این دستگاه که گاه آن را کهنترین ابزار علمی جهان میخوانند، احتمالاً در سه قرن قبل از میلاد میسیح در یونان ساخته شده است.
در حقیقت، در دوران شکوفایی دانش ستارهشناسی یونانیان، دو دستگاه اندازهگیری متفاوت، یکی به نام اسطرلاب حلقوی، و دیگری به نام اسطرلاب مسطح مورد استفاده بوده است. آنچه بطلمیوس در مجسطی* با عنوان اسطرلاب از آن سخن میگوید، همان نوع حلقوی اسطرلاب است که بعدها در جهان اسلام ذاتالحلق نامیده شد و برخی نیز آن را اسطرلاب ذات الحلق نامیدند .گفته میشود ابرخس** دگرگونیهایی در این ابزار به وجود آورده بوده، و احتمالاً بطلمیوس (قرن ۲م) نیز به ابتکار خویش اجزائی بدان افزوده بوده، و آن را برای اندازهگیری تفاوت طول نجومی ماه و خورشید و نیز تعیین موضع هر ستاره نسبت به دائرة البروج، یعنی طول و عرض نجومی آن، مورد استفاده قرار میداده است .
در اواخر قرن ۵م فن ساختن و کاربرد اسطرلاب در بیزانس به اوج خود رسید و پس از وقفهای تا سدههای میانه ادامه یافت. از این دوران تنها یک اسطرلاب در دست است که در ۱۰۶۲م در آسیای صغیر ساخته شده، و نوشتههای روی آن به زبان یونانی است.
از جهان اسلام اسطرلابهای قدیمتری بر جای مانده است .در قرن ۲ق/۸م فرهنگ نوپای اسلامی در شهر حرّان، واقع در جنوب آناتولی کنونی با اسطرلاب آشنایی یافت و اخترشناسان جهان اسلام به ساختن این ابزار و استفاده از آن پرداختند. طی یک هزار سال بعد، منجمان مسلمان هزاران اسطرلاب ساختند و صدها رساله دربارة آن نوشتند و دانشمندانی مانند ابراهیم بن حبیب ، ابن حبش، علی بن عیسی اسطرلابی، فضل بن حاتم نیریزی و جابر بن سنان در این فن برجستگی یافتند.ابو جعفر بن احمد بن عبدالله بن حبش رسالهای دربارة اسطرلاب مسطح نوشت . بسیاری نیز به ابتکاراتی در طرح اسطرلاب و ساختن انواع گوناگونی از آن پرداختند.
بعدها، در قرن ۶ق/۱۲م شرفالدین مظفر طوسی منجم، اسطرلابی بهشکل خط کش ساخت که اسطرلاب خطی یا عصای طوسی(عصای موسی هم گفته میشود) نامیده شد، اما به علت آنکه کار چندانی از آن برنمیآمد، کاربرد گستردهای نیافت.شماری اندک از اسطرلابهایی که تاکنون باقی ماندهاند، مربوط به دوران شکوفایی دانش نجوم در جهان اسلام، یعنی سدههای ۳-۹ق/ ۹- ۱۵م و شماری بیشتر مربوط به قرون بعدی است. نوآوریهای عمده در ساخت اسطرلاب، طی همین دوران صورت گرفته است؛
چنانکه برخی گفتهاند: اخترشناسان جهان اسلام در همین سدهها دانش نجوم را به چنان اوجی رساندند که تا قرنها پس از آن برای دانشمندان هیچ ملتی دست یافتنی نبود .
در قرن ۷ق/۱۳م اسطرلاب در سراسر جهان اسلام، از هندوستان تا اسپانیا شناخته شده، و مورد استفاده بود. در قرن ۹ق/۱۵م اسطرلاب از راه اسپانیا - و شاید نیز در عین حال از طریق سیسیل - به اروپا راه یافت؛ گر چه به نظر میرسد که آشنایی برخی از دانشمندان اروپایی که از راه ونیز با دانشهای شرقی آشنا شده بودند، قدری زودتر صورت گرفته باشد. در همین دوران، همراه با ترجمة رسالههایی دربارة اسطرلاب به زبانهای اروپایی، برخی اصطلاحات نجومی عربی، مانند سمت، سمت الرأس و سمت القدم، گاه با تحریف و تغییر شکل بسیار، به صورت آزیموت، زنیت و ندیر به واژگان اخترشناسی غرب افزوده گشت . از آن پس در مغرب زمین نیز ساختن اسطرلاب، و بهرهگیری از نوآوریهای ستارهشناسان جهان اسلام رواج یافت.
در اینجا نیز تفاوتی سخت چشمگیر میان منجمان مسلمان و اروپایی دیده میشود. در حالی که مسلمانان پس از آشنایی با اسطرلاب طی چند دهه به اوجی حیرتانگیز در هنر اسطرلاب سازی دست یافته، و اسطرلابهایی استادانه ساخته بودند، اروپاییان برای رسیدن به همان نتایج به زمانی دراز در مقیاس چند سده نیاز یافتند.
--------------------
*نام کتابی است در علم ریاضی مشتمل بر دلایل و اصول و اشکال علم هندسه ، تالیف بطلمیوس(ق2م) است و در اصل نام علمی است که به هیئت افلاک و زمین و مقادیر حرکات وکمیت ابعاد و اجرام میپردازد و به زبان یونانی به معنی ترتیب است زیرا که این علم پیش از بطلمیوس به این ترتیب نام این کتاب در اصل مگیست (سونتاکسیس)به معنی «ترتیب عظیم » بود. مترجمان مسلمان آن را با حرف تعریف ، "المجسطی " نامیده اند و همین کلمه ٔ معرب به زبانهای اروپائی رفته و مثلا در فرانسوی الماژست.
**معرب هیپارکوس و نام بزرگترین هیئت شناس باستانی یونان که در نیمه ٔ قرن دوم میلادی میزیسته است.
از مطالب سایت تبیان و آسمان تفتان نیز در تهیه پاورقیها استفاده شد.