نوشته اصلی توسط
ehsan
2) ربط گرما به دیسک شدن اینه: مگر نه این که آنچه ما کهکشان می نامیم در لحظات اولیه عمدتا از گاز نبوده؟ و انرژی ِ جنبشی ِ ذرات گاز هم دقیقا یعنی گرمای ِ اون گاز؟ پس اگر انرژی ِ جنبشی از حدی بیشتر بشه گاز اصلا شروع به رمبش نمی کنه و در فضا پخش میشه چون گرانش قدرت کافی برای مهار انرژی ِ ذرات اون گاز نداره
راست میگید ها نمیدونم چرا یهو خنگول شدم. تو تاپیک سحابی ها کلی در موردش صحبت کرده بودید.
نوشته اصلی توسط
ehsan
تشکیل کهکشان رو با تشکیل خوشه مقایسه نکنید، تشکیل کهکشان یعنی این که یک سری گاز در ابعاد وسیع دور هم جمع بشند (نه این که کاملا برمبند) و دیسک شدنش هم یه فرایند جداست که ما زمان دیسک شدن رو مقایسه کردیم.
تشکیل خوشه اما به معنی رمبیدن ِ کامل ِ گازهای ِ یک مجموعه به ستاره است که خیلی زمانبره.
آقا احسان شما محاسبات جالبی رو برای مدت زمان لازم برای شکل گرفتن یک خوشه ستاره ای انجام دادید و در نهایت به عدد 100 میلیون سال رسیدید. اما برای کهکشان محاسباتتون یکم دقتش کم بود. من سعی میکنم با روش متفاوت و البته ساده تری جواب رو پیدا کنم. فرض میکنیم اوایل شکل گیری کهکشان راه شیریه. طبق این شکل میریم جلو (از خودم من در آوردی کشیدم زیاد گیر ندین بهش ). بنظرتون چقدر طول میکشه تا جرمی از نقطه A به نقطه B بداخل دیسک بره؟ حالا گاز یا ستارش فرقی نمیکنه.
فرض میکنیم اون جرم با شیب زیاد 45 درجه بسمت دیسک حمله ور بشه. باز فرض میکنیم سرعت این جرم معادل سرعت گردش خورشید بدور مرکز کهکشان راه شیریه. مسلماً این جرم بایستی مسیری مارپیچ رو طی کنه تا به نقطه مورد نظر برسه. که البته مارپیچ بودنشو کاری نداریم. تو محاسباتمون فرض میکنیم مسیر خط راسته تا راححتر حساب کنیم. حالا یک مثلث تشکیل میدیم که یک ضلعش فاصله نقطه A تا مرکز کهکشان در حال تولد و ضلع دیگش فاصله نقطه B تا مرکز کهکشان و آخرین ضلعشم ضلع AB هستش (البته حواستون باشه دو ضلع آخری مارپیچن و ما مقدارشون رو نمیدونیم). حالا طول ضلع AB یعنی مسیر مارپیچی که اون جرم برای رسیدن به نقطه A باید طی کنه رو بدست میاریم. فرض میکنیم فاصله نقطه A تا مرکز کهکشان یه چی تو مایه های 50 درصد شعاع کهکشان راه شیریه. با زاویه 45 درجه که خیلی زیاده مسیر مارپیچ AB میشه یه چی تو مایه های 40 هزار سال نوری. با در نظر گرفتن سرعت گردش خورشید زمانی معادل 54 میلیون سال نیازه تا اون جرم از نقطه A به نقطه B بره. محاسباتم خیلی تقریبی بود اما فکر کنم درست باشه. حالا این برای 45 درجه بود که زاویه زیادیه. اگه فرض کنیم زاویه شیرجه مثلاً 30 درجه هست اونوقت میشه 76 میلیون سال؛ برای زاویه شیرجه 20 درجه هم میشه 112 میلیون سال.
مشکل اینجاست که من نمیدونم باید زاویه رو چقدر فرض کنم. ولی در کل احساس میکنم کهکشان و خوشه ستاره ای با هم تشکیل میشن. یعنی tg با tc برابره. حالا آقا احسان شاید شما پیشنهاد واقعی تری برای این زاویه و سرعت داشته باشین. بهرحال این دوتا زمان زیاد با هم اختلاف ندارن و میشه گفت تو پست شماره 21 باید مورد سومی رو اضافه کنیم که خوشه ستاره ای و کهکشان با هم تشکیل میشن.