صفحه 1 از 19 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 181

موضوع: نجوم و ادبیات

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    Post نجوم و ادبیات

    سلام
    بعد از عمری سرو کله زدن در انجمن های مجازی امروز پیامی دریافت کردم مبنی بر افتتاح انجمن نجوم آوا استار. ضمن تبریک به دوستان آوا استار با اجازتون اولین تاپیکم رو تو این انجمن میزارم.

    اگر کسی شعری در ارتباط با نجوم میدونه اینجا بزاره. یه مقاله خیلی جالب میخوندم چند وقت پیش که توی کامپیوترم سیو کرده بودم. منبعش رو یادم نیست چه سایتی بود اما اسم نویسنده در انتهای مقاله هست. بسیار جالبه. در پست بعدی این مقاله رو برای شروع در این تاپیک قرار میدم.

    --------------------

    نام قبلی این تاپیک اشعار نجومی بود، ضمن تشکر از ایجاد کننده این تاپیک، از این پس میتوانید آثار ادبی و یا نقد آثار ادبی نجومی و.... را در این تاپیک قرار دهید.

    با تشکر
    آسمون
    ویرایش توسط آسمون : 01-06-2013 در ساعت 11:30 PM


  2. Top | #2
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

          نجوم در اشعارحافظ

    در ميان شرقيان هماره عشق به نيكي و زيبايي جايگاه ويژه اي داشته و تجليگاه اين عشق و علاقه ذاتي در هنر بوده است .حب زيبايي در انسانهاي با احساسي چون شرقيان به صورت نورهاي تاباني از خط ،نقاشي ،شعر و موسيقي خود را نمايانده است ، بگونه اي كه هنر شرق و به خصوص ايراني شهره آفاق گرديد.


    يكي از بارزترين افرادي كه به ياري قرآن هنر را متعالي نمود حافظ است. لطف شعر او به اين است كه بين عشق و عرفانش نمي توان فرقي قائل شد به قولي :
    خدا داند كه حافظ را غرض چيست ***** و علــم الله حسبـــي مـن سـؤالـــــي

    خواجه شيراز باآن شخصيت عرفاني و ادبي اش يار پريچهره اي دارد و در توصيف او مي گويد:
    عارضش را به مثل ماه فلك نتوان گفت ***** نسبت دوست به هر بي سر و پا نتوان كرد

    اگر سيري در ديوان او داشته باشيم ،خواهيم ديد كه يار حافظ در نظرش از تمام افلاك برتر است و در كمتر جايي تلألو ستارگان درخشان با آن يار پريچهر برابري دارد.
    يارب آن شاهوش ماهرخ زهره جبين ***** در يكتـــاي كـه و گوهـر يكدانه كيست
    ویرایش توسط بهزاد : 08-19-2010 در ساعت 03:17 PM

  3. 10 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #3
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال


    حافظ و راز و رمز آسمان:

    اما حافظ فقط آسمان را با يارش در مقايسه نيست بلكه خوشبختي و شوربختي خود را در راز و رمز حركات آسماني ميداند:

    حافظـــا سر ز كـــله گوشه خورشــــيد برآر ***** بختــــت ار قرعـه بـدان ماه تمـــام انـــدازد

    شــبي كــه مــاه مـــراد از افــق شـود ***** طالـــع بـــود كـــه پرتــو نــوري به بـــام مـا افتــد

    آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشبست ***** يارب اين تأثير دولت در كدامين كوكبست

    ز مشـــرق سـر كــو آفــتاب طـلـعت تــــو ***** اگــر طلـــوع كنـد طالعـــم همايون است

    زجور كــوكب طالـــع سحرگـهان چشــمم ***** چنــان گريست كه ناهـيد ديد و مـه دانـست


    (يعني از جفاي روزگار و گردش نابكام زمانه آنقدر گريستم كه در سحر گاه ناهيد طلوع كرد و من آن را ماه پنداشتم.)
    ویرایش توسط بهزاد : 08-19-2010 در ساعت 03:23 PM

  5. 11 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #4
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    جبر و اختيار
    گاه بين جبر و اختيار ، اجبار را به افلاك نسبت داده است ؛ البته اين جبر در برابر آن اختيارات نجومي است كه منجمان احكامي در آن بيشتر به احوال قمر توجه داشته اند تا ساير كواكب ؛ زيرا حركت ماه در منازل خود احكام فراوان دارد و به دلايلي بسيار مناسبتر از ديگر اجرام در امر اختيار بوده است .

    سيرسپـهر و دور قمـر را چه اختيــار ***** در گردشند بر حسب اختيــار دوست

    از چشم خود بپرس كه مـا را ميكشد ***** جا نا گناه طـالع و جـرم ستــاره نيست


    ليكن حافظ شيرازي در جايي سعد و نحس بودن زهره و زحل را «قصه » يعني داستاني خيالي و باورهاي عاميانه ميداند:

    بگير طره مه چهره اي و قصه مخوان ***** كه سعد و نحس زتأثير زهره و زحل است


    يعني اين قصه و افسانه بي پايه را كه مي گويند سعد و نحس از تأثيرات فلكي و ستارگان در زندگي آدمي است باور نداشته باش و درباره منسوبات آنها خطاب به حكيم كه منجم احكامي است مي گويد:

    گر رنج پيش آيد و گر راحت اي حكيم ***** نسبت مكن به غير كه اينـها خــــــداكند
    ویرایش توسط بهزاد : 08-19-2010 در ساعت 03:23 PM

  7. 11 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #5
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    آسمان حافظ
    اين انتساب ها و نوع تفكر بيانگر آن است كه حافظ نيز همچون ديگر مردم هم عصر خود با آسمان غريبه نبوده است.سيري در اشعار حافظ زيبايي آسمان را برايمان دو چندان مي كند.

    عجب علمي است علم هيئت عشق ******* كه چرخ هشتـمـش هفتـم زمين است

    او دليل آگاهي اش از آسمان و اوضاع فلكي را شب بيداري تا روز مي داند .

    ز چشــم من بپرس اوضاع گردون ******* كه شب تـا روز اخــتر مـي شمـــارم
    ویرایش توسط بهزاد : 08-19-2010 در ساعت 03:23 PM

  9. 10 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  10. Top | #6
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    منظومه شمسي
    در اشعار او بارها خورشيد ،ماه،عطارد ،ناهيد ،مريخ ،مشتري ،زحل با نامهاي مختلف به كار گرفته شده اند .با توجه به سالهاي زندگي حافظ مي توان گمان برد كه تا آن زمان سه سياره ديگر منظومه شمسي هنوز شناخته نشده بودند.

    ماه خورشيد نمايش ز پس پرده زلف ******* آفتابي است كه در پيش سحابي دارد

    اي كه إنشاءعطارد صفت شوكت توست****** عقل كل چاكر طغراكش ديوان تو باد

    بياور مي كه نتوان شد ز مكر آسمان ايمن ******* به لعب زهره چنگي و مريخ سلحشورش

    بگيـر طــرة چهــره اي و قـصـه مــخوان******* كه سعد و نحس ز تأثير زهره و زحل است

    بــه آهـوان نظــر شـــير آفــتاب بگــــير ******** به ابــروان دو تــا قـوس مشتـــري بشــكن


    در اشعار حافظ از خورشيد با نامهايي چون مهروخور نيز ياد شده است و زهره را با نام ديگر ناهيد مي توان يافت .اما ديگر سيارات را با همان اسامي آشنا و متعارف مي يابيم .او خورشيد را جايگاه بلند و رفيع ، عطارد را پيك آسماني و اديب، زهره چنگي را مايه طرب و شور شادي آسمان ،مريخ را جنگجو و زحل را نحس مي داند.



    منظومه شمسي دراسطوره ها:

    در شعر فارسي خورشيد مظهر قدرت و عظمت و زيبايي و درخشندگي و بلندي و قهر و تصميم و سود بخشي و سرعت است و در نظم شاعران به بسياري از تصورات و اعتقادات انسانها اشاره رفته است .

    عطارد ميان مردم تمامي ملل مختلف جهان پيك خدايان بوده و فرامين ايشان را حمل مي كرده است و خداي فصاحت و دبيري و تجارت و يار مسافران و دزدان است و ارواح مردگان را در دوزخ هدايت ميكند ، عطارد را با كفشهاي بالدار با لبه بلند در حالي كه عصايي بدست گرفته تصوير مي كنند.

    زهره يا ناهيد يا آناهيتا فارسي وپهلوي به معني پاك و بي عيب و از فرشتگان نگهبان آب بوده است و در اساطير يونان آفروديت و نزد روميان ونوس ، اله عشق بوده؛ اما پاكي و معصوميت آناهيتاي ايراني را نداشته است «بهر حال با توجه به تمام باورهاي كهن در خصوص زهره يا ناهيد يا بيدخت منجمان احكامي اين سياره را كوكب زنان و مردان و مخنثان و اهل زينت و تجمل و لهو و شادي و طرب و عشق و ظرافت و سخريه و سوگند دروغ »نام داده اند . زهره سعد است و به آن سعد اصغر يا كوچك گويند .

    مريخ در تصورات ايراني و يونان و روم ، ايزد يا خداي جنگ بوده و با نام «مارس» يا «آرس »فرزند «ساتورن» (زحل )و برادر «ژوپيتر» يا «زئوس »يا مشتري است .منجمان احكامي مريخ را «كوكب لشكريان و امراء ظالم و اتراك و دزدان و فاسدان و آتشكاران و بياعان و ستور شمرده ،قهر و شجاعت و جسارت و سفاهت و لجاج و دروغ و تهمت و ايزاءمردمان و خيانت را بدو نسبت داده اند» . مريخ نحس است .

    مشتري در اسطوره ها و نزد شاعران كهن خداي خدايان محسوب شده است ؛در نجوم احكامي«مشتري كوكب قضات و علماء و اشراف و اصحاب مناسب و ارباب نواميس و ترسايان است» مشتري نيز سعد است و به آن سعد اكبر يا كوكب سعادت گويند .

    در اساطير يوناني زحل فرزند زمين و آسمان و پدر مشتري و مريخ و نپتون آفروديت است. سر انجام به دست فرزند ارشد خود زئوس يا مشتري از سلطنت بر جهان خلع شد وعزلت گزيد . اساطير روم زحل يا ساتورن شوهر «ابس» و پدر «هريكوس» و خداي بذر افشاني و خرمن بود . با توجه به سابقه اساطيري زحل تصادفي نيست كه منجمان احكامي او را «كوكب پيران و دهقانان و ارباب قلاع و خاندانهاي قديم و غلامان سياه و صحرانشينان و مردم سفله وخسيس و زهدان بي علم و موصوف به صفات مكر و كينه وحمق وجهل وبخل و وقار وستيزه و كاهلي )) مي شمردند . زحل نيز نحس است.

  11. 12 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #7
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    ستارگان ديگر
    غير از خورشيد ستارگان ديگري نيز در نزد حافظ جايگاهي براي خود داشته اند . ستارگاني چون ستارةتنها
    ( قطبي) ، سه ستارةكمربند صورت فلكي جبار، عيوق ( سروش ) وسماك رامح .

    در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود******* از گوشه اي برون آي اي كوكب هدايت

    چه گويت كه به ميخانه دوش مست و خراب ****** سروش عالم غيبم چه مژده ها داده است

    مدام در پس طعن است بر حسود و عدوت *******سماك نيزه از آن روز و شب عنان گيرد

    شكر خـــــدا كه باز دريـــن اوج بارگــاه******* طــاووس عــرش مي شنـود صيــت شهپرم

    طاوس كنايه از خورشيد است .

  13. 10 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. Top | #8
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    رويت هلال حافظ
    رويت هلال ماه در اشعار حافظ نيز موضوع ديگري است كه جلب توجه مي كند . او رويت هلال را كاري دشوار ولي شيرين مي داند و بيننده هلال را شيفته و واله اين كار :

    چـو مـاه نــــو ره بيچـــارگـــان ********* نـظــــاره زنـــد به گوشــــه ابـــرو و در نقـاب رود

    در گــوشـه اميــــد چو نظارگـــــان مــاه ******** چشـم طلـب بر آن خــم ابـــرو نـهاده ايم

    شكل هلال هــر سرمــــه ميدهــد *******نشــان از افـــسر ســــيامك و تـرك كـــلاه زو


    حتي او ديدن ماه نو را بسيار اعتقادي ميداند و معتقد است كه فقط پاكان مي توانند آن را ببينند:

    آن را به چشم پاك مي توان ديد چون هلال ******** هر ديـده جـاي جـلوه آن مـاهپــاره نـيست

    و گاه ضعف و ناتواني خويش را به هلال باريك تشبيه كرده است .

    رحم آر بر دل من كز مهر روي خوبت******* شد شخص ناتوانم باريك چون هلالي

  15. 10 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  16. Top | #9
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    اصطلاحات نجومي
    اينطور كه قرائن نشان مي دهند او با مفاهيم نجومي چون قران ، مقابله ، ارتفاع و... نيز آشنايي داشته است :

    گفتم كه خواجه كي به سر حجله مي رود****** گفت آنزمان كه مشتـري و مه قـران كننـد

    در فرهنگ اصطلاحات نجومي قران مشتري و ماه قراني سعد بوده و خصوصاً تزويج در آن جايز است.

    ز اختــرم نظري سعـــد هست كه دوش ****** ميان مـــاه و رخ يــار من مقــــابلــه بـود

    ز آفتاب قــــدح ارتفـــاع عيــش بگيـر ****** چرا كــه طالــــع وقت آنچـنان نمي بينم

  17. 10 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  18. Top | #10
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    184
    تشکر
    229
    تشکر شده 401 بار در 42 ارسال

    نجوم و ادبیات         
    صور فلكي
    در اشعار حافظ از صورتهاي فلكي هم سخن به ميان رفته است ، صوري چون خوشه پروين ، ارغنون ( چنگ رومي ) ، جوزا يا جبار ، سهم (تير) و ... .

    صور فلكي
    در اشعار حافظ از صورتهاي فلكي هم سخن به ميان رفته است ، صوري چون خوشه پروين ، ارغنون ( چنگ رومي ) ، جوزا يا جبار ، سهم (تير) و ... .

    ارغنون ساز فلك رهزن اهل هنر است****** چون از غصه ننـاليم و چــرا نخروشــــيم

    در زواياي طربخـــانه جمشــــيد فلـك****** ارغنون ساز كند زهره به آهنـگ سمــاع

    آسمان گومفروش اين عظمت كاندرعشق *******خرمن مه بجوي خوشه پروين به دوجــو

    در شعر حافظ به ايهام از صورت فلكي سهم (تير) نامبرده شده است .

    به اوج ماه رسد موج خون چون تيغ كشد *******به تير چرخ برد حملـه چون كمان گيـرد

    خورده ام تيـــر فلـك باده بده تا سرمست ********عقــد در بند كـمر تركــش جوزا فكـنم

    خواجه شيرازي دو بار در ستايش شعر خويش و مانند بودن نظم خود به عقد يا نظم ثريا گفته است :

    غزل گفتي و در سفتي بيا و خوش بخوان حافظ******** كه بر نظم تو افشــاند فلك عقـد ثريا را

    مجموعه پروين نمودار جمعيت و همبستگي و اتحاد است و بدين جهت در شعر گاهي با نظم در مقابل نثر همراه شده است:

    گردون چو كرد نظــم ثريـــا به نام شــاه *******من نظـــم در چرا نكنـــم از كه كمـــترم

    رموز مستي و رندي زمن بشنو نه از واعظ ********كه با جام و قدح هردم نديم ماه و پروينم

  19. 8 کاربر مقابل از بهزاد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 1 از 19 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد