سلام به شما بازدید کننده گرامی

سایت عکاسی آوا به عنوان بخش تخصصی عکاسی فروم آوااستار به تازگی شروع به کار کرده است .
هدف ما ایجاد فضایی علمی و هنری برای بررسی و بحث پیرامون هنر عکاسی است که البته سعی می کنیم با تاکید بیشتری روی بخش های مربوط به عکاسی نجومی باشد .
در نظر داریم در آینده ای نزدیک مسابقات و جلسات حضوری نقد عکس و ... برگزار کنیم که اطلاعات آن برای اعضا ارسال خواهد شد .
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به فروم آوااستار مراجعه فرمایید . از هرگونه پیشنهاد و نظرات شما استقبال خواهیم کرد .

دست فروش

اضافه شده توسط شادي شهراييني
« عكس قبلی   |   عكس بعدی »
نمایش ها: 5,740 [+] Larger Image  
 
گزارش عكس يا پست نا مناسب به مدير

  درباره عکس دست فروش

بستن این دسته بندی

توضيحات عكاس :

شادي شهراييني

ثبت با دوربین آنالوگ

نظرات ارسال شده برای عكس دست فروش(4)

  1. #1 شادي شهراييني
    پاسخ : دست فروش
    درود بر دوستان عکاس

    فکرکنم دیگه این جمله اینقدر تکرار شده که همه با اکراه بهش نگاه کنند!

    ولی خواهشمندم عکس رو نقد بفرمایید! نقاط قوت و ضعف عکس رو بهم بگین تا درکارهای بعدی با تجربه ی بیش تری شات بزنم! مخصوصا این که دوربینم آنالوگ هست!

    سپاس
  2. #2 Mojtaba.M
    پاسخ : دست فروش
    عکس خوبیه

    نوع نشستن مرد رو خیلی خوب شکار کردید در واقع نوعی سر به زیر بودن و شرمنده بودن از دستفروشی رو نشان میدهد. شاید هم من این حس رو ازش میگیرم

    ولی از نقاط ضعف تکنیکی میشه به نوردهی زیاد ، نوع کادر بندی نامناسی یعنی اگر نگاه عابران پیاده رو هم در تصویر داشتید بسیار بهتر میشد.

    ولی در کل خوبه
  3. #3 Soroush Samadi
    پاسخ : دست فروش
    با سلام
    منم نظر خودم رو میگم شاید درست هم نباشه.
    به نظرم اگه کادر رو جوری می بستید که صورت اطرافیان مثل اون پسر توی کادر بود تاثیر خیلی بیشتری روی بیننده قرار میداد.
    موفق باشید
  4. #4 kopernik
    پاسخ : دست فروش
    تصویر زیبایی است

    خطوطی که از انتها به جلوی تصویر کشیده شده اند عبور عابران همه و همه نشان از بی تفاوتی ما دارد و شاید نشانه ای از بی توجه ی و نادیده گرفتن فقر داشته باشد .

    در این میان تنها کودکی که عینک دودی دارد متوجه دست فروش است و او نیز خواهد رفت ، تک تک ما انسان ها خواهیم رفت و دست فروش نشسته باقی می ماند او گذر ما را به خوبی میبیند و میداند و شاید حس میکند .

    این که سر ها نا معلوم است میتواند پیامی از این داشته باشد که این افراد هر یک از ما می توانیم باشیم و برای عکاس فرقی ندارد جامعه متشکل از چه کسانی است مهم این است که متشکل از انسان ها نیست .

    و من توضیحی برای آن صندوق صدقات کنار تیر برق نمیتوانم بنویسم "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است " و شاید نه !

    عکاس با انتخاب عنوانی که عینا در تصویر مشاهده میکنیم به ما یاد آور میشود که این دست فروش است یادت هست ؟ و تاکیید میکند که ما گاها حافظه هایمان ضعیف است ، یادمان میرود دست فرووشی که به امید تکه ای نان دست گدایی به سوی کسی نبرد دزدی نکرد شرمنده است ، تمام خویش را در قاب یک عینک برای فروش گذاشته تا شاید از پشت عینک های او شرمندگی اش را نبینیم .

    او به ما ادکلن ارزانی میدهد تا کمی از بوی گندابی که در آن دست و پا می زنیم کم شود عینک دودی می فروشد تا شاید گاها اشک هایش را نبینیم .

    این که در این فریم آسمان جایی ندارد شاید نشان از پستی ما انسان ها دارد و خلاصه شدن زندگی ها به زمین گاها به شوخی از برخی از دوستان سوال کردم فکر کن روزی آسمان نباشد چه خواهد شد و پاسخ گرفتم آسمان نباشد مگر چه خواهد شد ! و اینک درک کردم درک کردم که شاید آسمان مدت هاست که نیست مدت ها است که از میان ما رفته و ما تصوّری از آن را در برابر چشمانمان هر صبح و شام شکل می دهیم و خیال میکنیم که آسمان هنوز هم آبی است .