با سلام به همگی دوستان
این تاپیک مختص به یازدهمین دوره ی المپیاد نجوم و بحث های پیرامون آن است !
با سلام به همگی دوستان
این تاپیک مختص به یازدهمین دوره ی المپیاد نجوم و بحث های پیرامون آن است !
it's like a face that you hold inside
face that awakes when i close my eyes
face that is watching all the time that i'm lying
face that laughs every time we fall
Linkin park - Papercut
- http://www.astrolampiad.blogfa.com
خیلی هم اینطور نیست، دوره امکانات خاصی ارائه نمیده! فکر میکنم در تمامی دوره ها اگر با آزمون مرحله 2 طلا میدادن شهرستانی به شدت بیشتر بودن!( غیر از این دوره!).
به نظرم همونطور که آقا احسان گفتن نتیجه مستقیمه دور شدن از سوالای ایده ایه، حالا بعضی ها بهش میگن سوال آکادمیک ولی به نظرم بهتره بهش بگیم سوال کپی، دوستان دوره قبل مطلبی رو گذاشته بودن توی وبلاگشون که نشون میداد به تقریب خوبی همه ی سوالات کپی دقیقی از کتابهای شناخته شده هستن(نه حتی کمی گمنام). راستش من به این نمیگم سواد، صرفا اونایی که آینده ی اکادمیک بهتری دارن(95 درصد یعنی جزوه نویسا و کپی کننده ها! ) موفق میشن چون یادگرفتن فقط اونی که استاد میگه مهمه و لا غیر(بچه های دوره های قبل میان و به بقیه تدریس میکنن، توی دوره هم استادا).
این بیشک سیاست کمیته جدیده و اگر باهاشون صحبت کنید این موضوع رو حاشا هم نمیکنن و سخت روی این وایمیستن، چرا؟ پاسخ اونا اینه که برای ما مسابقه جهانی مهمه، اینکه فلانی سواد داره یا نه، آینده چیکار میکنه و چیکار نه، اصلا اهمیتی نداره. خوب نتیجه هم گرفتن.
ولی اینی که بگیم شهرستانی ها باهوش ترن و این چیزا،از لحاظ آماری فکر نکنم فرقی کنه. تنها فرقش اینه که شهرستانی ها با سوالای جدید بهتر برخورد میکنن چون عادت دارن (کلا کسایی که همه ی مطالعشون کلاس نبوده)، ولی بقیه تا حس آشنایی نداشته باشن و نتونن با جزوه مسئله حل کنن سوالا براشون سخت تر میشه.
تبریگ میگم به اونایی که قبول شدن! امیدوارم دوستان خوبی پیدا کنین.
ویرایش توسط solh : 07-11-2015 در ساعت 01:05 AM
مستقبل این مجلس جز قصه ماضی نیست
تا صبحدم محشر دی خفته به فرداها
سلام علیکم!
دقیقا!
واقعا هنوز هدف اصلی المپیاد در ایران رو نفهمیدم. قطعا هدف باشگاه گزینش آدمهای بهتری برای مسابقات جهانیه (من هم از زبون خود اعضای کمیته اینو شنیدم)؛ ولی درک نمیکنم که کلا که چی؟! اصلا فرض کنیم همهی بچههای ما بشن طلای 1 تا 10 جهان و تمام جوایز دیگه رو هم درو کنن؛ چی میشه واقعا؟ غیز از اینه که این نتایج، صرف تبلیغات توی مدارس یا رسانههایی میشه که اصلا نمیدونن المپیاد (مخصوصا از نوع نجوم) چیه؟ غیر از اینه که همین بچهها اگر وارد دانشگاه بشن، باید توی سامانهی بیسامان و خشک و فرسایشی دانشگاه تلف بشن، مگر این که خودشون راه دیگهای رو انتخاب کنن؟ شک دارم من... و همون داستان بنیاد نخبگان که آقا احسان گفتن پیش میاد.
اگر هم هدف المپیاد در سطح جهانی، همون هدف المپیک باشه (آشنا کردن ملل مختلف با هم و دوستی و صلح و صفا و...)، باز علت این همه هزینه که کشور از بیتالمال برای بچهها میکنه رو نمیفهمم. (دوستانی که توی باشگاه بودن، در جریان هستند که چقدر هزینه داره میشه.)
یادمه توی جشن اهدای مدال ما، آقای حداد عادل اومده بود و توضیح میداد که چطوری تصمیم گرفته شد که یک تیم از ایران برای مسابقات جهانی المپیاد ریاضی اعزام بشه. خیلی جالب نبود. خلاصهاش این بود که مسئولین امر دیدن که چقدر خوب میشه که دانشآموزان ایرانی با یک سری نخبه در سطح جهان رقابت کنن؛ و حتی بهتر میشه اگر ایرانیها رو برای اون رقابت تربیت بکنن... . این موضوع به هیچ وجه بد نیست. اما وقتی ندونیم که بعدش از این بچهها چه انتظاری هست، خب کلا که چی؟! رفتن یا نرفتن یه سری دانشآموز، کسب یا عدم کسب افتخار و ... چه سودی برای ما میتونه داشته باشه؟ اونم در شرایطی که چون از دانشآموزا بعدا هیچ استفادهای نمیشه، تجربهای که دانشآموزا توی المپیاد جهانی کسب میکنن، صرفا ممکنه توی زندگی شخصیشون به دردشون بخوره.*
به نظرم تا وقتی هدف اصلی کار باشگاه رو ندونیم، نمیتونیم به این نحوه سوالها جواب بدیم که سوالهای انتخابی المپیادها، چه جور دانشآموزهایی رو باید انتخاب کنن.
----------------
* : در شرایطی که المپیاد ریاضی تاسیس شد، اوضاع کشور به دلیل انقلاب، از نظر علمی خیلی وخیم بوده. حتی مکالمهی صرف بچههای المپیاد ریاضی ما و جهان، یه جورایی شاید پیشرفت به حساب میاومده. اما با ثبات پیدا کردن کشور، این روند تا به امروز، به شکل همین ارتباط ساده باقی مونده. اینه که در مورد المپیادها اصلا جالب نیست. البته راجع به هر رشتهی المپیادها میشه جداگونه حرف زد اما کلیتی که خیلی تو ذق میزنه احتمالا همینه.
عجیب ترین چیزی که تا به حال تو نجوم دیدم نه ابعاد و ارقام ماه و ستاره و فاصله و جرم اجرام کیهانیه و نه اسرار سر به مهر درون سیاهچاله ها !
اینه که یک علاقه مشترک چه جوری می تونه این همه آدمو با هم آشنا کنه !
متاسفانه در مجموع مشکلات المپیاد کم نیست! من فقط چند مورد تو ذهنمه الآن:
نکته اول اینکه باید این سیاست و تفکر غلط رو کنار بذارن که هدف ما کسب نتیجه در رده جهانیه! شما دارید یه عده رو به عنوان "نخبه" انتخاب می کنید و امتیاز های عجیب غریبی هم بهشون میدید پس طبیعتا باید هدف اصلیتون انتخاب افراد با استعداد باشه. لازمه که مشخص بشه قراره واقعا نخبه های کشور انتخاب بشن و بهشون امتیازاتی تعلق بگیره، یا اینکه قرار بر اینه که ما فقط از چند مدرسه خاص تهران، 10 نفر رو که بهشون تا حد کسب نتیجه خوب تو جهانی آموزش داده شده بیاریم و هر سال بگیم ما n تا مدال تو المپیاد جهانی اوردیم و افتخار کنیم!
دومین مطلب که به نظرم خیلی ضروریه اینه که یک روش کلی و ساختمان برای آزمون و مراحل مختلف المپیاد تعریف بشه و کسی که المپیاد رو شروع می کنه بدونه با چی مواجه هست. نیاد زمان زیادی برای مثلا کیهان شناسی صرف کنه اما تو آزمون خبری ازش نباشه.
الآن امسال خیلی ها با توجه به چیزی که سال گذشته دیدن فکر می کردن سطح سوالات بالا بره، اما به طرز غیر معمولی سطح پایین بود. خب این منجر به این میشه که تفاوت اونی که سال سوم کلی وقت گذاشته، تلاش کرده و به منابع مختلف سر زده با اونی که سواد و تلاش کمتری داشته، بیشتر تو سوتی های ریز و اشتباهات کوچک یا زمان بندی تو حل سوالات باشه.
یه سال 11 تا سوال میدن، یه سال 5 تا! یه سال سطح آزمون رو تا کجا می برن بالا، یه سال سوال میدن طرف با اطلاعات فیزیک 2 حل می کنه! سال گذشته IMF رو خیلی با تاکید وارد کردن، امسال هیچ اثری ازش نبود (حالا این که یه مبحث کوچیکه و مهم نیست، اما موضوع سنگینی مثل کیهان شناسی که نباید سال به سال اثرش عوض بشه). الآن تو همه چیز باید دانش آموز بر حسب حدس و گمانه زنی جلو بره: چند تا سوال میاد؟ سطح سوالات چقدره؟ مکانیک سماوی - کروی - کیهان شناسی - دینامیک کهکشان اصلا هست یا نه؟ بار آزمون رو کدوم مبحثه؟ سراغ کدوم منبع بریم؟ (هر سال هم که چند تا منبع جدید داریم!) البته این وسط دسترسی به منابع آگاه هم بعضی اوقات موثره! چیزی که طبیعتا بچه های شهر های غیر از تهران بهش دسترسی ندارن.
انتقاد دیگه این که به هر دلیلی امسال نتایج رو خیلی دیر اعلام کردن. این موضوع برای بچه های سال سوم اصلا خوب نیست؛ الآن نزدیک به یک ماه از پایان امتحان نهایی گذشته و کسی که قبول نشده تازه باید به خودش بیاد که روی کنکور فوکوس کنه.
بخواهیم سطح بالاتر نگاه کنیم، اصلا همزمانی المپیاد یا امتحان نهایی تو یک سال کار درستی نیست. اگر قراره دانش آموز المپیادی 50 تا مبحث رو در طول سال از کتاب های مختلف مطالعه بکنه و سوال حل کنه (که تهش هم معلوم نیست چند درصد از حجم و سختی موضوعات تو آزمون میاد!)، طبیعتا باید سال سوم از درسش به شکلی کاملا جدی بزنه. بعد این آدم میاد امتحان نهایی میده (به شیوه صد در صد غلط! امتحان نهایی خودش یه فاجعه محسوب میشه! تقلب، خرید و فروش سوالات، نحوه طرح سوالات و ...)، اگه المپیاد قبول نشده باشه نهایتا مقایسه میشه با کلی دانش آموز که حتی چند درصد اون هم تلاش نکردن اما الآن از اون فرد بالا تر هستن.
از اون طرف میان وسط سال تاثیر مدال رو کم می کنن، تاثیر همین آزمون نهایی رو بالا می برن (که سال های آینده وضع بد تر هم خواهد شد). الآن دانش آموزانی که مدال می گیرن معمولا یه دوره 2-3 ساله مطالعه یا آموزش رو در دبیرستان طی می کنن، کسی که سال سومه همه تمرکزش یا یه سری فرضیات ذهنی قبلی روی المپیاده، وسط سال قانون عوض میشه و ممکنه کسی که مدال نقره داره به خاطر خراب شدن امتحان نهاییش در آخر ضرر بکنه. من با توجه به شرایط کنونی المپیاد خیلی موافق زیاد بودن مزایای مدال نیستم، اما هر قانونی که قراره وضع بشه حداقل باید برای کسانی که تازه قصد شروع رو دارن وضع بشه، نه برای کسانی که وسط راه هستن.
مجموعا نتیجه اینه که سیستم آموزشی ما مثل بقیه سیستم های مختلف تو کشور اشکالات ریشه ای داره، متاسفانه دست ما از برطرف کردن و اعتراض به این اشکالات کوتاهه و کاری که می تونیم بکنیم اینه که با همین آب روان به راه کج جلو بریم... پایان المپیاد برای کسانی که به مدال طلا نرسن کنکور خواهد بود، چیزی که به خودی خود انتقادات بسیاری بهش وارده.
--------------------------------------
به کسایی که قبول شدن تبریک میگم، آرزو می کنم تو دوره پیش رو هم موفق باشید و امیدوارم حدالامکان، توزیع مدال های طوری باشه که کسی که تلاش بیشتری کرده و استعداد داره نتیجه بهتری بگیره.
--------------------------------------
من امسال زمان زیادی برای المپیاد صرف کردم اما موفق به کسب نتیجه نشدم، چیزی که میگم تفکر خودمه که از ابتدا داشتم و الآن هم باورش دارم، و به کسایی که قبول نشدن هم همین توصیه رو دارم: زیاد به نتیجه صفر و یکی به دست اومده روی کاغذ فکر نکنید. همه مطالعاتی که داشتید حداقل به علمتون اضافه کرده و مطمئن باشید تلاش امسالتون تلف نشده. خوشبختانه مطمئن ترین چیزی که تو این سیستم میشه به دست اورد مهارت حل مساله، توانایی برنامه ریزی، تمرین پشتکار و یادگیری روش مطالعه هست؛ و اینا موضوعاتی نیستن که با یک آزمون از دست برن. پس بهتره بدون ناراحتی از گذشته به آینده فکر کنیم و برای امسال خودمون رو آماده کنیم.
پ.ن: انتقاداتی که کردم هم بخشی از مشکلاتی بود که به نظرم به سیستم المپیاد و آموزش ما وارده، البته فقط نظر شخصی خودم بود و ممکنه این طور نباشه!
.
به نظر من هدف از فرستادن بچههای المپیادی به مسابقات جهانی از دید مسئولین بالادستی اینه که برن اونجا مدال بگیرن و بعد اینجا اعلام بشه دانش آموزان ما افتخار آفرینی کردند و فلان و بیسار و ما خفنیم! مدارسی که در این راه پول زیادی خرج میکنند هم این قضیه براشون بُرد تبلیغاتی داره. البته قطعا دید مسئولان آموزش و پرورش و مدارس اینه که الان دارن نخبه پروری هم میکنند و اگر منظور از نخبه مهندسهای ماهر باشه واقعا هم دارند این کار رو میکنند ولی خب از نظر پرورش دانشمندان تراز اول المپیاد خیلی نتیجه مثبتی نداشته (در حدی که در پرورش مهندس و دکتر موفق بوده!)
بنابر این از نظر من هدف المپیاد از دید مسئولان انتخاب استعدادهای کل مناطق کشور و پرورش اونها نیست، هدف ترتیبت عدهای برای افتخار آفرینی در جهانیه. حالا که تعدادی از اولیا و مدارس پولدارتر دارن این کار رو انجام میدن، سیستم دولتی با خودش فکر میکنه من چرا باید برای شهرستانها هزینه کنم، خب بقیه دارن هزینه میکنند و من دارم حالش رو میبرم.
این نگاه سیستماتیک من به قضیه است. البته چیزایی که میگم لزوما اهداف تدوین شده و مصوب نیست، برداشت من از چیزیه که میبینم...
چندتا نکته بنظرم اومد که لازمه در جواب به شما بگم.
اول اینکه شما میگید که باید سیاست هدف گیری در جهانی رو کنار بگذارند و نخبه پروری کنند باید بگم که اصلا هدف و انگیزه برگزاری مسابقاتی در کشور به نام المپیاد نتیجه گیری در جهانی هست و این به طور صریح توی اطلاعیه ها و گفته های مسولان باشگاه دیده میشه. به طور مثال توی جلسه معارفه روز اول دوره تابستانه به همه ی بچه ها گفته میشه که هدف از این دوره انتخاب بهترین آدم برای نتیجه گیری توی مسابقات جهانی سال آیندست، نه میزان تلاش و سوادی که تا الان انجام شده! و اینکه از نظر من پدیده المپیاد لزوما گزینش نخبه انجام نمیده. چون صرفا کسی نتیجه میگیره که مساله خوب حل کنه. شاید بشه گفت "نخبه حل مساله" انتخاب میکنه.
نکته بعدی اینکه بنظرم اینکه تعداد سوالات و مباحث لزوما درصدشون ثابت نیستند خیلی هم بد نیست! وگرنه خیلی ثابت و مشخص معلوم بود که بچه ها برید این کتابا رو بخونید و بعدش این مساله ها رو حل کنید و بعدش برید مدالتون رو بگیرید. اتفاقا شاید همینجوری بشه آماده سازی برای المپیاد جهانی انجام داد که یکسال نصف سوالات کیهان شناسی و دینامیک کهکشانی میشه و سال بعدش به هیچ وجه از اون مباحث سوالی نمیاد.
درباره دیر اعلام کردن نتایج تا حدی با شما موافقم. دیر اعلام شدن نتایج هم استرس ایجاد کرد هم برای بچه هایی که قبول نشدند باعث عقب موندن 1 ماهه از بقیه کنکوری ها شد. البته چون امکان شروع دوره زودتر از عید فطر نبود اگر نتایج هم خیلی زود اعلام میشد، باز همهمه بوجود میومد و دوباره مدرسه های مطرح توی این مدت کاملا وقت داشتند که قبول شده هاشون رو برای دوره آماده کنند که طبیعتا همه این امکانات رو ندارند.
کم شدن تاثیر مدال ها وسط سال بشدت غلطه و مخالف قانون "عطف به ماقبل" هستش. با اینکه شنیده میشه که قراره از امسال تمام اون 10 درصد سهمیه به طور کامل اعمال شه (سالای قبل اینطور نبود و تقریبا خیلی دستی و انتخابی به مسول دانشکده منتخب مربوط میشد که قبول کنه یا نه) ولی هنوز معلوم نیست که اینطور هم باشه. و اگر هم به نفع بچه ها بشه در نهایت، باز هم خوب نبود که وسط سال این خبر اعلام بشه و کنکوری ها که تمرکزشون رو از همه چیز مهم تره از دست بدن.
با توجه به اول حرفم میبینیم که باشگاه در راستای هدف نتیجه گیری در جهانی (من کاری به درست و غلط بودنش ندارم) داره تقریبا خوب عمل میکنه.
Imagination is everything.
It's the preview of lifes coming attractions.
تخیل همه چیز است.
تخیل پیش درآمدی بر جاذبه های آینده زندگیست.
اگه هدف نتیجه گیری در سطح جهانیه چه نیازی هست که مدالی ها عضو بنیاد ملی نخبگان بشن؟ از یه طرف مزایا و تبلیغاتی صورت می گیره که کسانی که تو المپیاد نتیجه بگیرن افراد مستعد و خاص هستن، از طرف دیگه میگن هدف نتیجه گیری تو المپیاد جهانیه. این دو حرکت که بر هم منطبق نیستند!
نکته بعدی اینکه اصلا چنین هدف گیری برای المپیاد چه سودی داره؟! هر سال فرض کنید تو المپیاد جهانی مقام خوبی بیاریم، اتفاق خاصی میفته؟ بهتر نیست از چنین سیستم هایی مثل المپیاد استفاده بهتری ببریم و به پرورش استعداد های داخلی بپردازیم؟ متاسفانه اکثر مشکلات کشور ما ریشه ای هستن! با این شرایط ما داریم هر سال تو جهانی نتیجه خوب می گیریم که برامون فایده خیلی خاصی نداره، بعد در ادامه بخش عظیمی از کسانی که به عنوان نخبه انتخاب کردیم (که البته با این وضع امروز مشخص شده الزاما همشون هم نخبه نیستن)، رو از کشور خارج می کنیم. قبل از همه این ها هم در کل کشور افراد زیادی در مسیر المپیاد قدم گذاشتن و به دلایلی که ذکر شده بود نتیجه نگرفتن (و این عده که قطعا بینشون افراد با استعداد زیادی وجود داره) بعد از نتیجه نگرفتن تو المپیاد با سخت ترین مسیر ممکن رو به رو شدن! چون همون طور که گفتم هم زمانی المپیاد و امتحانات نهایی و تاثیر امتحان نهایی تو ورود به دانشگاه و جا موندن از درس های سال سوم و ... همگی مشکلاتی هستن که این دسته باهاش رو به رو هستن.
من حرفم اینه که تو فرآیند آموزشی کشور باید اهدافی دنبال بشه که برای کشور بیشترین فایده رو داشته باشه! هدف مفید یعنی نه چیزی که ما تو رسانه بهش افتخار کنیم و بگیم پرچم کشورمون همیشه بالاست و دیگه سودی ازش نبریم؛ بلکه انتخاب نیروی انسانی مستعد و تلاشگر که روش و ذهنش در فرآیند موسوم به المپیاد برای دریافت امتیازات خاص و معرفی به عنوان نخبه پرورش پیدا کرده. همین نیروی انسانی قوی 10 سال بعد می تونه برای کشور کلی خاصیت داشته باشه.
با این وصف مسابقات علمی داخلی باید هدفشون رو تغییر بدن! البته این بحث ها کلی تر از چیزیه که ما الآن داریم میگیم، بهتره بگیم کل سیستم آموزشی کشور باید روش و هدفش رو تغییر بده...
.
کاملا موافقم با شما. البته من در حدی نیستم که بخوام از کمیته نجوم انتقاد کنم ولی شدیدا این بی عدالتی به افرادی که درگیر المپیاد نجوم هستن لطمه میزنه و تاثیرش رو دوره های بعدی هم کم نیست. همون جوری که شما گفتین کلاس واقعا موثره . تو شهرستان مدارس بیشتر اوقات با المپیادی ها همکاری نمیکنن و حتی مجبور میشن کلاس هاشون رو تو منزل خودشون برگزار کنن. با این نتایج بدست اومده هم مدال دارای قدیمی دیگه میلی برای حضور در شهرستان ندارن و خود دانش پژوه هم از این موضوع ناامید میشه و بیخیال المپیاد میشه. حالا اگه اون فرد تو تهران تو یه مدرسه خاص درس میخوند ممکن بود یه مدال خوب بیاره ، خودش تدریس کنه ، آدمایی مثل خودش بوجود بیان که همین روند رو ادامه میدن . من خودم هیچ کدوم از این شرایط رو نداشتم . تو مدرسه خاص درس خوندم ، به قبول شدنم هم تو این شرایط افتخار نمیکنم .
ی دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد خوبی قمر بهتر یا آنک قمر سازد
ای باغ توی خوشتر یا گلشن گل در تو یا آنک برآرد گل صد نرگس تر سازد
ای عقل تو به باشی در دانش و در بینش یا آنک به هر لحظه صد عقل و نظر سازد
ا
با سلام به همه ی دوستان نظرات همه برا خودشون محترم اما میخوام یک قصه ای بگم از خودم که برام ایناتفاق افتاد دوسال پیش که من با وضع داغونی شروع به خواندن المپیاد کردم اما سال دوم مرحله اول هم نقبولیدم سال سوم در این فکر بودم یک گروه از بچه ها همه با هم جمع بشیم و بخونیم تا پیشرفت بیشتری داشته باشیم هممون خوب اون آدما رو پیدا کردم و شروع کردیم دو ماه اول که کم وبیش خوب کلاس داشتیم و پیشرفت اما بعد اون تقریبن هیچکس بالاسرمون نبود جز یه بنده خدا که واقعن کمکون کرد و هرکاری از دستش برمیومد انجام میداد تا ماها احساس کمبود نکنیم خودمون میرفتیم داخل یه مدرسه بابچه ها یی که میتونستند و کار میکردیم ما در اصل ۶نفر بودیم و خوب یک نفر مرحله اول نقبولید خوب بعد اون به این دوره های تهران اومدیم و خوب استادهای خیلی خوبی داشت و بعد عید همه با شدت زیادی تلاش کردیم و تمام سوالات دوره رو حل کردیم و مرحله دوها رو از خودمون امتحان میگرفتیم و چکم میکردیم بالاتر از کفش زدیم یا نه بگم حتی ضعیفترمون هم اونا رو خوب میزد اما وقتی رفتیم سره مرحله دو به دت متعجب شدیم و خوب تلاشمون هم کردیم و هرچی بلد بودیم نوشتیم و به شکل صحیحش اما نمیدونم چرا اینگونه شد وقتی کارنامه ها رو دیدیم به طرز وشتناکی نمره داده بودند و حتی اعتراض هامون قبول نشد و ناراحتی ما از معلوم نبودن کفه و اعلامش از سوی کمیته نجوم و دلیلش رو هم نمیدونیم دونفرمون رفتیم تهران اما کمیته حتی تو باشگاهم نبود صحبت کنیم میخوام بگم ماها حداقل سه نفرمون قبول بودیم و مطمن تا جایی که برا رصد کار میکردیم اما واقعن نمیفهمم چطور شد حتی بچه های تهران هم میگفتن زیاد خوب ندادن نه جاهای داغون بچه های حلی و انرزی بالاخره نتایج که اومد همه ما کپ کردیم اما میخوام بگم نه فقط تو المپیاد بهمون ظلم شد حتی تو نهاییم حقمون رو ندادند و خوب ما الآن از دو طرف ضربه خوردیم فقط میخوام بگم ما دیگه هیچ ذهنیت خوبی از این سیستم کلن نداریم و فکر نکنم درست بشه چون این سیستم تمام ضرباتش رو به ما زد و در رفت حتی نایستاد که جوابشو بدیم باشه اما ماها چندتا بچه عاشق علم فیزیک بودیم که تنها چیزی که میخواستیم اینه که حقیقت رو معلوم کنند حالا که نمیکنند بعدان جای حرفی نخواهد بود به کسایی هم که قبول شدن تبریک میگم دوتاشون رو از دور میشناسم و خوب آدمای تلاشگرین امیدوارم طلا بگیرند اما میشد ما هم تو اون دوره باشیم میشد ضربه نخوریم میشد
دوست عزیز من خودم همین حس سال شما رو سال دوم تجربه کردم ولی نمیخوام به هیچ عنوان بگم که شما به دلیل مشابه من با این اتفاق روبرو شدید. من خودم هم سال دوم تلاش بسیار زیادی کرده بودم و خب انتظار داشتم که حتما مرحله دو قبول شم ولی اینطور نشد و قشنگ یادمه شبی که آقای روحانی انتخاب شدند و همه خوشحال بودند من و خانواده ام به شدت افسرده شده بودیم. خلاصه گذشت و ما سال سوم با یک تلاش بسیار بیشتر قبول شدیم و دو تا چیز رو بلافاصله فهمیدیم اولا که هر جور انتقاد که بگید به سیستم تصحیح بعضی استادا( نه همشون واقعا) وارده و این اتفاق واسه پارتی بازی نیست بلکه دقت تصحیح خیلی وقتا از اونچه فکر میکنیم کمتره بسته به کارایی که استادا خارج از باشگاه دارن. دوم اینکه وقتی با فضای باشگاه آشنا شدیم متوجه شدیم که واقعا ما سال دوم نباید قبول میشدیم و درسته که تلاش زیادی کرده بودیم ولی چون صحیح نبود نمیشد ازش انتظار نتیجه داشت. در واقعا اگر اون سال وارد باشگاه میشدیم با بدترین نتیجه خارج می شدیم. نمیخواستم از این نوشته نتیجه گیری واسه شما بکنم صرفا خواستم شرح مصیبت کنم شاید در تایید و شاید در تصحیح حرف شما موثر واقع بشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)