دوستان عزیز
با سلام
لطفا پرسشهای راجع به کیهان شناسی و اختر فیزیک را در این تاپیک مطرح کنید
ممنون :)
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان عزیز
با سلام
لطفا پرسشهای راجع به کیهان شناسی و اختر فیزیک را در این تاپیک مطرح کنید
ممنون :)
این سوال از سوال های متداول المپیاد نجوم بوده و با استفاده از این سوال می توان فهمید که یک منجم آیا دانش فیزیکی خوبی دارد یا نه!
پاسخ بسیار ساده است! تنها کافی است از رابطه ی جهانی گرانش نیوتن استفاده کنیم:
خواهیم دید که جرم تغییری نمی کنند و اندازه هم در این رابطه موضوعیت ندارد به همین دلیل می توان گفت که اگر یک سیاهچاله با جرم خورشید به جای آن قرار دهند هیچ تغییر خاصی در مدار زمین ایجاد نمی شود!
تنها تفاوت این است که آسمان تاریک خواهد بود!:eek:
ايا در محيط ميان ستاره اى يا ميان كهكشانى ، سياره هايى مستقل از ستاره ى مادر تشكيل شده اند؟ ، يا وجود دارند؟ يا از نظر تئورى امكان وجود انها مى رود؟
از آقای بهرام پور بخاطر جوابشون تشکر می کنم.
در تکمیل پاسخ سوال 1 باید عرض کنم، همانطور که دوست عزیزمان هم گفتند تغییری در مدار زمین ایجاد نمی شود اما نکته ی مهم که باید آن را لحاظ کنیم آن است که تأثیرات نور خورشید صرفاً وظیفه ی روشن کردن جو زمین را ندارد، لذا؛ تغییراتی نیز در ساختار و تحولات شیمیایی جو زمین نیز رخ می دهد.
از پویا و فعال بودن این بخش واقعاً خوشحالم.
بنابراین سوالی را به عنوان سوال دوم مطرح می کنم :
در ایستگاه فضایی با وجود اعمال حدود 90 درصد گرانش زمین به ایستگاه (به علت فاصله ی ایستگاه با زمین)؛
چرا حالت بی وزنی وجود دارد؟
راهنمایی 1 : این قضیه هیچ رابطه ای با جو زمین و قرار گرفتن یا عدم قرار گرفتن ایستگاه در جو زمین ندارد.
راهنمایی 2 : از مسائل مربوط به سقوط آزاد استفاده کنید.
راهنمایی 3 : از چگونگی شکل گیری مدارها استفاده کنید.
شایان عزیز سلام
به خدمت شما باید عرض کنم که سیاره تعریف مشخصی دارد و یکی از بندهایی که یک جسم را در بین سیارات قرار می دهد این است که به دور ستاره ای در حال چرخش باشند بنابراین طبق تعریف ستاره ای نخواهیم داشت.
اما احتمالاً منظور شما این است که اجرامی مانند مشتری و زمین و رفقای این اجرام(!) در فضای بین ستاره ای در حال چرخش باشند چنین اجرامی (علی الخصوص از نوع گازی) ممکن است به دلیل تراکم بخشی از سحابی به وجود بیایند و درواقع کوتوله ی قهوه ای باشند (البته کوچکتر)
اما اگر پیدایش سیارات را طبق نظریه ی پلاسما - ماکسول توجیه کنیم، وجود سیارات در محیط میان ستاره ای و به صورت منفرد و بدون ستاره به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.
برای نظریه ی پلاسما - ماکسول می توانید به کتاب نجوم و اخترفیزیک مقدماتی نوشته ی آقایان موحد نژاد و دانشیار مراجعه کنید (امیدوارم با کتاب نجوم و اخترفیزیک مقدماتی نوشته ی مایکل زیلیک اشتباه نگیرید);)
با سلام .می خواستم جواب سوال دوم رو بگم.که در اصل آقای پناهنده در راهنمایی که کردن جواب رو دادن.ایستگاه فضایی مدام در حال سقوط آزاد است و به سمت زمین پرتاب می شود.طبق قانون لختی هر جرمی تمایل داره که حالت اولیه خودش رو حفظ کنه .ایستگاه هم می خواد به طور مستقیم مسیر خود را ادامه دهد که در هر لحظه زمین آن را به سمت خود می کشد که در نتیجه ی این دو اعمال مسیر دایره ی را دور زمین طی می کند
سوال 4 : چرا سطح لکه های خورشیدی پایین تر از بقیه ی قسمت های خورشیده؟ یعنی در اصل عمق دارن
منظور شما از پایین بودن چیست؟
دما یا ارتفاع
منظورم ارتفاع هستش
خانم باجلان می تونم بدونم این موضوع رو جایی شنیدید یا توی یک منبع خوندید؟
اگر بفرمایید از کجا این موضوع رو خوندید حتماً می تونم کمکتون کنم
يك سوال :
حد چاندارسكار چيست؟ (اگه درست نوشته باشم(؟))
سوالي ديگر:
ايا سياهچاله اي مي تواند تمام جهان را در خود فرو برد؟
حتی بزرگترین سیاهچاله ها به هیچ موفق به چنین کاری نمی شوند.
اما دلیل :
دلیل این ماجرا آن است که گرانش یک سیاه چاله در فاصله ای مشخص اثربخشی خود را دارد. یک افق رویداد یک سیاهچاله (همان فاصله ای از سیاهچاله که هر جرمی وارد آن شود، بازگشتی ندارد) بسیار کوچک است و هرگز به اندازه ای که موفق به چنین کاری شود نمی رسد.
سلام منم یه سوال داشتم که سیاه چاله ها از چی ساخته شدن؟و چه منفعتی برای عالم دارن؟؟
باسلام.
ازروی کدام ستاره اگر به زمین نگاه کنیم زمان دایناسورهارامی بینیم؟
البته باید به این موضوع توجه داشت که شما نمی تواند خودتان شاهد این موضوع باشید زیرا امکان ندارد که بیشتر از سرعت نور حرکت کنید
شایان جان مثل این که خیلی سوال داری توی ذهنت!
اما به یک نکته توجه کن که اگه سوالات رو همش بپرسی و خودت دنبالش نری به چیز خوبی نمی رسی و تنبل بار می ای
سعی کن خودت جواب سوالات رو پیدا کنی
اما جواب سوالات:
افق رویداد (event horizon) محدوده ای از سیاهچاله است که هیچ چیز حتی نور نمی توتاند به خارج از آن بگریزد. اگر سیاهچاله ای را در یک محیط خلأ مطلق و در مقابل یک زمینه ی نوری، مثل یک سحابی روشن، در نظر بگیریم. ناظری که در فاصله ی مطمئنی از ان قرار دارد، افق رویداد را به شکل یک کره ی مات و سیاه مشاهده می کند.
اما تکینگی (singularity):
بر اساس نسیبت عام، جرم یک سیاهچاله به طول کامل در داخل ناحیه ای با حجم صفر فشرده شده است. این ادعا بدین معناست که چگالی و گرانش این نقطه بی نهایت است. علاوه بر این، خمیدگی فضا زمان در این نقطه بی نهایت خواهد بود. این مقادیر بی نهایت باعث می شود که بیشتر معادلات فیزیک، از جمله معادلات نسبیت کارایی خود را از دست بدهند از این رو فیزیک دانان این ناحیه بی نهایت چگال و حجم صفر و مرکز سیاهچاله را تکینگی می نامند.
سلام
موضوعی رو قبلا شنیده بودم که برام توجیه پذیر نبود و لازم دونستم که اینجا مورد بحث قرار بدم و از دوستان بخوام که راهنمایی کنند
و اما موضوع::
در یک بحثی اشاره شده که رابطه اجزاء عالم بگونه ای بهم مرتبط و پیچیده است که قابل تصور نیست مثلا اگر شما در روی زمین به یک لیوان با قاشق ضربه ای بزنید اثر این ضربه هرچند ناچیز در کل عالم هستی آنی است!!!؟
و همچنین اثر جاذبه بر ذرات موجود در عالم هستی نیز اینگونه است یعنی از هر سرعتی بالاتر و سریعتر!!!؟
اول: آیا این مطالب صحت دارد؟
دوم: در صورت صحت چگونه توجیه پذیر است؟
سوم: آیا این گونه روابط میتواند پایه ای بر علم و اکتشافات جدید نجوم و فضا مانند سفرهای فضایی بشود و اصلا در این مورد کاری صورت گرفته است؟( این آخری موضوع مورد علاقه پسرم علیرضاست)
ممنون
سلام
من علیرضا طالبی هستم و با کمک پدرم با شما آشنا شدم
من 12 سالم است
سئوال من این است که : چگونه از سیاهچاله میتوانیم فرار کنیم از نظر علمی امکان دارد یا نه؟
با تشکر
علیرضا
سلام
من پدر علیرضا هستم اون خوابه!!!
اما به نظرم منظورش اینه که اگه مثلا شما در مقابل یه سیاهچاله و جاذبه اون قرار بگیرید در حالت علمی چگونه میتونیم از اون فرار کنیم؟
ممنون
سلام عليرضاي عزيز
هر كره اي چه ستاره چه سياره ، بسته به ميزان جاذبه اش ، يك چيزي داره به نام سرعت فرار
يعني سرعتي كه اگر با اون حركت كنيم ميتونيم از جاذبه سياره يا ستاره فرار كنيم
طبيعتآ هرچه جرم ستاره بزرگتر باشد ، جاذبه آن و طبيعتآ سرعت فرار هم بيشتر خواهد بود .
سياهچاله ستاره اي است كه جاذبه آن آنقدر زياد است كه سرعت فرار در آن از سرعت نور هم بيشتر است .
بنابر اين حتي اگر به سرعت نور هم برسيم باز سرعتمان براي فرار از جاذبه آن كم است .
و چون فعلآ چيزي سريعتر از سرعت نور پيدا نكرده ايم ، پس هيچ جيز نميتواند از سياهچاله خارج شود
موفق باشي عليرضا جان :hope my fake smile
سلام جناب طالبي
اول اينكه اگر لطف كنيد و منبع موردي را كه ذكر كرديد ، اينجا قرار دهيد ممنون ميشوم .
چون راستش بعضي از خبر ها و موارد هست كه در رسانه هاي كشور به بدترين شكل ممكن اعلام ميشوند . جوري كه اصل مطلب كلآ با ايراد مواجه ميشود .
اگر منبع خبر رسانه هاي غير تخصصي داخلي باشند كه تا حدود زيادي تكليف معلوم است !
اما درباره قسمت دوم سوالتان ، ببينيد سرعت در تعريف عبارت است از جابجايي يك جسم تقسيم بر زمان
حالا مهمترين نكته اين است كه گرانش اصولآ جابجايي محسوب نميشود !
اگر اين نكته را كه گرانش باعث جابجايي اجسام ميشود در نظر بگيريم در آن صورت فقط شتاي گرانش معني پيدا ميكند كه آن هم مثلآ در مورد زمين 9.8 كيلومتر در مجذور ثانيه است و هيچ ارتباطي با سرعت نور ندارد .
من به نظرم ميرسد كه اين مباحث تا حدودي غير علمي و ژورناليستي باشد
سلام.
آقای طالبی موضوع جالبی رو مطرح کردن و راسپوتين عزیز هم اطلاعات بجا و مرتبطی رو عرضه کردن. ممنون! فقط یه بی دقتی کوچولو توی صحبتها بود که لازم می دونم همینجا اصلاح شه : شتاب جاذبه ای که از سوی کره زمین اعمال میشه تقریبا ، 9/8 ,m/s^2 (متر بر مجذور ثانیه) است.
مطمئن هستم که فیزیک پاسخ قطعی ای برای این پرسشها داره و به اعتقاد خود بنده حتی صحت این پرسشها به گونه ای مشابه بارها توی آزمایشهای ساده ی فیزیک سالهای دبیرستان تصدیق شده.
بله ، به نظر من این جمله "اگر با یک قاشق به یک لیوان ضربه بزنیم، اثر ضربه بر کل ذرات عالم ماده آنی است!" کاملا درست بوده و قابل اثبات است. ( شاید تا پیش از کشف ماده تاریک، نمی تونستیم این موضوع را به طور قطع تصدیق کنیم.)
فرض کنید که بر خلاف قانون پایستگی به یکباره کره ی جدیدی مثل کره ی زمین در فضا خلق بشه، با در نظر نگرفتن تناقضاتی که به بحث ما هم ارتباطی نداره، میتونیم با اطمینان بالایی بگیم که اعمال جاذیه در یک آن و مصادف با لحظه ی خلق کره بر همه ی ذرات عالم ماده اعمال می شود . (البته نیروی اعمال شده به نسبت فاصله ی آنها متفاوت است.)
فکر میکنید اگه به ابتدای یه میله ی بلند ضربه بزنید چقدر طول میکشه که انرژی به انتهای لوله منتقل شه..؟ تقریبا هیچی .. هان..؟ یا اگه به ابتدای یه لوله ی پر از گلوله (تصور کنید که قطر گلوله ها به اندازه ی قطر سطح مقع لوله باشه) یه گلوله ی دیگه اضافه کنیم، چقدر طول می کشه که گلوله ی آخری (گلوله ی مازاد) از انتهای لوله بیوفته بیرون..؟ بازم هیچی..؟
پس میشه گفت: آزمایشهای بالا رو به اصطلاح زمان نمیشماره (یا نمی تونه بشماره)، پس اصولا سرعتی هم نمی تونه وجود داشته باشه (چون سرعت مستقل از زمان متصور نیست)، و کلمه ی "آنی" در هر دو مورد حرف بجا و درستیه!
این هم می دونیم که مدتیِ ست علم پی برده ، در جهان فیزیکی، خلا کامل (خالی از هر چیزی (حتی انرژی)) وجود نداره پس کیهان رو میشه یه ابر ماده تصور کرد که مخلوطی از انبوه مواد به هم پیوستس.
سعی کردم موضوع رو به ساده ترین حالت تشریح کنم امیدوارم مفید بوده باشه.
ممنون از پاسختون اما تو کتاب فرهنگ نامه نجوم و فضا (تهیه شده توسط بابک امین تفرشی پاسخ زیر داده شده نظر شما چیه؟
" اجسام در صورتی میتوانند از سیاهچاله بگریزند که با لنگر قرار دادن مرکز سیاهچاله در مداری باز دور آن بیفتند"
صفحه 210
عليرضا جان ، اين مطلبي رو كه ميگي يكي از نظريات استيفن هاوكينگ هست ولي فقط در حد نظريه است .
بسياري از اين موارد هست كه هنوز در بين فيزيكدان ها و اخترفيزيكدان ها هنوز به صورت معما است و نظريات متفاوتي در اين خصوص وجود دارد كه هيچكدام نه كاملآ اثيات و نه كاملا رد شده اند !
یه سوالم با اجازه من دارم.
از یکی شنیده بودم که تو یه کتابی نوشته تعداد لکه های خورشیدی رو خشکسالی زمین موثره و با کاهش تعداد اونا خشکسالی هم بیشتر میشه. حالا سوال من اینه که مگه نمیگیم وقتی لکه ها زیاده یعنی فعالیت خورشیدم زیاده و متناسب با اون دماشم بالا میره پس چرا موقعی که لکه ها کمترن رو خشکسالی موثرتره ؟؟ اصلن چطور میشه که موثر باشه در صورتیکه میشه از این اثر در مقابل بقیه عوامل چشم پوشی کرد ؟؟
سلام.
از ناصر به خاطر توضیحاتش بسیار ممنونم...
چیزی که قابل اندازه گیری و دیدن نیست دلیل بر نبودنش نیست...هست؟پس چیزای زیادی هستن که نه قابل دیدن هستن و نه قابل اندازه گیری پس دلیل بر نبودنشون نیست.
اینشتین در مقاله ای متذکر شد که برای گریز از ناقص بودن مکانیک کوانتومی ، باید حداقل یکی از دو فرض زیر را کنار گذاشت :
( الف ) : اشیاء دور از هم وجود مستقل دارند ( اصل جدایی پذیری ) .
( ب ) : دو شیء دور از هم نمی توانند با سرعتی بیشتر از سرعت نور روی هم اثر بگذارند ، یعنی تأثیر آنی غیر ممکن است ( اصل موضعیت ) .
زیرا برای کامل نگهداشتن مکانیک کوانتومی یا باید فرض کرد که اندازه گیری روی سیستم 1 ، وضعیت سیستم 2 را به طریقی تغییر می دهد و یا باید وجود وضعیت های واقعی مستقل را برای اشیاء دور از هم نفی کرد ، بدین ترتیب می توان اصل موضعیت را کنار گذاشت و کاملیت نظریه کوانتوم را با اصل جدایی پذیری حفظ کرد ؛ و یا اصل جدایی پذیری را کنار گذاشت و کاملیت نظریه کوانتوم را همراه با موضعیت حفظ کرد .
اما کاملیت مکانیک کوانتومی همراه با دو اصل مزبور میسر نیست . کنار گذاشتن اصل موضعیت با نسبیت خاص تعارض داشت و کنار گذاشتن اصل جدایی پذیری مانع تدوین قوانین فیزیکی و آزمون آنها به شمار می آمد .
ضمن تشكر از مطلب ناصر جان و سوال شما
اين مثالي كه ناصر جان زد در حقيقت يكي از پارادوكس هاي فيزيك است . در حقيقت اين يك فرض است ولي در عمل اينگونه نيست ! چرا ؟
در مثالي كه درمورد گلوله داخل لوله است ، فرض كنيد طول لوله 150 ميليون كيلومتر باشد ( از زمين تا خورشيد ) فاصله اي كه نور در 8 دقيقه طي ميكند .
حالا آيا اين فرض كه اگر الآن يك گلوله در سر لوله اضافه كنيم ، همان لحظه يك گلوله از طرف ديگر خارج ميشود ، درست است ؟ نه !
چون اولآ بايد همه گلوله ها كاملآ صلب باشند ( كه نبستند )
و ضمنآ انرژي لازم براي چنين چيزي بسيار بسيار زياد است ( با محاسبه افت انرژي در طول لوله )
به هر حال اگر اين بحث را باز كنيم خيلي مفصل است ولي در يك كلام مطلبي كه آقا ناصر گفت به نظرم ربطي به نفي بعد زمان ندارد
سلام
حالا اگر دو فرض مزبور را یه جوری توجیه کنیم چی؟
مثلا انرژی لازم برای هل دادن گلوله باشد و همچنین همه گلوله ها هم صلب باشند!!!؟
توجیه برای افتادن گلوله در همان زمان چگونه است؟!!
به نظرم این با اون اثر جاذبه که اینجا بحث میکنیم قابل توجیه میشه نه ؟(منظورم ضربه ایست که به لیوان میزنیم و اثر آنی در هر کجای عالم داره !!!)
بحث جالبی میشه
سلام.
بحث خیلی جالبی شد...
هستی خانم شما بحث جالبی رو گفتین که دغدغه خیلی ها شده... اما اثباتش زمان زیادی برده و می بره.پس به موضوع ما یه جورایی بی ربطه...
اما شما راسپوتین عزیز:
فیزیک نمیتونه چیزی که نمیشه دید رو و قابل اندازه گیری نباشه اثبات کرد.
فیزیک با فلسفه قابل توضیح میشه...
فکر کنم خیلی ها با این حرفم موافق باشن.