گشت رصدی الموت - 30 و 31 تیرماه

[شادی حدادی زاده]

مرکز نجوم آوااستار برنامه رصدی در الموت برگزار می کند

زمان حرکت : ساعت 13 روز پنجشنبه 30 تیر

جهت دریافت اطلاعات بیشتر به بخش رصدهای سایت مرجعه نمایید

اين تاپيك جهت اطلاع رسانی و اعلام پيشنهادات براي برگزاري بهتر برنامه ايجاد شده است .

اعضای ممتاز از 30% و اعضای فعال از 20% تخفیف در این برنامه رصدی برخوردارند .



فرم ثبت نام (http://avastarco.com/reservenojum.asp)

[vahiid]

سلام خوبید من اهل استان قزوین هستم
جای بهتری رو سراغ دارم
البته اگه هدفتون فقط آسمون هست نه طبیعت

[mahdad_haghighi]

خیلی حیف شد چرا آخه با کارگاه کشوری اختفا های نجومی یه روز گذاشتین:th_cry:

[شادی حدادی زاده]

سلام خوبید من اهل استان قزوین هستم
جای بهتری رو سراغ دارم
البته اگه هدفتون فقط آسمون هست نه طبیعت

برای رصدهای عمومی مکانهایی در نظر گرفته میشه که قبلا برنامه هایی در این رصدگاهها انجام شده و جوانب سنجیده شده

لطفا اگر مکان مناسبی می شناسین ، و چون قزوین هم نزدیکه در تاپیک بهترین رصدگاهها (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?11-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%B5%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7) معرفی کنین

[rock_iml]

امیدوارم این سری جایی باشه که افق مناسب و آسمان تاریکی داشته باشه

[آسمون]

هییییییییییی روزگار
خوش بگذره

[galaxy 1996]

سلام.
دوستان اگه بخوایم میتونیم با شما بیایم ولی خودمون دوربین دو چشمی بیاریم و توی برنامه از بقیه جدا کار کنیم؟؟؟

[shiva]

سلام!
به به!
ميگم يكمم زودتر اعلام مي كردين :d
ثبت نام تا كي هستش!؟
تنكث :دي

[vahiid]

برای رصدهای عمومی مکانهایی در نظر گرفته میشه که قبلا برنامه هایی در این رصدگاهها انجام شده و جوانب سنجیده شده

لطفا اگر مکان مناسبی می شناسین ، و چون قزوین هم نزدیکه در تاپیک بهترین رصدگاهها (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?11-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%B5%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7) معرفی کنین

سلام
در این مکان قبلا برنامه ای انجام نشده .البته به صورت خصوصی و برای تحقیقات علمی به این ناحیه رفته شده .
برای مثال عکسی که در این ناحیه آقای تفرشی گرفتند رو در مجله اسکای اند تلسکوپ چاپ کردند و یا اینکه قبلا برای احداث رصد خانه از سوی یه جایی بارها قدر سنجی شده و بازدید و مورد تایید .
به دلیل کثرت رفت و آمد بنده به این ناحیه کاملا با اهالی هماهنگ هستیم

[vahiid]

خیلی حیف شد چرا آخه با کارگاه کشوری اختفا های نجومی یه روز گذاشتین:th_cry:

خوب جمعه بر می گردی دیگه برنامه اختفا جمعه شروع میشه از رصد برگشتی زودی میری رصدخونه زعفرانیه اگر اشتباه نکنم

[شادی حدادی زاده]

سلام.
دوستان اگه بخوایم میتونیم با شما بیایم ولی خودمون دوربین دو چشمی بیاریم و توی برنامه از بقیه جدا کار کنیم؟؟؟

بله حتما می تونین ابزارهای رصدی مورد نیازتون رو همراه داشته باشین

[169]

احتمالا(زیاد) خدمت برسیم...;)

[mahdad_haghighi]

خوب جمعه بر می گردی دیگه برنامه اختفا جمعه شروع میشه از رصد برگشتی زودی میری رصدخونه زعفرانیه اگر اشتباه نکنم

کارگاه 8:30 صبح شروع میشه ولی تور نوشته ظهر جمعه برمی گرده:th_cry:

[karimisss]

دوستان آوایی الان ساعت حدود سه روز پنج شنبه است به احتمال زیاد رصدگران به راه افتادن .
ای کاش من هم بودم :( جدی میگم اما نشد .
نکته جالب اینه که ایندفعه کسی نگفت گزارش آنلاین داریم و به احتمال زیاد هم نخواهند داشت .
صبر می کنیم تا بیایند و گزارش بگزارند فقط خواهشن زود بنویسید و ما رو منتظر نزارید .

[narcissus flower]

مگه میشه دوستان عزیز در حین مسافرت و لذت بردن از آسمون اعضای فروم رو فراموش کنند !!!!!!!!!!:wink:

[169]

بله بله دوستان من تقریبا نیم ساعتی میشه رسیدم خونه(چون الموت توی قزوین هست و منم ساکن قزوین به خاطر همین من دیگه تهران برنگشتم و زودتر به خونه رسیدم یه چیزی حدود 5-6 ساعت وقتم صرفه جویی شد)
خب این رصد خوب بود مثلی خیلی از رصدها
گزارش مختصر رو می نویسم ولی تصویریش رو دوستان قرار میدن چون من هیچ عکسی ندارم متاسفانه

خب دو مینی بوس(حالا میدل باس) حدودا 30 نفر کلا بودیم که تقریبا ساعت 2 ظهر حرکت کردیم و در کرج هم یه دوست دیگه(آقا کاوه کشاورزیان) رو سوار کردیم و به سمت قزوین حرکت کردیم! تقریبا دو ساعت راه بود تا میدان مینودر(غریب کش) و از میدان مینودر یه راه انحرافی داره که به سمت الموت میره! تقریبا 3.5-4 ساعت از خوده اول راه انحرافی الموت تا مقصد راه بود که طول کشید. در طول سفر بازی های مختلف سفری هم انجام شد برای سرگرم شدن دوستان و رفتیم و رفتیم تا به پلی رسیدیم که روی دره "گرمدره"(اگه اشتباه نکنم اسمش همین بود) ساخته شده بود و همه اومدیم پایین و شروع به عکاسی و دیدن کردیم! خیلی جالب بود برای همه و اکثرا افراد بعد از دیدن می گفتن اوه هاااا چه توپه! نمی دونم عجب چیزیه و این چیزا گفتن که عکسشم دارم ولی حال ندارم بزارم چون هم خوب نشده هم حس گذاشتن نیست! حالا عکس با کیفیت رو می گذارن دوستان ... خب بعد از دیدن دره شروع به حرکت کردیم راستی اینم بگم که وضعیت هوا از موقع شروع حرکت تا رسیدن به مقصد شدیدا ابری بود و رعد و برق و باران و ... که خوشبختانه یکی دو ساعتی باز شد در نیمه شب و مقداری هم در نزدیکیای صبح! خب رفتیم و رفتیم تا به مقصد که خانه معلم بود رسیدیم! همه پیاده شده اند و وسایل رو بردند در حیاط پشتیه خانه معلم و البته در مکان خانه معلم هم یک اتاق گرفتیم که خیلی به درد خورد و خوب بود! خلاصه اومدیم پایین و رفتیم وسایل رو گذاشتیم و رفتیم داخل اتاق و بساط جشن تولد سه دوست برگزار شد. دوتا کیک تولد و فش فشه و ... اها تولد آقای محمدرضا صادقیان، خانم ایران نژاد(sh*) و خانم رمضانی(hasti) بود ولی بگم که تولد محمدرضا یک هفته دیگه بود،تولد خانم sh* اول مرداد بود و تولد خانم hasti هم به گمونم هشتم مرداد بود! خلاصه کیک خورده شد و بعد از پذیرایی کیک نوبت شام رسید (این کارها پشت سره هم انجام شد تا هوا صاف بشه) و شام هم خوراک مرغ(اگه بازم اشتباه نکنم) با مخلفات و ... بود. بعد از شام هم که خورده شد رفتیم بیرون و ابزار الان عکاسی و رصدی برپا شد و همه منتظر بودند که هوا صاف بشه! یه چندتایی جرم دیده شد ولی چون هوا ابری بود و ماه هم ساعت حدودا 1 بامداد طلوع می کرد زیاد فرصت رصد نبود و فقط بعد از طلوع ماه و مشتری تونستیم این دو جرم رو رصد کنیم! البته یه چیزه جالب بگم که نمی دونم واقعا درست بود یا نه ولی یکی از بچه ها(فکر کنم آقای کامبیز خالقی بود) دو تا شبه ستاره رو که داشتن به دنباله هم به سمت جنوب حرکت می کردند و نشان داد و جالبیش اینجا بود که این شاتل و ایستگاه فضایی هستند که گویا می خوان به هم متصل بشن( یا شایدم جدا بشن) که صحتشو بقیه میگن! خلاصه رصد هم کردیم و هوا هم اصلا سرد نبود و همه با همون لباس های عادی تا صبح استفاده کردند(البته دمه صبح یه کم لرزش توی بچه ها دیده می شد) و تعداده زیادی از بچه ها حدودا 4 رفتن خوابیدن تا حدودا طلوع خورشید و صبح که همه بیدار شدن و صبحانه هم خورده شد کم کم آماده ی برگشت شدیم! البته یه اتفاقی هم افتاد این بود که اونجا شلوغ بود به نسبت و یکی از ساکنین اتاق از سر و صدای شبی که مثله اینکه بچه ها ایجاد کردند شاکی بودند و یه کم مشکل داشتند ولی واقعا بچه ها اروم بودند و صحبت های علمی و اموزش نجومی بود که اینم طبیعیه!بیخیال بلاخره تموم و شد و گذشت.
ساعت حدودا 7-7.5 هم شروع به برگشت کردیم و 3-4 ساعتی برگشت هم طول کشید و اکثره بچه ها خوابیدند البته سه نفر از دوستان المپیادی هم بهمون اضافه شده اند که برای تمرین رصدی اومده بودند. راستی یه چیز جالب این بود که در این سفر خانم mahsa هم قرار بود هم سفرمون باشند که مثله اینکه نشد با هم باشیم ولی از اینکه خیلی اصرار داشته حتما رصد حضور داشته باشه مثله اینکه با خانواده اشون حدودا ساعت های 2-3 بامداد خودشون رو به خانه معلم الموت رسوندن و به جمع مون اضافه شده اند. خیلی جالب بود و زیبا البته! اموزش های صورت فلکی و نجوم مقدماتی هم آقای معین پناهنده زحمتشو کشیدند و بسیار خوب اموزش دادند و در اخر هم بگم که افرادی جدیدی هم برای اولین بار به جمعمون اضافه شده اند که انشالله عضو فروم می شن و خودشون رو معرفی می کنند و تعیین می کنند چون اسم ها به یادم نمونده! راستی یه چیزه دیگه اینکه تنها تور رصدی اواستاری بود که در اون مجلس گرم معارفه برای اولین بار انجام نشد! البته داخل ماشین معارفه انجام شد! اینم نکته جالبی بود!

جالا کیا بودن و نبودن و عکس و سایر گزارشات هم بقیه دوستان قرار میدن...

[آسمون]

ااااااااااااااا خوش به حال همتون،همگی خسته نباشید
اگر منم بودم تولد من هم میگرفتییییییییییییییییید:s Fun_bangdesk::th_cry::banghead:
راستی تولد آقای ابراهیمیان هم توی مرداده چرا واسه ایشون نگرفتین؟؟؟؟؟؟؟؟(ستاد دفاع از متولدین مرداد):wink::grin:

[Sunrise]

سلام به همه دوستان خوب

جای همه تون خیلی خالی بود مخصوصا آسمون و طهو و استارگیزر و ستاره کوچولو و ستاره بنیادی و ...

حدود سی نفر بودیم که از مقابل آوا استار راه افتادیم و در طول مسیر هم دوستان دیگه ای به ما ملحق شدن؛ آقای کشاورزیان و خانم سایه و مهسای عزیز و چند نفر از بچه های المپیاد نجوم...

از دفتر که راه افتادیم یه بار ترمینال آزادی توقف داشتیم که مینی بوس ها کارهای قانونی شون رو انجام بدن و یه بار هم کرج که دوستان به ما ملحق بشن...

از نزدیکی های قزوین ابر و نم بارون و رعد و برق شروع شد و سوژه جالبی برای ما که احتمالات مختلف برنامه شب پیش رو رو بررسی کنیم :)

نزدیکی های الموت در رجایی دشت توقف داشتیم. و بعد هم کنار یه دره زیبا! اسمش رو یادم نیست ولی نزدیک روستای گازرخان بود.

بعد از اون هم رسیدیم پای قلعه که محل استقرار کمپ بود (خانه معلم)

پشت ساختمان وسائل رو گذاشتیم و یه کم دور و اطراف رو گشتیم و تولد و شام و... آسمان تقریبا باز شد و برای رصد و عکاسی و ... آماده شدیم.

همین موقع ها بود که مهسای عزیز و دوستان المپیادی به ما ملحق شدن!

تا طلوع ماه به همراه اوریون و کاوه عکاسی کردیم و فکر کنم آقای rock_iml هم کمی با فاصله از ما عکس میگرفتن.بقیه بچه ها هم در محل کمپ در گروههای مختلف به آموزش و رصد و جرم گیری مشغول بودن.

ماه و مشتری رو با تلسکوپ رصد کردیم و جلسه مدیران داشتیم :) و ... تا باز هوا ابری شد و برخی از بچه ها رفتن استراحت کنن و همون موقع بود که بچه هایی که بیدار بودن موفق به دیدن شاتل شده بودن :(

بالاخره صبح شد و مشغول جمع و جور کردن وسایل بودیم که یه خانواده ای که از رفت و آمد ها و سر و صدا های ما ناراحت بودن ابزار دلخوری کردن و حال همه گرفته شد! (حالا یعنی خودمون فکر نمیکردیم که اینقدر سر و صدا داشتیم و البته تذکر خاصی هم همون شب بهمون نداده بودن!!! )

در مسیر بازگشت هم که خیلی خوش گذشت دیگه ;) جاتون خالی!

پست های بعدی گزارش تصویری سفارشی دوستان هست! البته برخی دوست ( نماها :دی ) عکسای خوبی که داشتم (شکار لحظه ها تقریبا) رو از دوربینم پاک کرده بودن! (این شد تجربه که دوربین دست کسی ندم) یه وقتایی هم دوربینم دم دستم نبود و بقیه بچه ها عکس میگرفتن( مثلا تولد)

[Tahereh Ramezani]

با عرض سلام خدمت تمامی دوستان خوب

در ابتدای امر بسیار متشکرم از همه کسانی که زحمت کشیدند و گزارش خوب جناب astronomer169 گرامی و خانم sunrise عزیزم

ساعت 14 روز پنجشنبه ، بعد از آمدن یکی از دوستان که آخر رسیدن و نام نمی برم :wink: ، حرکت کردیم ؛ حدود ساعت 45 : 20 به خانه معلم الموت رسیدیم . پس از اسکان ، با چند خفاش روبرو شدیم که دوستان عکس هایی را گرفتند ، سپس جشن تولدی گرفتیم که بنده و خانم شهین جان کیک را بریدیم البته تولد دو تن از دوستان دیگر هم بود و تولد خانم شهین اول مرداد و تولد من هم 17 مرداد است . پس از جشن تولد و گرفتن کادویی بسیار خوب ، که بسیار متشکرم ، شام را صرف کردیم و خبر رسید که هوا صاف شده است . ما نیز به بیرون رفتیم و جناب آقای پناهنده با توضیحات خوبشان صورت های فلکی و بعضی چیزهای دیگر را توضیح دادند . پس از آن کمی جرم گرفتیم و هوا ابری شد و تقریبا دیگر هیچ … :snooty: . دوست بسیار خوب و دوست داشتنیمان خانم مهسا جان عزیز به جمع ما پیوستند و تا صبح ما را همراهی کردند که از دیدار ایشان بسیار خوشحال شدیم ؛ پس از مدتی ماه طلوع کرد و به نظاره آن پرداختیم ( البته از نظر بنده دیدن طلوع ماه با دوربین از پس ابر بسیار منظره دیدنی و زیبایی بود که من را مسحور خود گردانده بود ) . پس از مدتی کمی هوا صاف شد و صورت فلکی ثور و خوشه پروین را دیدیم و مجددا هوا ابری شد و دوباره تقریبا هیچ … :sad: . بالاخره خورشید طلوع کرد و در کمال ناباوری در هوای آفتابی کمی هم باران آمد :slow: ، پس از مدتی و پس از شکایات گویا توهمی ! همسایگان ، صبحانه را صرف کردیم و به سمت تهران حرکت کردیم . در برگشت ، دوستان از جمله جناب آقای امام و جناب astronomer و orion و احسان و سایر دوستان شعرهایی را به زبان های مختلف خواندند و خاطراتی تعریف کردند که بسیار خندیدیم و خوشحال شدیم ( بنده که تا میشد خندیدم :hope my fake smile ) . خلاصه حدود ساعت 50 : 13 به مؤسسه رسیدیم .
در آخر مجددا از تمامی دوستان سپاسگزارم و آرزوی موفقیت را برای تک تک شما دوستان خوب دارم .

[Sunrise]

http://s1.picofile.com/file/7100589244/1.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100589458/2.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100589779/3.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100590107/4.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100590321/5.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100590428/6.jpg

[Sunrise]

http://s1.picofile.com/file/7100590535/7.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100590856/9.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100590963/10.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100591070/11.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100591391/12.jpg

http://s1.picofile.com/file/7100591612/14.jpg

[Mojtaba.M]

بله بله دوستان من تقریبا نیم ساعتی میشه رسیدم خونه(چون الموت توی قزوین هست و منم ساکن قزوین به خاطر همین من دیگه تهران برنگشتم و زودتر به خونه رسیدم یه چیزی حدود 5-6 ساعت وقتم صرفه جویی شد)
خب این رصد خوب بود مثلی خیلی از رصدها
گزارش مختصر رو می نویسم ولی تصویریش رو دوستان قرار میدن چون من هیچ عکسی ندارم متاسفانه

خب دو مینی بوس(حالا میدل باس) حدودا 30 نفر کلا بودیم که تقریبا ساعت 2 ظهر حرکت کردیم و در کرج هم یه دوست دیگه(آقا کاوه کشاورزیان) رو سوار کردیم و به سمت قزوین حرکت کردیم! تقریبا دو ساعت راه بود تا میدان مینودر(غریب کش) و از میدان مینودر یه راه انحرافی داره که به سمت الموت میره! تقریبا 3.5-4 ساعت از خوده اول راه انحرافی الموت تا مقصد راه بود که طول کشید. در طول سفر بازی های مختلف سفری هم انجام شد برای سرگرم شدن دوستان و رفتیم و رفتیم تا به پلی رسیدیم که روی دره "گرمدره"(اگه اشتباه نکنم اسمش همین بود) ساخته شده بود و همه اومیدیم پایین و شروع به عکاسی و دیدن کردیم! خیلی جالب بود برای همه و اکثرا افراد بعد از دیدن می گفتن اوه هاااا چه توپه! نمی دونم عجب چیزیه و این چیزا گفتن که عکسشم دارم ولی حال ندارم بزارم چون هم خوب نشده هم حس گذاشتن نیست! حالا عکس با کیفیت رو می گذارن دوستان ... خب بعد از دیدن دره شروع به حرکت کردیم راستی اینم بگم که وضعیت هوا از موقع شروع حرکت تا رسیدن به مقصد شدیدا ابری بود و رعد و برق و باران و ... که خوشبختانه یکی دو ساعتی باز شد در نیمه شب و مقداری هم در نزدیکیای صبح! خب رفیتم و رفیتم تا به مقصد که خانه معلم بود رسیدیم! همه پیاده شده اند و وسایل رو بردند در حیاط پشتیه خانه معلم و البته در مکان خانه معلم هم یک اتاق گرفتیم که خیلی به درد خورد و خوب بود! خلاصه اومدیم پایین و رفتیم وسایل رو گذاشتیم و رفیتیم داخل اتاق و بساط جشن تولد سه دوست برگزار شد. دوتا کیک تولد و فش فشه و ... اها تولد آقای محمدرضا صادقیان، خانم اسران نژاد(sh*) و خانم رمضانی(hasti) بود ولی بگم که تولد محمدرضا یک هفته دیگه بود،تولد خانم sh* اول مرداد بود و تولدت خانم hasti هم به گمونم هشتم مرداد بود! خلاصه کیک خورده شد و بعد از پذیرایی کیک نوبت شام رسید (این کارها پشت سره هم انجام شد تا هوا صاف بشه) و شام هم خوراک مرغ(اگه بازم اشتباه نکنم) با مخلفات و ... بود. بعد از شام هم که خورده شد رفتیم بیرون و ابزار الان عکاسی و رصدی برپا شد و همه منتظر بودند که هوا صاف بشه! یه چندتایی جرم دیده شد ولی چون هوا ابری بود و ماه هم ساعت حدودا 1 بامداد طلوع می کرد زیاد فرصت رصد نبود و فقط بعد از طلوع ماه و مشتری تونستیم این دو جرم رو رصد کنیم! البته یه چیزه جالب بگم که نمی دونم واقعا درست بود یا نه ولی یکی از بچه ها(فکر کنم آقای کامبیز خالقی بود) دو تا شبه ستاره رو که داشتن به دنباله هم به سمت جنوب حرکت می کردند و نشان داد و جالبیش اینجا بود که این شاتل و ایستگاه فضایی هستند که گویا می خوان به هم متصل بشن( یا شایدم جدا بشن) که صحتشو بقیه میگن! خلاصه رصد هم کردیم و هوا هم اصلا سرد نبود و همه با همون لباس های عادی تا صبح استفاده کردند(البته دمه صبح یه کم لرزش توی بچه ها دیده می شد) و تعداده زیادی از بچه ها حدودا 4 رفتن خوابیدن تا حدودا طلوع خورشید و صبح که همه بیدار شدن و صبحانه هم خورده شد کم کم آماده ی برگشت شدیم! البته یه اتفاقی هم افتاد این بود که اونجا شلوغ بود به نسبت و یکی از ساکنین اتاق از سر و صدای شبی که مثله اینکه بچه ها ایجاد کردند شاکی بودند و یه کم مشکل داشتند ولی واقعا بچه ها اروم بودند و صحبت های علمی و اموزش نجومی بود که اینم طبیعیه!بیخیال بلاخره تموم و شد و گذشت.
ساعت حدودا 7-7.5 هم شروع به برگشت کردیم و 3-4 ساعتی برگشت هم طول کشید و اکثره بچه ها خوابیدند البته سه نفر از دوستان المپیادی هم بهمون اضافه شده اند که برای تمرین رصدی اومده بودند. راستی یه چیز جالب ای نبود که در این سفر خانم mahsa هم قرار بود هم سفرمون باشند که مثله اینکه نشد با هم باشیم ولی از اینکه خیلی اسرار داشته حتما رصد حضور داشته باشه مثله اینکه با خانواده اشون حدودا ساعت های 2-3 بامداد خودشون رو به خانه معلم الموت رسوندن و به جمع مون اضافه شده اند. خیلی جالب بود و زیبا البته! اموزش های صورت فلکی و نجوم مقدماتی هم آقای معین پناهنده زحمتشو کشیدند و بسیار خوب اموزش دادند و در اخر هم بگم که افرادی جدیدی هم برای اولین بار به جمعمون اضافه شده اند که انشالله عضو فروم می شن و خودشون رو معرفی می کنند و تعیین می کنند چون اسم ها به یادم نمونده! راستی یه چیزه دیگه اینکه تنها تور رصدی اواستاری بود که در اون مجلس گرم معارفه برای اولین بار انجام نشد! البته داخل ماشین معارفه انجام شد! اینم نکته جالبی بود!

جالا کیا بودن و نبودن و عکس و سایر گزارشات هم بقیه دوستان قرار میدن...


ببخشید یه سوال داشتم در مورد گزارشتون ؟

توی اون بخشی که گفتین شاتل فضایی رو رصد کردیم اگه اون جوری که شما گفتین شاتل در حال پهلو گرفتن یا خارج شدن بود و اون ایستگاه ایستگاه فضایی بین المللی(iss)بوده باشه پس اون شاتل آتلانتیس بوده ولی زمانی که باید از ایستگاه جدا میشده با زمانی که شما در اون جا بودی یه کم فرق داره .


ببخشید زیادی سوال پیچتون کردم.

[rezash]

یک حشره ای که احتمالا" پشه بوده حسابی تا تونسته من رو گزیده.ولی محلهای گزیدگی به شدت میخاره و تقریبا" ورم کرده.

تا حالا خودم همچین مدلیش رو ندیده بودم.

احتمال داره از پشه های عصر دایناسورها بوده باشه.

بر وبچه های توصیه های پزشکی-التماس دعا.

[م.ح.اربابی فر]

اندر باب نوشتن سیاهه درباره رویت کواکب آن هم در ولایت الموت و در محضر خلق الله، می شود نکته ها گفت به غایت لطیف و دلکش!
می توان از ابرهای کومولوس گفت و استراتوس که تا جا داشت پایدار بودند و دل ما را ناپایدار نمودند.
می توان از کیک های تولدی گفت که 7 ساعت در راه بودند و ظاهرشان آخ هم نگفت!
می توان از آشنایی با دوستان تازه نظیر وحید کوهزاد گفت که برایمان از کرد و لر و جنوب و شمال آواز خواند!
می توان از پیام فروغی عزیز گفت که مثل همیشه در کنار ما بود و یقین دارم در تعداد رصد جزو رکوردداران محسوب می شود.
می توان از صحبت های قبل طلوع آفتاب گفت که ... آخ ... نه ... اونو نمیشه گفت زشته!
می توان از astronomer گفت که با شرایط ویژه اش در این برنامه حضور داشت.
می توان از رصد زیبای رعد و برق گفت که رصد یک بارش شهابی را برایمان بازسازی می کرد.
می توان از رخ نمایی ماه در آسمان گفت و رقابت زحل و مشتری برای عرضه اندام!
...
خلاصه می توان از خیلی چیزها گفت که دوستان گفته اند و خواهند گفت.


=========================================
همانا پروردگار کسانی را که در این رصد حضور داشتند و گزارش نمی نویسند به عذابی سهمگین دچار خواهد کرد!!:Psmiley:
=========================================



و یک تشکر ویژه از Rezash عزیز و گرامی که ما را شرمنده کردند و من و سانرایز و اریون را به خانه رساندند

[stargazer]

یک حشره ای که احتمالا" پشه بوده حسابی تا تونسته من رو گزیده.ولی محلهای گزیدگی به شدت میخاره و تقریبا" ورم کرده.

تا حالا خودم همچین مدلیش رو ندیده بودم.

احتمال داره از پشه های عصر دایناسورها بوده باشه.

بر وبچه های توصیه های پزشکی-التماس دعا.

ساسان، سوبارو، مدمن و ایو به داد جناب رضاش برسین هرچه زودتر.
به عنوان یه فرد عادی پماد کالامین دی رو که برای گزیدگی حشراته نقدا پیشنهاد میدم تا اساتید برسن d:


اندر باب نوشتن سیاهه درباره رویت کواکب آن هم در ولایت الموت و در محضر خلق الله، می شود نکته ها گفت به غایت لطیف و دلکش!
می توان از ابرهای کومولوس گفت و استراتوس که تا جا داشت پایدار بودند و دل ما را ناپایدار نمودند.
می توان از کیک های تولدی گفت که 7 ساعت در راه بودند و ظاهرشان آخ هم نگفت!
می توان از آشنایی با دوستان تازه نظیر وحید کوهزاد گفت که برایمان از کرد و لر و جنوب و شمال آواز خواند!
می توان از پیام فروغی عزیز گفت که مثل همیشه در کنار ما بود و یقین دارم در تعداد رصد جزو رکوردداران محسوب می شود.
می توان از صحبت های قبل طلوع آفتاب گفت که ... آخ ... نه ... اونو نمیشه گفت زشته!
می توان از astronomer که گفت که با شرایط ویژه اش در این برنامه حضور داشت.
( این لیست به مرور تا فردا تکمیل می شود ..!)

خدا رو شکر. مثل اینکه این یکی تور علی رغم ابری شدن هوا نویسندگان خوبی داشته و ماشالا بزنم به تخته بچه ها لطف کردن و دارن گزارشاتشون رو مینویسن.
بابت گزارشهای کنونی و آینده و عکسها از همگی ممنونیم. :)
منتظر ادامش هستیم :)

[vahiid]

یک حشره ای که احتمالا" پشه بوده حسابی تا تونسته من رو گزیده.ولی محلهای گزیدگی به شدت میخاره و تقریبا" ورم کرده.

تا حالا خودم همچین مدلیش رو ندیده بودم.

احتمال داره از پشه های عصر دایناسورها بوده باشه.

بر وبچه های توصیه های پزشکی-التماس دعا.

سلام
به احتمال بسیار فراوان با گیاهی به نام گزنه برخورد داشتی که باعث سوزش و خارش و ورم شده

[Hojjat Zafarkhah]

به هر حال ما هم اینبار بدون دغدغه رسیدیم خونمون، خدا رو شکر !!!

با توجه به اینکه سری قبل تو مرنجاب دوربین محبوبم (به قول astronomer عزیز : ببین و بگیر ) مورد عنایت قرار گرفته بود و تاکنون در دست تعمیر میباشد،من چیزی با خود نبرده بودم!!

دیگه چون دوستان درمورد تور زیاد توضیح دادن و خواهند داد،من توضیح نمیدم و فقط به بررسی برخی نکات میپردازم!!

1) هیچ چیز در این تور به پای عکاسی سه نفره بهم نچسبید، خانم سانرایز و جناب کاوه کشاورزیان و من (البته در بین این دو دوست عزیز من فقط تماشاگر بودم و و یاد میگرفتم) و در همین جا از این دو نفر که در تاریکی مطلق به دنبال شکار آسمان بودند تشکر ویژه میکنم چون واقعا چیز های ارزشمندی به من آموختند!!!
اما خانم سانرایز عکسهای بسیار جالبی هم از اسمون و هم از افراد گرفته بودند که نمیدونم چرا نمیذارن!!!؟؟؟؟

2) هوا، بازهم ابر بازهم اسمان بی ستاره!!! البته ستاره داشتیم هم در اسمان هم در زمین!!!
ولی بعد از ابری شدن هوا با ستاره های زمینی حرف زدیم و مفیوض گشتیم!!! :)

3) اتوبوس مسیر رفت:
افراد بسیار با ذوق و با حالی داشت کلی خندیدیم!!!! عجب جایی بود(تا حالا همچین جایی ندیده بودم :دی )

4) اتوبوس مسیر برگشت:
برای اینکه هم دوستان راحت باشن و هم من و هم از جمع دیگر فیض ببرم در مسیر برگشت اتوبوسم رو تغییر دادم!!!
اینجا هم بسیار با شور و شعور و عرفان و ......... (بقول بچه ها گفتنی : آره و اینا )
تو این اتوبوس هم عکس های فراوانی گرفتیم (من که نه) یعنی گرفتن اونم با کادر بندی بسیار بسیار مناسب!!!! ( حرفیه؟؟ )

5) تشکر ویژه دیگر از rezash خوب و عزیز و مهربان:
که منو بهمراه بعضی از دوستان به خونه رسوندن!!! واقعا سپاس گذارم!!!
آقای شعبانی ایشالا بیاین خوی حتما جبران میکنم!!!

6) تشکر ویژه دیگر از moha ی با مرام:
که هم عکس های یادگاری با هم دیگه گرفتیم و هم اینکه کلا فرد بسیار باحال و دوست داشتنیی هست!!!
راستی محا جان حتما منتظرم شما هم بیایین اینجا که بریم یعنی برید (من که نمیتونم) بگردید!!! :)



بالاخره از همه دوستان تشکر میکنم!!!!!

[Mojtaba.M]

لطفا دوستان عکس بذارن عکس .........................


بابا یعنی هیچ کس عکس نگرفته جز sunrise. ؟

[Ehsan]

این هم دو جوان ِ رعنا ی با کلاس!......:
1960
آقای Astronomrer با چشم ِ عمل کرده مجبور به استفاده از عینک ِ دودی بود و moha (و البته من!) برای همدردی با ایشون عینک ِ آفتابی زده بودیم!
لازم به ذکره که چشمهای Astronomer تبدیل به تلسکوپ شده بود و از پشت ِ عینک ِ دودی ِ به اون سیاهی ستاره میدید!
البته من برای امتحان عینک رو زدم و حتی با توهم زدن هم نتونستم ستاره ببینم که نشان از قدرت چشمهاش داشت!!!

[yperseusy]

خیلی خوش به حالتون شده :d کش منم بودم !!! حیف که این درس من رو ول نمی کنههههه :((((((((((
اما شما لذت بردید همین کفیه برام ؛)

[rezash]

در ست است که هنوز در حال خاروندن دست و پام هستم.ولی کلا" خیلی بهمون خوش گذشت.

از همه دوستان در این پست تشکر میکنم.و اگر شوخی یا گفته ای یا رفتاری را که باعث رنجش شده باشه به همدیگر حلال کنند.

همین که با شخصیتهای جدید آشنا شدم و با دوستان قدیمی تر بیشتر وقت گذراندیم خیلی ارزشمند بود.

نزدیکی صبح شخصی که با خانواده اش به الموت برای سیاحت آمده بودند با توجه به ابزار رصدی گروه آوااستار به من گفت که شما گروه فیلمبرداری هستید؟و چه فیلمی بازی میکنید؟

گفتم ما گروه رصدی هستیم وبرای رصد اسمان به این منطقه که آلودگی کمی دارد آمده ایم و کمی به سوالاتش در مورد هلال ماه رمضان که در پیش است و همینطور چگونگی رویت آن توضیحاتی دادم.

دم صبح خانمی به ما معترض شد که چرا دیشب سر و صداتون زیاد بوده و با من در این مورد صحبت میکرد.که ناگهان این آقای ذکر شده امد وبه دفاع از من با آن خانم بحث کرد و به شدت از من طرفداری کرد که باعث شد خانومه عصبانی تر بشه.

البته این مساله کوتاه بود و به خیر گذشت.ولی برای من دفاع جانانه اون آقا خیلی جالب بود وبه یادم موند.

این را هم ناگفته نذارم که یکی از توصیه های شبهای رصدی اینه که مواظب سر و صدامون باشیم که خدائی ناکرده باعث رنجش دیگران نشویم.

انشاا... در رصد بعدی این تجربه را هم داریم.ولی کلا" جای همه آنها که نیامدند خیلی خالی بود.

[Ehsan]

این هم از عکسهای اولین شبی که تونستم با تقریب ِ خوبی عکاسی ِ نجومی انجام بدم اونم بدون نور ِ شهر! (البته اینا نیمه نجومین!)
1964
اشباح ِ راصد! اون تلسکوپ ِ توی گوشه ی سمت چپ مال ِ مسافری بود که داشتن از اونجا رد می شدن و دو تا برادر ِ مسن ِ باحال بودند!


1963
ماه ِ پشت ِ تلسکوپ (واقعا تصویر ِ داخل ِ تلسکوپش خوشگل بود!)


1962
این هم آخرین عکسی بود که گرفتم! گویا یکی از شاتها یادم رفته بود و یک ساعت نوردهی کرده بود که نهایتا باعث ِ به فنا رفتن ِ باطری ِ دوربین شده بود و البته نویز ِ زیاد هم چیزی از اون عکس باقی نگذاشت! وقتی این شات رو می گرفتم بعد از چند ثانیه رفتم تو کادر طوری وایسادم که نور ِ ماه رو سد کنم تا اور نشه و داشتم با ناصر حرف میزدم که چِرِق! ناگهان باتری دوربین تموم شد و شات بسته شد! تمام ِ نگرانیم این بود که این عکس رو سیو نکنه که خدا رو شکر سیو کرد و عکس ِ خوبی هم در اومد! (البته به نظر ِ خودم خوب!) اون افراد ِ ته ِ عکس آقای امام ، خانم حدادی زاده ، محا و آسترونمر ِ 169 هستند که در حال ِ بحث بودند (راجع به چیش رو نمی دونم!)

[SaBa Ho0shmanD]

سلام بچه ها من بعد از چند ماهیه که اومدم و دارم پست میذارم این رصد یکی از بهترین رصدهایی بود که رفتم با اینکه هوا ابری بود و چند ساعت بیشتر نتونستیم رصد کنیم و عکاسی اما خیلی خوش گذشت و خیلی خوش حالم که با بچه های پر انرژی فروم آشنا شدم دیدمشون.خیلی خاطره دارم از این رصد یکیش این بود که بدترین حالتش این بود که منو علی احمدیان وقتی تلسکوپ و نصب کردیم 10 دقیقه بعدش ماه طلوع کرد و هوا کم کم ابر شد و ما نتونستیم که رصد کنیم اما چند تا عکس deep skyعلی انداخت اما خلاصه دلمون سوخت و خستگیش یه کوچولو موند تو تنمون اما بعدش رفتیم با بچه ها (معین پناهده.سایه .محمد رضا صادقیان . علی احمدیان...)بازی کردیم واون اطراف گشتیم در کل عالی بود.از آقای امام خانم حدادی و بقیه ی دوستان که زحمت کشیدند توی این رصد تشکر می کنم و امید وارم بازم رصد بریم با کلی خاطره ی قشنگ و به یاد موندنی. 

[shiva]

سلام!
همگی خسته نباشید
بخصوص آقای امام و بقیه دوستان که زحمت این رصد رو کشیدن
واقعا خیلی عالی بود... جای بقیه دوستان که نبودن خیلی خالی بود....
بابت عکسایی که دوستان گذاشتن هم ممنون فقط نمیدونم چرا این همه دوربین بود اما عکسا کمه!
من که دوربین نداشتم!اما معمولا با همین موبایلم از در و دیوار گرفته تا در و دشت و بیابان همیشه عکس میگرفتم ولی این دفعه فقط چند تا گرفتم اگه شد میذارم! دلیل اینکه عکس نگرفتم دیگه دوربینای پیشرفته بچه ها بود!خیالم راحت بود عکس میگیرن میذارن! اما مثل اینکه............... ای دل غافل!
خلاصه رصد هم که خیلی داستان داشت داستانای خوب و با نمک!که بچه ها اشاره کردن!
از جمله خوانندگان خیلی خوب تو مینی بوسی که ما بودیم واقعا صدای عالی دارن!نمیدونم چرا نمیرن دنبالش تا خواننده مشهور بشن!
اون بازی پانتومیم هم که دیگه خیلی عالی بود!!!!!!! بچه ها مهارتشون در اجرا عالی بود!
بعدش الموت آموزش آقای پناهنده و بوسیله نقشه آسمون عالی بود....
همچنین رصد بوسیله تلسکوپ و اجرامی که آقای امام نشونمون دادن عالی بود....
و............................ خیلی زیاده ها نمیدونم از کجا بگم!
اهااااااااااااااااااااااا اا یادم رفت بعدا هم که آجی مهسای خودم اومد تا صبح باهاش قدم میزدم اونم عالی بود!
اون بحث دسته جمعی مون با بچه ها هم که داشت به فلسفه و ...... ادامه می یافت عالی بود! من که کلی تجارب و چیزای مفید از دوستان یاد گرفتم!
در کل از همه دوستانی که تو این رصد و سفر من رو خیلی کمک کردن کمال تشکر رو دارم.....
بخصوص که برگشت از تهران به تبریز من مجبور بودم شب برگردم ! از آقایان فروغی و صادقیان و نیرومندی که من رو همراهی کردن متشکرم و بخصوص از آقایان صادقیان و نیرومندی که واقعا ترمینال زحمت زیادی بهشون دادم شرمنده و ممنونم .

[saba asemi]

سلام به همه دوستان عزیز! راستشو بخواید این رصد هم برای من خوب بود هم بد! خوب بود چون با دوستان جدیدی آشنا شدم مثل ( آقایان کاوه کشاورزیان ، رضا شعبانی ، یاسر ، حجت ، علی ، سامان و .......... و خانم ها مینا، سایه ، صبا و ...........)و با دوستان قدیمی همسفر شدم (آقایان امام ، محمدرضا صادقیان ، ناصر نیرومندی ، خانم ها حدادی زاده ، ایراندوست ، نیلوفر و دوست خوبم مرجان............ ) و چند تا چیز جدید دیدم که برام جالب بود، بد بود چون هوا ابری شد، قلعه الموت نرفتیم (با اینکه خیلی تو راه بودیم!) ، صبح چند نفری از ما شاکی بودن و بالاخره اینکه هوا خیلی گرم بود! خوشبختانه دوستان شیرین تر از من زیاد بودن و منو هیچ پشه ای مهمان نیش خودش نکرد! :دی
از آقای کاوه کشاورزیان تشکر می کنم بابت اطلاعات عکاسی که در اختیارمون گذاشتن (البته من یواشکی داشتم گوش میکردم! :دی)
چند تا عکس معمولی گرفتم که میذارم! (چون من عکاسی نجومی بلد نیستم........................ انشاالله در آینده یاد میگیرم!)

[saba asemi]

1968

1969

1970

[kaveh_k_ee]

سلام بچه ها

برنامه خوب و مفیدی بود.
چند تا عکس با 5800 هست که تقدیم میشود:

1974

1973


1971


1972




ان شالله برنامه بعد با 550دی در خدمت خواهیم بود!

[rock_iml]

سلام
من تا امروز یا کلاس داشتم یا اینترنت نداشتم
برنامه خوب بود
فقط یه گلگی از همه دارم . با اینکه چه در برنامه الموت و چه در برنامه پلور دوربین های حرفه ای زیادی دیدم ولی آنچنان که باید و شاید عکس های قابل توجهی از دوستان ندیدم
تو این برنامه حداقل 10 تا دوربین حرفه ای وجود داشت که هنوز عکس نجومی در حد مطلوبی ندیدم که کسی بگذاره
و این هدر دادن کامل امکانات هست
البته حتماً خیلی ها هم عکس های خوبی گرفتن اما نمیزارن

[rock_iml]

این هم 2 تا عکس پانوراما از راه شیری
http://www.irfreeup.com/images/19289116313543025388.jpg

http://www.irfreeup.com/images/19223699030610226345.jpg

[stargazer]

ممنون از عکسهای زیباتون جناب rock_iml بسیار ممنون. از همه دوستانی هم که عکساشون رو قرار دادن خیلی ممنون.
به شدت باهاتون موافقم و واسم سواله که چرا کلا دوستان عکسهاشون رو از اینجور برنامه ها توی سایت به اشتراک نمیذارن. حتی بعضیا حاضرن عکسهاشون رو توی فیس بوک بزارن ولی اینجا نمیزارن. نمیدونم چرا. کسی علتشو می دونه بگه که حداقل این سوال منو امثال من هم برطرف بشه.

راستی آقای امام شما عکس نگرفتین؟ شما همیشه این لطفو دارین که عکسهای زیباتون رو روی سایت میزارین و ما رو از لذت دیدنشون محروم نمی کنین. میدونم سرتون شلوغه اما اگه گرفتین و فرصت کردین بزارین رو سایت تا از دیدن عکسهای زیباتون لذت ببریم :)
ممنون :)

[Hojjat Zafarkhah]

سلام
من تا امروز یا کلاس داشتم یا اینترنت نداشتم
برنامه خوب بود
فقط یه گلگی از همه دارم . با اینکه چه در برنامه الموت و چه در برنامه پلور دوربین های حرفه ای زیادی دیدم ولی آنچنان که باید و شاید عکس های قابل توجهی از دوستان ندیدم
تو این برنامه حداقل 10 تا دوربین حرفه ای وجود داشت که هنوز عکس نجومی در حد مطلوبی ندیدم که کسی بگذاره
و این هدر دادن کامل امکانات هست
البته حتماً خیلی ها هم عکس های خوبی گرفتن اما نمیزارن

دقیقا من خودم شاهد کامل این ماجرا هستم!!!
خانوم سانرایز و آقای کاوه عکس های بسیار زیبایی گرفتند ولی............!!
لابد تا امروز کار داشتن ایشالا تا فردا حتما قرار میدن!!!!:grin::grin::yaeh%20am%20not%20d

[rock_iml]

دقیقا من خودم شاهد کامل این ماجرا هستم!!!
خانوم سانرایز و آقای کشاورزیان عکس های بسیار زیبایی گرفتند ولی............!!
لابد تا امروز کار داشتن ایشالا تا فردا حتما قرار میدن!!!!:grin::grin::yaeh%20am%20not%20d
انشالله
ما که بی صبرانه منتظریم

[Sunrise]

جناب اوریون شما خودتون هم جز متهمین هستید،جای جای گزارشات اسم شما برده شد که در حال عکاسی بودید....
جواب بدید آقااااااااااااااااااااااا ااا:omg:

نه بابا اسمون جان

جناب اوریون صبورانه من و آقای کاوه رو همراهی میکردن بنده خدا...

من هم شاید روزی نزدیک عکسای نجومیم رو نمایش عمومی دادم :دی

[shiva]

پس اينجورياس:th_cry:!! با اون همه دوربين حرفه اي از دي ها گرفته تا نميدونم چي جي:blink: عكس گرفتيد اما نميذاريد آره؟؟؟؟؟:explode:
باشه اشكال نداره! من با جرات! عكسايي كه با موبايلم گرفتم رو ميذارم!:cool:
خب:

در عكس زير در حال رفتن در جاده هاي پيچ در پيچ الموت بوديم كه در حال حركت گرفتم!
http://s1.picofile.com/file/7101835692/1.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101835692/1.jpg)


وووووووو اينجا خيلي باحال بود اسمش چي بود؟!سخته والله!


بخدا آقاي امام من قرار نبود ازينجا سقوط كنم پايين ! چرا ميترسيدين من بيفتم ! من سختتر ازينا رو رفتم تو آذربايجان اين كه چيزي نبود!:blink::guntootsmiley[1]:
http://s1.picofile.com/file/7101835806/2.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101835806/2.jpg)


http://s1.picofile.com/file/7101836127/3.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101836127/3.jpg)


http://s1.picofile.com/file/7101836341/4.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101836341/4.jpg)

[shiva]

به به! اينم از ني ني ناز!خفاش كوچولوي باحال!:Psmiley:
http://s1.picofile.com/file/7101836448/5.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101836448/5.jpg)


دست نزنيد!!!:pathead:
http://s1.picofile.com/file/7101836662/6.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101836662/6.jpg)


چه مجلسي بود!
http://s1.picofile.com/file/7101836769/7.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101836769/7.jpg)


اينم رصد ماه ... با مهسا جووووووووووونم.......... همينجا بود كه عينكم شكست!خوب شد شكست ديگه درستش نميكنم!:dizzy:
http://s1.picofile.com/file/7101837197/8.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101837197/8.jpg)


و اين هم آموزش فشرده عكاسي توسط آقاي صادقيان ... بالاخره فهميدم تنظيمات موبايل به چه دردي ميخورد!!!!!!!!!
دو عكس در همان چند دقيقه فقط تنظيمات متفاوت!


http://s1.picofile.com/file/7101837311/9.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101837311/9.jpg)
و
http://s1.picofile.com/file/7101837632/10.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101837632/10.jpg)


و پايان!
ديگر موبايل بود و دوربين پيشرفته نبود ! پس ببخشيد كه بد بودن!

[rezash]

]


چه مجلسي بود!
[/URL][URL="http://s1.picofile.com/file/7101836769/7.jpg"]http://s1.picofile.com/file/7101836769/7.jpg (http://s1.picofile.com/file/7101836769/7.jpg)


محا جان در کل این عکسها یک بار هم که قرار شد عکسم معلوم شه تو دستت رو آوردی جلو برادر من!!:sad:

[Astronomer]

سلام و وقت خوش!
همونطور كه طي يك عمليات شهادت طلبانه به اين رصد اومدم، حالا هم به دور از چشم خانواده اومدم كه فقط يه تشكري بنمايم از همه دوستان و همه اونهايي كه در اين رصد حواسشون به ما بود و كمكم كردند و اينا...

راستي بگم كه واقعا نميدونيد دو تا چشم تازه صيقل خورده و كوت شده چقدر بدرد رصد ميخوره!!! بايد بگم كه اون شب من خيلي از چيزي كه ميديدم احساس هيجان ميكردم ولي در واقع اون هيچي نبود و تازه چشمم داره روند تطبيق رو طي ميكنه و الآن اگه يه رصد ديگه برم متوجه ميشم كه ووووووواااااااااااااااااا اااووووووووو!!!!

در آخر باز هم تولد خانم ها ايران نژاد، و رمضاني و آقايان صادفيان و ابراهيميان كه در برنامه حضور داشتند و تمامي مردادي هايي كه حضور نداشتند تبريك ميگم...

[kaveh_k_ee]

سلام

بابا عکس بذارین
البته عکس ها تو دوربین خانم سانرایز هستش و به زودی میزارن!

[Sunrise]

سلام

بابا عکس بذارین
البته عکس ها تو دوربین خانم سانرایز هستش و به زودی میزارن!

چشم!

عکس آقای کاوه در زمان نزدیک طول ماه بود و f/3.5 - ISO_ 400 - 30 sec - 18mm

عکس من اوایل شب تقریبا و f/3.5 - ISO_ 3200 - 30 sec - 18mm

[stargazer]

سانرایز عزیز
سایز عکساتون کوچیکه. نمیشه بزرگترشو بزارین؟

[Hojjat Zafarkhah]

نه بابا اسمون جان

جناب اوریون صبورانه من و آقای کاوه رو همراهی میکردن بنده خدا...

من هم شاید روزی نزدیک عکسای نجومیم رو نمایش عمومی دادم :دی

دوستان آشنایان عزیزان،من فقط نگاه میکردم عکس نمیگرفتم!!
دوربین طفلیم هم زیر تیغ جراحیه،براش دعا کنید!!


داشتیم خانوم سانرایز؟؟ داشتیم؟؟

من به شما گفتم اگه عکس ها رو نذارید چی میشه!!! توجه نکردید!!!

آوایی ها دوستان هم آوا من متعلق به همه شمام!! و اگه باز هم این دوستان بخوان ما و شما رو بپیچونن............!!:X3:

یادتون هست تو قضیه پلور چیکار کردم؟؟؟:pissed off:

عکس های بیشتری میخواییم!! :wut::thumbsup:

متهمین درجه اول:
احسان،جناب حیدر نیا،خانم سانرایز،و امثالهم:grin::grin::grin:

[Ehsan]

.......

متهمین درجه اول:
احسان،جناب حیدر نیا،خانم سانرایز،و امثالهم:grin::grin::grin:

من؟! من متهم ِ ردیف ِ اولم!؟ خجالت آوره!!!!
خوبه چهار تا عکس گذاشتم! من همین جا اعلام می کنم همه چیز زیر ِ سر ِ خانم سانرایزه! کلی عکس گرفته و تو دوربینش داره!
من که کلا یکی دو تا عکسم خوب شده بود که گذاشتم!
والا؟!
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ
من به نشانه ی اعتراض یک عکس ِ چرت ِ دیگر هم می گذارم:
1986

[Ahmad]

سانرایز عزیز
سایز عکساتون کوچیکه. نمیشه بزرگترشو بزارین؟

راستی من عکس جناب رضاش رو نمی بینم. باز نمیشه حتی آدرس عکس رو هم که جدا تو یه صفحه دیگه زدم باز نشد. چرا؟ من نمیبینم یا دیگرانم مشکل دارن باش؟

خانم سان رایز عزیز لطفا سایز بزرگ عکسهاتونم را بگذارید که لذت دیدندش دوچندان باشه

[Sunrise]

وای خدای من!

چرا تو این رصد همه اینقدر به من گیر دادن؟!؟ واقعا من اینبار خیلی تو خودم بودم و به کار کسی کار نداشتم ها!

یعنی اگر آقای کاوه هم نمیگفتن بریم عکس بگیریم شاید همین عکسا رو هم نمیگرفتم!

ولی همه همش به من گیر میدن! چرا؟؟؟؟؟ حتی صدای من رو هم اون خانومه شنیده بود در حالی که من سایلنت بودم!!! (این شکلک ها جواب نمیده!)

حالا خلاصه به قول خودتون اونهمه دوربین بود اونجا! منم که بیست تا عکس گذاشتم! خب بقیه هم بذارن دیگه...

در ضمن! یادتون رفته برداشتید عکسا رو از دوربینم پاک کردید؟!؟!؟ اصلا همین ها رو هم به نشانه اعتراض نباید میذاشتم :nose pick:

[Panahandeh]

حقیقتش بعد از مدت مدیدی که رصد نرفته بودم و تا حد بسیار زیادی درگیر بودم تصمیم گرفتم با یکی از دوستانم در این رصد با آوااستار همراه شوم اما برنامه بیشتر از آنچه فکرش را می کردیم هم در آن برهه فراغت فکری و انبساط خاطر مکفی ایجاد کرد و هم در پایان کوله باری از خاطرات زیبا و تجربیات الهام بخش به من داد.
لذا جا دارد از همه دوستانی که در برگزاری این برنامه در هر سطحی نقشی داشتند و دوستانی که با حضورشان گرمابخش محفل و تعالی دهنده بار علمی بودند کمال سپاس را داشته باشیم.

موفق و پیروز باشید

[Hojjat Zafarkhah]

در ضمن آقای rock_iml، احسان جان خودشو تبرعه کرد!!!
حالا نوبت شماست!!
اینقد عکس نجومی گرفتید فقط دوتا گذاشتید یعنی چی؟؟؟؟؟؟


ما عکس میخوایم یالا!!!!!!!!!!!!!!

[rock_iml]

در ضمن آقای rock_iml، احسان جان خودشو تبرعه کرد!!!
حالا نوبت شماست!!
اینقد عکس نجومی گرفتید فقط دوتا گذاشتید یعنی چی؟؟؟؟؟؟


ما عکس میخوایم یالا!!!!!!!!!!!!!!
بله ، که اینطور
در ایتدا بگم که تقریباً کسی عکاسی منو ندید
در ضمن اون دوتا عکس پانوراما روی هم 150 فریم عکس 25 تا 30 ثانیه هست
اگر حساب کنید وقتی برای عکس گرفتن بیشتر نبود

[Hojjat Zafarkhah]

بله ، که اینطور
در ایتدا بگم که تقریباً کسی عکاسی منو ندید
در ضمن اون دوتا عکس پانوراما روی هم 150 فریم عکس 25 تا 30 ثانیه هست
اگر حساب کنید وقتی برای عکس گرفتن بیشتر نبود

مگه شما اون فردی نبودید که از کنار ما سه تا (سانرایز،کاوه،من) از روی پل رد شدید برای عکاسی؟؟؟؟
دیدید من هنگام رفتن به عکاسی شما رو دیدم!!!:rambo:

اگر هم نمیدیدیم من که مطمئنم شما عکس گرفتید_چیزی که عیانه چه حاجت به بیانه؟؟:sad:

یعنی واقعا شما جمعا دوتا عکس گرفتید؟؟؟؟؟؟؟:pissed%20off:

در ضمن به فرض همه فریم هاتون 30ثانیه باشه!!
4500=150×30 یعنی 4500 ثانیه که به عبارتی 75=4500/60 یعنی جمعه 75 دقیقه وقت برای این دوتا عکس صرف کردید!!!
چیزی حول و حوش بیش از یه ساعت!! بقیش کجا بودید؟؟؟
من که تا صبح شما رو ندیدم!!!!!


عکاسان باید پاسخ گو باشند آقااااااااا !!

[Helix]

دوستان اینقدر به هم پاس ندین
مطمئنا عکس گرفتن اکثر بچه ها :wink:
پس منتظرمون نگذارین دیگه:pacman:

[Hojjat Zafarkhah]

دوستان اینقدر به هم پاس ندین
مطمئنا عکس گرفتن اکثر بچه ها :wink:
پس منتظرمون نگذارین دیگه:pacman:

وقتی عکاسا عکس نمیذارن و تهدیدات منم کارساز نیست،دیگه چه کار میشه کرد؟؟

[rock_iml]

مگه شما اون فردی نبودید که از کنار ما سه تا (سانرایز،کاوه،من) از روی پل رد شدید برای عکاسی؟؟؟؟
دیدید من هنگام رفتن به عکاسی شما رو دیدم!!!:rambo:

اگر هم نمیدیدیم من که مطمئنم شما عکس گرفتید_چیزی که عیانه چه حاجت به بیانه؟؟:sad:

یعنی واقعا شما جمعا دوتا عکس گرفتید؟؟؟؟؟؟؟:pissed%20off:

در ضمن به فرض همه فریم هاتون 30ثانیه باشه!!
4500=150×30 یعنی 4500 ثانیه که به عبارتی 75=4500/60 یعنی جمعه 75 دقیقه وقت برای این دوتا عکس صرف کردید!!!
چیزی حول و حوش بیش از یه ساعت!! بقیش کجا بودید؟؟؟
من که تا صبح شما رو ندیدم!!!!!


عکاسان باید پاسخ گو باشند آقااااااااا !!
بله همین مدت رو همین دو تا عکس اشغال کرد . اون عکسی که به صورت عمودی هست مال همون موقعی هست که شما من رو دیدید .
بقیه مدت هم که هوا کاملاً ابری بود
در ضمن بین هرعکس برای تنظیم کادر و ... و جابجایی هم وقت میگذره

[rezash]

من هم چند تا عکس گرفتم که براتون میذارم.البته با گوشی موبایل گرفتم و برای آپلود کردن مجبور شدم کمی تغییر در سایزشون بدم.به این دلیل تا حدود زیادی از کیفیت اصلی فاصله دارند.

اولین عکس از کیک تولد مردادیها

1990

عکس بعدی از سیاره مشتری که نزدیک صبح گرفتم با تلسکوپ گروه

1991

عکس بعدی از دره معروف الموت و قسمت بالای تصویر که من رو یاد چهره یک انسان میندازه

1992

و عکس آخر از کوههای غربی محل اسکان اعضا

1993

[Sunrise]

خب دوستان

به نظر میرسه شوخی ها داره از حد خارج میشه.

گزارش دادن بعد از هر برنامه رصدی کار خوبیه از چند جهت( انتقال تجریبات، ثبت خاطرات، همراه شدن دوستانی که نتونستن گروه رو مشایعت کنن و ...) ولی همه این خوبی ها در سایه رفاقت و احترام ارزش داره.

تا اونجا که بنده اطلاع دارم اجرام مختلفی رصد شدن و تور به لحاظ اپتیک و کارشناس و ... هم در سطح بسیار خوبی قرار داشت.

اجباری در نوشتن گزارش و گذاشتن عکس نیست ولی تا همین جا هم دوستان به خوبی مشارکت داشتن.

اگر کسی تمایل داشت میتونه عکساش رو شر کنه و تجریباتش رو در رصد اجرام بنویسه.

[rezash]

من هم فکر میکنم انصاف نیست کل فعالیتهامون رو تخریب کنیم .از نظر رصدی تا جائیکه آسمون بهمون اجازه داد خیلی رصد خوبی داشتیم.

من خودم پای صحبتهای آقای امام و همینطور دوست خوبمون آقای پناهنده نشستم و مطالب خیلی خوبی عنوان شد.

خیلی از اجرام رو رصد کردیم از صورت فلکی دب اصغر تا مثلث تابستانی و اجرام عمقی آنها.همینطور ماه سیاره مشتری کهکشان آندرومدا و حتی نزدیک صبح صورت فلکی ثور و خوشه پروین.

خودم هم اجرام زیبای صورت فلکی قوس رو دیدم که واقعا" زیبا بود.

اگر آسمون یاری میکرد خیلی بهتر میشد ولی همینجوری هم برای من ارزشمند بود.