صفحه 93 از 144 نخستنخست ... 4383899091929394959697103143 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 921 تا 930 , از مجموع 1431

موضوع: آف تاپیک

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    386
    نوشته ها
    922
    تشکر
    5,844
    تشکر شده 8,391 بار در 879 ارسال

    Wink آف تاپیک

    سلام به همه دوستان گل آوا استاری

    خیلی پیش از این "hasti" عزیز تاپیکی با عنوان "مطالب کوتاه وخواندنی" ایجاد کرده بودن که پست های خوبی میخورد و در حکم آف تاپیک فروم محسوب میشد...
    به همین دلیل بعد از مدتی و به صلاح دید مدير فروم عنوان تاپیک مذکور به "مطالب آزاد" تغییر کرد تا عمومیت عنوان، در محتوای اون هم موثر بشه و البته شد!...
    اما مدتی بعد اون تاپیک بسته و به تالار غیر تخصصی منتقل شد تا حجم ارسالهای غیر علمی و غیر قانونی در فروم کنترل بشه...

    حالا، امشب که شب مبارک عید غدیر هست - راستی عیدتون مبارک - و با موافقت آقای امام و سایر مدیران این تاپیک رو ایجاد میکنیم که :

    محلی باشه برای طرح مسائلی که ارتباط زیادی با دامنه اصلی فعالیت نجومی فروم ندارند؛ مثل مطالب کوتاه و مطالبی که جنبه سرگرمی یا عمومی در سایت دارند. فعالیت در این بخش محدودیت ویژه ای نداره ولی رعایت قوانین کلی و شئونات سایت برای جلوگیری از دریافت اخطار در این بخش هم الزامیه...

    یعنی مطالب سیاسی، مذهبی، دعوا و بحث بی مورد، ارسالهای مکرر و خارج از محدوده ادب ممنوع هستن!

    لطفا حتما به توضیحات فوق دقت کنید تا باز این تاپیک بسته نشه!

    یادتون که هست:
    تاپیک "گنجینه امضا ها و آواتار ها " برای امضاهای قشنگی هست که عوض میشن!
    تاپیک تبریکات برای تبریک های آوایی ماست!
    تاپیک اشعار نجومی هم داریم!
    و ...

    موفق و منصور باشید.

    .................................................. ................

    کاربران گرامی توجه کنند که پستهای ارسالی آنها در آف تاپیک جز پستهای ارسالی شمارش نمی شوند
    ویرایش توسط پیمان اکبرنیا : 08-26-2012 در ساعت 05:36 PM دلیل: اضافه کردن خط آخر :)


  2. Top | #921
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال طلای كشوری المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    شماره عضویت
    1120
    نوشته ها
    2,424
    تشکر
    12,335
    تشکر شده 28,319 بار در 2,458 ارسال

    ما در اقتصاد 2 نوع سود داریم:

    1- سود حسابداری: همون سودی است که می شناسیم یعنی مقدار درآمد منهای مقدار هزینه که این سود در اینجا همون 50 درصد قیمت کل لپتاپها است. کل قیمت لپتاپ ها در ابتدای تابستان بر حسب تومان 2 میلیارد تومان بوده که با فروشش و 50 درصد سود، 1 میلیارد تومان سود عاید شرکت کرده.

    2- سود اقتصادی: این سود با سود حسابداری فرق داره. در این حالت باید حساب کنیم با اون سرمایه اولیه که داشتیم چه کار دیگه ای میتونستیم بکنیم که سود بیشتری داشته باشه. به عبارتی سود اقتصادی یعنی حداکثر استفاده از یک سرمایه موجود.

    در این حالت باید حساب کنیم شرکت با اون 2 میلیارد سرمایه گذاری اولیه اگر چه کاری میکرده بیشتر درآمد کسب میکرده؟ اگر شرکت با اون 2 میلیارد تومان 1 میلیون دلار میخرید و صبر میکرد تا آخر تابستان، آخر تابستان با فروش دلار به قیمت هر دلار 3600 تومان الان 3.6 میلیارد تومان پول داشت که 1.6 میلیارد دلال آن سود بود!

    یعنی میتونست سودی برابر با 1.6 میلیارد تومان از خرید و فروش دلار داشته باشه اما با خرید و فروش لپتاپ و با فرض این که لپتاپ را به قیمت دلار اول تابستان فروخته فقط 1 میلیارد تومان سود کرده!

    من دیگه بررسی نکردم که اگر دوباره پاییز بخواد لپتاپ بخره چه بلایی سرش میاد

  3. 10 کاربر مقابل از پیمان اکبرنیا عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #922
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز آوا استار
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    2,772
    تشکر
    17,041
    تشکر شده 43,792 بار در 2,956 ارسال

    آرش جان خدا حفظت كنه كه شما بالاخره جواب دادي

    همه مطالب و تحليلي كه داشتي كاملا درسته

    منتها جواب كامل بند 2 پي نوشت است :

    اين شركت اگر بخواد به كارش ادامه بده ، يعني در پاييز هم واردات داشته باشه ، به 3 ميليارد و 600 ميليون پول نياز داره ،

    يعني : كل سرمايه قبلي + سود قبلي + 600 ميليون !!

    بنابر اين ، اين شركت در تابستان نه تنها سود نكرده ، 600 ميليون تومان ضرر هم كرده !

    اين تا اينجا درباره سوالي كه پرسيدم

    اما حالا ، مديران شركت 2 راه دارند :

    يكي اينكه شركت رو تعطيل كنند

    دوم اينكه ضرر تابستان رو بپذيرند و به اميد سود پايير به كار ادامه بدن !

    اما مشكل اينجاست كه ممكنه در پاييز هم همين روند افزايش دلار ادامه داشته باشه و اونوقت باعث ميشه كه علاوه بر ضرر تابستان ، پاييز و زمستان هم ضرر بدن و در نهايت

    خود به خود ورشكست بشن !

    و اين اتفاقي است كه متآسفانه در اقتصاد كشور ما افتاده

    و جالبه كه بدونيد مديران شركتي كه دربارش صحبت كردم ، تصميم گرفتند راه اول رو در پيش بگيرند و خودشون قبل از ورشكستگي شركت رو تعطيل كنند !!!

    و در جريانم كه خيلي شركت هاي ديگر هم كه در آستانه اين فروپاشي هستند .

    به اين ميگن ريسك سرمايه گذاري در يك كشوري كه اقتصاد بحران زده داره !

    -----

    بعد از ارسال پستم ، پست آقاي اكبرنيا رو ديدم

    پيمان جان ، به محض خريد لپ تاپ براي پاييز ، همون سود حسابداري تابستونشون 600 ميليون منفي ميشه . سود اقتصادي بماند !
    امضای ایشان
    باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
    اعتبار سخن عام چه خواهد بودن

  5. 10 کاربر مقابل از Mostafa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #923
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    شماره عضویت
    451
    نوشته ها
    1,196
    تشکر
    10,956
    تشکر شده 11,082 بار در 1,135 ارسال

    من به نکته ی دیگه ای می خوام اشاره کنم که خوب اون شرکت دیگه نمیتونه حدود 1000 تا لپ تاپ رو با قیمت حدودی سه ملیون بفروشه . چون مردم وضعیت اقتصادیشون جوری نیست که بخرند در نتیجه یه ضرری هم از این بابت میخوره که جنس هایی که برای این فصل وارد کرده درصد زیادیش رو دستش میمونه و فروش نمیره و البته نمیدونم سیاستشون برای همچین مواقعی چیه .
    امضای ایشان
    زندگیت رو روی یک قاعده بنا کن
    نه یک استثناء


  7. 11 کاربر مقابل از karimisss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #924
    کاربر ممتاز
    مدیر تالار

    عنوان کاربر
    مدير تقويم نجومي ایران
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    98
    نوشته ها
    1,914
    تشکر
    20,232
    تشکر شده 21,151 بار در 1,931 ارسال

    در کشورهائی مثل ایران ریسک سرمایه گذاری بسیار بالاست.

    شرکتهای آینده نگر این ریسک رو انجام نمیدن.ولی برای یک عده میتونه سود آور و برای عده ای مضر باشه.

    به نظر من بیشترین سود رو از نوسانات بازار ارز دولت ایران داشته و تونسته کلی ارز ذخیره کنه و بزرگترین ضررش اینه که شرکتها دیگه ریسک نمیکنن و سرمایه گذاری نمیکنن.

    من فکر میکنم به غیر از تحریمها باید فعالیتهای سال آخر دولت رو خیلی مهم ارزیابی کرد.
    امضای ایشان

    وقتی آرامش را در خود نیابید, جستجوی آن در جای دیگر, کار بیهوده ای است.




  9. 10 کاربر مقابل از rezash عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  10. Top | #925
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    104
    نوشته ها
    1,626
    تشکر
    25,887
    تشکر شده 13,425 بار در 1,655 ارسال

          (روبان آبی)

    آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند . او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد.
    آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود: «من آدم تاثیرگذارى هستم.»
    سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه‌اى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت.
    آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبى اضافى داد و از آن‌ها خواست که در بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.

    یکى از بچه‌ها به سراغ یکى از مدیران جوان شرکتى که در نزدیکى مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکى که در برنامه‌ریزى شغلى به وى کرده بود قدردانى کرد و یکى از روبان‌هاى آبى را به پیراهنش زد. و دو روبان دیگر را به او داد و گفت: ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش می‌کنم از اتاقتان بیرون بروید، کسى را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبى به سینه‌اش قدردانى کنید.

    مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رییسش که به بدرفتارى با کارمندان زیر دستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او را به خاطر نبوغ کاری‌اش تحسین می‌کند.
    رییس ابتدا خیلى متعجب شد آن گاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبى را می‌پذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روى سینه‌اش بچسباند.
    رییس گفت: البته که می‌پذیرم. مدیر جوان یکى از روبان‌هاى آبى را روى یقه کت رییسش، درست بالاى قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت: لطفاً این روبان اضافى را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگرى قدردانى کنید.
    مدیر جوان به رییسش گفت پسر جوانى که این روبان آبى را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسى است و آن‌ها می‌خواهند این مراسم روبان زنى را گسترش دهند و ببینند چه اثرى روى مردم می‌گذارد.
    آن شب، رییس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر ١۴ساله‌اش نشست و به او گفت: امروز یک اتفاق باور نکردنى براى من افتاد. من دردفترم بودم که یکى از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین می‌کند و به خاطر نبوغ کاری‌ام، روبانى آبى به من داد.
    می‌توانى تصور کنی؟ او فکر می‌کند که من یک نابغه هستم! او سپس آن روبان آبى را به سینه‌ام چسباند که روى آن نوشته شده بود: «من آدم تاثیرگذارى هستم.»سپس ادامه داد: او به من یک روبان اضافى هم داد و از من خواست به وسیله آن از شخص دیگرى قدردانى کنم. هنگامى که داشتم به سمت خانه می‌آمدم، به این فکر می‌کردم که این روبان را به چه کسى بدهم و به فکر تو افتادم. من می‌خواهم از تو قدردانى کنم.
    مشغله کارى من بسیار زیاد است و وقتى شب‌ها به خانه می‌آیم توجه زیادى به تو نمی‌کنم. من به خاطر نمرات درسی‌ات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد می‌کشم.
    امّا امشب، می‌خواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزى و مى‌خواهم بدانى که تو بر روى زندگى من تاثیرگذار بوده‌اى.
    تو در کنار مادرت، مهم‌ترین افراد در زندگى من هستید. تو فرزند خیلى خوبى هستى و من دوستت دارم. آن گاه روبان آبى را به پسرش داد.
    پسر که کاملاً شگفت زده شده بود به گریه افتاد. نمی‌توانست جلوى گریه‌اش را بگیرد. تمام بدنش می‌لرزید. او به پدرش نگاه کرد و با صداى لرزان گفت: «پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایى، من در اتاقم نشسته بودم و نامه‌اى براى تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگیم خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید.»
    من می‌خواستم امشب پس از آن که شما خوابیدید، خودکشى کنم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که وجود من برایتان اهمیتى داشته باشد. نامه‌ام بالا در اتاقم است.پدرش از پله‌ها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد.
    فردا که رییس به اداره آمد، آدم دیگرى شده بود. او دیگر سر کارمندان غر نمی‌زد و طورى رفتار می‌کرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روى او تاثیرگذار بوده‌اند.
    مدیر جوان به بسیارى از نوجوانان دیگر در برنامه‌ریزى شغلى کمک کرد… یکى از آن‌ها پسر رییسش بود و همیشه به آن‌ها می‌گفت که آن‌ها در زندگى او تاثیرگذار بوده‌اند.
    و به علاوه، بچه‌هاى کلاس،درس با ارزشى آموختند: «انسان در هر شرایط و وضعیتى می‌تواند تاثیرگذار باشد. » همین امروز از کسانی که بر زندگی شما تاثیر مثبت گذاشته‌اند قدردانی کنید.

    از تمام آوایی های عزیز به خاطر چیزهای خوبی که به من آموختید متشکرم
    ویرایش توسط آسمون : 10-20-2012 در ساعت 01:01 PM
    امضای ایشان
    کمی ستاره روی صورتم بپاش
    سعی میکنم شبیه کهکشان شوم


  11. 16 کاربر مقابل از آسمون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #926
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    كاربر راهنمای ويكی نجوم
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    375
    نوشته ها
    682
    تشکر
    12,149
    تشکر شده 5,596 بار در 572 ارسال

    مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید : ببخشید آقا؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟

    مرد روی زمین: بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی ۱٨’۲۴ درجه ۸۷ و عرض جغرافیایی ۴۱’۲۱درجه۳۷ هستید.

    مرد بالن سوار: شما باید مهندس باشید…

    مرد روی زمین: بله، ا

    از کجا فهمیدید؟ مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟

    مرد روی زمین: شما باید مدیر باشید.

    مرد بالن سوار: بله، از کجا فهمیدید؟

    مرد روی زمین: چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. اطلاعات دقیق هم به دردتان نمیخورد…
    امضای ایشان
    دلي سربلند و سري سر به زير
    از اين دست عمري به سر برده ايم


    قيصر امين پور

  13. 19 کاربر مقابل از sasan20oo20 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. Top | #927
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز آوا استار
    مدال طلای كشوری المپياد نجوم
    مدال طلای جهانی المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    شماره عضویت
    3538
    نوشته ها
    521
    تشکر
    3,297
    تشکر شده 4,710 بار در 536 ارسال

    اه ...چرا این حل نمیشه ؟

    [IMG]
    [/IMG]

    دقت کردید این بازی مین روب در ویندوز 7 گاهی تماما وابسته به شانس میشه ؟ یادمه تو xp هیچ وقت شانسی نمی شد ...
    (البته ممکنه که راه حلی داشته باشه که من نمی دونم. اگه هست هرکی میدونه لطف کنه بگه!)
    امضای ایشان
    عجیب ترین چیزی که تا به حال تو نجوم دیدم نه ابعاد و ارقام ماه و ستاره و فاصله و جرم اجرام کیهانیه و نه اسرار سر به مهر درون سیاهچاله ها !
    اینه که یک علاقه مشترک چه جوری می تونه این همه آدمو با هم آشنا کنه !



  15. 10 کاربر مقابل از arashgmn عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  16. Top | #928
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    2925
    نوشته ها
    467
    تشکر
    3,738
    تشکر شده 5,203 بار در 502 ارسال

    کچل باشی ...
    بری بالای شهر میگن مد روزه ،
    بری مرکز شهر میگن سربازی ،
    بری پایین شهر میگن زندانی بودی !
    این همه تفاوت توی شعاع ۲۰ کیلومتر ..!
    امضای ایشان

  17. 7 کاربر مقابل از mohammad_reza عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  18. Top | #929
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    2693
    نوشته ها
    228
    تشکر
    1,932
    تشکر شده 2,158 بار در 242 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط arashgmn نمایش پست ها
    اه ...چرا این حل نمیشه ؟

    [IMG]
    [/IMG]

    دقت کردید این بازی مین روب در ویندوز 7 گاهی تماما وابسته به شانس میشه ؟ یادمه تو xp هیچ وقت شانسی نمی شد ...
    (البته ممکنه که راه حلی داشته باشه که من نمی دونم. اگه هست هرکی میدونه لطف کنه بگه!)
    این که حله . مثلا دارین پزشو میدین؟ 4 تا خونه باید حذف شه تا تکمیل شه
    امضای ایشان
    حافظ از مشرب قسمت گله بی انصافیست
    طبع چون آب و غزل های روان ما را بس ...

  19. 4 کاربر مقابل از Mojtaba Gholami عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  20. Top | #930
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    كاربر راهنمای فعالیت در فروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1590
    نوشته ها
    1,310
    تشکر
    21,552
    تشکر شده 11,473 بار در 1,308 ارسال

          رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    آف تاپیک         
    خواهي که شود بخت تو فرخنده و پيروز
    خواهي که شود عيد سعيدت همه نوروز
    خواهي که شود طالع تو شمع شب افروز
    خواهي که رسد خلعت و انعام به هر روز

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    امروز به جز مسخره رندان نپسندند
    علم و هنر و فضل بزرگان نپسندند
    ادراک و کمالات به تهران نپسندند
    جز مسخره در مجلس اعيان نپسندند

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    خواهي که شوي با خبر از کار بزرگان
    شکل تو کند جلوه در انظار بزرگان
    چون موش زني نقب به انبار بزرگان
    خواهي که شوي محرم اسرار بزرگان

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    نه درس به کار آيد و نه علم رياضي
    نه قاعده مشق و نه مستقبل و ماضي
    نه هندسه و رسم و مساحات اراضي
    خواهي که شوي مجتهد و مقني و قاضي

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    صد سال اگر درس بخواني همه هيچ است
    در مدرسه يک عمر بماني همه هيچ است
    خود را به حقيقت برساني همه هيچ است
    جز مسخرگي هر چه بداني همه هيچ است

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    وافور بکش تا بودت ممکن و مقدور
    از باده مکن غفلت از چرس مشو دور
    بنشين به خرابات بزن بربط و تنبور
    خواهي که شوي پيش خوانين همه مشهور

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    در مجلس اعيان همه شب مست گذر کن
    اول چو رسيدي دم در عرعر خرکن
    پس گنجفه را از بغل خويش به درکن
    از باده دماغ همه را تازه و ترکن

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    هر چند که ريش تو سفيد است و قدت خم
    رندانه بزن چنگ بر آن طره خم خم
    از دولت مشروطه شدي مير مفخم
    اي ارفع و اي امجد و اي اکرم و افخم

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    زنهار از عدليه و اعضاش مزن دم
    گر نان تو تلخ است زنانواش مزن دم
    گر کفش گران است ز کفاش مزن دم
    تا هست کباب بره از آش مزن دم

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    خواهي تو اگر در همه جا راه دهندت
    ترفيع مقام و لقب و جاه دهندت
    زيبا صنمي خوبتر از ماه دهندت
    خواهي که زرو سيم شبانگاه دهندت

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    خواهي که شوي محرم آن بزمگه خاص
    دوري مکن از مطرب و بازيگر و رقاص
    اسباب ترقي شودت گنجفه و آس
    خواهي که شوي زينت بزم همه اشخاص

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    خواهي تو اگر راحت و آسوده بماني
    رخش طرب اندر همه تهران بدواني
    خود را به مقامات مشعشع برساني
    هم داد خود از کهتر و مهتر بستاني

    رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز

    از سید اشرف‌الدین قزوینی (یا حسینی یا گیلانی)
    ___________________________
    خیـــــــلی باحال بود حرف دل ما رو زد مخصوصا اون قسمت نه درس به کار آيد و نه علم رياضي ...!

  21. 5 کاربر مقابل از Astronomy عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 93 از 144 نخستنخست ... 4383899091929394959697103143 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد