:))))
من هم موافقم ، چون اولين معلم نجومم اقا مصطفي بود!
بقول پيام سر به هوامون كرد!
من حاضرم زير شكايت نامه را امضا كنم... ، البته همچين از دست اقاي نوابي هم دل خوشي ندارم ، هر چي سؤال مي پرسيديم جواب ميداد، تو اردوگاه شهيد باهنر ،
يادش بخير...
نمایش نسخه قابل چاپ
با اينكه من اينجا يك شخص حقوقي هستم نه حقيقي ولي بد نيست به يك موضوع جالب اشاره كنم .
( البته از لطف همه دوستان ممنونم و اگر واقعآ نقش كوچكي در علاقمندسازي دوستان داشته باشم به خودم مي بالم )
اما موضوع اصلي و جالب اينه :
شايد اينجا نقطه تلاقي چند نسل از نجوم آماتوري باشه ! :hope my fake smile
مدير اصلي مجموعه يكي از نخستين معلمان نجوم بنده هستند و امروز با كمك ايشان اين مجموعه پا گرفته است و دوستاني از نسل بعد از من ( پيام و شايان و ... ) فعالترين افراد اين فروم و البته نجوم آماتوري ايران هستند .
جذابيت اين ماجرا براي من تلاقي سه نسل از علاقمندان به نجوم است .
* پ ن : واقعآ اين شكلك ها نچسب هستند ؛ به زودي عوضشون ميكنيم :omg:
آقای امام!
گمونم یه شاکی در حال اضافه شدن به شاکی ها تونه !
البته از اونجایی که من دفعتا و بلاگون از آسمون چغازنبیل به خاطر هنر عکاسی تون، نازل ،نه! خراب شدم رو سرتون به پس لرزه! ادامه میدم و همین جا رسما از شما شکایت می کنم! با تقدیم احترام.
ستاره بنیادی شما هم از این که این شکایت نامه رو امضا کردی خیلی محبت کردی
ان شاا.. با کمک نیروی انتظامی به زودی فرد مذکور بازداشت خواهد شد!
به طور کلی علاقه مند شدن منجمان به آسمان نیز درست مانند خودشان عجیب و غریب است.
حالا یک سوال:
قبول دارید که منجمان آدم های خاصی هستند؟ (حداقل از دید دیگران) صرف نظر از خوب و بد بودن این خاص بودن!
نظر من چيز ديگريست ...
منجما اصلا هم ادماي خاص و عجيبي نيستن... ما ها معمولي ايم
بقيه خاصّن...!
من رو سیاوش به نجوم علاقمند کرد!
همون سیاوش خودمون ، داداش فواد
"شب بود
و خورشید به روشنی می درخشید پیرمردی
جوان یكه و تنها با خانواده اش در سكوت
گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود "
البته این قطعه ای از شاهکار ادبی یه نفر(اصطلاحا غضنفر)ـه!:wink:
ولی واقعا شب بود ، مامانینام خواب بودن ، خواهرام هم رفته بودن عروسی دوستشون منم خونه بیکار بودم که نشستم پای تلویزیون ، زدم شبکه چهار ، یادمه یه پشتی(که شبیه بالش بود) رو خم کردم تا بالاتر بیاد و گذاشتم زیر سرم و جلوی تلویزیون دراز کشیدم ، آسمان شب داشت تصاویری از کهکشانها و همچنین تصویری که الان فکر میکنم ستونهای آفرینش هابل (البته به صورت 3بعدی و انیمیشنی) رو همراه با اون آهنگهای حماسی و قشنگ پخش میکرد و من در واقع مسحور این رنگها و عظمت شدم:OSMILEY:
یادمه اون شب یه تلسکوپ پشت سر مجری بود و سوال مسابقه هم این بود که با یک اتوموبیل معمولی چقدر طول میکشه تا به ماه بریم؟ البته خیلی گشتم ولی اون موقع نه محاسبه بلد بودم و نه فاصله ماه رو میدونستم!
ولی خیلی خوب بود
یادش بخیر اون سالها یکشنبه و سشنبه ها پخش میشد و من و خواهرم 3شنبه ها برای دیدن سریال پرستاران و آسمان شب دعوا میکردیم!:whut:
متاسفانه من همین الان هم برای دیدن اسمان شب با مادر سر جنگ(!) داریم ...
وقتی اشپرباشی پخش می شد که مامانم باید اونو می دید ، الانم که سریال های ماه رمضان
بعدشم صدا و سیما بیکار نمیشینه! :((
با اینکه همیشه دوست داشتم اسمان شب را ببینم ، اما هیچوقت نمیشد :(
من از وقتی اسمان شب را دیدم که شنبه و 2شنبه ها پخش می کرد...
الان که 2شنبه ها هم به زور پخش می کنه ، یا تکراری یا بزور...