دوست دارید کجا وچگونه زندگی کنید؟

[melika bidabadi]

سلام به تمامی منجمان عزیز وآوااستاری.
حتما شما هم ممکن توی رصداتون وقتی به سیارات نگاه میکند این فکر که اگه من توی این سیاره زندگی میکردم......!(البته بدون در نظر گرفتن اینکه دربعضی از سیارات زندگی امکان پذیر نیست.)

بنابراین میخواهم توی این تاپیک به این موضوع بپردازیم وکمی در تخیل خود سیر کنیم وفکر کنیم اگر جایی غیر از این مکانی که در ان زندگی میکنیم زندگی میکردیم (هرجایی روی این کره ی خاکی ویا حتی خارج از منظومه شمسی وراه شیری و...

فکر میکنیددلیل انتخابتون برای زندگی در اون مکان چیه>؟ ویا شرایط جوی ویا محیطی( مثلا فکر کنید در مریخ ویا یک سیاره فرازمینی زندگی میکنید اون محیط از نظر شما چه شکلی؟)

واز همهمهم ترایا باز هم دنبال نجوم ونگاه کردن به اسمان بالای سرتان بودید؟ حتی اگه تنها یک منجم در اونجا وجود داشت واونم شما بودید؟

ممنون میشم اگه من را در پرسش به این سوالات در این تاپیک یاری کنید.

-------------------

روند جدید تاپیک، لطفا این لینک را مطالعه بفرمایید


زندگی در زهره: 1......2

زندگی در مریخ : 1...2...3...4...5...6

زندگی در6... 5... 4... Gliese 581g: 1...2...3...

زندگی در تیتان:1...2...3...4...5...6...7...8 ...9...10...11

[melika bidabadi]

چراغ ها مدام در حال روشن و خاموش شدن اند. کل سفینه رو گشتم اما نمیدونم کجا گذاشتمش؟ لیو...... لیو...... کجایی؟
دوباره چه دسته گلی به آب دادی که چراغ ها قطع و وصل میشن؟(حتما الان می خواهد بگه دس - ته- گل- چی)
پس این رایانه من کجاست؟ لیو ... تو ندیدیش؟ باید امروز گزارش را کامل کنم ,در حال حاضر که دستگاه ها شرایط مطلوبی را از دما ,رطوبت ,فشار و... نشان میدن .پس بهتر تا اوضاع خوب و اروم گزارشو به اتمام برسونم.
لیو چرا هنوز این لامپ قطع و وصل میشه؟ خدای من کم کم داراه صبرم را از دست میدم ,خیلی سخته که سفر های پژوهشیت را با یک ربات که مثلا از پیشرفته ترین و توانا ترین نوعش هم هست ,ولی خوشبختانه باز هم قدرت خلاقیت انسان رو ندارد وگر نه باید الان کره ی زمین سکونت گاه آدم آهنی ها می شد ,را در حالی سپری کنی که 20,5 سال نوری (معادل با ۱، ۹۴×۱۰^۱۴ کیلومتر)از سرزمینت فاصله داشته باشی.

بلاخره پیدات کردم ....حالا باید یک گوشی از میز کارم را خلوت کنم تا بتونم صفحه ی نمایش رایانه ام را روی میز بیاندازم.(یادش بخیرتا 10 سال پیش لپ تاپ یکی از رایج ترین رایانه ها بود وحالا رایانه هایی با نمایشگر های مجازی که با فشردن یک دکمه و انداختن نور روی میز ,دیوار و.... میشه از انها استفاده کرد.)
بگذریم .....
گزارش سوم _ پروژه ی LIOP
2022/2/12 _1:30دقیقه بامداد به وقت زمین _ زمان به وقت گلیس : در اینجا زمان یا بهتر بگم شب وروز معنا نداره چون گلیس 581جی حرکت وضعی ندارد.
البته سفینه ما در منطقه ای ما بین شب وروز قرار دارد (درست مثل موقعیت سیاره که در مابین منطقه قابل سکونت از سیاره اش قرار گرفته)منطقه ای تقریبا معتدل هم چون فصل پاییز ما زمینی ها, البته مازمان کارو استراحت و.... را هم به وقت زمین تنظیم کردیم.
شاید زندگی در سیاره ای که نیمی از آن همیشه روز ونیمی دیگر شب, دمایی نه چندان سرد ونه چندان گرم به نظر جالب بیاید اما تنها می شود یک هفته این شرایط را تحمل کرد نه یک ماه.
خوشبختانه تجهیزات برودتی ما در برابر دمای 160 درجه سلسیوس منطقه روبه ستاره بسیار خوب عمل کرده اند.البته انتظارش هم میرفت چون دما همچون زهره خیلی بالا نیست. اما متاسفانه یکی از تجهیزات گرمایشی در منطقه تاریک که دمای-25درجه سلسیوس را دارا است دچار یک نقص فنی کوچک شد که خوشبختانه لیو توانست تعمیرش کند.
طی نمونه برداری های امروز که هنگام طلوع وغروب( چون شرایط برای پیاده روی و بیرون رفتن از سفینه بسیار خوب است وبه تجهیزات حفاظتی کمتری نیاز است, همچنین میشه از دیدن غروب زیبای یک کوتوله سرخ لذت برد.)انجام دادیم طبق پیش بینی ها با وجود ساختار نسبتا صخره ای این سیاره نشانه هایی از وجود آب هم پیدا کردیم.
وهمان طور که انتظار داشتیم جرمی حدود 3,1تا4,3 بار بیشتر گلیس نسبت به زمین باعث شده تا گلیس با وجود گرانشی 1,3تا1,8 برابر زمین مانع از جدا شدن اجزا تشکیل دهنده اتمسفرش شود و شرایط جوی نسبتا مناسبی را پدید آورد.
خوشبختانه گروه تحقیقاتی پروفسور استیفن فوگت تقریبا شبیه‌ترین سیاره به زمین را کشف کردند.
در انتها باید بگویم گرچه دیدن ستارگان از منطقه تاریک لذت بخش است اما هرگز با لذت دیدن ستارگان از روی زمین قابل قیاس نیست.اما شما هم هر گاه نگاهی به صورت فلکی ترازو کردین یادی هم از ما بکنید.
تا کاوش یک سیاره دیگر و گزارش بعدی بدرود.
لیو....لیو.... هنوز نتونستی از پس این قطع و وصلی برق سفینه بر بیای؟.........

[aysa]

معذرت بابات تاخير.
و اما داستان من:
گاهي از خودم ميپرسم من كجام؟زندگي يعني چي؟هزاران سال بشر روي زمين كه از بدو تولد فقط اونو ديده هيچ وقت نفهميد كه چرا اومده ومي خواد چيكاكنه؟الان ميخوان برن دنبال سيارات ديگه براچي؟اين همه سختي فقط بخاطر اينكه از زمين محافظت نكرديم.به همين سادگي!
برا رسيدن به اين سياره كه 20سال نوري از زمين فاصله داره باسرعت1800كيلومتربرثانيه(100ب رابرسرعت ماهواره وويجر) توراه بوديم واومديم اينجابا هزارتا سختي راه.ما فقط دنبال دردسريم.اينجا هيچ خبري اززندگي زميني آشنا"نيست.صورت هاي فلكي و ستاره ها شكل جديدي دارن.ديگه نميشه تشخيصشون داد.حتي بعضيا پرنورترن.ديگه نميشه با قوس راه شيري رو پيدا كرد يا با جدي به سمت شمال رفت.شب و روز و طلوع و غروب(بهترين كلمه ها در ادبيات)معنايي ندارن.مرز اين دوتا فقط يه خطه چون سياره حركت وضعي نداره.وما براي اينكه از گرماي ستاره مادر وسرماي فضا در امون بمونيم مجبوريم زندگيمون رو فقط رو همين خط بگذرونيم و فقط ميتونيم توي عرض جغرافيايي35تا50شمال يا جنوب اين سياره باشيم.چون استواش به علت بزرگي4برابر زمين خيلي گرم و قطبش يخبندانه.همچنين ميزان نيروي جاذبه هم تاثير گذاره تو عرض هاي مختلف.بنابراين مسافرت هاي طولاني ديگه معني ندارن.ما از همه جا محدوديم و تو قسمت كوچيكي ميتونيم زندگي كنيم.وقتي شبها تنهايي ديگه ماهي نيست كه به صورت بتابه!رو زمينش نميتوني پاتو به راحتي بذاري چون مثل زمينكه سنگ و خاك نيست!ما اينجا زندگي نمي كنيم.بلكه زنده ماني مي كنيم!اي كاش اونروز از سيارمون محافظت مي كرديم و تو آينده معناي زندگي رو به بچه ها ياد ميداديم وبا عشق و غرور مي گفتيم:هرم خورشيد و رخ ماه

[آسمون]

با تشکر از تمام دوستان
مهلت ارسال آثار به اتمام رسیده.به زودی برنده اعلام خواهد شد

[melika bidabadi]

داستان های تخیلی دیروز واقعیت های فردا

در این قسمت: از نابود کردن میلیونها حشره بدون حشره کش های شیمیایی تا ساخت ارگانیسمی که برای سفر های بین ستاره ای مناسب باشد و انسانی که مریض نخواهد شدو....... .

درسال 1969پرفسور لاون رئیس انیستیتوی ژنتیک مینز گزارشی منتشر کرد که بر طبق آن میشد میلیونها حشره ای را که از جهت انتقال بیماری ها برای انسان و حیوان وگیاهان خطرناک می نمود بدون به کارگیری حشره کشهای شیمیایی نابود کرد.
لاوندر آزمایشگاه های دانشگاه مینز سالها به تحقیق مشغول بود ودر این مدت دریافته بود که یک نوع رقابت طبیعی بین گونه های مختلف پشه وجود دارد. پشه های شمال آلمان علتقه خود را برای جفت گیری با انواع دیگر پشه ها از قبیل نوع شوآبن نشان دادند.امما پشه های تولید شده قادر به ادامه حیات و تولید مثل نبودند.اگر پشه های نقاط مختلف آلمان نسبت به یکدیگر میل وکششی نداشتند,پس مطمئنا پشه های نقاط مختلف قاره های متفاوت سبب تولید نسلهایی میشدند که بدون کمک قادر به ادامه حیات نبودند.پس آنها شروع به پرورش یک نژاد از پشه های فرانسوی وکالیفرنیایی نمودند.زمانی که آنها را در اکپو(شهر بورمس اکپو که توسط حشرات موردهجوم قرار گرفته بود.)رها ساختند,نرهای نژاد منیز ثابت کردند که در مقایسه با نر های نژاد بورمس توانایی بیشتری دارند,اما تخمهایی که از جفت گیری آنها با ماده های بورمس تولید شده بود هیچ یک پشه تازه ای تولید نکردند. تعداد کروموزوم های نمونه های مختلف پشه با هم تطبیق نمی کردویک نابودی ژنتیکی صورت گرفت. کاملا آشکار است که این روش از بین بردن پشه چه نفعی دارد چرا که دیگر لازم نیست که این خطر را بپذیریم که غذاها وگیاهان خود را با حشره کشها آلوده سازیم.
پرفسور لاون که در حال ادامه تحقیقات خود بر اساس اکتشافات جدید علم ژنتیک بود پشه های نر را در معرض اشعه ایکس به قدرت 4000رونتگن قرار میداد.این عمل هیچ گونه نابودی عضوی پشه ها راسبب نمیشداماسبب میشد که زنجیره کروموزوم ها بین ژنهای آنها آسیب ببیند. وقتی مخزن کروموزوم ها مورد حمله قرارمی گیرد ژنها تغییر می کنند و حشره در یک حالت بی برنامه گی رشد میکند.آنها هنوز قادر به تولید مثل اند اما اولاد آنها از هر جنبه ضعیف تر هستند. برای مثال از نظر تعداد ,از نظر اندازه وغیره.
نژادهایی از پشه ها که بدین طریق تحت عمل قرار گرفته اند نقشه ناتوانی خود را از روی برنامه ریزی ادامه میدهند.لاون میگوید:"هیچ راهی برای معالجه این تغییر وجود ندارد زیرا یک مسئله ارثی است ."
وی اعتقاد دارد که در مدت زمان نسبتا کوتاهی ,از این روش می توان برای دیگر حشرات مضر نیز بهره جست . او حتی می گوید شاید بتوان بلایی را که موشها در بسیاری از نقاط جهان بوجود می آوردندرا بدین وسیله از بین برد.
امکان دستکاری در کد های ژنتیکی یک خیال موهوم وتصور محض نیست. ما با واقعیات علمی سروکار داریم .بین گذشته و آینده ورطه ای وجود دارد که از آن عبور خواهیم کرد .به احتمال زیاد ما به اکتشافاتی دست خواهیم یافت که قبلا اتفاق افتاده اند. روزی دانش جدید همراه با تکنولوژی برای انسان ار گانیسمی خواهند ساخت که برای سفرهای بین ستاره ای مناسب می باشد. انسانی که مریض نخواهد شد وانسانی که در مقابل کلیه فشار ها وبارها مقاوم خواهد بود.
علوم پزشکی بیست سال بیشتر است که قادر به انتقال اعضا مختلف می باشد. اما این اصل غیر مطلوب
خروش احساسات در مورد این نوع عملهای علمی مهم تنها بعد از اولین پیوند قلب صورت گرفت. زمانی که اولین پیوند پوست در دهه 1940انجام شد,زمانی که در سال 1948استخوانها تعویض شدند و زمانی که در سال 1950 کلیه ها جایگزین شدند هیچ گونه اعتراضی نبود.در سال 1954اولین پیونددست کامل روی یک سگ با موفقیت انجام گرفت.همچنین زمانی که پیوند سایر اعضا بدن با موفقیت انجام شداما عمل پیوند قلب بود که برای اولین بار بحث های جدی وآشکار و مخالفت های شدید را در تمام روزنامه های سرتاسر جهان باعث شد.شاید هم به این دلیل که انسان ها در درون خود نسبت به قلب احساس بیشتری از یک پمپ صرف دارند.عجیب بود انسانی که از زندگی لذت می برد واز مرگ می هراسد این پیشرفت علم پزشکی را با آغوش باز نپذیرفت.با این حال این قدرت که بتوان زندگی کسی را با تعویض اندام های آسیب دیده نجات داد موضوع مهمی است.
اگر دانشمندان بتوانند در برنامه ریزی مارپیچ دوقلویی dnaدر هسته,با اطلاعات ساختمان ودوباره سازی اعضا موفقیت حاصل کند ,متد های فرانکشتین دیگر به زودی فراموش خواهد گشت.دانشمند روسی ال.وی ,پلسچایو قبلا توانسته است یک قسمت پوست را وادار نماید که خود را به مستقیم ترمیم کند و حتی او توانسته است اعضا قطع شده را دوباره وادار به رشد بنماید. روزی جراحی ژنتیکی رایج خواهد شد.
پرفسور ای,اچ,گراول مدیر انستیتوی رادیو بیولوژی و استفاده از ایزوتوپها در علم طب ودکتر سایبرنیتیست وتعدادی دیگر از دانشمندان در طب ورشته های مختلف آن پیش بینی های که برای سال ها 1985 تا 2000کردند درسته بود و تمامی آنها از جمله انجماد انسان برای ساعت ها ویا روزها,تولید اشکال اولیه حیات به صورت مصنوعی,استفاده از اشعه های ایکس و گاما به صورت ولیزری و........انجام پذیرفته
پس بزودی باید شاهد به تحقق پیوستن پیش بینی های انجام شده برای سالها 2020و..... باشیم.

[آسمون]

با سلام به تمام دوستان عزیز
در این سری مسابقه داستان نویسی "زندگی من در..." 6 نفر شرکت کردند، داستان خیلی خوب بودند و انتخاب در بینشون خیلی خیلی سخت بود، به نظر من تمام داستان ها شايسته برنده شدن هستند، خوشبختانه در این سری همه نکات علمی رو خیلی خوب بیان کرده بودن.

از دوستان عزیزم

مداد رنگیهام

melika bidabadi

aysa

zahra moayedi

s_karam76

Mahdieh. GH

بسیــــــــار سپاسگزارم.

باز هم میگم که داستان ها همه خوب بودن و انتخاب خیلی خیلی سخت بود ولی خب دیگه باید یک داستان انتخاب می شد. البته ایراداتی هم وجود داشت...

و برنده این سری خانم Mahdieh. GH هستن با این داستان.

مهدیه خانم تبریک میگم و به رسم هر مسابقه ای هدیه ای ناقابل تقدیم میشه

قصد اجرای مسابقه یادگیری شرایط جوی و محیطی سیارات و اقمار مختلف از طریقی جذاب است.امیدوارم لذت ببرید...

موضوع بعدی به زودی اعلام خواهد شد.

[mohsen4465]

آسمون خانم میخواستم پیشنهاد بدم که لطفاً تو موضوع بعدی از منظومه شمسی خارج نشیم. راستش چون شناخت ما از سیارات فراخورشیدی خیلی کمه بنابراین یخورده مطالب بیشتر از اونکه علمی بشه تخیلی میشه. تو همین منظومه شمسی هم جاهای زیادی هست که میتونیم در موردشون داستان علمی بنویسیم. همین ماه قمر زمین خیلی عجیب تر از اون چیزی میتونه باشه که فکر میکنیم.

[رضا طامهری]

آسمون خانم میخواستم پیشنهاد بدم که لطفاً تو موضوع بعدی از منظومه شمسی خارج نشیم. راستش چون شناخت ما از سیارات فراخورشیدی خیلی کمه بنابراین یخورده مطالب بیشتر از اونکه علمی بشه تخیلی میشه. تو همین منظومه شمسی هم جاهای زیادی هست که میتونیم در موردشون داستان علمی بنویسیم. همین ماه قمر زمین خیلی عجیب تر از اون چیزی میتونه باشه که فکر میکنیم.

با این مورد که منظومه شمسی جاهای زیادی واسه داستان سرایی داره کاملا موافقم ولی در کل با اینکه داستان تخیلی باشه اصلا مخالف نیستم بلکه خیلیم موافقم!

اینجا درسته موضوع داستانها زندگی در جایی بجز زمینه و مطمئنا ما به عنوان اعضای یک فروم نجومی توقعمون از داستان سرا اینه که شرایط فیزیکی و واقعیتهای علمی رو هم در نظر بگیره اما دز تخیل خیلی وقتها کارساز تر از دیدگاه محض علمیه مخصوصا این که با تصور زندگی روی سیارات دیگه ما عملا یک کار تخیلی کردیم

در مورد سیارات فراخورشیدی اطلاعات کم نداریم! خدابیامرزه تلسکوپ فضایی کپلر رو کم واسمون اطلاعات نذاشته از سیارات دوردست! همین اطلاعات به اضافه تخیل نویسنده چیره دست میشه داستانی که میشه تا اخرشو یه نفس خوند

اگر قرار بر داستان علمیه که خب میشه کتاب علوم و نه داستان!!! با این دید هرکدوم از تالارهای علمی فروم هم مشمول این کار میشه اما اگر قرار بر داستانه(همونطور که تو داستانهای دوستان دیدیم)

اسمون دلتون پرستاره

[آسمون]

با تشکر از دوستان و همراهان همیشگی این تاپیک بابت پیشنهاد هاشون،همینجا عرض کنم که از پیشنهادات و انتقادات شما برای این تاپیک به طرز وحشتناکی استقبال خواهیم کرد

خب موضوع بعدی مسابقه داستان نویسی "زندگی من در..." مربوط میشه به

"زندگی من در تیتان قمر سیاره زحل"

توضیح راهنمایی انجام بدم و اون اینکه:

بر اساس پیشنهاد آقای طامهری مدیر گرامیمون، که البته خودشون پیشنهادشونو کامل تر توضیح میدن، تصمیم بر این شد برای نوشتن داستان این سری دوستان در زمان سفر کنند، یعنی چی؟؟؟؟!!! یعنی اینکه میتونید زندگی در شرایط گذشته،حال و یا آینده قمر تیتان رو سوژه داستان قرار داده و داستان های زیبایی خلق کنید...

مثلا بررسی شود که قمر تیتان در گذشته چه شرایط محیطی داشته و شرایط زندگی درش به چه صورت میشده و ...

دوستان تا 5مهر ماه فرصت دارید آثار خود را ارسال کنید.

منتظر داستان های زیبای شما عزیزان هستیم.به امید روزی که این داستان ها منبعی مناسب برای آموزش شرایط محیطی در سیارات و اقمار دیگر باشند.
-------
اطلاعات بیشتر در مورد تیتان:

اینجا

و اینجا

[رضا طامهری]

با تشکر از خانوم اسمون و لطف ایشون ....

من نظر خودمو عنوان میکنم که صرفا یه پیشنهاده و مطمئنا با پیشنهادات دوستان کاملتر و بالغتر خواهد شد

داستانهای قشنگی از دوستان عزیز دیدیم و خوندیم... شخصا خوشحال شدم از دیدن شوق و همکاری دوستان

همونطور که خانوم اسمون عنوان کردند موضوع " زندگی در قمر تیتان" هست و علت هم شباهت این قمر به زمین ما(مثلا تنها مکان بجز زمین در منظومه شمسی که مایعی روی سطح ان جاری است) است... زمان داستان مشخص نشده چون طبق نظر خانوم اسمون که من هم با اون کاملا موافقم، این موضوع باعث میشه هم دست دوستان بازتر باشه و هم هیجان خواننده قبل از خواندن داستان، برای فهمیدن عصر و دورانی که داستان در اون نقل میشه، بیشتر خواهد شد

چه قشنگ خواهد بود که در کنار علمی بودن داستانها (که چیزی جز این از یک نویسنده منجم توقع نمیرود) تخیل هم دخیل باشه! مثلا اگر قرار بر دیدگاه زندگی در اینده تیتان باشه چه خوبه که دوستان انسانهای اون زمان رو متفاوت از امروز تصور کنند... یا اگر زندگی در گذشته مدنظر است چه زیبا خواهد بود تصور اسطوره ها در داستان...

و اما یک پیشنهاد انتقاد گونه

در میان دوستان نویسنده، اعضایی هستند که دست توانایی در طراحی دارند که تو بحث اسکچ هم نمونه های قشنگی ازشون دیدیم...

چرا داستانها انقد خشک طرح میشن!؟؟ دوستان مطمئن باشید، کشیدن یک طرح از سفینه، محل زندگی یا جامعه اجتماعی در محل مورد نظر برای داستان سرایی، داستان شما برای خواننده را بسیار دلپذیرتر میکنه

و در اخر دوستان عزیز از یاد نبریم که ایده فیلم اواتار رو یک منجم به ذهن جیمز کامرون،نویسنده و کارگردان این فیلم انداخت... پس خودمونو دست کم نگیریم...

زبان به گزاف گشودم... ببخشید

اسمون دلتون پرستاره

[melika bidabadi]

و اما یک پیشنهاد انتقاد گونه

در میان دوستان نویسنده، اعضایی هستند که دست توانایی در طراحی دارند که تو بحث اسکچ هم نمونه های قشنگی ازشون دیدیم...

چرا داستانها انقد خشک طرح میشن!؟؟ دوستان مطمئن باشید، کشیدن یک طرح از سفینه، محل زندگی یا جامعه اجتماعی در محل مورد نظر برای داستان سرایی، داستان شما برای خواننده را بسیار دلپذیرتر میکنه

و در اخر دوستان عزیز از یاد نبریم که ایده فیلم اواتار رو یک منجم به ذهن جیمز کامرون،نویسنده و کارگردان این فیلم انداخت... پس خودمونو دست کم نگیریم...

ممنون از نظرات خوبتون جناب طامهری به نکته بسیار خوبی اشاره کردید به نظرم اگر بخواهیم این تاپیک را کاربردی تر پیش ببریم وصرفا مکانی برای نوشتن داستان نباشه بهتر می شود اگر با دوستانی که تمایل دارند وعلاقه مند اندگروهی تشکیل بدهیم با مطالعه اصول نویسندگی به طور حرفه ای تر داستان نویسی را دنبال کنیم حتی به انتشار کتابی با محوریت زندگی در کرات دیگربپردازیم چرا که متاسفانه در ایران اکثر رمان ها وداستان های علمی وتخیلی ترجمه ای هستند و کمترکتاب علمی تخیلی پیدا میشه که نویسنده اش ایرانی باشه
حتی بسیار خوب میشود اگر بتوانیم با توجه به شرایط وامکانات کشورمون در زمینه جلوه های ویژه وفیلم های علمی وتخیلی فیلم نامه ای متناسب با شرایط وامکاناتمان بنویسیم

با سپاس