زیبا ترین غزل

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
  1. ستاره بنیادی
    ستاره بنیادی
    من خودم این غزل با این مطلع رو دوست دارم:

    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند


    به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند / ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند

    به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند / نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند

    سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند / رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند

    ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند / ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند

    دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد / ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند

    چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند / بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند

    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند / که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
  2. solh
    solh
    زیباترین بیتی که تا کنون از حافظ خوانده ام (همین امروز ) :

    حجاب راه توئی حافظ از میان برخیز ...خوشا کسی که در این راه بی حجاب رود .
  3. Aries
    Aries
    من این غزل حافظ رو خیلی دوست دارم:

    یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود/ رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
    یاد باد آنکه چو چشمت به عتابم می کشت/ معجز عیسویت در لب شکرخا بود
    یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس/ جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
    یاد باد آنکه رخت شمع طرب می افروخت/ وین دل سوخته پروانه نا پروا بود
    یاد باد آنکه در بزمگه خلق و ادب/ آنکه او خنده مستانه زدی صهبا بود
    یاد باد آنکه چو یاقوت قدح خنده زدی /در میان من و لعل تو حکایت ها بود
    یاد باد آنکه نگارم چو کمر بربستی/ در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود
    یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست / وان چه در مسجدم امروز کم است آنجا بود
    یاد باد آنکه به اصلاح شما می شد راست/ نظم هرگونه ناسفته که حافظ را بود
  4. yasiii
    yasiii
    من عاشق غزلیات حافظ امباهاشون زندگی میکنم.انتخابش خیلی سخت بود ستاره خانوم

    دارم امید عاطفتی از جناب دوست...کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
    دانم که بگذرد زسر جرم من که او...گرچه پری وشست ولیکن فرشته خوست
    چندان گریستم که هرکس بر گذشت...در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
    هیچست آن دهان و نبینم ازو نشان...مویست آن میان و ندانم که آن چه موست
    دارم عجب زنقش خیالش که چون نرفت...از دیده ام که دم بدمش کار شست و شوست
    بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد...با زلف دلکش تو کِرا روی گفت وگوست
    عمریست تا ززلف تو بویی شنیده ام...زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
    حافظ بَدست حال پریشان تو ولی...بر بوی زلف یار پریشانیَت نکوست
  5. shabani
    shabani
    مطرب عشق عجب ساز و نوایی داردنقش هر نغمه که زد راه به جایی داردعالم از ناله عشاق مبادا خالیکه خوش آهنگ و فرح بخش هوایی داردپیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زورخوش عطابخش و خطاپوش خدایی داردمحترم دار دلم کاین مگس قندپرستتا هواخواه تو شد فر همایی دارداز عدالت نبود دور گرش پرسد حالپادشاهی که به همسایه گدایی دارداشک خونین بنمودم به طبیبان گفتنددرد عشق است و جگرسوز دوایی داردستم از غمزه میاموز که در مذهب عشقهر عمل اجری و هر کرده جزایی داردنغز گفت آن بت ترسابچه باده پرستشادی روی کسی خور که صفایی داردخسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواندو از زبان تو تمنای دعایی دارد


    به نظر شما اگه خود حضرت حافظ زنده بود و جواب میداد کدوم شعر یا غزل را انتخاب میکرد؟
  6. soheil+
    soheil+
    در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
    ازمن اکنون طمع صبرودل و هوش مدار کان تحمل که تو دیدی همسر بر باد آمد
    باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
    بوی بهبود ز او ضاع جهان می شنوم شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
    ای عروس هنر از بخت شکایت منمای جمله حسن بیارای که داماد آمد
    دلفریبان نباتی همه زیور بستند دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
    زیر بارند درختان که تعلق دارند ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
    مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان تا بگیریم که ز عهد طربم یاد آمد
  7. Marzieh hedayati
    Marzieh hedayati
    نفس باد صبا مشک فشان خواهد کرد/عالم پیر دگر باره جوان خواهد کرد
  8. lion66
    lion66
    مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
    تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم
    ***
    به سامانم نمی پرسی نمی دانم چه در سر داری
    به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگر دردم
    ***
    نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
    گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
    ***
    ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آن دم هم
    که بر خاکم روان گردی به گرد دامنت گردم
    ***
    فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دهی تا کی
    دمار از من برآوردی نمی گویی برآوردم
    ***
    شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جستم
    رخت می دیدم و جامی هلالی باز می خوردم
    ***
    کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
    نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
    ***
    تو خوش می باش با حافظ برو گو خصم جان می ده
    چو گرمی از تو می بینم چه باک از خصم دم سردم

    لیون66
  9. Immortal star
    Immortal star
    به نظرم يكي از قشنگترين شاه بيت هاي حافظ اينه

    شاه نشين چشم من تكيه گه خيال توست
    جاي دعاست شاه من بي تو مباد جاي تو
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد