سخنرانی مهندس منوچهر آرین
بناهاي نجومي در ايران باستان – وابستگيهاي نجومي برج رادكان
منوچهر آرين
پژوهشگر وابستگيهاي نجوم با سازهها، باورها و ابزار کهن
در سالهاي گذشته، باستان شناسان ايراني و انيراني بسياري از کنار برج رادکان گذشتهاند و هيچکدام از خود نپرسيده بودند که چرا اين برج دو در دارد؟ چرا دريچهها و روزنههاي بسياري در آن ساخته شده است؟ چرا بر 12 ديوار منتظم پايه ريزي شده و بر روي آن 36 تَرکِ نيم ستوني ساخته شده است؟ و بدون هيچ دليل و مدرکي در نوشتههاي کهن، آنرا آرامگاه ناميدند! از خود نپرسيدند که مهندس و سازندگان اين بنا اين همه دريچه و روزنه و در را براي چه ساختهاند؟
کندوکاوهاي اين کوچک خراساني در سالها و شبها و روزهاي بيشمار سبب کشف اين راز شد و دسترنج آن کتابي به نام «نگاهي ديگر به برجها» به انتشار ميراث فرهنگي کشور گشت.زماني که ميخواهيم بنايي نو را بسازيم، راستاي اتاقها و ديوارها را هميشه بر پايه کوچهها، راهها و کنارههاي خانههاي همسايهها ميسازيم. اما اگر در برج رادکان دو ديوار موازي از 12 ديوار آغاز بنا را با دقت زيادي در راستاي نصفالنهار ساختهاند، نخستين انديشه نجومي سازندگان در سازه خواهد بود زيرا پيدا کردن راستاي نصفالنهار يک کار نجومي است که به آفتاب و خورشيد وابسته است.
ما در هندسه داريم که اثبات هر قضيه هندسي آن را پايدار ميکند. اما ميدانيم که عکس آن قضيه هم بايد اثبات شود. اکنون اگر بدانيم که راستاي دو ديوار موازي از دوازده ديوار برج رادکان در راستاي نصفالنهار است، از عکس قضيه ميدانيم که براي ساختن اين ديوارها بايد سازندگان ميدانستند که چگونه ميتوان اين راستاي نجومي را بر زمين کشيد و ديوارها را بر آن ساخت و برگزيدن اين راستا پس از سختيهاي پياده کردن آن به چه کار ميآيد و چه بهره اي دارد. بنابراين، پي ميبريم که راستاي ديوارهاي برج رادکان بر پايه راه و جوي کنار آن برگزيده نشده است!
دستيافته نخست نجومي اين برج براي من اين رشته باريک بود و پس از اين، برج به من فرمان داد که بايد به پژوهش و خواندن کتابهاي نجومي بپردازم. در اين راه، کتابهاي بسياري گرد آوردم و به کتابخانه آستان قدس و ديگر کتابخانهها رفته و روزها و شبهاي بسياري را در اين راه گذراندم و کوشيدم بدانم که دانشمندان نجومي کهن اين سرزمين چگونه مينوشتند و چه ابزار مهندسي داشتند؟ در اين راه با راه و روش ساخت ابزاري چون اسطرلاب و ديگر ابزار آنها آشنا شدم. استاد من تنها کتاب بود و بررسيهاي ميداني هميشگي شبانهروزي هم با آن همراه بود.
زماني که پلان 12 ضلعي کف برج و دو در را کشيده و راستاي نصفالنهار را بر آن پياده کردم، پس از آگاهيهاي نجومي به اين نکته دوم پي بردم که راستاي درها در امتداد طلوع زمستان و غروب تابستان است و از عکس قضيه آن مشخص شد که اين راستاها پيش از بناي برج طراحي شده است و سازندگان آن آگاهيهاي نجومي بسياري داشتهاند.
نگاره 1- پلان برج و افق آن، زاويه چرخش طلوع و غروب خورشيد و جاي درها در آن پيداست
جستجوي من در نوشتههاي کهن براي پيدا کردن سوزني از ميان خروارها کاه بود که پس از استواري در اين راه و بررسي بسياري از کتابها، به نوشتهاي برخوردم که مرا راهگشا شد:
<< قريه رادك خواجه نصير را آنجا برجي بوده است كه دوازده دريچه داشته است. در هر برجي كه ماه نو شدي از يكدريچه مينموده است >>
اين نوشته را در کتاب جغرافيا و تاريخ حافظ ابرو خوافي پيدا نمودم. براي اطمينان بيشتر پس از ديدن ميکروفيلم کتاب در آستانه، به کتابخانه ملک در تهران رفته و اصل کتاب را بررسي نموده و عکس آنرا هم گرفتم که آسوده باشم.
حافظ ابرو در نوشته خود پس از گزارش شهرها و قريههاي توس و اطراف آن، در بندي تبصره مانند، نوشته بالا را آورده است. پس از آن، همه خستگيهاي راه پژوهش از تنم بيرون رفت و کوشش مرا افزون نمود. برج رادکان بر پايه نوشته حافظ ابرو، کار خواجه نصيرالدين توسي و گروه اوست.
در زير پوشش گنبدي آن که فرو ريخته است، تنها دوازده دريچه دارد که توانايي پيدا نمودن آغاز چهار برج بره، برج خرچنگ، برج ترازو، و برج بز يا آغاز ماههاي فروردين، تير، مهر و دي را دارد که آغاز موسمهاي چهارگانه ما هستند.
برج رادکان يا برج رادک خواجه نصيرالدين توسي در افق باز ساخته شده است و از عکس قضيه به اين ميتوان پي برد که چه کوششي براي اين کار خرج شده است. عرض جغرافيايي محل برج بايد 37 درجه باشد، چون تنها عرضي که ما ميتوانيم در آن 12 ضلعي منتظمي ساخته که دو راستاي موازي از دو ديوار آن بر راستاي نصفالنهار واقع شود و در ميان دو ديوار ديگر آن دو در بسازيم که بر راستاي طلوع زمستان و غروب تابستان واقع شود، تنها عرض 37 درجه است. از عکس قضيه به اين پي ميبريم که دانشمندان نجومي ما چه دانايي، بينش و کوششي داشتهاند. يکي از پويايي کار پدران و پيران ما اين است که پاسخ پرسشهاي کنجکاوان کوشا را در خود برج و سازه خود نهادهاند و تنها چشم و انديشهاي کنجکاو و کوشنده را براي پاسخها ميخواستند.
مردمان بخـــرد اندر هر زمان راز دانش را به هـــر گـــونه زبان
گرد كردند و گرامي داشتند تا به سنگ اندر همي بنگاشتند
"رودكي سمركندي"
برج رادکان خواجه نصيرالدين توسي بر دوازده ديوار از يک 12 ضلعي منتظم ساخته شده است که دو ديوار موازي از آن در راستاي نصفالنهار است و در همه سال و روزهاي آفتابي، زماني که خورشيد به اوج خود در آسمان ميرسد ،آفتاب و سايه براين دو ديوار ميزان شده و برابر و از آنجا ميتوان نيمروز نجومي يا اذان ظهر محلي را پيدا نمود. پس سبب اين همه کوشش در ساخت 12 ضلعي منتظم براي اين کار است که اين پويايي را به برج ميدهد و ميتوان با رصد آفتاب و سايه بر اين دو ديوار در طول سال و در روزهاي آفتابي، نيمروز نجومي يا اذان ظهر را پيدا نمود.
در دو ديوار ديگر و روبروي هم از 12 ضلعي منتظم، دو در ساخته شده است که اين توانايي را به برج ميدهد که پس از حرکت 60 درجهاي خورشيد در افق برج، طلوع آغاز زمستان و غروب آغاز تابستان را در افق برج پيدا نمايد. از آنجا كه نور خورشيد از دو در ميگذرد، ساخت دو در در اين راستا به سبب پيدا نمودن آغاز زمستان و آغاز تابستان بوده است.
در اينجاست که دريچهها در درون برج به ياري آمده و اين توانايي را به ما ميدهد که در روزهاي گوناگون طلوع و غروب را رصد نموده و اين آغاز را در لکه نور آفتابِ به درون آمده از دريچهها بيابيم و آن را رصد کنيم.چون نور پرتو آفتاب در طلوع و غروب مماس به زمين بوده و زاويه آن برابر تراز آب يا صفر است، بنابراين سازندگان با ساخت دريچههاي بالاي در، و در يک تراز ساختن آنها، اين پوياي را به ما دادهاند که در اوج طلوع آغاز زمستان پرتو نور از يک دريچه به دريچه ديگر رفته واينگونه آغاز زمستان را بهتر از درها پيدا ميکنيم. هم چنين اين پويايي برابر در غروب تابستان هم پيش ميآيد و آمدن پرتو نور آفتاب و گذر از دريچهها در غروبهاي خورشيد، آغاز تابستان را پيدا ميکند. در اينجاست که نوشته حافظ ابرو استوارتر ميشود که:
<< قريه رادك خواجه نصير را آنجا برجي بوده است كه دوازده دريچه داشته است. در هر برجي كه ماه نو شدي از يكدريچه مينموده است >>
چنانچه پوشش گنبدي فرو ريخته برج رادکان را در انديشه خود بازسازي کنيم، ميبينيم که تنها دوازده دريچه داريم که نور آفتاب را به درون برج ميآورد و ميتوانيم آنها را به کار رصد بگيريم. هيچ برج ديگري در توس و کنارههاي آن نيست که اين برابري را داشته باشد. چه اينکه واژه رادک با رادکان هماهنگ است و برابري ميکند.
بالاي درها دو دريچه داريم که با زاويه نود درجه با آنها و در تراز آنها دو دريچه ديگر پيداست، که با هم هشت دريچه ميشود. در زاويهاي حدود 45 درجه با اين راستاها هم چهار دريچه داريم که همه دريچهها که نور آفتاب را به درون برج در زير پوشش گنبدي درون ميآورند دوازده دريچه ميشوند. و استواري نوشته حافظ ابرو بيشتر ميشود که:
<< قريه رادك خواجه نصير را آنجا برجي بوده است كه دوازده دريچه داشته است. در هر برجي كه ماه نو شدي از يكدريچه مينموده است >>
اين 12 دريچه برج است که ميتوان با آنها آغاز زمستان و تابستان يا آغاز برجهاي خرچنگ و بز (سرطان و جدي) را با دقت بيشتري پيدا نمود.
|
|
نگاره2- غروب آغاز تيرماه و آغاز تابستان مابين دو در | نگاره3- طلوع آغاز ديماه و آغاز زمستان مابين دو در |
|
نگاره4- گذر نور آفتاب از دريچهاي به دريچه روبرو |
زماني که به چنين يافتههاي پي بردم که دريچهها آغاز تابستان و زمستان را پيدا ميکنند، به اين پرسش رسيدم که: پيدا نمودن نوروز باستاني چند هزار ساله ما که برابر صفر خطکش نجومي همه جهان است (نقطه گاما نقطه برخورد استواي سماوي با دايرهالبروج در بهار)، چگونه در اين برج نجومي يا رصدخانه خواجه نصير پيدا ميشود؟
پس از بازديدهاي ميداني زيادي به اين نتيجه رسيدم که همان دريچهاي که آغاز زمستان را با طلوع آفتاب آغاز زمستان پيدا ميکند ميتواند آغاز بهار يا نوروز باستاني ما را پيدا کند.
گروه خواجه نصير توسي پس از برگزيدن و طراحي دو دريچه بالاي درها به اين نتيجه رسيدند که اگر در هر ترازي و ارتفاعي اين دريچهها را بسازند، رفت و آمد پرتو طلوع و غروب ميتواند آغاز تابستان و زمستان را در برج پيدا کند. اما پرسش پس از آن اين بود که آنها را در چه ارتفاعي بسازند؟ آنها پويايي ديگري را در اين دريچهها نهادند و آن اين است که لبه آجر چيني دروني در را يک شاخص گرفته و ارتفاع دريچه بالاي در را بر اين پايه برگزيدند که مثلث قائم الزاويهاي که پديد ميآيد اين زاويه را داشته باشد که نور آفتاب آمده از اين دريچه، يک روز پيش از نوروز در لبه در تکه شود، اما در روز نوروز همه نور به پايين در افتاده و آن روز نوروز باشد.
نگاره 5-برش برج، گذر نور طلوع و غروب از دريچهها، و مثلثي که برگزيده شده است براي پيدا کردن نوروز در آن پيداست چنانچه در نگاره ديده ميشود، قاعده مثلث 28=2#414 اَرَش است و ارتفاع آن 18 اَرَش است (هر اَرَش رادکان 48 سانتيمتر است).اين سه گوش بزرگ اين توانايي را به برج ميدهد که تغيرات کوچکِ زاويه پرتو نورِ خورشيدِ آمده از دريچه را در روزهاي گوناگون به ما نشان بدهد تا بتوانيم آن را رصد كنيم. نور آفتاب در هر روز بر جايي ميافتد و سبب پيدا شدن زمان نوروز ميگردد.
پرسش ديگري که پديد ميآيد اين است که چرا ساختار و طراحي چنين برج رصد خانهاي نياز بوده است؟ مگر خواجه نصير اسطرلاب نداشته است و از ابزار ديگر بهره نميبرده است؟
پاسخ اين است که در اسطرلابها مثلثهاي کوچکي پديد ميآيد که اندازهگيري زاويههاي جابجايي پرتو خورشيد سالانه را نميتوان با دقت چند دقيقه زاويهاي پيدا نمود و دقت آنها در حد يک درجه است. اما در مثلثهاي بزرگ ميتوان زاويههاي کوچک تغيرات پرتو خورشيد را بدست آورد و نياز به ساخت جايگاهي بوده که بتوان با مثلث سازي بزرگ در آن اين کار را به سامان رساند. پس برج رادکان و دريچههاي آن طراحي گرديد.
| |
نگاره 6 - روز 25 اسفند و لکه آفتاب افتاده در راستاي ميان در است (روز 25 اسفند زمان 8:32)
| نگاره 7- روز پيش از نوروز و لکه آفتاب تکه شده در لبه در و پايين در است (روز 29 اسفند زمان 8:39)
| نگاره 8- روز نوروز و افتادن لکه آفتاب آمده از دريچه و افتادن همه آن بر درگاه و پيدا شدن نوروز است (روز نوروز زمان 819)
|
| | | |
از هشت سال پيش تا کنون اين رصد انجام شده و با ميراث فرهنگي هم صورتجلسه شده است. از سوي ديگر، برج رادکان اين توانايي را دارد که سالهاي کبيسه را هم پيدا کند كه صورتجلسه آن نيز در ميراث فرهنگي خراسان موجوداست. پرسش ديگر اين است که اگر رصدخانه مراغه ساخته شده است، چه نيازي به رصدخانه ديگري در توس و خراسان است؟
ميدانيم که فاصله خراسان با آذرآبادگان و مراغه زياد است و اگر مردم مراغه از کارهاي رصدي مراغه ميدانستند که نوروز چه روزي خواهد بود، تا ميخواستند پيکي از مراغه به خراسان به فرستند تا اين آگهي را برسانند، چند ماه ميگذشت. پس نياز بوده است که در جايي يا جاهاي ديگر و در سازههاي ماندگار اين طراحي را انجام دهند که بتوان نوروز يا روزهاي ديگر سال را از روي رصد نور آفتابِ دريچهها و روزنهها پيدا نمود و به مردم خبر داد. بنابراين رصد خانه رادکان ساخته شد. از سوي ديگر، خواجه نصير توسي تا 27 سالگي در اين نواحي زندگي مينموده و درس ميخوانده است و به همه نواحي آنجا، مردم و مصالح محلي آشنايي داشته است. بنابراين، گزينش رادکان براي ساخت برج رادکان، با دانايي بوده است.
سال پايان برج رادکان برابر کتيبه آن 660 هجري قمري برابر سال پايان ساخت رصدخانه مراغه است و پيداست که همراه رصدخانه مراغه طراحي شده است.برج رادکان يا برج رادک خواجه نصير توسي پوياييهاي ديگري هم دارد، که براي آگاهي بيشتر ميتوانيد به كتاب «نگاهي ديگر به برجها» يا تارنامه www.jamejmashid.com مراجعه فرماييد.
منبع سایت سازمان فضایی ایران