حافظ چه می گوید

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
  1. solh
    solh
    حال من پاسخی برای این سوال دارم (که حافظ چگونه چنین کاری را کرده است ) این دقیقا بنیان ها ی آثار بعد از قرن 18 و آشکار شدن ون گوک در هنر ، داستایوسکی در ادبیات ، و نیچه در فلسفه بود . راز آن این بود که دیگر انسان روی به طبیعت نکرد تا آنچه طبیعت است را بکشد ، بلکه خود را طبیعت شمرد ، و تلاش کرد تا خود را نشان دهد ، و نشان دهد آنچه فروید آن را ناخود اگاه نامید ، و این به نظر من دقیقا مفهوم سورئالیسم است ، مثال آن جمله ی مشهور سورئالیستی : چیزی را که برای اولین بار می نویسی نگه دار ، آن اصیل ترین هنر است .(چون از ناخود آگاه و طبیعت انسان می اید ) و حافظ نیز به نظر من تجلی چنین چیزی است .
  2. yasiii
    yasiii
    بشریت با خودخواهیش داره همه رو نابود میکنه...
    کل اجزای هستی مثه یه ساختمونه هر کدوم از موجودات هم بخشی از اونو میسازن
    مشکل اینجاست که آدما فکر میکنن مالکشن و این نشد یکی دیگه!
    غافل از اینکه حیات خودش در گرو تک تک ذرات همون ساختمونه به نظر بی ارزشه...!

    اونا تو شناخت خودشونم موندن چه برسه به طبیعت!!!!

    کلا من از افرادی که شخصیت والای انسانیشونو حفظ کردن و به تکریم وترویج اون پرداختن علاقه ی خاصی دارم,فرقی هم نمیکنه تو چه زمینه ای فعال باشن.
  3. solh
    solh
    میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق....ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

    نظرتان چیه ؟
  4. yasiii
    yasiii
    این بیت از خواجه مرام یه عاشق واقعی رو بیان میکنه.
    کسی که نمیخواد با خودخواهی معشوقشو در بند عشق یه طرفه زندونی کنه.
    با اینکه با تموم وجود حضور یارشو کنار خودش میطلبه اما به آرزوی (کام) اون احترام میذاره و از خواسته اش میگذره.
  5. solh
    solh
    اما به نظر من فریب زیبایی نهفته است ، پس چرا حافظ میگوید :

    دست از طلب ندارم تا کام من براید ... یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید .

    حال این سوال پیش میاد ، کام معشوق مهمتره برای حافظ یا کام خودش ؟ که من اینطور فکر میکنم :

    در واقع کام معشوق برای این ارزش دارد و برای حافظ از همه چیزی مهمتر جلوه میکند ، که در واقع کام خودش است ، به عبارت صریح تر ، کام حافظ ،کام معوشقه ، و در واقع آنچه مهمه کام حافظه و نه معشوق ، چون اگر کام حافظ تغییر بکنه دیگه کام معشوق نیست که ارزش والایی دارد ، و ارزش ها با کام حافظ تغییر پیدا میکنه . اما چرا میگه :ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

    ممکنه که فکر کنیم که مشکلی هست ، اما من فکر میکنم که تنها تفاوت ، داشتن لذت بیشتر برای حافظ است در آن کام ، و در واقع ارزش یک کام به کام دیگر .
  6. yasiii
    yasiii
    آخه این دو تا بیت کاملا از هم جدا هستن!
    به نظر من نمیشه این دو تا رو با هم مقایسه کرد.
    شاید مقصود و مخاطب این دو تا بیت 180 درجه با هم فرق داشته باشه!
  7. yasiii
    yasiii
    نظر شما رو هم قبول دارم ... با عقل ادبیه من جور در میاد!
    اما خب اینم میشه گفت که میتونن هیچ ربطی هم با هم نداشته باشن.
  8. solh
    solh
    هر دوش رو یه نفر گفته ، غیر از اینه ؟ هیچ چیز جدا از همی نداریم ، چه بسا به اینکه حافظ و حافظ !! به شخصه اعتقاد دارم ، نویسنده هر مطلبی رو صرفا برای خودش می نویسه ، حالا ما هم استفاده میکنیم(اونطور که میخواهیم )، و مطمئن باشید مخاطب هر دو حافظ است !! و شاید افراد دیگر در نوبت بعد !

    حافظ مرید جام میست ای صبا برو ... وز بنده بندگی برسان شیخ جام را


    حافظ جام می طلب میکنه ( همچون همه ی انسان ها) حالا می و معشوقه به شخص بستگی دارد و مطلق نیست . و آنچه حافظ طلب مبکند ، جام می است ، هر کجا که باشد (دست از طلب ندارم تا کام من براید ... یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید ) حال آن جام می نزد معشوق است ، و معشوق است که کام است . و ما برای کاممان که معشوق باشد ، خود( اغراقی از هر آنچه داریم ) را فدا میکنیم .
  9. yasiii
    yasiii
    خب الان دیگه موافقم.درست میگید.
  10. Marzieh hedayati
    Marzieh hedayati
    خیال روی تو در هر طریق همره ماست/نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست...

    من این بیتو خیلی دوس دارم...
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 50
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
© تمامی حقوق برای آوا استار محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد