اینم چند تا اشعار نجومی:)
هفت کوکب که هست عالم را *** گاه از ایشان نظام و گاه خلل
قمر است و عطارد و زهره *** شمس و مریخ و مشتری و زحل
ابو نصر فراهی
هر ماه که مه شود به عقرب***مسهل خور اوست چرخ و کوکب
خاقانی
شمس نزد اسد رود مادام***روح سوی جسد رود هموار
خاقانی
(در نجوم احکامی تحویل خورشید به برج اسد که خانه اوست دلالت دارد بر حال ملوک و عدل ایشان و فراوانی غله)
بیاورد ید و دل ابر و باد شل و سرما***چنانکه هخ مطر و لر سحاب و یخ و گرما
ابو نصر فراهی
(ید=مشتری و عطارد ، دل =عطارد و زحل ،شل =شمس و زحل ،هخ =زهره و مریخ)
گرم شو از مهر و ز کین سرد باش ***چون مه و خورشید جوانمرد باش
نظامی
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن***به لعب زهره چنگی و مریخ لحشورش
حافظ
(منجمان احکامی مریخ را کوکب لشکریان و امرا ظالم -دزدان و مفسدان می دانستند و فرزند زحل و برادر مشتری)
دفتر افلاک شناسان بسوز***دیده خورشید پرستان به دوز
نظامی
ای زهره روشن شب افروز ***ای طالع دوست از تو پیروز
ای مشتری ای ستاره سعد***ای در همه وقت صادق الوعد
نظامی
چه گفت آن خردمند با رای و هوش ***که با اختر بد، به مردی مکوش
فردوسی
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را ***برون کن ز سر باد خیره سری را
چو تو اختر خویش را بد کنی مدار***از فلک چشم نیک اختری را
ناصر خسرو
طالع بخت مرا هیچ منجم نشناخت***یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
حافظ
طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف ***گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
حافظ