صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 44 , از مجموع 44

موضوع: گشت آوا استار-قصر بهرام

  1. Top | #1
    کاربر جدید

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز آوا استار
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    2,772
    تشکر
    17,041
    تشکر شده 43,792 بار در 2,956 ارسال

          گشت آوا استار-قصر بهرام

    سلام به همه اعضا گرامي

    مركز نجوم آوااستار در نظر دارد در تاريخ پنجشنبه و جمعه 22 و 23 مهر گشت رصدي برگزار كند

    مكان : كاروانسراي قصر بهرام

    اطلاعات بيشتر در بخش اصلي سايت موجود است .

    http://www.avastarco.com/tours.asp

    اين تاپيك جهت اعلام پيشنهادات براي برگزاري بهتر برنامه ايجاد شده است .

    موفق باشيد

  2. 7 کاربر مقابل از Mostafa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. Top | #41
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    283
    نوشته ها
    901
    تشکر
    3,162
    تشکر شده 6,306 بار در 874 ارسال

    به به چه هوای خوبی بوده!( وقتی تاریک شد مثله اینکه هوا سرد شده که همه دست به جیب هستن!)
    یکی از دوستان زحمت معرفی عزیزان رو بکشه( همون عکس دسته جمعی!)
    امیدوارم دفعه بعدی منم بتونم بیام!

  4. 3 کاربر مقابل از 169 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. Top | #42
    کاربر ممتاز
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    115
    نوشته ها
    190
    تشکر
    898
    تشکر شده 1,325 بار در 159 ارسال

    نقل قول نوشته اصلی توسط سها ... نمایش پست ها
    هق هق منم میخواستم ....
    الهي!!!!!!!!!!!!!!!!
    سها جونم الان داري گريه ميكني شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اين هق هق يعني گريه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه باحال گريه ميكني
    بي نقطه...

  6. 2 کاربر مقابل از sara sadeghian عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. Top | #43
    کاربر ممتاز

    عنوان کاربر
    کاربر ممتاز
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    شماره عضویت
    131
    نوشته ها
    506
    تشکر
    11,118
    تشکر شده 5,043 بار در 474 ارسال

          ادامه گزارش به سبک من

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad.s.nojum نمایش پست ها
    سلام
    ساعت۱۲.۱۵ دقیقه بود که زنگ زدیم به آژانس برای اینکه ما رو به ساختمان آوااستار ببره.
    خوشبختانه راننده آنقدر تهران رو بلد بود که با تماس های مکرر به آقای امام تونستیم برای ساعت ۲ یعنی با یک ساعت تاخیر به محل قرار برسیم و جالبی ماجرا اینجاست که راننده پس رساندن ما به محل قرار به ما گفت: از دوستتان(منظور آقای امام)بپرسید که من چه جوری برگردم...؟؟؟ که نقل این حرف در ماشین باعث ایجاد یک موج خنده در بین دوستان گردید که همین جا برای آن راننده عزیز که باعث شد دل ۱۷ مسافر شاد بگرد آرزوی سلامتی می کنم.
    بنابراین برای ساعت ۲ راه افتادیم.
    وقتی وارد مینی بوس شدیم چهره افراد گویای این موضوع بود که از ما دلخوراند.اما به روی خود نمیارن و بعد از نقل حرف راننده این یخ شکسته شد.
    پس از مدتی که من با آقای نیرومندی در مورد اینکه چه جور با افراد آشنا بشیم بحث می کردم آقایی که همراه با همسر خود در این برنامه شرکت کرده بودو در صندلی جلوی ما نشسته و یک تلسکوپ اسکای واچر(اوریون)همراه خود داشت برگشت و گفت:من نوری هستم قیافه شما آشناست.
    منم که متوجه نشدم ایشون همان mhn هستند گفتم: منم صادقیان هستم و این(اشاره به آقای نیرومندی) دوستم ناصر نیرومندی هستن.و ایشون در پاسخ گفت شما مدیر تالار رصد عمومی هستین و با جواب دادن مثبت من و ابراز خوشحالی دو طرف از آشنایی سکوت دوباره حکم فرما شد.
    در مسیر من تصمیم گرفتم که بخوابم چون شب گذشته به خاطر بحث های نجومی با دوستم ناصر برای ساعت ۲ خوابیده بودیم و صبح برای ساعت۵.۳۰ بیدار، اما حرکت های بسار نرم راننده و جای بسیار باز ما در مینی بوس اجازه خوابیدن به من را نداد.حتی چند باری هم مهره گردنم به خاطر همان دلایل دچار جابجایی های اندکی شد که خودم دوباره به محل اولشون برگردوندم.
    چون ما در ردیف آخر نشسته بودیم با مهندس بهارستانی و دکتر بوربو ر در یک ردیف بودیم. ابتدا من با مهندس بحث هایی در باره میزان دانششون درباره نجوم رصدی و عکاسی نجومی انجام دادم اما بعد از آن ناصر جان و مهندس شروع به بحث های مهندسی معماری کردند که بد جوری باعث گرفتگی کمر و گردن من شد چون من در وسط این دو بزرگوار قرار داشتم.
    پس از طی مسافتی و نزدیکی های غروب آقای امام پیشنهاد عکاسی از غروب رو دادند که مورد استقبال همگی قرار گرفت پس در بین راه و کنار یک تپه بلند متوقف شدیم و هممون به بالای تپه رفتیم برای عکاسی و دیدن منظره غروب.
    بعداز تماشای غروب به حرکت خودمون ادامه دادیم و حدود ساعت ۶.۳۰ به قصر بهرام رسیدیم.
    با هماهنگی آقای امام وسایل رو با فاصله از گروه رصدخانه زعفرانیه و دکتر نوروزی مستقر کردیم.
    ((من تا اینجاشو گذاشتم.انگشت درد گرفتم.آخه با موبایل دارم گزارش می نویسم.یکی دیگه از دوستان زحمت ادامه ماجرا رو بکشن.اگرم نکشیدن که ادامشو خودم در اولین فرصت میزارم.اما عکس ها:چون باید مورد تایید دوستان دیگه قرار بگیره اونم در اولین فرصت می زارم.))
    راستی چه خوب میشد اگه گزارش هارو بشه صوتی گذاشت.مگه نه؟؟؟؟
    پس فعلا...
    مرسی از اینکه زحمت ادامه گزارش رو کشیدید...
    واما ادامه ماجرا:
    قرار بر این شد که دوستان تا ساعت ۷.۳۰ وسایل خودشونو مرتب کنن و برنامه رصد به طور رسمی از اون موقع شروع بشه.منو آقای نیرومندی چون ناهار نخورده بودیم تصمیم گرفتین که کمی زودتر شام،ناهار بخوریم.یعنی شام بخوریم اما ناهارمونو بخوریم....اما این شام،ناهاری، شریکایی هم داشت که خیلی لذت خوردنشو بیشتر کرد مثل آقای بهارستانی ـ خواهرم ـ دکتر بوربور.
    من بلافاصله بعد از خودن ناهار وسایل رصدی و عکاسیمو آماده کردم... دوربین آنالوگم رو به منطقه دیگه ای بردم و چند عکس از آسمون گرفتم مثلا ۱.۳۰ دقیقه برای ستارگان دورقطبی نوردهی دادم و...
    اما برنامه شروع شد.در ابتدا به دلیل آلودگی نوری ماه تصمیم بر این شد ماه و مشتری رصد بشن تا ماه که غروب کرد به شناخت صورتهای فلکی و دیدن احرام مسیه بپردازیم.با تصمیمگیری های به عمل اومده قرار براین شد ما(دکتر بوربور ـ آقای نیرومندی ـ خواهرم )جدای از دیگران به رصد آسمون بپردازیم و بعد از اتمام آموزش های اولیه آقای امام به دیگران، به گروه بپیوندیم.
    همینطور که داشتیم با آقای نیرومندی و خواهرم درباره آسمان و تاریکی های آن بحث میکردیم آقای نوری و همسرشان به ما پیوستند و بعداز کمی گفتگو متوجه شدم که آقای نوری همان mhn معروف هستند که از روی گزارش های ارسالیشون علاقه زیادی داشتم که زیارتشون کنم که این فرصت برام پیش اومده بود که از تزدیک ببینمشون.پس از کلی خوشحالی از دیدن هم و اینکه این برنامه ها برای حضور دیگر دوستان انجمن و آشنایی از نزدیک لازم است،آقای امام و مهندس بهارستانی برای مدت کوتاهی به جمع ما پیوستتد و بحث داغتر شد...
    حدود ساعت ۹ بود که جای همتون خالی وسبز وقت خوردن شام اصلی فرار رسید. از سریع جمع شدن دوستان مشخص بود که همگی در حال جدال با معده کوچیکه و بزرگه بودن...
    بعد از خوردن شام یه استراحت ۱۵ دقیقه ای داده شد تا همگی دوباره جمع بشن. منو آقای نیرومندی و خواهرم پیش تلسکوپ بودیم که بحث در مورد دیدن سحابی دمبل صورت گرفت و تلسکوپ پس از غروب ماه به سمت این جرم زیبا نشانه رفت و همه دوستان مشغول تماشا شدند.در این حین آقای امام گفت: تلسکوپ را به وسط محوطه ببریم و در حالی که ایشان مشغول صحبت درباره صور فلکی هستند من اجرام مسیه را برای گروه و اعضای رصدخانه زعفرانیه پیدا کنم تا رصد گرم تری داشته باشیم....
    -۱ انگشت درد گرفتم
    ۲- کلاسم شروع شد.
    ۳- این داستان ادامه دارد.
    امضای ایشان
    همیشه مراقب اشتباه دوم باش!
    اشتباه اول حق توست...!

  8. 13 کاربر مقابل از محمدرضا صادقیان عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. Top | #44
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    شماره عضویت
    321
    نوشته ها
    80
    تشکر
    49
    تشکر شده 153 بار در 29 ارسال
    گشت  آوا استار-قصر بهرام         
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara sadeghian نمایش پست ها
    الهي!!!!!!!!!!!!!!!!:tt tt:
    سها جونم الان داري گريه ميكني شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اين هق هق يعني گريه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه باحال گريه ميكني
    بي نقطه...

    آره سارا جون این دیگه آخر گریه کردنمه هههههههه ...

    هق هق = گریه ی شدید

    هههههههه = خنده ی ملیح
    امضای ایشان
    من عاشق صداي مادرم هستم. عاشق آرامشي كه به من مي بخشد... من عاشق خدا هستم و بس...

  10. 5 کاربر مقابل از سها ... عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد