alireza9830, Amirali, arefe jafarzadegan, Astronomy, avanab, BehzadQ, boxfire618, Ehsan, farshad, Hamid (@_@) Reza, hz361, iman.shiasi, karimisss, Kianoosh.S, lagharsho, Maral-km, Maryam_kiomarsi, mobi, mohsen4465, mona hodaei, MSFA, Negar Najafi, noori, ramin50, rezash, r_ejtemaee@hotmail.com, SAEED560, samanziv, sasan20oo20, sayehsazan1, sesto1112, shahrahan, shariatzadeh, م.ح.اربابی فر, مداد رنگیهام, مدادرنگيهام, yperseusy, آسمون, رضا طامهری, سارا21
امروز صبح زود از طرف همه بچه ها رفتم پيش آقاي امام
به نيت خودش حافظ باز كردم
همون كتاب ديوان حافظي كه هر سال شب يلدا خودش بهش تفال ميزد
اين اومد:
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست
صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست
حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده
ماتم زده را داعیه سور نماندست
گر باده نهان کنیم بو را چه کنیم؟
وین حال خمار و رنگ و رو را چه کنیم...؟!
Amirali, arefe jafarzadegan, Astronomy, boxfire618, Ehsan, farshad, iman.shiasi, karimisss, Kianoosh.S, Maryam_kiomarsi, mobi, mohsen4465, mona hodaei, Negar Najafi, noori, rezash, roset, r_ejtemaee@hotmail.com, SAEED560, samanziv, sasan20oo20, setareh-dgr, shahrahan, shariatzadeh, م.ح.اربابی فر, آسمون
دوستان سلام
امیدوارم که در کنار خانواده خوب و خوش سلامت باشید
امشب برای اولین بار در تاریخ آواستار یلدارو بدون پدر آواستار دورهم جمع میشیم.البته اقای امام اونقدر آدم های خوب اطراف خودش جمع کرده و اونقدر بچه های نازنینی تحویل جامعه نجوم داده که مطمئن هستم تاثیراتش تا مدتهای بسیار زیادی در این دنیا باقی خواهد ماند.
مطمئن هستم که بچه های آوا دنیا رو تغییر میدن و اون رو به جای بهتری برای زندگی تبدیل میکنن.
مطمئن هستم که در هر کجای دنیا که باشن بذر مهربونی و محبتی که پدر آواستار در دل همه ما کاشته٬ رشد میدن و تکثیرش میکنن.
مطمئن هستم که مادر آواستار مثل کوه دماوند پشت هممون هست و پرچم آوارو برافراشته نگه میداره.
مطمئن هستم که اقای امام عزیز الان یه جایی اون بالاها شاهد همه چی هست و هنوزم هوامون رو داره.
حواسش هست که مبی از لب پشت بوم قصر بهرام پرت نشه پایین.حواسش هست که سبحان لنز نکوبونه زمین.حواسش هست که پارسارو نخوریم.حواسش هست که سجاد اون گوی مغناطیسی رو از توی دفتر کش نره.حواسش هست که پرهام همه جا برنده بشه.حواسش هست که .... و خیلی چیزای دیگه که خودمون حواسمون نیست.
یلداتون مبارک
ما را، نه غم دوزخ است و
نه حرص بهشت...
سلام
من هنوزم خیلی اهل پست گذاشتن نیستم. اصولاً نمیدونم چجوری باید خوب حرف زد... اما حس خوبیه که اینجا شبیه خونمونه... یلدای هممون مبارک... این یلدا شاید بدون حضور فیزیکی آقای امام باشه اما حتما یادشون تو قلب هممون درخشانتر از همیشه است... امیدوارم همه سلامت باشید
ندای دوست داشتنیمون برقرار بمونید
هر کجا هستم باشم آسمان مال من است.
روحشون شاد و یادشون گرامی، من هر روز و هر شب حضور ایشون رو حس میکنم
سلام
نمیدونم چی باید گفت و نوشت، فقط میدونم امسال و سال های بعد شب یلدا، هیچجایی جز همینجا نمیشه بود، اینجا حسش فرق میکنه، تنها نیستیم
به رسم یلدای هر سال، یک غزل از حافظ اینبار به یاد آقای امام مینویسم:
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی
آنچه در مذهب ارباب طریقت نبود
خیره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق
تیره آن دل که در او شمع محبت نبود
دولت از مرغ همایون طلب و سایه او
زان که با زاغ و زغن شهپر دولت نبود
گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود
یلداتون مبارک دوستای عزیز آوایی
سلام به همه دوستان
بعد از مدت ها که دارم اینجا پست میذارم یاد اون اولین پستم توی فروم دارم می افتم. تو همین روزهای زمستونی بود.
آقای امام همیشه در بین ما خواهد بود. چون اینقدر به ما چیزهای قشنگ یاد داده و اینقدر خاطرات زیبا برامون ساخته که محاله آسمون رو ببینیم و یادش نیفتیم.
یلدا همگی مبارک...
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایمای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدانکاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذریزنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبریخود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش استزان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواستنان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشانباشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلالهستند غرق نعمت حاجی قوام ما
اگر دیدی در آسمانت هیچ ستاره ای نیست ، غمگین و ناامید نباش ، بدان که روز است .
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
...
آقای سید مصطفی امام عزیز شب یلدا مبارک
آوا استاری های عزیز شب یلداتون مبارک
امیدارم روح استاد عزیزمون همیشه در کنارمون و جمعمون باشه و راه ایشون ادامه داشته باشه
سلام بچهها، خوبین؟
من که بهترم وقتی می بینم این همه آی دی با چراغ سبزِ روشن کنار اسمشون دوباره اینجا آنلاین شدن
بهترم وقتی حضور شما دوستانمو کنارم احساس می کنم
من فکر می کنم مقصد آقای امام از این همه داستان آوا استار و مجله و استارکاپ و چه و چه دقیقا این بود که این همه آدم کنار هم جمع باشن، چندین بار توی این ماجرای مجله به من گفته بود که هدفش اینه که اون بچه های قدیمی که توی فروم این همه زحمت کشیدن دوباره دور هم جمع بشن. آره راه آقای امام یه زمانی برای رسیدن به این مقصد فروم بود، یه زمانی این راه شد سایتهای آوا استار، یه زمانی شد استارکاپ و الان مجله است، حتی ضرر هم میداد رو خیلیهاشون ولی سعی می کرد قصه رو زنده نگه داره، آره اینا راهِ آقای امام بودن اما مقصدِ این راه همین دور هم بودن بی منت و بی غل و غش بود
نه نه، چرا «بود»؟! هست ......... هنوز هم هست، قطعا هست، آره، ما این راهو ادامه میدیم، حتی اگر به بنبست رسید یه راهِ دیگه پیدا میکنیم برای این مقصد، مثل خودش، به قول مهدی نوابی این اخلاق از خودش بهمون رسیده، یادمه وقتی فروم بی رمق شده بود آقای امام کلی گشت دنبال یه راه دیگه تا به اون مقصد برسه، من نمی گم اینجا هیچ وقت بین هیچ کدوممون مشکلی پیش نیومده، مگه میشه بین کسی مشکلی پیش نیاد؟ اختلاف سلیقه همیشه هست، اما آقای امام همیشه سعی می کرد علی رغم هر اختلاف سلیقه ای که ممکن بود با هر کسی داشته باشه باز موقع جمع شدن «همه» رو دعوت می کرد، همه، یعنی یه وقتهایی حتی ما هم بهش می گفتیم آقای امام فلانی دیگه چرا؟ میگفت اشکال ندارم می خوام «همه» باشن، هیچ وقت به این مرزبندی های مرسوم جامعه نجوم احترام نذاشت و جدیشون نگرفت، هیچ وقت نخواست مرزبندی کنه، هیچ وقت نخواست کسی رو کنار بذار هیچ وقت نخواست کسی رو ناراحت کنه.
سرتون درد نیارم، اینا رو دلم مونده بود تو چند تا دور همی میخواستم بگم اما به هر دلیلی نشد، جاش نبود.
شب یلدا بلندترین شب ساله، برای ما ایرانیا که توی تاریخ کشورمون نور از همه چی مهمتر بود این شب نحسترین شب محسوب میشه، به خاطر همین جمع میشم دور هم تا نحسی این بی نوری رو بترکونیم، خوشی کنیم و بگیم این نحسی نمی تونه جلوی نور رو بگیره، شب یلدا شب تولد خدای خورشیده، فردای شب یلدا روزها شروع می کنن بلند تر شدن و نور بیشتر میشه، گرچه هوا سردتر میشه اما اگه دو ماه تحمل کنیم این روزهای خورده خورده بلند شده بالاخره بهار رو میارن، اما باید تا آخر زمستون تحمل کنیم. الان یلدای ما آوا استاریاست، آره رفتیم توی یه شبِ تاریک و بلند، اما الان دور هم جمع شدیم تا نذاریم تاریکی این شبِ تاریک و بلند دلامون رو افسرده کنه.
من تفال خودم رو زدم اون شعر «از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت» اومد اما به نیت آوا استار زدم این اومد:
آن سـیـه چـرده کـه شـیـریـنـی عـالـم بـا اوست
چـشـم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گــر چــه شــیــریــن دهـنـان پـادشـهـانـنـد ولـی
او سـلـیـمـان زمـان اسـت کـه خـاتـم بـا اوسـت
روی خــوب اسـت و کـمـال هـنـر و دامـن پـاک
لــاجــرم هــمــت پــاکـان دو عـالـم بـا اوسـت
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
ســر آن دانــه کــه شــد رهـزن آدم بـا اوسـت
دلـــبـــرم عــزم ســفــر کــرد خــدا را یــاران
چـه کـنـم بـا دل مـجـروح کـه مـرهـم بـا اوست
بـا کـه ایـن نـکته توان گفت که آن سنگین دل
کــشــت مـا را و دم عـیـسـی مـریـم بـا اوسـت
حــافــظ از مــعــتــقـدان اسـت گـرامـی دارش
زان کـه بـخـشـایـش بـس روح مکرم با اوست
الان که شعرشو میخونم وصف خود آقای امامه.
یک سر به هوای کوچک در این دنیای بزرگ
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)