صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 46 , از مجموع 46

موضوع: تاریخ نجوم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    379
    نوشته ها
    7
    تشکر
    3
    تشکر شده 49 بار در 4 ارسال

    تاریخ نجوم

    این تاپ ایک را بنا می کنم تا مددی باشد بر این سیر قهقرایی حرکت اصحاب آسمان من باب گذشتگان اخترشناسی و تاریخ نجوم



    بنا های آباد گردد خراب، ز زباران و از تابش آفتاب / برآوردم اکنون تاپیکی بلند، که از باد و باران نیابد گزند
    دیگران نیز با ذکر تاریخ نجوم و زندگی نامه ی آسمان شناسان یاری کنند مارا در این بزم فهم و حکمت، باشد که سهمی یابید در تسلی فراموش شدگانی که در زباله دان تاریخ همچون من انتظارتان را می کشند.
    در شرح حال قدر ِکیفیت و اهمیت پرداختن به تاریخ هر علمی نیز سخن گفتن بیهوده می نماید چرا که همگی بر این مهم آگاه و بصیریم.
    ویرایش توسط مرشد : 12-07-2010 در ساعت 06:56 PM

  2. 18 کاربر مقابل از مرشد عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. Top | #41
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    شماره عضویت
    1003
    نوشته ها
    505
    تشکر
    137
    تشکر شده 3,297 بار در 484 ارسال

    در کتاب تاریخ بخارا مطلبی راجع به ارگ بخارا دیدم که احتمالا همان قلعه کنگ دژ باشه:

    "ذكر بناى ارگ بخارا و از عجايب آن‏
    احمد بن محمد بن نصر گويد كه: ابو الحسن نيشابورى در خزاين العلوم آورده است كه (سبب) بناى قهندز [کنگدژ یا کهندژ] بخارا يعنى حصارك ارگ بخارا آن بود كه سياوش بن كيكاوس از پدر خويش بگريخت، و از جيحون بگذشت، و نزديك افراسياب آمد. افراسياب او را بنواخت و دختر خويش را به زنى به وى داد. (و بعضى گفته‏اند كه جمله ملك خويش را به وى داد). سياوش خواست كه از وى اثرى ماند در اين ولايت، از بهر آنكه اين ولايت او را عاريتى بود . پس وى اين حصار بخارا بنا كرد و بيشتر آنجا مى‏بود. و ميان وى و افراسياب بدگوئى كردند، و افراسياب او را بكشت. و هم در اين حصار بدان موضع كه از در شرقى اندر آئى (اندرون در كاه فروشان، و) آن را دروازه غوريان خوانند او را آنجا دفن كردند. و مغان بخارا بدين سبب آنجاى را عزيز دارند . و هر سالى هر مردى آنجا يكى خروس برد و بكشد پيش از بر آمدن آفتاب روز نوروز.
    و مردمان بخارا را در كشتن سياوش نوحه‏هاست، چنانكه در همه ولايت‏ها معروف است. و مطربان آن را سرود ساخته‏اند، و مى‏گويند و قوّالان آن را گريستن مغان خوانند. و اين سخن زيادت از سه هزار سال است، پس اين حصار را بدين روايت وى بنا كرده است.
    و بعضى گفته‏اند افراسياب بنا كرده است، و اين حصار ويران گشت، و سالها ويران بماند ، چون بيدون بخار (خدات) به ملك نشست، شوى آن خاتون بود كه ياد كرديم. و پدر طغشاده [بود]، كس فرستاد و اين حصار را آبادان كرد و آن كاخ كه بود وى آباد كرد و نام خويش بر آهن نوشت ، و بر در كاخ محكم كرد، تا به روزگار مترجم آن آهن نوشته بر در آن كاخ بود. و ليكن احمد بن محمد [بن‏] نصر گويد: چون حصار را ويران كردند آن در را نيز ويران كردند.
    (و احمد بن محمد بن نصر آورده است) و [محمد بن‏] جعفر و ابو الحسن نيشابورى گفته‏اند كه چون بيدون بخارخدات اين كاخ را بنا كرد ويران شد، باز بنا كرد و باز ويران شد، چند بار بنا مى‏كرد و (باز) ويران مى‏شد.
    حكما را جمع كردند و تدبيرى خواستند، بر آن (اتفاق) افتاد كه اين كاخ را بر شكل بنات النعش كه بر آسمان است بنا كنند به هفت ستون سنگين، برآن صورت ويران نشد.
    (و عجب آن است كه تا اين كاخ را بنا كرده‏اند هيچ پادشاهى در وى نمرده است نى در كفر و نى در اسلام. و چون پادشاه را اجل نزديك شده است ، سببى (پديد) آمده است كه از آن كاخ بيرون آمده است، و به جاى ديگر وفات يافته است، مردم بخارا بلا خلاف گويند: كه قلعه بخارا را خاصيتى است كه هرگز جنازه هيچ امير و پادشاهى از اين قلعه بيرون نشده. و همچنين هر پرچم و رايتى كه در اين قلعه بسته شده منهزم و شكسته نشده است، و اين از اتفاقات عجيب است اگر صحت داشته باشد. راجع به بغداد هم در كتاب كليله و دمنه چنين داستانى نقل شده است.)
    از وقت بناى اين كاخ تا ويران شدن وى همچنين بوده است و اين حصار را دو در است، يكى در شرقى و ديگر در غربى . در شرقى را در غوريان خوانند، و در غربى را در ريگستان خوانند.
    و به روزگار مترجم در علف فروشان خوانده‏اند. و در ميان حصار راهى بوده است راست، از اين در تا بدان در.
    و اين حصار جاى با شش پادشاهان و اميران و سرهنگان (بوده است) و زندان و ديوانهاى (پادشاهى و كاخ جاى نشست) پادشاهان از قديم باز و سراى حرم و خزينه در وى بوده است.
    و به روزگار مترجم (اين حصار) ويران شد. و سالى چند بر آمد، ارسلان خان (آبادان) فرمود كردن، و جاى نشست خود آنجا ساخت. و امير بزرگى را بر اين حصار كوتوال ساخته بود تا به شرايط نگاه مى‏داشت. و اين‏ حصار را در چشم خلق حرمتى عظيم بود. و چون خوارزم شاه به بخارا رسيد در شهور سنه اربع و ثلاثين و خمسمائه، امير زنگى على خليفه بود. و به فرمان سلطان سنجر والى بخارا بود، او را بگرفت و بكشت، و حصار را ويران كرد. و دو سال زيادت ويران بماند.
    و چون در شهور سنه ستّ و ثلاثين و خمسمائة البتكين از جانب گورخان والى بخارا شد ، هم در اين سال بفرمود تا حصار را آبادان كردند، و جاى با شش خود آنجا ساخت. و حصار نيكوتر از آن شد كه بود. در ماه رمضان سنه ثمان و ثلاثين و خمسمائة حشم غز به بخارا رسيد، عين الدوله و قراچه بيك و شهاب وزير محصور گشتند و جنگى و رنجى عظيم شد، و حشم غز حصار بگرفتند و شهاب وزير را بكشتند، و حصار ويران كردند، و همچنان ويران بماند.
    چون در شهور سنه ستين و خمسمائة خواستند در شهر بخارا ربض زنند، و كدواده ربض از خشت پخته مى‏بايست، كدواده حصار را و برجهاى او كه از خشت پخته بود باز كردند. و به ربض شهر بخارا خرج كردند. و آن [حصار] به يكبارگى ويران شد، و از آن كاخ و هيچ عمارت (ديگر) نشانى نماند.
    در شهور سنه اربع و ستمائة خوارزمشاه محمد بن سلطان تكش بخارا را بگرفت، و باز حصار [را] آبادان كرد (و ختايان مقهور شدند، باز) در شهور سنه ست عشر و ستمائة لشكر تاتار بيامد، و امير ايشان چنگيزخان بود و بر در قلعه دوازده روز جنگ كردند، و قلعه را بگرفتند، و ويران كردند." تاریخ بخارا، ص32

  4. 3 کاربر مقابل از smhm عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. Top | #42
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    2797
    نوشته ها
    76
    تشکر
    203
    تشکر شده 738 بار در 73 ارسال

    من این متن رو به تازگی دیدم

    همیشه میدونستم که اهمّیت علم نجوم در گذشته علیرغم امکانات کم خیلی بیشتر از حالا بوده ولی واقعآ این جملات خیلی غلیظن

    منبع:دائرةالمعارف اسلامی


    "بتّاني‌ " يكي‌ از منجمين‌ سخت‌ كوش‌ آن‌ دوره‌ -دورهء اسلامی- مي‌گويد، "در نهادآدمي‌، طبعي‌ وجود دارد كه‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ حقيقت‌ اشياء كوتاهي‌ مي‌كند، ولي‌ ميتوان‌ با سخت‌ كوشي‌ و خويشتن‌ داري‌، مخصوصاً به‌ روزگار دراز، آن‌ را از ميان‌ برد. درستي‌ نظر و به‌ كار انداختن‌ انديشه‌ و بردباري‌ بر رسيدن‌ به‌ چيزها البته‌ هر اندازه‌ دشوار باشد، به‌ طبع‌ آمدمي‌ مدد مي‌رساند. و ماية‌ نيكبختي‌ مي‌شود و كمي‌ بردباري‌ و تنبلي‌ و شيفتگي‌ بر خود نمايي‌ در نزد پادشاهان‌ به‌ بهانة‌اينكه‌ به‌ چيزي‌ دست‌ يافته‌ است‌ كه‌ دسترسي‌ به‌ آن‌ ممكن‌ نيست‌، ماية‌ خزلان‌ است‌. از بزرگترين‌ دانشها از حيث‌ مقام‌ و دلچسب‌ترين‌ و جانفروزترين‌ علوم‌ كه‌ سخت‌ باعث‌ تيزي‌ فكر ونظر مي‌شود و عقل‌ را پرورش‌ ميدهد، پس‌ از علوم‌ ديني‌، كه‌ نداشتن‌ آن‌ بر آدمي‌ روا نيست‌، علم‌ صناعت‌ نجوم‌ است‌ ."

    در اون‌ زمان‌، گفته‌ مي‌شد كه‌، سه‌ دانش‌ وجود دارد: فقه‌ براي‌ دين‌، طب‌ براي‌ تن‌، و نجوم‌ براي‌ زمان‌ .
    امضای ایشان
    باید با نور نگریست نه در نور

  6. 2 کاربر مقابل از lllll l lll lll l l ll عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. Top | #43
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    شماره عضویت
    977
    نوشته ها
    34
    تشکر
    39
    تشکر شده 259 بار در 36 ارسال

    سلام
    ببخشید میشه کمک کنین و بگین از کجا میتونم کتاب التفهیم ابوریحان رو پیدا کنم؟
    امضای ایشان
    رمز موفقیت فقط سه جملس:
    کسب تجربه از دیروز ، استفاده از امروز ، امید به فردا

    ولی ما معمولا با این سه جمله خرابش میکنیم:
    حسرت از دیروز ، اتلاف امروز ، ترس از فردا

    دکتر شریعتی

  8. 3 کاربر مقابل از mamdoo عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. Top | #44
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    شماره عضویت
    386
    نوشته ها
    922
    تشکر
    5,844
    تشکر شده 8,391 بار در 879 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط mamdoo نمایش پست ها
    سلام
    ببخشید میشه کمک کنین و بگین از کجا میتونم کتاب التفهیم ابوریحان رو پیدا کنم؟
    سلام
    من پی دی افش رو دارم... میتونم از طریق primeastro عزیز به شما برسونم
    امضای ایشان
    ... جان تو بندری است، جای ورود نور، جای صدور نور ...

  10. 4 کاربر مقابل از Sunrise عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. Top | #45
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1459
    نوشته ها
    267
    تشکر
    3,748
    تشکر شده 2,315 بار در 256 ارسال

    Lightbulb

    سلام چرا این تاپیک در حال خاک خوردن در حالی که موضوع خوبی دارد.

    اخترشناسی فیثا غورسی
    اختر شناسی فیثا غورسی مانند اختر شناسی یونانی نظری بود,ولی در عین حال حاوی آرای مهمی نیز بود که بعدها احیا شد.اما برای آن آرا دلیل های علمی جدی نمی آوردندوگذشته از ان ,خود آرا با حدس وگمان های بی ارزش در هم ]میخته بود. فیثاغورسیان به کروی بودن زمین عقیده داشتندوبرای این عقیده خود دو دلیل می آوردند:دلیل نخست گرچه کاملا قانع کننده نبود ,اما خرد پسند می نمود;زیرا دلیل آنان از مقایسه زمین با خورشید ماه استنتاج شده بود.دلیل دوم ,رازورانه بود. فیثاغورسیان می گفتند که کروی کاملترین شکل است ,حتی کاملتر از 12وجهی .بنابراین همه ی اختران می بایست کروی باشند.براستی هیچ نیازی نمی دیدندکه بنگرند و به چشم ببینند.
    همچنین عقیده داشتند زمین مرکز عالم نیست وهمراه با خورشید وماه وسیارگان به گرد آتشی که مرکز عالم است می گردد.
    مدارها هم لزوما دایره هستند. دایره در دو بعد از لحاظ کمال شبیه کره در سه بعد است. خورشید,ماه,زمین آتش مرکزی و5 سیاره ی معروف دیگر,روی هم عدد9 را تشکیل میدهند.فیثاغورسیان معتقد بودند جز ستارگان ,باید 10اختر دیگرهم باشد.آنها دلبستگی خاصی به عدد مثلثی 10 داشتند بنابراین,یک ضد زمین خیالی را بر نظام خود افزودند. معتقد بودند که فاصله های اختران از آتش مرکزی به نسبتهای عددی ساده است.به نظر آنها عالم مانند چرخ فلکی است که می چرخد واز آن موسیقی مترنم میشود. ما موسیقی آسمان ها را نمی شنویم,اما فیثاغورسیان در پاسخ این سخن می گفتند:چون گوش ما به موسیقی آسمانها خو گرفته وبه آن عادت کرده.
    سه دیدگاه مهم فیثاغورسیان

    1- زمین کروی است.
    2-زمین مرکز عالم نیست
    3- زمین ساکن نیست
    دیدگاه نخست در میان دانشمندان یونانی متداول بود. دو دیدگاه دیگر را اساسا جدی نگرفتند,تا اینکه در سده پانزدهم از سوی کوپرنیک دوباره مطرح شد;با وجود این پس از کوپرنیک باز هم گسترش این دیدگاه ها با دشواری روبه رو بود.

    آتش مرکزی,درهاله ای ار رمز وراز است.می گویند فیثاغورسیان آتش را مرکز عالم قرار دادند,چون خورشید را مرکز واقعی آن می دانستند.اما از ترس تعقیب وآزار عقیده اصلی خود را پنهان داشته بودند.
    اگر اینطور بوده باشده آنها بر کوپرنیک تقدم فضل داشتند.
    معلوم نیست چرا ممکن بود فیثاغورسیان را به دلیل اعتقاد به مرکزیت خورشیدمورد تعقیب وآزار قرار دهند.!!!!
    اما هر چه بود ,بعد از آنها آناکساگوراس(انکساغورس) را به دلیل دیدگاه ها وتفکرات اختر شناسی اش آزار داده اند. پس ممکن است ملاحضه فیثاغورسیان بی جهت نبوده باشد.
    درنتیجه چون هیچ کس آتش مرکزی یا ضد زمین را نپذیرفت,اختر شناسی فیثاغورسی هم با استقبال رو به رو نشدوحتی نکته های درست آن هم از یاد ها رفت.

    امضای ایشان


    Somewhere
    Something
    Incredible
    Is waiting
    To be known


    'Carl Sagan'



  12. 6 کاربر مقابل از melika bidabadi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. Top | #46
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    شماره عضویت
    1535
    نوشته ها
    12
    تشکر
    173
    تشکر شده 99 بار در 11 ارسال

    تاریخ نجوم         
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara sadeghian نمایش پست ها
    از ميان ستاره شناسان مسلمان نيز نام ابوسعيد سجزي (احمد بن محمد بن عبدالجليل سجزي، اواخر قرن 4 و اوايل قرن 5 ق، معاصر با ابوريحان بيروني) چنان پر تلألؤ مي درخشد كه كمتر كسي در تاريخ علوم دوره اسلامي به منزلت و مقام علمي او مي رسد; چرا كه علاوه بر قايل شدن به حركت زمين و مخالفت با گردش افلاك به دور آن، اصطرلابي طراحي كرده و اختراع نمود، كه عملا كاركرد و چگونگي سيستم چرخش زمين را نشان دهد. او اين اصطرلاب را، كه به نام «اصطرلابِ زورقي» معروف است، به گونه اي ساده و زيبا ساخته بود كه دقيقاً بر اساس حركت محوري زمين كار مي كرد. علاوه بر اين، از پيچيدگي اصطرلاب هاي ديگري كه بر اساس زمين مركزي ساخته مي شدند، خالي بود; زيرا ساير اصطرلاب ها شامل اجزاي پيچيده زيادي بودند (مركب از شمالي، جنوبي، و... ) در حالي كه، اين اختراع بسيط و غير مركب از آن اجزا بود.
    با توجه به اين توضيح، «اهميت و مقام بلند سجزي در تاريخ علم فلك از اين نظر است كه او مخترع اصطرلاب زورقي است كه پايه اش بر اين اصل است كه زمين متحرك است و بر محور خود مي چرخد، و فلك با آنچه در آن است به استثناي كواكب سياره هفتگانه، ثابت است. »29
    ابوريحان بيروني معاصر وي، درباره اختراع بي نظيرش چنين مي نويسد: «حقيقتاً براي ابوسعيد سجزي اصطرلابي از نوع بسيط و غيرمركب از شمالي و جنوبي ديدم كه آن را زورقي ناميده بود، و او را به خاطر اين اختراعش بسيار تحسين كردم; اختراعي كه بر اساس اصل مستقل و قائم به خودش استوار گشته و ساخته شده بود، همان اصلي كه (چنان كه برخي از مردم معتقدند) مي گويد: حركت كلي مرتب شرقي (از جانب غرب به شرق) همانا به زمين تعلق دارد نه فلك و آسمان. و به جانم قسم كه اين مسئله شبهه بسيار سخت و غير قابل حلي بود (كه شايد با ساخته شدن اين اصطرلاب، مسئله حل شود )و چيزي از رد آن براي مهندسان و دانشمندان دانش نجوم حاصل نمي آيد. »30
    «زورقي» به معني «بيضوي» مي باشد، و اساس انديشه سجزي در ساختن اين اصطرلاب بر پايه علمي كشف شده به وسيله خودش بود كه قايل به منظومه شمسي با مدارهايي بيضوي براي سيارات آن بود. از اين رو، مي بينيم كه كاشف و نظريه پرداز اصلي درباره سيستم منظومه اي نه تنها كوپرنيك نبوده است، بلكه اساساً اين انديشه به فكر غربي ها خطور نكرده است، و هر آنچه كه در اين باره گفته اند به بركت غارت هايي بوده است كه از كتاب ها و منابع مسلمانان به انجام رسانده اند.
    http://forum.downloadina.com/thread2769.html
    بی نقطه...
    فکر میکنم یکم اینجا داریم بزرگنمایی میکنیم
    ابوریحان اساسا و تنها اشاره به کار ابوسعید می کند و توضیح و توجیه ای برای آن ندارد که این خود باعث می شود خیلی نتوان با اطمینان درباره کار سجزی اظهار نظر کرد
    ولی نفس ساخت چنین اسطرلابی می تواند از وجود نوعی نگاه تاکید می کنم "نوعی نگاه" درباره باور داشتن به حرکت وضعی زمین در ان زمان حکایت کند
    در قرن ششم هم در کتاب جهان دانش مسعودی به این حرکت زمین و وجود باوری در مورد آن اشاره میشود.
    نفس اشاره به این موضوع هم میتواند ذهن کنجکاو محقق را متوجه موضوعات نهفته ای در این زمینه کند

  14. 2 کاربر مقابل از jalal jazayeri عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد