دوستان عزیز
با سلام
لطفا پرسشهای راجع به کیهان شناسی و اختر فیزیک را در این تاپیک مطرح کنید
ممنون
دوستان عزیز
با سلام
لطفا پرسشهای راجع به کیهان شناسی و اختر فیزیک را در این تاپیک مطرح کنید
ممنون
ویرایش توسط Ehsan : 01-17-2013 در ساعت 11:55 PM
2215, Arta.kh, Astronomy-sun, bahare akbarie, berjis93, elman, fatemeh.zar, Hooman, ingenious, javadstar76, mahsa, Mat, melika bidabadi, mjaasgari, Mojtaba.M, moonlight13, mostafa2018, nakhodaye aseman, neda vardast, p.i.w, pam pam, Parnia Shokri, parvin, r.soltanikhah, reza3000, rostam, Saeed Jafari, safavico, sasan20oo20, shahrahan, shahrzad.b.m, skynight, subaro, tileiran, فائزه معتضدیان, مبین سبزواری, محمد اسلامی سرای, محمد سروش, محمدرضا صادقیان, zahra H, Zahra Shakeeb, امیرعلی, حسین زارعی, رویا افشار, رخساره روشنی, شادي شهراييني, شعری
به دلایل فلسفی جهان مرز فیزیکی ندارد.
چون لازمه مرز داشتن جهان آن است که مکانی خارج از جهان وجود داشته باشد. و این تناقض است. چون امکان ندارد مکان بدون جهان وجود داشته باشد. بعبارتی دیگر جهان در بستر مکان و زمان توزیع شده و هر جا که مکان و زمان هست جهان هم هست.
اما سوال این است که آیا جهان می تواند مرز غیر فیزیکی داشته باشد؟ آیا می توان به خارج از ابعاد زمان و مکان دست یافت یا مثلا بطور موقت بعد زمان و مکان را از یک ماده گرفت؟ البته این یک موضوع متافیزیکی است که موافقان و مخالفان خود را دارد.
من از صبح علی الطلوع داشتم به این قضیه ی ِ کیهان ِ تخت (یا باز) که نامتناهی نباشه اما مرزی هم نداشته باشه فکر می کردم!
آخرش مثلهایی ساده و دو بعدی پیدا کردم که ممکنه کیهان تخت باشه، متناهی هم باشه اما مرزـــــــی..................چــــ ــــــــــی؟ .............. نداشته باشه! احسنت!
یک مثال ِ ساده یک استوانه است! استوانه یک موجود با خمیدگی ِ تخت هستش که از چسبوندن ِ دو سر ِ کاغذ به هم حاصل می شه، چون کاغذ تخت هستش پس استوانه ی ِ حاصل هم از لحاظ ِ خمیدگی تخت محسوب میشه:
حالا ما یک فضای ِ دو بعدی داریم که تخت هست و در یک جهت مرزی نداره! احتمالا می شه با رفتن به ابعاد ِ بالاتر مرزهای ِ دو سر ِ استوانه رو هم به هم رسوند و نهایتا یک فضای ِ دو بعدی ِ تخت داشت که دست ِ کم در یک جهت مرزی نداره بنا بر این شکلی هم نداره و از طرفی هم بسته است!
توپولوژی های ِ پیچیده تری رو هم می شه متصور شد مثل ِ نوار ِ موبیوس:
این هم مشابه ِ استوانه است، یک فضای ِ دو بعدی ِ تخت که مرزی نداره! ( باز هم دست ِ کم از یک سمت مرزی نداره! یعنی خط ِ راستی وجود داره که هیچ وقت از درون ِ صفحه خارج نمیشه و به مرز نمی رسه، در مثال ِ استوانه این خط ِ راست با خم شدن ِ استوانه میشه دایره ای که صفحه اش عمود بر محور ِ استوانه است)
نحوه ی ِ ساخت ِ نوار ِ موبیوس از یک فضای ِ تخت:
مثال های ِ پیچیده تری میشه برای ِ جهان ِ چهار بعدی ِ ما متصور شد که در اون جهان ِ ما ممکنه باز باشه، محدود باشه، اما باز هم مرزی نداشته باشه و ما از هر نقطه ای جهان رو کم و بیش یکسان ببینیم! البته ایجاد ِ چنین فضاهایی مستلزم ِ استفاده از بعدهای ِ بالاتر از چهار بعد هستش. یعنی با چهار بعد نمی شه چنین فضایی ساخت.
ــــــــــــــــ
توضیحی در مورد ِ خمیدگی: شاید بگید که بابا ما رو مسخره نکن استوانه که به صورت ِ بدیهی خمیده است! برو از خدا بترس!
اما جواب اینه که در هندسه ی ِ دیفرانسیلی خمیدگی یک ویژگی ِ ذاتی ِ فضاست که با خم شدن ِ ظاهری فرق داره، مثلا یک کره رو با هیچ تبدیلی نمیشه به یک صفحه تبدیل کرد مگر این که جاهایی رو کش بدید و جاهایی رو منقبض کنید (اندازه ی ِ بعضی جاها رو عوض کنید، بعضی جاها رو ببرید) یا غیر از بریدن ِ کاغذ ِ تخت، راه ِ دیگری برای ِ تبدیل ِ اون به کره وجود نداره:
همین طور تعریف ِ خطوط ِ راست در فضاها کوتاهترین فاصله بین ِ دو نقطه است که چون با خم کردن ِ ظاهری (و نه خم کردن ِ ذاتی، اون خمی که در کره وجود داره ذاتی هستش اما خم ِ استوانه ظاهریه) اندازه ها عوض نمی شه پس خطوط ِ راست هم عوض نمی شه، در فضاهایی با خمیدگی ِ ذاتی مجموع زاویه های داخلی ِ یک مثلث عوض میشه:
خطوط ِ موازی هم با خمش ِ ذاتی ِ فضا عوض می شن ولی با خمش ِ ظاهری عوض نمی شن و موازی می مونن:
خلاصه که فرقی هست بین ِ خمش ِ ذاتی و خمش ِ ظاهری، در کیهان شناسی منظور از فضای ِ خمیده همیشه فضاهایی با خمیدگی ِ ذاتی هستند نه خمیدگی ِ ظاهری، چون برای ِ موجودات ِ درون ِ فضا هیچ راهی برای ِ شناخت ِ خمش ِ ظاهری وجود نداره، بنا بر این همه ی ِ فضاها با خمیدگی ِذاتی ِ یکسان هم ارز محسوب می شن (مثل مجموعه ی ِ {صفحه، استوانه، مخروط} همگی خمیدگی ِ ذاتی ِ صفر دارند بنا بر این هم ارز هستند)
یک سر به هوای کوچک در این دنیای بزرگ
سال نوري چند كيلومتره؟
به آسمان بنگر
قدري تامل كن
آنوقت است كه به خدا و قدرت الهي پي ميبري.
سري به وبلاگ منم بزنيد.موضوعش نجومه.
اگر اشتباه نکنم یک سال نوری برابر با 9460730470580800 متر یا 5870620 میلیون مایله
البته به صورت تقریبی گفتم
سلام دوست عزیز
برای اطلاع کامل از نحوه محاسبه سال نوری، به این صفحه از دانشنامه ویکی نجوم مراجعه کنید:
http://wiki.avastarco.com/index.php?...88%D8%B1%DB%8C
موفق باشید.
«مبارزه با احمق و حماقت مبارزه با نفاق نیز هست، زیرا احمق ابزار دست منافق است»علامه شهید مطهری
سلام به همه.....
دو تا سوال داشتم تو تاپیک پرسش و پاسخ نجومی هم پرسیده بودم...
1:عمر عالم با انبساط عالم چه ارتباطی داره؟
2:من منظور از این پاراگراف از ویکی نجوم رو نمیفهمم(قانون هابل)...همین تغییرات ثابت هابل....منظورش به صورت ساده شده چیه؟
اگر نظریه کیهان شناسی حالت پایدار صحیح باشد با توجه به پایداری و تعادل ماهیت در تمامی نقاط عالم میزان انبساط عالم در تمام زمان ها یکسان بوده است و ثابت هابل باید مقداری ثابت داشته باشد.
حال با فرض درستی نظریه کیهان شناسی انفجار بزرگ درست پس از لحظه انفجار بزرگ ، فشارهای داخلی سبب انبساطی با سرعت بسیار زیاد شده اند. به علت اینکه گرانش به طور مداوم تمام عناصر دور شونده جهان را به عقب می کشد، انبساط آهسته می گردد، لذا باید مقدار ثابت هابل امروزه مقدار کم تری نسبت به گذشته داشته باشد و در آینده نیز کم تر از امروز خواهد بود. بنابر این تعیین مقدار ثابت هابل به طور غیرمستقیم در عمر عالم و به طور مستقیم در سرعت گریز مواد از هم در عالم مادی تاثیر می گذارد.
تعیین اینکه ثابت هابل در طول زمان تغییر می کند یا خیر نیز می تواند نگرش بشر را نسبت به دنیا به طور کلی تغییر دهد.
علیک ِ سلام
1. منظورتون رو درست متوجه نشدم! به هر حال هرچه انبساط ِ عالم در زمانهای ِ مختلف سریعتر بوده باشه عمر ِ جهان کوتاه تر می شه (یعنی جهانی که سرعت ِ انبساطش در همه ی ِ زمانها دو برابر ِ یک جهان ِ دیگه است، عمرش نصف ِ اون جهان هستش)
2.ثابت ِ هابل کلا از فرمول ِ هابل تعریف میشه:
v=H.d
که v سرعت ِ دور شدن ِ جسم، H ثابت ِ هابل و d فاصله ی ِ جسم هستش.
ثابت ِ هابل یک ثابت ِ جهانی برای ِ تمام ِ عالم در یک لحظه ی ِ خاص هستش، یعنی برای ِتمامی ِ نقاطی از عالم که به میزان ِ 13.7 میلیارد سال از انفجار بزرگ فاصله دارند، ثابت ِ هابل میزان ِ یکسانی داره. اگر ثابت ِ هابل رو در زمان ِ دیگری نگاه کنیم مقدارِ ِ متفاوتی می بینیم، ثابت ِ هابل به نوعی سرعت ِ انبساط ِ عالم رو نشون می ده چون هر چه بیشتر باشه سرعت ِ اجرام ِ در حال ِ دور شدن هم بیشتر میشه و در نتیجه عالم داره سریعتر منبسط میشه و برعکس هر چی کمتر باشه عالم کندتر منبسط میشه.
در لحظات ِ اولیه که جهان خیلی سریع منبسط می شده، مقدار ِ ثابت ِ هابل خیلی بیشتر بوده و اجرام خیلی سریعتر از هم دور می شدند
یک سر به هوای کوچک در این دنیای بزرگ
سلام
خوندم وقتی ستاره ای بخواد از یه سحابی ایجاد بشه گازهای سحابی در هم میریزن و این گرانش تبدیل به گرما میشه اگر میشه یکم در این مورد این تبدیل انرژی بیشتر توصیح بدین.
با احتیاط نا امید شوید معجزه خبر نمیکند
سلام
برای اینکه در سحابی بخواهیم تولد ستاره ای رو داشته باشیم باید شرایطی به وجود بیاد که تنشی در سحابی رخ بده ...که موجب میشه در قسمتی از سحابی چرخش وتحریکی ایجاد بشه و ذرات وگاز شروع به جذب هم کنند .و در واقع به واسطه ی گرانشون دور هم جمع بشوند.
مثلا فرض کنید یک کوهستان هست. اون بالا یه اتفاقی میافته و یک تکه برف قل میخوره میاد پایین .خب اون گلوله کوچک رفته رفته مواد وبرف های اطرافشو به خود جذب میکنه.در تشکیل ستاره هم این توده اولیه هی مواد اطراف رو به خود جذب میکند.
به واسطه ی این گرانش ما در درون این توده وکلونی افزایش فشار داریم.واین افزایش فشار دمای مجوعه رو بالا میبره .
مثل اینکه گازی رو در کپسول فشرده کنیم .در اثر این کمپرس دمای گاز زیاد میشه.
واین افزایش دما(که نتیجه ی افزایش فشار ناشی از گرانش است) انقدر افزایش میابد تا اینکه دردمای های خیلی بالا مثلا چند ده میلیون درجه کلوین شرایط برای همجوشی هیدروژن در درون ستاره اغاز میشود.
حالا ستاره ی ما آماده است.
این یک توضیح ساده بود
برای کسب اطلاعات بیشتر
تحول انواع ستاره ها
مراجعه بفرمایید
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)