صفحه 17 از 36 نخستنخست ... 713141516171819202127 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 359

موضوع: شب يلداي آنلاين آوااستار

  1. Top | #1
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    شماره عضویت
    330
    نوشته ها
    564
    تشکر
    6,861
    تشکر شده 4,568 بار در 538 ارسال

          شب يلداي آنلاين آوااستار

    بر سر آنم که گر ز دست برآید/دست به کاری زنم که غصه سر آید
    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/دیو چو بیرون رود فرشته درآید
    صحبت حکام ظلمت شب یلداست/نور ز خورشید جوی بو که برآید
    بر در ارباب بی​مروت دنیا/چند نشینی که خواجه کی به درآید
    ترک گدایی مکن که گنج بیابی/ از نظر ره روی که در گذر آید
    صالح و طالح متاع خویش نمودند/تا که قبول افتد و که در نظر آید
    بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر/باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
    غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست/هر که به میخانه رفت بی​خبر آید


    ویرایش توسط آسمون : 03-24-2013 در ساعت 07:57 PM


  2. Top | #161
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    104
    نوشته ها
    1,626
    تشکر
    25,887
    تشکر شده 13,425 بار در 1,655 ارسال

    دیدم بد نیست اشعاری از فردوسی هم قرار داده بشه:

    گفتار اندر آفرینش آفتاب
    ز یاقوت سرخست چرخ کبود

    نه از آب و گرد و نه از باد و دود

    به چندین فروغ و به چندین چراغ

    بیاراسته چون به نوروز باغ

    روان اندرو گوهر دلفروز

    کزو روشنایی گرفتست روز

    ز خاور برآید سوی باختر

    نباشد ازین یک روش راست‌تر

    ایا آنکه تو آفتابی همی

    چه بودت که بر من نتابی همی


    در آفرینش ماه

    چراغست مر تیره شب را بسیچ

    به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

    چو سی روز گردش بپیمایدا

    شود تیره گیتی بدو روشنا

    پدید آید آنگاه باریک و زرد

    چو پشت کسی کو غم عشق خورد

    چو بیننده دیدارش از دور دید

    هم اندر زمان او شود ناپدید

    دگر شب نمایش کند بیشتر

    ترا روشنایی دهد بیشتر

    به دو هفته گردد تمام و درست

    بدان باز گردد که بود از نخست

    بود هر شبانگاه باریکتر

    به خورشید تابنده نزدیکتر

    بدینسان نهادش خداوند داد

    بود تا بود هم بدین یک نهاد
    امضای ایشان
    کمی ستاره روی صورتم بپاش
    سعی میکنم شبیه کهکشان شوم


  3. 9 کاربر مقابل از آسمون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  4. Top | #162
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    شماره عضویت
    330
    نوشته ها
    564
    تشکر
    6,861
    تشکر شده 4,568 بار در 538 ارسال

    الان ساعت 02:48 بامداد اول دي ماه 90 هستش ... اين پا به قرص آن بودن و چشم دوختن به صفحه مانيتور و در پي اش فروم نشون عزم ملي براي شب زنده داريه گويا ؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

    حالا اينجور شد مسابقه :

    هركس اولين و آخرين نفر رفته سوخته ... ازفردا نياد فروم .



    ***********************
    03:08من اين فداكاري رو ميكنم و اولين نفر ميرم .

    دوستان به همگي خوش بگذره ه ه ه ه ه ه ه ... زمسون پر خاطره اي داشه باشين.

    بامداد خوش
    امضای ایشان
    یه کتاب شعر دیدم با عنوان " صبح از ساعت ۱۰ آغاز می شود".
    من نخونده با هاش موافقم! شما چطور؟
    اصلا به همچین شاعری باید نوبل ادبیات داد. مگه نه؟؟؟؟

  5. 7 کاربر مقابل از Setare KOchOlO عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  6. Top | #163
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز آوا استار
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    2,772
    تشکر
    17,041
    تشکر شده 43,792 بار در 2,956 ارسال

    اين هم فال امشب ما

    ( هرچند ، هرچقدر كه حافظ را دوست دارم ،همانقدر هم به گرفتن فال اعتقادي ندارم !)



    در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
    مست از مي و ميخواران از نرگس مستش مست

    در نعل سمند او شكل مه نو پيدا
    وز قد بلند او بالاي صنوبر پست

    آخر به چه گويم هست از خود خبرم چون نيست
    وز بهر چه گويم نيست با وي نظرم چون هست

    شمع دل دمسازم بنشست چو او برخواست
    و افغان زنظر بازان برخواست چو او بنشست

    گر غاليه خوشبو شد ، در ابروي او پيچيد
    ور وسمه كمانكش گشت در ابروي او پيوست

    باز آي كه بازآيد عمر شده حافظ
    هرچند كه نايد باز تيري كه بشد از شست
    امضای ایشان
    باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
    اعتبار سخن عام چه خواهد بودن

  7. 9 کاربر مقابل از Mostafa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  8. Top | #164
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    7
    نوشته ها
    511
    تشکر
    7,881
    تشکر شده 4,159 بار در 478 ارسال

    و اما فال من: که چقدر برام جالب و خاطره انگیز بود ... ترانه ها شنیدم با این شعر زیبا ، ماندگار.. یادش بخیر



    هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود ... هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

    از دماغ من سرگشته خیال دهنت ... به جفای فلک و غصه دوران نرود

    در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند ... تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود

    هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است ... برود از دل من و از دل من آن نرود

    آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت ... که اگر سر برود از دل و از جان نرود

    گر رود از پی خوبان دل من معذور است ... درد دارد چه کند کز پی درمان نرود

    هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان ... دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود



    پس از طولانی ترین شب هم ، خورشید خواهد تابید.


    امیدتون پاینده و خورشیدتون همیشه تابنده
    امضای ایشان
    .................................................. .................................................. .................................................. ................................................



    ای رفته به چوگان قضا همچون گوی ... چپ میرو و راست میرو و هیچ مگوی

    کان کس که ترا فکند اندر تک و پوی ... او داند و او داند و او داند و اوی

  9. 7 کاربر مقابل از *sh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  10. Top | #165
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    شماره عضویت
    1304
    نوشته ها
    11
    تشکر
    51
    تشکر شده 80 بار در 11 ارسال

    سلااااااااااام به همه....

    یلدای همه مبارک ....

    آقا عجب فالی اومد واسه من...همون چیزی بود که می خواستم...جل الخالق!


    مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو............یادم از کشته ی خویش آمد و همگام درو
    گفتم ای بخت نجنبیدی و خورشید دمید..........گفت با این همه از سابقه نومید مشو
    آسمان گومفروش این عظمت کاندر عشق.........خرمن مه بجوی خوشه پروین بدوجو
    گر روی پاک و مجرد،چو مسیحا به فلک............از فروغ تو بخورشید رسد صد پرتو
    تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار.............تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو
    گوشوار در و لعل ارچه گران دارد گوش...........دور خوبی گذرانست نصیحت بشنو
    چشم بد دور زخال تو که در عرصه حسن..........بیدقی راند که برد از مه خورشید گرو
    آتش زهد وریا خرمن دین خواهد سوخت........حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو


    بله!

    راستی کسی از آوا استاری ها امروز باشگاه نجوم نیومده بوووود؟

    خیلی برنامه عاااالی بود....
    از دکور جالب نیمکت و برگهای خشک چنار روی صحنه تا سخنرانی آقای وصالی و خانمها عظیم لو و البته تاک شو مشترک آقای صفاریان پور و ذاکاریان....همش عالی بود...
    دیدن محدثه عظیم لو سورپرایز بزرگی بود نمی دونستم اومدن ایران...

    مدتها بود که باشگاه رو اینقدر شلوغ ندیده بودم....
    جشن شب یلدا بود دیگه...
    به من که خییییلی خوش گذشت...


    یلداست....بگذاریم هر چه تاریکیست،
    هرچه سرما و خستگیست،
    تا سحر از وجودمان رخت بر بندد امشب...
    بیداری را پاس بداریم....
    تا فردایی روشن راهی دراز باقیست.....


    باز هم یلدا مبارک....

  11. 6 کاربر مقابل از حوریه آقانور عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  12. Top | #166
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1569
    نوشته ها
    160
    تشکر
    1,336
    تشکر شده 1,033 بار در 152 ارسال
    همین الان در حال وبگردی بودم این داستان زیبا به چشمم خورد گفتم بزارمش اینجا همه استفاده کننالبته با اجازه دوستان :




    شب سردی بود …. پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن …شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت … پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر … چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه … میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش … هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدن … برق خوشحالی توی چشماش دوید ..دیگه سردش نبود !
    پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه …. تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت … دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت … چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان …مادر جان !
    پیرزن ایستاد … برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار ….پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه….. مُو مُستَحق نیستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر من … مستحق دعای خیر …اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر !
    زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد … پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه …. پیر شی ! الهی خیر بیبینی ای شب چله مادر

    روزگارتون پروانه ای
    امضای ایشان
    زیباترین قول تو این است که هرگز باز نخواهی آمد ...

    احمدرضا احمدی

  13. 4 کاربر مقابل از *artemis عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. Top | #167
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1520
    نوشته ها
    23
    تشکر
    7
    تشکر شده 307 بار در 24 ارسال

    من هم اين شب را به همه ايراني ها و مسلمان ها مبارك مي گويم .

    ما در روسيه به طولاني ترين شب سال مي گوييم Самая длинная ночь

    البته ما مثل ايراني ها هندووانه نداريم كه بخوريم اما شما به جاي ما بخوريد

  15. 14 کاربر مقابل از Zalim Koylakayev عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  16. Top | #168
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    كاربر ممتاز آوااستار
    مدال نقره كشوري المپياد نجوم
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    251
    نوشته ها
    640
    تشکر
    8,088
    تشکر شده 5,531 بار در 622 ارسال
    و بدين سان حافظ بر ما فرمود:

    بــارهــا گــفــتــه‌ام و بــار دگــر مـی‌گـویـم =*= کـه مـن دلشده این ره نه به خود می‌پویم
    در پـس آیـنـه طـوطـی صـفـتـم داشـتـه‌اند =*= آن چـه اسـتـاد ازل گـفـت بـگـو مـی‌گـویم
    مـن اگـر خارم و گر گل چمن آرایی هست =*= کـه از آن دسـت که او می‌کشدم می‌رویم
    دوسـتـان عـیـب مـن بی‌دل حیران مکنید =*= گـوهـری دارم و صـاحـب نظری می‌جویم
    گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است =*= مـکـنـم عـیـب کـز او رنـگ ریـا مـی‌شویم
    خـنـده و گـریـه عـشـاق ز جایی دگر است =*= مـی‌سـرایـم بـه شـب و وقت سحر می‌مویم
    حـافـظـم گـفـت که خاک در میخانه مبوی =*= گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم
    ================================================== ==========
    بنده به شدت به غزلي كه فال امشب جناب امام شده علاقه مندم... سر ذوق آمدم و به ياد خاطراتمون فال خودم رو هم قرار دادم.

  17. 7 کاربر مقابل از Astronomer عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  18. Top | #169
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1569
    نوشته ها
    160
    تشکر
    1,336
    تشکر شده 1,033 بار در 152 ارسال

    دوستان شبای برفی و پر از دوستی براتون ارزو میکنم ماکه رفتیم اونایی که موندن جای ماروهم خالی کنید لطفا
    و یه ارزو برای اوا استاری ها :
    ارزو میکنم که خداوند ارامش را همچون دانه های برف ارام و بیصدا بر سرزمین قلبهایتان جاری کند .
    امضای ایشان
    زیباترین قول تو این است که هرگز باز نخواهی آمد ...

    احمدرضا احمدی

  19. 2 کاربر مقابل از *artemis عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  20. Top | #170
    مدیر ارشد

    عنوان کاربر
    مدير ارشد
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    شماره عضویت
    545
    نوشته ها
    1,564
    تشکر
    7,743
    تشکر شده 17,035 بار در 1,523 ارسال

    شب يلداي آنلاين آوااستار         
    خوب خوب خوب!

    گویا ما به ته ِ دیگ رسیدیم!

    بعد از یک جشن ِ پتویی که دوستان بنده رو مورد مرحمت قرار دادند و کی انار خوری و هندونه زنی و حافظ و سعدی خوانی رفتیم سراغ ِ کانتر (بازیی بسیار خشن) و تا حدود ساعت 3 هم تقریبا داشتم میزدم.

    اینم از فال ِ اندر احوالات ِ ما:


    صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری / به یادگار بمانی که بوی او داری
    دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست / توان به دست تو دادن گرش نکو داری
    در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت /جز این قدر که رقیبان تندخو داری
    نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد /که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
    به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد / خود از کدام خم است این که در سبو داری
    به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز / که گر بدو رسی از شرم سر فروداری
    دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن /تو را رسد که غلامان ماه رو داری
    قبای حسن فروشی تو را برازد و بس / که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری
    ز کنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشق / قدم برون نه اگر میل جست و جو داری
    امضای ایشان
    یک سر به هوای کوچک در این دنیای بزرگ

  21. 11 کاربر مقابل از Ehsan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 17 از 36 نخستنخست ... 713141516171819202127 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آوااستار برای من ؟... آوااستار برای ما ؟
    توسط na3r در انجمن گپ های آوااستاری
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: 06-21-2013, 12:31 PM
  2. همكاري در تهيه دانشنامه نجومي آنلاين
    توسط Mostafa در انجمن ویکی نجوم
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: 04-10-2012, 07:31 PM
  3. شب يوري
    توسط Setare KOchOlO در انجمن مناسبت ها و مسابقات نجومی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: 03-06-2012, 04:11 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد