گشت رصدی ، قصر بهرام - 29 و 30 تیر

[Mostafa]

سلام به همه اعضا گرامي

مركز نجوم آوااستار در نظر دارد در تاريخ پنجشنبه و جمعه 29 و 30 تیر ماه گشت رصدي برگزار كند

مكان : كاروانسراي قصر بهرام

اطلاعات بيشتر در بخش اصلي سايت موجود است .

http://www.avastarco.com/tours.asp

در این برنامه قصد داریم تا با استفاده از یک دستگاه تلسکوپ cpc اشمیت - کاسگرین سلسترون تجربه جدیدی در رصد اجرام اعماق آسمان ایجاد کنیم .

اين تاپيك جهت اطلاع رسانی و اعلام پيشنهادات براي برگزاري بهتر برنامه ايجاد شده است .

* ضمنآ اعضای فعال فروم آوا استار از 20% و اعضای ممتاز از 30 % تخفیف برخوردار خواهند شد .

[BehzadQ]

برنامه خیلی خوبی بود.. و پر از خاطره های خوب.
ممنون از تمام بچه های پر انرژی آوا
و تشکر ویژه از زحمات آقای امام، آقای فروغی، خانم حدادی و آقای معروفی و چند دوست عزیز دیگر که نامشان را بخاطر ندارم و از این بابت عذر خواهی میکنم. خیلی پر تلاش بودید و خسته نباشید.

[saraaaa]

سلام ، خیلی خوب بود ، علی رغم اینکه من و دوستم از راه دور اومده بودیم ولی خستگیمون در شد

یه سوال ؟ شب کسی دف میزد تو کاروانسرا، کسی میشناسه کی بودن ؟ کسی فیلمی نداره ازش ؟ من هنوز صداش تو گوشمه !

[aryaii]

عکسی را که آپلود کردم نزدیک به 850 کیلو بایت بود، ولی آپلو شدهء آن 4 کیلوست! بقیه اش چی شد؟

[space]

دلم نیومد بقیه عکس ها رو براتون نذارم

اینجا محلی بود که دوستان بدون ما غروب رو تماشا کردن


اینم همون مارزبوی قدیدم اگه اشتاه نکنم اصلا همون آقا هادی بهتره،تا نرسیده خونه بذارم اینو


و دو عکس از آقای امام
البته با دوربین غیر حرفه ای!



این من که تو آسمونا سیر میکنم!یکی دیگه از بچه ها از یه زاویه دیگه گرفت منو خیلی جالب شد
منتظرم ببینمش

[yperseusy]

سلام ، خیلی خوب بود ، علی رغم اینکه من و دوستم از راه دور اومده بودیم ولی خستگیمون در شد

یه سوال ؟ شب کسی دف میزد تو کاروانسرا، کسی میشناسه کی بودن ؟ کسی فیلمی نداره ازش ؟ من هنوز صداش تو گوشمه !

سلام دوست عزیز اون شب آقای احسان نگین بودند که دف میزدند

[kh.maroufi]

خب سلام بر همه دوستان آوایی عزیزم...

اول از همه ماه مبارک رمضان رو بر همه دوستان عزیز و به خصوص روزه داران گرامی تبریک میگم.

آدم گزارش های خوب اعضا رو که میخونه، جوری هیجان زده میشه که دوست داره همین الان دوباره با بچه ها برنامه رصدی بره، اما خب همیشه حقیقت تلخ بوده و نمیشه رفت!

از ساعت 11.30 اینطورا در دفتر آوا حضور پیدا کردم و بعد از سلام علیک با آقای امام و خانم حدادی زاده، همینجوری دیوار رو نگاه کردم تا بقیه بچه ها بیان...

حدود ساعت 1.30 بود که دیگه اکثر دوستان رو در ماشینها اسکان دادیم و منتظر 2 - 3 نفری بودیم که کمی با تاخیر به ما پیوستند و خلاصه راه افتادیم. همونطور که مطلع هستید، 3 تا ماشین بودیم که فقط باید به اون مینی بوس معمولیه اشاره کرد که آقای امام و خانم حدادی و چند تا دیگه از دوستای خوبم اونجا بودن که گرمای هوا خیلی اذیت کننده بود براشون؛ و البته این رو هم باید بگم که با انجام این حرکت، تبدیل به چند اسطوره ی آوا استاری هم شدند! که حتی سالیان سال هم از اونها عنوان مظهر استقامت و پایداری یاد میشه...

ساعت 3.30 بعد از ظهر بود که متاسفانه پنچر شدیم و این پروسه پنچر گیری هم تا ساعت 5 بعد از ظهر طول کشید. بعد از پنچر گیری، به بقیه ماشینها که سر میزدم، میگفتن که خشایار لطفا توی این ماشین نیا که کلا هرجا باشی برای ماشین یا افراد اون ماشین اتفاق بدی میوفته که البته با چند تا مثال بعد ترش من رو کاملا قانع کردند و دیگه خودم از خودم میترسیدم!

ساعت 7:45 در جاده خاکی قصر بهرام قرار گرفتیم که به دلیل شسته شدن جاده بر اثر بارشهای هفته گذشته رد تمام کشور، جاده به صورت وحشتناکی شده بود که از همین تیریبون میگم دم آقای رانندمون گرم که توی اون تاریکی ما رو رسوند به قصر بهران؛ اوه ببخشید، قصر آوا!

11رسیدیم قصر و بچه ها شروع کردند به پهن کردن وسائل. خیلی جالبه، ما تا رسیدیم و بعد از 10 دقیقه که به بچه ها سرمیزدم، میدیدیم بعضیا ردهای 3 ساعته ثبت کرده بودن توی دوربینشون که هنوز در عجبم که داستان چی میتونسته باشه؛ یعنی این همه سرعت در عکاسی ممکنه؟؟؟ دوستانی مثله orion و astronomy و Mohammad_reza و ...

خلاصه اینکه در طول شب هم از تجربیات دوستان خیلی استفاده کردیم و انصافا میتونم بگم که یکی از تاپ ترین رصد های زندگیم بود.

صبح هم که شد رفتیم سراغ طلوع و کلی ذوق و شوق و بعدش هم دیدیم که خبری نیست، چون همون طلوعیه که همه روزه شاهدش هستیم ولی چون دور هم بودیم یه مزه ی دیگه داشت.

به بدترین قسمت برنامه یعنی جمع کردن وسائل رسیدیم و بعدش صبحونه و یه جلسه معارفه و در نهایت حدود ساعت 7:55 به سمت تهران حرکت رو آغاز کردیم و فکز میکنم حدود ساعت 1.10 ظهر بود که رسیدیم دفتر آوا...

کلی صحبت و خوش و بش و در نهایت رسیدیم به غم انگیز ترین قسمت برنامه، یعنی خداحافظی که ان شاالله بچه ها رو در برنامه های بعدی هم دوباره ببینیم و لذت ببریم که یک چنین اکیپ خوب نجومی ای داریم...

یه چند تا دونه عکس میذارم؛ البته من اصلا وقت نکردم که عکسهای مستند و این داستانا بگیرم...

عکسها از لحاظ زمانی از آخر به اوله!!!

این آخرین عکسمه، یعنی جلسه معارفه دوستان:




خوش مزه ترین قسمت برنامه، یعنی صبحونه؛ دست پیام فروغی گل درد نکنه که فوق العاده عمل کرد و خدایی دمش گرم! ( یک مرحله قبله معارفه )



از اون عکسهاست که آخر سر هم آدم متوجه نمیشه که باید چجوری نگاه کنه...



طلوع!


رد!



و یکی از پر شکوه ترین قسمت برنامه شب، به صدا در اومدن صدای فوق العاده دف بود که توسط دوست عزیزمون آقای احسان نگین نواخته شد که واقعا حس و حال عارفانه ای بهمون داد و حداقل برای چند دقیقه ای ما رو از حال و هوای روزمره خودمون در آورد؛ آفرین به ایشون که البته از لینک زیر میتونید یه قسمت کوتاهی از اون رو دریافت کنید، ببخشید دیگه خیلی وقت و حوصله نداشتم که کاملا ادیت کنم : http://uplod.ir/ev15wru6nng5/Sound_clip_17.mp4.htm

از زحمات زیاد آقای امام و خانم حدادی و پیام فروغی و کلا دوستان اون مینی بوس معمولیه و همه دوستانی که الان شاید از قلم بیوفتن و ترجیح میدم که کلی بگم، تشکر میکنم که ما رو یاری کردند تا یه برنامه به یاد موندنی برامون رقم بخوره

راستی کل دوست جدید هم پیدا کردم....

و در نهایت هم باید بگم که جای تمامی دوستانی که دوست داشتیم باشن، ولی نبودن؛ خیلی خالی بود و ان شاالله سری بعد کل 5000 نفر با هم میریم ماه! اینم بگم که جای دو نفر و دو تا از بهترین دوستام هم خیلی خالی بود....

یا علی.

[mohammad_reza]

اقایون هادی سلیمانی و محمد مهدی عسگری


حضرت orion




لحظه خداحافظی در مترو البته نزدیک بود نگهبان مترو دوربین منو بگیره
از راست به چپ:مرتضی الفقی محمد مهدی عسگری حمید رضا هادی سلیمانی پرهام سعیدی

[Hamid (@_@) Reza]

در وحله ی اول سپاس می گویم خدای منان را که این سعادت رو به من داد که من این می نی بوس قشنگ رو بپیچونم . و به قول آقای معروفی از مظهران قدرت و استقامت تشکر به عمل می آورم که بسی دلیرانه در مقابل عوامل گرما و بوی شتر ها ایستادند و تسلیم نشدند.
تشکر دوم مال آقای فروغی که حرکات و شادمانیشون همیشه ضربه ی محکمیه بر دهان این خستگی ها.
تشکر دیگه م که واقعا از ته دلمه از تک تک دوستانیه که با اومدنشون باعث شدن که این سفر به کام من شیرین بشه.

[محمد مهدی عسگری]

.

[soroosh]

سلام اول تشکر می کنم از همه ی دوستانی که در برگزاری این رصد زحمت کشیدند

من هم یه سری عکس با دوربین کاملا معمولی گرفتم که البته اصلا با عکس های بقیه دوستان قابل مقایسه نیست

این عکس از مشتری و اقمارشه ولی ببخشید کیفیت نداره



گپ زدن آقای امام و بقیه ی دوستان دم دمای صبح



و چندتا عکس از طلوع خورشید:

تو این عکس زهره هم معلومه