orphans: auto; text-align: start; text-indent: 0px; text-transform: none; white-space: normal; widows: auto; word-spacing: 0px; -webkit-text-size-adjust: auto; -webkit-text-stroke-width: 0px; background-color: rgb(255, 255, 255);"><dd style="line-height: 1.5em; margin-right: 1.6em; margin-bottom: 0.1em; margin-left: 0px;">دو معادله مستقل فضایی و زمانی فریدمان به ترتیب عبارتند از</dd><dd style="line-height: 1.5em; margin-right: 1.6em; margin-bottom: 0.1em; margin-left: 0px;">[/URL]http://upload.wikimedia.org/math/0/5/0/050472714ebcc00ada8b6d64b5cc4a04.png (http://upload.wikimedia.org/math/0/5/0/050472714ebcc00ada8b6d64b5cc4a04.png)</dd><dd style="line-height: 1.5em; margin-right: 1.6em; margin-bottom: 0.1em; margin-left: 0px;">http://upload.wikimedia.org/math/7/5/b/75be3a792291d8c6a7a24301bced9c1d.png (http://upload.wikimedia.org/math/7/5/b/75be3a792291d8c6a7a24301bced9c1d.png)</dd></dl>که در آن [URL="http://upload.wikimedia.org/math/5/c/2/5c2d3633eb19ecc9ccba12ff918e3d7b.png"]http://upload.wikimedia.org/math/5/c/2/5c2d3633eb19ecc9ccba12ff918e3d7b.png (http://upload.wikimedia.org/math/5/c/2/5c2d3633eb19ecc9ccba12ff918e3d7b.png) به پارامتر هابل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9%87%D8%A7%D8%A8% D9%84) و G ثابت گرانشی نیوتن و Λ ثابت کیهان شناسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA_%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7% D9%86_%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) و c سرعت نور (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA_%D9%86%D9%88%D8%B1) نام دارند


سلام :)

1 چگالی انرژی و چگالی فشار چی هستن و چه عاملی میتونه اندازشونو کم یا زیاد کنه؟

Ehsan
03-31-2013, 09:40 PM
<dl style="margin-top: 0.2em; margin-bottom: 0.5em; color: rgb(0, 0, 0); font-family: Tahoma, 'DejaVu Sans', sans-serif; font-size: 14px; font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; letter-spacing: normal; line-height: 21.109375px; orphans: auto; text-align: start; text-indent: 0px; text-transform: none; white-space: normal; widows: auto; word-spacing: 0px; -webkit-text-size-adjust: auto; -webkit-text-stroke-width: 0px; background-color: rgb(255, 255, 255);"><dd style="line-height: 1.5em; margin-right: 1.6em; margin-bottom: 0.1em; margin-left: 0px;">دو معادله مستقل فضایی و زمانی فریدمان به ترتیب عبارتند از</dd><dd style="line-height: 1.5em; margin-right: 1.6em; margin-bottom: 0.1em; margin-left: 0px;">[/URL]http://upload.wikimedia.org/math/0/5/0/050472714ebcc00ada8b6d64b5cc4a04.png (http://upload.wikimedia.org/math/0/5/0/050472714ebcc00ada8b6d64b5cc4a04.png)</dd><dd style="line-height: 1.5em; margin-right: 1.6em; margin-bottom: 0.1em; margin-left: 0px;">http://upload.wikimedia.org/math/7/5/b/75be3a792291d8c6a7a24301bced9c1d.png (http://upload.wikimedia.org/math/7/5/b/75be3a792291d8c6a7a24301bced9c1d.png)</dd></dl>که در آن [URL="http://upload.wikimedia.org/math/5/c/2/5c2d3633eb19ecc9ccba12ff918e3d7b.png"]http://upload.wikimedia.org/math/5/c/2/5c2d3633eb19ecc9ccba12ff918e3d7b.png (http://upload.wikimedia.org/math/5/c/2/5c2d3633eb19ecc9ccba12ff918e3d7b.png) به پارامتر هابل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9%87%D8%A7%D8%A8% D9%84) و G ثابت گرانشی نیوتن و Λ ثابت کیهان شناسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA_%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7% D9%86_%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C) و c سرعت نور (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA_%D9%86%D9%88%D8%B1) نام دارند


سلام :)

1 چگالی انرژی و چگالی فشار چی هستن و چه عاملی میتونه اندازشونو کم یا زیاد کنه؟



چگالی ِ انرژی درست شبیه ِ چگالی ِ ماده است، یعنی انرژیی که در واحد ِ فضا ذخیره شده، برای ِ مثال میدان ِ الکتریکی در فضا یک چگالی ِ انرژی ایجاد می کنه که هر چی میدان قویتر باشه چگالی ِ انرژی بیشتره. اما چگالی ِ فشار چندان کمیت ِ مناسبی نیست، در واقع من اولین باره می شنوم این کلمه رو! چون ِ خود ِ فشار کمیتی هستش که مقدارش به نقطه بستگی داره (مثل ِ چگالی، به این کمیت ها می گن کمیت ِ شدتی، کمیتی نمیشه جمع کرد) برای ِ یک همچین کمیتی نمیشه چگالی تعریف کرد. مثل ِ این که بگید چگالی ِ دما! این کمیت چندان جالب نیست. اون p در رابطه خود ِ فشار هستش نه چگالی ِ فشار :)

مداد رنگیهام
03-31-2013, 10:03 PM
ممنون:)

تو ویکی پدیا اینجوری نوشته بود...احتمالا اشتباهی برای فشار چگالی نوشته...

معادلات فریدمان
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
از حل معادلات میدان اینشتین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85% DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B4%D 8%AA%DB%8C%D9%86) برای متریک فریدمان-لومتر-رابرتسون-واکر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9_%D9%81%D8%B1%DB%8C% D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%84%D9%88%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B3%D9%88%D9%86-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%B1) می توان به راحتی معادلات انبساط جهان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%DB%8C%D8%AA%DB%8C) همگن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%DA%AF%D9%86) و ایزوله (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%88%D9%84%D9% 87&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) با چگالی انرژی [/URL]http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png (http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png) و چگالی فشار [URL="http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png"]http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png (http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png)را بر حسب عامل مقیاس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84_%D9%85%D9 %82%DB%8C%D8%A7%D8%B3&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و مشتقات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B4%D8%AA%D9%82) مرتبه اول و دوم آن نسبت به زمان به دست آورد.

Ehsan
03-31-2013, 10:22 PM
ممنون:)

تو ویکی پدیا اینجوری نوشته بود...احتمالا اشتباهی برای فشار چگالی نوشته...

معادلات فریدمان
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
از حل معادلات میدان اینشتین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85% DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B4%D 8%AA%DB%8C%D9%86) برای متریک فریدمان-لومتر-رابرتسون-واکر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9_%D9%81%D8%B1%DB%8C% D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%84%D9%88%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B3%D9%88%D9%86-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%B1) می توان به راحتی معادلات انبساط جهان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%DB%8C%D8%AA%DB%8C) همگن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%DA%AF%D9%86) و ایزوله (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%88%D9%84%D9% 87&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) با چگالی انرژی [/URL]http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png (http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png) و چگالی فشار [URL="http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png"]http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png (http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png)را بر حسب عامل مقیاس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84_%D9%85%D9 %82%DB%8C%D8%A7%D8%B3&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و مشتقات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B4%D8%AA%D9%82) مرتبه اول و دوم آن نسبت به زمان به دست آورد.

اگر منظورش همون p هستش که اون موقع چگالی رو اشتباه نوشته! اون خود ِ فشار هستش :)

مداد رنگیهام
03-31-2013, 10:33 PM
اگر منظورش همون p هستش که اون موقع چگالی رو اشتباه نوشته! اون خود ِ فشار هستش :)
منم همینو گفتم دیگه...:)

mohsen4465
04-01-2013, 12:08 AM
ممنون:)

تو ویکی پدیا اینجوری نوشته بود...احتمالا اشتباهی برای فشار چگالی نوشته...

معادلات فریدمان
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
از حل معادلات میدان اینشتین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85% DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B4%D 8%AA%DB%8C%D9%86) برای متریک فریدمان-لومتر-رابرتسون-واکر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9_%D9%81%D8%B1%DB%8C% D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%84%D9%88%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B3%D9%88%D9%86-%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%B1) می توان به راحتی معادلات انبساط جهان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%DB%8C%D8%AA%DB%8C) همگن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%DA%AF%D9%86) و ایزوله (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%88%D9%84%D9% 87&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) با چگالی انرژی [/URL]http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png (http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png) و چگالی فشار [URL="http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png"]http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png (http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png)را بر حسب عامل مقیاس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84_%D9%85%D9 %82%DB%8C%D8%A7%D8%B3&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و مشتقات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B4%D8%AA%D9%82) مرتبه اول و دوم آن نسبت به زمان به دست آورد.
من رفتم و صفحه انگلیسی همین مطلب از وکیپدیا رو دیدم. http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png (http://upload.wikimedia.org/math/a/b/d/abd1d493425334190365b38bdf802c9f.png) چگالی ماده و <A href="http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png" target=_blank>http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png (http://upload.wikimedia.org/math/0/6/7/0677b553c54d02a66e67001fbbb60e6a.png) فشار هستند. در صفحه فارسی هر دو غلط عنوان شدن. ویکیپدیا فارسی زیاد منبع مطمئنی نیست.

مداد رنگیهام
04-01-2013, 09:36 AM
از همه دوستان عذر میخوام...من باید از منبع معتبر تری استفاده میکردم...


این اشتباه باعث شد یه مطلب جدید یاد بگیرم فشار و چگالی ماده رو از قبل میشناختم ولی چگالی انرژی هم برای خودش مبحث جالبی هستش...
بازم ممنون.:)

aysa
04-03-2013, 10:18 PM
ميشه يه كم در مورد ذره ي هيگز صحبت كنيم؟ اگه اشتباه نكنم توي المپيادا از اين ذره چيز زيادي نمياد. اما دونستنش واجبه.

skynight
04-03-2013, 10:50 PM
میشه یه کوچولو در مورد ماده ی سیاه حرف بزنیم
من از اول با این مشکل دارم

Soroush Samadi
04-03-2013, 11:12 PM
میشه یه کوچولو در مورد ماده ی سیاه حرف بزنیم
من از اول با این مشکل دارم
سلام دوست عزیز
اگر منظورتون از ماده سیاه،ماده تاریک هست،توی این تاپیک (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1187-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9) و همچنین این لینک از ویکی نجوم (http://wiki.avastarco.com/index.php?title=%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%AA%D8 %A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9) میتونید راجبش مطالعه کنید.

SAEED560
04-07-2013, 01:51 PM
سلام
در سایت شبکه فیزیکی هوپا به نقل از خبر گزاری مهر خوندم که با کمک دستگاه شتابگر ذرات که 2 سال پیش به فضا پرتاب کردند موفق شدند نخستین رد از ماده تاریک رو شناسایی کنند . این دستگاه یه نوع طیف نگار الفا مغناطیسی. حالا می خوام بدونم که این خبر صحت داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

narcissus flower
04-08-2013, 12:00 PM
سلام
در سایت شبکه فیزیکی هوپا به نقل از خبر گزاری مهر خوندم که با کمک دستگاه شتابگر ذرات که 2 سال پیش به فضا پرتاب کردند موفق شدند نخستین رد از ماده تاریک رو شناسایی کنند . این دستگاه یه نوع طیف نگار الفا مغناطیسی. حالا می خوام بدونم که این خبر صحت داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این سایت (http://www.sciencedaily.com/releases/2013/04/130403115313.htm) رو مطالعه بفرمایید...



سلام
با اجازتون یه مقداری از این متن و که شما معرفی کردید با دانش کم ترجمه تونستم بفهمم و اگر اشتباه نکرده باشم نوشته شده بود که به طور قطع هنوز نتونستن ثابت کنن که این ازمایشات و نتیجه های به دست اومده همون اثبات و رد گیری ماده تاریک باشه . در ضمن اگر می تونید از این صفحه ترجمه کامل تری برای بنده و دیگر کاربر ها بزارید ممنون میشم .
طبق این خبر:میزان زیادی پوزیترون در تابش کیهانی دیده شده..
در طول تحقیقات میزان زیادی پاد ماده در تابش کیهانی توسط این طیف سنج مغناطیسی AMSکه بر روی ISSنصب شده ,ثبت گردیده.این دستگاه طراحی شده تا تابش کیهانی رو قبل از اینکه با جو زمین اندرکنش داشته باشه بررسی کنه
مشاهده پادذره ی اضافی در تابش کیهانی از حدود 2 دهه قبل انجام شده.اگرچه منشا این پوزیترون هنوز معلوم نیست,
اما طبق پیش بینی بعضی تئوری ها که میگه در صورت برخورد ذرات ماده تاریک باهم پوزیترون تولید میشه , احتمال میدهند شاید منشا این پوزترون ماده تاریک باشه.اما هنوز کاملا نمی تونند منکر این منشا پولساری این پاد ماده باشند.
بنابراین شاید منشا اشان پولسار باشه شاید هم ماده تاریک....که تحقیقات آینده موضوع رو بیشتر روش میکنه.
این تحقیقات گسترده برای ماده تاریک در فضا ودر زیر زمین امیدوارم جواب قانع کننده ای در مورد ماده تاریک بهمون بده...

SAEED560
04-08-2013, 04:20 PM
سلام
با اجازتون یه مقداری از این متن و که شما معرفی کردید با دانش کم ترجمه تونستم بفهمم و اگر اشتباه نکرده باشم نوشته شده بود که به طور قطع هنوز نتونستن ثابت کنن که این ازمایشات و نتیجه های به دست اومده همون اثبات و رد گیری ماده تاریک باشه . در ضمن اگر می تونید از این صفحه ترجمه کامل تری برای بنده و دیگر کاربر ها بزارید ممنون میشم .

Arian Soltani
04-08-2013, 05:56 PM
سلام دوستان
یکی یه سوال از من پرسید که نتونستم جوابشو بدم ، اگه میشه یه توضیح مفصل بفرمایین .
ما همیشه میگیم عمر عالم 13.7 میلیارد ساله ، و اینم میدونیم که ما در ابتدای عالم یا انتهای اون نیستیم ، پس ممکنه که کسانی ماورای حیات ما وجود داشته باشن .
اگر قبل از کهکشان ما کهکشانی وجود داره ، نباید به عمر جهان اضافه بشه ؟
آیا ممکنه کسانی که احتمالا قبل از ما باشند ، همون موجودات فضایی باشن که شاید علمشون فراتر از ماست ؟
اصلا مبنای اندازه گیری عمر عالم چیه ؟

narcissus flower
04-08-2013, 07:31 PM
سلام دوستان
یکی یه سوال از من پرسید که نتونستم جوابشو بدم ، اگه میشه یه توضیح مفصل بفرمایین .
ما همیشه میگیم عمر عالم 13.7 میلیارد ساله ، و اینم میدونیم که ما در ابتدای عالم یا انتهای اون نیستیم ، پس ممکنه که کسانی ماورای حیات ما وجود داشته باشن .
اگر قبل از کهکشان ما کهکشانی وجود داره ، نباید به عمر جهان اضافه بشه ؟
آیا ممکنه کسانی که احتمالا قبل از ما باشند ، همون موجودات فضایی باشن که شاید علمشون فراتر از ماست ؟
اصلا مبنای اندازه گیری عمر عالم چیه ؟


سلام پسر گلم .شما با این سن کمی که داری عجب بحث های سنگینی میکنی!!!:yaeh%20am%20not%20d
برای اینکه ثابت کنیم که زمان جلوتر از ما داره پیش میره باید دلیل آورد .باید ما یه شهودی از آینده داشته باشیم تا بتونیم بگیم که ما پیشتاز زمان نیستیم. ولی شما میتونید گذشته ی خودتون رو به یاد بیارید چون اثرات آن رو حس میکنید مثلا بزرگ میشید ویا البوم دارید اما از آینده خبری دارید؟؟
این استدلال من هست حالا اگر پیشتازان فضا وجود دارند دوستان بفرمایند.

برای بررسی سن جهان راه که زیاد هست که هر کدوم سن جهان رو در حدود 11-14 تخمین زدند.

1-با بررسی قدیمی ترین ستاره ها و سن خوشه ها

2-با اندازه گیری نرخ انبساط و ثابت هابل و استدلال اینکه انفجاربزرگ وجو داره.

3-به کمک کوتوله های سفید:چه جوری؟بعد از اینکه طی فرایند مرسوم کوتوله سفید تشکیل میشه بعد از گذشت زمان کوتوله سرد وکم نور میشه .این ها زمان میبره .آمدند دنبال این نوع کوتوله ها گشتند وسنی محاسب کردند و یک مقداری هم بهش اضافه کردند و سن جهان رو تخمین زدند

4- تخمین از راه بررسی عناصر
مثلا از روی فراوانی و نیمه عمر عناصر در ستارگان وجهان عمری رو تخمین زدند.به عنوان مثال توریم نیمه عمر حدود 14 داره که به کمک این موضوع عمری برای جهان تخمین میزنند.مثل کاری که در باستان شناسی انجام میدهند.! البته از عناصر دیگری هم بهره میبرند
و.....:43:

nimaronaghi
04-09-2013, 05:03 AM
سلام دوستان
یکی یه سوال از من پرسید که نتونستم جوابشو بدم ، اگه میشه یه توضیح مفصل بفرمایین .
ما همیشه میگیم عمر عالم 13.7 میلیارد ساله ، و اینم میدونیم که ما در ابتدای عالم یا انتهای اون نیستیم ، پس ممکنه که کسانی ماورای حیات ما وجود داشته باشن .
اگر قبل از کهکشان ما کهکشانی وجود داره ، نباید به عمر جهان اضافه بشه ؟
آیا ممکنه کسانی که احتمالا قبل از ما باشند ، همون موجودات فضایی باشن که شاید علمشون فراتر از ماست ؟
اصلا مبنای اندازه گیری عمر عالم چیه ؟

در اصل می‌شه گفت تقریبا قبل از اینکه کهکشان ما به وجود بیاد کهکشانی بوجود نیومده! چرا که عمر عالم برای تشکیل یه کهکشان هنوز کافی‌ نبوده! مثلا ۲ساعت طول میکشه یه کهکشان بوجود بیاد ولی‌ سن عالم ۱ ساعته!
بنابرین قبل از ما احتمالا آدم فضایی‌ها نبودن، اگر باشن بعد از ما یا هم زمان ما هستند.

به نظر من، مبنای اندازه‌گیری سن عالم تحول دینامیک کیهانیه (سرعت انبساط). چرا که عمر کیهان رو با انتگرالگیری از فاکتور مقیاس محاسبه می‌کنن. مبدا اندازه گیری زمان هم لحظه مهبانگه -بیشتر (http://en.wikipedia.org/wiki/Scale_factor_(cosmology))

Arian Soltani
04-09-2013, 05:55 PM
باتشکر از دوستان
اونطور که من برداشت کردم ما باید روی لبه عالم باشیم ....
ایا این درسته ؟
یعنی واقعا چیزی یا کسی جلوتر از ما نیست دیگه ؟
خیلی باید جالب باشه ...

nimaronaghi
04-09-2013, 07:16 PM
باتشکر از دوستان
اونطور که من برداشت کردم ما باید روی لبه عالم باشیم ....
ایا این درسته ؟
یعنی واقعا چیزی یا کسی جلوتر از ما نیست دیگه ؟
خیلی باید جالب باشه ...

دقیقا! چیزی یا کسی جلوتر از ما نیست! البته ما خودمون زمان رو این طوری تعریف کردیم

gshahali
04-09-2013, 09:44 PM
سلام دوستان
یکی یه سوال از من پرسید که نتونستم جوابشو بدم ، اگه میشه یه توضیح مفصل بفرمایین .
ما همیشه میگیم عمر عالم 13.7 میلیارد ساله ، و اینم میدونیم که ما در ابتدای عالم یا انتهای اون نیستیم ، پس ممکنه که کسانی ماورای حیات ما وجود داشته باشن .
اگر قبل از کهکشان ما کهکشانی وجود داره ، نباید به عمر جهان اضافه بشه ؟
آیا ممکنه کسانی که احتمالا قبل از ما باشند ، همون موجودات فضایی باشن که شاید علمشون فراتر از ماست ؟
اصلا مبنای اندازه گیری عمر عالم چیه ؟

سلام دوست عزیز

یک سؤال: زمان چیست؟!!

شاید تعجب کنید، ولی ظاهراً تا کنون بهترین پاسخ را اینشتین داده است: «زمان چیزی است که ساعت نشان میدهد!»
ما انسانها به عنوان موجوداتی مادی اسیر زمان هستیم و نمیتوانیم (به صورت مادی) در این عالم به ماورای زمان سفر کنیم. اینکه آیا زمان قبل از مهبانگ وجود داشته یا با مهبانگ آفریده شده است، سؤالی است که فعلاً بی پاسخ مانده است.
بنابراین من این سؤال شما را که «آیا ممکنه کسانی که احتمالا قبل از ما باشند ، همون موجودات فضایی باشن که شاید علمشون فراتر از ماست ؟ » اینطور پاسخ میدم: بله، بدون آنکه بر سر نامگذاری آنها بحثی کنیم، ممکنه موجوداتی و عوالمی پیش از مهبانگ وجود داشته باشند (البته اگر بپذیریم که زمان به صورت مستقل از مهبانگ و پیش از آن وجود داشته است، در غیر اینصورت، عبارت پیش از مهبانگ در مفهوم زمانی آن معنی ندارد).
شاید بحث بیشتر در رابطه با ماهیت زمان خارج از حیطه فیزیک باشد.

موفق باشید

berjis93
04-10-2013, 02:04 AM
با سلام.یک سوالدر لحظه مهبانگ زمان چطور سپری میشده؟
در تعریف bhداریم که تمام قوانین فیزیک درbhبی اعتباره.bhکه فقط مقدار ناچیزی از جرم عالم رو داراست.اونوقت در مورد مهبانگ که همه جرم عالم درش حضور داره از قانون فیزیک حرف میزنیم و فورمولیزه پیش میبریمش وگذر زمان رو داخلش تعریف میکنیم.
این دوتا یه کم تناقض ندارن؟

nimaronaghi
04-10-2013, 01:21 PM
با سلام.یک سوالدر لحظه مهبانگ زمان چطور سپری میشده؟
در تعریف bhداریم که تمام قوانین فیزیک درbhبی اعتباره.bhکه فقط مقدار ناچیزی از جرم عالم رو داراست.اونوقت در مورد مهبانگ که همه جرم عالم درش حضور داره از قانون فیزیک حرف میزنیم و فورمولیزه پیش میبریمش وگذر زمان رو داخلش تعریف میکنیم.
این دوتا یه کم تناقض ندارن؟

نیاز به گوشزد یه نکته هست:
ما راجع به فیزیک عالم فقط از زمان پلنک(10^-34) به بعد میتونیم نظر بدیم چون هنوز هیچ نظریه ای‌‌ نتونسته گرانشو کوانتمی کنه.
پس ما هنوز کاملا نتونستیم راجع به کل مهبنگ نظر بدیم!
از زمان پلنک به بعد زمان خیلی‌ زود میگذشته (البته اون زمانی‌ که ما با کمک scale factor تعریف می‌کنیم) بعد آروم شده.
و تعاریف ما از زمان تناقضی با چیزی نداره. (چون اینطوری تعریفش کردیم)

nimaronaghi
04-10-2013, 01:23 PM
سلام دوست عزیز

یک سؤال: زمان چیست؟!!

شاید تعجب کنید، ولی ظاهراً تا کنون بهترین پاسخ را اینشتین داده است: «زمان چیزی است که ساعت نشان میدهد!»
ما انسانها به عنوان موجوداتی مادی اسیر زمان هستیم و نمیتوانیم (به صورت مادی) در این عالم به ماورای زمان سفر کنیم. اینکه آیا زمان قبل از مهبانگ وجود داشته یا با مهبانگ آفریده شده است، سؤالی است که فعلاً بی پاسخ مانده است.
بنابراین من این سؤال شما را که «آیا ممکنه کسانی که احتمالا قبل از ما باشند ، همون موجودات فضایی باشن که شاید علمشون فراتر از ماست ؟ » اینطور پاسخ میدم: بله، بدون آنکه بر سر نامگذاری آنها بحثی کنیم، ممکنه موجوداتی و عوالمی پیش از مهبانگ وجود داشته باشند (البته اگر بپذیریم که زمان به صورت مستقل از مهبانگ و پیش از آن وجود داشته است، در غیر اینصورت، عبارت پیش از مهبانگ در مفهوم زمانی آن معنی ندارد).
شاید بحث بیشتر در رابطه با ماهیت زمان خارج از حیطه فیزیک باشد.

موفق باشید

کاملا درسته! بحث بیشتر در رابطه با ماهیت زمان خارج از حیطه فیزیکه.
اما ما تو فیزیک زمان رو باب میل خودمون طوری تعریف می کنیم که مشکلی با بقیه ی نظریه ها نداشته باشه!
تو کیهان شناسی زمان مستقیما از روی scsle factor تعریف می شه.

gshahali
04-10-2013, 08:40 PM
کاملا درسته! بحث بیشتر در رابطه با ماهیت زمان خارج از حیطه فیزیکه.
اما ما تو فیزیک زمان رو باب میل خودمون طوری تعریف می کنیم که مشکلی با بقیه ی نظریه ها نداشته باشه!
تو کیهان شناسی زمان مستقیما از روی scsle factor تعریف می شه.

سلام دوست عزیز

این جمله شما «تو کیهان شناسی زمان مستقیما از روی scale factor تعریف می شه.» جالبه. بیشتر توضیح بدید.
تا آنجا که شنیده ام، scale factor تابع زمان است!

aysa
04-10-2013, 08:53 PM
سلام يه سؤال داشتم.در مورد همون عمرعالم.من اينوتويه تاپيك ديگه گفته بودم الانم ميگم.ازاونجايي كه ميگيم فضادرلحظه ي بيگ بنگ فقط يك نقطه بوده وبعداون گسترش پيداكرده وبقيه ي جاها كه جزفضا نبودن(ما فضا به جايي ميگيم كه ستاره وكهكشان و...داره ومثل خميردرحال گسترشه)هيچي نداشتن چطوركه الان هم ندارن پس مبدا يه جابوده وازاونجاماده وپادماده تشكيل شده وعمر فضا نه جهان ازاون لحظه شروع ميشه پس عمر هركهكشاني رو با توجه به اون ميگيم يعني همون مهبانگ واين كه موجودات قديمي تر ازما باشن اونا هم حاصل همون مهبانگن ودر طي گسترش فضا زودترازما مثلا كهكشانشون تشكيل شده مثل اين كه يه ستاره تشكيل بشه هزارسال بعد يكي ديگه .ولي هردو جزو يه خوشه اند.درغيراين صورت بايد يه مهبانگ ديگه ويه فضاي ديگه براي گفته ي شما باشه.ايني كه من ميگم درسته يانه؟يه كم زياد شد ببخشيد.اميدوارم منظورمو رسونده باشم.

gshahali
04-10-2013, 09:21 PM
سلام يه سؤال داشتم.در مورد همون عمرعالم.من اينوتويه تاپيك ديگه گفته بودم الانم ميگم.ازاونجايي كه ميگيم فضادرلحظه ي بيگ بنگ فقط يك نقطه بوده وبعداون گسترش پيداكرده وبقيه ي جاها كه جزفضا نبودن(ما فضا به جايي ميگيم كه ستاره وكهكشان و...داره ومثل خميردرحال گسترشه)هيچي نداشتن چطوركه الان هم ندارن پس مبدا يه جابوده وازاونجاماده وپادماده تشكيل شده وعمر فضا نه جهان ازاون لحظه شروع ميشه پس عمر هركهكشاني رو با توجه به اون ميگيم يعني همون مهبانگ واين كه موجودات قديمي تر ازما باشن اونا هم حاصل همون مهبانگن ودر طي گسترش فضا زودترازما مثلا كهكشانشون تشكيل شده مثل اين كه يه ستاره تشكيل بشه هزارسال بعد يكي ديگه .ولي هردو جزو يه خوشه اند.درغيراين صورت بايد يه مهبانگ ديگه ويه فضاي ديگه براي گفته ي شما باشه.ايني كه من ميگم درسته يانه؟يه كم زياد شد ببخشيد.اميدوارم منظورمو رسونده باشم.

سلام دوست عزیز

اگر درست متوجه شده باشم، شما فضا را جایی از جهان فرض کرده اید که در آن کهکشانها و دیگر اجرام سماوی به وجود آمده اند.
این تصور از پایه اشتباه است. جهانی که ما میشناسیم، همان فضا-زمانی است که در مهبانگ پدید آمده است. به عبارت دیگر، نمیتوانیم به یک سمت از جهان اشاره کنیم و بگوییم: مهبانگ در آنجا اتفاق افتاد! به تعبیری میتوان گفت مهبانگ در همه جای این جهان رخ داده است (همه جای جهان در مهبانگ از یک نقطه شروع شده اند)، و به تعببیر دیگر، مهبانگ در هیچ کجای این جهان رخ نداده است.
اینکه در ورای این جهان چیست، هرگز با اطلاعات فیزیکی ما دانسته نمیشود.

aysa
04-10-2013, 09:38 PM
خيلي ممنون.ولي انگارمنظورمو نتونستم برسونم .بله اين كه نميتونيم باقوانين جديد امروزي مرزي رومشخص كنيم.وايني كه شماگفتين درموردمهبانگم اونم قبول دارم.من فقط گفتم اگه اون طوركه ميگين يه موجودات ديگه اي هستن باتوجه به مثال ستاره درزمان هاي متفاوتي اند وهمشون جزوهمين فضاي خودمونن.من گفتم اگه اين طور نباشه بايد به ماورا ي فضابريم نه اين كه واقعا همچين چيزي هست.

nimaronaghi
04-11-2013, 11:13 AM
سلام دوست عزیز

این جمله شما «تو کیهان شناسی زمان مستقیما از روی scale factor تعریف می شه.» جالبه. بیشتر توضیح بدید.
تا آنجا که شنیده ام، scale factor تابع زمان است!

سلام!
با تشکر از دقتتون!

در واقع scale factor تابعِ زمانه و همچنین زمان تابع ای‌‌ از scale factor!
هر جا در کیهان شناسی‌ بخوایم خودمونو درگیره زمان نکنیم از scale factor استفاده می‌کنیم ویا بلعکس.
برای محاسبه سن عالم از scale factor استفاده می‌کنیم چرا که میتونیم از این طرف به زمان ربطش بدیم و از طرفی‌ به redshift(z) در ضمن پارامتر هابل رو بر حسب redshift داریم.

اگر توجیه نشدید می‌تونم با معادلات کیهان شناسی‌ براتون اثبات کنم.

nimaronaghi
04-11-2013, 11:24 AM
خيلي ممنون.ولي انگارمنظورمو نتونستم برسونم .بله اين كه نميتونيم باقوانين جديد امروزي مرزي رومشخص كنيم.وايني كه شماگفتين درموردمهبانگم اونم قبول دارم.من فقط گفتم اگه اون طوركه ميگين يه موجودات ديگه اي هستن باتوجه به مثال ستاره درزمان هاي متفاوتي اند وهمشون جزوهمين فضاي خودمونن.من گفتم اگه اين طور نباشه بايد به ماورا ي فضابريم نه اين كه واقعا همچين چيزي هست.

سلام

ماورای فضا اصلا وجود نداره!
فضا زمان و عالم یک مفهومند. چیزی خارج از جهان ما نیست، چون وقتی‌ میگیم چیزی موجوده یعنی‌ در جهان وجود دارد. اما اون چیزی که در خارج از جهان موجوده در واقع وجودیت اصلا براش تعریف نمی‌شه که بخوایم بررسی کنیم وجود دارد یا نه!!!

پ.ن: یه چیزی تو مایه های این جهان اگر جهان نباشد جهان نیست و سرنوشت وظیفه ماست!!! :دی

gshahali
04-11-2013, 05:34 PM
سلام!
با تشکر از دقتتون!

در واقع scale factor تابعِ زمانه و همچنین زمان تابع ای‌‌ از scale factor!
هر جا در کیهان شناسی‌ بخوایم خودمونو درگیره زمان نکنیم از scale factor استفاده می‌کنیم ویا بلعکس.
برای محاسبه سن عالم از scale factor استفاده می‌کنیم چرا که میتونیم از این طرف به زمان ربطش بدیم و از طرفی‌ به redshift(z) در ضمن پارامتر هابل رو بر حسب redshift داریم.

اگر توجیه نشدید می‌تونم با معادلات کیهان شناسی‌ براتون اثبات کنم.

با سلام و تشکر از شما

به این جمله از کتاب مبانی ستاره شناسی، صفحه 405، پاراگراف آخر توجه کنید:
«در یک جهان همگن و همسانگرد، تمام کمیتها از طریق ضریب مقیاس یا R(t) Scale Factor به زمان وابسته خواهند بود»

البته دقت کنید، من درباره ماهیت زمان بحث داشتم؛ و الا میتوان بسته به مورد استفاده، زمان را به دلخواه تعریف کرد.

مداد رنگیهام
04-11-2013, 06:52 PM
سلام.:)
مگه نیروی گرانش در همه جهات وارد نمیشه؟ منظورم اینه که برای یه سیاهچاله نباید فرقی داشته باشه که جسم در کدوم طرفش(چپ راست بالا یا پایین) قرار داره و هر طرفی که باشه باید نیروی گرانش بهش وارد کنه پس شکل قیف گویای سیاهچاله نیست شاید شکل قیفی که در همه محورها دوران کرده باشه برای توصیف سیاهچاله بهتر باشه مگه نه؟
(البته هر کاری کنیم بازم شکل پیشنهادیمون جامع نیست چون نمیتونیم بعد زمانو تاثیر بدیم...)

narcissus flower
04-11-2013, 11:47 PM
سلام.:)
مگه نیروی گرانش در همه جهات وارد نمیشه؟ منظورم اینه که برای یه سیاهچاله نباید فرقی داشته باشه که جسم در کدوم طرفش(چپ راست بالا یا پایین) قرار داره و هر طرفی که باشه باید نیروی گرانش بهش وارد کنه پس شکل قیف گویای سیاهچاله نیست شاید شکل قیفی که در همه محورها دوران کرده باشه برای توصیف سیاهچاله بهتر باشه مگه نه؟
(البته هر کاری کنیم بازم شکل پیشنهادیمون جامع نیست چون نمیتونیم بعد زمانو تاثیر بدیم...)

منظورتون این خمیدگی که در اثر جرم هست دیگه؟؟؟

http://www.foundalis.com/dep/sci/Einstein_GR_black_hole_spacetime.jpg


اگر منظورتون اینه توجه کنید این خمیدگی در واقع برای نمایش ذریک ساختار وشکلی هست که ما گرانش رو در اثر حضور جرم درک کنیم.در واقع به قول شما ما علاوه برابعادمکانی ,بعد زمانی هم داریم .ولی چون نمیتونیم درک کنیم این شرایط رو به این شکل نشان میدیم تا متوجه بشویم که مثلا در مرکز سیاه چاله ما تکینگی داریم که باعث میشه فضا زمان خیلی خیلی خمیده شده....

berjis93
04-11-2013, 11:48 PM
ببخشید سوالمو تکرار میکنم.
دفعه پیش ظاهرا نتونستم منظورمو درست برسونم.
ما تو نسبیت داریم وقتی جرم تو یه نقطه ای زیاد باشه زمان کند تر میگذره.حالا تو بیگ بنگ فرقی نداره قبل یا بعد از پلانگ در شرایطی که همچنان جرم عالم در اون محل تجمع داشته وبینهایت بوده جرم .زمان عملا نمیتونسته سپری بشه و باید قفل میبوده .حالا ما چطور از گذر زمان تو اون بحبه حرف میزنیم و میگیم مثلا دو دقیقه بعد از انفجار فلان اتفاق افتاد؟ببخشید طولانی شد.
امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم .همچنین امیدوارم که با دلیلای خوبتون توجیهم کنید.ممنون دوستان

Khoofo
04-12-2013, 12:07 AM
در مرکز سیاه چاله ما تکینگی داریم که باعث میشه فضا زمان خیلی خیلی خمیده شده....

تکینگی در سیاه چاله غیر دوار فضا زمان رو گسسته نمیکنه؟اصولا سوال درست بود؟

narcissus flower
04-12-2013, 01:04 AM
تکینگی در سیاه چاله غیر دوار فضا زمان رو گسسته نمیکنه؟اصولا سوال درست بود؟

در حل معادلات میدان اینشتین مربوط ما به تکینیگی میرسیم . که به ما میگه فضا زمان تکینه شده ...
حالا در سیاه چاله ی غیر دوار (سیاه چاله ی شواتزشیلد), تکینگی ما به صورت نقطه ای تعریف میشه
اما در سیاه چاله ای که دوار هست (مثل سیاه چاله ی نوع کر) اینطور برداشت میشه که تکینگی به صورت رینگ و حلقه هست...
در واقع هر با حل معادله درr=0 به تکینه میرسند اما با توجه به دیگر شرایط شون مثلا همین چرخش میگوند فلان نوع سیاه چاله تکینگی حلقه ای داره ....

Mehrnoosh
04-12-2013, 01:34 PM
هنگام تولد ستاره های دوتایی چه اتفاقی می افته که ستاره دوتایی میشوند و چه تفاوتی از لحاظ تولد با ستاره های معمولی دارند ؟
چرا بعضی هاشون گرفتی می شوند بعضی ها طیفی و .... ؟
ممنون میشم اگر منبعی هم میشناسید معرفی کنید :)

solh
04-12-2013, 05:38 PM
هنگام تولد ستاره های دوتایی چه اتفاقی می افته که ستاره دوتایی میشوند و چه تفاوتی از لحاظ تولد با ستاره های معمولی دارند ؟
چرا بعضی هاشون گرفتی می شوند بعضی ها طیفی و .... ؟
ممنون میشم اگر منبعی هم میشناسید معرفی کنید :)
فکر میکنم تنها تفاوتشون به ابر اولیه و اتفاقاتیه که در زمان شکل گیری افتاده .

همونطور که میدونیم ستاره ها از درون سحابی ها متولد میشن ، حالا فرض کنید که این سحابی بیش اندازه بزرگ باشه خوب قاعدتا در نهایت یک خوشه ستاره ای را خواهیم داشت . اما در مورد ستاره های دوتایی(یا چند تایی) احتمالا در هنگام تشکیل پیش ستاره به جای وجود یک مکان که در آن چگالی متفاوتی نسبت به بقیه جاها هست تا به مرکز ستاره تبدیل بشه ، دو یا چند نقطه دارای این خاصیت هستند .

این که چرا طیفی میشن یا گرفتی خوب کاملا با اینکه صفحه گردش ستاره ها دور یکدیگر(توی یک صفحه هستند )چه زاویه ای با خط دید ما داره وابستگی پیدا میکنه و این موضوع خودش فکر میکنم به چرخش اولیه ابر ربط پیدا میکنه (که باز احتمالا بی ربط به موقعیتش در کهکشان نیست). در ضمن گرفتی ها اینطور که به نظر میرسه طیفی هم هستن .

http://www.eso.org/public/archives/images/screen/eso0727a.jpg

mohsen4465
04-12-2013, 09:11 PM
ببخشید سوالمو تکرار میکنم.
دفعه پیش ظاهرا نتونستم منظورمو درست برسونم.
ما تو نسبیت داریم وقتی جرم تو یه نقطه ای زیاد باشه زمان کند تر میگذره.حالا تو بیگ بنگ فرقی نداره قبل یا بعد از پلانگ در شرایطی که همچنان جرم عالم در اون محل تجمع داشته وبینهایت بوده جرم .زمان عملا نمیتونسته سپری بشه و باید قفل میبوده .حالا ما چطور از گذر زمان تو اون بحبه حرف میزنیم و میگیم مثلا دو دقیقه بعد از انفجار فلان اتفاق افتاد؟ببخشید طولانی شد.
امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم .همچنین امیدوارم که با دلیلای خوبتون توجیهم کنید.ممنون دوستان
از اونجایی که این سوالو در تاپیک سیاه چاله ‌ها هم پرسیدید بنابراین جواب این سوالتونو تا دقایقی دیگه توی همون تاپیک سیاه چاله‌ها (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1389-سیاه-چاله-ها&p=58055&viewfull=1#post58055)ارسال میکنم.

nimaronaghi
04-14-2013, 10:52 PM
با سلام و تشکر از شما

به این جمله از کتاب مبانی ستاره شناسی، صفحه 405، پاراگراف آخر توجه کنید:
«در یک جهان همگن و همسانگرد، تمام کمیتها از طریق ضریب مقیاس یا R(t) Scale Factor به زمان وابسته خواهند بود»

البته دقت کنید، من درباره ماهیت زمان بحث داشتم؛ و الا میتوان بسته به مورد استفاده، زمان را به دلخواه تعریف کرد.

سلام دوباره

جمله‌ای که از کتاب مبانی ستاره شناسی نوشتید که حرف بنده رو تایید می‌کنه! من گفتم بعضی جاها Scale Farctor تابع زمان می‌گیریم بعضی جاها بلعکس. مشکل کجاست؟

پ.ن: برای اطلاعات بیشتر به فصل آخر کتاب An introduction to modern astrophysics ارجاع می‌دمتون.

مداد رنگیهام
04-14-2013, 10:54 PM
چه طوری میشه فهمید که جسمی که الان داریم با تلسکوپ میبینیم اندازه واقعیش چقدره؟:)

narcissus flower
04-15-2013, 10:55 PM
چه طوری میشه فهمید که جسمی که الان داریم با تلسکوپ میبینیم اندازه واقعیش چقدره؟:)

شما باید یک سری اطلاعات از ستاره تون داشته باشید
مثلا میزان شار یا توانی که شما در روی زمین دریافت میکنید رو باید داشته باشید .در واقع انرژی ساطع شده سطح ستاره برابر با میزان انرژی ای است که در سطح یک کره به شعاع فاصله ی ما تا ستاره است
http://up.avastarco.com/images/6zqb5xxbmobaiedym7dm.png
http://up.avastarco.com/images/r9c0pzx2175681cnosg.png

که
i شاری هست که ما دریافت میکنیم
I شار و انرژی ای هست که خود ستاره داره
R شعاع ستاره
rشعاع دایره ای به مرکز ستاره که برابر با فاصله ی ما تا ستاره هست

.بنابراین ما باید فاصله مون تا ستاره رو هم داشته باشیم که در اینجا (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1217-درس-هفتم-اخترسنجی&p=51815#post51815)توضیح داده (خیلی مهم هست بخونید)که چه جوری بیابیم


از طرفی ما که نمیدونیم انرژی ستاره چه قدر هست.پس باید دماشو بدونیم.از کجا ؟
از نوری که ما میبینیم.در واقع نورش به ما میگه که در چه دمایی هست .به کمک رابطه ی استفان بولتزمن میتونیم این انرژی رو بده دست بیاریم .
http://up.avastarco.com/images/qy82u851vqy48euho5lp.png

و اگر شما جای گذاری کنید شعاع ستاره رو میتونید محاسبه بفرمایید...
بنابراین خوبه که ما فاصله ورنگ و درخشندگی و شاری که از ستاره دریافت میکنیم رو داشته باشیم:)

Mehrnoosh
04-16-2013, 07:10 AM
همون طور که در فیزیک مسئله سه جسم هست آیا ما منظومه های سه ستاره ای هم داریم که حول مرکز جرم خود بگردند؟
اسم ستاره ها یا شماره هاشون رو از کجا می تونم پیدا کنم؟

gshahali
04-16-2013, 07:32 AM
همون طور که در فیزیک مسئله سه جسم هست آیا ما منظومه های سه ستاره ای هم داریم که حول مرکز جرم خود بگردند؟
اسم ستاره ها یا شماره هاشون رو از کجا می تونم پیدا کنم؟

سلام دوست عزیز
بله، منظومه های سه ستاره ای و حتی بیشتر هم وجود داره.
میتوانید نام برخی را در این سایت ببینید:

http://en.wikipedia.org/wiki/Star_system#Triple

موفق باشید

aysa
04-18-2013, 06:54 PM
تويه يكي ازتاپيك ها (نميدونم كدوم بود)نوشته بودن كه دليل اينكه ستاره هاي دورتراز مركزكهكشان ها به داخل سياهچاله سقوط نميكنن اينه كه نيروي جاذبه سياهچاله براونااصلا اثرنميكنه.ولي اين گفته كه درست نيس.
چون يه نيروي جاذبه اي براونا اثرميكنه كه اونادريكمداردرحال حركتن وداراي سرعت مداري شدن.درغيراين صورت كهكشان هاازهم ميپاشن.وستاره اي حركت نميكنه مگه به دليل گسترش فضا.اگه اشتباه ميكنم لطفا بگين.

berjis93
04-18-2013, 07:41 PM
گرانش کهکشان مثل گرانش منظومه خورشیدی نیست که یه غول گرانشی همه منظومروکنترل کنه بلکه برایند گرانش اجرام باعث وجود این سیستم عظیم و منظم گرانشی میشه یعنی همه ستاره ها و اجرام گرانششون رو هم تاثیر میذاره و گرانش کهکشانی به وجود میاد به همین خاطره که ستاره های بیرونی تو سیاهچاله سقوط نمیکنن

مداد رنگیهام
05-07-2013, 08:55 PM
کهکشان ها معمولاً در خوشه ها مقيم شده اند. حتي کهکشان ما (راه شيري) نيز اينچنين است. اين خوشه ها به آهستگي و به واسطه نيروهاي گرانشي به يکديگر متصل شده و در گروه هايي در امتداد فضا/زمان بسط مي يابند. اما ساير بخش هاي غيرمقيم چطور؟
بزرگترین آنها "Bootes Void" خوانده مي شود. اين ناحيه "تهي"، منطقه اي با وسعت 250 ميليون سال نوري مي باشد. منطقه اي آنقدر وسيع که در آن 2500 کهکشان راه شيري را مي توان در کنار يکديگر قرار داد. تهيگاه ها مانند حفره هايي در کيهان مي باشند و "Bootes Void" بزرگترين آنهاست.
" سایت نجوم ایران"

http://up.avastarco.com/images/spnfb4j0j0jni1e47.jpg (http://up.avastarco.com/)



میشه یکم در مورد این فضا های تهی توضیح بدین؟این فضا ها با سیاهچاله ها متفاوتن؟

mohsen4465
05-07-2013, 09:14 PM
کهکشان ها معمولاً در خوشه ها مقيم شده اند. حتي کهکشان ما (راه شيري) نيز اينچنين است. اين خوشه ها به آهستگي و به واسطه نيروهاي گرانشي به يکديگر متصل شده و در گروه هايي در امتداد فضا/زمان بسط مي يابند. اما ساير بخش هاي غيرمقيم چطور؟
بزرگترین آنها "Bootes Void" خوانده مي شود. اين ناحيه "تهي"، منطقه اي با وسعت 250 ميليون سال نوري مي باشد. منطقه اي آنقدر وسيع که در آن 2500 کهکشان راه شيري را مي توان در کنار يکديگر قرار داد. تهيگاه ها مانند حفره هايي در کيهان مي باشند و "Bootes Void" بزرگترين آنهاست.
" سایت نجوم ایران"

http://up.avastarco.com/images/spnfb4j0j0jni1e47.jpg (http://up.avastarco.com/)



میشه یکم در مورد این فضا های تهی توضیح بدین؟این فضا ها با سیاهچاله ها متفاوتن؟
تصویری که شما قرار دادید مربوط به یک سحابی جذبی بنام «بارنارد 68» هست و بنابراین هیچ ارتباطی با فضاهای بین کهکشانی خالی نداره. این سحابی با فاصله 500 سال نوری اونقدر به زمین نزدیک هست که هیچ ستاره ای بین ما و سحابی بارنارد قرار نداشته باشه. در خصوص خود فضاهای خالی بین کهکشانی دوستان بهتر میتونن راهنماییتون کنن. :)

narcissus flower
05-07-2013, 10:45 PM
کهکشان ها معمولاً در خوشه ها مقيم شده اند. حتي کهکشان ما (راه شيري) نيز اينچنين است. اين خوشه ها به آهستگي و به واسطه نيروهاي گرانشي به يکديگر متصل شده و در گروه هايي در امتداد فضا/زمان بسط مي يابند. اما ساير بخش هاي غيرمقيم چطور؟
بزرگترین آنها "Bootes Void" خوانده مي شود. اين ناحيه "تهي"، منطقه اي با وسعت 250 ميليون سال نوري مي باشد. منطقه اي آنقدر وسيع که در آن 2500 کهکشان راه شيري را مي توان در کنار يکديگر قرار داد. تهيگاه ها مانند حفره هايي در کيهان مي باشند و "Bootes Void" بزرگترين آنهاست.
" سایت نجوم ایران"

http://up.avastarco.com/images/spnfb4j0j0jni1e47.jpg (http://up.avastarco.com/)





میشه یکم در مورد این فضا های تهی توضیح بدین؟این فضا ها با سیاهچاله ها متفاوتن؟

این دو موضوع کاملا از هم متفاوت هستند.
مجموعه ای از کهکشان ها , خوشه های کهکشانی رو تشکیل میدهند .کما اینکه خود ما هم جزیی از یک خوشه هستیم به نام سنبله...اما در این خوشه ها هم ما میتونیم فضای خالی از کهکشان پیدا بکنیم که احتمال میره که خالی وتهی باشند.شاید هم ما نمیتونیم چیزی ببینیم. پس بنا بر مشاهدات خالی از سکنه محسوب میشه...مثل نقشه ی پراکندگی جمعیت هست که برخی جاها شلوغ وبرخی خلوت مبیاشد....
اما سیاه چاله ها کلا ساختار دیگه داره...

و این تهی جایی که اشاره کردید (کاری به شکل ندارم) یکی از بزرگترین تهی جاها هست...
که نظریات گوناگونی در موردش وجود داره.

یکی اینکه چند تهی جای کوچک به هم پیوسته باشند .مثل اینکه چند حباب به هم بپیوندند.
یا اینکه قبلا پر بوده اما به واسطه ی گرانشی که بین کهکشان هابه وجود اومده , یه جورایی مهاجرت کرده اند و اینجا خالی شده

این هم اطلاعاتی (http://annesastronomynews.com/photo-gallery-ii/nebulae-clouds/barnard-68-is-a-molecular-cloud-dark-absorption-nebula-or-bok-globule-only-410-ly-away-towards-the-southern-constellation-ophiuchus-because-of-its-opacity-its-interior-is-extremely-cold-about-16-2/#top) در مورد شکل :)

gshahali
05-08-2013, 06:48 AM
کهکشان ها معمولاً در خوشه ها مقيم شده اند. حتي کهکشان ما (راه شيري) نيز اينچنين است. اين خوشه ها به آهستگي و به واسطه نيروهاي گرانشي به يکديگر متصل شده و در گروه هايي در امتداد فضا/زمان بسط مي يابند. اما ساير بخش هاي غيرمقيم چطور؟
بزرگترین آنها "Bootes Void" خوانده مي شود. اين ناحيه "تهي"، منطقه اي با وسعت 250 ميليون سال نوري مي باشد. منطقه اي آنقدر وسيع که در آن 2500 کهکشان راه شيري را مي توان در کنار يکديگر قرار داد. تهيگاه ها مانند حفره هايي در کيهان مي باشند و "Bootes Void" بزرگترين آنهاست.
" سایت نجوم ایران"

http://up.avastarco.com/images/spnfb4j0j0jni1e47.jpg (http://up.avastarco.com/)



میشه یکم در مورد این فضا های تهی توضیح بدین؟این فضا ها با سیاهچاله ها متفاوتن؟

سلام دوست عزیز

مطلبی را علاوه بر توضیحات دیگر دوستان عرض میکنم.

تصور کنید قصد داریم مقداری ماده را به صورت متناوب در فضا توزیع کنیم. در نهایت دو نوع ساختار متصور است:
1- ماده به صورت توده‌ توده در فضا توزیع شود.
2- حبابهایی باقی بماند که اطراف آنها را ماده (مانند دیواره) فرا گرفته است.

به نظر میرسد توزیع کهکشانها در مقیاس بزرگ از الگوی دوم پیروی میکند.

پس از مهبانگ، به دلیل افت و خیزهای کوانتومی، ناهمسانگردیهای کوچک به تدریج رشد کردند. نواحی با چگالی بالاتر، زودتر دچار رمبش گرانشی شدند، و در نهایت ساختاری شبیه به کف (foam-like structure) به وجود آمد که در آن، نواحی خالی (Void) به وسیله رشته‌های کهکشانی (galaxy filaments) احاطه شده‌اند. قطر تهیگاهها 11 تا 150 مگاپارسک است. در زیر تصویری از جهان را تا شعاع 500 میلیون سال نوری (تقریباً معادل 153 مگاپارسک) می‌بینید که در آن رشته‌ها و تهیگاهها به خوبی نمایان است.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/d/d8/Nearsc.gif

مداد رنگیهام
05-08-2013, 07:28 AM
تصویری که شما قرار دادید مربوط به یک سحابی جذبی بنام «بارنارد 68» هست و بنابراین هیچ ارتباطی با فضاهای بین کهکشانی خالی نداره. این سحابی با فاصله 500 سال نوری اونقدر به زمین نزدیک هست که هیچ ستاره ای بین ما و سحابی بارنارد قرار نداشته باشه. در خصوص خود فضاهای خالی بین کهکشانی دوستان بهتر میتونن راهنماییتون کنن. :)


من فقط متن و شکل و کپی کردم نمیدونم چرا سایت نجوم این اشتباهو کرده اینم لینکش...
http://www.noojum.com/top-news/80-top-news/8669-10-biggest-things-in-universe.html

mohsen4465
05-08-2013, 03:11 PM
من فقط متن و شکل و کپی کردم نمیدونم چرا سایت نجوم این اشتباهو کرده اینم لینکش...
http://www.noojum.com/top-news/80-top-news/8669-10-biggest-things-in-universe.htmlواقعاً عجیبه که در همچین مقاله ای اومدن چنین اشتباه پیش و پا افتاده ای کردن. من که اصلاً این سحابی رو تا حالا ندیده بودم و اسمشو نمیدونستم در همون نگاه اول فهمیدم سحابی جذبیه و هیچ ارتباطی به فضاهای خالی بین کهکشانی نداره. بهرحال یه ایمیل براشون فرستادم. ممنون از شما. :)

مداد رنگیهام
05-08-2013, 10:14 PM
آقا من نمیفهمم چه جوری استدلال کردن سیاهچاله زودتر ایجاد شده؟شما هم یه نگاهی بندازین...
http://www.noojum.com/article/124-all/1212-2009-04-10-05-34-30.html

solh
05-08-2013, 10:34 PM
آقا من نمیفهمم چه جوری استدلال کردن سیاهچاله زودتر ایجاد شده؟شما هم یه نگاهی بندازین...
http://www.noojum.com/article/124-all/1212-2009-04-10-05-34-30.html

فکر کنم تاثیر کار زیبای ترجمه هست !

منظورش احتمالا این بوده : میدونیم که اصولا در مرکز اکثر کهکشان ها سیاهچاله های بزرگی هستن ، حالا طبق این متن مثل اینکه رابطه ی نزدیکی بین تکامل کهکشان و هاله ی اطراف سیاهچاله و جرم سیاهچاله وجود داره .
ممکنه منظور رابطه ای باشه که در طول زمان تغییر جرم سیاهچاله رو در رابطه با محیط اطرافش بیان میکنه . از طرفی این گرانش مرکزی خودش توی هاله ی مرکزی موجب تکامل خاص کهکشان میشه ( مثلا نحوه ی توزیع جرم ستاره ها در این نزدیکی متفاوته با فاصله های دورتر از مرکز ) .

حالا این سوال رو مطرح کرده این رابطه در نهایت به کجا میرسه ، آیا اول کهکشان شکل گرفته بعد کم کم سیاهچاله ها ، یا شکل اینچنینی کهکشان ها خودش تاثیری از سیاهچاله های از قبل به وجود آمده هستن . حالا گفتن که طبق همون رابطه ای که میان تکامل سیاهچاله ها و کهکشان وجود دارد اگر زمان رو به عقب برگردونیم میبینیم که این کهکشان ها نمیتونن عامل این جرم باشن ( مثل تفریق دو عدد و اضافه آمدن یکی احتمالا ) ، پس حدس زدن که سیاهچاله ها قبل از کهکشان ها بوده اند .

البته فکر کنم کلا منظورش سیاهچاله های مرکزی کهکشان بوده ، و گر نه قاعدتا سیاهچاله های کوچک اولیه حداقل در مدل سازی ها ، از اوایل عالم و قبل از تکامل خاص جرم های دیگر بودهاند .

Neptune
05-10-2013, 12:39 AM
دورترین سوپرنوایی که تا به امروز کشف شده، سوپرنوای SN1997FF هست که حدود 10 میلیارد سال نوری با زمین فاصله دارد!

http://metamorphose-planet.c.blog.so-net.ne.jp/_images/blog/_853/metamorphose-planet/SN1997ff.jpg?c=a0
http://www.solstation.com/x-objects/sn1997ff2.jpg

توی این فاصله غیر قابل تصور از بین میلیارها جرم آسمانی چطور یک سوپرنوا تشخیص داده میشه ؟

مداد رنگیهام
05-11-2013, 08:13 PM
1.میشه یکم در مورد امواج گرانشی توضیح بدین؟(میشه یه تاپیک براش ایجاد کنید که توش در موردش بحث بشه؟:) )[آیکون مداد رنگیهام پررو!]:دی

2.سراب جاذبه ای چه ربطی به ماده تاریک داره؟

پیمان اکبرنیا
05-11-2013, 09:13 PM
دورترین سوپرنوایی که تا به امروز کشف شده، سوپرنوای SN1997FF هست که حدود 10 میلیارد سال نوری با زمین فاصله دارد!

http://metamorphose-planet.c.blog.so-net.ne.jp/_images/blog/_853/metamorphose-planet/SN1997ff.jpg?c=a0
http://www.solstation.com/x-objects/sn1997ff2.jpg

توی این فاصله غیر قابل تصور از بین میلیارها جرم آسمانی چطور یک سوپرنوا تشخیص داده میشه ؟

معمولا نواحی مختلف آسمان توسط تلسکوپها به صورت مداوم پویش و تصویربرداری میشه. حالا اگر در این تصاویر یک نقطه نورانی جدید ایجاد بشه میشه با مقایسه با تصاویر قبلی فهمید که یک انفجار اتفاق افتاده. انفجاری که نورش در مقیاس نور یک کهکشان باشه به احتمال زیاد یک ابرنواختر یا سوپرنوا است. البته بررسی طیف و آهنگ تغییرات نور هم لازمه که باید مطابق با یک ابرنو اختر باشه :)

البته این چیزی که من گفتم خیلی ساده سازی شده بود. احتمالا پیچیدگیهای فنی بیشتری داره که باید درباره اش مطالعه کرد...

narcissus flower
05-13-2013, 12:47 AM
1.میشه یکم در مورد امواج گرانشی توضیح بدین؟(میشه یه تاپیک براش ایجاد کنید که توش در موردش بحث بشه؟:) )[آیکون مداد رنگیهام پررو!]:دی



یه توضیح مختصر:
امواج گرانشی,ارتعاشاتی هستند که برپایه ی نسبیت عام حضورش پیش بینی شده.
همون طوری که بارهای در حال حرکت شتابدار,امواج الکترومغناطیسی میفرسته ( مثل تابش ترمزی ,تابش سنکروترونی,امواج رادیویی)
حالا اگر جرم شتاب یافته ای داشته باشیم ,امواج گرانشی انتشار میدهند....و با معادلاتی که وجود داره میشه محاسبات لازم رو انجام داد
امواج گرانشی با شدت قابل توجهی فقط از منظومه هایی انتشار میابند که در نزدیکی شعاع شوارتزشیلد خود هستند. یا مثلا هنگام تولید ستارهای نوترونی یا حتی سیاه چاله ها ,امکان نشر امواج گرانشی بسیار زیاده ....البته نه اینکه بقیه نداشته باشند

اگر فرمول و محاسبات زیاد خواستید بگید ....:)

رزلین
05-13-2013, 12:29 PM
با سلام
من یک سوال جدای موضوعات دارم.و اونم اینکه آیا پدیده سفر در زمان واقعیت علمی دراد؟اگر بله چگونه توجیه میکنید و اگر نه چگونه رد میکنید؟
و اصلا پدیده سفر در زمان چیست؟؟؟؟؟؟

Mehrnoosh
05-14-2013, 08:24 AM
در کتاب مبانی ستاره شناسی نوشته: (( لایه های رسانا و جریان های قوی در زمین وجود دارد که مسئول میدان مغناطیسی زمین هستند))

سوال من : چرا این لایه ها میدان مغاطیسی به وجود می آورند؟

مداد رنگیهام
05-14-2013, 10:10 AM
در کتاب مبانی ستاره شناسی نوشته: (( لایه های رسانا و جریان های قوی در زمین وجود دارد که مسئول میدان مغناطیسی زمین هستند))

سوال من : چرا این لایه ها میدان مغاطیسی به وجود می آورند؟

هسته زمین از دو بخش داخلی و خارجی تشکیل شده که هسته داخلی با اینکه دماش نزدیک به دمای سطح خورشیده به علت فشاز زیاد جامد هست و هسته خارجی حاوی آهن مذابه,دمای بالای هسته داخلی باعث میشه آهن مذاب هسته خارجی همواره در جوش و خروش باشه(مثله آبی که روی اجاق هست) و از اون مهمتر وقتی زمین به دور خودش میچرخه در هسته خارجی جریانی از آهن مذاب ایجاد میشه که باعث ایجاد جریان الکتریکی میشه و این جریان الکتریکی خودش ایجاد کننده میدان مغناطیسی هست همونطور که اگه شما یه سیمیو از وسط یه برگ کاغذ رد کنید و روی کاغذ براده آهن بریزید وفتی از سیم جریان برق عبور کنه شما میتونید خطوط میدان مغناطیسیو روی براده های آهن ببینید بنابراین جریان الکتریکی ایجاد شده توسط آهن مذاب میدان مغناطیسی زمینو ایجاد میکنه...:)

پیمان اکبرنیا
05-14-2013, 11:24 AM
م
در کتاب مبانی ستاره شناسی نوشته: (( لایه های رسانا و جریان های قوی در زمین وجود دارد که مسئول میدان مغناطیسی زمین هستند))

سوال من : چرا این لایه ها میدان مغاطیسی به وجود می آورند؟

سلام :)

هسته بیرونی زمین مایع است و با توجه به اینکه از آهن مذاب که رسانای قوی است تشکیل شده، در آن جریان‌های الکتریکی به وجود می‌آید که به شکل دورانی اطراف هسته حرکت می کنند. حرکت جریان الکتریکی باعث به وجود آمدن میدان مغناطیسی می‌شود. البته فرآیندش کمی پیچیده‌تر است و یک چرخه با فیدبک به وجود می‌آورد که در آن تغییرات میدان الکتریکی و مغناطیسی روی یکدیگر اثر می‌گذارند :)

این هم شکل ساده ای از حرکت جریانها در هسته که به دلیل نیروی کوریولیس به این شکل مارپیچی حرکت می کنند و میدان مغناطیسی تولید می کنند:


[/URL][URL="http://up.avastarco.com/images/77kdz7z9fj3kbyn4i8l.jpg"]http://up.avastarco.com/images/77kdz7z9fj3kbyn4i8l.jpg (http://up.avastarco.com/images/77kdz7z9fj3kbyn4i8l.jpg)


برای اطلاعات بیشتر لینک زیر را ببینید:

http://en.wikipedia.org/wiki/Earth's_magnetic_field#Physical_origin

پی نوشت: ببخشید من پست خانم مداد رنگیهام را ندیده بودم و دوباره جواب دادم :)

narcissus flower
05-14-2013, 01:24 PM
با سلام
من یک سوال جدای موضوعات دارم.و اونم اینکه آیا پدیده سفر در زمان واقعیت علمی دراد؟اگر بله چگونه توجیه میکنید و اگر نه چگونه رد میکنید؟
و اصلا پدیده سفر در زمان چیست؟؟؟؟؟؟


سلام
به فروم خوش امدید...
بله پدیده ی سفر در زمان وجود داره و توسط نسبیت وجودش پیش بینی شده...

راه های مختلفی برای این امر هست که به صورت خلاصه میگم
1-سرعت زیاد.اگر شما با سرعت خیلی زیاد (نسبیتی) ,نسبت به ناظری در زمین هست حرکت کنید پدیده ی سفر در زمان براتون پیش میاد...یعنی بازه ی زمانی ای که ناظر زمینی نسبت به شما اندازه میگیره , طولانی تر خواهد بود...

2-میدان گرانشی قوی.اگر شما در نزدیکی یک میدان قوی گرانش باشید ,نسبت به ناظری که از آن فاصله دارد, باز هم زمان متغیر خواهد بود . شما بازه ی زمانی رو کوتاه تر از ناظر دور اندازه میگیرید.فکر کنید شما در نزدیکی یک میدان قوی 2 سال نشسته اید.ولی این بازه ی زمانی برای ناظر دور 70 سال میگذره(به فرض)...

3-راه دیگه استفاده از موجودی به نام سیاه چاله هست. پیش بینی میشه در انسوی یک سیاه چاله ,سفید چاله قرار داره و بین آنها هم تونلی قرار داره ,در صورت عبور از این مسیر شما میتوانید در مکان و زمان هم حرکت کنید ...البته تا حالا کسی این راه رو تجربه نکرده:)
http://www.jasonkolb.com/wp-content/uploads/2011/05/wormhole-diagram.gif

موفق باشید

gshahali
05-14-2013, 02:21 PM
در کتاب مبانی ستاره شناسی نوشته: (( لایه های رسانا و جریان های قوی در زمین وجود دارد که مسئول میدان مغناطیسی زمین هستند))

سوال من : چرا این لایه ها میدان مغاطیسی به وجود می آورند؟

سلام دوست عزیز
ضمن تشکر از آقای اکبرنیا و خانم «مداد رنگیهام»، لازم دیدم برای اطلاع دیگر دوستان، متن دقیق را از کتاب مبانی ستاره‌شناسی، انتهای صفحه 173، ذکر کنم:

«هسته‌ی بیرونی، که حدود 31% از جرم زمین را به خود اختصاص داده، لایه‌ای است داغ و رسانای الکتریکی از آهن و نیکل مایع؛ و حرکات همرفتی در آن به‌وقوع می‌پیوندد. در این لایه‌ی رسانا، جریان‌های قوی‌ای وجود دارد، و همین جریان‌ها مسئول میدان مغناطیسی زمین هستند.»

مداد رنگیهام
05-15-2013, 07:58 AM
با سلام
من یک سوال جدای موضوعات دارم.و اونم اینکه آیا پدیده سفر در زمان واقعیت علمی دراد؟اگر بله چگونه توجیه میکنید و اگر نه چگونه رد میکنید؟
و اصلا پدیده سفر در زمان چیست؟؟؟؟؟؟
این متن رو هم بخونین...:)
تائید نظریه انیشتین و رد امکان سفر در زمان

"گروهی از پژوهشگران دانشگاه علم و فناوری هنگ کنگ با انجام تحقیقاتی درباره فوتونهای مجزای نور ضمن تائید تئوری انیشتین درباره سرعت نور در خلاء حرف آخر درباره احتمال تحقق رویای سفر در زمان را زدند.

این تیم تحقیقاتی نشان دادند همانطور که آلبرت انیشتین در نظریه نسبیت عمومی تعیین کرده بود، هیچ چیز سریعتر از نور نیست.

درحقیقت احتمال انجام سفر در زمان با امکان حرکت سریعتر از سرعت نور ارتباط دارد. یک دهه قبل گروهی از دانشمندان پالسهایی از سرعت مافوق نور را کشف کردند.

هرچند این کشف تنها یک "اثر اپتیکی" بود این تردید را به وجود آورد که سرعت حرکت یک فوتون مجزا به چند روش می تواند از سرعت نور بیشتر شود.

اکنون فیزیکدانان هنگ کنگی موفق شدند با دقت بالایی سرعت حرکت یک فوتون مجزا را اندازه گیری کنند. نتایج این بررسیها نشان داد که حتی یک فوتون مجزا که واحد پایه نور است همانند سرعت فاز امواج الکترومغناطیس محدود به سرعت نور است.

به عبارت دیگر، حتی فوتونهای مجزا نیز نمی توانند سریعتر از سرعت نور حرکت کنند. به طور خلاصله، این بار نیز انیشتین حق داشت و بنابراین سفر در زمان غیرممکن است.

در این تحقیق، فرضیه سفر در زمان رد شده است اما هنوز آزمایشات دیگری پیش روی دانشمندان وجود دارد"

mohsen4465
05-15-2013, 02:20 PM
این متن رو هم بخونین...:)
تائید نظریه انیشتین و رد امکان سفر در زمان

"گروهی از پژوهشگران دانشگاه علم و فناوری هنگ کنگ با انجام تحقیقاتی درباره فوتونهای مجزای نور ضمن تائید تئوری انیشتین درباره سرعت نور در خلاء حرف آخر درباره احتمال تحقق رویای سفر در زمان را زدند.

این تیم تحقیقاتی نشان دادند همانطور که آلبرت انیشتین در نظریه نسبیت عمومی تعیین کرده بود، هیچ چیز سریعتر از نور نیست.

درحقیقت احتمال انجام سفر در زمان با امکان حرکت سریعتر از سرعت نور ارتباط دارد. یک دهه قبل گروهی از دانشمندان پالسهایی از سرعت مافوق نور را کشف کردند.

هرچند این کشف تنها یک "اثر اپتیکی" بود این تردید را به وجود آورد که سرعت حرکت یک فوتون مجزا به چند روش می تواند از سرعت نور بیشتر شود.

اکنون فیزیکدانان هنگ کنگی موفق شدند با دقت بالایی سرعت حرکت یک فوتون مجزا را اندازه گیری کنند. نتایج این بررسیها نشان داد که حتی یک فوتون مجزا که واحد پایه نور است همانند سرعت فاز امواج الکترومغناطیس محدود به سرعت نور است.

به عبارت دیگر، حتی فوتونهای مجزا نیز نمی توانند سریعتر از سرعت نور حرکت کنند. به طور خلاصله، این بار نیز انیشتین حق داشت و بنابراین سفر در زمان غیرممکن است.

در این تحقیق، فرضیه سفر در زمان رد شده است اما هنوز آزمایشات دیگری پیش روی دانشمندان وجود دارد" سفر به گذشته باعث ایجاد پارادوکس میشه و همین توجیه کافیه تا غیرممکن بودن اونو اثبات کنه. برای مثال اتم های بدن ما در طول زمان از طبیعت جدا شدن. اگه ما به گذشته سفر کنیم برای اینکه خودمون دچار تغییر نشیم بایستی اتم های بدن ما سرجاشون بمونن. حالا فرض کنید که ما به قبل از تولد خودمون سفر کردیم. خب اگه اتم های بدن ما تو تن خودمون باشن اونوقت نمیتونن در محیط اطراف باشن. بنابراین محیط اطراف ما متقاوت از زمانیه که در گذشته واقعاً بوده.

پس به ناچار خود مسافر زمان و حتی خود ماشین زمان هم در این سفر به حالت گذشته خودشون برمیگردن تا تأثیراتی که اونها روی طبیعت گذاشت به حالت قبل برگرده.

و اما نتیجه:
مسافر زمان دوباره متولد میشه، دوباره دقیقاً همون کارهایی رو کرده انجام میده، دوباره ماشین زمان رو میسازه، به گذشته سفر میکنه و دوباره همه چی از اول. بنابراین اگه ما یه روز ماشین زمان رو بسازیم دنیا Loop میشه! یعنی هی تکرار میشه. از اونجایی که سن دنیا خیلی زیاده و از روی این سن میشه نتیجه گرفت که ما تنها موجودات هوشمند کائنات نیستیم. بنابراین سفر به گذشته غیرممکنه. چون اگه ممکن بود خیلی وقت پیش اولین موجودات هوشمند اینکار رو میکردن و دنیا در همون اوائل تولد خودش Loop میشد. تنها راه حل سفر غیرمادیه. یعنی طوری که فقط بشه گذشته رو دید و نشه هیچ تغییری درش ایجاد کرد.

مداد رنگیهام
05-27-2013, 08:24 PM
این پست http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?224-جديد-‌ترين-اخبار-نجومی&p=52131&viewfull=1#post52131 برام خیلی جالب بود نمیدونم در موردش قبلا بحث کردین یا نه ولی سوالی که برام پیش اومد این بود که چه جوری عمق این اختروش رو اندازه گرفتن؟ اصلا چه جوری عمق یه جسم گازی مثله سحابیو اندازه میگیرن ؟منظورم طول نیستا ...مثلا خورشید یا اجسام کروی یا اجسامی که شکل هندسی مشخصی دارنو میشه با مقیاس شعاعشونو حساب کرد ولی عمق یه سحابی بی شکلو چه جوری باید محاسبه کرد؟:)

.................................................. ...................................
بلد نبودم چه جوری بنویسم این پست که روش کلیک کنید پستو بیاره!:9::دی

gisu
05-28-2013, 10:10 AM
چرا لکه های خورشیدی هر11سال کم و زیاد میشن؟

narcissus flower
05-28-2013, 12:45 PM
چرا لکه های خورشیدی هر11سال کم و زیاد میشن؟

دوست عزیز امیدوارم در تاپیک های زیر بتونید جواب خود را بیابید :)
لکه های خورشیدی (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?369-لكه%E2%80%8Cهاي-خورشيدي)

شناخت خورشید (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1372-شناخت-خورشید)

gshahali
05-28-2013, 06:24 PM
این پست http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?224-جديد-‌ترين-اخبار-نجومی&p=52131&viewfull=1#post52131 برام خیلی جالب بود نمیدونم در موردش قبلا بحث کردین یا نه ولی سوالی که برام پیش اومد این بود که چه جوری عمق این اختروش رو اندازه گرفتن؟ اصلا چه جوری عمق یه جسم گازی مثله سحابیو اندازه میگیرن ؟منظورم طول نیستا ...مثلا خورشید یا اجسام کروی یا اجسامی که شکل هندسی مشخصی دارنو میشه با مقیاس شعاعشونو حساب کرد ولی عمق یه سحابی بی شکلو چه جوری باید محاسبه کرد؟:)

.................................................. ...................................
بلد نبودم چه جوری بنویسم این پست که روش کلیک کنید پستو بیاره!:9::دی

سلام دوست عزیز
اگر منظورتان عمق خود اختروش است، باید عرض کنم که اختروش از این فاصله دور، یک جسم نقطه ای فرض می شود.
اگر هم منظورتان عمق این ساختار اختروشی است، اندازه این ساختار با استفاده از قرمزگرایی تک تک اختروشها به دست می آید.

مداد رنگیهام
05-28-2013, 07:21 PM
سلام دوست عزیز
اگر منظورتان عمق خود اختروش است، باید عرض کنم که اختروش از این فاصله دور، یک جسم نقطه ای فرض می شود.
اگر هم منظورتان عمق این ساختار اختروشی است، اندازه این ساختار با استفاده از قرمزگرایی تک تک اختروشها به دست می آید.
یکم بیشتر توضیح میدین در موردش؟:)

aysa
05-28-2013, 10:28 PM
سلام دوست عزیز
اگر منظورتان عمق خود اختروش است، باید عرض کنم که اختروش از این فاصله دور، یک جسم نقطه ای فرض می شود.
اگر هم منظورتان عمق این ساختار اختروشی است، اندازه این ساختار با استفاده از قرمزگرایی تک تک اختروشها به دست می آید.
منظورتون از اين كه يه جسم نقطه ايه چيه؟يعني هيچي واسش قائل نميشن؟(منظور همون عمق و... است)

gshahali
05-29-2013, 05:42 AM
یکم بیشتر توضیح میدین در موردش؟:)



منظورتون از اين كه يه جسم نقطه ايه چيه؟يعني هيچي واسش قائل نميشن؟(منظور همون عمق و... است)

سلام دوستان عزیز
اختروش یکی از درخشانترین اجسام در کیهان است که قرمزگرایی بالایی دارد، و این یعنی فاصله بسیار زیاد از ما.
در تلسکوپهای اپتیکی، مانند ستاره به صورت یک منبع نقطه ای دیده میشود (برخلاف سحابیها که اجسام گسترده هستند).
با استفاده از تکنیکهای مختلف (مانند مدت زمان تغییر در نور یا تابش پرتو ایکس)، اندازه آن حدود منظومه شمسی براورد میشود، آن هم با انرژی خروجی حدود یک تریلیون برابر خورشید.

نمودار زیر، فراوانی اختروش ها را به صورت تابعی از سن جهان نشان میدهد:

http://csep10.phys.utk.edu/astr162/lect/active/qsoevol.gif

موفق باشید

Kian SHams
05-29-2013, 04:09 PM
سلام
کیهان انتها هم داره ؟
__________________________________________________ _________
میدونم که نمی شه اثباتش کرد ولی اگه کسی برام توضیح بده ممنون میشم

مداد رنگیهام
05-29-2013, 08:52 PM
سلام دوستان عزیز
اختروش یکی از درخشانترین اجسام در کیهان است که قرمزگرایی بالایی دارد، و این یعنی فاصله بسیار زیاد از ما.
در تلسکوپهای اپتیکی، مانند ستاره به صورت یک منبع نقطه ای دیده میشود (برخلاف سحابیها که اجسام گسترده هستند).
با استفاده از تکنیکهای مختلف (مانند مدت زمان تغییر در نور یا تابش پرتو ایکس)، اندازه آن حدود منظومه شمسی براورد میشود، آن هم با انرژی خروجی حدود یک تریلیون برابر خورشید.

نمودار زیر، فراوانی اختروش ها را به صورت تابعی از سن جهان نشان میدهد:

[/URL][URL="http://csep10.phys.utk.edu/astr162/lect/active/qsoevol.gif"]http://csep10.phys.utk.edu/astr162/lect/active/qsoevol.gif (http://csep10.phys.utk.edu/astr162/lect/active/qsoevol.gif)

موفق باشید

خیلی ممنونم ازتون :)
اگه یه برگ کاغذ مستطیلیوکه 4 تا لبه داره به صورت افقی بگیریم جلومون,یه لبه کاغذ به ما نزدیک تره یه لبه از ما دور تره دوتا لبه هم که کنارن باهاشون کار نداریم.منظورم از عمق فاصله بین لبه نزدیک و لبه دوره.حالا سحابیها منظومه ها و...هم تو آسمون یه قسمتاییشون به ما نزدیکه یه قسمتایی دور,فاصله بین نزدیکترین نقطه و دور ترین نقطشونو چه طوری بدست میارن...؟اگه مطمئن بودیم تمام نقاط جسم مورد نظرمون یه طول موج تابش میکنن از قرمزگرایی خیلی راحت میشد عمقو حساب کرد ولی ما که مطمئن نیستیم...:7:

gshahali
05-29-2013, 09:30 PM
خیلی ممنونم ازتون :)
اگه یه برگ کاغذ مستطیلیوکه 4 تا لبه داره به صورت افقی بگیریم جلومون,یه لبه کاغذ به ما نزدیک تره یه لبه از ما دور تره دوتا لبه هم که کنارن باهاشون کار نداریم.منظورم از عمق فاصله بین لبه نزدیک و لبه دوره.حالا سحابیها منظومه ها و...هم تو آسمون یه قسمتاییشون به ما نزدیکه یه قسمتایی دور,فاصله بین نزدیکترین نقطه و دور ترین نقطشونو چه طوری بدست میارن...؟اگه مطمئن بودیم تمام نقاط جسم مورد نظرمون یه طول موج تابش میکنن از قرمزگرایی خیلی راحت میشد عمقو حساب کرد ولی ما که مطمئن نیستیم...:7:

سلام دوست عزیز
اگر فاصله تا لبه نزدیکتر و لبه دورتر را به دست آوریم، اختلاف این دو میشود عمق مورد نظر شما.
برای تعیین فاصله از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند، که برای اجسام دوری مانند اختروشها، بهترین شیوه استفاده از قرمزگرایی آنها است.
لازم نیست طول موج تابش یکسان باشه، اصلاً در قرمزگرایی کاری به یکسان بودن طول موجها نداریم.
فاصله هر جسم به صورت مستقل به دست می آید.
البته فکر کنم در همین فروم مطالب زیادی درباره اندازه گیری فاصله و قرمزگرایی وجود داره که امیدوارم دوستان به آدرس آنها اشاره کنند.
موفق باشید

gshahali
05-29-2013, 09:54 PM
سلام
کیهان انتها هم داره ؟
__________________________________________________ _________
میدونم که نمی شه اثباتش کرد ولی اگه کسی برام توضیح بده ممنون میشم

سلام دوست عزیز
همانطور که اشاره کردید، نمیشه اثبات کرد که جهان انتها داره یا نه.
پیشنهاد میکنم مقاله زیر را از کتاب آشنایی با کیهان‌شناسی نوین مطالعه کنید:

http://astronomy2012.blogfa.com/post/103/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D9%8 6%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%86

موفق باشید.

aysa
05-29-2013, 10:42 PM
من يه سؤالي دارم شايد خيلي مسخره بياد ولي من به هيچ نتيجه اي از اين موضوع نرسيدم!
سؤالم مربوط به نسبيت ميشه.اين كه ما فرض ميكنيم فضا زمان خميده ميشه چطوريه؟منظورم اينه كه ما بايد فضا رو عين بادكنكي حساب كنيم كه روي سطح اون همه چي قرارداره كه باعث خميدگيش شده
مطمئنم نظر من اشتباهه ولي چطوري اتفاق افتادنشو نميدونم.اگه ما داخل بادكنك باشيم يه فاصله بين دوسطح ميوفته كه باذهن من جور در نمياد واگر رو سطح باشيم بايد با دنياي ديگه هم در ارتباط باشيم.
(لطفا مسخرم نكنين!فك كنم منظور انيشتين رو خوب نفهميدم!)

Ehsan
05-30-2013, 04:23 AM
من يه سؤالي دارم شايد خيلي مسخره بياد ولي من به هيچ نتيجه اي از اين موضوع نرسيدم!
سؤالم مربوط به نسبيت ميشه.اين كه ما فرض ميكنيم فضا زمان خميده ميشه چطوريه؟منظورم اينه كه ما بايد فضا رو عين بادكنكي حساب كنيم كه روي سطح اون همه چي قرارداره كه باعث خميدگيش شده
مطمئنم نظر من اشتباهه ولي چطوري اتفاق افتادنشو نميدونم.اگه ما داخل بادكنك باشيم يه فاصله بين دوسطح ميوفته كه باذهن من جور در نمياد واگر رو سطح باشيم بايد با دنياي ديگه هم در ارتباط باشيم.
(لطفا مسخرم نكنين!فك كنم منظور انيشتين رو خوب نفهميدم!)

این مثال ِ بادکنک برای تقریب به ذهن مطرح شده، حتی خود ِ خمیدگی بادکنک با اشیا سنگین به خاطر ِ گرانش ِ زمین به اشیا ایجاد میشه در حالی که در نظریه اینشتین، گرانش در واقع خود ِ همین خمیدگی هستش.

اینکه ماده-انرژی دقیقا با چه ساز و کاری فضا رو خم می کنه در نسبیت ِ عام مشخص نیست، اما خود ِ خمیدگی اگر بخواد درست نمایش داده بشه، باید در چهار بعد نمایش داده بشه! تازه از این گذشته خمیدگی زمان تقریبا غیر قابل نمایش هستش واسه همین از مثال های ناقصی مثل ِ بادکنک استفاده می کنند.

اگر یک مثال بخوام بزنم که چرا فضاهای خمیده با فضاهای عادی فرق دارند، همون مثال ِ کره رو می گم:

کوتاه ترین فاصله ی بین دو نقطه روی سطح ِ کره، دایره عظیمه هستش. دایره عظیمه به ظاهر خط دیده میشه اما اگر دو دایره ی عظیمه در نظر بگیرید که در یک بازه نسبت به هم موازی باشند، این دو تا بعد از طی مسافتی به هم برخورد می کنند! این اتفاق در فضای اقلیدسی رخ نمیده.

همین تعمیم به سه بعدی هم درست هست، یعنی کوتاه ترین فواصل ِ بین ِ دو نقطه دیگه خطوط ِراست نیست، بلکه به خاطر ِ خمیدگی ِ فضا-زمان، مسیر های خمیده است. تعاریف ِ درست و دقیقش البته به کمک ِ ریاضی و هندسه دیفرانسیلی انجام میشه.

مداد رنگیهام
05-30-2013, 10:08 AM
میشه تعیین فاصله بر اساس قرمز گراییو برام توضیح بدین؟اول قرمز گراییو برام توضیح بدین؟:دی
همیشه خنگ نیستم ...بعضی وقتا خنگ میشم فقط!!!:دی
ندونستن که عیب نیس نپرسیدن عیبه!! :15:[آیکون پررویی بعد از پرسیدن چند سوال!!!]:دی

narcissus flower
05-30-2013, 02:52 PM
میشه تعیین فاصله بر اساس قرمز گراییو برام توضیح بدین؟اول قرمز گراییو برام توضیح بدین؟:دی
همیشه خنگ نیستم ...بعضی وقتا خنگ میشم فقط!!!:دی
ندونستن که عیب نیس نپرسیدن عیبه!! :15:[آیکون پررویی بعد از پرسیدن چند سوال!!!]:دی


سلام
با یک مثال صوتی پیش بریم بعد با نور.
فکرکنید که شما کنار خیابون ایستادی. حالاصدای یک امبولانس میاد.هر چی نزدیک میشه .صدا هم قوی ترو تیز تر میشه.حالا وقتی از شما دور میشه هم همون احساس رو داری؟مسلما نه .تن صدا عوض میشه ....حتما این موضوع رو همه تجربه کردیم.
حالا برای نور چه طور .نور هم این اتقاف براش میافته .به این صورت که در طیف نوریش جابه جا میشه. به فرض یک چشمه ی نور به شما نزدیک بشه با اونی که داره از شما دور میشه یکی هست.
نه وقتی به شما نزدیک میشه انتقال به آبی پیدا میکنه
http://up.avastarco.com/images/vpdluvw6u8xzk98m48vf.png
و قتی از شما دور میشه انتقال به سرخ
http://up.avastarco.com/images/7a8uk24e8l3feboi0ex.png

یعنی نوری که به شما میرسه با اون نوری که از منبع گسیل شده فرق میکنه .در واقع انرژی شو داره از دست میده و به همین دلیل کاهش فرکانس و افزایش طول موج رو نسبت منبع تجربه میکنه.

در مورد اندازه گیری با قرمز گرایی , اون چیزی که من میدونم رو میگم.البته تغییر تو طول موج استفاده های مختلفی دارد

اول از همه میخوام واژه ای به نام scale factor رو براتون معرفی کنم.فرض کن الان ما باخط کشی فرضی اندازه ی جهان رو 1واحد در نظر بگیریم.حالا اگر جهان رو به گذشته نگاه کنیم این واحد کوچکتر از 1 بوده و اگر به اینده نگاه کنیم با توجه به دید انبساطی که به جهان داریم بیشتر از یک اندازه میگیریم.

حالا کمیت دیگه ای به نام red shift stretch factorرو که فاکتور کشش کیهانی هست رو بررسی میکنیم.
این کمیت برعکس scale factor یا فاکتور مقیاس هست.

حالا اصلا اینا رو برای چی گفتم؟ براینکه به رابطه ی زیر نگاه کنی

http://up.avastarco.com/images/ohzd9fpcf8217szeht96.png

که فکر میکنم حالا به جوابت برای محاسبه ی فاصله هم کمک میکنه
طول موجemit , طول موجی هست که ساطع شده
طول موج nowطول موجی هست که ما میگیریم
d هم فاصله ها رو بیان میکنه

.از روی منحنی ها فاکتور مقیاس رو پیدا میکنیم.و بعد به کمک انتگرال پایین

http://up.avastarco.com/images/11lme2ukv5liy5lqjypc.png

, وتو فرمول ها میزاریم و...بقیه شو خودت ادامه بده:)

مداد رنگیهام
05-30-2013, 07:56 PM
ممنون نرگس جون...:)
لاندا امیتو که نداریم از کجا بدست بیارمش...؟:9:

فرض کنین ما تو سحابیمون یا کهکشانمون یه جسمی داریم که سرد تره و به ما نزدیکتره و یه جسمی داریم که گرمتره و از ما دورتر.حالا وقتی ما از این دوتا جسم پرتو دریافت میکنیم جسم دورتر بیشتر دچار قرمز گرایی میشه چون دورتره و جسم نزدیک کمتر دچار قرمز گرایی میشه ولی چون دماهاشون متفاوت بوده طول موج تابشیشونم متفاوت بوده و حالا طول موج دریافتی ما از هر دو جسم یکسانه مشکل من اینجاست چون همه نقاط یه سحابی یا یه کهکشان که هم دما نیست این مشکلی ایجاد نمیکنه...؟:)

narcissus flower
05-30-2013, 11:05 PM
ممنون نرگس جون...:)
لاندا امیتو که نداریم از کجا بدست بیارمش...؟:9:

فرض کنین ما تو سحابیمون یا کهکشانمون یه جسمی داریم که سرد تره و به ما نزدیکتره و یه جسمی داریم که گرمتره و از ما دورتر.حالا وقتی ما از این دوتا جسم پرتو دریافت میکنیم جسم دورتر بیشتر دچار قرمز گرایی میشه چون دورتره و جسم نزدیک کمتر دچار قرمز گرایی میشه ولی چون دماهاشون متفاوت بوده طول موج تابشیشونم متفاوت بوده و حالا طول موج دریافتی ما از هر دو جسم یکسانه مشکل من اینجاست چون همه نقاط یه سحابی یا یه کهکشان که هم دما نیست این مشکلی ایجاد نمیکنه...؟:)

اول اینکه دوباره به فرمول ها توجه کن. علامت تساوی بینشون هست . یعنی اگر دو المان رو داشته باشی , سومی در میاد. مثلا rsfو طول موج دریافتی رو داری,اون یکی در میاد.
در ثانی ببین هر عنصر ی یک طیف خاص خودشو داره (چه جذب وچه نشر). قبول دارید؟مثل اثر انگشت که منحصر به فرد هست
اگر مااین طیف ها رو بشناسیم , اگر تغییری در درونشون رخ بده . ما متوجه میشیم که ا... خطوط طیف دچار جابه جایی شده .چون کل مجموعه دچار جابه جابه جایی میشه.نه اینکه فقط یه تیکه جابه جابشه .
این طیف ها رو میتونیم تو ازمایشگاه ها ببینیم.

http://coolcosmos.ipac.caltech.edu/cosmic_classroom/cosmic_reference/images/dopplerspec.jpg

در مورد اون یکی سوالت باید عرض کنم که دما بر طول موج اثر داره.ما طول موجی رو که دریافت میکنیم یکی نیست.هر چه جسم داغتر باشه به سمت آبی تره وطول موج کوتاه تر وهرچه سرد تر به سمت قرمزتر.درسته که ما دچار قرمزگرایی میشیم ولی طبق گفته ی خدوتون کم وزیاد داره...این پست (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1217-درس-هفتم-اخترسنجی&p=47421&viewfull=1#post47421)رو هم مطالعه کنید که دیگه ابهامی براتون نمونه :)

Negin_GH
06-01-2013, 09:24 PM
سلام

چه جوری عمر جهان رو با استفاده از تابش های ذخیره شده در سنگها به دست میارن؟

narcissus flower
06-02-2013, 03:01 PM
سلام

چه جوری عمر جهان رو با استفاده از تابش های ذخیره شده در سنگها به دست میارن؟

سوال جذابی پرسیدید .اما فکر نمیکنم جای درستی پرسیده باشید .بهتر میبود در تاپیک های زمین شناسی این سوال مطرح میشد.اما بااین حساب ادامه رو بخونید.
عمر کانی ها در زمین , در شهاب سنگ ها و ...از مقایسه ی مقدار سرب و اورانیوم به دست میاد.براین ااساس که ما یک یک سری عناصری مانند اورانیوم238 با نیمه عمر10^8سال داریم که فرایند واپاشی شان برامون مهم هست.چون که سرب 206 محصول نهایی این زنجیره هست .به همین خاطر تعداد اتم های سربی موجود در حال حاضر با تعداد اتم های اورانیومی که در این بازه از بین رفته اند برابر هست.به این رابطه نگاه کنید.
http://up.avastarco.com/images/1htinbp7gejyhmeaxthh.png


که http://up.avastarco.com/images/lat1x4x2zgwq6lnpee89.png

ولاندا در این جا احتمال واپاشی هست. براورد میزان اولیه اورانیم از این روابط , رابطه ای بین زمان و ونسبت سرب واورانیوم فعلی به دست میدهد.و از این راه میشه تونستند سن زمین رو تخمین بزنند.
البته روش هایی که از پتاسیم 40 و ارگون و...روش معروف کربن14 هم هست که برای عمر سنجی در باستان شناسی استفاده میکنند.

Negin_GH
06-02-2013, 05:11 PM
ممنون از جوابتون.من این مطلبو جایی خوندم.دیدم توش عمر جهان داره گفتم تو این تاپیک بپرسم.ببخشید :)

میشه در باره رابطه دوم توضیح بدید؟که از کجا اومد؟! و اینکه t و e چی هستن؟

narcissus flower
06-02-2013, 08:18 PM
ممنون از جوابتون.من این مطلبو جایی خوندم.دیدم توش عمر جهان داره گفتم تو این تاپیک بپرسم.ببخشید :)

میشه در باره رابطه دوم توضیح بدید؟که از کجا اومد؟! و اینکه t و e چی هستن؟

مسئله ای نیست دوست عزیز .صرفا برای عملکرد بهتر گفتم ...:)

این فرمول , یکی از فرمول های اصلی در واپاشی عناصر هست.که تعداد اتم ها رو بعد گذشت زمان به ما میده
اولش به این شکل بود

http://up.avastarco.com/images/ii6h4pcpd1p4jx17017d.png
که THنیمه عمر عنصر ما هست.یعنی چی؟ یعنی مدت زمانی که لازم هست تا مجموعه ی ما نصفش واپاشی کنه ونصفش باقی بمونه.

Tزمانی هست که ما دلمون میخواد بزاریم

N0 تعداد اولیه

N تعدادی که در زمان مورد نظر میخواهیم بیابیم.

حالا اومدند دیدند اینجوری یه کمی کار کردن باهاش سخته.پس از عبارتی به نام احتمال واپاشی استفاده کردند.همون لاندا....
حالا چی هست؟ یعنی در یک بازه ی زمانی معین مثلا یک ثانیه هر هسته از یک ایزوتوپ احتمال واپاشی یکسانی داره

خود لاندا به این صورت هست.:

http://up.avastarco.com/images/6fdat88bbw73s51d4hky.png
ورابطه ای براساس این لاندا تعریف کردند که بهتر هست: که در واقع همون رابطه ی بالاست ولی لگاریتم (Ln) میگیرندو کمی بازی با فرمول هاست

http://up.avastarco.com/images/m0ge0inkljygayco5y9r.png

eرو هم فکر کنم حالا گرفتید چی شد, همون عدد نپر 2.7.. هست.در واقع این فرمول یکی از مهم ترین فرمول ها در فیزیک هسته ای هست....

aysa
06-12-2013, 09:25 PM
سلام
يه سؤال دارم:علت قرمز شدگي كيهاني چيه؟
1:چون كهكشان ها در فضا به سرعت ازما دور ميشونددر نتيجه ما به واسطه ي اثر دوپلر اون هارو سرخ تر ميبينيم!
2:چون فضاي منبسط شونده نوري را هم كه در آن حركت ميكند منبسط ميكند.بنابر اين نور موجود دم به سرخي ميزنه.!
يكي از اين دوتا جواب ها درسته اما نميدونم كدومشون!
به نظر خودم دومي درسته.برا دومي منابع معتبر تري هم وجود داره.ولي همون طور كه گفتم مطمئن نيستم.:)

solh
06-12-2013, 09:42 PM
ممنون از جوابتون.من این مطلبو جایی خوندم.دیدم توش عمر جهان داره گفتم تو این تاپیک بپرسم.ببخشید :)

میشه در باره رابطه دوم توضیح بدید؟که از کجا اومد؟! و اینکه t و e چی هستن؟

البته اینکه چرا معادله اینطوریه ، به خاطر نوع وابستگی متغیر هاست . طبق مشاهدات آهنگ واپاشی متناسبه با تعداد هسته های موجود . برای بدست آوردن معادله واپاشی چون این تناسب رو میدونیم مینویسیم که تغییرات هسته ها در واحد زمان(مشتق گیری) برابر یه ضریب در تعداد هسته ها . حالا انتگرال گیری کنید این معادله بدست میاد . بعد برای بدست آوردن ضریب تناسب که قبلا گذاشتیم به جای زمان نیم عمر رو در نظر میگیرن و ازش ثابته رو بدست میارن که معادل همونچیزیه که narcissus flower گفتن .

واقعا آدم حیرت میکنه چرا باید این عدد نپر رو اینطوری در طبیعت ببینیم !

m.Sadat
06-12-2013, 09:50 PM
سلام
يه سؤال دارم:علت قرمز شدگي كيهاني چيه؟
1:چون كهكشان ها در فضا به سرعت ازما دور ميشونددر نتيجه ما به واسطه ي اثر دوپلر اون هارو سرخ تر ميبينيم!
2:چون فضاي منبسط شونده نوري را هم كه در آن حركت ميكند منبسط ميكند.بنابر اين نور موجود دم به سرخي ميزنه.!
يكي از اين دوتا جواب ها درسته اما نميدونم كدومشون!
به نظر خودم دومي درسته.برا دومي منابع معتبر تري هم وجود داره.ولي همون طور كه گفتم مطمئن نيستم.:)
به نظر من دومی درسته چون که قرمز گرایی کیهانی نتیجه ی انبساط جهان است که در دومی به اون اشاره شده و دلیل این که نور طول موجش بلند میشه هم این است که انرزی اون کم میشه

Ehsan
06-12-2013, 09:59 PM
سلام
يه سؤال دارم:علت قرمز شدگي كيهاني چيه؟
1:چون كهكشان ها در فضا به سرعت ازما دور ميشونددر نتيجه ما به واسطه ي اثر دوپلر اون هارو سرخ تر ميبينيم!
2:چون فضاي منبسط شونده نوري را هم كه در آن حركت ميكند منبسط ميكند.بنابر اين نور موجود دم به سرخي ميزنه.!
يكي از اين دوتا جواب ها درسته اما نميدونم كدومشون!
به نظر خودم دومي درسته.برا دومي منابع معتبر تري هم وجود داره.ولي همون طور كه گفتم مطمئن نيستم.:)

پست های این صفحه توضیحات ِ مبسوطی راجع به سوال ِ شماست:

انبساط کیهان و انتقال به سرخ هابلی (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1356-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF&p=55936&viewfull=1#post55936)

berjis93
06-13-2013, 01:54 AM
البته تو انتقال به سرخ نوری که میبینیم به سرخی نمیزنه ها بلکه فقط تو طیف نگاری خطوط طیفی نور کهکشان ها به سرخی شیفت میکنن.
این دو مسئلرو با هم قاطی نکنیم لطفا

fateme.kokabi
06-13-2013, 10:59 AM
اینی که پرسیدید همون قرمز گراییه؟؟؟؟؟

aysa
06-13-2013, 10:47 PM
اینی که پرسیدید همون قرمز گراییه؟؟؟؟؟
بله خودشه.يعني نور كهكشان ها تو طيفشون به سمت سرخي ميره.
در پستي كه آقاي ابراهيميان گذاشتن به طور كامل توضيح داده شده

مداد رنگیهام
06-23-2013, 06:39 PM
آفا من فضا زمانو نمیفهمم!:دی
میشه زمان تغییر کنه و تغییرات مکانی صفر باشه!(مثل همین الان که من نشستم زمان داره میگذره:دی)
ولی در حالت عادی نمیشه زمان ثابت باشه و مکان تغییر کنه اینجا محدودیت داریم!این محدودیت چرا ایجاد میشه؟مگه فضا زمان چه ویژگی داره که تغییر مکان بدون تغییر زمان امکانپذیر نیست؟اگه این ویژگی شناخته بشه شاید بتونیم با تغییر دادنش یا دور زدنش در زمان سفر کنیم!:)

mohsen4465
06-23-2013, 09:00 PM
در حالت عادی نمیشه زمان ثابت باشه و مکان تغییر کنه اینجا محدودیت داریم! چرا نمیشه؟ وقتی شما با سرعت نور حرکت کنی مکانت جابجا میشه و زمان براتون کند میشه. :rambo:

berjis93
06-23-2013, 09:07 PM
و وقتی شما ثابت نشستی و زمان میگذره در واقع ثابت نیستی بلکه باسرعت خیلی زیاد تو فضا در حال حرکت هستی

مداد رنگیهام
06-23-2013, 11:37 PM
تصور کنید ما دریایی در حال گسترش داریم(کیهان)و فضا زمان مثله موج دریا باشه(البته موجی که فقط میره ومرحله برگشت از ساحل به دریا نداره) و من یه مورچه هستم که روی توپ(زمین) قرار داره .
حالتیو در نظر بگیرید که من روی زمین ثابتم و زمان داره میگذره در واقع مورچه و توپ روی امواج در حال حرکتن بنابراین مورچه مکانش نسبت به توپ و نسبت به موج ثابته ولی نسبت به دریا درحال حرکته.
مساله اینجاست آیا فضا زمانو باید دریا در نظر گرفت یا موج؟
با گذشت زمان,فضا زمان در گذشته هم باقی میمونه(مثل دریا که با عیور موج هنوز دریا در موقعیت پشت موج وجود داره)یا اینکه مثل موج همراه با گذشت زمان به جلو حرکت میکنه و موقعیت قبلی دیگه معنایی نداره؟

حالا اگه با سرعت نور حرکت کنیم چه اتفاقی برای توپ مورچه و دریا و موج میوفته؟ میوفته؟
..................................
اگر مثالم برای توجیه فضا زمان مناسب نیست خوشحال میشم برام مثال بهتری بزنید:)

narcissus flower
06-24-2013, 01:53 AM
سلام
برای اینکه بهتر با مفهوم فضازمان اشنا بشید, یک مثال ملموس براتون میزنم ...
اگر شما با کسی قرار بزارید , چه چیزهایی رو در نظر میگیرید؟
محل ملاقات و زمان ملاقات درسته؟ اگر یکیش نباشه دچار مشکل میشید.
در واقع مکان وزمان رخداد( ملاقات ) رو مشخص کردید.
مثال دیگه نجومی تره, تا حالا مدار فضا زمانی که برای یک جسمی (مثلا سیاره )که در مدار میچرخه رو دیدید, شاید گروهی تصور کنند که خب یک دایره هست دیگه , اما نه, اگر ما نگاه کنیم , میبینم شبیه یک فنر هست , یعنی سیاره , نمودار فضازمانیش مثل یک فنر کشیده دیده میشه .حالا فرض کن سرعت چرخیدنت زیادبشه , در مختصات زمانت چه اتفاقی میافته .یا اینکه سیاره از حرکت بایسته , چه طوری میشه؟
-----------------------------------------------------------------------------------------

نکته ی دیگه ای باید ما حواسمون باشه , دستگاه مختصات فضا زمانی مون هست .
ما زمان جهانی نداریم . یعنی ساعتی که همه ی رویداد ها رو باهاش بسنجیم

این مثالی که شما زدید شاید باید تکمیل تر میبود.

اما من اینطور که از سوال شما متوجه شدم, برداشتم رو میگم .شمایی که رو موج سوار شدید.موج مخصوص به خودتون رو دارید... و راه برگشت هم ندارید(علی القاعده). حرکت شما به سمت جلو هست و هر آن که جلو میرید یک مختصات دارید که لحظه ی بعد ندارید...پس موج رو به جلوی شما ظرف فضا زمان شما...

اینکه بخواهید کل دریا رو یک مختصات فضا زمانی در نظر بگیرید شاید بشه گفت دارید از زمان مطلق جهانی استفاده میکنید .که خب مورد قبول نیست. یعنی همه ی جهان بایک ساعت و خط کش سنجیده میشه که طبق موارد موجود این موضوع مورد پذیرش نیست.
یعنی هر کس نسبت به موضع خودش یک رویدادی رو مسنجه... مگر اینکه ما فرض کنیم یک دستگاه مختصات کیهانه هم داریم ولی هیچ ارجحیتی بر سایرین نداره .اونم مثل بقیه یک دستگاه مختصات هست که رویداد ها نسبت به خودش بیان میکنه...

امیدوارم پاسخم بتونه کمکتون کنه:)

پ.ن. دستگاه مختصات: سه بعد فضا و یک بعد زمان هست.

berjis93
06-24-2013, 01:58 AM
من فکر میکنم فضا زمانو مثل همون دریاهه و و زمینو نسبت به دریا همون توپه در نظر بگیریم.این ثابت نبودنمون تو فضا رو باگذشت زمان توجیه میکنه.ومشکل به خوبی وخوشی حل میشه

esi_96
07-13-2013, 01:40 PM
با سلام

یه سوال دارم

گرانش فضا زمان رو کج میکنه درسته؟ پس گذر زمان در سطح زمین و سطح خورشید و فضای بین سیاره ای فرق میکنه درسته؟

تفاوتش زیاده؟

این مقدار قابل محاسبه است؟

توضیح بدید لطفا

باتشکر

پیمان اکبرنیا
07-13-2013, 09:24 PM
با سلام

یه سوال دارم

گرانش فضا زمان رو کج میکنه درسته؟ پس گذر زمان در سطح زمین و سطح خورشید و فضای بین سیاره ای فرق میکنه درسته؟

تفاوتش زیاده؟

این مقدار قابل محاسبه است؟

توضیح بدید لطفا

باتشکر


سلام :)

سوال خوبی مطرح کردید.

جاذبه زمین بسیار ضعیفه که تغییر زیاد و محسوسی در گذشت زمان ایجاد کنه ولی با استفاده از ساعتهای اتمی، این اثر قابل اندازه گیری هست :) نکته مهم دیگر اینکه این اثر را در زمان سنجی ماهواره‌های حساس مثل GPS کاملا لحاظ می کنند وگرنه در طولانی مدت خطای زیادی ایجاد میکنه :)

برای اطلاعات بیشتر لینک زیر را ببینید:

http://en.wikipedia.org/wiki/Gravitational_time_dilation

aysa
07-21-2013, 10:23 PM
باسلام.
آقا من دوتا سؤال دارم.
1:توي نسبيت ميگيم خميدگي فضا_زمان مثلا در كنار يه ستاره باعث ميشه كه اگه فوتوني از نزديك ستاره اي رد بشه دچار خميدگي بشه.مي خواستم بدونم دقيقا اين خميدگي به چه شكليه؟!
منظورم دقيقا شكلشه.ببينين اگه بگيم مثل يه توپ به چاله ميره توش اشتباهه.چون اگه توپو با سرعت زياد شوت كنيم هيچ وقت نميوفته داخل چاله.بلكه از روش رد ميشه در امتداد مسيرش.ولي اگه به دليل گرانش ستاره به دورش بخواد بچرخه (درس عين سيارات)اون وقت ماجرا فرق ميكنه.من هرچه قد فك ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه بايد دومي باشه.ولي آخه توي بيشتر مطالبي كه خوندم ميگن فوتون به وسيله ي اون خميدگي كه ستاره ايجاد كرده ميره به سمت پايين.اما اگه دومي درس باشه.نور در يه مسير افقي(در راستاي محورxنهyها:دی)تقريبا يه مسير نيم دايره اي رو طي ميكنه!الان اصل اين موضوع چيه؟:)
ودومين سؤالم كه (شايد خيلي مسخره به نظر بياد)چرا يه جسم دور رو ما كوچيك ميبينيم؟
مي دونم ميزان زاويه ي ديد ناظر بازتر ميشه واسه همينه.ولي الان يه مشكلي دارم. خب همون مقدار نور از يه جسم خارج ميشه ديگه.پس چرا جزئياتو نمي بينيم؟
خودم يه نظري دارم.اين كه مثلا اگه دو تا فوتون با يه زاويه ي كوچيك اپسيلوني از يه جسم دور مثل ستاره خارج شن اين فاصله ي زياد باعث ميشه كه يكي از اين پرتو ها يا هر دوتاشون به چشممون نرسه.به اين شكل نگاه كنين:http://up.avastarco.com/images/ufxx193rihp1q721puj.png
با اين حساب ما وقتي به يه ستاره نگاه ميكنيم در واقع قسمتي از اون نور كه بهمون رسيده رو ميبينم نه همشو.يعني ما كل ستاره رو نميبينيم.ولي اون وقت چرا وقتي با يه تلسكوپ نگاه ميكنيم جزئياتشم ميبينم؟چون تلسكوپ نوري رو كه بهش رسيده رو بزرگ ميكنه.از خودش نور نميسازه كه!
البته تو اين موردم فك ميكنم چون توان جمع آوري نور داره وحتي فوتون ها با انرژي كم رو هم ميتونه حساب كنه.همچنين فاصله ي كانوني چشم با تلسكوپ فرق داره.ولي بازم شكل كامل يه ستاره نبايد باشه.حالا منتظر نظراتتون هستم.بسي ممنون:113:

A.mousavi
07-21-2013, 11:35 PM
سوالات خوبی رو مطرح کردین
در جواب سوال اول باید بگم نور همیشه در مسیر مستقیم حرکت می کنه، در اطراف یک جرم پرجرم، این نور نیست که تغییر مسیر می ده، این مسیره که تغییر مسیر می ده :) یعنی خطوط ژئودزیک هستند که در اون ناحیه خمیده می شوند
برای سوال دوم، اینکه چرا ما جزئیات رو نمی بینیم، به دلیل کم بودن توان تفکیک چشم ماست. علت اینکه تلسکوپ می تونه و ما نمی تونیم اینه که توان تفکیک تلسکوپ به دلیل قطر بیشترش از ما بیشتره. فرمول توان تفکیک به شرح زیره:
حداقل زاویه ی قابل تفکیک با تلسکوپ = (طول موج رصدی * 1.22) / قطر دهانه ی اپتیک
یعنی جزئیات رو ما می تونیم ببینیم ولی به خاطر کم بودن توان تفکیک چشم اونا رو نمی تونیم ببینیم! :)
باید به این موضوع هم توجه کنیم که هر نقطه از سطح ستاره داره نور رو به صورت کروی تو فضا پخش می کنه و این جوری نیست که نور قسمت بالای ستاره بره به فضای بالا و نور قسمت پایین ستاره بره به فضای پایین ستاره.

رخساره روشنی
07-22-2013, 10:36 AM
سلام
من داخل تاپیک نظریه ریسمان ها مطلبی در مورد بوزون‌ها و فرميون‌ها دیدم ، گقتم شاید خیلی مرتبط نباشه اونحا بپرسم
میشه در مورد اینها یک توضیح دقیق بگید من بفهمم

بوزون (ذره‌اي با اسپين صحيح كه نيرو را جابه‌جا مي‌كند) يك فرميون متناظر (ذره‌اي با اسپين نيمه صحيح كه ماده را مي‌سازد)
این مطلب رو داخل تاپیک نظریه ریسمان ها خوندم ولی خیلی خوب متوجه نشدم

پیشاپیش ممنون :)

m.Sadat
07-22-2013, 01:51 PM
سلام
من داخل تاپیک نظریه ریسمان ها مطلبی در مورد بوزون‌ها و فرميون‌ها دیدم ، گقتم شاید خیلی مرتبط نباشه اونحا بپرسم
میشه در مورد اینها یک توضیح دقیق بگید من بفهمم

این مطلب رو داخل تاپیک نظریه ریسمان ها خوندم ولی خیلی خوب متوجه نشدم


پیشاپیش ممنون :)

میدونیم که هر ذره یک عدد کوانتومی اسپینی داره حالا اگه این عدد صحیح باشه مثلا 1 باشه به این ذره میگن بوزون مثل فوتون ها و اگر صحیح نباشه مثلا 1/2 باشه میشه فرمیون مثل الکترون
شاید بهتر باشه تعریف این دو نوع ذره رو به یک صورت دیگه ارائه بدیم :
فرمیون ها : این جور ذرات ذراتی هستند که از اصل طرد پاولی پیروی میکنند یعنی در هر حالت با 4 عدد کوانتومی مشخص فقط یک فرمیون میتونه حضور داشته باشه تابع توزیع اون ها هم تابع توزیع فرمی- دیراک هستش
بوزون ها : ذراتی هستند که از اصل طرد پاولی پیروی نمیکنند یعنی توی هر حالت کوانتومی با 4 عدد مشخص بینهاینت بوزون میتونه حضور داشته باشه و تابع توزیع اون ها هم تابع توزیع بوز- انیشتین
هستش
البته در حالت هایی که احتمال اشغال شدن حالت ها توسط ذرات خیلی کمتر از یک باشه (یعنی همون حالت کلاسیکی ) بوزون ها و فرمیون ها رفتار مشابهی نشون میدند و از یک تابع توزیع پیروی میکنند که همون تابع توزیع ماکسول-بولتزمن هستش
ببخشید اگه حرفم طولانی شد :brigade.baka-wolf.c

Parnia Shokri
07-22-2013, 04:53 PM
...چرا يه جسم دور رو ما كوچيك ميبينيم؟
مي دونم ميزان زاويه ي ديد ناظر بازتر ميشه واسه همينه...

من معذرت میخوام ولی نمیفهمم چرا جسم دور رو کوچیک تر میبینیم؟! :confused:

رخساره روشنی
07-22-2013, 06:31 PM
خب ... دلیل دیده شدن اجسام بازتابش نوری هست که از آن ها به چشم ما می رسه ،پس هرموقع نور مرئی به جسمی تابیده می شه جسم طول موج هایی از نور مرئی را جذب یا از خود عبور میده
و مقداری از اون رو هم منعکس می کند که به چشم ما می رسه
من فکر میکنم با توجه به فاصله جسم از ما هر چقدر که دور بشه اون طول موج که قراره از جسم به چشم ما بازتابیده بشه باید مسافت بیشتری رو طی کنه و این باعث بشه که ما جسم رو کوچیک تر و با جزئیات کمتری ببینیم

این فقط چیزی بود که من به نظرم رسید ، نمی دونم واقعا دلیلش این هست یا نه ؟ :)

مداد رنگیهام
07-22-2013, 06:48 PM
عدسی محدب!
ما اگه چشممون عدسی نداشت و قرنیه چشممون انحنا نداشتو ضریب شکسته محیط های مختلف چشممون(قرنیه زلالیه عدسی زجاجیه) متفاوت نبود نور مسیرشو خم نمی کرد و تصویر تشکیل نمیشد(فکر کنم البته)
تو عدسی محدب وقتی یک جسم خارج از 2f باشه همون جسمو با همون اندازه,دور تر از موقعیت اول قرار بدیم تصویر دوم از تصویر اول کوچکتره؟شاید این موضوع هم موثر باشه:)

رخساره عزیز و سایر عکاسان...یه سوال اگه لنز دوربینتو برداری شیشه ساده بندازی(عدسی نباشه) بازم عکس ایجاد میشه؟بازم اجسام دور کوچیکترن؟کسی میتونه آزمایش کنه؟

رخساره روشنی
07-22-2013, 07:05 PM
.یه سوال اگه لنز دوربینتو برداری شیشه ساده بندازی(عدسی نباشه) بازم عکس ایجاد میشه؟بازم اجسام دور کوچیکترن؟کسی میتونه آزمایش کنه؟
نه اصلا تصویری تشکیل نمیشه ... من آلان امتحان کردم هیچی ثبت نمیشه :دی

مداد رنگیهام
07-22-2013, 07:56 PM
میخوام ببینم اگر تصویریو بدون استفاده از عدسی محدب ثبت کنیم باز هم اجسام دور کوچک دیده میشن؟دوربینای ماهوارهایی که عکس برداری میکنن همشون لنز دارن؟هیچ راهی نداره بدون عدسی محدب تصویر برداری کنیم؟:)

Parnia Shokri
07-22-2013, 09:36 PM
...جسم از ما هر چقدر که دور بشه اون طول موج که قراره از جسم به چشم ما بازتابیده بشه باید مسافت بیشتری رو طی کنه و این باعث بشه که ما جسم رو کوچیک تر و با جزئیات کمتری ببینیم...


پرتو مسافت بیشتری رو طی میکنه ولی خب چرا جسم کوچیک تر دیده میشه؟

arashgmn
07-22-2013, 10:07 PM
من معذرت میخوام ولی نمیفهمم چرا جسم دور رو کوچیک تر میبینیم؟! :confused:

شاید این شکل کمک کننده باشه. توی حالتی که جسم خاکستری به ما نزدیک تره ، فاصله ی دو ستاره تحت زاویه ی بزرگتری نسبت به حالت دورتر دیده میشن. این زاویه چیزیه که ما به عنوان بزرگی و کوچیکی یه چیز برداشت می کنیم.

http://up.avastarco.com/images/lbirdx1rs25f07ku5c.png (http://up.avastarco.com/)

(اگه دقت کرده باشید ، به صورت عام گفته میشه که ماه توی یه تلسکوپ یا دوچشمی ، بزرگتر دیده میشه. در صورتی که ماه اندازه ی فیزیکیش تغییر نمی کنه. بلکه اپتیک کاری می کنه که ما اونو تحت زاویه ی بزرگتری ببینیم. )

Parnia Shokri
07-23-2013, 12:09 PM
من در این لینک (http://www.quora.com/Why-do-objects-appear-smaller-the-further-away-they-are-Is-it-a-perception-developed-in-our-mind#) خوندم که دلیل این موضوع به بحث نور-هندسی برمیگرده.
حالا یه مثال ساده میزنم:

http://upload7.ir/images/08621552778213618364.png

mohsen4465
07-23-2013, 03:34 PM
من معذرت میخوام ولی نمیفهمم چرا جسم دور رو کوچیک تر میبینیم؟! :confused: اینطور نباید تصور کنید که نور جسم بصورت یک صفحه تخت بسمت ما میاد و وارد چشم های ما میشه. چون اونوقت با این تصور ما نمیایستی بتونیم اجسامی بزرگتر از 7 میلیمتر رو ببینیم چون مردمک چشم ما نهایتاً همین حدود باز میشه. عدسی چشم ما (کلاً همه عدسی ها) یک مرکز داره بنام "مرکز نوری" که هر پرتوی که از اون بگذره میتونه تصویر تشکیل بده. بنابراین نور اجسام میتونه تحت زوایای مختلف از این مرکز عبور کنه و حتماً لازم نیست جسم دقیقاً مقابل چشم ما باشه. بنابراین یک جسم برای اینکه کامل دیده بشه باید پرتوهای بالا و پایینش از داخل مرکز نوری عبور کنن. مسلماً یک مثلث یا بهتر بگیم یک مخروط نوری تشکیل میشه. هر چقدر جسم دورتر باشه مخروط نوری کشیده تر و زاویه مقابل قاعده مخروط (زاویه رأس مخروط، همون "زاویه دید") تنگ تر و تنگ تر میشه. نتیجه اینکه پس از عبور پرتوها از مرکز نوری عدسی چشم تحت این زاویه تنگ، قاعده مخروط دومی که در داخل چشم تشکیل میشه کوچیکتر میشه. با نزدیک شدن جسم زاویه دید بزرگتر شده و در نتیجه زاویه مقابل اون در پشت عدسی که بسمت تشکیل تصویر میره بزرگتر میشه. در نتیجه تصویر جسم سطح بیشتری از شبکیه رو اشغال میکنه و بزرگتر از قبل دیده میشه. حالا اگه عدسی چشم ما ضعیفتر باشه و در نقطه دورتری همگرایی رو انجام بده (فاصله کانونی بیشتر) و ضمناً شبکیه چشم ما هم دورتر باشه اونوقت مخروط نوری فاصله بیشتری رو باید طی کنه تا به شبکیه برسه و در خلال این مدت قاعده مخروط بزرگتر و بزرگتر میشه. به همین دلیله که تلسکوپ ها، اپتیک اولیه ضعیف و با فاصله کانونی بلندی دارن. چون با این کارشون مخروط نوری که قراره به شبکیه برسه مسیر طولانی تری رو طی میکنه و تصویر بزرگتر میشه. برای مثال اگه یک عدسی غول پیکر داشته باشم که فاصله کانونیش 1/4 فاصله زمین تا مشتری باشه و دقیقاً بین زمین و مشتری قرار داشته باشه اونوقت تصویری از مشتری که روی پرده ای غول پیکر در کنار زمین میافته دقیقاً هم اندازه خود مشتری خواهد بود.

بنابراین همه موجودات ماه رو در آسمون به اون اندازه که ما میبینیم نمیبینن. :)

aysa
08-18-2013, 07:34 PM
خب من بازم سؤال دارم!!!:دی
راستش داشتم به نور فك مي كردم كه يهو يه چيزي به ذهنم رسيد.اگه كسي با سرعت نور حركت كنه(بافرض اينكه وجود داريم حالا)ما بايد فقط يه تصوير از فضاي اطرافمون داشته باشيم.و بعد از يه مدت كه فوتون ها تموم شدن هيچي.چون ما فقط ميتونيم اون فوتون هاييي رو ببينيم كه درس در لحظه ي رسيدن ما به سرعت نور از جسم خارج شدن.چون بقيه كه نمي تونن به ما برسن.بعدش هم همه جارو تاريك ميبينيم.مگه اين كه در خلاف جهت حركت ما فوتون بياد.درسته؟:)

مداد رنگیهام
08-18-2013, 10:37 PM
خب من بازم سؤال دارم!!!:دی
راستش داشتم به نور فك مي كردم كه يهو يه چيزي به ذهنم رسيد.اگه كسي با سرعت نور حركت كنه(بافرض اينكه وجود داريم حالا)ما بايد فقط يه تصوير از فضاي اطرافمون داشته باشيم.و بعد از يه مدت كه فوتون ها تموم شدن هيچي.چون ما فقط ميتونيم اون فوتون هاييي رو ببينيم كه درس در لحظه ي رسيدن ما به سرعت نور از جسم خارج شدن.چون بقيه كه نمي تونن به ما برسن.بعدش هم همه جارو تاريك ميبينيم.مگه اين كه در خلاف جهت حركت ما فوتون بياد.درسته؟:)
این نظر منه نمی دونم تا چه حدی میتونه درست باشه:)

چون فوتون از بین نمیره در حالت طبیعی نمی ایسته و در دوره زمانی خیلی زیادی برای واپاشیش لازمه(البته موضوع واپاشی فوتون هنوز اثبات شده نیست) وقتی در لحظه اول داریم یه منظره رو میبینیم وقتی شروع به حرکت با سرعت نور میکنیم فوتونهایی هم زمان با شروع حرکت ما ساطع میشن و با سرعت نور در جهت حرکت ما شروع به حرکت میکنن و چون سرعتشون با ما یکیه سرعت نسبیشون نسبت به ما صفره بنابر این ما همواره نسبت به اون فوتونها ساکنیم و به عبارت دیگه همواره میبینیمشون و تصویرشون از بین نمیره مگر اینکه سرعت ما یا فوتون ها تغییر کنه یا فوتونها جذب بشن و... توی مسیر هم همینطور.چون هر جسم در هر لحظه فوتون ساطع میکنه بنابر این فوتون هایی از جسم وجود دارن که با رسیدن ما به اجسام ازشون ساطع بشن و ماجرای بالا تکرار بشه .یکم غیر قابل تصوره چیزی که میبینیم. وقتی سرعت ما نسبت به فوتون صفر باشه انگار هیچ حرکتی نسبت به اولین نقطه شروع حرکت نداریم و انگار کسی از ما در لحظه اول عکس گرفته باشه با این حال با حرکت کردن ما هر لحظه فوتون ها از اجسامی که در مسیرن به این عکس اضافه میشه یه تغییر دائمی در بطن یک ثبات دائمی داریم:دی که درک تصویری که میبینیمو دشوار میکنه. این در مورد فوتونهایی که راستا و جهت حرکتشون با ما یکیه.

حالا فوتون هایی که با مسیر حرکت ما زاویه میسازن و فوتونهایی که از جلو میان. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که آیا سرعت نسبی میتونه بیشتر از سرعت نور بشه؟فوتون هایی که دارن از جلو میان نسبت به ما سرعتشون 2c میشه با توجه به اینکه c یک ثابت کیهانیه چه تصویری از فوتونهایی که از روبه رو میان برای ما ایجاد میشه؟:)

مداد رنگیهام
09-27-2013, 11:55 PM
چه طوری میتونیم محاسبه کنیم که سرعت متوسط انبساط کیهان چقدره؟!بهتر بگم تابع انبساط عالم به چه شکلی هست؟:)
با تشکر.

m.Sadat
09-28-2013, 05:07 PM
چه طوری میتونیم محاسبه کنیم که سرعت متوسط انبساط کیهان چقدره؟!بهتر بگم تابع انبساط عالم به چه شکلی هست؟:)
با تشکر.

با توجه به معادلات فریدمن که توی یکیش مشتق اول ضریب مقیاس و توی دومیش مشتق دوم ضریب مقیاس قرار داره که چون ضریب مقیاس با شعاع عالم ارتباط خطی داره این معادلات با سرعت و شتاب انبساط عالم هم ارز هستند
اگه متوجه نشدید بگید به صورت ریاضی بنویسم
موفق باشید :thumbsup:

مداد رنگیهام
09-28-2013, 09:39 PM
ممنون میشم ریاضیشم بنویسین:)

m.Sadat
09-29-2013, 12:23 AM
ممنون میشم ریاضیشم بنویسین:)
این پست ممکنه یه کم طولانی بشه که من همین اول از همه عذر خواهی میکنم
معادلات فریدمن به طور مستقیم با استفاده از معادلات نسبیت عام و پذیرفتن اصل همگنی و هماسنگردی و استفاده از متریک رابرتسون واکر بدست می ایند اما چون حل معادلات انیشتین نیاز به ریاضیات پیشرفته دارند ما ان را بر اساس مکانیک نیوتونی بدست می اوریم :

فرض کنید جهان به شکل یک کره ی فرضی است که یک ذره ازمون روی سطح ان قرار دارد و همراه ان منبسط میشود ( فرضی که با اصل همگنی در تضاد است چون که نمیتوانیم برای کیهان مرکز تصور کنیم ) :

http://up.avastarco.com/images/0ayfd2vp1oi9p7j3itdk.png (http://up.avastarco.com/)

با نوشتن معادله انرژی برای جرم آزمون داریم :

http://up.avastarco.com/images/7a84kpv1kb3sej19c2lm.png (http://up.avastarco.com/)

معادله بالا معادله اول فریدمن نام دارد و اون ضریب k بر اساس نسبیت عام تنها 3 مقدار 1+ ,1,0- را میتواند داشته باشد که به ترتیب هندسه باز تخت و بسته را نتیجه میدهد

با مشتق گیری از معادله اول فریدمن و استفاده از معادله پیوستگی میتوانیم به معادله دوم فریدمن برسیم

http://up.avastarco.com/images/qxqthjb95azim45opbo.png (http://up.avastarco.com/)

و این معادله همان معادله دوم فریدمن است
معادلات فوق به ترتیب سرعت و شتاب انبساط کیهان را در اختیار ما میگذارند
دوباره از همه به خاطر طولانی شدن پست عذر خواهی میکنم
موفق باشید :thumbsup:

sesto
11-23-2013, 10:43 PM
سلام ببخشید یه سوال ممکنه قسمت هایی از سوال غلط باشه اگه تصحیح کنید ممنون میشم.
مگه نسبیت نمیگه ماده نمیتونه با سرعتی بیشتر از سرعت نور حرکت کنه وگرنه جرمش مجهول میشه . پس چطور ممکنه که جهان که از ماده هست چه مریی چه تاریک با سرعتی فراتر از سرعت نور منبسط میشه

aysa
11-23-2013, 11:21 PM
مادده كه مجهول نميشه.تبديل ميشه به انرژي.
جهان هم از ماده نيست.فقط در حدود4درصد جهان از ماده ي مرئي تشكيل شده.بقيه از انرژي تاريك و ماده ي تاريك تشكيل شده كه معني ماده اون با ماده مرئي فرق داره.اينجا (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1496-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9) و اينجا (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1187-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9)ميتونين در موردشون بخونين.
منبسط شدن فضا رو هم ما به هيچ يك از اينا نسبت نميديم.بلكه اين خود فضا است كه داره منبسط ميشه و ربطي به اون چيز هايي كه توش وجود دارن نداره.:)

rock_iml
11-24-2013, 09:43 AM
انبساط فضا تا جایی که پیش بینی شده تاثیر مستقیم انرژی تاریک هست نه خود فضا. فضا خود به خود و بی دلیل منبسط نمیشه اونم وقتی که این مقدار از ماده درونش وجود داره که جاذبه دارن و نه دافعه . بنابراین باید یک نیرویی وجود داشته باشه که علاوه بر اینکه اثرات جاذبه گرانش رو از بین می بره ، شتابی به این بالایی رو بده .
در ضمن اگر زمانی با توجه به ثابت هابل جرمی به اندازه ای دور بشه که سرعتش به سرعت نور برسه مسلماً نوری از اون به ما نمیرسه و دیگه دیده نمیشه و از اون فاصله به بعد رو مرز عالم اسم گذاشتن

مداد رنگیهام
11-24-2013, 08:11 PM
انبساط فضا تا جایی که پیش بینی شده تاثیر مستقیم انرژی تاریک هست نه خود فضا.
اگر بگیم انبساط عالم مربوط انرژی تاریکه نه خود فضا زمان با توجه به ثابت موندن چگالی انرژی تاریک این پرسش مطرح میشه که این انرژی تاریک اگر وابسته به بافت فضا زمان نباشه از کجا تامین میشه و چه چیزی این انرژی تاریک رو با توجه به انبساط عالم داره به کیهان تزریق میکنه؟! اگر بیایم انرژی تاریک رو وابسته به فضا زمان بدونیم(یعنی بیام اونو خلا یا چیزی شبیه اون تعریف کنیم) مشکل ثابت موندن چگالی انرژی تاریک حل میشه یعنی انرژی تاریک خصوصیتی از فضا زمانه که اصلا لازم نیست به کیهان تزریق بشه بلکه با انبساط کیهان و گسترش فضا زمان همراه کیهان گسترش پیدا میکنه و چگالیش ثابت میمونه.
البته در مورد انرژی تاریک همه چیز در حد فرضیه هست و نمیشه با اطمینان حرفی زد.

sesto
11-24-2013, 09:13 PM
منبسط شدن فضا رو هم ما به هيچ يك از اينا نسبت نميديم.بلكه اين خود فضا است كه داره منبسط ميشه و ربطي به اون چيز هايي كه توش وجود دارن نداره
ماده تاریک با این که ماهیت متفاوت داره ولی خب دارای چگالیه در نتیجه جرمه که باعث به وجود اومدن کهکشان ها شده ( ارجاع به قسمت دوم از فصل اول مستند کرم چاله ا البته فکر کنم )
ببینید من درست متوجه شدم . با توجه به حرف شما فضا زمان نقش یه نوار نقاله رو ایفا میکنه و باعث میشه انبساط انقدر سریع باشه ؟؟؟

aysa
11-24-2013, 10:59 PM
اين كه بگيم انبساط جهان به دليل انرژي تاريك هست قطعي نيست.ممكنه اين طوري باشه و ممكنه نباشه.فقط در حد يه تئوريه.!هنوز دليل قانع كننده اي براي انبساط جهان وجود نداره.
درمورد نوارنقاله هم من از اين ابزار ها وتسمه ها زياد سر در نميارم.:دی نفهميدم منظورتون چي بود.اما انبساط جهان سريع بودنش راستش به فاصله ي ناظر بستگي داره.
با توجه به قانون هابل سرعت دور شدن يك جرم از ما حاصل ضرب فاصله اش از ما در ثابت هابل هست.ثابت هابل دقيقا مقدار خاصي نداره و هردفعه با تخمين عدد جديدي مياد.دليلش هم اينه كه واقعا ثابت نيست.
با توجه به اين موضوع هرچه قدر فاصله از مابيشتر سرعت هم بيشتره.كه نشون دهنده ي جمله ي آخرrock_imlاه.
بيشتر مشاهدات نشون ميدن از اون جايي كه فضا-زمان تحت تاثير ماده هست پس امكان اين كه انرژي تاريك به انبساط جهان تاثير بذاره وجودداره.
ولي اينها توضيحي راجع به سؤال اصلي شما نميدن.فضا زمان ممكنه تحت تاثير اين سه تا باشه ولي خودش داره انبساط پيدا ميكنه نه اونها.:)

violet20
12-05-2013, 08:15 PM
با سلام... چه جوری میشه شتاب انبساط تند شونده جهان رو با استفاده از قانون دوپلر ثابت کنیم؟

Khoofo
01-03-2014, 05:43 PM
انبساط فضا-زمان چرا باعث انبساط فضای داخل کهکشان نمیشه؟
دلیلش فاصله کمتر از 100 مگا پارسک بین اجزای کهکشان هستش؟یا غلبه گرانش مرکز کهکشان بر عامل انبساط؟یا ماده تاریک دور کهکشان؟

Ehsan
01-03-2014, 09:10 PM
انبساط فضا-زمان چرا باعث انبساط فضای داخل کهکشان نمیشه؟
دلیلش فاصله کمتر از 100 مگا پارسک بین اجزای کهکشان هستش؟یا غلبه گرانش مرکز کهکشان بر عامل انبساط؟یا ماده تاریک دور کهکشان؟

بیشتر به این خاطره که اجزای کهکشان به واسطه ی گرانش همدیگه به هم بسته شدن (مثلِ یک نخِ نامرئی که اجزای کیهان رو کنارِ هم نگه می‌داره) و این بسته بودن باعث میشه با کِش اومدنِ بسترِ فضا تغییری در اونها ایجاد نشه، مثالِ حادش میشه این که بگیم چرا با وجودِ انبساطِ کیهان، کره ی زمین بزرگتر نمیشه! به این خاطر که اجزای کره ی زمین با الکترومغناطیس و گرانش به هم وصل شدن، میتونید این پست (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1356-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF&p=56092&viewfull=1#post56092) رو هم بخونید :)

cosmologist
01-05-2014, 06:58 PM
با سلام... چه جوری میشه شتاب انبساط تند شونده جهان رو با استفاده از قانون دوپلر ثابت کنیم؟

سلام
فکر کنم اینجوری بشه بررسی کرد که اول با استفاده از بررسی اثر دوپلر میان نمودار هابل رو رسم میکنند و ثابت هابل رو بدست میارن. اثر دوپلر در طیف نشون میده که اجرام با چه سرعتی دارن از ما دور میشن. شیب نمودار هابل هم نشون دهنده ثابت هابل هست.
جالا بیایم ثابت هابل رو در طول دورانهای مختلف بررسی کنیم. اگر ثابت هابل تغییر نکرده باشه یعنی سرعت دور شدن اجرام هم تغییر نکرده که این نشون دهنده مدل حالت پایا برای جهان خواهد بود. اگر ثابت هابل زیاد شده باشه نشون میدهکه جهان با شتاب بیشتری داره منبسط میشه.

Ehsan
01-05-2014, 10:47 PM
سلام
فکر کنم اینجوری بشه بررسی کرد که اول با استفاده از بررسی اثر دوپلر میان نمودار هابل رو رسم میکنند و ثابت هابل رو بدست میارن. اثر دوپلر در طیف نشون میده که اجرام با چه سرعتی دارن از ما دور میشن. شیب نمودار هابل هم نشون دهنده ثابت هابل هست.
جالا بیایم ثابت هابل رو در طول دورانهای مختلف بررسی کنیم. اگر ثابت هابل تغییر نکرده باشه یعنی سرعت دور شدن اجرام هم تغییر نکرده که این نشون دهنده مدل حالت پایا برای جهان خواهد بود. اگر ثابت هابل زیاد شده باشه نشون میدهکه جهان با شتاب بیشتری داره منبسط میشه.

البته مدلِ حالتِ پایا منظورش ثابت بودنِ ثابتِ هابل نیست، حتی وقتی ثابتِ هابل بدونِ تغییره جهان عمرِ محدود داره چون بالاخره داره منبسط میشه دیگه، ثابت بودنِ ثابت هابل تضمینی هستش برای ثابت بودنِ نرخِ انبساط، ولی در هر صورت انبساط وجود داره، در مدلِ حالتِ پایای معروف انبساطی در کار نیست :)

cosmologist
01-05-2014, 11:05 PM
البته مدلِ حالتِ پایا منظورش ثابت بودنِ ثابتِ هابل نیست، حتی وقتی ثابتِ هابل بدونِ تغییره جهان عمرِ محدود داره چون بالاخره داره منبسط میشه دیگه، ثابت بودنِ ثابت هابل تضمینی هستش برای ثابت بودنِ نرخِ انبساط، ولی در هر صورت انبساط وجود داره، در مدلِ حالتِ پایای معروف انبساطی در کار نیست :)

باتشکر
زیاد بهش دقت نکرده بودم
;)

fatemeh.zar
01-12-2014, 11:49 PM
سلام! من 4 تا سوال داشتم که خ هم ربطی به هم شاید نداشته باشن. همشو می پرسم!

1-گویا شعاع شوارتزشیلد انسان چیزی از مرتبه 10 به توان منفی 29 است.
خب این یعنی که نو اگر از فاصله ای نزدیک تر از این فاصله به ما برخورد کنه نمی تونه از میدان گرانشی ما فرار کنه!!!!
خب، چرا الان کلی نور درون ما جمع نمیشه تا آخر منفجر بشیم؟
(من یه دشواری دارم که گاهی خودم هم سوالام رو نمی فهمم!)

2-درباره انتقال به سرخ یک سوال!
خب فرض کنید یک طیف داریم که در طول موج آلفا یک خط نشری وجود دارد. چگونه می فهمیم که این خط مربوط به نشر طول موج بتا است که با انتقال دوپلر جابجا شده و یا اینکه واقعا طول موج آلفا نشر شده و منبع تابش نسبت به ما سرعت شعاعی ندارد؟

3-چرا نمی تونیم بگیم مهبانگ در مرکز عالم اتفاق افتاد؟
و چرا نمی تونیم جایی رو پیدا کنیم (و اسمش رو بذاریم مرکز عالم) که همه چیز از اونجا دور میشه؟؟؟

4-قرمزگرایی گرانشی چیه و چجوری میشه محاسبه اش کرد؟

Ehsan
01-13-2014, 06:30 AM
سلام! من 4 تا سوال داشتم که خ هم ربطی به هم شاید نداشته باشن. همشو می پرسم!

1-گویا شعاع شوارتزشیلد انسان چیزی از مرتبه 10 به توان منفی 29 است.
خب این یعنی که نو اگر از فاصله ای نزدیک تر از این فاصله به ما برخورد کنه نمی تونه از میدان گرانشی ما فرار کنه!!!!
خب، چرا الان کلی نور درون ما جمع نمیشه تا آخر منفجر بشیم؟
(من یه دشواری دارم که گاهی خودم هم سوالام رو نمی فهمم!)


این شعاع وقتی تعریف می‌شه که همه ی جرمِ انسان رو توی یک نقطه جمع کنیم، شعاعِ شوارتزشیلدِ خورشید هم سه کیلومتر هستش اما همه ی نورهایی که از سه کیلومتری خورشید میان به ما میرسن به این علت که سه کیلومتر یعنی اگر همه جرمِ خورشید رو توی یک نقطه جمع کنیم، اون وقت از فاصله ی سه کیلومتری این نقطه حتی نور هم نمی‌تونه فرار کنه



2-درباره انتقال به سرخ یک سوال!
خب فرض کنید یک طیف داریم که در طول موج آلفا یک خط نشری وجود دارد. چگونه می فهمیم که این خط مربوط به نشر طول موج بتا است که با انتقال دوپلر جابجا شده و یا اینکه واقعا طول موج آلفا نشر شده و منبع تابش نسبت به ما سرعت شعاعی ندارد؟

اگر به تنها یک نقطه نگاه کنیم بله حق با شماست نمیشه فهمید اما وقتی کلِ طیف رو ببینیم می‌تونیم بفهمیم که این یک طیفِ شیفت یافته‌است یا همون قبلیه مثلا اگر طیفِ ما کلا سه تا خط داشته باشه، اگر یکیشون رو ببینیم نمی‌تونیم بفهمیم که این کدوم یکی از اون سه تاست اما وقتی همه ی طیف رو ببینیم میشه فهمید چون ترتیبِ خطوط نسبت به طولِ موج عوض نمیشه (یعنی اگر خطی کمترین طولِ موج رو داره، همیشه و با هر انتقال دوپلری طولِ موجش نسبت به دو تا خطِ دیگه کمتر خواهد بود.


3-چرا نمی تونیم بگیم مهبانگ در مرکز عالم اتفاق افتاد؟
و چرا نمی تونیم جایی رو پیدا کنیم (و اسمش رو بذاریم مرکز عالم) که همه چیز از اونجا دور میشه؟؟؟

این تاپیک در خدمت ِ شماست :دی
http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?1356-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF



4-قرمزگرایی گرانشی چیه و چجوری میشه محاسبه اش کرد؟



به خاطرِ گرانش، فوتونها قدری از انرژی خودشون رو از دست می‌دن تا مثلا از سطحِ خورشید به ما برسن (درست مثلِ وقتی که ما یک توپ رو به سمتِ بالا پرتاب می‌کنیم و به مرور با بالاتر رفتنِ توپ انرژیش کمتر و کمتر میشه) برای محاسبه‌اش باید اختلافِ پتانسیل فوتون در اثرِ طی مسافتی درونِ میدانِ گرانشی رو برابر با تغییراتِ انرژیش قرار بدید.

fatemeh.zar
01-13-2014, 09:58 AM
اگر به تنها یک نقطه نگاه کنیم بله حق با شماست نمیشه فهمید اما وقتی کلِ طیف رو ببینیم می‌تونیم بفهمیم که این یک طیفِ شیفت یافته‌است یا همون قبلیه مثلا اگر طیفِ ما کلا سه تا خط داشته باشه، اگر یکیشون رو ببینیم نمی‌تونیم بفهمیم که این کدوم یکی از اون سه تاست اما وقتی همه ی طیف رو ببینیم میشه فهمید چون ترتیبِ خطوط نسبت به طولِ موج عوض نمیشه (یعنی اگر خطی کمترین طولِ موج رو داره، همیشه و با هر انتقال دوپلری طولِ موجش نسبت به دو تا خطِ دیگه کمتر خواهد بود.

اجازه بدید منظورم رو کاملتر بگم. حالا فرض کنید همونطور که شما گفتید ما یه طیف داریم که سه تا خط نشری از خودش نشون میده در طول موج های آلفا، بتا و گاما. یک عنصر ایکس داریم که در آزمایشگاه طیف نشری با طول موج های آلفا و بتا تولید میکنه و یک عنصر ایگرگ داریم که طول موج خط نشری اش گاما هست. در این صورت اگه منبعمون سرعت شعاعی نداشته باشه باید گفت که مواد تشکیل دهنده ی اون عناصر ایکس و ایگرگ هستند.
حالا فرض کنیم که منبع با سرعت وی از ما دور بشه و به این خاطر طول موجهایی که ما می بینیم دچار قرمزگرایی شده باشن. در اینجا لازمه که یه تصحیح با انتقال دوپلر انجام بدیم و متوجه میشیم که طول موجهای اولیه این خط ها آلفا پریم، بتا پریم و گاما پریم بوده . از قضا عنصری هم هست به نام زد که خطوط طیف نشری اش همین طول موج ها رو داره.
در این صورت چطوری میتونیم تشخیص بدیم که آیا منبع ساکنه و از عناصر ایکس و ایگرگ تشکیل شده و یا اینکه داره از ما دور میشه و فقط از عنصر زد تشکیل شده؟؟؟؟ :)


به خاطرِ گرانش، فوتونها قدری از انرژی خودشون رو از دست می‌دن تا مثلا از سطحِ خورشید به ما برسن (درست مثلِ وقتی که ما یک توپ رو به سمتِ بالا پرتاب می‌کنیم و به مرور با بالاتر رفتنِ توپ انرژیش کمتر و کمتر میشه) برای محاسبه‌اش باید اختلافِ پتانسیل فوتون در اثرِ طی مسافتی درونِ میدانِ گرانشی رو برابر با تغییراتِ انرژیش قرار بدید.

ببخشید نفهمیدم چطوری محاسبه میشه!!! اختلاف پتانسیل فوتون و تغییرات انرژی اش رو باید چطور بدست بیاریم؟؟؟ اگه فرمول هاش رو بنویسید ممنون میشم!

و یک سوال دیگه هم برام پیش اومد دیشب:
الان که افق رویداد کشف شده و نشون میده که ما قادر به دیدن فواصل دورتر از یه فاصله ی معین نیستیم، آیا این نمی تونه یه جواب برای پارادوکس البر باشه و نتیجه گیری خودش که عمر جهان هنوز اونقدر زیاد نیست که نور ستاره ها به ما برسن رو رد کنه؟ میتونیم احتمال بدیم که در کره ای که تا افق رویداد ما هست چگالی تعداد ستاره ها زیاد نیست. در واقع این افق رویداد یه جور بینهایت بودن جهان رو حل میکنه!!

یک سوال دیگه هم می پرسم: (نپرسم یادم میره ببخشید اینقدر سوال تو سوال شد!)
توی نجوم دینامیکی گفت که یه اختروشی کشف کردن که فاصله اش از ما 18میلیارد سال نوریه. خب مگه ما نمیگیم عمر جهان 13.7 میلیارد ساله؟ پس این چطور ممکنه؟

Ehsan
01-14-2014, 06:56 AM
اجازه بدید منظورم رو کاملتر بگم. حالا فرض کنید همونطور که شما گفتید ما یه طیف داریم که سه تا خط نشری از خودش نشون میده در طول موج های آلفا، بتا و گاما. یک عنصر ایکس داریم که در آزمایشگاه طیف نشری با طول موج های آلفا و بتا تولید میکنه و یک عنصر ایگرگ داریم که طول موج خط نشری اش گاما هست. در این صورت اگه منبعمون سرعت شعاعی نداشته باشه باید گفت که مواد تشکیل دهنده ی اون عناصر ایکس و ایگرگ هستند.
حالا فرض کنیم که منبع با سرعت وی از ما دور بشه و به این خاطر طول موجهایی که ما می بینیم دچار قرمزگرایی شده باشن. در اینجا لازمه که یه تصحیح با انتقال دوپلر انجام بدیم و متوجه میشیم که طول موجهای اولیه این خط ها آلفا پریم، بتا پریم و گاما پریم بوده . از قضا عنصری هم هست به نام زد که خطوط طیف نشری اش همین طول موج ها رو داره.
در این صورت چطوری میتونیم تشخیص بدیم که آیا منبع ساکنه و از عناصر ایکس و ایگرگ تشکیل شده و یا اینکه داره از ما دور میشه و فقط از عنصر زد تشکیل شده؟؟؟؟ :)


خطوطِ طیفی عناصر عموما آنقدر پیچیده و پر تعداد و خاص هستند که نمیشه با یک انتقالِ ساده ی همه ی خطوط اونها و از طیفِ مجموعه ای از عناصر طیفِ مجموعه ای دیگه تبدیل کرد. یه چیزی تو مایه های اثرِ انگشت که کاملا منحصر به فرد و البته پیچیده است :)




ببخشید نفهمیدم چطوری محاسبه میشه!!! اختلاف پتانسیل فوتون و تغییرات انرژی اش رو باید چطور بدست بیاریم؟؟؟ اگه فرمول هاش رو بنویسید ممنون میشم!


فرض کنید به فوتون یه جرمی نسبت بدیم به اندازه ی m (بعدا میگیم دقیقا چه قدر باشه) اختلافِ انرژی پتانسیلِ گرانشی فوتون رو از فاصله ای که رها شده (R) با بینهایت حساب می‌کنیم و برابر با تغییر انرژی فوتون قرار میدیم. چون میدونیم انرژی فوتون h*f هستش که h ثابت پلانک و f فرکانسِ فوتونه، می‌تونیم حتی جرمِ فوتون رو هم از رابطه ی E=mc^2 حساب کنیم و نهایتا خواهیم داشت:


http://up.avastarco.com/images/8sdctzb8n8di6o75sr7.png

البته این فرمول تقریبی هستش و در حد کلاسیک به دست میاد، فرمولِ دقیقتر رو باید نسبیتِ عام جست و جو کرد


و یک سوال دیگه هم برام پیش اومد دیشب:
الان که افق رویداد کشف شده و نشون میده که ما قادر به دیدن فواصل دورتر از یه فاصله ی معین نیستیم، آیا این نمی تونه یه جواب برای پارادوکس البر باشه و نتیجه گیری خودش که عمر جهان هنوز اونقدر زیاد نیست که نور ستاره ها به ما برسن رو رد کنه؟ میتونیم احتمال بدیم که در کره ای که تا افق رویداد ما هست چگالی تعداد ستاره ها زیاد نیست. در واقع این افق رویداد یه جور بینهایت بودن جهان رو حل میکنه!!


افقِ رویداد برای سیاهچاله تعریف میشه، برای جهان چه طور افقِ رویداد تعریف میکنیم؟


یک سوال دیگه هم می پرسم: (نپرسم یادم میره ببخشید اینقدر سوال تو سوال شد!)
توی نجوم دینامیکی گفت که یه اختروشی کشف کردن که فاصله اش از ما 18میلیارد سال نوریه. خب مگه ما نمیگیم عمر جهان 13.7 میلیارد ساله؟ پس این چطور ممکنه؟


میتونه منظورش فاصله ی کنونی باشه، اما اگر منظور فاصله ای باشه که اختروش موقعِ رها شدنِ فوتونش از ما داشته، این نمیتونه بیشتر از عمرِ جهان*سرعت نور باشه.

fatemeh.zar
01-20-2014, 11:02 AM
افقِ رویداد برای سیاهچاله تعریف میشه، برای جهان چه طور افقِ رویداد تعریف میکنیم؟



:grin: مطمئنین اسمش افق رویداد نبود؟؟؟ یه چیزی بود که می گفت ما از یه فاصله ای بیشتر رو الان نمی تونیم ببینیم. تو کتاب مادرن خوندم ولی الان هرچی گشتم پیدا نکردم. (شایدم یه جای دیگه خونده باشم:دی)
اگه پیداش کردم میگم.



میتونه منظورش فاصله ی کنونی باشه، اما اگر منظور فاصله ای باشه که اختروش موقعِ رها شدنِ فوتونش از ما داشته، این نمیتونه بیشتر از عمرِ جهان*سرعت نور باشه.

یعنی مثلا این اختروش نورش الان بعد از مثلا 1 میلیارد سال به ما میرسه و ما با توجه به اینکه میدونیم 1 میلیارد سال پیش کجا بوده ، جای الانش رو حدس زدیم که شده 18 میلیارد سال نوری؟

mjaasgari
01-20-2014, 05:14 PM
سلام! من 4 تا سوال داشتم که خ هم ربطی به هم شاید نداشته باشن. همشو می پرسم!

1-گویا شعاع شوارتزشیلد انسان چیزی از مرتبه 10 به توان منفی 29 است.
خب این یعنی که نو اگر از فاصله ای نزدیک تر از این فاصله به ما برخورد کنه نمی تونه از میدان گرانشی ما فرار کنه!!!!
خب، چرا الان کلی نور درون ما جمع نمیشه تا آخر منفجر بشیم؟
(من یه دشواری دارم که گاهی خودم هم سوالام رو نمی فهمم!)

2-درباره انتقال به سرخ یک سوال!
خب فرض کنید یک طیف داریم که در طول موج آلفا یک خط نشری وجود دارد. چگونه می فهمیم که این خط مربوط به نشر طول موج بتا است که با انتقال دوپلر جابجا شده و یا اینکه واقعا طول موج آلفا نشر شده و منبع تابش نسبت به ما سرعت شعاعی ندارد؟

3-چرا نمی تونیم بگیم مهبانگ در مرکز عالم اتفاق افتاد؟
و چرا نمی تونیم جایی رو پیدا کنیم (و اسمش رو بذاریم مرکز عالم) که همه چیز از اونجا دور میشه؟؟؟

4-قرمزگرایی گرانشی چیه و چجوری میشه محاسبه اش کرد؟
خوب ببینید در باره قسمت 3 سوالاتون شما اگه با اصل کیهان شناسی و بیانات مختلف اون آشنا باشین این مشکل پیش نمیاد.
اصل کیهان شناسی بیان میکند که اگر در فاصله دور مثلا حدود 100 مگاپارسک به کیهان ،عالم، جهان نگاه کنیم تمام این کیهان همگن و همسانگرد است.
اصل کیهان شناسی بیان میکند که در کیهان هیچ نقطه ی ویژه ای وجود ندارد یعنی شما نمیتوانید بگویید اینجا در این نقطه بیگ بنگ بوده ویا اینکه این نقطه خواص ویژه ای دارد که دیگر نقاط ندارند. یا تمامی نقاط اون ویژگی رو دارند یا هیچکدوم ندارند.

mohsen4465
01-20-2014, 05:14 PM
:grin: مطمئنین اسمش افق رویداد نبود؟؟؟ یه چیزی بود که می گفت ما از یه فاصله ای بیشتر رو الان نمی تونیم ببینیم. تو کتاب مادرن خوندم ولی الان هرچی گشتم پیدا نکردم. (شایدم یه جای دیگه خونده باشم:دی)
اگه پیداش کردم میگم.بهش میگن "لبه دنیای قابل مشاهده" یا "مرز دنیای مرئی". فاصله اون از ما 46.6 میلیارد سال نوری هست.



یعنی مثلا این اختروش نورش الان بعد از مثلا 1 میلیارد سال به ما میرسه و ما با توجه به اینکه میدونیم 1 میلیارد سال پیش کجا بوده ، جای الانش رو حدس زدیم که شده 18 میلیارد سال نوری؟ در کیهانشناسی فواصل رو بروش‌های مختلفی میشه بیان کرد که این وسط دوتا شیوه خیلی بیشتر کاربرد دارن یکیش اینه که فاصله مطلق کنونی رو بگیم و دومیش اینه که فاصله رو بر حسب مدت زمانی بگیم که طول کشیده تا نورش به ما برسه. میدونیم که فضا در حال انبساطه. پس اگه مثلاً الان شما فلان کهکشان دوردست رو در فاصله 5 میلیارد سال نوری می‌بینید دلیل بر این نیست که همین الان دقیقاً فاصلش 5 میلیارد سال نوری باشه. چرا؟ چون نوری که از اون به ما میرسه مال زمانی بوده که اون کهکشان به ما نزدیکتر بوده. یعنی ما داریم مکان گذشته اون کهکشان رو می‌بینیم. مطمئناً همین الان اون کهکشان خیلی خیلی دورتر شده.


http://www.atlasoftheuniverse.com/expansion.gif (http://www.atlasoftheuniverse.com/expansion.gif)



کهکن‌ترین چیزی که در دنیا می‌بینیم مربوط به 13.8 میلیارد سال پیشه (نوری که 13.8 میلیارد سال پیش گسیل کرده). اما این جرم در همین لحظه در فاصله 13.8 میلیارد سال نوری نیست چون این تصویر گذشته اونه و جرم مذبور الان در فاصله 46.6 میلیارد سال هست. امیدوارم مطلب رو خوب رسونده باشم. :)

fatemeh.zar
01-20-2014, 06:28 PM
خوب ببینید در باره قسمت 3 سوالاتون شما اگه با اصل کیهان شناسی و بیانات مختلف اون آشنا باشین این مشکل پیش نمیاد.
اصل کیهان شناسی بیان میکند که اگر در فاصله دور مثلا حدود 100 مگاپارسک به کیهان ،عالم، جهان نگاه کنیم تمام این کیهان همگن و همسانگرد است.
اصل کیهان شناسی بیان میکند که در کیهان هیچ نقطه ی ویژه ای وجود ندارد یعنی شما نمیتوانید بگویید اینجا در این نقطه بیگ بنگ بوده ویا اینکه این نقطه خواص ویژه ای دارد که دیگر نقاط ندارند. یا تمامی نقاط اون ویژگی رو دارند یا هیچکدوم ندارند.
خوب اگه آشنایی نداشتم برام پیش نمی اومد!! اما الان تقریبا حل شد برام. اون دلیلی که منو قانع کرد این بود که در لحظه ی مهبانگ کل فضا فقط یک نقطه بوده نه اینکه فضا گسترده باشد و کل جرم عالم در یک نقطه جمع باشد. بنابراین الان به هرجا نگاه می کنیم مهبانگ دقیقا اونجا هم اتفاق افتاده پس هیچ جا نسبت به جای دیگه برتری نداره.
مثل این می مونه که یه دستمال کاغذی رو جمع کنیم و روش آب بریزیم بعد بازش کنیم و بگیم اولین نقطه ای که روش آب ریخته شد و از اون به بقیه دستمال سرایت کرد کجا بود؟ که در واقع همچین نقطه ای وجود نداره.

fatemeh.zar
01-20-2014, 06:31 PM
بهش میگن "لبه دنیای قابل مشاهده" یا "مرز دنیای مرئی". فاصله اون از ما 46.6 میلیارد سال نوری هست.


:))


امیدوارم مطلب رو خوب رسونده باشم. :)
بله واقعا خوب مطلب رو رسوندید!!! ممنون

aidin_bateni
01-24-2014, 03:23 PM
سلام.یکم درمورد مدل تورمی و اینکه این مدل برای چی مطرح شد توضیح بدید.آیا این مدل با برآورد عمر کنونی کیهان مطابقت داره؟

Khoofo
02-09-2014, 07:36 PM
اگر بخوایم ماده تاریک رو حذف کنیم تقریبی که از اندازه جرم ماذه مریی بدست اومده باید چند برابر بشه؟این تقریب رو لحاظ کنیم با مشاهدات جور میاد؟دیگه احتیاجی به ماده تاریک نیست؟

Naruto Sh
02-23-2014, 03:19 AM
سلام.
اصل کیهان شناسی قوانین جالبی در مورد مهبانگ گفته . اما باز هم سوالی که پیش میاد اینه که این قانون میتونه برای بوجود آمدن یک عالم حبابی در بین شاید میلیاردها عالم حبابی دیگه باشه !!!
آیا به طور قطع میتوان گفت که تمام عالم هستی که ممکنه از میلیاردها عالم تشکیل شده باشه فقط از یک انفجار بوجود آمده باشه ؟
آیا میتوان فرض کرد که هر عالم از یک انفجار بزرگ بوجود اومده باشه ؟

منظورم از یک عالم حبابی یعنی محیطی که از میلیاردها کهکشان تشکیل شده باشه.

fatemeh.zar
03-07-2014, 08:30 AM
سلام.یکم درمورد مدل تورمی و اینکه این مدل برای چی مطرح شد توضیح بدید.آیا این مدل با برآورد عمر کنونی کیهان مطابقت داره؟

سلام!
بزرگان نمیان جواب بدن ما مجبور میشیم جواب بدیم دیگه!! (بسوزه پدر احساس مسئولیت:grin: )

آورده اند که طبیعت نمیذاره ما بیشتر از مدت زمان خاصی به مهبانگ نزدیک بشیم. و اون زمان کسری در حدود 10 به توان منفی34 ثانیه است. دانشمندا حدس میزنن که اون موقع فقط یک نوع ذره ی خیلی داغ (توجه کنید "خییییلییییی" داغ) وجود داشته و همه ی نیرو ها هم با هم متحد بودن و اینا. بعد یه مدت گرانش میاد از بقیه نیرو ها جدا میشه (به علت برودت هوا! :) ) و خلاصه...

آقای گات میاد یه سری معادله واسه این زمانا مینویسه و حل می کنه و اینا و متوجه میشه که اون موقع یه نوع خلا کاذب ایجاد شده بوده که باعث ابر سرد شدن و انبساط خیلی سریع میشه. یک انبساط اکسپوننشال که در زمان 10 به توان منفی34 ثانیه هم به پایان میرسه.

این مدل از مدل مهبانگ بدون تورم بهتره و در واقع خیلی از مشکلات اونو برطرف میکنه ولی نمیدونم آیا مدل بهتری هم وجود داره یا نه :دی

با عمر جهان هم فکر نمیکنم منافاتی داشته باشه!!!

دیگه ما در همین حد سوادمون میکشید امیدوارم جوابم مفید بوده باشه :)

fatemeh.zar
03-07-2014, 08:39 AM
اگر بخوایم ماده تاریک رو حذف کنیم تقریبی که از اندازه جرم ماذه مریی بدست اومده باید چند برابر بشه؟این تقریب رو لحاظ کنیم با مشاهدات جور میاد؟دیگه احتیاجی به ماده تاریک نیست؟

والا تا جایی که من میدونم ماده ی معمولی فقط مسئول 4 درصد "انرژی" موجود در جهان هست و 20 درصدش هم متعلق به ماده ی تاریکه و بقیه هم متعلق به انرژی تاریک. پس اگه بخوایم ماده تاریک رو حذف کنیم انرژی ماده معمولی باید تقریبا 5 برابر الانش بشه و خب میدونیم جرم هم با انرژی هم ارزه و بنابراین فکر کنم که جرم 5 برابر جرمی که الان تخمین زده اند لازم باشه.

دوست عزیز، ببینید! بنظر شما چرا دانشمندا چیزی به نام ماده ی تاریک رو مطرح کرده اند؟؟؟ بنظرتون اونا از این که یه چیز کلا مجهول اضافه کنن خوششون میاد؟؟ مسلما خیر! اونها تمام تلاششون رو کردن که هر چیزی که می بینند رو با مدلی که از کیهان دارن تطبیق بدن و دیدن ای بابا! هرچی زور میزنیم نمیشششه!!! :دی جرمی که برای توضیح پدیده های مشاهده شده لازم بود خیلی زیادتر از اونی بود که بشه بگیم ما ندیدیمشون!! بنابراین نتیجه گرفتن که عامل این گرانش باید یه جرمی باشه که اساسا ما نتونیم ببینیمش، یعنی با فوتون برهم کنش نداشته باشه. و اومدن اسم اون رو گذاشتن ماده ی تاریک. به همین سادگی! :دی

m.Sadat
03-07-2014, 11:33 AM
والا تا جایی که من میدونم ماده ی معمولی فقط مسئول 4 درصد "انرژی" موجود در جهان هست و 20 درصدش هم متعلق به ماده ی تاریکه و بقیه هم متعلق به انرژی تاریک. پس اگه بخوایم ماده تاریک رو حذف کنیم انرژی ماده معمولی باید تقریبا 5 برابر الانش بشه و خب میدونیم جرم هم با انرژی هم ارزه و بنابراین فکر کنم که جرم 5 برابر جرمی که الان تخمین زده اند لازم باشه.

دوست عزیز، ببینید! بنظر شما چرا دانشمندا چیزی به نام ماده ی تاریک رو مطرح کرده اند؟؟؟ بنظرتون اونا از این که یه چیز کلا مجهول اضافه کنن خوششون میاد؟؟ مسلما خیر! اونها تمام تلاششون رو کردن که هر چیزی که می بینند رو با مدلی که از کیهان دارن تطبیق بدن و دیدن ای بابا! هرچی زور میزنیم نمیشششه!!! :دی جرمی که برای توضیح پدیده های مشاهده شده لازم بود خیلی زیادتر از اونی بود که بشه بگیم ما ندیدیمشون!! بنابراین نتیجه گرفتن که عامل این گرانش باید یه جرمی باشه که اساسا ما نتونیم ببینیمش، یعنی با فوتون برهم کنش نداشته باشه. و اومدن اسم اون رو گذاشتن ماده ی تاریک. به همین سادگی! :دی
بحث ماده‌ی تاریک از اونجایی میاد که توی دینامیک کهکشانی بهش میگن منحنی چرخش یا همون rotation curve طبق محاسباتی که با توجه به مکانیک نیوتونی و قوانین کپلر انجام میشه این نتیجه رو میده که سرعت توی بینهایت باید به صفر میل کنه و در ابتدا هم باید صعودی باشه در حالی که منحنی که از مشاهدات بدست اومده بود این نتیجه رو میداد که از یک فاصله مشخص به بعد سرعت ثابت میشه

http://up.avastarco.com/images/14hgra5x4pj5u56hsu28.png (http://up.avastarco.com/)

همون طور که میبینید برای این که منحنی چرخش شبیه شکل فوق باشه بای یک تغیییری توی ماده معمولی داشته باشیم و فقط با زیاد کردن جرم اون الزاما ای منحنی چرخش ایجاد نمیشه

http://up.avastarco.com/images/0y6kaaljxhsrs478u52i.png (http://up.avastarco.com/)

vahid96
05-20-2014, 01:42 PM
سلام ، این اولین پستم هست
یه سوال داشتم
من تقریباً هیچ اطلاعاتی از بیگ بنگ و فیزیک ندارم
اما به نظرم میرسه شاید بشه اینطور گفت ، جرم و انرژی اولیه در لحظه ی بیگ بنگ رو به جهان میدیم و قوانین فیزیک رو روش سوار میکنیم و روشنش میکنیم
از اینجا به بعد بعضی اتفاقا طبق قوانین میفتن و حتماً نتیجه میشن و بعضی اتفاقا شانسی میفتن
در مورد قوانین تا الان همیشه ثابت بودن و خدا خلاف اونا عمل نکرده
حالا قسمتی که خدا دخالت کرده مربوط به اتفاقات شانسی بوده ؟
همونطور که گفتم چیزی از فیزیک نمیدونم :دی
لطفاً اشتباهمو تصحیح کنید
اگرم امیدی نیست که :دی

fatemeh.zar
05-20-2014, 06:23 PM
سلام ، این اولین پستم هست
یه سوال داشتم
من تقریباً هیچ اطلاعاتی از بیگ بنگ و فیزیک ندارم
اما به نظرم میرسه شاید بشه اینطور گفت ، جرم و انرژی اولیه در لحظه ی بیگ بنگ رو به جهان میدیم و قوانین فیزیک رو روش سوار میکنیم و روشنش میکنیم
از اینجا به بعد بعضی اتفاقا طبق قوانین میفتن و حتماً نتیجه میشن و بعضی اتفاقا شانسی میفتن
در مورد قوانین تا الان همیشه ثابت بودن و خدا خلاف اونا عمل نکرده
حالا قسمتی که خدا دخالت کرده مربوط به اتفاقات شانسی بوده ؟
همونطور که گفتم چیزی از فیزیک نمیدونم :دی
لطفاً اشتباهمو تصحیح کنید
اگرم امیدی نیست که :دی

سلام
به آوا استار خوش آمدید:)
من فقط یه نکته درباره ی اتفاقات شانسی میگم و بقیشو میسپارم به اساتید.
شما به چی میگن اتفاق شانسی؟؟؟ به چیزی که ما توش نظمی نمی بینیم آره؟؟ ولی خب این لزوما به این معنا نیست که توی اون نظمی وجود نداره. شاید علم ما هنوز اونقدر پیشرفت نکرده که نظمشو تشخیص بدیم. تازه الان که دیگه کوانتوم واویلا کرده کلّی از چیزایی که مردم اسمش رو میگذاشتن ماوراء الطبیعی و یا معجزه رو براش دلیل علمی اورده. اینطوری بخایم فکر کنیم باید بگیم خدا الان هیچ کارست و بریم دیگه نه؟

vahid96
05-21-2014, 11:19 AM
سلام
به آوا استار خوش آمدید:)
من فقط یه نکته درباره ی اتفاقات شانسی میگم و بقیشو میسپارم به اساتید.
شما به چی میگن اتفاق شانسی؟؟؟ به چیزی که ما توش نظمی نمی بینیم آره؟؟ ولی خب این لزوما به این معنا نیست که توی اون نظمی وجود نداره. شاید علم ما هنوز اونقدر پیشرفت نکرده که نظمشو تشخیص بدیم. تازه الان که دیگه کوانتوم واویلا کرده کلّی از چیزایی که مردم اسمش رو میگذاشتن ماوراء الطبیعی و یا معجزه رو براش دلیل علمی اورده. اینطوری بخایم فکر کنیم باید بگیم خدا الان هیچ کارست و بریم دیگه نه؟

سلام ممنون :)
ممنون از پاسختون
منظورم از اتفاقات شانسی مثل پرتاب تاس و دختر یا پسر بودن نوزاد و ...
راستش سوال اصلیم اینه ، گفته میشه احتمال این که از لحظه ی بیگ بنگ جهان خودبخود به الان که حیات هست و منظمه برسه نزدیک به صفره . پس حتماً خدا جهان رو به اینجا رسونده .
حالا اگه قبول کنیم خدا جهان رو به اینجا رسونده دخالت خدا به چه شکل بوده ؟
جمله ی آخرتونو متوجه نشدم ، سوال منم همینه

fatemeh.zar
05-21-2014, 01:18 PM
سلام ممنون :)
ممنون از پاسختون
منظورم از اتفاقات شانسی مثل پرتاب تاس و دختر یا پسر بودن نوزاد و ...
راستش سوال اصلیم اینه ، گفته میشه احتمال این که از لحظه ی بیگ بنگ جهان خودبخود به الان که حیات هست و منظمه برسه نزدیک به صفره . پس حتماً خدا جهان رو به اینجا رسونده .
حالا اگه قبول کنیم خدا جهان رو به اینجا رسونده دخالت خدا به چه شکل بوده ؟
جمله ی آخرتونو متوجه نشدم ، سوال منم همینه
من جواب سوال اصلیتون رو بلد نیستم! (جمله ی آخرم) :دی
اما خب من میگم چیزایی که میگی شانسیه شانسی نیست!
مثلا همین پرتاب تاس. شما سرعت اولیه و زاویه ای که نیرو تحت اون وارد میشه رو به اضافه ی نیروی گرانشی و اصطکاک هوا بده به کامپیوتر دقیقا برات حساب میکنه که این تاسی که میندازی بالا چند تا چرخ میخوره بعد میاد زمین! و روی کدوم وجهش میوفته. ما بهش میگیم شانسی چون این محاسبات رو انجام نمیدیم!! و هر دفعه هم نتیجه تفاوت میکنه چونکه شرایط اولیه اش فرق کرده. پس این رو نمیشه یه اتفاق شانسی تلقی کرد. شاید در مورد بقیه ی اتفاقات شانسی هم همینطور باشه. (من سررشته ای تو زیست ندارم که بگم تولد نوزاد دختر یا پسر اتفاقی هست یا نه. ولی حتی اگه الان از نظر دانشمندا اتفاقی باشه هم شاید بخاطر محدودیت علم الان ماست.)
کلا کل حرفم این بود که نمیشه با این قاطعیت گفت که اتفاق هایی شانسی می افتند! :دی

vahid96
05-21-2014, 02:16 PM
من جواب سوال اصلیتون رو بلد نیستم! (جمله ی آخرم) :دی
اما خب من میگم چیزایی که میگی شانسیه شانسی نیست!
مثلا همین پرتاب تاس. شما سرعت اولیه و زاویه ای که نیرو تحت اون وارد میشه رو به اضافه ی نیروی گرانشی و اصطکاک هوا بده به کامپیوتر دقیقا برات حساب میکنه که این تاسی که میندازی بالا چند تا چرخ میخوره بعد میاد زمین! و روی کدوم وجهش میوفته. ما بهش میگیم شانسی چون این محاسبات رو انجام نمیدیم!! و هر دفعه هم نتیجه تفاوت میکنه چونکه شرایط اولیه اش فرق کرده. پس این رو نمیشه یه اتفاق شانسی تلقی کرد. شاید در مورد بقیه ی اتفاقات شانسی هم همینطور باشه. (من سررشته ای تو زیست ندارم که بگم تولد نوزاد دختر یا پسر اتفاقی هست یا نه. ولی حتی اگه الان از نظر دانشمندا اتفاقی باشه هم شاید بخاطر محدودیت علم الان ماست.)
کلا کل حرفم این بود که نمیشه با این قاطعیت گفت که اتفاق هایی شانسی می افتند! :دی

حرفتون خیلی جالبه
لطفاً اگه میخواید با همین دیدگاه نظرتون رو راجع به سوال اصلیم بگید

fatemeh.zar
05-21-2014, 04:40 PM
حرفتون خیلی جالبه
لطفاً اگه میخواید با همین دیدگاه نظرتون رو راجع به سوال اصلیم بگید
شاید بهتر باشه سوالتون رو توی این تاپیک بپرسین چون سوالتون بیشتر فلسفیه.
http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?111-%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85
من هم فکرهام رو میکنم میگم:)

رامين
05-22-2014, 09:56 AM
باسلام خدمت دوستان .يك سوال در مورد نظريه مهبانگ دارم اميدوارم اساتيد محترم به زبان ساده توضيح دهند. بر اساس فرضيات دانشمندان عمر جهان در حدود 13 ميليارد سال است و از طرفي آخرين كهكشانهائي كه با تلسكوپ رويت شده نيز تقريبا در همين حدود از ما فاصله دارن(13 ميليارد سال نوري) .اين يعني بعد از انفجار بزرگ اين دسته از كهكشانها با سرعت نور به آن نقطه رسيده است.از طرفي نوري كه از آن كهكشانها به زمين مي رسد مربوط به 13 ميليارد سال پيش است و اين به اين معني است كه كهكشانهاي مورد نظر به محض وقوع مهبانگ به آن نقطه رسيده است.چطور اين امر امكان پذير است. با تشكر

solh
05-22-2014, 10:49 AM
باسلام خدمت دوستان .يك سوال در مورد نظريه مهبانگ دارم اميدوارم اساتيد محترم به زبان ساده توضيح دهند. بر اساس فرضيات دانشمندان عمر جهان در حدود 13 ميليارد سال است و از طرفي آخرين كهكشانهائي كه با تلسكوپ رويت شده نيز تقريبا در همين حدود از ما فاصله دارن(13 ميليارد سال نوري) .اين يعني بعد از انفجار بزرگ اين دسته از كهكشانها با سرعت نور به آن نقطه رسيده است.از طرفي نوري كه از آن كهكشانها به زمين مي رسد مربوط به 13 ميليارد سال پيش است و اين به اين معني است كه كهكشانهاي مورد نظر به محض وقوع مهبانگ به آن نقطه رسيده است.چطور اين امر امكان پذير است. با تشكراین تصویر فکر میکنم به اندازه ی کافی گویا هست :




[/URL][URL="http://www.shiaupload.ir/images/43749187290714977278.jpg"]http://www.shiaupload.ir/images/43749187290714977278.jpg (http://www.shiaupload.ir/images/43749187290714977278.jpg)

Pale_Rider
05-23-2014, 01:59 PM
سلام ،
من یه سوال اخترفیزیکی داشتم ، اینجا مطرح می کنم ،
یک ذره ی غیر نسبیتی رو در نظر بگیرید که در حال شتاب گرفتن هستش ، تکانه و به تبعیت انرژی بواسطه ی افزایش سرعت زیاد می شن ،
اگه سرعت رو تا حد زیادی بالا ببریم ( اما به سرعت نور نرسونیم ! ) احتمالش هست که به خاطر اصل عدم قطعیت سرعت ذره از سرعت نور بیشتر بشه !
ممکنه احتمالش کم باشه ولی وقتی این بحث مطرح می شه توی مقیاس های بزرگ می تونیم بگیم ذراتی داریم که سرعتشون از سرعت نور بیشتره موجود هستن ،
این خدشه ای به نظریه ی نسبیت وارد نمی کنه ؟ یعنی اون ذره فوتون هایی رو می بینه که دارن در جهت خلاف تابش به سمتش میان یا به بیانی دیگه ، داره گذشته رو می بینه !

AmirMohsen
05-23-2014, 10:46 PM
درود دوستان عزیز و با تشکر از این محیط علمی

راستش با مطرح کردن این موضوع یه سوالی توی ذهنم ایجاد شده که چند وقته بهش فکر میکنم ولی راستش از کسی نپرسیده بودم.

اون چیزی که من فهمیدم اینه که دانشمندان با استفاده از تلسکوپ هابل و قرار دادن این تلسکوپ در یک جهت خاص کهکشان هایی با عمر 13 میلیارد سال نوری رو کشف کردند. با این مشکلی ندارم ولی سوالی توی ذهنم هست اینه اگر تلسکوپ هابل رو دقیقا در جهت معکوس جهت اولیه قرار بدیم و دورترین کهکشانی رو که میشه باهاش رصد کنیم رو پیدا کنیم عمر این کهکشان چند سال نوری میتونه باشه؟
دو سناریو قابل طرح هست:
1- مثلا کهکشانی بالای یک میلیارد سال نوری فاصله پیدا کنند که اونوقت فاصله این کهکشان کشف شده با کهکشانی که 13 میلیارد سال نوری با زمین فاصله داره بیش از 14 میلیارد سال نوری میشه که در اینصورت زمانی که برای بیگ بنگ بیان شده (13.7 میلیارد سال) محل اشکال هست. مگر اینکه گفته بشه فاصله این دو کهکشان از مسیری دیگه کمتر از 13 میلیارد ساله که دراونصورت باید ابعاد فضایی رو بیش از سه بعد در نظر گرفت!
2- فاصله دورترین کهکشان با ما در اون جهت خیلی کم باشه که در اونصورت سوالات اساسی دیگه ای مطرح میشه از جمله اینکه اگر کهکشان انقدر نزدیکه پس بعد از این فاصله چه چیزی قرار گرفته و ...

ببخشید اگه خیلی طولانی شد، اگر شما اطلاعاتی در این زمینه دارید ما رو هم بی بهره نذارید.
با تشکر از شما

Ehsan
05-23-2014, 11:54 PM
سلام ،
من یه سوال اخترفیزیکی داشتم ، اینجا مطرح می کنم ،
یک ذره ی غیر نسبیتی رو در نظر بگیرید که در حال شتاب گرفتن هستش ، تکانه و به تبعیت انرژی بواسطه ی افزایش سرعت زیاد می شن ،
اگه سرعت رو تا حد زیادی بالا ببریم ( اما به سرعت نور نرسونیم ! ) احتمالش هست که به خاطر اصل عدم قطعیت سرعت ذره از سرعت نور بیشتر بشه !
ممکنه احتمالش کم باشه ولی وقتی این بحث مطرح می شه توی مقیاس های بزرگ می تونیم بگیم ذراتی داریم که سرعتشون از سرعت نور بیشتره موجود هستن ،
این خدشه ای به نظریه ی نسبیت وارد نمی کنه ؟ یعنی اون ذره فوتون هایی رو می بینه که دارن در جهت خلاف تابش به سمتش میان یا به بیانی دیگه ، داره گذشته رو می بینه !

اگر اصلِ عدمِ قطعیت رو وارد بر تکانه بدونیم نه نسبیت نقض نمیشه، چون مثلا پیشبینی میشه که ذره می‌تونه در تکانه‌ی بسیار بسیار بالا حضور داشته باشه اما میدونیم که تکانه‌ی بسیار بالا منجر به سرعتی کمتر از سرعتِ نور میشه (سرعت به سرعتِ نور میل کنه تکانه به بینهایت میل می‌کنه) بنا بر این سرعت بیشتر از نور نمیشه، البته بحثِ دقیقترش مربوط به نظریه میدان میشه که من ازش بی اطلاع هستم :)




درود دوستان عزیز و با تشکر از این محیط علمی

راستش با مطرح کردن این موضوع یه سوالی توی ذهنم ایجاد شده که چند وقته بهش فکر میکنم ولی راستش از کسی نپرسیده بودم.

اون چیزی که من فهمیدم اینه که دانشمندان با استفاده از تلسکوپ هابل و قرار دادن این تلسکوپ در یک جهت خاص کهکشان هایی با عمر 13 میلیارد سال نوری رو کشف کردند. با این مشکلی ندارم ولی سوالی توی ذهنم هست اینه اگر تلسکوپ هابل رو دقیقا در جهت معکوس جهت اولیه قرار بدیم و دورترین کهکشانی رو که میشه باهاش رصد کنیم رو پیدا کنیم عمر این کهکشان چند سال نوری میتونه باشه؟
دو سناریو قابل طرح هست:
1- مثلا کهکشانی بالای یک میلیارد سال نوری فاصله پیدا کنند که اونوقت فاصله این کهکشان کشف شده با کهکشانی که 13 میلیارد سال نوری با زمین فاصله داره بیش از 14 میلیارد سال نوری میشه که در اینصورت زمانی که برای بیگ بنگ بیان شده (13.7 میلیارد سال) محل اشکال هست. مگر اینکه گفته بشه فاصله این دو کهکشان از مسیری دیگه کمتر از 13 میلیارد ساله که دراونصورت باید ابعاد فضایی رو بیش از سه بعد در نظر گرفت!
2- فاصله دورترین کهکشان با ما در اون جهت خیلی کم باشه که در اونصورت سوالات اساسی دیگه ای مطرح میشه از جمله اینکه اگر کهکشان انقدر نزدیکه پس بعد از این فاصله چه چیزی قرار گرفته و ...

ببخشید اگه خیلی طولانی شد، اگر شما اطلاعاتی در این زمینه دارید ما رو هم بی بهره نذارید.
با تشکر از شما


سوالِ شما به جاست، اگر ما در جهتِ مخالف نگاه کنیم می‌تونیم کهکشانی با فاصله‌ی 13 میلیارد سال رو هم ببینیم، پس یعنی این دو کهکشان 26 میلیارد سال از هم فاصله دارند؟ بله! نکته اینه که این دو کهکشان فعلا نمی‌تونن همدیگر رو ببینند چون نور فرصت نکرده هنوز از یکی به اون یکی برسه (در واقع فاصله‌ی 13 میلیارد سالِ نوری که ما از کهکشان داریم فاصله‌ی کنونی نیست، بلکه فاصله‌ی 13 میلیارد سالِ پیشِ ماست! فاصله ی کنونی ما از اون کهکشان احتمالا خیلی بیشتره چون ما اون کهکشان رو داریم در زمانی که خیلی ازش گذشته رصد می‌کنیم)

Pale_Rider
05-24-2014, 03:12 PM
اگر اصلِ عدمِ قطعیت رو وارد بر تکانه بدونیم نه نسبیت نقض نمیشه، چون مثلا پیشبینی میشه که ذره می‌تونه در تکانه‌ی بسیار بسیار بالا حضور داشته باشه اما میدونیم که تکانه‌ی بسیار بالا منجر به سرعتی کمتر از سرعتِ نور میشه (سرعت به سرعتِ نور میل کنه تکانه به بینهایت میل می‌کنه) بنا بر این سرعت بیشتر از نور نمیشه، البته بحثِ دقیقترش مربوط به نظریه میدان میشه که من ازش بی اطلاع هستم
درسته ، ولی این وقتیه که ذره رو فرانسبیتی در نظر بگیریم و در اصل جرم در حال تبدیل شدن به انرژی هستش ولی چیزی که ذهن منو مشغول کرده اینه که تونل زدنی که توی اصل عدم قطعیت داریم زمان رو نمی شناسه ، یعنی از حالت 1 به 2 رسیدن ذره رو نمی تونیم مشاهده کنیم اما می بینیم که در حالت اول و دوم حضور داره ، وقتی از سرعت کم شروع می کنیم می تونیم تکانه رو برابر همون mv در نظر بگیریم ، اگه بخواد تونل بزنه ( چون فرآیند رو نمی بینیم ! ) جرمش تغییر نمی کنه و فقط سرعتشه که تغییر می کنه و به بالاتر از C هم برسه احتمالا :|

narcissus flower
05-24-2014, 07:31 PM
درسته ، ولی این وقتیه که ذره رو فرانسبیتی در نظر بگیریم و در اصل جرم در حال تبدیل شدن به انرژی هستش ولی چیزی که ذهن منو مشغول کرده اینه که تونل زدنی که توی اصل عدم قطعیت داریم زمان رو نمی شناسه ، یعنی از حالت 1 به 2 رسیدن ذره رو نمی تونیم مشاهده کنیم اما می بینیم که در حالت اول و دوم حضور داره ، وقتی از سرعت کم شروع می کنیم می تونیم تکانه رو برابر همون mv در نظر بگیریم ، اگه بخواد تونل بزنه ( چون فرآیند رو نمی بینیم ! ) جرمش تغییر نمی کنه و فقط سرعتشه که تغییر می کنه و به بالاتر از C هم برسه احتمالا :|

ببخشيد من وسط حرفاتون اومدم ولى چند تا نکته رو بگم
وقتى از نسبيت حرف ميزنيم بايد جرم رو هم نسبيتى در نظر بگيري
و اون رو در محاسبات بيارى وقتى شرايط نسبيتى هست همه رو باىد شامل بشه ديگه نه؟
واينکه ميگيد زمان رو در نظر نگيريد من خيلى موافق نيستم
وقتى ميخواى کت حالت رو بگيريد و تحول اون رو بررسى کنيد بايد از عملگر ى حرف بزنيم که اون هم پارامتر زمان و هم هاميلتونى داره پس زمان براى ما معنى داره ,
حالا يه چيز ديگه ,فرض کنيد در زمان صفر ذره رو انداختم تو چاه, شما الان مىتونيد بگيد ذره در بيرون چاه است ,؟بهتر. بگم در حالت يک و دو هست؟ شاید از اصل سوالتون دور شدم ولى خوبه که نقش زمان رو بىشتر بشناسيم:)

رامين
05-26-2014, 11:25 AM
این تصویر فکر میکنم به اندازه ی کافی گویا هست :




http://www.shiaupload.ir/images/43749187290714977278.jpg (http://www.shiaupload.ir/images/43749187290714977278.jpg)سلامsolh عزيز.راستش اطلاعات من از اختر فيزيك خيلي كم است .اگه امكان داره بيشتر توضيح بدي ممنون ميشم. با تشكر

solh
05-26-2014, 01:01 PM
سلامsolh عزيز.راستش اطلاعات من از اختر فيزيك خيلي كم است .اگه امكان داره بيشتر توضيح بدي ممنون ميشم. با تشكر
اگر به شکل دقت کنیم تا اندازه ای زمان رو بهتر درک میکنیم . کهکشان ها که ابتدا به وجود نیومدن ، قطعا فرایندی داشته و این فرایند در مدت زمان خاصی تکمیل شده . مسئله اینه که شما میگین حدود 13 میلیارد سال هم کهکشان بوه هم انفجار بزرگ ، این حدود مهم هست ، یکیش 13.7 هست یکیش 13.4 ، یعنی حداکثر 300 میلیون سال طول کشیده که کهکشان ها تشکیل بشند . و این نسیت به عمر عالم خوب زمان کوتاهیه . کهکشان ها خیلی سریع به وجود امدند .

Pale_Rider
05-26-2014, 09:17 PM
ببخشيد من وسط حرفاتون اومدم ولى چند تا نکته رو بگم
وقتى از نسبيت حرف ميزنيم بايد جرم رو هم نسبيتى در نظر بگيري
و اون رو در محاسبات بيارى وقتى شرايط نسبيتى هست همه رو باىد شامل بشه ديگه نه؟
واينکه ميگيد زمان رو در نظر نگيريد من خيلى موافق نيستم
وقتى ميخواى کت حالت رو بگيريد و تحول اون رو بررسى کنيد بايد از عملگر ى حرف بزنيم که اون هم پارامتر زمان و هم هاميلتونى داره پس زمان براى ما معنى داره ,
حالا يه چيز ديگه ,فرض کنيد در زمان صفر ذره رو انداختم تو چاه, شما الان مىتونيد بگيد ذره در بيرون چاه است ,؟بهتر. بگم در حالت يک و دو هست؟ شاید از اصل سوالتون دور شدم ولى خوبه که نقش زمان رو بىشتر بشناسيم:)

نه اتفاقا شما هم اطلاعات جامعی دارید خوشحال می شم کمک کنید ، دقیقا من منظورم اینه که می تونیم بگیم در زمان صفر ذره بیرون چاه هم هست ! یعنی بر طبق مطالعاتی که داشتم فهمیدم سای شرودینگر احتمال وجود ذره هستش و هیچ جا از فضا هم صفر نیست ( اگه اشتباه می گم نخندید :) ) و از لحاظ منطقی نمی تونیم بین این دو جا فرقی قائل شیم بجز اینکه احتمال جایی بیشتره ! از طرفی وقتی ذره غیرنسبیتی هستش ، خب غیر نسبیتی در نظر می گیریم یعنی توی عدم قطعیت روندی اتفاق نمی افته ( تابعش پیوسته نیست احتمالا ! ) نمی دونم می تونم منظورمو بفهمونم یا نه ... از حالت غیرنسبیتی به بالاتر از سرعت c تونل می زنه !

narcissus flower
05-28-2014, 11:31 PM
نه اتفاقا شما هم اطلاعات جامعی دارید خوشحال می شم کمک کنید ، دقیقا من منظورم اینه که می تونیم بگیم در زمان صفر ذره بیرون چاه هم هست ! یعنی بر طبق مطالعاتی که داشتم فهمیدم سای شرودینگر احتمال وجود ذره هستش و هیچ جا از فضا هم صفر نیست ( اگه اشتباه می گم نخندید :) ) و از لحاظ منطقی نمی تونیم بین این دو جا فرقی قائل شیم بجز اینکه احتمال جایی بیشتره ! از طرفی وقتی ذره غیرنسبیتی هستش ، خب غیر نسبیتی در نظر می گیریم یعنی توی عدم قطعیت روندی اتفاق نمی افته ( تابعش پیوسته نیست احتمالا ! ) نمی دونم می تونم منظورمو بفهمونم یا نه ... از حالت غیرنسبیتی به بالاتر از سرعت c تونل می زنه !

ببینید من یک اصلی رو میشناسم که براساس این اصل بالاتر از سرعت نور چیزی رو نمی شناسه،
دوم اینکه درسته شما احتمال حضور رو حساب میکنید ،وشاید غیر صفر بشه اما من عرضم این هست که تابع موج ،تابع هم زمان و هم مکان است ،همون سای شما ،
بر خلاف شما من میگم احتمال اینکه ذره در لحظه ی صفر بیرون هم باشه وجود نداره ،چون نا باید علیت رو هم در نظر بگیریم ،یعنی سلسله مراتبی که برای رخدادهای مرتبط به هم با توجه به زمان حادث شدنشون باید رعایت بشه،قبول دارید؟
پس دوتا موضوع رو الان باید مد نظر بگیریم یکی حد سرعت نور
و یکی علیت .این دو تا به ما میگه باید یک تاخیر زمانی هر چند کوچک (کاری به میزانش ندارم) بین حضور ذره در چاه واحتمال اینکه بعدا در بیرون رویت بشه وجود داره .
در واقع اصل عرض من این هست که بعد از یک بازه ی زمانی( اگر ذره شرایط تونل زنی داشته باشه ) احتمال حضور در همه جا غیر صفر میشه همین!

رامين
05-31-2014, 09:33 AM
سلام solh عزيز.با توجه به اينكه هر سال با تلسكوپهاي دقيقتر و قدرتمندتر عمق بيشتري از فضا كاوش مي شود.اگر تلسكوپي در آينده مثلا به عمق رصد 14 ميليارد سال دست پيدا كرد ، در آن صورت اين فرضيه به چه صورتي در خواهد آمد.پس بايد در زمان شروع مهبانگ تجديد نظر شود ؟يعني عمق فضا با زمان مهبانگ ارتباط مستقيم دارد؟ باتشكر

rock_iml
05-31-2014, 01:21 PM
سلام solh عزيز.با توجه به اينكه هر سال با تلسكوپهاي دقيقتر و قدرتمندتر عمق بيشتري از فضا كاوش مي شود.اگر تلسكوپي در آينده مثلا به عمق رصد 14 ميليارد سال دست پيدا كرد ، در آن صورت اين فرضيه به چه صورتي در خواهد آمد.پس بايد در زمان شروع مهبانگ تجديد نظر شود ؟يعني عمق فضا با زمان مهبانگ ارتباط مستقيم دارد؟ باتشكر
پیش بینی که از آینده شده تا 200میلیون سال بعد از انفجار قابل رویت هست . تا اونجا که اطلاع دارم همونطور که در تصویر هم میبینید دورانی به نام دوران تاریک وجود داره که در اون زمان گسیل فوتونی وجود نداشته و حتی اگر تلسکوپی توان بیشتری هم داشته باشه بعد از این دوران برای رصد امکان پذیر نیست .

رامين
06-02-2014, 11:25 AM
با سلام خدمت آقا solh و همه دوستان. آقا solh سئوالي از شما دارم . آيا انفجار بزرگ خود در نقطه اي از فضا اتفاق افتاده يا اينكه خود انفجار بزرگ خالق زمان و مكان فضاي كنوني و قابل رويت ما مي باشد؟ اگر اينطور باشد ،يعني كهكشانهائي كه هر لحظه از هم فاصله مي گيرند فضا و مكان جديدتري را بوجود مي آورند ؟آيا اين به اين معني است كه در وراي كهكشانها فضايي وجود ندارد؟ باتشكر

narcissus flower
06-05-2014, 12:23 PM
با سلام خدمت آقا solh و همه دوستان. آقا solh سئوالي از شما دارم . آيا انفجار بزرگ خود در نقطه اي از فضا اتفاق افتاده يا اينكه خود انفجار بزرگ خالق زمان و مكان فضاي كنوني و قابل رويت ما مي باشد؟ اگر اينطور باشد ،يعني كهكشانهائي كه هر لحظه از هم فاصله مي گيرند فضا و مكان جديدتري را بوجود مي آورند ؟آيا اين به اين معني است كه در وراي كهكشانها فضايي وجود ندارد؟ باتشكر

سلام با اجازه تون من یک توضیح مختصر در مورد سوالتون بدم تا دوستان دیگه توضیحات بیشتر رو ارایه کنند.
اول اینکه نظریه های گوناگونی در مورد پیدایش جهان وجود داره که یکی از اینها مهبانگ هست.
فرض بفرمایید در ابتدا هیچ چیزی وجود نداشته .یعنی فضایی که ما میبنیم و...وجود نداشت.و سپس در یک نقطه انجفار بزرگی که عامل همه چیز بوده ایجاد میشه .یعنی فضا ,زمان و عوامل سازنده ی این جهان در اثر این انفجار به وجود میایند. یعنی فوتون و ذرات سازنده .و در فضایی بسیار داغ که احتمالا اسمی به نام سوپ داغ رو شنیده باشید و بعد در زمانی وارد شدیم که اندرکنش ماده و فوتون به نحوی بوده که نوری ازون ناحیه خارج نمیشده که دوران مه گرفتگی نامیده میشده .مثل ما که تو مه چیزی رو نمیبینیم .ولی بعداز گذشت زمان مه از بین رفته و فوتون یا نور اجازه ی پراکندگی رو پیدا میکنه .و میاد و میاد...حالا بعد از این دوران یواش یواش سنگ بناهای اولیه ی اجرام کیهانی شروع به تولید میکنند و و رفته ی ساختار های کهکشانی ایجاد میشوند و...
حالا ما کجا هستیم ؟؟
ما پیشتازان زمان و فضا هستیم.
برای اینکه بهتر متوجه بشوید یک مثال ساده میزنم.فرض کنید شما سوار یک قایق موتوری شدی.و دارید تو هیچ حرکت میکنید و فضا رو میسازید .پشت سرتون رو درست کردید و دارید پیش میرید .حالا عقب رو نگاه میکنید.چی میبینید؟؟انگار دارید گذشته رو میبیند .یعنی هر چه از نورهایی رو که مبینید انگار تاریخچه ی تولید جهان رو دارید میبیند.
در واقع نوری که از کهکشان های دیگه میرسه مال زمان اکنون اونها نیست مال گذشته ی اونهاست که اکنون به ما میرسه ولی حالا ممکنه اون دچار تغییر شده باشه.
انگار یک فیلمی رو الان دارید میبینید ولی محصول سال1950 هست .ممکنه اون ادما مرده باشند و اون لوکیشن عوض شده باشه :)

cosmologist
06-05-2014, 06:23 PM
با سلام خدمت آقا solh و همه دوستان. آقا solh سئوالي از شما دارم . آيا انفجار بزرگ خود در نقطه اي از فضا اتفاق افتاده يا اينكه خود انفجار بزرگ خالق زمان و مكان فضاي كنوني و قابل رويت ما مي باشد؟ اگر اينطور باشد ،يعني كهكشانهائي كه هر لحظه از هم فاصله مي گيرند فضا و مكان جديدتري را بوجود مي آورند ؟آيا اين به اين معني است كه در وراي كهكشانها فضايي وجود ندارد؟ باتشكر

سلام
نکته ای که باید بهش توجه کرد اینه که فضا و زمان با انفجار بزرگ به وجود اومده.
و این پرسش که در ورای عالم چیه عملا مفهومی نداره. هرچی هست تو همین عالمه (با توجه به نظریه بیگ بنگ)

رامين
06-07-2014, 07:11 AM
باسلام خدمت narcissus flower عزيز و همه دوستان. با تشكر از توضيحات مفيدتان .البته بايد مرا ببخشيد ، چون هنوز مركب عضويتم خشك نشده سئولاتي را مطرح ميكنم كه احتمالا از نظر اساتيد وساير دوستان سئولات پيش پا افتاده ايست.ولي همانطور كه قبلا گفتم اطلاعات من از نجوم خيلي كم است.اميد وارم باعث رنجش ساير دوستان نگردم.با توجه به نظريه انفجار بزرگ اين جرم و ماده است كه فضا و زمان را مي سازد.فرض كنيم از آخرين كهكشاني كه در لبه اين جهان وجود دارد و در حال انبساط است نوري هم جهت انبساط عالم و هم جهت حركت اين كهكشان به فضا گسيل شود، با توجه به اينكه در وراي اين كهكشان هنوز فضا و زماني ايجاد نگرديده است، وضعيت اين پرتو هاي نور گسيل شده به چه صورتي خواهد بود؟آيا اين پرتو هاي نور فضا و زمان جديدي را ايجاد خواهند كرد.
باتشكر

Mostafa
06-07-2014, 09:38 AM
باسلام خدمت narcissus flower عزيز و همه دوستان. با تشكر از توضيحات مفيدتان .البته بايد مرا ببخشيد ، چون هنوز مركب عضويتم خشك نشده سئولاتي را مطرح ميكنم كه احتمالا از نظر اساتيد وساير دوستان سئولات پيش پا افتاده ايست.ولي همانطور كه قبلا گفتم اطلاعات من از نجوم خيلي كم است.اميد وارم باعث رنجش ساير دوستان نگردم.با توجه به نظريه انفجار بزرگ اين جرم و ماده است كه فضا و زمان را مي سازد.فرض كنيم از آخرين كهكشاني كه در لبه اين جهان وجود دارد و در حال انبساط است نوري هم جهت انبساط عالم و هم جهت حركت اين كهكشان به فضا گسيل شود، با توجه به اينكه در وراي اين كهكشان هنوز فضا و زماني ايجاد نگرديده است، وضعيت اين پرتو هاي نور گسيل شده به چه صورتي خواهد بود؟آيا اين پرتو هاي نور فضا و زمان جديدي را ايجاد خواهند كرد.
باتشكر

سلام به شما جناب رامین گرامی

ورودتون رو به فروم خوش آمد عرض می کنم

سوالات شما نه پیش پا افتاده است و نه ساده ، سوالاتی است که ممکن است برای هرکسی که در باره عالم تفکر می کند پیش بیاید

اما درباره مطلبی که اشاره کردید ، باید توجه کنید که گاهی در شناختمان از کیهان به مواردی بر می خوریم که با زندگی تجربی ما در تناقض است و باید ذهنمان را با این تناقضات سازگار کنیم

یکی از دانسته های بشر ( تا امروز ) این است که عالم " لبه " ندارد !

با اینکه می دانیم که زمان مشخصی از بیگ بنگ گذشته است و طبیعتآ ابعاد عالم لایتناهی نیست و در حال انبساط است اما در عین حال نمی توانیم نقطه ای را به عنوان لبه عالم در نظر بگیریم

شاید دلیل آن این باشد که هنوز شناخت دقیقی از هندسه عالم نداریم و چه بسا سوال اساسی تر ، هندسه عالم باشد !

اما با توجه به همگنی و همسانگردی عالم ( اگر فرض کنیم درست اند ) در هر نقطه از عالم که حضور داشته باشیم ، در مقیاس بزرگ ، آن چیزی را می بینیم که از روی زمین مشاهده می کنیم

Mehrnoosh
07-05-2014, 06:19 PM
سلام

اگر ما ثابت هابل را اینگونه تعریف کنیم ک
H=100h
که h عدم قطعیت آن است
و بخواهیم چگالی کل ماده در ستارگان را نسبت ب چگالی بحرانی حساب کنیم میبینیم کسر کوچکی از چگالی بحرانی عالم است.
سوال من توضیح بهتری برای جملات زیر است:
"حال اگر چگالی بحرانی ب h^2 بستگی داشته باشد ، عدد نهایی مستقل از h است چرا ک این تخمین با افزودن شار تابش بدست آمده است."

منبع کتاب liddle فصل 9

سپاس

narcissus flower
07-06-2014, 01:20 PM
باسلام خدمت narcissus flower عزيز و همه دوستان. با تشكر از توضيحات مفيدتان .البته بايد مرا ببخشيد ، چون هنوز مركب عضويتم خشك نشده سئولاتي را مطرح ميكنم كه احتمالا از نظر اساتيد وساير دوستان سئولات پيش پا افتاده ايست.ولي همانطور كه قبلا گفتم اطلاعات من از نجوم خيلي كم است.اميد وارم باعث رنجش ساير دوستان نگردم.با توجه به نظريه انفجار بزرگ اين جرم و ماده است كه فضا و زمان را مي سازد.فرض كنيم از آخرين كهكشاني كه در لبه اين جهان وجود دارد و در حال انبساط است نوري هم جهت انبساط عالم و هم جهت حركت اين كهكشان به فضا گسيل شود، با توجه به اينكه در وراي اين كهكشان هنوز فضا و زماني ايجاد نگرديده است، وضعيت اين پرتو هاي نور گسيل شده به چه صورتي خواهد بود؟آيا اين پرتو هاي نور فضا و زمان جديدي را ايجاد خواهند كرد.
باتشكر


پوزش از تاخیر در پاسخ .امتحان و اینا....:sFun_bangdesk:
چرا ما تو ذهنمون برای جهان لبه در نظر میگیریم ؟چون به نظر من ما فکر میکنیم دیگر قسمت های جهان در همون گذشته موندند و فقط ما پیشتاز هستیم .اما اینجوری نیست .ما باید دو دیدگاه متفاوت در نظر بگیریم.
انچه ما روی زمین میبینم به علت محدود بودن سرعت نور هست که اجازه نمیده ما همزمان حال دیگر جای دنیا رو ببینیم و ما به نسبت فاصله گذشته ی آنها رو میبینم .در واقع در این حالت ما تصور میکنیم از نظر زمانی در لبه هستیم و بقیه ی دنیا پشت سر ما.
نور کهکشان ما قرار نیست به لبه بخوره و برگرده .... ما داریم با تصور کنونی و زمینی مون تولید فضازمان میکنیم بازهم تاکید میکنم ،اگر اعتقاد داشته باشیم ما پیشتاز فضازمان هستیم.
اما در دیدگاه جهانی ،جهان همه جاش پویا هست و گذشته باقی نمانده و ما لبه ی جهان از نظر زمان و مکان نیستیم .بلکه اگر به فرض از بالا به کل کیهان نگاه کنیم ،نمیشه بگیم اووووو این نقطه ،نوک ولبه ی کیهان هست .ما هم مثل بقیه هستیم .و طبق فرمایش اقای امام این یعنی جایی به جایی ارحج نبوده و همگنی و همسانگردی داریم.

پس برای اینکه موضوع رو بهتر تحلیل کنید اول فرض کنید شما دارید از بالا دنیا رو در یک همزمانی نگاه میکنید.کل دنیا داره دچار تغییر میشه .بعد بیایید رو زمین .شما دیگه اون دور دورا رو نمیتونید در یک زمان ببینید بلکه دچار تاخیر زمانی میشید.یعنی نور کهکشانی به شما میرسه که تازه متولد شده اما در واقع در همین زمان اون کهکشان شاید خیلی پیر شده باشه... , اون هم با شما از دید بالا از نظر زمانی یکی هست نه پشت سر شما...

انشاالله تونسته باشم رفع ابهام کرده باشم

رامين
07-10-2014, 08:40 AM
پوزش از تاخیر در پاسخ .امتحان و اینا....:sFun_bangdesk:
چرا ما تو ذهنمون برای جهان لبه در نظر میگیریم ؟چون به نظر من ما فکر میکنیم دیگر قسمت های جهان در همون گذشته موندند و فقط ما پیشتاز هستیم .اما اینجوری نیست .ما باید دو دیدگاه متفاوت در نظر بگیریم.
انچه ما روی زمین میبینم به علت محدود بودن سرعت نور هست که اجازه نمیده ما همزمان حال دیگر جای دنیا رو ببینیم و ما به نسبت فاصله گذشته ی آنها رو میبینم .در واقع در این حالت ما تصور میکنیم از نظر زمانی در لبه هستیم و بقیه ی دنیا پشت سر ما.
نور کهکشان ما قرار نیست به لبه بخوره و برگرده .... ما داریم با تصور کنونی و زمینی مون تولید فضازمان میکنیم بازهم تاکید میکنم ،اگر اعتقاد داشته باشیم ما پیشتاز فضازمان هستیم.
اما در دیدگاه جهانی ،جهان همه جاش پویا هست و گذشته باقی نمانده و ما لبه ی جهان از نظر زمان و مکان نیستیم .بلکه اگر به فرض از بالا به کل کیهان نگاه کنیم ،نمیشه بگیم اووووو این نقطه ،نوک ولبه ی کیهان هست .ما هم مثل بقیه هستیم .و طبق فرمایش اقای امام این یعنی جایی به جایی ارحج نبوده و همگنی و همسانگردی داریم.

پس برای اینکه موضوع رو بهتر تحلیل کنید اول فرض کنید شما دارید از بالا دنیا رو در یک همزمانی نگاه میکنید.کل دنیا داره دچار تغییر میشه .بعد بیایید رو زمین .شما دیگه اون دور دورا رو نمیتونید در یک زمان ببینید بلکه دچار تاخیر زمانی میشید.یعنی نور کهکشانی به شما میرسه که تازه متولد شده اما در واقع در همین زمان اون کهکشان شاید خیلی پیر شده باشه... , اون هم با شما از دید بالا از نظر زمانی یکی هست نه پشت سر شما...

انشاالله تونسته باشم رفع ابهام کرده باشم

باسلام خدمت flower عزيز و تشكر از توضيحات مفيدتان.ولي منظور من درآخرين سوالم اين نبود كه كهكشان ما در لبه فضا قراردارد.

saye9
07-11-2014, 06:24 PM
سلام
من تازه واردم اینجا...یه سوال داشتم که امیدوارم جای مناسبی مطرح کرده باشم.
کسی میتونه اثر light-travel-time رو توضیح بده؟

arashgmn
07-12-2014, 09:50 PM
سلام

اگر ما ثابت هابل را اینگونه تعریف کنیم ک
H=100h
که h عدم قطعیت آن است
و بخواهیم چگالی کل ماده در ستارگان را نسبت ب چگالی بحرانی حساب کنیم میبینیم کسر کوچکی از چگالی بحرانی عالم است.
سوال من توضیح بهتری برای جملات زیر است:
"حال اگر چگالی بحرانی ب h^2 بستگی داشته باشد ، عدد نهایی مستقل از h است چرا ک این تخمین با افزودن شار تابش بدست آمده است."

منبع کتاب liddle فصل 9

سپاس

سلام
کسی جواب این سوال رو نمی‌دونه؟! خیلی مشتاقم ببینم واقعا چرا h ها ساده میشن...


سلام
من تازه واردم اینجا...یه سوال داشتم که امیدوارم جای مناسبی مطرح کرده باشم.
کسی میتونه اثر light-travel-time رو توضیح بده؟

سلام به شما.

من مطمئن نیستم که اینی که میگم، دقیقا همونی باشه که هست. اما از اسمش این طور برمیاد:

سرعت نور محدوده و ما به طور آنی نمی‌تونیم از جهان پیرامونمون. مطلع بشیم . چون هنوز نورش نرسیده به ما. مثلا فرض کنید که داخل کهکشانی دور، ابرنواختری رخ بده. توی لحظه‌ی وقوع انفجار ابرنواختر، ما چیزی نمی‌بینیم. فرداش هم چیزی نمی‌بینیم. شاید تا چند صد هزار سال دیگه یا حتی بیشتر هم چیزی نبینیم. چون نور ابرنواختر هنوز داره مسیرش به سمت ما رو طی می کنه. در واقع نور یه زمانی لازم داره که خودشو به ما برسونه. این میشه "زمان سیر نور" (ترجمه‌ی تحت‌اللفظی اون عبارت شما :دی! البته توی متن ممکنه منظورش دقیقا این نبوده باشه. هر چند که به نظرم خیلی هم از این دور نمی‌تونه باشه... ;) )

saye9
07-14-2014, 10:20 AM
سلام به شما.

من مطمئن نیستم که اینی که میگم، دقیقا همونی باشه که هست. اما از اسمش این طور برمیاد:

سرعت نور محدوده و ما به طور آنی نمی‌تونیم از جهان پیرامونمون. مطلع بشیم . چون هنوز نورش نرسیده به ما. مثلا فرض کنید که داخل کهکشانی دور، ابرنواختری رخ بده. توی لحظه‌ی وقوع انفجار ابرنواختر، ما چیزی نمی‌بینیم. فرداش هم چیزی نمی‌بینیم. شاید تا چند صد هزار سال دیگه یا حتی بیشتر هم چیزی نبینیم. چون نور ابرنواختر هنوز داره مسیرش به سمت ما رو طی می کنه. در واقع نور یه زمانی لازم داره که خودشو به ما برسونه. این میشه "زمان سیر نور" (ترجمه‌ی تحت‌اللفظی اون عبارت شما :دی! البته توی متن ممکنه منظورش دقیقا این نبوده باشه. هر چند که به نظرم خیلی هم از این دور نمی‌تونه باشه... ;) )[/quote]


با تشکر از جوابتون
بله این درسته اما من دارم روی یک سیستم دوتایی کار می کنم که زیاد هم دوتایی نیست :102: و این اثر زمانی خیلی خودش رو نشون میده که سیستم از حات دوتایی دربیاد و یک جرم سومی پیدا بشه...جالب تر از اون اینه که جرم سوم باعث ایجاد تغییرات توی دوره ی ستاره ها میشه و وجود این جرم سوم رو از روی همین اثر سفر نور در زمان متوجه میشن...اما چطور؟؟؟؟؟
این سوال منه :)

fatemeh.zar
08-26-2014, 03:29 PM
سلام
اگر شعاع و جرم هر یک از سلولهای بدن ما به گونه ای بود که به یک سیاهچاله تبدیل میشد (یعنی شعاع سلول از شعاع شوارتزشیلدش کمتر میشد) ، آنوقت چه اتفاقی می افتاد؟؟؟

arashgmn
08-26-2014, 11:14 PM
سلام
اگر شعاع و جرم هر یک از سلولهای بدن ما به گونه ای بود که به یک سیاهچاله تبدیل میشد (یعنی شعاع سلول از شعاع شوارتزشیلدش کمتر میشد) ، آنوقت چه اتفاقی می افتاد؟؟؟

علیک سلام

ما باید احتمالا در خودمون فرو میرفتیم و متلاشی می‌شدیم. البته جرم هر سلول خیلی که و برای این‌ که سیاهچاله بشه، باید به طرز باورناپذیر کوچیک بشه. شاید این مقایسه جالب باشه: برای این که کل بدن یک انسان 70 کیلویی (و نه فقط یه سلولشو) به سیاهچاله تبدیل کنیم، باید اون رو تو کره‌ای به شعاع 5 ضرب در 10 به توان منفی 26 متر فشرده کنیم! جالبه بدونیم که شعاع یک اتم از مرتبه‌ی 10 به توان منفی 10 متره. یعنی نسبت قد آدمی که سیاهچاله شده، به یه اتم، مثل نسبت یه قد آدم واقعی به طولی برابر با یک سال نوری می‌مونه.

tina
11-01-2014, 10:46 AM
سلام
چرا نقشه (http://up.avastarco.com/images/7pjirrtb10iij27krue.jpg) ای که از تابش زمینه ی کیهان درست کردن همه اش یه رنگ نیست ؟ ( حتی وقتی اثر حرکت ماهواره و زمین و خورشید و ... خلاصه همه چیو حذف میکنن )

fatemeh.zar
11-14-2014, 09:59 AM
سلام
چرا نقشه (http://up.avastarco.com/images/7pjirrtb10iij27krue.jpg) ای که از تابش زمینه ی کیهان درست کردن همه اش یه رنگ نیست ؟ ( حتی وقتی اثر حرکت ماهواره و زمین و خورشید و ... خلاصه همه چیو حذف میکنن )

سلام! :)

خیلی اوایل جهان، همه چی بهم نزدیک بود دیگه. بنابراین اصل عدم قطعیت اونجا حاکم بود و باعث میشد بعضی نواحی چگال تر از حالت عادی باشن و بعضی نواحی رقیق تر. بعد تورم آغاز میشه و جهان به سرعت منبسط میشه. اونقدر زیاد منبسط میشه که این نواحی با چگالی های متفاوت بیرون از افق ذره همدیگه قرار میگیرن و بنابراین نمی فهمن که چگالیشون با هم فرق داره و تبادل جرم نمیکنن تا چگالی هاشون برابر بشه. پس این تفاوت چگالی ها ثابت میمونه.
یه دلیلی که باعث میشه تابش کیهان دقیقا همسانگرد نباشه اینه که وقتی فوتونها از کنار چاه پتانسیل گرانشی عبور میکنن فرکانسشون تغییر میکنه (کاهش پیدا میکنه) بنابراین فرکانس تابش هایی که از نواحی چگال و رقیق به ما میرسن با هم فرق داره و ما دماهای متفاوتی اندازه می گیریم براشون.
البته یه دلیل دیگه هم شنیدم که چون نفهمیدمش نمیگم!

محمد فتحی
11-16-2014, 03:23 PM
سلام.
یک سوال.
اگر جفت ذره به یک سیاه چاله نزدیک بشند،اون موقعه مگر یکی شون وارد سیاه چال نمی شه و دیگری فرار می کنه.
حالا تکلیف ذره ای که فرار کرده چیه؟

fatemeh.zar
11-29-2014, 06:08 PM
سلام
شعاع ستاره چجوری تعریف میشه؟

Arefe
11-29-2014, 08:48 PM
سلام.
یک سوال.
اگر جفت ذره به یک سیاه چاله نزدیک بشند،اون موقعه مگر یکی شون وارد سیاه چال نمی شه و دیگری فرار می کنه.
حالا تکلیف ذره ای که فرار کرده چیه؟
سلام.
اوني كه فرار كرده ميشه تابش هاوكينگ!
(كلن تابش هاوكينگ اينجوريه كه بر اساس اصل عدم قطعيت ميگيم اگه يه جفت ذره لبهي شعاع شوارتزشيلد سياهچاله باشه يكيشون فرار ميكنه. )

Arefe
11-29-2014, 08:55 PM
سلام
چرا نقشه (http://up.avastarco.com/images/7pjirrtb10iij27krue.jpg) ای که از تابش زمینه ی کیهان درست کردن همه اش یه رنگ نیست ؟ ( حتی وقتی اثر حرکت ماهواره و زمین و خورشید و ... خلاصه همه چیو حذف میکنن )
سلام.
اين نقشه دماهاي مختلف تابش پس زمينه رو نشون ميده كه در مقياس ده به توان منفي پنج كلوين همگن نيست .
قبول داري اگر كاملا همگن بود ما وجود نداشتيم ؟
چون اين نقشه رو ميشه تقريبا نقشه گرانشي هم دونست . يعني افت و خيز هاي دما به معني افت و خيز هاي گرانشي هست . حالا اگر عالم كلن همگن باشه اونوقت تو هيچ نقطه ايش جرم ها جمع نميشن تا تشكيل ساختار گرانشي بدن.
پيدا كردن اين افت و خيز ها و اين نقشه دستاورد بزرگي بوده !!

محمد فتحی
12-01-2014, 04:53 PM
سلام.
اوني كه فرار كرده ميشه تابش هاوكينگ!
(كلن تابش هاوكينگ اينجوريه كه بر اساس اصل عدم قطعيت ميگيم اگه يه جفت ذره لبهي شعاع شوارتزشيلد سياهچاله باشه يكيشون فرار ميكنه. )

خوب سرعت اون ذره از نور بیشتر میشه؟

Arefe
12-03-2014, 06:22 PM
خوب سرعت اون ذره از نور بیشتر میشه؟

اين ذرات از داخل سياهچاله بيرون نميان بلكه از نزديكش ميان. و با سرعت نور براي همين ميگن "تابش "هاوكينگ
طبق اصل عدم قطعيت زوج ذره هاي ماده و پادماده به طور مداوم در خلا توليد ميشن و از بين ميرن . حالا نزديك افق رويداد سياهچاله از اين ذرات توليد ميشن. طبق نظر هاوكينگ ذره منفي ميره داخل سياهچاله و ذره مثبت ازش فرار ميكنه

2215
03-01-2015, 11:27 AM
:have%20a%20nice%20d سلام به همگی
ما میدونیم که اثر نسبیتی نور در مجاورت ستاره های نوترونی قابل مشاهده است. تا اونجا که من خوندم وقتی نور یک ستاره نوترونی از کنار ستاره نوترونی همدمش میگذره اثرات نسبیتی ظاهر میشه. حالا فرض کنیم یه تک ستاره نوترونی داشته باشیم و نورش رو دریافت کنیم. سوال من اینه که گرانش زیاد این جرم شگفت انگیز (منظورم همون ستاره نوترونیه) روی نور خودش اثر میذاره یا نه؟
مثلا نور خروجی خودش رو سرعتشو کم کنه؟؟؟؟ :39::39:

Ehsan
03-01-2015, 01:54 PM
:have%20a%20nice%20d سلام به همگی
ما میدونیم که اثر نسبیتی نور در مجاورت ستاره های نوترونی قابل مشاهده است. تا اونجا که من خوندم وقتی نور یک ستاره نوترونی از کنار ستاره نوترونی همدمش میگذره اثرات نسبیتی ظاهر میشه. حالا فرض کنیم یه تک ستاره نوترونی داشته باشیم و نورش رو دریافت کنیم. سوال من اینه که گرانش زیاد این جرم شگفت انگیز (منظورم همون ستاره نوترونیه) روی نور خودش اثر میذاره یا نه؟
مثلا نور خروجی خودش رو سرعتشو کم کنه؟؟؟؟ :39::39:

بله تاثیر داره ولی این تاثیر کم شدن سرعت نیست، در واقع سرعت نور کماکان ثابت می‌مونه ولی انرژی فوتون بسیار کم میشه، به عبارتی ما ستاره‌ی نوترونی رو قرمزتر از آن چیزی که هست می‌بینیم :)

Ehsan
03-01-2015, 01:55 PM
:have%20a%20nice%20d سلام به همگی
ما میدونیم که اثر نسبیتی نور در مجاورت ستاره های نوترونی قابل مشاهده است. تا اونجا که من خوندم وقتی نور یک ستاره نوترونی از کنار ستاره نوترونی همدمش میگذره اثرات نسبیتی ظاهر میشه. حالا فرض کنیم یه تک ستاره نوترونی داشته باشیم و نورش رو دریافت کنیم. سوال من اینه که گرانش زیاد این جرم شگفت انگیز (منظورم همون ستاره نوترونیه) روی نور خودش اثر میذاره یا نه؟
مثلا نور خروجی خودش رو سرعتشو کم کنه؟؟؟؟ :39::39:

بله تاثیر داره ولی این تاثیر کم شدن سرعت نیست، در واقع سرعت نور کماکان ثابت می‌مونه ولی انرژی فوتون بسیار کم میشه، به عبارتی ما ستاره‌ی نوترونی رو قرمزتر از آن چیزی که هست می‌بینیم :)

2215
03-01-2015, 04:19 PM
منظورتون انتقال به سرخ هست؟
یعنی نورشون انتقال به سرخ پیدا می‏کنه.
آره؟

Ehsan
03-01-2015, 08:40 PM
منظورتون انتقال به سرخ هست؟
یعنی نورشون انتقال به سرخ پیدا می‏کنه.
آره؟

بله دقیقا عنوان اتفاقی که می‌افته انتقال به سرخ گرانشی هستش.

sesto
03-19-2015, 12:49 PM
سلام
الان داشتم فیلمی که هممون میدونیم چیه رو میدیدم برای بار چندم و یه سوالی به ذهنم رسید
ولی خب انقدر تاپیک زیاده که هنوز مطمئن نیستم تو کدوم تاپیک باید پست بدم
ـــــــــــــ
توی فیلم مورد نظر نظریه ای مطرح میشه که طی تکامل انسان میتونه ابعاد بالاتر رو به صورت فیزیک درک کنه و مثل یک بعد فیزیکی توش سفر کنه مث راه رفتنی که ما روی بعد های سگانمون انجام میدیم
حالا سوال اینه ایا اصلا امکانش هست ؟؟؟؟
تا جایی که من میدونم تکامل انسان یا هر موجودی صرفا تکامل فیزیولوژیکی بوده مثلا اینطوری نبوده یه موجود دو بعدی بتونه بعد سوم رو طی تکامل درک کنه
اگه هر فیلم دیگه بود اینو به تخیل ربط میدادم و سوال موقعی ایجاد میشه که بدونیم همه اطلاعات فیلم براساس نظریه های لمی و شبیه سازی های دقیق بودن !!!!!

Nojoomfa
08-02-2015, 09:32 AM
با سلام به دوستان عزیز یک کهکشان هست که من میخواستم بدونم فاصله او با ما چقدر هست و ما چند سال نوری باهاش فاصله داریم

نام کهکشان ان‌جی‌سی ۴۲۶۱ (به انگلیسی: NGC 4261

لینک مشخصات این کهکشان در ویکی پدیا انگلیسی :

https://en.wikipedia.org/wiki/NGC_4261

در ویکی پدیای فارسی :

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%AC%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D B%8C_%DB%B4%DB%B2%DB%B6%DB%B1

در صفحه اصلی ویکی پدیا سمت راست این مشخصات را زده میخواه ببینم فاصلش اینیه که در صفحه اصلیش زده یا جای دیگری فاصله اصلیش تا کهکشان ما را زده

فاصله Distance 96 ± 8 Mly (29.4 ± 2.6 Mpc)[2]

این فاصله را زده می خواه ببینم آیا این فاصله درسته و چقدر هست؟ و با ما چقدر فاصله داره

زواری
08-16-2015, 10:17 AM
حدود چند سال طول میکشه یک ستاره نابود شه مانند خورشید وچه مقدار طول میکشه یک ستاره به وجود بیاد؟؟؟

arashgmn
08-21-2015, 03:56 PM
حدود چند سال طول میکشه یک ستاره نابود شه مانند خورشید وچه مقدار طول میکشه یک ستاره به وجود بیاد؟؟؟

مدت زمانی که طول می‌کشه یک ستاره به وجود بیاد، به میزان جرم و چگالی سحابی اولیه بستگی داره اما به طور کلی زمان تولد ستاره‌ها از مرنبه‌ی چند میلیون سال تخمین زده میشه.

عمر ستاره‌ها هم بسیار وابسته به جرمشونه (البته ترکیبات داخلی اون‌ها هم موثره). باز هم به طور کلی میشه گفت هرچه که جرم ستاره بیشتر باشه، عمرش زودتر به پایان می رسه. ستاره‌ای مثل خورشید حدود 10 میلیارد سال عمر می‌کنه که تا به حال حدود 5 میلیاردش سپری شده.

در لینک زیر، می‌تونید با مشخص کردن جرم ستاره، نحوه‌ی تحولش رو (شعاع و دما و درخشندگیش) بر حسب زمان ببینید.
http://spiff.rit.edu/classes/phys230/lectures/star_age/evol_hr.swf

آقای اسپاک
09-06-2015, 10:45 PM
آقا می تونم بپرسم اخترفیزیک رو از کجا شروع کنم؟
نمی دونم کسی این سوال رو پرسید یا نه؟

CosMos Beta
09-07-2015, 03:08 AM
آقا می تونم بپرسم اخترفیزیک رو از کجا شروع کنم؟
نمی دونم کسی این سوال رو پرسید یا نه؟

سلام
بنظر من شما باید اخترفیزیک رو از نجوم آماتوری شروع کنید
زیرل علوم متنوعی رو میاموزید و بعد میتونید سراغ فیزیک ذرات بنیادی برید

البته من اینطوری شروع کردم اما ممکنه شیوه های خیلی بهتری هم باشه که شما رو ب هدفتون برسونه

saeedmozah
09-07-2015, 08:33 PM
فک کنم بهتر باشه اول شما کمی از خودتون بگید تا دوستان بتونن راهنمایی کنن
سطح تحضیلاتتون و پیش زمینه هاتون قاعدتا

آقای اسپاک
09-08-2015, 01:59 PM
فک کنم بهتر باشه اول شما کمی از خودتون بگید تا دوستان بتونن راهنمایی کنن
سطح تحضیلاتتون و پیش زمینه هاتون قاعدتا
من 16 سالمه،میرم دوم دبیرستان رشته ریاضی

saeedmozah
09-08-2015, 11:56 PM
پیرو حرف اون دوستمون که گفنن باید از نجوم آماتور شروع کنید کتاب اخترفیزیک برای رصدگران رو پیشنهاد میکنم که با حداقل فرمول های ممکن پایه اخترفیزیک رو توضیح دادن و میتونه واستون خیلی مفید باشه
بعدش هم چه المپیادی باشید چه نباشید میتونید از منابع اخترفیزیک المپیادی استفاده کنید

CosMos Beta
09-13-2015, 12:06 PM
سلام به دوستان گرامی

یک سوال : از کدام نظریات استیون هاوکینگ در کیهان شناسی مثل نسبیت عام و خاص انیشتین و نظریه کوانتوم استفاده میشود؟

SERvega
10-30-2015, 09:20 PM
سلام به دوستان گرامی

یک سوال : از کدام نظریات استیون هاوکینگ در کیهان شناسی مثل نسبیت عام و خاص انیشتین و نظریه کوانتوم استفاده میشود؟

تابش هاوکینگ که با استفاده از مکانیک کوانتومی نحوه تبخیر جرم سیاهچاله ها در طولانی مدت رو توضیح میده وجود مفیدی در اخترفیزیک داره و همچنین امید برای دریافت اطلاعات از سیاهچاله ها یا حتی لحظات نخستین تشکیل جهان میده.
مطالعاتش در زمینه تکینگی ها (نواحی با چگالی بی نهایت) هم نقش موثری در بسط و تعمیم نظریه انفجار بزرگ داشته...

در حال حاضر هم از قرار معلوم مطالعاتی در زمینه نظریه ام یا وحدت نیرو ها (سازگار کردن نسبیت عام با کوانتوم) انجام میده...

به طور کلی نظریات هاوکینگ حداقل تا الان تاثیر زیادی بر اصل نسبیت عام و خاص یا مکانیک کوانتوم نداره و بیشتر برای تولید نظریات خودش از این علوم نوین استفاده کرده.

CosMos Beta
01-08-2017, 02:33 AM
سلام
میخواستم بدونم اگه کتاب مبانی فیزیک مکانیک و گرمای هالیدی رو مسلط بشم میتونم اختر فیزیک رو براحتی یاد بگیرم ؟؟؟ چونکه خیلی از قوانین بنیادی و پایه در این کتاب وجود داره

Astro_M111
01-10-2017, 01:36 PM
سلام
میخواستم بدونم اگه کتاب مبانی فیزیک مکانیک و گرمای هالیدی رو مسلط بشم میتونم اختر فیزیک رو براحتی یاد بگیرم ؟؟؟ چونکه خیلی از قوانین بنیادی و پایه در این کتاب وجود داره

سلام
مطالعه کتاب های هالیدی پیش نیاز اصلی یادگیری مباحث پیشرفته تر فیزیک هست.برای مطالعه اختر فیزیک بعد از یادگرفتن مباحث هالیدی باید سراغ کتابهای مکانیک تحلیلی رفت (بعضی از قسمت ها)و درنهایت به اختر فیزیک مقدماتی رسید.البته برای بعضی بخش های کیهان شناسی که شامل نسبیت و... میشه نیاز به مطالعه کتاب های فیزیک جدید هم هست.

CosMos Beta
01-10-2017, 01:52 PM
البته برای بعضی بخش های کیهان شناسی که شامل نسبیت و... میشه نیاز به مطالعه کتاب های فیزیک جدید هم هست.
سلام
خیلی ممنون بخاطر راهنمایی
میشه نام کتابهای جدید رو بهم معرفی کنید

Astro_M111
01-10-2017, 05:43 PM
سلام
خیلی ممنون بخاطر راهنمایی
میشه نام کتابهای جدید رو بهم معرفی کنید
خواهش میکنم
معمولا در دانشگاه ها فیزیک جدید سلز تدریس میشه اما به نظرم فیزیک جدید کرین منبع مناسب تریه.

CosMos Beta
01-13-2017, 02:40 AM
برای مطالعه اختر فیزیک بعد از یادگرفتن مباحث هالیدی باید سراغ کتابهای مکانیک تحلیلی رفت (بعضی از قسمت ها)و درنهایت به اختر فیزیک مقدماتی رسید.

سلام دوست عزیز شما گفتید که برای اختر فیزیک مکانیک تحلیلی نیازه.
اما اگه بخوام فقط کیهان شناسی رو مطالعه کنم آیا مکانیک تحلیلی هم نیازه یا همون فیزیک جدید کرین کفایت میکنه ؟؟؟؟؟؟

Astro_M111
01-20-2017, 01:26 AM
سلام دوست عزیز شما گفتید که برای اختر فیزیک مکانیک تحلیلی نیازه.
اما اگه بخوام فقط کیهان شناسی رو مطالعه کنم آیا مکانیک تحلیلی هم نیازه یا همون فیزیک جدید کرین کفایت میکنه ؟؟؟؟؟؟

سلام
واقعیتش بستگی به این داره هدف شما از مطالعه چی باشه؟اگر فقط هدفتون اشنایی با مفاهیم و‍ بیداکردن یک دید کلی هست همون فیزیک جدید و مکانیک تحلیلی کفایت میکنه.ولی اگر قصد اکادمیک خوندن رو دارید باید با بیشتر دروس کارشناسی فیزیک اشنایی داشته باشید.به این نکته هم توجه کنید کیهان شناسی در مقطع ارشد تدریس میشه و برای مطالعه اشنایی ابتدایی با اختر فیزیک لازمه.

arian_kh
01-25-2017, 01:37 AM
کلا برای اینکه نجوم دان خوبی بشیم .. باید فیزیکدان خوبی هم باشیم ...!!!

CosMos Beta
03-02-2018, 06:44 PM
سلام به دوستان عزیز و گرامی
برای مطالعه کتاب مکانیک تحلیلی کدوم نویسنده واضحتر و روشنتر و دقیقتر و ساده تر برای یک مبتدی توضیح داده؟
فولز یا ماریون یا سایمون

CosMos Beta
03-02-2018, 06:56 PM
آیا مکانیک تحلیلی به پیشنیاز نیاز داره ؟
اگه نیاز داره باید چه کتابی رو مطالعه کنم ؟
فیزیک مدرن کرین برای مطالعه بغیر از فیزیک پایه به پیشنیاز نیاز داره?
فیزیک پایه رو برای مطالعه فیزیک مدرن تا چه حدی باید بدونم ؟

CosMos Beta
03-02-2018, 07:24 PM
آیا با مطالعه فیزیک مدرن و مکانیک تحلیلی میشه به کیهان شناسی پرداخت و به کارکرد جهان هستی مثل انواع کهکشان و ستارگان و سیارات و سیاه چاله وگازها و حتی اتمها و اجزای تشکیل دهنده اتمها پرداخت؟

CosMos Beta
03-02-2018, 07:33 PM
دوست عزیز astro-m111 شما گفتید که اگه بصورت آکادمیک بخوام کیهان شناسی رو فرا بگیرم باید با بسیاری از کتب فیزیک آشنا بشم و کیهان شناسی هم در ارشد تدریس میشه.
آیا میشه بصورت خودآموز تعدادی از کتاب ها رو که در زمینه کیهان شناسی هست مطالعه کنم ؟
آیا بررسی کهکشانها و ستارگان و سیارات و سیاهچاله و گازها به بخشی از کیهان شناسی ختم میشه یا قسمت بزرگی از کیهان شناسی رو شامل میشه؟

tabkon
09-04-2018, 03:10 AM
پاسخ های خوبی بود ممنون.

امیر نجوم
09-23-2018, 12:07 PM
سلام
سوالی داشتم
ستاره نوترونی چیست و چگونه به وجود میاد
لطفا دقیق و کامل به من توضیح بدید
ممنون

alimdn128
10-29-2018, 11:07 AM
خیلی تخصصیه سر در نمیارم
ترجیح میدم مطالعه کنم فقط:61::28::113:

لیلا81
02-14-2019, 03:00 AM
باسلام...یک سوال داشتم...ما در تعریف سال نوری میگوییم مسافتی که نور درمدت یک سال طی میکند...حال فرض کنید سیاره ای با ما دوسال نوری فاصله دارد و شخصی از زمین با سفینه ای که با سرعت نور حرکت میکند...به سمت این سیاره حرکت کند...برای شخصی که در سفینه است دوسال طول میکشد تا برسد یا برای ما که ناظر زمینی هستیم؟درواقع اگر کسی به سرعت نور حرکت کند...زمان برای او کند تر میگذرد...سوالم این است که برای ما که از زمین نگاه میکنیم دوسال طول میکشد تا شخص به سیاره موردنظر برسد یا برای او دوسال طول میکشد؟...و اگر برای او دوسال طول میکشد....برا ما چقدر طول میکشد؟و بالعکس؟

Uranus.sun
12-24-2023, 03:28 AM
سلام
سوالی داشتم
ستاره نوترونی چیست و چگونه به وجود میاد
لطفا دقیق و کامل به من توضیح بدید
ممنون

سوال خیلی سختیه.
ستاره نوترونی چیست پاسخ دارد........
اما ستاره نوترونی چگونه بوجود آمده پاسخ مشخصی ندارد باید بدنبال فرضیه ها بروید.

mahdi1717
02-02-2024, 01:36 PM
سلام
سوالی داشتم
ستاره نوترونی چیست و چگونه به وجود میاد
لطفا دقیق و کامل به من توضیح بدید
ممنون



<!--[if gte mso 9]><xml> <o:OfficeDocumentSettings> <o:AllowPNG/> </o:OfficeDocumentSettings> </xml><![endif]--><!--[if gte mso 9]><xml> <w:WordDocument> <w:View>Normal</w:View> <w:Zoom>0</w:Zoom> <w:TrackMoves/> <w:TrackFormatting/> <w:PunctuationKerning/> <w:ValidateAgainstSchemas/> <w:SaveIfXMLInvalid>false</w:SaveIfXMLInvalid> <w:IgnoreMixedContent>false</w:IgnoreMixedContent> <w:AlwaysShowPlaceholderText>false</w:AlwaysShowPlaceholderText> <w:DoNotPromoteQF/> <w:LidThemeOther>EN-US</w:LidThemeOther> <w:LidThemeAsian>X-NONE</w:LidThemeAsian> <w:LidThemeComplexScript>AR-SA</w:LidThemeComplexScript> <w:Compatibility> <w:BreakWrappedTables/> <w:SnapToGridInCell/> <w:WrapTextWithPunct/> <w:UseAsianBreakRules/> <w:DontGrowAutofit/> <w:SplitPgBreakAndParaMark/> <w:EnableOpenTypeKerning/> <w:DontFlipMirrorIndents/> <w:OverrideTableStyleHps/> </w:Compatibility> <m:mathPr> <m:mathFont m:val="Cambria Math"/> <m:brkBin m:val="before"/> <m:brkBinSub m:val="&#45;-"/> <m:smallFrac m:val="off"/> <m:dispDef/> <m:lMargin m:val="0"/> <m:rMargin m:val="0"/> <m:defJc m:val="centerGroup"/> <m:wrapIndent m:val="1440"/> <m:intLim m:val="subSup"/> <m:naryLim m:val="undOvr"/> </m:mathPr></w:WordDocument> </xml><![endif]--><!--[if gte mso 9]><xml> <w:LatentStyles DefLockedState="false" DefUnhideWhenUsed="false" DefSemiHidden="false" DefQFormat="false" DefPriority="99" LatentStyleCount="376"> <w:LsdException Locked="false" Priority="0" QFormat="true" Name="Normal"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 7"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 8"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="heading 9"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 5"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 6"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 7"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 8"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index 9"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 7"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 8"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toc 9"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Normal Indent"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="footnote text"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="annotation text"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="header"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="footer"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="index heading"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="35" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="caption"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="table of figures"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="envelope address"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="envelope return"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="footnote reference"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="annotation reference"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="line number"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="page number"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="endnote reference"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="endnote text"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="table of authorities"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="macro"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="toa heading"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Bullet"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Number"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List 5"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Bullet 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Bullet 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Bullet 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Bullet 5"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Number 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Number 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Number 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Number 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="10" QFormat="true" Name="Title"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Closing"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Signature"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="1" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Default Paragraph Font"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text Indent"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Continue"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Continue 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Continue 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Continue 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="List Continue 5"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Message Header"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="11" QFormat="true" Name="Subtitle"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Salutation"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Date"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text First Indent"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text First Indent 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Note Heading"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text Indent 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Body Text Indent 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Block Text"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Hyperlink"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="FollowedHyperlink"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="22" QFormat="true" Name="Strong"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="20" QFormat="true" Name="Emphasis"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Document Map"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Plain Text"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="E-mail Signature"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Top of Form"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Bottom of Form"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Normal (Web)"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Acronym"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Address"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Cite"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Code"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Definition"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Keyboard"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Preformatted"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Sample"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Typewriter"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="HTML Variable"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Normal Table"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="annotation subject"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="No List"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Outline List 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Outline List 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Outline List 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Simple 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Simple 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Simple 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Classic 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Classic 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Classic 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Classic 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Colorful 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Colorful 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Colorful 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Columns 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Columns 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Columns 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Columns 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Columns 5"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 5"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 6"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 7"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Grid 8"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 4"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 5"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 6"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 7"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table List 8"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table 3D effects 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table 3D effects 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table 3D effects 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Contemporary"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Elegant"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Professional"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Subtle 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Subtle 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Web 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Web 2"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Web 3"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Balloon Text"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="Table Grid"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Table Theme"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" Name="Placeholder Text"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="1" QFormat="true" Name="No Spacing"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" Name="Light Shading"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" Name="Light List"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" Name="Light Grid"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" Name="Medium Shading 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" Name="Medium Shading 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" Name="Medium List 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" Name="Medium List 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" Name="Medium Grid 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" Name="Medium Grid 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" Name="Medium Grid 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" Name="Dark List"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" Name="Colorful Shading"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" Name="Colorful List"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" Name="Colorful Grid"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" Name="Light Shading Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" Name="Light List Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" Name="Light Grid Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" Name="Medium Shading 1 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" Name="Medium Shading 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" Name="Medium List 1 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" Name="Revision"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="34" QFormat="true" Name="List Paragraph"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="29" QFormat="true" Name="Quote"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="30" QFormat="true" Name="Intense Quote"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" Name="Medium List 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" Name="Medium Grid 1 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" Name="Medium Grid 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" Name="Medium Grid 3 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" Name="Dark List Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" Name="Colorful Shading Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" Name="Colorful List Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" Name="Colorful Grid Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" Name="Light Shading Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" Name="Light List Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" Name="Light Grid Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" Name="Medium Shading 1 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" Name="Medium Shading 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" Name="Medium List 1 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" Name="Medium List 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" Name="Medium Grid 1 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" Name="Medium Grid 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" Name="Medium Grid 3 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" Name="Dark List Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" Name="Colorful Shading Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" Name="Colorful List Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" Name="Colorful Grid Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" Name="Light Shading Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" Name="Light List Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" Name="Light Grid Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" Name="Medium Shading 1 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" Name="Medium Shading 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" Name="Medium List 1 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" Name="Medium List 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" Name="Medium Grid 1 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" Name="Medium Grid 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" Name="Medium Grid 3 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" Name="Dark List Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" Name="Colorful Shading Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" Name="Colorful List Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" Name="Colorful Grid Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" Name="Light Shading Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" Name="Light List Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" Name="Light Grid Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" Name="Medium Shading 1 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" Name="Medium Shading 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" Name="Medium List 1 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" Name="Medium List 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" Name="Medium Grid 1 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" Name="Medium Grid 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" Name="Medium Grid 3 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" Name="Dark List Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" Name="Colorful Shading Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" Name="Colorful List Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" Name="Colorful Grid Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" Name="Light Shading Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" Name="Light List Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" Name="Light Grid Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" Name="Medium Shading 1 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" Name="Medium Shading 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" Name="Medium List 1 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" Name="Medium List 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" Name="Medium Grid 1 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" Name="Medium Grid 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" Name="Medium Grid 3 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" Name="Dark List Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" Name="Colorful Shading Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" Name="Colorful List Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" Name="Colorful Grid Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" Name="Light Shading Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" Name="Light List Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" Name="Light Grid Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" Name="Medium Shading 1 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" Name="Medium Shading 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" Name="Medium List 1 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" Name="Medium List 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" Name="Medium Grid 1 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" Name="Medium Grid 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" Name="Medium Grid 3 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" Name="Dark List Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" Name="Colorful Shading Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" Name="Colorful List Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" Name="Colorful Grid Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="19" QFormat="true" Name="Subtle Emphasis"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="21" QFormat="true" Name="Intense Emphasis"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="31" QFormat="true" Name="Subtle Reference"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="32" QFormat="true" Name="Intense Reference"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="33" QFormat="true" Name="Book Title"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="37" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Bibliography"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" QFormat="true" Name="TOC Heading"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="41" Name="Plain Table 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="42" Name="Plain Table 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="43" Name="Plain Table 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="44" Name="Plain Table 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="45" Name="Plain Table 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="40" Name="Grid Table Light"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="Grid Table 1 Light"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="Grid Table 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="Grid Table 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="Grid Table 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="Grid Table 5 Dark"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="Grid Table 6 Colorful"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="Grid Table 7 Colorful"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="Grid Table 1 Light Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="Grid Table 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="Grid Table 3 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="Grid Table 4 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="Grid Table 5 Dark Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="Grid Table 6 Colorful Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="Grid Table 7 Colorful Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="Grid Table 1 Light Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="Grid Table 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="Grid Table 3 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="Grid Table 4 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="Grid Table 5 Dark Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="Grid Table 6 Colorful Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="Grid Table 7 Colorful Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="Grid Table 1 Light Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="Grid Table 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="Grid Table 3 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="Grid Table 4 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="Grid Table 5 Dark Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="Grid Table 6 Colorful Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="Grid Table 7 Colorful Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="Grid Table 1 Light Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="Grid Table 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="Grid Table 3 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="Grid Table 4 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="Grid Table 5 Dark Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="Grid Table 6 Colorful Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="Grid Table 7 Colorful Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="Grid Table 1 Light Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="Grid Table 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="Grid Table 3 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="Grid Table 4 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="Grid Table 5 Dark Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="Grid Table 6 Colorful Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="Grid Table 7 Colorful Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="Grid Table 1 Light Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="Grid Table 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="Grid Table 3 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="Grid Table 4 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="Grid Table 5 Dark Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="Grid Table 6 Colorful Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="Grid Table 7 Colorful Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="List Table 1 Light"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="List Table 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="List Table 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="List Table 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="List Table 5 Dark"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="List Table 6 Colorful"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="List Table 7 Colorful"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="List Table 1 Light Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="List Table 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="List Table 3 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="List Table 4 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="List Table 5 Dark Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="List Table 6 Colorful Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="List Table 7 Colorful Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="List Table 1 Light Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="List Table 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="List Table 3 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="List Table 4 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="List Table 5 Dark Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="List Table 6 Colorful Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="List Table 7 Colorful Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="List Table 1 Light Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="List Table 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="List Table 3 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="List Table 4 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="List Table 5 Dark Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="List Table 6 Colorful Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="List Table 7 Colorful Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="List Table 1 Light Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="List Table 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="List Table 3 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="List Table 4 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="List Table 5 Dark Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="List Table 6 Colorful Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="List Table 7 Colorful Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="List Table 1 Light Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="List Table 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="List Table 3 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="List Table 4 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="List Table 5 Dark Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="List Table 6 Colorful Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="List Table 7 Colorful Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="46" Name="List Table 1 Light Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="47" Name="List Table 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="48" Name="List Table 3 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="49" Name="List Table 4 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="50" Name="List Table 5 Dark Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="51" Name="List Table 6 Colorful Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="52" Name="List Table 7 Colorful Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Mention"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Smart Hyperlink"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Hashtag"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Unresolved Mention"/> <w:LsdException Locked="false" SemiHidden="true" UnhideWhenUsed="true" Name="Smart Link"/> </w:LatentStyles> </xml><![endif]--><!--[if gte mso 10]> <style> /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:8.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:107%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri",sans-serif; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} </style> <![endif]-->
ستاره نوترونی نوعی ستاره ی بسیار متراکم است که از بقایای هسته ی یک ستاره ی عظیم پس از انفجار ابرنواختر به وجود می آید. این ستاره ها چنان فشرده هستند که یک قاشق چای خوری از ماده ی آنها می تواند میلیون ها تن جرم داشته باشد.
فرایند تشکیل:

[*=right]ستاره ی عظیم: ستاره ای با جرم حداقل 10 برابر جرم خورشید در طول زندگی خود به طور مداوم هیدروژن را در هسته ی خود به هلیوم تبدیل می کند.
[*=right]پایین آمدن سوخت: با اتمام هیدروژن، ستاره شروع به سوزاندن هلیوم و سپس عناصر سنگین تر می کند.
[*=right]انفجار ابرنواختر: در نهایت، هسته ی ستاره ی عظیم ناپایدار می شود و در یک انفجار ابرنواختر عظیم فرو می ریزد.
[*=right]تشکیل ستاره نوترونی: در مرکز انفجار، هسته ی ستاره ی عظیم به شدت فشرده شده و به یک ستاره نوترونی تبدیل می شود.


ویژگی های ستاره نوترونی:

[*=right]چگالی: چگالی ستاره نوترونی 100 تریلیون برابر چگالی آب است.
[*=right]فشار: فشار در داخل ستاره نوترونی 100 تریلیون برابر فشار جو زمین است.
[*=right]میدان مغناطیسی: ستاره نوترونی دارای میدان مغناطیسی بسیار قوی است.
[*=right]چرخش: ستاره نوترونی می تواند با سرعت بسیار زیاد بچرخد، تا چند صد بار در ثانیه.


انواع ستاره نوترونی:

[*=right]تاراختر: نوعی ستاره نوترونی که به طور منظم از خود پالس های رادیویی منتشر می کند.
[*=right]مگنتار: نوعی ستاره نوترونی که دارای میدان مغناطیسی فوق العاده قوی است.


تاثیرات ستاره نوترونی:

[*=right]تشکیل ابرنواختر: انفجار ابرنواختر ناشی از تشکیل ستاره نوترونی می تواند عناصر سنگین را در فضا پخش کند.
[*=right]تشکیل منظومه شمسی: ستاره های نوترونی می توانند در تشکیل منظومه شمسی نقش داشته باشند.
[*=right]تابش پرتو ایکس: برخی از ستاره های نوترونی از خود تابش پرتو ایکس ساطع می کنند.


مطالعات و اکتشافات:

[*=right]دانشمندان از تلسکوپ های رادیویی و ایکس برای مطالعه ی ستاره های نوترونی استفاده می کنند.
[*=right]فضاپیماها نیز برای جمع آوری اطلاعات بیشتر در مورد این ستاره های شگفت انگیز به کار گرفته می شوند.
[*=right]هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد ستاره های نوترونی وجود دارد.