توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : * اصطلاحات و تعاریف نجومی *
Mostafa
07-12-2011, 02:54 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام حضور کلیه کاربران گرامی
در این تاپیک قصد داریم تا با همکاری همه اعضا لیست اصطلاحات نجومی را به ترتیب الفبا شرح و توضیح دهیم .
برای مشاهده فهرست اصطلاحات به تاپیک فهرست دانشنامه نجومی آنلاین (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?558-%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86)مراجعه فرمایید
لطفآ در صورت تمایل به همکاری موارد زیر را در نظر بگیرید :
خواهش ما از همه عزیزان است که در صورت تمایل به همکاری در این طرح ، حتمآ موارد زیر را در نظر بگیرند :
1- حتمآ سعی کنید شرح مطالب را به ترتیب الفبا انجام دهید . اگر مطلبی بدون توجه به ترتیب الفبا درج گردد ، توسط مدیر تالار حذف می گردد .
2- لطفآ سعی کنید مطالب را حتی الامکان کامل و به همراه شکل ارائه فرمایید . ترجیحآ از کپی - پیست مطالب پرهیز کنید . در صورت استفاده از مطالب سایت های دیگر ، منبع فراموش نشود !
3- اگر چند نفر همزمان 1 موضوع را توضیح بدهند ، همه مطالب به اولین پست ارسالی منتقل خواهند شد و کل مطالب پیرامون یک موضوع تجمیع می گردند .
4- لطفآ در هر پست فقط یک اصطلاح را شرح دهید .
به امید تکمیل دانشنامه نجومی آنلاین با همکاری اعضا خوب آوااستار ;)
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ....................
قابل توجه اعضا گرامی فروم آوا استار
از این پس(فروردین 1391) فعالیت تاپیک اصطلاحات و تعاریف نجومی متوقف خواهد شد و به جای آن، طرح بزرگتر ویکی نجوم اجرا خواهد شد. مطالب این تاپیک به تدریج به ویکی نجوم منتقل خواهند شد. امیدواریم ویکی نجوم تبدیل به بزرگترین دانشنامه فارسی نجوم در اینترنت شود.
برای اطلاعات بیشتر به این تاپیک مراجعه کنید:
ویکی نجوم - دانشنامه آزاد (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?945-%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D9%88%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF)
با تشکر از همکاری شما
Mostafa
07-12-2011, 03:18 PM
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /><o:p></o:p>
اَبَر خوشه
Supercluster
گروههای بزرگی از کهکشان که می توانند به صورت چندین خوشه کهکشانی، گروههای کوچک کهکشانی و یا مناطق پر از کهکشان که بصورت صفحه ای یا رشته ای قرار دارند باشد.
ما در ابرخوشه محلی با مرکزیت خوشه سنبله که در فاصله 6۵ میلیون سال نوری قرار دارد واقع شده ایم.
ابرخوشه محلی به شکل حجمی تخت از هزاران کهکشان تقریبا" عمود بر صفحه کهکشان راه شیری قرار دارد.
نشانه هایی وجود دارد مبنی براینکه خوشه محلی کهکشانی به سوی مرکز ابرخوشه در حال حرکت است.
1806
<o:p></o:p>
جرم یک خوشه را می توان بدون در نظر داشتن روابط فاصله سنجی هابل با مطالعه حرکات اعضاءخوشه در مرزهای دور و نزدیک آن تحت تاثیر گرانش کل خوشه محاسبه کرد.
ابرخوشه ها مربوط به ساختار کلی کیهان و از دید کلی به شکل حباب٬ دیواره و رشته با ابعاد حتی بیشتر از یک میلیارد سال نوری می باشند.
بررسی این ابر خوشه ها در کیهان شناسی بسیار مهم است.<o:p></o:p>
sepideh*
07-12-2011, 08:46 PM
ابر نو اختر
Supernova
ستاره اي پرنور كه به يك باره در آسمان ظاهر گشته و پس از مدتي فروق خود را از دست مي دهد گويند
منشأ اصلي بروز يك ابر نواختر انفجار يك ستاره با جرمي نسبتا زیاد در پايان عمر است كه به دو گونه تقسيم مي شوند. گونهٔ اول ابرنواخترها از یک سيستم ستاره دوتایی به وجود میآیند. در این نوع ابرنواخترها یکی از ستارگان که کوتوله سفید است و بسیار چگال میباشد، بر اثر جذب مواد ستاره دیگر به افزایش جرم دچار میشود، این افزایش تا جایی ادامه پیدا میکند که جرم کوتوله سفید از حد چاندراسکار بگذرد. ابرنواختر هایی از این دست را میتوان اغلب در ستارههای کهن سال جستجو کرد. گونه دوم ابرنواخترها، مربوط به ستارگانی با جرم بیشتر است که به شکل طبیعی اتفاق میافتد. اساس کار در هر دو نوع ابر نواختر یکسان است و در مراحل تحول و انفجار تفاوتی نمیکنند.
در مرحله پایانی عمر یک ستاره و پس از مرحله غول سرخ، زمانی که شعاع هسته آهنی حدود 3000 کیلومتر است، سوخت آهن به جای تولید انرژی، انرژی مصرف می کند. در نتیجه ستاره به پایان کار می رسد. چون دیگر نمی تواند برای حفظ تعادل گرانش، انرژی تولید کند.
<!--?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /--><o:p></o:p>
وقتی هسته ی ستاره تبدیل به آهن شود اتفاق مهیبی رخ می دهد. نیروی گرانش، هسته را به درون در هم می شکند. در نتیجه دمای هسته به نزدیک 10 میلیارد كلوين می رسد. در این دما، هسته آهن شکسته شده و به هسته های سبک تر و در آخر به پروتون و نوترون تبدیل می شود. با ادامه فشار، پروتونها با الکترونها ترکیب می شوند و نوترون و نوترینو تولید می کنند. نوترینوها 99 درصد از انرژی ایجاد شده از انفجار هسته را در خود حمل می کنند.
<o:p></o:p>
حال هسته، یک توپ فشرده شده حاوی نوترون است. وقتی شعاع توپ به 10 کیلومتر برسد حالت ارتجاعی پیدا می کند درست مانند یک توپ پلاستیکی که آنرا فشرده و بعد رها کنیم.<o:p></o:p>
همه این اتفاقها از فشرده شدن هسته تا ارتجاع توپ نوترونی تنها در مدت یک ثانیه روی می دهند. البته هنوز ماجرا ادامه دارد. ارتجاع توپ نوترونی یک موج کره ای شکل به بیرون از ستاره ارسال می کند. بیشتر انرژی حاصل از این موج صرف شروع گدازش و تشکیل عناصر جدید(سنگينتر از آهن) می شود. با رسیدن موج به سطح ستاره، دما تا 200,000K افزایش می یابد. در نتیجه ستاره منفجر شده و موادی را در فضا با سرعت 15,000 تا 40,000 کیلومتر در ثانیه پرتاب می کند. این انفجار مهیب ابر نواختر نوع دو است.
در طيف اين ابرنواخترها اثري از خطوط طيفي هيدروژن نيست به اين دليل كه اين اتفاق در ستارگان پير اتفاق افتاده و آنها در جو خود ديگر هيدروژني ندارند و تمامي هيدروژن خود را مصرف كرده و به عناصر سنگينتر تبديل كرده اند.
1807
<o:p></o:p>اما در بررسي طيفي ابرنواخترها به دسته اي برخورد شد كه حاوي طيف هيدروژن بوده اند. اين دسته همان ابرنواخترهاي گونه اول اند. بدين شكل كه ستاره كوتوله سفيد چگال كه در كنار يك غول يا ابرغول واقع شده، جو ستاره همدم خود را مي بلعد! اين جريان جرم همچنان ادامه خواهد داشت و تا به آنجا پيش خواهد رفت كه فشار در مركز ستاره كوتوله سفيد بيشتر از استقامت ساختار هاي دروني شده و آن ها را در هم شكسته و همانند گونه قبلي يك ستاره نوتروني را حاصل مي شوند كه موج بازگشتي حاصل از آن جو و گازهاي سطحي اين ستاره را به فضا پراكنده مي كند.
در واقع در ابرنواختر ها روشنايي به شدت افزايش مي يابد تا بدين جا كه تا 20 قدر، قدر ستاره كاهش مي يابد كه اگر در راه شيري باشد به صورت يك ستاره جديد و پرنور جلوه نمايي ميكند و اگر در كهكشان هاي ديگر باشد ميتوان با عكاسي پياپي از آن كهكشان متوجه ظهور يك ستاره پرنور جديد در آن شد كه اين همان ابرنواختر ها هستند. دليل اين روشنايي بسيار افزايش سطح تابنده ستاره بر اثر انفجار و كاهش طول آزاد پرمايش فوتون است كه اجازه خروج فوتون از لايه هاي زيرين سطح را مي دهد.
[/URL][URL="http://www.universetoday.com/wp-content/uploads/2011/06/2011-06-02_M51L300002.jpg"]http://www.universetoday.com/wp-content/uploads/2011/06/2011-06-02_M51L300002.jpg (http://www.universetoday.com/wp-content/uploads/2011/06/2011-06-02_M51L300002.jpg)
ابر نواخترها فضا را آکنده از گاز و غباری می کنند که ستارگان دیگر از دل آن پا به عرصه گیتی می نهند. این غنی سازی فضا، از نخستین ابر نواختر در میلیاردها سال پیش تا به اکنون ادامه دارد. ابر نواخترهای ستارگان نسل اول، عرصه را برای ستارگان نسلهای بعد مهیا کرده اند.
آهنگ مشاهده ابرنواختر در یک کهکشان معمولی در حدود یک ابرنواختر در صد سال است. این آهنگ در کهکشانهایی که از لبه دیده می شوند بدلیل غبارهای تیره کننده بسیارکم تر است .در هزاره گذشته تنها پنج ابرنواختر در کهکشان راه شیری مشاهده شده است بعلاوه ابرنواختر SN 1987 که در ابر ماژلانی که یک کهکشان اقماری کهکشان راه شیری می باشد.<o:p></o:p>
با آمدن فن آوری CCD به میان ستاره شناسان آماتور همواره برتعداد ابرنواخترهایی که در دیگر کهکشانها کشف می شوند افزوده شده است.تلسکوپهای خودکار نیز که با هدایت کامپیوتر بطور اتوماتیک به عکسبرداری ومقایسه عکسها از هزاران کهکشان طی یک شب می پردازند کمک بزرگی به کشف ابرنواخترها کرده اند.
<o:p></o:p>
ابرنواختر سال 1054 بعنوان منشاء سحابی خرچنگ در صورت فلکی ثور توسط ادوین هابل معرفی شده است. امروزه میتوان سحابی خرچنگ را با تلسکوپ های نه چندان بزرگ رصد کرد .
1811
ابرنواختر سال 1572 بادقت توسط تیکوبراهه رصد شده است. او به ثبت موقعیت و تغییرات نورانیت آن بطور روزانه پرداخت.او متوجه شد که باوجود چرخش زمین هیچ اختلاف منظری وجود ندارد بنابراین این جرم باید ماوراء مدار ماه باشد.حرکت نکردن این جرم طی 18 ماه که ناپدید شد نشان می داد که مدار آن باید ماوراءمدار زحل باشد.
(در آن زمان دورترین سیاره شناخته شده زحل بود)
منبع: ابرنواختر - ویکیپدیا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D 8%B1)<o:p></o:p>
<o:p></o:p>
stargazer
07-13-2011, 12:13 AM
ابرِ اورت
Oort cloud
ابر اورت، ابرکروی بزرگی است که منظومه شمسی ما را پوشانده است.
این ابر را که تا فاصله تقریبا 50 هزار au از ما کشیده شده است، اولین بار اخترشناس هلندی، یان هنریک اورت، کشف کرد. بر اساس نظریه وی، ابر اورت نام مکانی است که خیلی از دنبالهدارها از آن سرچشمه میگیرند.یان هنریک اورت در سال ۱۹۵۰ میلادی اعلام کرد به این علت که دنبالهدارها از تمام جهات میآیند، پس باید از مکانی که دور منظومه شمسی را فراگرفته است سرچشمه گرفته باشند. نظریهٔ «اورت» مورد قبول عده زیادی از ستارهشناسان قرار گرفت و پس از آن، این مکان «ابر اورت» نام گذاری شد. فاصله زیاد ابر اورت به نظر می رسد مرزهای منظومه شمسی باشد، جایی که تاثیرات گرانشی و فیزیکی خورشید به پایان می رسد.
1821
ابر اورت در خارج کمربند کویپر واقع شده و عرض آن از فاصله ۱۰۰ au از ما شروع شده و تا 100 هزار au یا واحد نجومی ادامه دارد، واز این رو آن سوی ابر اورت را باید میانهٔ راه میان خورشید و نزدیکترین ستارهها به ما مثلاً خانوادهٔ آلفا قنطورس به حساب آورد.
1822
ابر اورت را دربردارندهٔ حدود 1 تریلیون جرم فضایی (که تا 10 تریلیون هم بیان شده) برآورد میکنند. این منطقه میلیاردها جرم یخی منظومه شمسی را در بردارد. گاهی عبور یک ستاره از نزدیکی منظومه شمسی، مدار این اجرام را مختل می کند و موجب می شود این اجرام به درون منظومه شمسی راه یابند و دنباله دارهای بلند دوره را تشکیل دهند. این دنباله دار ها مدارهای بسیار بلندی دارند و فقط یک بار در منظومه شمسی دیده می شوند. بر خلاف آنها دنباله دارهای کوتاه دوره، دوره تناوبی حداکثر برابر ٢٠٠ سال دارند و مدارهایشان منطبق بر صفحه مدار سایر سیارات منظومه شمسی است. درون ابر اورت، دنباله دارها ده ها میلیون کیلومتر از هم فاصله دارند. اثر گرانشی خورشید بر آنها بسیار کم است، به همین علت هر نیروی کمی، مانند عبور یک ستاره از نزدیکی آنها، ممکن است مدارشان را تغییر دهد و آنها را به داخل منظومه شمسی یا خارج آن، در فضای میان ستاره ای، بفرستد. این اتفاق به خصوص برای دنباله دارهای مرزی ابر اورت بسیار رخ می دهد. نیروهای کشندی نیز در تغییر مدار دنباله دار های ابر اورت نقش دارند.
کل جرم دنباله دارهای ابر اورت تخمین زده می شود ٤٠ برابر جرم زمین باشد. این مواد از مکان های مختلفی از منظومه شمسی و همچنین از فواصل گوناگونی از خورشید آمده اند؛ این اختلاف، گوناگونی مواد شیمیایی تشکیل دهنده دنباله دارها را نشان می دهد.
--------------------------------
منابع:
ویکی پدیا
مركز نجوم كانون پرورش فكری
ابَر غول
Supergiant
وقتی که ستاره ای منبع سوخت هیدروژن هسته اش را به پایان برد بسته به جرمش به غول یا ابرغول تبدیل می شود.
بعد از اتمام هیدروژن هسته ,همجوشی هیدروژن برای تولید هلیوم متوقف می شود وهسته شروع به انقباض می کند .با انقباض هسته انرژی آزاد می شود واین انرژی موجب شروع واکنش در هیدروژن لایه های بالایی می شود .بنابراین واکنشهای هسته ای از مرکز به لایه های بالاتر منتقل می شود به دنبال آن لایه های بیرونی هیدروژنی٬ انرژی را جذب کرده و متورم می شوند(در نظر داشته باشیدکه این انرژی به سمت لایه های زیرین وهسته کشیده نمی شود بلکه تمایل آن به رسیدن به مناطق سرد بیرونی تر است) در این مرحله ستاره از رشته اصلی جدا شده ووارد مرحله غولی و یا ابرغولی میشود .اگر جرم ستاره اولیه از 8 برابرجرم خورشید کمتر باشد به یک غول واگر از 8برابر جرم خورشید سنگین تر باشد به یک ابرغول تبدیل خواهد شد.
http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=1820&d=1310505320
درون هسته ابرغول ، کورهای هستهای در دماهای چند میلیارد درجهای ، مرتباً سلسلهای از عناصر سنگینتر را میگدازد. دمای سطح این ستارگان از حدود3500 تا 50000 درجه سانتیگراد (6300 تا 90000 فارنهایت ) متغیر است و همین باعث ایجاد مجموعهای از رنگهای مختلف ، از قرمز تا آبی ، میشود. ولی حتی آنهایی که سطح نسبتاً سردی دارند، به اندازه میلیونها خورشید درخشندگی دارند زیرا سطح پهناورشان پرتوهای بسیاری منتشر میکند.
دمای هسته آهنی هر ابرغول به بین 3 تا 5 میلیارد درجه سانتیگراد (4/5 تا 9 میلیارد فارنهایت) بالغ میشود. قطر بزرگترین ابرغول شناخته شده ، به نام ابط الجوزا ، (واقع در صورت فلکی جبار) تقریباً 400 برابر خورشید است و حجمش 64 میلیون خورشید را در بر میگیرد. پر جرمترین ابرغولها ، همانهایی که صد برابر بیش از خورشید جرم دارند، تقریباً یک میلیون بار درخشندهتر از خورشیدند.
ابر های ماژلانی
Magellanic cloud
ابر ماژلانی بزرگ و ابر ماژلانی کوچک در واقع دو کهکشان در همسایگی کهکشان ما هستند که به دلیل واقع شدن در نمیکره جنوبی آسمان، در نیمکره شمالی قابل رویت نیستند.
در سال 1519 فردیناند ماژلان که یک دریانورد پرتغالی بود به این دو "ابر" اشاره کرد و به همین دلیل این نام بر این کهکشان ها اطلاق می شود. این دو کهکشان عضو گروه محلی کهکشانها هستند.
ابر ماژلانی کوچک
1830
ابر ماژلانی کوچک یک کهکشان کوتوله است که فاصله تخمینی آن حدود 190،000 سال نوری تخمین زده شده و با چشم برهنه در صورت فلکی توکان ، نزدیک قطب جنوب سماوی دیده میشود. البته قطر این کهکشان فقط نصف قطر ابر ماژلانی بزرگ است. باید به یاد داشت که مطالعه قیفاووسیهای این کهکشان توسط خانم هنریتا لویت از رصد خانه کالج هاروارد در سال 1912 به کشف منحنی دوره تناوب - قدر مطلق انجامید. این ابر شامل تعداد زیادی ستاره کم سو از قدر 11 تا کم سوترین ستارگان شناخته شده است. علاوه بر این یک یا چند منبع تابش پرتو ایکس نیز دارد. سرعت دور شدن ابر ماژلانی کوچک به اندازه قابل ملاحظهای کمتر از سرعت ابر ماژلانی بزرگ و تقریبا برابر 160 کیلومتر در ثانیه است. ابرهای ماژلانی بزرگ و کوچک را اغلب اوقات ، اقمار کهکشان ما به شمار میآورند.
ابر ماژلانی بزرگ
http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=1872&d=1310631067
نزدیک ترین کهکشان نامنظم به ما ، ابر ماژلانی بزرگ است که فاصله آن کمتر از 150،000 سال نوری است. با چشم برهنه در صورت فلکیماهی طلایی نزدیک به قطب جنوب سماوی دیده میشود. به لحاظ شکل بیضوی نامنظم است. ابعاد آن به چشم ، در حدود 12 درجه در 4 درجه است. درواقع طول قطر بزرگ آن 30،000 سال نوری است. ابر ماژلانی بزرگ اجرام جالب توجه زیادی را شامل میشود.از آن جمله در حدود 1500 متغیر قیفاووسی بیش از یکصد چشمه قوی و مجزای رادیویی و نیز سحابی بزرگ حلقوی که نام دیگرش 30-ماهی طلایی است، قابل توجهند.
Mostafa
07-14-2011, 11:36 PM
ابزارهاي رصدي
شايد امروزه با شنیدن كلمه " ابزار هاي رصدي " اولين چيزي كه در ذهن اكثر افراد متبادر مي شود ، " تلسكوپ " باشد . اما در حقيقت ابزار هاي رصدي زيادي هستند كه از قديم تا امروز مورد استفاده منجمان قرار گرفته است .
1880
در درجه اول مهمترين ابزار رصدي " چشم انسان " است . هزاران سال پيش " چشم انسان " تنها وسيله ارتباطي و شناخت او از آسمان بود .
البته ابزارهايي نظير اسطرلاب ، زاويه سنج ، ربع ، سدس و .... هم وجود داشت كه به منجمان در محاسباتشان كمك ميكردند . اما قدرت اپتيكي نداشتند و تاثيري در توان ديد انسان نداشتند .
البته با همين ابزارها هم ستاره شناسان توانسته بودند اطلاعات مهمي درباره عالم به دست بياورند .
اما با گذشت زمان و پيشرفت انسان ، ابزار هايي اپتيكي به كمك چشمان انسان آمد و توانستند وسعت ديد انسان را نسبت به عالم افزايش دهند .
به طور مختصر ابزار هاي اپتيكي كه امروزه استفاده مي شوند عبارتند از :
دوربين دوچشمي
تلسكوپ
1881
در اين ابزار ها از عدسي يا آينه يا تركيب اين دو براي دريافت نور و ايجاد تصويري با كيفيت تر از چشم انسان استفاده شده است .
مهمترين ويژگي اين ابزارها ، افزايش توان گردآوري نور چشم انسان است كه به تبع آن توان بزرگنمايي و تفكيك چشم انسان را افزايش ميدهند و باعث میشوند انسان بتواند اجرام را با دقت و وضوح بيشتري مشاهده كند .
همچنين ابزار هاي ديگري نظير تلسكوپ هاي راديويي ، ccd ، آشكار ساز ها و ... نيز جزو ابزار هاي رصدي نوين به شمار مي روند .
Mostafa
07-15-2011, 11:48 AM
اتمسفر ( جَو )
Atmosphere
اتمسفر يا جَو که از ترکیب دو واژه یونانی atmos به معنای بخار(هوا) و sphere به معنای کره ساخته شده ، نام كلي است كه به هوا ( گازهايي) كه سطح يك سياره را احاطه كرده اند اطلاق مي شود .
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/be/Top_of_Atmosphere.jpg/290px-Top_of_Atmosphere.jpg
در منظومه شمسي ، سيارات از نظر وجود اتمسفر تنوع زيادي دارند .
نکته قابل اشاره در مورد اتمسفر سیارات این است که هر چه نیروی وارده از طرف جرم مرکزی به این لایه های گازی بیشتر باشد توان نگه داشتن گازهای فرار بیشتری در جو فراهم می آید.
مثلا مشتری با گرانش قوی خود می تواند گازهای فراری همچون هیدروژن و هلیوم را در جو خود نگه دارد.
از طرف دیگر فاصله سیارات از خورشید نیز در ترکیب جو موثر است.
به این ترتیب که انرژیی که از طرف خورشید به گازهای موجود در جو سیارات می رسد ، موجب بیشتر شدن سرعت حرکت گرمایی آنها از سرعت گریز از گرانش سیاره میشود.
به همین دلیل تیتان، تریتون و پولوتو با وجود گرانش کم میتوانند جو خود را حفط کنند.
عطارد به دليل نزديكي به خورشيد تقريبآ جو ندارد . برخلاف عطارد ، سياره زهره جو بسيار غليظي دارد كه حتي ديدن سطح سياره را براي ما غير ممكن ميكند و هميشه فقط مي توانيم جو و ابرهاي بالاي سطح آنرا مشاهده كنيم .
سياره مريخ جو دارد ، اما از جو زمين رقيق تر است و درصد اكسيژن كمتري از جو زمين دارد .
سيارات گازي هم كم و بيش جو دارند ، اما به دليل گازي بودن سطح آنها ، تفكيك دقيق جو از سطح سياره در لايه هاي زيرين مشكل است . به همين دليل در مورد ضخامت جو اين سيارات نظرات مختلفي وجود دارد .
اما جو زمين شايد اساسي ترين دليل وجود حيات بر روي اين سياره باشد .
بر خلاف تصور اكثر افراد جو زمين ضخامت چنداني ندارد !
البته در بعضي منابع ضخامت جو زمين تا 1000 كيلومتر نيز ذكر شده است . اما 90 درصد جو زمين در ارتفاع كمتر از 300 كيلومتري قرار دارد و در ارتفاعات بالا تر رقيق و رقيق تر ميشود و در واقع نميتوان مرز دقيقي بين آخرين لايه جو زمين و فضاي بيرون از جو مشخص كرد .
1886
جو زمين شامل 78% نيتروژن ، 21% اكسيژن و درصد كمي دي اكسيد كربن ، آرگون و ساير گازها است .
جو زمين عامل ايجاد پديده هاي مختلف نجومي هم هست :
بارش هاي شهابي به دليل برحورد شهابواره ها با جو زمين به وجود مي آيند .
چشمك زدن ستارگان هم به دليل وجود جو زمين است . در خارج از جو نور ستارگان ممتد و بدون چشمك زدن است .
همچنين وجود جو مقدار قابل توجهي از ديد ما نسبت به جهان را تغيير ميدهد و تا حدودي تاثير نامطلوبي بر روي تصوير تلسكوپ هاي مرئي ميگذارد .
به همين دليل از 2 دهه قبل نسل جديدي از تلسكوپ ها به نام " تلسكوپ هاي فضايي " ايجاد شدند تا با استقرار در خارج از جو ، بدون مزاحمت تلاطمات جوي ، تصوير بهتر و دقيق تري به كيهانشناسان ارائه كنند .
Mostafa
07-15-2011, 08:22 PM
اجرام غير ستاره اي
اين عبارت اصطلاحي است كه به اجرام رصدي خارج از منظومه شمسي كه تك ستاره نيستند اطلاق مي شود .به طور خلاصه و در مجموع ، به سحابي ها ، خوشه هاي ستاره اي و كهكشانها ، " اجرام غير ستاره اي " گفته مي شود .
اين اجرام خصوصآ در بين رصد گران معروف ترند و اصولآ رصد گران با ابزار هاي خود به شكار اجرام غير ستاره اي مي روند .
البته اين اجرام از نظر نورانيت ، ابعاد و فاصله تنوع بسيار زيادي دارند و نميتوان از اين حيث آنها را با هم مقايسه كرد ، اما در مجموع همه آنها بين رصدگران به " اجرام غير ستاره اي " مشهورند
خوشه كروي m13
1899
سحابي m17
1900
كهكشان m51
1901
شادی حدادی زاده
07-15-2011, 08:28 PM
اختروش ( كوازار )
Quasar
اختروش یا کوازار ( Quasar ) از دو کلمه Quasi و stellar تشکیل شده که برخی از دورترین اجرامی هستند که در جهان شناخته شده اند و به عنوان شبه ستاره یا اختروش نامیده می شوند و به صورت منابع نقطه ای نور و امواج رادیویی که انتقال به سرخ زیادی دارند پدیدار می شوند .
انتقال به سرخ بالای اختروش ها نشان می دهد که آنها با سرعتی نزدیک به سرعت نور از ما دور می شوند ، اگر این سرعت دور شدن به دلیل انبساط عالم باشد نشانه این است که اجرام از ما بسیار دور هستند پس اختروش ها باید متعلق به جهان آغازین باشند و چون می توانیم آنها را از فاصله بسیار دور ببینیم باید بارها درخشانتر از کهکشانهای عادی باشند.
http://www.pic.iran-forum.ir/images/2prp53uklljb2zumgo3m.jpg (http://www.pic.iran-forum.ir/images/2prp53uklljb2zumgo3m.jpg)
انرژی که یک اختروش گسیل می کند 10 به توان 40 وات تخمین زده شده که در برخی از این اجرام این انرژی در یک بازه زمانی از روزها تا سالهل تغییر می کند ، در بعضی دیگر انرژی به صورت جهش فورانهای ماده دیده می شود .
اخترفیزیک دانان تصور می کنند این اجسام اسرار آمیز ممکن است شکل ابتدایی کهکشانها باشند . تعدادی از اختروشها به کهکشانهای فعال ( active galaxies ) شباهت دارند ، کهکشانهایی که به ما نزدیک ترند ، درخشندگی زیادی دارند سریعا تغییر می کنند و تشعشعات فراوانی از هسته خود ساطع می کنند .
ممكن است كه اختروش ها سیاهچاله های پرجرمی در مرکز خود داشته باشند و این منبع عظیم انرژی از بلعیدن ستاره های اطراف ایجاد شده باشد و به طور ساده یک کهکشان جوان در مراحل اولیه تکامل جهان باشند
Setare KOchOlO
07-15-2011, 09:58 PM
اختفا
occultation
پديده اي که در آن يک جسم آسماني توسط جسم ديگر پوشيده مي شود به بيان ديگر زمانيکه يک جسم دور توسط يک جسم نزديک تر مخفي شود. البته لازم نيست تمام آن توسط جسم نزديکتر مخفي شود.مانند: پديده خورشيدگرفتگي که در آن قرص خورشيد توسط قرص ماه پوشيده مي شود.
http://www.myup.ir/images/27228851133509355243.jpg (http://www.myup.ir/)
بيشتر اختفا هاي كه براي ما اهميت دارند اختفاي اجرام سماوي(ستارگان ، سياركها ، سيارات )با ماه هستند . اختفا با ماه به 2 گروه تقسيم ميشود : اختفاي كلي ، اختفاي خراشان .
اختفاي کلي : رويدادي است كه روي يكي از لبه ي ماه اتفاق مي افتد. در اين رويداد ستاره مي تواند پس از طي مسيري ظاهري در پشت ماه از لبه ديگر ماه خارج شود (گفته ميشود ستاره ظاهر شده) و يا در نزديكي لبه ي شرقي ماه از ديد رصد گر به پشت ماه برود(گفته ميشود ستاره از ديد ناظر ناپديد شده). بيشترين مدت بين يک ورود و خروج ستاره 50دقيقه است ، زيرا ماه قطر خود را، که بزرگ ترين وتر آن هم هست، هر 50دقيقه طي مي کند.
http://www.myup.ir/images/67867401398469456090.jpg (http://www.myup.ir/)
اختفاي خراشان : دراين نوع اختفا در زمان روي دادن يک اختفاي کلي در فاصله ي 1/5تا 3کيلومتري شمالي يا جنوبي از مسير پيش بيني شده ي اختفا ماه با حرکت خود به دور زمين از لبه با ستاره مماس مي شود و از ديد رصد گر،با تلسکوپ ،منظره اي بي نظيراز عبور ستاره از پشت کوه ها و دره هاي ماه ديده مي شود.
اختفاهاي خراشان در زمره ي گروهي ترين پروژه هاي نجوم آماتوري هستند. بايد گروه هاي مختلفي با هم همکاري کنند و با جمع آوري اطلاعات از سراسر کره ي زمين کار را به نتيجه برسانند. هر چه تعداد گزارش هاي اختفاهاي خراشان بيشتر باشد ،تحليل داده ها به صرفه تر است . (كار هماهنگ سازي اين گروه ها توسط انجمن بين المللي زمان سنجي IOTA انجام ميشود .)
سایر انواع اختفاها به شرح زیر است:
اختفاي دوتايي ها:
وقتي يک ستاره ي دوتايي با زاويه اي نسبت به لبه ي ماه به پشت آن مي رود،به نظر مي آيد که در يک لحظه نور دوتايي کمتر و بعد خاموش شده است ،زيرا مؤلفه ي اول زودتر مخفي شده و نور کمتر فقط نور مؤلفه ي دوم است. با فيلمبرداري از اين اختفاها مي توان مشخصات فيزيکي هريک از مؤلفه هاي ستاره ي دوتايي را پيدا کرد.
اختفا سياركها و سيارات با ماه :
ستارگان تنها اجرامي نيستند که توسط ماه پوشيده مي شوند بلکه اين پديده درمورد يک سيارک يا سياره نيز مي تواند رخ دهد. از آنجايي که قرص سيارات نسبت به ستارگان بسيار زياد است هنگام اختفاء نور سيارات به تدريج و طي چند ثانيه کم مي شود.سياراتي مثل : ناهيد, مريخ ,مشتري زحل و اورانوس . زيرا اين سيارات بدليل نوراني بودن در حاليکه در کنار لبه روشن ماه باشند دچار اختفا خواهند شد .
http://www.myup.ir/images/09749999252490246950.jpg (http://www.myup.ir/)
اختفا اقمار مشتري:
علاوه بر اختفا اجرام سماوي با ماه ، اقمار مشتري نيز با سياره مادر (مشتري)دچار اختفا ميشوند.در صورتيکه صفحه مداري اقمار گاليله اي مشتري مناسب باشند مي توان شاهد اختفائ اين اقمار توسط قرص مشتري بود .هنگامي که اقمار از جلو سياره نيز عبور مي کنند اين پديده رخ مي دهد.
http://up6.iranblog.com/uploads/13139242711.bmp
م.ح.اربابی فر
07-15-2011, 11:20 PM
اختلاف منظر
Parallax
برای یافتن فاصله جسمی بسیار دور، آن جسم را از دو محل متفاوت ( دو سر یک پاره خط) نگاه می کنیم و زاویه ای را که به نظر می رسد جسم جابه جا شده است اندازه می گیریم. این زاویه را در اصطلاح اختلاف منظر می نامند.
انگشتتان را در مقابل خود قرار دهید. یک چشمتان را ببندید و با چشم دیگر انگشتان را نظاره کنید. حال آن یکی چشم را باز کنید و دیگری را ببندید و باز به انگشتتان نگاه کنید. خواهید دید که به نظر می رسد انگشتتان در برابر زمینه جابه جا شده است. شکل زیر به طور کامل این قضیه را قابل درک می سازد:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/1/10/Parallax_Example.svg/320px-Parallax_Example.svg.png (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/1/10/Parallax_Example.svg/320px-Parallax_Example.svg.png)
امتیاز تصویر: ویکی پدیا
کاربرد این قضیه در نجوم برای پیدا کردن فاصله بعضی از ستارگان نسبت به زمین است که به دوگونه اختلاف منظر زمین مرکزی و اختلاف منظر خورشید مرکزی تقسیم می شوند.
اصول کار از روابط ساده هندسه پیروی می کند. به شکل زیر نگاه کنید:
http://www.astro.umd.edu/resources/introastro/images/parallax.gif (http://www.astro.umd.edu/resources/introastro/images/parallax.gif)
امتیاز تصویر: astro.umd.edu
همان گونه که مشخص است در لحظه حال (now)، ستاره نارنجی رنگ از دید زمین در کنار یک ستاره ( مثلا ستاره A) دیده می شود اما در 6 ماه بعد همان ستاره نارنجی رنگ در کنار ستاره دیگری ( مثلا ستاره B) دیده می شود. با اندازه گیری زاویه بین دو ستاره A و B و داشتن اندازه شعاع مدار زمین به راحتی می توان فاصله ستاره نارنجی رنگ از زمین را محاسبه کرد. در این روش که به " اختلاف منظر خورشید مرکزی" معروف است شعاع مدار زمین به عنوان قاعده مثلث در نظر گرفته می شود و در روش " اختلاف منظر زمین مرکزی" شعاع زمین به عنوان قاعده در نظر گرفته می شود.
رضا طامهری
07-16-2011, 01:03 AM
آذر گوي
Fireball
آذرگوی نوع خاصی از شهابواره است. آذرگوی ها شهابوارهای بسیار درخشانی هستند که حداقل قدر آنها در آسمان شب به ۴- میرسد و از هر سیاره دیگری در آسمان نورانی ترند.
http://apod.nasa.gov/apod/image/0910/IMG_4235_mikaelyan.jpg (http://apod.nasa.gov/apod/image/0910/IMG_4235_mikaelyan.jpg)
در صورتی که آذرگویی بخواهد به قدری به اندازه ۴- یا بهتر برسد لااقل باید ۵۰ گرم وزن داشته باشد. در هر روز هزاران آذرگوی وارد جو زمین میشوند. در صورتی که آذرگوی در حدود ۴یا ۵ کیلوگرم وزن داشته باشد در اثر برخورد با جو کاملا نسوخته و باقیمانده آن به زمین برخورد میکند(به این نوع آذرگوی ها، سنگ آسمانی اطلاق میشود) رصد کردن آذرگوی های بسیار درخشان کار آسانی نیست . به ندرت اتفاق می افتد که آذرگوی با قدر بهتر از ۵- دیده شود. رصدگران حرفه ای شهابوارها اظهار میدارند که در هر ۲۰۰ ساعت رصد شهابوارها تنها یک آذرگوی با قدر ۶- یا بهتر دیده می شود(این نوع شهابوارها حتی در روز هم دیده میشوند)؛ این در حالی است که رصد اذرگویهایی با قدر ۴- بسیار معمول تر است و میتوان در هر ۲۰ ساعت رصد ،شاهد یکی از انها بود[/SIZE]
دو نوع دنباله در انتهای آذرگوی ها دیده میشود: دنباله روشن و دنباله دود
دنباله روشن درست مانند قطاری درخشان است که آذرگوی را دنبال میکند. این حالت به علت یونیزه شدن مولکولهای جو در اثر دمای بالای آذرگوی اتفاق می افتد. اغلب دنباله های درخشان تنها چند ثانیه طول میکشند اما در انواع نادری از انها، دنباله تا چندین دقیقه درخشان باقی می ماند. آذرگوی هایی که دارای دنباله هستند، اغلب درخشیدن خود را در فاصله ای بیش از ۸۰ کیلومتر از سطح زمین آغاز میکنند
http://images.astronet.ru/pubd/2006/11/11/0001217618/leonid99b_danielsen.jpg (http://images.astronet.ru/pubd/2006/11/11/0001217618/leonid99b_danielsen.jpg)
نوع دوم از دنباله ها که به دنباله دود معروفند بیشتر در روز اتفاق می افتند. این اذرگوی ها درخشیدن را در فواصلی نزدیکتر از ۸۰ کیلومتری سطح زمین اغاز می نمایند. این نوع دنباله اذرگوی، شبیه به اثر دود بجا مانده ازسفینه های فضایی به نظر میرسد
http://www.ksl.com/emedia/slc/527/52770/5277065.jpg (http://www.ksl.com/emedia/slc/527/52770/5277065.jpg)
آمار قابل توجه در مورد اذرگوی ها، فراوانی برخورد آنها با زمین است. گفته می شود حدود ۱۰ تا ۵۰ آذرگوی هر روز به زمین برخورد می کنند. البته نمیتوان مسیر اذرگوی را تا زمین دنبال نمود، زیرا در لایه های پایینی جو سرد شده و در فاصله ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر از سطح زمین از درخشیدن باز می ایستند. از اذرگوی های رسیده به زمین تنها ۲ تا ۱۲ عدد از انها به مناطقی برخورد میکنند که احتمال یافته شدن توسط انسانها وجود دارد و بقیه در اقیانوس ها و یا مناطق دور دست برخورد می کنند. اغلب اذرگوی ها در رنگهایی بسیار روشن دیده میشوند، البته رنگهای اذرگوی ها برای کشف نوع عناصر تشکیل دهنده آنها بسیار مهم است. اغلب رنگهای به ثبت رسیده عبارتند از قرمز، آبی روشن و به ندرت بنفش.
منابع: amsmeteors.org
Imp(internation meteor organization).net
En.wikipedia.org
Sunrise
07-16-2011, 05:09 PM
ارتفاع
Altitude
یکی از راههایی که برای مشخص کردن موقعیت یک جرم در آسمان شب استفاده میشود گزارش ارتفاع و سمت آن جرم است.
در واقع ارتفاع یک جرم سماوی زاویه ای است که آن جرم از خط افق ناظر (روی نصف النهار گذرنده از جرم و سمت الراس )دارد که بر حسب درجه و دقیقه و ثانیه قوسی بیان میشود. پس جرمی که در افق ناظر قرار دارد، ارتفاعی معادل صفر درجه و جرمی که در سر سو قرار گرفته در واقع ارتفاعی معادل 90 درجه دارد.
البته بدیهی است که ارتفاع یک جرم در طول شب تغییر میکند!
http://www.haftaseman.ir/images/webdb/ertefa.JPG (http://www.haftaseman.ir/images/webdb/ertefa.JPG)
استقرار استوایی
Equatorial mounting
نوعی روش قرارگیری لوله تلسکوپ (استقرار) که در آن یک محور چرخش به موازات محور چرخش زمین است و محور دیگر دارای زاویه 90 درجه با محور قبلی بوده و درصفحه استوای سماوی قرار دارد.
انواع تلسکوپها باید روی وسیله ای قرار گیرند تا بتوان آنها را به جهات مختلف نشانه رفت. به این وسایل پایه و استقرار می گویند. سه پایه ها زیاد متنوع نیستند اما استقرارها از تنوع بیشتری برخوردارند. به طورکلی استقرارها به دو دسته سمت- ارتفاعی و استوایی تقسیم می شوند .
اگر يکي از محورهاي استقرار تلسکوپ (محور بعد) را به گونه اي تنظيم کنيم که در امتداد محور زمين قرار گيرد به صورتي که تلسکوپ بتواند به آساني حول اين محور بچرخد، مي توان چرخش زمين به دور خود را فقط با چرخش يک محور خنثي کرد. به اين نوع استقرار، استقرار استوايي مي گوييم که خود به سه دسته اصلي: آلماني، چنگالي و انگليسي تقسيم مي شوند. استقرارهاي آلماني که خود چندين نوع را شامل مي شود، به صورت گسترده در تلسکوپهاي آماتوري کوچک و متوسط و استقرار چنگالي در تلسکوپهاي بازتابي آماتوري متوسط و بزرگ و حرفه اي استفاده مي شوند. ولي استقرار انگليسي فقط در تلسکوپهاي بزرگي مانند تلسکوپ هيل (تلسکوپ 5 متري رصدخانه مونت پالومار در آمريکا) استفاده شده است.
1907
چرخش حول محور قطبی به تلسکوپ اجازه می دهد[/color] که به سمت اجرام سماوی با بعد یا [/color]زاویه های ساعتی متفاوت نشانه رود درحالیکه چرخش حول محور میل به تلسکوپ اجازه می دهد که بطورعمود بر استوای سماوی ودر جهت افزایش یا کاهش میل اجرام ،آنها را تعقیب کند.
امتیاز این نوع استقرار این است که حرکت ظاهری روزانه اجرام سماوی با حرکت تلسکوپ در جهت مخالف جهت چرخش زمین یعنی از شرق به غرب با آهنگ یک دور طی یک روز نجومی حول محور قطبی قابل پی گیری است(یعنی با این حرکت تلسکوپ،جرم سماوی در میدان دید تلسکوپ باقی می ماند.)
منابع:
دانشنامه
آفتاب
رضا طامهری
07-18-2011, 12:36 AM
استقرار دابسوني
Dobsonian mounting
استقرار دابسونی، نوعی استقرار سمت ارتفاعی است که اولین بار توسط منجم آماتور، جان دابسون ابداع شد. دابسون این پایه را برای تلسکوپهای بازتابی ابداع نمود و از ابن نوع مقر برای تلسکوپهای شکستی استفاده نمیشود.
اغلب این نوع مقرها جنسی از چوب دارند و با چند پیچ به هم متصل میشوند و یک مقر ارزان، سبک و قابل حمل برای نصب تلسکوپ محیا میشود. یکی از ویژگی های این نوع مقرها این است که سازندگان براحتی از انها برای تلسکوپها بزرگ(۱۴، ۱۶ و... اینچ) استفاده میکنند بی اینکه هزینه بالایی به خریدار بخاطر نوع مقر تحمیل شود.
همچون دیگر مقرهای سمت ارتفاعی، مقرهای دابسونی هم بسادگی مستقر میشود و پس از نصب تلسکوپ برای شروع رصد اماده و محیا هستند و برخلاف مقرهای استوایی، نیازی به هم مسیر کردن مقر با ستاره قطبی وجود ندارد
تقریبا تمامی تولیدکنندگان تلسکوپهای بازتابی از مقرهای دابسونی نیز بهره می برند و اغلب تلسکوپهای بزرگ خود را بر انها سوار و برای عرضه به منجمان اماده می نمایند
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f5/Dobson-mount.jpg/220px-Dobson-mount.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f5/Dobson-mount.jpg/220px-Dobson-mount.jpg)
از ضعف های مقرهای دابسونی می توان به دو نکته اشاره نمود. ضعف اول عمر پایین این مقرهاست. اکثرا مقرهای دابسونی به وسیله چوب ساخته میشوند که همین موضوع عمر این مقر را کاهش میدهد. ضعف دوم را میتوان به سختی کار با این نوع مقرها در هنگام رصد اجرام در افق نسبت داد. معمولا ارتفاع این نوع مقرها کم است و هنگام رصد جرمی درافق، منجم مجبور است یا زانو برند و یا بشدت خم شود که این موضوع مقرهای دابسونی را درد سر ساز جلوه میدهد
رضا طامهری
07-19-2011, 09:51 PM
استقرار سمت - ارتفاعی
Altitude-Azimuth mounting
استقرار سمت ارتفاعی نوعی استقرار ساده شامل دو محور عمود بر هم است که حرکت ابزار شما را بسادگی پشتیبانی میکند؛ یکی از محورها ارتفاع جرم مورد نظر و دیگر سمت آن را تنظیم می کند.از مقرهایی که از سیستم سمت ارتفاعی در طراحی انها استفاده شده اغلب برای تلسکوپها، دوربینها، آنتنهای رادیویی، پنلهای خورشیدی و حتی اسلحه، استفاده میشود.
http://images1.opticsplanet.com/640-640/opplanet-celestron-heavy-duty-az-tripod.jpg
بزرگترین مزیت مقرهای سمت- ارتفاعی، سادگی در طراحی مکانیکی آن است. در کنار سادگی کار با مقرهایی از این نوع، کمبودهای نیز وجود دارد. مقرهای سمت ارتفاعی قادر به تعقیب اجرام سماوی همراه با چرخش زمین نیستند. در مقرهای استوایی برای تعقیب اجرام سماوی همراه با حرکت زمین، تنها لازم است که یک محور حرکت کند تا ابزار همراه با آسمان بچرخد اما در مقرهای سمت - ارتفاعی هر دو محور باید حرکت کنند تا ابزار بتواند جرم را در اسمان دنبال کند. همچنین برای حرکت درست و هماهنگ دو محور باید یک ریز پردازنده حرکت محور ها را کنترل کند تا مقر درست عمل کند؛ این در حالی که در مقرهای استوایی تنها یک موتور. مقر را با آسمان پیش می برد.
منبع:
en.wikipedia.org
Sunrise
07-19-2011, 10:04 PM
استوای سماوی
Celestial equator
استوای سماوی در واقع تصویر استوای زمینی بر کره آسمان است.
همانطور که زمین توسط خط استوا به دو نیمکره شمالی و جنوبی تقسیم میشود، کره فرضی آسمان نیز، توسط استوای سماوی به دو نیمکره تقسیم میشود.
استوای سماوی به همراه نصف النهاری که از اعتدال بهاری می گذرد به عنوان نقطه صفر در محاسبات میل و بعد اجرام در نظر گرفته میشود.
1945
Sunrise
07-20-2011, 06:55 AM
استون هنج
Stonehenge
بنایی عظیم و سنگی که در انگلستان قرار دارد. این بنا از سنگ های بسیار بزرگ که به شکل دایروی حول مرکزی مشخص قرار گرفته اند ساخته شده است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/3c/Stonehenge2007_07_30.jpg/300px-Stonehenge2007_07_30.jpg
به گفته باستان شناسان ایجاد این بنا به عصر نوسنگی و برنز میگردد و البته تنها نمونه موجود در جهان نیست! بلکه مشابه آن البته با سایز کوچکتر در فرانسه و ایرلند و امریکای جنوبی نیز موجود است. گمان دانشمندان بر این است که این بنا بر اساس محاسبات نجومی ساخته شده چرا که در زمان طلوع خورشید در طولانی ترین روز سال، بزرگترین سنگ این بنا که "هیل" نام دارد، طولانی ترین سایه را پیدا میکند و این سایه با حرکت خورشید به تدریج از مرکز بنا حرکت میکند از طرف دیگر سایر سنگ های این بنا نیز جهت غروب در شب یلدا و اهله ماه را نشان میدهند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/7f/Stone_Plan.jpg/220px-Stone_Plan.jpg
برخی بر این اعتقاد هستند که استون هنج در واقع یک رصد خانه و مرکز نجومی بوده و برای محاسبه تقویم واعتدالین استفاده میشده و برخی دیگر آنرا مکانی عبادی محسوب میکنند.
--------
تصاویر از ویکی پدیا
Sunrise
07-20-2011, 02:24 PM
اسطرلاب
Astrolabe
دستگاهی قدیمی برای مشخص کردن موقعیت اجرام سماوی و تعیین مختصات آنها و ... است
این دستگاه که برخی آن را کهنترین ابزار علمی جهان میخوانند، احتمالاً در سه قرن قبل از میلاد میسیح در یونان ساخته شده است و بیشتر از برنج و گاهی از نقره ساخته میشود .
معنی ترکیبی آن به یونانی ترازوی آفتاب است ، زیرا اسطر به معنی ترازو و لاب به معنی آفتاب است. برخی نیز آن را عربی شده واژه های اَسْترُن ، ستاره + لامبانِئین ، گرفتن در زبان یونانی میدانند. نقل شده که پسر ادریس پیغمبر آن را وضع کرده است ولی برخی دیگر می گویند ارسطاطالیس آن را ساخته است.و بعضی گفته اند لاب نام حکیمی است که آن را ساخته. به هر صورت در منابع یونان باستان شواهدی موجود است که نشان میدهد ایشان توانایی ساخت و کار با این وسیله را داشته اند. در حال حاضر قدیمی ترین اسطرلاب ها مربوط به دوره اسلامی میشوند و شواهد تاریخی نشان میدهد که در قرن ۷ق/۱۳م اسطرلاب در سراسر جهان اسلام، از هندوستان تا اسپانیا شناخته شده، و مورد استفاده بود. این وسیله نجومی که کاربردی مشابه لپتاپ های امروزی داشته در موارد متعددی از استفاده میشده است از ان جمله : محاسبه ساعات طلوع و غروب خورشید در طی سال. محاسبه ساعات اوقات شرعی محاسبه ساعات شب به کمک ارتفاع ستارگان. محاسبه ساعات روز به کمک ارتفاع خورشید. محاسبه ساعات طلوع و غروب ستارگان رسم شده بر روی اسطرلاب در طی سال.محاسبه سمت و ارتفاع خورشید در طول روز برای تمام سال.محاسبه بعد و میل ستارگان رسم شده بر روی اسطرلاب.محاسبه فاصله خورشید با زمین و ماه و دیگر ستارگان .محاسبه طول نصفالنهار و مدارها و خط استوا .محاسبه مکان اجرام آسمانی در آسمان.نمایش آسمان در لحظه دلخواه.تعیین قبله.تعیین جهت.تطبیق تقویمها و تعیین ارتفاع ناهمواری ها. تعیین عرض رودخانه ها. تعیین مقادیر مثلثاتی زوایا. تعیین سمت اجسام.ساخت قنات. بدست آوردن میزان طناب لازم برای یک چاه دارای آب.تعیین سینوس زاویههای از صفر تا نود درجه و طالع بینی بودهاست.
http://images.gelangenie.multiply.com/image/EeaK4wZmkZafOOUcoOHJlA/photos/1M/300x300/2494/Astrolabe-BR.jpg?et=wAA9cSJcDWlcPCMHP%2B2E4w&nmid=0
انواع مختلفی از سطرلاب شناخته شده که معمولا تغییری کوچک در ساختار و یا کاربرد دارند و عموما در اساس مشابه هستند. اسطرلابهای طبلی، سرطانی، ثوری، جاموسی، شقایقی ، توماری ، هلالی ، چلیپایی ، زورقی ، قوسی ، جامعه جنوبی ، رصدی ، شمالی ، کروی ، مسطح خطی ، ثلثی و صلیبی از این جمله هستند...
آسماننما
Planetarium
آسماننما یا همان پلانتاریوم ، تالاری است که در آن نمایی از ستارگان، سیارهها و دیگر پدیدههای آسمانی برای اهداف آموزشی یا سرگرمی نمایش داده میشود. معمولاً آسماننما دارای گنبدی است که بینندگان در زیر آن مینشینند و تصویری از آسمان را که با پروژکتور مخصوصی بر سقف گنبد میافتد نگاه میکنند.
تدریس علم نجوم عمدتاً متکی بر مشاهده ستارگان و سیاراتی است که در آسمان شب ظاهر می شوند. در عین حال کمتر مکان آموزشی را می توان یافت که از فضای باز بتواند به خوبی جهت آموزش ستاره شناسی استفاده نماید. عواملی همچون یافتن مکان مناسب، مطلوب بودن شرایط جوی، صاف و تاریک بودن آسمان شب، مشاهده تعداد زیادی ستاره که بصورت فشرده در کنار یکدیگر قرار دارند، تصور خطوط فرضی دستگاههای مختصات در آسمانو ... باعث می شود که آموزش این علم در فضاهای باز با دشواری انجام پذیرد. با استفاده ازآسمان نما می توان اکثر مسائل مربوط به فراگیری علم نجوم را در محیطی مناسب و با امکانات نمایشی گسترده به نمایش گذاشت.
[/URL]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6f/Nishapur_aflak_nama.jpg/220px-Nishapur_aflak_nama.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6f/Nishapur_aflak_nama.jpg/220px-Nishapur_aflak_nama.jpg)
در مرکز گنبد آسمان نما یک پروژکتور قرار دارد که شامل پروژکتورهای جداگانه ای برای خورشید، ماه، سیارات و ستارگان می باشد. این پروژکتورها توسط موتورهای دقیقی به حرکت در می آیند و در صورت لزوم سرعتشان را سریع و یا آرام می کنند. می توان این پروژکتورها را طوری ساخت که آسمان شب را در هر زمانی در گذشته یا آینده نشان دهند.
[URL="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b1/Belgrade_Planetarium_theatre_night.jpg/220px-Belgrade_Planetarium_theatre_night.jpg"]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b1/Belgrade_Planetarium_theatre_night.jpg/220px-Belgrade_Planetarium_theatre_night.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b1/Belgrade_Planetarium_theatre_night.jpg/220px-Belgrade_Planetarium_theatre_night.jpg)
منبع :تبیان
منبع تصاویر: wikipedia
<m:smallfrac m:val="off"><m:dispdef><m:lmargin m:val="0"><m:rmargin m:val="0"><m:defjc m:val="centerGroup">
</m:defjc></m:rmargin></m:lmargin></m:dispdef></m:smallfrac>
Ehsan
07-20-2011, 03:39 PM
اصل عدم قطعیت
Uncertainty principle
اصل ِ عدم قطعیت بیان می کند که هرگز نمی توانیم با هر دقت ِ دلخواهی هم زمان، تکانه* و مکان ِ ذره را تعیین کنیم.
یعنی افزایش ِ دقتمان (کاهش عدم قطعیت) در تعیین ِ تکانه ی ذره، منجر به کاهش دقت (افزایش عدم قطعیت) در تعیین ِ مکان ِ ذره می شود و بر عکس افزایش ِ دقتمان (کاهش عدم قطعیت) در تعیین ِ مکانِ ذره منجر به کاهش دقت (افزایش عدم قطعیت) در تعیین ِ تکانه ی ِ ذره می شود.
به عبارت ِ دیگر اگر بخوهیم یکی از این دو کمیت (مکان و تکانه) را به دقت تعیین کنیم ناچار باید از دقیق بودن ِ مقدار ِ کمیت ِ دیگر چشم بپوشیم.
بیان ریاضی این اصل این گونه است:
اگر s_x انحراف ِ معیار در اندازه گیری مکان باشد و s_p انحراف ِ معیار ِدر اندازه گیری ِ تکانه باشد در این صورت عبارت ِ s_x*s_p همیشه بزرگتر یا مساوی ِ مقدار ِ ثابت ِ پلانک تقسیم بر Pi*4 است (Pi همان عدد پی است)
این اصل را اولین بار ورنر هایزنبرگ در سال ِ 1926 مطرح کرد و در واقع یکی از سنگ ِ بنا های مکانیک ِکوانتمی نوین را بنا نهاد.
این اصل در واقع یک محدودیت ِ بنیادین در تعیین ِ مکان و سرعت ِ دقیق ِ ذره است که از دوگانگی ِ موج-ذره در مکانیک ِ کوانتمی به دست می آید و صورت های دیگری هم دارد که به جای تکانه و مکان از دو کمیت ِ انرژی و زمان استفاده می شود.
از نتایج ِ جالب ِ این اصل این است که اگر مثلا مکان ِ یک الکترون را به دقت تعیین کنیم روی خاصیت ِ ذره ای ِ الکترون تاکید کرده ایم و در عوض دیگر نمی توانیم خاصیت ِ موج گونه ی الکترون (تکانه) را به درستی و به دقت تعیین کنیم و برعکس اگر تکانه ی یک الکترون را به دقت تعیین کنیم مثل ِ این است که روی خاصیت ِ موجی ِ الکترون تاکید کرده ایم ودر عوض دیگر نمی توانیم مکان ِ الکترون (خاصیت ِ ذره ای) را به درستی و به دقت بدانیم و این یعنی هیچ آزمایشی نمی توان یافت که هم خاصیت ِ موجی ِذره در آن هویدا شود و هم خاصیت ِ ذره ای ِ آن!
علت ِ این که ما در کارهای روزمره و در مکانیک ِ نیوتونی با این محدودیت رو به رو نمی شویم این است که مقدار ِ ثابت ِپلانک فوق العاده کوچک است و در نتیجه عدم ِ قطعیت در مکان و تکانه ای که به خاطر ِ اصل ِ عدم قطعیت به ما تحمیل میشود بسیار بسیار کمتر از عدم ِ قطعیتی است که به خاطر ِ نا دقیق بودن ابزار های اندازه گیری داریم.
------
*تکانه ی ِ یک ذره همان سرعت ذره ضرب در جرم ذره است.
Setare KOchOlO
07-22-2011, 10:10 AM
اطلس ستارگان(Star Atlas)
نقشه اجرام سماوي است . كه درآن براساس نماد گذاري ستارگان ، سحابيها ، كهكشانها و خوشه هاي ستاره اي مشخص شده اند . همچنين نقش صور فلكي و مرز بندي كه براي هريك برقرار است در آن نشان داده شده تا كاربر بتواند جرم مورد نظر را سريع تر پيداكند .
دراطلس ها ستارگان برحسب قدرشان آورده شده اند. ستارگاني كه داراي قدركمتر نورانيت بالاتر هستند بزرگتر و ستارگان كم نور كه قدرهاي بالا را اختيار كرده اند كوچكتر نشان داده شده است.
همچنين در اطلس ستارگان مختصات سماوي شامل بعد وميل ستارگان و داير البروج رعايت شده است.
اطلس ستارگان بصورت كتبي در سايز هاي مختلف چاپ ميشود و دراختيار رصدگران آسمان قرار ميگيرد.
http://www.myup.ir/images/39394470903058497847.jpg (http://www.myup.ir/)
Setare KOchOlO
07-22-2011, 11:04 AM
اعتدالين (Equinox)
نام دو نقطه مشترک بين استواي سماوي(=امتداد استواي زمين تاكره سماوي) ودايرة البروج(=مسير حركت ظاهري خورشيد درآسمان) است . در اين دو نقطه طول شب با طول روز در تمام نقاط زمين برابر است . واشعه خورشيد مستقيم تر به زمين مي تابد.
http://www.myup.ir/images/08427664101528064948.gif (http://www.myup.ir/)
نقاط نارنجي نماد زمين و در وسط خورشيد قرار گرفته است.
لحظه عبور خورشيد از نقطه اول که اعتدال بهاري (=ربيعي ، نقطه اول حمل) ناميده مي شود روز اول فروردين و آغاز فصل بهار است . از اين لحظه به بعد طول روز بلند وطول شب کوتاه تر مي شود تا رسيدن به انقلاب تابستاني وپس از گذشت فصل تابستان رسيدن زمان عبور خورشيد از نقطه دوم كه اعتدال پاييزي(=خريفي) ناميده مي شود. لحظه اعتدال پاييزي اول مهرماه و آغاز فصل پاييز است. از لحظه اعتدال پاييزي به بعد تا زمان انقلاب زمستاني طول روز کوتاه وطول شب بلندتر مي شود.
چند صد سال پيش ، نقطه اعتدال بهاري در صورت فلکي حمل(= بره ) بوده كه به آن نقطه اول حمل گفته مي شد اما در حال حاضر بدليل حرکات ويژه زمين مانند رقص محوري نقطه اعتدال بهاري در اين صورت فلکي قرار ندارد وبه سمت چپ يعني صورت فلكي حوت(=ماهي) منتقل شده است .
م.ح.اربابی فر
07-22-2011, 08:47 PM
آغاز عالم
Beginning of the universe
یکی از نظریه هایی که امروز به طور کاملا جدی مورد بررسی های نهایی است، بحث شروع عالم ما است و چون مبحثی بسیار جالی است باعث جذب کردن کیهان شناسان بسیاری از سرتاسر جهان شده است.
در بحث شروع عالم اصطلاحاتی مطرح می شود که من در اینجا به چندین مورد اشاره خواهم کرد.
عالم ما در حال انبساط است و ما امروزه یقین به این قضیه داریم و از آن با نام "انبساط عالم" یاد می کنیم.
اگر جهان در حال انبساطمان را کوچک و کوچک تر کنیم به جایی خواهیم رسید که عالم تنها در یک نقطه که چگالی و دمای آن بی نهایت بوده است، می رسیم.در این لحظه که تمام عالم فقط یک نقطه است قوانین فیزیکی امروزه ی ما قادر به پاسخگویی به این حالت نیست و قوانین فیزیکی در این نقطه در هم می شکنند و در نتیجه ما می گوییم عالم در "تکینگی" واقع شده بوده است.
تمام فضا-زمان در این نقطه که انفجار آن تنها یک لحظه بوده است از بین می رود و تنها نشانه ی ما از این انفجار که به آن "مهبانگ" یا "بیگ بنگ" می گوییم، انبساط عالم است.
هیچ کس نمی داند که در آن لحظه چه اتفاقی رخ داده و قبل از آن چه بوده است و راز آفرینش و خلقت خداوند در این جا آشکار می شود. اما حدسی که وجود دارد ان است که در اطراف این نقطه ی بی نهایت چگال، تنها گاز های بی نهایت داغ وجود داشته است و بیشتر این گاز هم گاز هیدروژن بوده است.
http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=1831&d=1310570996 (http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=1831&d=1310570996)
( این مطلب توسط Negar Najafi (http://forum.avastarco.com/forum/member.php?936-Negar-Najafi)نگارش یافته است.)
stargazer
07-22-2011, 08:54 PM
ابط الجوزاء
شانه جبار، یدالجوزاء (Betelgeuse)
اِبط الجوزا (در پارسی میانه: بَشْن*) (آلفا شکارچی: alpha Orionis) نام درخشان ترين ستاره در صورت فلکی شکارچی است. واژۀ ابطالجوزا عربی است و معنی واژگانی آن «زیر بغل میانی» است.
http://www.haftaseman.ir/images/webdb/Betelgeuse.gif (http://www.haftaseman.ir/images/webdb/Betelgeuse.gif)
ابط الجوزا دهمین ستارۀ درخشان آسمان شب است که در فاصله 427 سال نوری از زمین قرار دارد. این ستاره، یک اَبَرغول سرخ متغیر از ردۀ طیفی M2 I b با دورهای چند صد روزه است. ابط الجوزا ستاره غول پیکری است که قطر آن در حدود چهارصد میلیون کیلومتر است، یعنی این ستاره می تواند ۳۰ میلیون خورشید را در خود جای دهد. ستارۀ ابط الجوزا به قدری بزرگ است که اگر به جای خورشید در مرکز منظومه خورشیدی قرار گیرد، تا نزدیک مدار سیارکها را اشغال میکند. ابط الجوزا پس از خورشید دومین قطر ظاهری بزرگ را دارد. درخشندگی این ستاره 10000 برابر وجرم آن ۱۲ برابر جرم خورشید است. سن آن تنها ۷ میلیون سال است (ستارگان با جرم زیاد مراحل تکامل را سریعتر طی می کنند).
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/43/Betelgeuse_pulsating_UV_%28HST%29.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/43/Betelgeuse_pulsating_UV_%28HST%29.jpg)
تصویر ماوراءبنفش از ابط الجوزا که تپش و ارتعاشات نامتقارن ستاره، یعنی انبساط و انقباض آنرا نشان می دهد
نور آن طی چند سال بطور نامنظم بین 0 تا 1.3 تغییر می کند ولی بطور معمول قدر آن نیم است. دمای سطحی آن حدود ۵۰۰۰ درجه ودر نتیجه از خورشید سردتر و قرمزتر است. این ستاره یکی از معدود ستاره هایی است که بروش تداخل سنجی قطر آن بدست آمده است. تلسکوپ هابل نیز برای اولین بار توانسته تصویری مستقیم از آن ارائه کند و این ستاره بعد از خورشید به عنوان دومین ستاره ای که قرص آن مشاهده شده شناخته می شود. البته تصاویر بدست آمده در این طول موجها نشان میدهند که شکل ظاهر آن اندکی از حالت دایروی خارج است و این می تواند نشانه ای از فعالیت لایه های بیرونی جو آن باشد. اشعه ایکس دریافتی از این ستاره بسیار ضعیف است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/81/Betelgeuse_Plume_eso0927d.jpg/399px-Betelgeuse_Plume_eso0927d.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/81/Betelgeuse_Plume_eso0927d.jpg/399px-Betelgeuse_Plume_eso0927d.jpg)
تصویر هنری اقتباس شده از ESO که ابط الجوزا را با یک حباب عظیم جوشان در سطحش و یک بخار عظیم گازی که حداقل تا 6 شعاع فتوسفری یا تقریبا تا مدار نپتون منتشر می شود، نشان می دهد.
مجموعهای از پنج ستاره که بالاتر از ابط الجوزا قرار دارند ستارگان گرز هستند که نمایانگر گرزی در دست راست جبار هستند. قدر ظاهری این پنج ستاره کمتر از ابط الجوزا است.
این ستاره به مرگ خود نزدیک است و در آینده با یک انفجار ابرنواختری به یک ستاره نوترونی، یا شاید به یک سیاه چاله تبدیل خواهد شد. طول عمر آن ممکن است تا حدود ۵۰ هزار سال دیگر ادامه یابد. در صورت انفجار، این ستاره از دیدگاه زمینیان به قدر (روشنایی) ۱۰- خواهد رسید یعنی ۲۵۰ بار روشنتر از سیاره ناهید و ۲۵۰۰ بار درخشانتر از ستاره شباهنگ. به عبارتی روشنی آن پس از انفجار قابل مقایسه با ماه شب چهارده خواهد بود.
* بشن خانۀ ششم ماه است و پروفسور هنینگ آن را با ابط الجوزا برابر دانستهاست. منبع: بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: چاپ سوم ۱۳۷۸ خ.؛ واژۀ بَشن در پارسی میانه به معنای نوک، قله و یال است. (فرهنگ پهلوی، د. اِن. مککنزی، لندن ۱۹۷۱.)
منبع: هفت آسمان، ویکیپدیا
stargazer
07-23-2011, 01:11 PM
افق (horizon)
افق خط آشکار و قابل رویتی است که آسمان را از زمین جدا می سازد. در بسیاری از موقعیت ها، افق حقیقی (true horizon) به وسیله درختان، ساختمان ها و کوه ها تیره و مبهم به نظر می رسد، و خط مشترک ایجاد شده بین زمین و آسمان را افق مرئی (visible horizon) می نامند. کلمه horizon (افق) از کلمه یونانی (horizōn kyklos), به معنای "دایره جداساز" مشتق می شود، که از فعل (horizō) به معنای"تقسیم کردن، جدا ساختن" و از (oros) به معنای "کرانه و مرز" ناشی می شود.
(http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/7c/Horizons.svg/679px-Horizons.svg.png)
1961
منبع: ویکیپدیای انگلیسی
م.ح.اربابی فر
07-23-2011, 01:43 PM
افق رویداد ( شعاع شوارتزشيلد )
Event horizon
اگر تابعی در یک نقطه تعریف نشده باشد یعنی در آن نقطه پیوسته نباشد، این تابع در آن نقطه تکینگی دارد. به مرکز یک سیاهچاله که تمام جرم سیاهچاله آنجا متراکم شده و چگالی آنجا بینهایت است نیز تکینگی گفته میشود و این امر به همان دلیل ریاضی است چون سیاهچاله را ستاره ای در نظر می گیریم که تمام جرم آن پس از رمبش در حجمی در حد صفر متراکم شده (یعنی به سمت صفر میل میکند) که باعث میشود چگالی بی نهایت بشود و یک ناپیوستگی و تکینگی در آن نقطه از فضا بوجود آید.
در اطراف تکینگی کره فرضی به نام افق رویداد وجود دارد. مرزی که هرچیزی که از آن عبور کند به ناچار به سمت تکینگی هدایت میشود. در واقع هرگاه ذره ای به سیاهچاله نزدیک شود تابش آن به هنگام عبور از این کره متوقف می شود و ما دیگر نمی توانیم شاهد رویدادی باشیم.
رفتار تکینگی اصلا قابل توصیف و درک نیست. به همین دلیل قانونی به نام قانون مراقبت کیهانی پیشنهاد داده شده است که بر اساس آن تکینگی بدون افق رویداد وجود ندارد. یعنی همه تکینگیها باید بوسیله یک افق رویداد پوشیده شده باشند چون یک تکینگی عریان میتواند تمام جهان را به طور بی قاعده و غیرقابل پیش بینی تحت تاثیر قرار بدهد.
منبع: صفحات مختلف ویکی پدیا و نجوم دینامیکی
رضا طامهری
07-23-2011, 06:41 PM
اقامت
به طور خلاصه ، به رسيدن سياره به منتها اليه حلقه رجوعي و آغاز مسير بازگشت ، اقامت سياره ميگويند .
قابل ذكر است كه " اقامت " صرفآ مختص سيارات بيروني است .( سياراتي كه از زمين نسبت به خورشيد دور ترند ) و در هر حركت رجوعي اين سيارات 2 بار ( اقامت شرقي و اقامت غربي ) رخ ميدهد .
همچنين اين رويداد كاملآ ظاهري و از ديد ناظر زميني اينگونه به نظر مي رسد .
1966
بر طبق قانون اول یوهانس کپلر مدار سیاره های منظومه شمسی بیضی با خروج از مرکز کوچک یا تقریبا دایره است . وقتی سیارات بيروني را بصورت طولانی مدت رصد کنیم میبینیم که در برخی اوقات برخی سیارات بیرونی منظومه شمسی در حین حرکت (غرب به شرق) عادی ناگهان شروع به بازگشت (شرق به غرب) میکنند.
این حرکت که به دید ناظر زمینی می اید و دلیل ان هم سرعت متفاوت زمین و سیاره مورد نظر در مدارشان به دور خورشید می باشن، حرکت رجوعی نامیده میشود.همانطور که در تصویر می بینید درحرکت رجوعی دو بار جهت حرکت سیاره عوض می شود.در این دو نقطه به طور لحظه ای سرعت مداری سیاره از نظر ناظر زمینی صفر است یا به طور لحظه ای سیاره متوقف می شود.
اصطلاحا به این حالت اقامت می گوییم .به عبارت دیگر وقتی می گوییم سیاره در فلان صورت فلکی اقامت می کند ،یعنی در آن صورت فلکی حرکت رجعی شروع یا تمام می شود . همیشه در حد فاصل دو اقامت شرقی و غربی ، مقابله رخ می دهد .
شايان ذكر است كه به پديده مشابه در سيارات داخلي ( رسيدن به حد اكثر فاصله از خورشيد و تغيير مسير ) ، حد اكثر كشيدگي مي گويند .
http://www.lasalle.edu/~smithsc/Astronomy/images/copernican-move.gif
رضا طامهری
07-23-2011, 07:28 PM
اقمار گالیله ای
Galilean satellites
مشتری ،بزرگترین سیاره منظومه خورشیدی، در برخی منابع بیش از شصت قمر برای ذکر شده است که از میان قمرها ، چهار قمر در سال ۱۶۱۰ توسط گالیله رصد شد که به تنها قمرهای گالیه ای مشتری گفته میشود. این قمرها به ترتیب نزدیکی به سیاره عبارتند از : یو، اروپا، گانیمید و کالیستو.
قمرهای مشتری به سه دسته ی: " داخلی" ،" میانی" و " بیرونی" دسته بندی میشوند که اقمار گالیله ای به همراه قمر امالته آ( این قمر توسط پروفسور بارنارد کشف شد) جزو اقمار داخلی و نزدیکترین قمرها به مشتری محسوب میشوند.
1967
یو نزدیکترین قمر به سیاره مادر و تلاطم ترین انهاست. اطلاعات و عکسهای جالبی که توسط سفینه ویجر ۱ به دست امده نشان دهنده فعالیتهای وسیع اتشفشانی در ان است
اروپا تقریبا به اندازه ماه است و دارای سطحی صرفا و یخ زده است و شبکه های سطحی روی ان مشاهده میشود. احتمالابخش عظیمی از اروپا را اب پوشانده کاندید بسیار مناسبی برای وجود حیات است
گانیمید بزرگترین قمر دستگاه خورشیدی است و اندازه ان حتی از عطارد و پلوتو هم بزرگتر است. نامش را از ساقی ژوپیتر گرفته است و سه قمر دیگر نام معشوقه های ژوپیتر(خدای خدایان) را با خود دارند. چگالی این قمر حدود ۱.۹ گرم بر سانتی متر مکعب بوده و از چگالی اروپا کمتر است از اینرو حدس زده میشود نیمی از وزنش را اب تشکیل داده باشن اما در سطح این قمر هیچگونه ابی تا کنون مشاهده نشده است
چگالی کالستو از بقیه قمرها کمتر است. سطح ان دارای دهانه های زیادی است. البته چگالی گانیمید و کالیستو بسیار به هم نزدیک است از اینر وباید ترکیبات شیمیایی ان دو شبیهات های زیادی با هم داشته باشد. احتمال میرود هسته هر دو انها از سیلیکات تشکیل شده باشد
چندسال پس از کشف چهار قمر گالیله ای، اخترشناس آلمانی بنام سیمون ماریوس کتابی چاپ کرد و در ان ادعا کرد وی در سال ۱۶۰۹، یعنی یک سال پیش از گالیله این قمرها را کشف کرده است. هرکدام که کاشف باشند فرقی نمیکنن، در حال حاضر ما نامهای را به کار می بریم که سیمون ماریوس روی آنها گذاشته است ولی به کل ان چهار قمر اقمار گالیله ای میگوییم
اما نکاتی در مورد قمرهای گالیله ای مشتری
فعال ترین:
یو داخلی ترین قمر گالیله ای مشتری، فعال ترین جرم منظومه ی شمسی است. این قمر هم اندازه ماه است و در هنگام عبور ویجر۱ هشت اتش فشان فعال در ان ثبت شد و هم اکنون۵۰۰اتشفشان در ایو شناسایی شده که گفته میشود ۱۰۰ تای انها فعال هستند. آیو در عکسها درست شبیه یک پیتزا پپرونی است
صاف ترین:
قمر اروپاظاهرا هموارترین جسم منظومه ی شمسی است. به قمر اروپا توپ بیلیارد منظومه شمسی هم اطلاق میشود.
بزرگترین قمر:
گانیمید که احتمال داده میشود نیمی از وزنش را اب تشکیل داده باشد، بزرگترین قمر دستگاه خورشیدی است و همانطور که ذکر شد از سیارات عطارد و پلوتو هم بزرگتر است
کهنسال ترین:
کالیستو کهکنسال ترین قمر منظومه شمسی است
Setare KOchOlO
07-23-2011, 11:38 PM
آلماناك
Almanack
جداول نجومی که به طور سالیانه بصورت كتاب درباره ساعت طلوع و غروب خورشید، ماه، سیارات و پدیدههای خاص ستاره شناسی مانند گرفت ها و اختفای سیاره و ستارهای منتشر میشود.
در زبان انگلیسی (و لاتین) به سالنامه هایی هم که هر سال بعضی موسسات انتشاراتی منتشر می کنند و در آن خلاصه ای از وقایع مهم سال گذشته و همچنین مطالب خواندنی دیگر ذکر می شوند آلماناک می گویند .
در زمان حال رويداد هاي نجومي در مجلات نجومي دنيا به چاپ ميرسد . که با یک نگاه به آن ها می توان اطلاعات موردنياز را استخراج کرد.
همچنين كلمه آلماناك ريشه اي عربي دارد . المناخ = آب وهوا .به اين معني كه در تقويم هاي سنتی قديمي نجومی علاوه بر گفتن رويداد هاي نجومي به پیشگویی از اوضاع کلی جهان ، وضع آب و هوا برای اطلاع خوانندگان ذکر می شده است .
http://www.myup.ir/images/42825892202009380444.jpg (http://www.myup.ir/)
يك نمونه آلماناك . مؤلف:ريچارد آلماناك
stargazer
07-24-2011, 09:11 AM
آلودگی نوری (Light pollution)
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcT9hmum9fDtkjrFtArNb0_8NxbbldKwr UD7GiMA2w79NWOB-5xgtw&t=1 (http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcT9hmum9fDtkjrFtArNb0_8NxbbldKwr UD7GiMA2w79NWOB-5xgtw&t=1)
تعریف علمی
آلودگی نوری: نورهاي مصنوعي كه در زمان يا مكان نامناسب ازاستاندارد خود خارج شده و با كيفيت نامطلوب محيط زيست و آسمان شب را
آزاردهنده و آلوده مي سازند.
تعریف عمومی
آلودگی نوری نوعی آلودگی است که به روشن شدن بیش از حد یک محیط بر اثر نورهای مصنوعی گفته میشود. آلودگی نوری باعث کاهش
حد قدر و دیده نشدن ستارگان و اجرام آسمانی در آسمان شهر شده و مانند تمام انواع دیگر آلودگی، به اکوسیستم آسیب میرساند.
منبع: گیگاپارس، ویکیپدیا
رضا طامهری
07-25-2011, 10:22 AM
امواج الکترومغناطیس
Electromagnetic Waves
گسترش دانش ما درباره کیهان اول و بیشتر از همه به درک کامل ما از ماهیت تابش الکترومغناطیس و اختراعی به نام تلسکوپ مربوط میشود
[/URL]
[URL="http://mynasadata.larc.nasa.gov/images/EM_Spectrum3-new.jpg"]http://mynasadata.larc.nasa.gov/images/EM_Spectrum3-new.jpg (http://mynasadata.larc.nasa.gov/images/EM_Spectrum3-new.jpg)
اولی کمک میکند که بخشی از کائنات را که فراتر از درک چشم ماست درک کنیم و تشخصی دهیم و دومی ما را قادر میسازد که حوادثی را که در گذشته های دور البته فقط تا ۳۰۰ هزار سال گذشته اتفاق افتاده را اشکار و ثبت کنیم. در حقیقت می توان گفت که اخترشناسان در کار تابش اکترومغناطیس مخصوصا نورند.
درست مانند نیروهای الکتریکی، قرنهاست که بشر با نیروهای مغناطیسی هم اشناست. اما انچه تمدنها نمی دانستند این بود که نیروهای الکتریکی و مغناطیسی در اصل یکی هستند. در حقیقت ، این حرکت ذرات باردار است ک ه نیروی مغناطیسی را ایجاد می کند و این نیرو ناشی از نوع جدید"بارمغناطیسی" نیست. بارهای متحرک چیزی را تشکیل میدهند که به ان جریان الکتریکی گفته میشود و همین جریان الکتریکی است که میدان مغناطیس را ایجاد میکند. بنابراین، به نیروی الکترومغناطیسی باید به عنوان یک نیروی واحد نگریست.
http://www.lenjan.ir/Portals/0/Danestaniha/ZaminShenasi/amvaj1.gif (http://www.lenjan.ir/Portals/0/Danestaniha/ZaminShenasi/amvaj1.gif)
تابش الکترومغناطیس ترکیب میدان های نوسانی الکتریکی و مغناطیسی ان که با سرعت ۳۰۰ هزار کیلومتر در ثانیه با فرکانسهای مختلف در فضا حرکت کرده و انرژی را از جایی به جای دیگر منتقل میکنند، هرچه طول موج کوتاه تر باشد، فرکانس بالاتر و انرژی بیشتر است
کل مجموعه ی امواج الکترومغناطیس را طیف می نامیم که بازه فرکانسی حدود ۱۰ پیکو متر تا ۱۰ هزار متر دارد. در کوتاه ترین انتهای طیف ما به امواج گاما می رسیم که به ترتیب به پرتو ایکس، فرابنفش، نور مرئی، فروسرخ، میکرو ویو، رادار و امواج رادیوی UHF، FM و AM میرسند، و رویدادهای کیهانی، خود را در هر سوی این طیف الکترومغناطیس نشان می دهند
منبع: اسرار کائنات(ابراهیم ویکتوری)-پس از نخستین سه دقیقه(ت- پادمانابان)
Negar Najafi
07-25-2011, 04:26 PM
امواج مرئی
Visible Waves
امواج مرئی جز امواج الکترومغناطیس دسته بندی می شوند. تمام نور و امواجی که ما در اطرافمان می بینیم شامل امواج مرئی می شوند که طول موج و فرکانس (بسامد) دو مولفه ی اصلی آن ها هستند. طول موج بر حسب واحدی به نام نانومتر بیان می شود. طول موج امواج مرئی بین 400 تا 700 نانومتر است که شامل تمامی رنگ ها و امواج مرئی اطراف ما و عالم می شود.
نور نیز جز امواج مرئی می شود که رنگ آن در مرکز نوار رنگی امواج مرئی قرار دارد و قبل از این رنگ یعنی سفید با به عقب رفتن به رنگ بنفش نزدیک می شویم که طول موج آنها حدودا 400 نانومتر است و نزدیک به تابش فرابنفش است و با به جلو رفتن به نور یا رنگ قرمز نزدیک می شویم که طول موج آن ها حدودا 700 نانومتر است و نزدیک به پرتو های فروسرخ هستند و از آنجایی که طول موج با بسامد رابطه ی عکس دارد (مثلا با افزایش طول موج، بسامد کاهش می یابد.) و با افزایش طول موج انرژی موج کاهش می یابد در نتیجه انرزی امواج با رنگ بنفش بیشترین است و انرژی نور قرمز از همه کم تر است.
1988
قابل ذکر است که امواج مرئی در وسط نوار امواج الکترومغناطیس واقع شده اند، یعنی در بین طول موج های 10 به توان 9- تا 10 به توان 6- .
در عالم ذرات یا اجرامی وجود دارند که امواجی که از خود گسیل میکنند در طول موج امواج مرئی نیست و یا ایکه در اطراف یک جرم قسمتی وجود دارد که امواج مرئی گسیل نمی کند و برای رصد این اجرام یا قسمت ها به آشکارساز نیاز داریم.
1987
چون در قسمت امواج الکترومغناطیس راجع به چندین موضوع بحث نشده است، می خواهم اطلاعات کوچکی راجع به آنها بدهم که خیلی که خارج از بحث امواج مرئی نیست:
امواج الکترمغناطیس در بازه ای قرار می گیرند که طول موج آنها شامل 10به توان 12- ،10 به توان 9- ،نور مرئی، 10 به توان 6- ،10 به توان 3-، 10 به توان صفر یعنی 1 و 10 به توان 2 یعنی 100 نانومتر هستند. با کاهش طول موج یعنی رسیدن به 10 به توان 12- ، پرانرزی ترین موج یعنی پرتوی گاما را داریم، و با کاهش طول موج و افزایش بسامد و نزدیک شدن به ابتدای بازه به کم انرژی ترین پرتو یعنی امواج رادیویی می رسیم.
پس به طور کلی امواج الکترومغناطیس 3 دسته می شوند: امواج کم انرژی (امواج رادیویی، ریزموج ها و پرتو های فروسرخ) ، نور مرئی (تمامی رنگ ها) و امواج پرانرژی (پرتوهای گاما، پرتوهای ایکس و پرتو های فرابنفش).
stargazer
07-26-2011, 12:39 PM
آنالما (Analemma)
[/URL]http://s1.picofile.com/file/6924674044/noroozi1_strip.jpg (http://s1.picofile.com/file/6924674044/noroozi1_strip.jpg)
تصویر از:دكتر محمد رضا نوروزی
آنالما، پدیدهای بصری است که بیضوی بودن مدار و انحراف محور دوران زمین را به وضوح نشان میدهد؛ اما برای دیدن آن باید 1 سال صبر کرد.
تصاویر آنالما با عکسبرداری از خورشید از مکانی ثابت و در یک ساعت خاص از روز به دست میآید. این تصاویر هر یک یا دو هفته یکبار تهیه میشوند و در مجموع، 30 تا 50 عکس گرفته میشود تا این شکل زیبا ثبت شود.
در پدیده آنالما، هم ارتفاع خورشید در طول سال تغییر میکند و هم موقعیت آن در ساعتهای یکسان تغییر میکند. تغییر ارتفاع خورشید به دلیل انحراف 23.5 درجهای محور دوران وضعی زمین نسبت به صفحه منظومه شمسی است که موجب میشود در تابستان، خورشید به بیشترین ارتفاع در آسمان برسد و در زمستان، به کمترین ارتفاع خود برسد. در حالیکه یکی از نیمکرههای زمین شیب بیشتری نسبت به خورشید دارد، کمان مسیر روزانه خورشید از مکانی پایینتر از افق دیده میشود. وقتی که این شیب معکوس میشود، کمان خورشید در آسمان بالاتر میرود. بالاترین نقطه خورشید در آسمان هنگام انقلاب تابستانی رخ میدهد، در حالیکه پایینترین نقطه قرارگیری آن مربوط به انقلاب زمستانی است.این همان دلیلی است که موجب پیدایش فصول مختلف در سیاره زمین میشود. جلوتر یا عقبتر قرار گرفتن خورشید راس یک ساعت مشخص در روزهای مختلف نیز شبیه به جابجا شدن. شبانهروز قراردادی 24 ساعته با حرکت واقعی خورشید در آسمان متفاوت است و به همین دلیل، خورشید در بعضی روزهای سال سریعتر از زمان قراردادی حرکت میکند و بعضی وقتها کندتر از آن.
شکل ويژه آنالما نشان دهنده کشيدگي استواي زمين با مدار آن، 23/5 درجه، وبيضوي بودن مدار است. منحني آنالما درواقع نموداري است از ميل خورشيد بر حسب معادله زمان طي يک سال کامل. اين پديده مستقيماً به پارامتري به نام معادله ي زمان (Equation-of-Time) که اختلاف زمان خورشيدي و زمان واقعي است مربوط مي شود (که به علت بيضوي بودن مدار زمين است). معادله ي زمان نشان مي دهد که اذان ظهر چند دقيقه با لحظه ي ساعت دوازده فاصله دارد. اگر در نيمکره شمالي باشيد در تابستان اين پارامتر مقدار مثبت و در زمستان مقدار منفي دارد.
جدول زیر نشان دهنده ميزان تفاوت زماني با توجه به ميزان کجي محور است. آنالما ها وابسته به عرض جغرافيايي و زمان عکس برداري با يکديگر متفاوت اند.(در همه جا آنالما به صورت هشت است اما زاويه آن در جاهاي مختلف متفاوت است.)
http://img.tebyan.net/big/1388/06/1111814711818825319366561409719625224425049.jpg (http://img.tebyan.net/big/1388/06/1111814711818825319366561409719625224425049.jpg)
آنالما نام کتابي است نوشته شده توسط بطلميوس. آنالما در زبان يوناني يعني ساعت آفتابي.
عکاسی از آنالما تنها ویژه خورشید نیست
آنالمای سیارات:
http://s1.picofile.com/file/6924676056/1521062032614322573146418280194197177168225.jpg (http://s1.picofile.com/file/6924676056/1521062032614322573146418280194197177168225.jpg) http://s1.picofile.com/file/6924684104/1852061701391171303239239772014492673.jpg (http://s1.picofile.com/file/6924684104/1852061701391171303239239772014492673.jpg) http://s1.picofile.com/file/6924686116/21515921314719910813680321471008323159105235.jpg (http://s1.picofile.com/file/6924686116/21515921314719910813680321471008323159105235.jpg) http://s1.picofile.com/file/6924693158/221479918016112818456571961862239154121219.jpg (http://s1.picofile.com/file/6924693158/221479918016112818456571961862239154121219.jpg) [URL="http://s1.picofile.com/file/6924785710/6729867588230166509519662216140140110.jpg"]http://s1.picofile.com/file/6924785710/6729867588230166509519662216140140110.jpg (http://s1.picofile.com/file/6924785710/6729867588230166509519662216140140110.jpg)
به جز کار جذاب عکاسي از آنالما و تهيه تصاويري از آن مي توانيد با علامت زدن نوک سايه يک ميله کاملاً عمود بر سطح زمين سر يک ساعت خاص در هر روز از سال اين پديده و شکل هشت مانند آنرا بدست آوريد.
منبع: خبرآنلاین، تبیان، آی آر سمپاد
رضا طامهری
07-26-2011, 07:58 PM
انبساط عالم
Expansion of the Universe
ما در جهانی زندگی میکنیم که که همواره در حال گسترس است. گسترس کائنات نه تنها از طریق مشاهدات بشر به اثبات رسیده، بلکه در فرضیه نسبیت انیشتن، که تقریبا از تمامی آزمایش های علمی، موفق بیرون آمده نیز، به اثبات رسیده است.
نحوه اثبات گسترش کائنات از این طریق انجام می شود که نور رسیده از یک کهکشان دور را، از دستگاهی به نام "طیف سنج عبور میدهند. این دستگاه، همانطور که از نام پیداست نور را به رنگهای مختلف آن، همانند رنگین کمانی که پس از یک باران بهاری در اسمان دیده میشود، تقسیم میکنند و به این ترتیب، ما زا قادر می سازد که رنگهای مختلف این طیف را از قرمز تا ابی مشاهده کنیم.
[/URL]
[URL="http://img.tebyan.net/big/1387/07/252741711128104495115318921713928220214.jpg"]http://img.tebyan.net/big/1387/07/252741711128104495115318921713928220214.jpg (http://img.tebyan.net/big/1387/07/252741711128104495115318921713928220214.jpg)
از آنجایی که جهان هستی یا کائنات حد و مرزی ندارد، برای ما تجسم خود هستی مشکل است چه برسد به انکه بخواهیم بسط و گسترش ان را مجسم کنیم. برای اینکه بتوانیم کائنات را در ذهن خود بیاوریم ، باید بادکنک سفیدی را در نظر بگیریم که کهکشانها بصورت خالهای قرمز رنگی به روی ان ترسیم شده اند. در حالی که بادکنک را باد میکنید و سطح روی ان گسترده تر میشود، خالها از هم دورتر میشوند. در اینجا توجه به یک نکته لازم است و ان هم این است که در انبساط عالم فاصله کهکشانها از هم بیشتر میشود و خود کهکشانها منبسط نمیشوند.
این حقیقت که جهان در حال گسترش است همواره برای ما آشکار نبوده است. در واقع این یکی از پیش بینهای آلبرت انیشتن در فرضیه نسبیت خود، این است که کائنات ، تغییر ناپذیر نیست و به سوی مرزهای نامحدودی در حال گسترش است. ده سال بعد از اینکه انیشتن نظریه خود را اعلام نمود ، ادوین هابل ، اخترشناس سرشناس آمریکایی ، با مشاهده ستارگان و از طریق اگر داپلر در کهکشانها، ثابت نمود کهک عالم در حال گسترش است.
میزان گسترش عالم
هنگامی که از لفظ گسترش عام حرف به میان می اوریم ، از این لفظ چنان بر می اید که کهکشانها در گذشته به یدگیر نزدیکتر بوده اند و به این ترتیب جهان هستی در اغاز حیات خود، به مراتب فشرده تر و داغ تر از موقعیت کنونی اش بوده است. ناگفته پیداست که پذیرش انبساط جهان تا حد زیادی ما را به نظریه انفجار بزرگ برای اغاز عالم رهنمون میکند. میزان گسترش جهان نمایانگر شدت قوه جاذبه ان و به این ترتیب میزان کرده ای است که در ان وجود دارد. هرچه میزان ماده بیشتر باشن، شدت قوه جاذبه ان بیشتر و در نتیجه میزان گسترش آن کمتر خواهد بود و این خود سرنوشت نهایی جهان هستی را به سه صورت جداگانه، تعیین خواهد نمود:
۱- جهان هستی همچانان به گسترش خود ادامه خواهد داد.
۲-جهان از سرعت شتاب خود می کاهد و جهت خود را تغییر میدهد تاجایی که با انقباض تدریجی ، به یک نقطه انرژی مبدل می شود و در نتیجه یک انفجار بزرگ دیگر روی خواهد داد
۳- موقعیت بین دو حالا قبلی رخ میدهد، به این ترتیب که کائنات به نحو نامحدودی همچنان به گسترش خود ادامه میدهدو همواره از سرعت خود می کاهد بدون انکه توقف کند.
در صورتی که چگالی عالم به میزان مورد نیاز برای توقف جهان نرسد جهان تا ابد به انبساط خود ادامه خواهد داد. به این میزان چگالی، چگالی بحرانی گفته میشود. یکی از مشکلات دانشمندان در رصدهای صورت گرفته در اینباره این است ، مشهادات کنونی تا کنون تنها یک صدم از جرم لازم برای رسیدن به چگالی بحرانی را اثبات نمده است؛ البته گفته میشود که جرم ماده تاریک عالم برای رسیدن به چگالی بحرانی کافی است. لازم به ذکر است در صورتی که چگالی جهان برابر با چگالی بحرانی باشد، حالت سوم و در وصرتی که بیش از چگالی بحرانی باشد، حالت دوم رخ خواهد داد
منبع: شگفتیهای جهان(ابراهیم ویکتوری)- جهان در پوست گردو(استیون هاوکینگ) - پس از نخستین سه دقیقه(ت-پادمانابان)
رضا طامهری
07-27-2011, 04:51 PM
انتقال به سرخ(اثر دوپلر)
Red shift
http://s1.picofile.com/file/7105788488/09_COSMIC.jpg
حرکت نسبی هرشیئی درخشانی در آسمان در ارتباط با سیاره زمین، توسط روندی به نام "اثر دوپلر"تعیین می شود. چنان چه شیئی به زمین نزدیک شود، تمامی امواج آن طیف به طرف رنگ آ بی متمایل میشوند؛ به این سبب، آنرا "متمایل به آبی" می نامند، ولی چنانچه این شیئ از زمین دور شود ، تمامی امواج ان بسوی رنگ قرمز تمایل می یابند و به این دلیل، آنرا "انتقال به سرخ" می نامند. میزان این تمایل انقدر نیست که که رنگ آ ن شیئ را تغییر دهد، اما وسیله ای است که میتواند میزان سرعت پرتوی آن را محاسبه نماید. این تغییر جهت و تمایل به یک سو ویا سوی دیگر را ، اثر داپلر می نامند. این همان تاثیری است که صدای سوت یک قطار راه آهن در گوش میگذارد که هنگام نزدیک شدن به ایستگاه، صدای آن زیر تر به گوش افراد در ایستگاه می رسد، در حالی که هنگام دورشدن قطار، صدای سوت آن بم تر به گوش آن افراد می نشیند
Mostafa
07-31-2011, 10:42 AM
انرژی تاریک
Dark Energy
http://s1.picofile.com/file/7105789779/galaxy_zoom.jpg (http://s1.picofile.com/file/7105789779/galaxy_zoom.jpg)
کیهانشناسان در سالهای اخیر دریافته اند که جهان با سرعتی بسیار بیش از آنچه تا کنون تصور می کرده ایم ، در حال انبساط است .
به عبارت دیگر سرعت انبساط عالم حرکتی شتابدار است و دائمآ بر سرعت انبساط عالم افزوده می شود .
طبیعتآ این حرکت شتابدار ملزم به داشتن انرژی است که این حرکت را ایجاد نماید . اما منشآ این نیرو فعلآ برای ما پوشیده است .
به طور خلاصه در علم کیهانشناسی ، به انرژی که باعث تسریع انبساط ساختار عالم می شود ، انرژی تاریک میگوییم .
البته انرژی تاریک با وجود ماهیت نه چندان آشکارش در فرمول بندی جزوی از گرانش محسوب می شود. به این صورت که در نسبیت عام توزیع انرژی مستقیما به هندسه ی کیهان ربط داده می شود و وجود انرژی موجب خمیدگی می شود و در معادلات اصلی انرژی صفر به خمیدگی صفر منجر می شود ولی بعد از کشف انرژی تاریک، معادلات نسبیت عام را دست کاری کردند و یک خمیدگی ثابت به معادلات اضافه کردند طوری که انرژی صفر هم خمیدگی صفر را به دست نمی دهد بلکه یک خمیدگی ایجاد می کند که موجب انبساط خواهد بود. بنا بر این نقطه نظر سرشت انرژی تاریک جزوی از گرانش است ولی در واقع کسی از سرشت و چیستی این انرژی آگاه نیست.
رضا طامهری
07-31-2011, 01:51 PM
انفجار بزرگ(مهبانگ)
Big Bang
[/URL]
[URL="http://shocking-news.org/images/news/science/big_bang.jpg"]http://shocking-news.org/images/news/science/big_bang.jpg (http://shocking-news.org/images/news/science/big_bang.jpg)
بنابر این نظریه، روزی روزگاری گویی آتشین وسیع از گازهای بینهایت سوزان و چگال، که بیشتر متشکل از هیدروژن با اندکی هلیوم بود، وجود داشت. در حدود ۱۳.۷ میلیارد سال پیش(در برخی از موارد این زمان را ۱۵ میلیارد سال تخمین میزنند)، این گوی آتشین منفجر شد(بیگ بنگ) و ابتدای پیدایش کیهان را رقم زد و انبساط کیهان که بر اثر این افجار است ،هنوز هم ادامه دارد.
با گذشت زمان "تراکم ماده" در بسیاری از نقاط این توده منبسط شونده ی گاز پدید آمد. این تراکم ها، با جذب ماده از محیط اطراف رشد گردند و به این ترتیب عالم به توده های عظیمی از گاز، که هریک می رفت تا کهکشانی شود، تقسیم شد. این توده ها همچنان در انبساط بی وقفه جهان شرکت دارند
منبع: جهان در پوست گردو- نجوم به زبان ساده
karimisss
07-31-2011, 02:38 PM
انقلاب تابستانی
Summer Solstice
همانطور که می دانیم محور حرکت زمین به دور خودش عمود بر صفحه مداری آن نیست و همیشه به یک سمت (ستاره قطبی ) است . زمین در یک سال که به دور خورشید می گردد در زمانی نسبت به خورشید حالتی را پیدا می کند که بیشترین تابش خورشید بر روی نیمکره ی شمالی آن است . این زمان برای نیمکره شمالی انقلاب تابستانی و فصل تابستان است و طولانی ترین روز را برای آن ها به ارمغان میاورد و بلعکس برای نیمکره ی جنوبی طولانی ترین شب را
[/URL]
[URL="http://www.haftaseman.ir/2/photo/earthorbit.jpg"]http://www.haftaseman.ir/2/photo/earthorbit.jpg (http://www.haftaseman.ir/2/photo/earthorbit.jpg)
karimisss
07-31-2011, 02:44 PM
انقلاب زمستانی
Winter Solstice
زمین در زمان دیگری از سال درست در نقطه مقابل انقلاب تابستانی (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?559-*-اصطلاحات-و-تعاریف-نجومی-*&p=13721&viewfull=1#post13721) به نقطه انقلاب زمستانی می رسد . در این حالت بیشترین تابش خورشید بر روی نیمکره جنوبی زمین بوده و کمترین بر روی نیمکره ی شمالی است . نیمکره شمالی به علت کم تر بودن تابش خورشید در فصل سرد یعنی زمستان قرار می گیرد و نیمکره جنوبی در فصل تابستان .
(http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8b/North_season.jpg/305px-North_season.jpg)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8b/North_season.jpg/305px-North_season.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8b/North_season.jpg/305px-North_season.jpg)
در آداب و رسوم ما شب انقلاب زمستانی را شب یلدا نیز می نامند که بلندترین شب سال است و حدودا" از نظر زمانی شاید 1 دقیقه یا کمی بیشتر با شب های دیگر اختلاف دارد و روز آن کوتاه ترین روز سال است.
در مقابل در نیم کره ی جنوبی بلندترین روز ها و کوتاه ترین شبها را داریم و در نتیجه فصل تابستان است
karimisss
07-31-2011, 03:01 PM
انواع کهکشان ها
کهکشان ها را می توان بر اساس شکل یا ویژگی های ساختاری شان به دسته های مختلفی تقسیم بندی کرد.
کهکشان ها بر اساس میزان ارسال امواج رادیوییشان به دو دسته کهکشان رادیویی و کهکشان عادی تقسیم بندی می شوند که در کهکشان های رادیویی میزان این ارسال ها بسیار بیشتر از کهکشان های معمولیست .
کهکشان های رادیویی به سه دسته ی
bl ها ( اشیا سوسماری ) ،اختروشها و سیفرت ها تقسیم می شوند .
کهکشان ها بر اساس شکل ظاهریشان به سه دسته ی
کهکشان بیضوی
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Abell_S740,_c ropped_to_ESO_325-G004.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Abell_S740,_c ropped_to_ESO_325-G004.jpg)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d3/Abell_S740%2C_cropped_to_ESO_325-G004.jpg/560px-Abell_S740%2C_cropped_to_ESO_325-G004.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d3/Abell_S740%2C_cropped_to_ESO_325-G004.jpg/560px-Abell_S740%2C_cropped_to_ESO_325-G004.jpg) http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Abell_S740,_c ropped_to_ESO_325-G004.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Abell_S740,_c ropped_to_ESO_325-G004.jpg)
مارپیچی
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:M101_hires_ST ScI-PRC2006-10a.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:M101_hires_ST ScI-PRC2006-10a.jpg)http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/M101_hires_STScI-PRC2006-10a.jpg/767px-M101_hires_STScI-PRC2006-10a.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/M101_hires_STScI-PRC2006-10a.jpg/767px-M101_hires_STScI-PRC2006-10a.jpg)
مارپیچی-میله ای
http://amazing-space.stsci.edu/news/archive/2010/01/graphics/fave_ngc1300.jpg (http://amazing-space.stsci.edu/news/archive/2010/01/graphics/fave_ngc1300.jpg)
نامنظم
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b7/Irregular_galaxy_NGC_1427A_%28captured_by_the_Hubb le_Space_Telescope%29.jpg/532px-Irregular_galaxy_NGC_1427A_%28captured_by_the_Hubb le_Space_Telescope%29.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b7/Irregular_galaxy_NGC_1427A_%28captured_by_the_Hubb le_Space_Telescope%29.jpg/532px-Irregular_galaxy_NGC_1427A_%28captured_by_the_Hubb le_Space_Telescope%29.jpg)
تقسیم می شوند .
به طور کلی کهکشان هایی که نا منظم نیستند را می توان با تقسیم بندی ادوین هابل به راحتی تقسیم بندی کرد.
کهکشان های بیضوی را با E نشان می دهند و بسته به میزان بیضویت از E0 (دایره) تا E7 (بیضی کاملا کشیده) طبقه بندی می شوند.
کهکشان های مارپیچی را با S نشان می دهند و طبقه بندی شان به صورت S0 (بدون بازو)، Sa (بازو های کوچک و فشرده هسته ی بسیار درخشان)، Sb (بازو ها پخش تر از Sa هستند و هسته ای با اندازه ی معمولی دارند) و Sc (بازوهای بسیار پخش و محو و هسته ی کم فروغ) هست.
کهکشان های مارپیچی میله ای هم با SB نشان داده می شوند و دقیقا به صورت ِ کهکشان های مارپیچی طبقه بندی می شوند. یعنی SBa و SBb و SBc سه نوع کهکشان مارپیچی-میله ای هستند با همان ویژگی هایی که برای Sa Sb Sc ذکر شد.
تقسیم بندی هابل در عکس زیر مشهود است:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/21/HubbleTuningFork.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/21/HubbleTuningFork.jpg)
رضا طامهری
07-31-2011, 06:10 PM
اهله
Phases
http://www.haftaseman.ir/2/PHOTO/MOONEARTH.GIF (http://www.haftaseman.ir/2/PHOTO/MOONEARTH.GIF)
ماه بر خلاف حرکت عقربه های ساعت ، دائم بدور زمین در چرخش است وتغییرات مداری آن باعث میشود که صور مختلفی از آن در هرماه (۲۹ تا ۳۰ روز) قمری از سال تکرار شود. حالتهای مختلف ماه از ابتدا تا وقتی که یک دور به گرد زمین می چرخند، اهله را می سازد. به عبارت دیگر، اهله ماه تغییراتی تدریجی در ظاهر کره ماه است که در هر یک ماه قمری به دلیل چرخش قسمتهای مختلف و منور ماه در نیمکره ی رو به زمین ، روی میدهد
"ماه نو" وقتی اتفاق می افتد که زمین، ماه و خورشید دقیقا در یک راستا قرار گیرد و هیچ بخشی از نیمکره روشن ماه در موقع به طرف زمین نیست. البته این اصطلاح از قدیم چنین نبوده است و ماه نو را به اولین شبی می گفتند که ماه به صورت هلال در افق دیده میشود. ماه کامل یا بدر موقعی است ماه ، زمین و خورشید در یک راستا باشند و وقتی که خورشید در غرب، غروب می کند ماه از شرق طلوع میکند و تمام سطح نزدیک ماه روشن باشد
در بین ماه نو و ماه کامل، به تدریج بر سطح منور قابل دیدن ان از زمین افزوده می شود.
منبع: زمین در فضا
امتیاز تصویر: هفت آسمان
Mostafa
08-02-2011, 02:08 PM
اوج - حضیض
Periapsis-Apasis
مدار همه سیارات به دور خورشید ( و اصولآ مدار هر جرمی به دور جرم دیگر به شرط وجود شرایط خاص ) بیضوی است و مرکز چرخش در یکی از کانون ها قرار دارد .
به همین دلیل وقتی جسمی به دور جسم دیگر می گردد ، در یک دور چرخش کامل در یک نقطه از مسیر ، به کوتاهترین فاصله و در نقطه دیگری به بیشترین فاصله از مرکز چرخش می رسد .
اصطلاحآ به کمترین فاصله یک جسم از مرکز چرخش حضیض و به دورترین فاصله آن اوج می گویند .
2066
البته برای مدارهای سهموی و هذلولوی فقط حضیض تعریف می شود به این صورت که در طی مدار هذلولوی یا سهموی شان به دور جسم مرکزی فقط یک بار فاصله شان با جسم مرکزی کمینه می شود. به این نقطه که فاصله کمینه می شود هم حضیض می گویند.
شکل زیر حضیض در مدار هذلولوی را نشان می دهد. نقطه ی آبی رنگ حضیض است.
2073
Negar Najafi
08-03-2011, 01:35 PM
باد خورشیدی
Solar Wind
خورشید به دلیل فعالیت ها و همجوشی های هسته ای خود در هر ثانیه، مقدار زیادی زبانه و شراره تولید می کند. سرعت این زبانه ها بسیار زیاد و چیزی در حدود 400 تا 500 کیلومتر در ثانیه است. این زبانه ها که در هر کدام از آن ها میتوان چندین کره ی زمین جای داد، بعد از رها شدن از فام سپهر خورشید شروع به حرکت در منظومه ی شمسی می کنند. به این زبانه ها باد های خورشیدی می گویند.
2077
این باد های خورشیدی با پراکنده شدن در منظومه ی شمسی و جذب شدن توسط میدان مغناطیسی زمین و برخورد با اتمسفر زمین به دلیل بار دار بودن جذب قطبین زمین شده و با نفوذ در جو زمین و ملتهب شدن نور های رنگی بسیار زیبایی که معمولا" سبز رنگ هستند را در قطب های زمین ایجاد می کنند. به این نورها شفق قطبی می گویند.
karimisss
08-03-2011, 02:16 PM
بارش شهابی
دنباله دار ها در مدار هاي بيضي نسبتآ كشيده اي به دور خورشيد حركت ميكنند و غالبآ در مسير حركتشان از جايي در نزديكي مدار سيارات ( از جمله زمين ) عبور ميكنند .
در طول مسير حركت دنباله دار ذراتي بر اثر تبخير در فضا باقي مي مانند .
زمين چند ماه بعد به اين نقطه از مدارش مي رسد ( نزديك ترين فاصله دنباله دار از زمين )
در اين زمان اين ذرات با جو زمين بر خورد ميكنند و بر اثر اصطكاك ورود به جو مي سوزند و ردي از نور بر جا مي گذارند كه به اين پديده "شهاب " مي گوييم .
در بارش هاي شهابي ، زمين از مركز توده به جا مانده از دنباله دار ها عبور ميكند و به يك باره تعداد بسيار زيادي شهاب در يك شب ديده مي شوند كه به اين پديده بارش شهابي مي گوييم .
در بارش هاي شهابي به طور كاملآ ظاهري به نظر مي رسد كه همه شهابها از يك نقطه در آسمان رها مي شوند ( به دليل پرسپكتيو )
آن نقطه از آسمان در هر بارش در يك صورت فلكي خاص قرار دارد كه نام بارش شهابي را به آن صورت فلكي منسوب ميكنيم .
بارش هاي شهابي در زمان هاي مشخصي از سال روي ميدهند . برخی از این بارش ها عبارتند از :
بارش برساوشی
بارش اسدی
بارش جباری
بارش شلیاقی
و...
Negar Najafi
08-03-2011, 05:52 PM
بزرگنمايي
در ابزارهاي اپتيكي به نسبت اندازه تصوير جسم به اندازه جسم مورد مشاهده بزرگنمايي گويند.
مثلا هميشه آينه تخت بزرگنمايي برابر يك دارد و آينه هاي كوژ همواره بزرگنمايي كوچكتر از يك.
در ابزارهاي اپتيكي همچون تلسكوپ و دوربين دوچشمي مي توان بزرگنمايي را از رابطه ي زير بدست آورد.
فاصله ی کانونی تلسکوپ (F) بر حسب mm
__________________________________
فاصله ی کانونی چشمی (f) بر حسب mm
هر چقدر این عدد بزرگتر باشد میدان دید شما یعنی ناحیه ای از آسمان که پشت تلسکوپ می بینید، کم تر شده و در نتیجه بزرگنمایی شما بیشتر می شود.
با بزرگتر شدن بزرگنمایی کیفیت تصویر دریافتی کاهش خواهد یافت.
در بزرگنمایی اصطلاح دیگری به نام حد بزرگنمایی وجود دارد، که در آن به ازای هر اينچ قطر دهانه تلسکوپ، مي توانيم 50 برابر بزرگنمایی بگيريم. البته اين در شرايط ايده آل است.
در بزرگنمایی بالا علاوه بر کاهش کیفیت، تصویر کم نور تر خواهد شد. به کمک بزرگنمایی هر کدام از چشمی های خود، المان های بسیار دیگری از جمله میدان دید چشمی یا مردمک خروجی تلسکوپ خود را می توانید به دست آورید.
علاوه بر بزرگنمايي، در ابزارهاي نجومي بزرگنمايي زاويه اي نيز تعريف مي گردد كه برابر اندازه زاويه رؤيت شده يك جسم از پشت ابزار به اندازه زاويه مشاهده شده با چشم غير مسلح است.
Ehsan
08-05-2011, 01:27 PM
بلازار
بلازار ها در واقع کوازارهای بسیار فشرده و بسیار فعال هستند که یک سیاه چاله ی مرکزی ِ ابر پر جرم دارند در مرکز دارند و خودشان در مرکز یک کهکشان میزبان قرار دارند. این موجودات یکی از پر انرژی ترین رویداد های کیهان محسوب می شوند. از دیگر ویژگی ِ این موجودات می توان به تابش شدید در ناحیه ی رادیویی طیف الکترو مغناطیس اشاره کرد که البته نسبت به بقیه ی کوازار ها و کهکشان های رادیویی کمتر است.این اجسام در طیف پرتو ایکس هم تابش قابل توجه ی دارند. دلیل نام گذاری این اشیا به خاطر داستان کشفشان است. در ابتدا تصور می شد این ها ستاره های متغییر معمولی در کهکشان خودمان هستند اما بعدا تابش رادیویی شدیدی از این اجرام دریافت شد که ماهیت ستاره ای شان را زیر سوال می برد. یکی از این اجرام ستاری ی بی ال سوسمار بود که بعد ها این اجرام نیز به این نام (بی ال سوسماری) نامیده شدند. در زبان انگلیسی به این اشیا BL Lac می گویند که چون نوعی کوازار است BL Lac quasar نامیده می شد که به مرور به blazer تغییر کرد.
از دیگر مشخصه های بلازار ها می توان به جتهای نسبیتی (خیلی سریع) اشاره کرد که جزو مشخصه های همه ی بلازار هاست.
بلازار ِ 3C273 که توسط تلسکوپ فضایی چاندرا در طیف پرتو ایکس گرفته شده
[/URL]
[URL="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/d/d6/3C273_Chandra.jpg"]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/d/d6/3C273_Chandra.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/d/d6/3C273_Chandra.jpg)
(تصویر از ویکی پدیا)
Setare KOchOlO
08-05-2011, 10:17 PM
بلندترين روز سال
وقتي كه خورشيد به نقطه انقلاب تابستاني ميرسد بیشترین زاویه با افق را دارد ، و فصل تابستان در نيمكره شمالي آغاز ميشود .انقلاب تابستاني نقطه ای از دایرﺓ البروج است که دارای بیشترین فاصله تا خورشيد و در شمال استوای سماوی است.
در اول بهار طول شب با طول روز برابر خواهد بود(زاويه تابش خورشيد يكسان است )اما بمرور به طول روز اضافه ميشود تا در انقلاب تابستانی طول روز به بيشترين مقدار ميرسد .معنی انقلاب به این مفهوم است که در یک لحظه ناگهان طول روز بجای بلند شدن ،رو به کوتاه شدن می کند.
2096
امتياز تصوير: ويكي پديا
Astronomer
08-06-2011, 10:29 AM
بيضي
تعريف:
مكان هندسي نقاطي كه مجموعه فاصله آنها از دو نقطه معين برابر عددي ثابت است.
مكان هندسي نقاطي كه نسب فاصله آنها از يك نقطه به فاصله آنها از يك خط برابر عدد ثابتي مثبت و كوكچكتر از يك است.
شكل حاصل از تقاطع يك صفحه و يك رويه مخروط به شرطي كه زاويه صفحه با محور مخروط كمتر از زاويه مولد مخروط با محور آن باشد.
تصويري براي تعريف12097تصويري براي تعريف22100تصويري براي تعريف32099
معرفي اجزاء اصلي:
كانون: دو نقطه ي ثابت در تعريف اول همان كانون هاي بيضي اند.(F1 و F2)
مركز: به نقطه ي مياني خط واصل كانون هاي بيضي مركز گويند.(C)
خروج از مركز: به نسبت فاصله ي دو كانون بيضي به عدد ثابت بيان شده در تعريف نخست گويند. كه اين عدد معياري است از شدت بيضويت يك بيضي. هر چه اين عدد مابين صفر و يك به 1 نزديكتر باشد آن بيضي كشيده تر است. در ضمن اين همان نسبت بيان شده در تعريف2 نيز هست.(e)
قطر اطول(بلند): خط گذرنده از كانون ها. كه دورترين نقاط بيضي را به هم متصل مي كند.(A1A2)
قطر اقصر(كوتاه): خطي عمود بر قطر اطول و گذرنده از مركز بيضي. كه نزديكترين نقاط بيضي را به هم متصل مي كند.(B1B2)
2098
http://forum.avastarco.com/forum/images/misc/pencil.png (http://forum.avastarco.com/forum/images/misc/pencil.png)
شادی حدادی زاده
08-06-2011, 10:31 AM
پاد ماده
ماده از ذرات تشکیل شده ویکی از ویژگیهایی که برای طبقه بندی ذره به کار می رود سرشت پاد ذره آن است . هر ذره دارای یک پاد ذره است که طول عمر و جرم یکسان با آن ذره دارد ولی علامت بار الکتریکیش مخالف ذره است . پاد ذره الکترون ، پوزیترون است که در سال 1930 در واکنشهایی که از پرتوهای کیهانی به دست آمد کشف شد . برخلاف بار الکترون ، بار پوزیترون مثبت ، ولی انرژی سکون آن با الکترون برابر است . پاد پروتون در سال 1956 کشف شد و بارش منفی است .
[/URL]
[URL="http://myup.ir/images/91502468452668200181.gif"]http://myup.ir/images/91502468452668200181.gif (http://myup.ir/images/91502468452668200181.gif)
می توان با یک پوزیترون و یک پاد پروتون یک اتم پاد هیدروژن ساخت که همانند اتم هیدروژن معمولی است . پاد ذره ها پایدارند اما وقتی ماده در کنار پاد ماده اش قرار گیرد هر دو از میان می روند و به جای آنها فوتون تولید می شود . ممکن است کهکشانهایی متشکل از پاد ماده وجود داشته باشند ولی نمی توان آنها را با روشهای متداول ستاره شناسی مشخص نمود به این دلیل که نور و پاد نور یکسانند یا فوتون و پادفوتون ذره واحدی هستند با رصد نور یا سایر تابشهای الکترومغناطیس که از کهکشانهای دور به ما می رسد نمی توانیم بگوییم که کهکشان از ماده یا پادماده ساخته شده است .
stargazer
08-06-2011, 02:38 PM
پارسک (Parsec)
یکی از واحد های بیان فواصل نجومی است که برابر با 3.259 سال نوری و 206000 واحد نجومی می باشد.
پارسک (pc) در واقع فاصله ای است که یک واحد نجومی ( یعنی فاصله متوسط زمین تا خورشید) به اندازه یک ثانیه قوسی دیده می شود. به عبارت دیگر یک پارسک فاصله ای است که در آن فاصله ستاره اختلاف منظری درست برابر با یک ثانیه قوسی خواهد داشت. تصادفاَ اگر شما در فاصله ی یک پارسک باشید اندازه ی شعاع مدار زمین یک ثانیه ی قوسی به نظر خواهد رسید.
برای فهم این تعریف به شکل زیر نگاهی بیاندازید. فرض کنید که مثلث قائم الزاویهای داریم که یک زاویهی آن برابر 1 ثانیه قوسی میباشد و ضلع روبرو به زاویهی 1 ثانیه قوسی، برابر 1 واحد نجومی است. در این صورت ضلع مجاور زاویهی 1 ثانیه، برابر 1 پارسک خواهد بود.
[/URL] (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG) (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG) (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG) (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG) (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG)[URL="http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG"]http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/9/9f/Parsec_astronomische_eenheid_schematische_voorstel ling.JPG)
نزدیک ترین ستاره (پروکسیماقنطورس) در فاصله ی ۲/۴ سال نوری قرار دارد که برابر است با ۳/۱ پارسک. بنابراین اختلاف منظر سالانه ی آن 0.76 ثانیه ی قوسی است.
کوچکترین اختلاف منظری که می توان به دقت اندازه گیری کرد در حدود 0.02 ثانیه است که تقریبا برابر با ۵۰ پارسک است.
کیلوپارسک (Kpc) برابر با 1000 پارسک، و مگاپارسک (Mpc) برابر با یک میلیون پارسک از دیگر واحدهای بزرگ مورد استفاده در ستاره شناسی می باشند.
برای نمونه گفته می شود فاصله خورشید تا مرکز کهکشان راه شیری 8 کیلوپارسک است.
کلمه پارسک مخفف کلمات PARallax-SECond است .
منبع: هفت آسمان، فیزیک و نجوم، رشد
sara shahabi
08-06-2011, 03:25 PM
پدیده دوپلر
اثر دوپلر تغییر در طول موج(و در نتیجه در بسامد) است که میتواند از حرکت منبع و یا از حرکت ناظر یا هر دو نشات بگیرد.
این امواج می توانند:
امواج اب( آشفتگی مکانیکیای که مثلا با انداختن یک سکه کوچک در ظرف آب ایجاد می شود، موجی دایرهای بوجود میآورد که از آن نقطه به اطراف گسیل میشود. تعدادی سکه که بطور متوالی در یک نقطه انداخته شوند، یک رشته فیزیک امواج دایرهای هممرکز ایجاد میکنند. اما وقتی چشمه حرکت میکند، برای مثال هنگامی که سکهها از دستی رها میشوند که بر فراز ظرف حرکت میکند، فیزیک امواج دایرهای حاصل دیگر هممرکز نیستند.)
فشار_ صوت(خفاشها ، برای اینکه با استفاده از پژواک جای یکدیگر و همچنین جای حشرات و شکار خود را تشخیص دهند، از طریق گسیل فیزیک امواج صوتی بسیار ریزی که معمولا برای گوش انسان قابل شنیدن نیست، به اثر دوپلر وابستهاند).
يا نور باشند.
بارزترین مثال ان حرکت اتومبیل اتش نشانی یا امبولانس است. وقتی که ماشین(محرک) به ما نزدیک می شود طول موجی که باید به ما برسد کوتاه تر می شود در نتیجه باید فاصله کمتری را طی کند. وقتی که ماشین دور میشود طول موج نت بیشتر شده چون باید فاصله ی بیشتری را طی کند. بدیهی است هر چه ماشین سریعتر حرکت کند تغییر طول موج بیشتر خواهد بود.
اثر دوپلر در نجوم کاربرد بسیار دارد زیرا در جهان همه چیز در حال حرکت است.
همانند مثال اتومبیل، زمانی که ستاره ای از ناظر دور می شود طول موج های طیف ستاره طویلتر شده در نتیجه به سوی سرخ طیف جا به جا شده(انتقال به سرخ) و اگر ستاره به ناظر نزدیک شود طول موج ها به سوی ابی طیف جا به جا میشوند(انتقال به ابی). تغییر طول موج فقط به سرعت نسبی ستاره بستگی دارد.نقش بارز این پدیده وقتی اشکار می شود که بدانیم تقریبا همه ی کهکشان ها انتقال به قرمز دارند و نتیجه بگیریم که جهان ما در حال انبساط است.
.[/URL][URL="http://s1.picofile.com/file/7110021284/_1_15.jpg"]http://s1.picofile.com/file/7110021284/_1_15.jpg (http://s1.picofile.com/file/7110021284/_1_15.jpg)
Sunrise
08-09-2011, 01:18 PM
پرتو فرا بنفش
در طیف امواج الکترو مغناطیس، محدوده ای بین نور مرئی و پرتو ایکس وجود دارد که دارای طول موجی بین 10 تا 400 نانومتر هستند. این دسته از امواج را به دلیل اینکه در فرکانسی بالاتر از رنگ بنفش در طیف نور مرئی قرار دارند فرا بنفش یا ماوراء بنفش مینامند. کاشف این امواج آقای یوهان ویلهلم رییتر در سال 1801 است.
http://s1.picofile.com/file/7112183224/Satellite_Footprints_Seen_in_Jupiter_Aurora.jpg (http://s1.picofile.com/file/7112183224/Satellite_Footprints_Seen_in_Jupiter_Aurora.jpg)
تصویری فرابنفش از شفق قطبی در قطب شمال مشتری/ تلسکوپ فضایی هابل/ویکیپدیا
هر جسم بسیار داغ میتواند این امواج را ساطع کند بنابراین، خورشید منبعی طبیعی برای صدور تابشهای فرابنفش است و سایر اجرام سنگین فضایی نیز تابش هایی در محدوده فرابنفش دارند ولی این تابش ها به طور طبیعی توسط لایه اوزون در اتمسفر زمین جذب میشود. به همین دلیل برای ثبت این امواج از تلسکوپ های فضایی استفاده میشود.
Sunrise
08-09-2011, 01:24 PM
پرتو فرو سرخ
در طیف امواج الکترو مغناطیس، محدوده بین امواج رادیویی و نور مرئی را که دارای طول موجی بین 0.7 تا 300 میکرومتر هستند. این دسته از امواج را به دلیل اینکه فرکانسی کمتر از رنگ قرمز در طیف مرئی دارند، فرو سرخ یا مادون قرمز مینامند. کاشف این امواج آقای ویلیام هرشل در سال 1800 میلادی است.
http://s1.picofile.com/file/7112183545/ESO_Beta_Pictoris_planet_finally_imaged_by_.jpg (http://s1.picofile.com/file/7112183545/ESO_Beta_Pictoris_planet_finally_imaged_by_.jpg)
صفحه سیاره ای کشف شده حول ستاره بتا پکتور در محدوده فرو سرخ/ ویکیپدیا
کاربردهای گسترده امواج فرو سرخ در وسایل دید در شب و تصویر برداری های نجومی سبب شده که این محدوده طیفی آشنا برای منجمان باشد. اما مشکل عمده در این زمینه وجود بخار آب در جو زمین است که سبب محدودیت در آشکارسازی این امواج میشود. بنابراین در استفاده از تلسکوپهای فروسرخ ارتفاع بالا یا حتی خارج از جو زمین لحاظ میشود.
رضا طامهری
08-09-2011, 07:51 PM
پرتو گاما
كه با γ نشان داده میشود یک پرتو الکترومغناطیس با فرکانس بسیار قوی (طول موج بسیارکوتاه) است
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/c2/Gamma_Decay.svg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/c2/Gamma_Decay.svg)
امتیاز تصویر:ویکیپدیا
به علت انرژی فوق العاده بالای پرتوهای گاما، این پرتو برای حیات بسیار خطرناک است؛ از این رو اگر جو زمین از ورود پرتوهایی مانند گاما جلوگیری نمی نمود، حیات هرگز روی زمین شکل نمی گرفت. به همین علت که پرتوهای گاما به زمین راه نمی یابند، برای مطالعه بر روی این دسته از امواج الکرتومغناطیس، باید به آن سوی جو سفر کنیم.
از بین رصدخانه های پرتو گاما، رصدخانه فضایی چاندرا از معروفترین رصدگرهای پرتوی گاما می باشد
اجرام بسیار پرانرژی مانند سیاه چاله ها، ابرانوخترها و کوازارها همواره ساطع کننده های اصلی پرتوهای گاما در کیهان هستند و در بسیاری از مواقع از وجود چشمه های سرشار پرتوهایی مانند گاما و ایکس میتوان به حضور چنین اجرامی پی برد
اشعه گاما توسط واپاشی حالتهای بالای انرژی در هسته اتم و نیز تعامل ذرات زیراتمی با انرژی در فرایندهای طبیعی و مکانیسم های مصنوعی به وجود می ایند. البته انرژی پرتوی گاما که در فرایندهای مصنوعی مانند واپاشیهای هسته ای در راکتورها ایجاد میشود، ازانرژی پرتوهای گاما که از منابع کیهانی ساطع میشوند، بسیار کمتر است
پرتوهای گاما اغلب دارای فرکانسی برابر با ۱۰ اگزاهرتز و طول موجی کوتاه تر از ۱۰ پیکومتر(کوچکتر از قطر اتم) می باشند.
mahdad_haghighi
08-11-2011, 10:14 PM
پرتو های کیهانی
پرتو هاي كيهاني واقعاً پرتو به معناي امواج و همانند تابش هاي الكترومغناطيسي نيستند بلكه ذرّات اتمي هستند كه درفضا با سرعتی نزديك به سرعت نور حركت مي كنند .
40 سال پیش و زمانی که فضانوردان آپولو به سوی ماه می رفتند، از طریق سیستم رادیویی گزارش هایی عجیب را در مورد مشاهده ی برق نور،حتی زمانی که چشمانشان بسته بودند را ارسال می کردند.در واقع این برق ها همان پرتو های کیهانی بودند که به طور مداوم جو زمین را مورد حمله قرار می دهند .
اتم شامل سه جز اصلی می باشد که عبارتند از پروتون نوترون و الکترون . که دو جز آن یعنی پروتون و نوترون در هسته اتم قرار دارند .پرتوهای کیهانی که از کهکشان خودمان راه شیری می آیند بیشتر از پروتون تشکیل شده اند.
منابع این ذرات به ترتیب انرژی(از انرزی کمتر به بیشتر) عبارتند از:ستاره نوترونی، کوتوله سفید، لکههای خورشیدی، هستههای فعال کهکشانی، فضای میانسیارهای، باقیمانده ابرنواختر، دیسک کهکشان، هاله کهکشان، خوشههای کهکشانی
با این حال هنوز بخشهای زیادی از منابع پرتوهای کیهانی ناشناخته ماندهاست.
پرتو های کیهانی به طوری عادی یه سطح زمین نمی رسند ولی با برخورد به ذرات دیگر باعث می شوند این ذرات بر سطح زمین ببارند .
[/URL][URL="http://www.pic.iran-forum.ir/images/yzxnvym57i8s68244v4n.gif"]http://www.pic.iran-forum.ir/images/yzxnvym57i8s68244v4n.gif (http://www.pic.iran-forum.ir/images/yzxnvym57i8s68244v4n.gif)
Green Dream
08-11-2011, 10:44 PM
پلاسما
پلاسما حالتي از ماده است كه در دماي خيلي بالا بوجود مي آيد و ساختارهاي مولكولي مفهوم خود را در اين وضعيت از دست مي دهند . در حالت پلاسما اتم ها و ذرات زير اتمي مانند مانند الكترون و پروتون و نوترون آزادانه در محيط حركت مي كنند و تغيير موقعيت مي دهند . حالت ماده متشكله تمامي ستارگان ، پلاسما است .
پلاسما در فيزيك،يك محيط رساناي الكتريكي است كه تعداد ذرات باردار مثبت و منفي آن تقريبا با هم برابرند و زماني ايجاد مي شود كه اتم ها در گاز يونيزه شوند.
گاهي به پلاسما حالت چهارم ماده اطلاق مي شود كه از حالتهاي سه گانه جامد،مايع،گاز متمايز است.
هر الكترون داراي يك واحد بار منفي است.
بار مثبت توسط اتمها يا مولكولهايي كه اين الكترونها را از دست داده اند حمل ميشود در موارد نادر اما جالب ، الكترونهايي كه از يك نوع اتم يا مولكول جدا شده اند به تركيب ديگري متصل ميشوند و منجر به توليد پلاسما ميشوند كه هر دو يون مثبت و منفي را دارا است
گازهايي كه تا حد زيادي يونيده هستند رساناهاي خوبي براي الكتريسيته هستند. علاوه بر آن حركت ذرات باردار گازها هم مي تواند ميدان الكترومغناطيسي توليد كند. (تابش موج). وقتي گاز يونيده تحت تأثير يك ميدان الكتريكي ِ ساكن قرار بگيرد حاملهاي بار در اين گاز به سرعت طوري مجددا توزيع مي شوند كه قسمت اعظم گاز در مقابل ميدان محافظت مي شود
از مهمترين خواص پلاسما اينست كه مي كوشد از لحاظ الكتريكي خنثي بماند.
در ابتدا پلاسما در ارتباط با تخليه ي الكتريكي در گازها و قوسهاي الكتريكي و شعله ها مورد نظر بود اما اينك در اخترفيزيك نظري، مسأله ي گداخت و راكتورهاي هسته اي گرمايي و مهار ِ يونها هم مورد اهميت است. براي تشكيل پلاسما نيازمند ِ دماي بالايي هستيم تا توانايي تفكيك الكترونها را از يونهاي مثبت در گازها داشته باشيم. جايي كه الكترونش يك طرف و يونهاي مثبتش يك طرف ديگر باشد را پلاسما مي گويند. براي ايجاد پلاسما از راكتور گرمايي استفاده مي شد اما جديدا از ليزر و مواد جامد هم استفاده مي شود.
mahdad_haghighi
08-11-2011, 11:49 PM
پلوكس
ستاره پلوکس (راس التوام الموخر -سر پیکر پسین ) پرنورترین و درخشان ترین ستاره ی صورت فلکی جوزاست که به نام بتا جوزا نیز شناخته می شود .
( اين تنها استثنا در آسمان است كه ستاره بتاي يك صورت فلكي از آلفاي آن پرنور تر است )
علی اکبر دهخدا در لغت نامه ی دهخدا نوشته است :
راس التوام الغربی : ستاره ای است از ثوابت از قدر اول در غربی ذراع مبسوطه بر سر دوپیکر که آن را انورالتوامین نیز نامند واقع در جوزا .
همچنین عبدالرحمان صوفی در کتاب صورالکواکب خود به این ستاره اشاره کرده است .
قدر ظاهری و قدر مطلق این ستاره به ترتیب 1.15 و 1.09 می باشد . فاصله این ستاره در حدود 33.71 سال نوری است .رنگ این ستاره نیز قرمز مایل به نارنجی است و رده ی طیفی آن K0 می باشد .پلوکس هر 38 روز یکبار به دور خود می چرخد .
پلوکس هفدهمین ستاره ی پرنور آسمان می باشد .
http://www.pic.iran-forum.ir/images/4yrb42nww4d9wnnwdmc2.jpg (http://www.pic.iran-forum.ir/images/4yrb42nww4d9wnnwdmc2.jpg)
پیمان اکبرنیا
08-12-2011, 12:36 AM
<STYLE> v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} </STYLE>پوزیترون
به پادمادهی الکترون، پوزیترون یا پادالکترون گفته میشود. بار الکتریکی پوزیترون 1+ و اسپین آن 1/2 است. پوزیترون جرمی برابر با الکترون دارد. در صورتی یک پوزیترون کمانرژی با یک الکترون کمانرژی برخورد کند، هر دو نابود شده و دو یا چند پرتو گاما تابش میشود. پروزیترون از طریق فرآیند تابش رادیواکتیو پوزیترونی یا فرآیند تولید جفت در اثر تابش فوتونهای پر انرژی تولید میشود.
در سال 1928 برای اولین بار پل دیراک به صورت تئوری وجود این ذره بنیادی را مطرح کرد و 4 سال بعد در 1932 کارل اندرسون آن را کشف نمود. دانشمندان موفق شدهاند در آزمایشگاه و به کمک پرتوهای بسیار شدید لیزر، پوزیترون تولید کنند. البته پوزیترون به محض برخورد با الکترون نابود شده و تابش گاما تولید میکند.
منبع: ویکیپدیای انگلیسی
شادی حدادی زاده
08-12-2011, 12:10 PM
تابش زمینه کیهانی
وقتی گاز در یک سیستم بی دررو انبساط می یابد ، خنک می شود . این مساله در مورد عالم نیز درست است . در گذشته عالم بسیار و چگالتر از اکنون بود ، به حدی داغ بود که هیچ ماده پایداری نمی توانست تشکیل شود و عالم گازی متشکل از ذرات و فوتونها بود . سرانجام ذرات ناپایدار به ذرات پایدار واپاشیده شدند و ذرات پایدار جمع شده تشکیل ماده دادند و فوتونهایی که عالم را پر کرده بودند باقی ماندند ولی طول موج آنها بر اثر انبساط کش آمده بود . اکنون این فوتونها دمای بسیار کمتری دارند ولی هنوز عالم را به طور یکنواخت پر کرده اند .
در سال 1965 پنزیاس و ویلسون آزمایشی انجام دادند که در آن از یک آنتن میکروموج استفاده کردند که در طول موج 35/7 سانتیمتر تنظیم شده بود ولی در این طول موج صدای سوتی ثبت شد که با تلاش فراوان برای رفع آن به نتیجه ای نرسیدند و دریافتند این نویز از چشمه ای نامشخص در تمام جهات ، روز و شب و تمام فصول توسط آنتن دریافت می شود و دمای آن را 1/3 کلوین تخمین زدند و به این نتیجه رسیدند که مربوط به انفجار بزرگ هستند .
2144 (http://myup.ir/images/83530272264506769360.gif)
تصویر ، نقشه ای از تابش زمینه میکروموج آسمان را که توسط فضاپیمای cobe گرفته شده ، نشان می دهد ، سایه ها نوسانات دمای 0.00003 کلوین را مشخص می کنند تصور بر این است ماده تاریک در نواحی خنکتر جمع شده و هیدروژن را جذب کرده و کهکشانها تشکیل می شوند .
Sunrise
08-12-2011, 12:50 PM
تاج خورشیدی
تاج خورشیدی یا کرونا (برگرفته از لغت لاتین کرون به معنای تاج) خارجی ترین لایه سطح خورشید است که دانسیته آن ده به توان دوازده بار کمتر از شید سپهر و دمایی 200 برابر آن دارد.
این لایه خورشیدی را از جنس اتمسفرهای پلاسمایی میدانند که در زمان کسوف کلی به خوبی قابل مشاهده و بررسی است لکن در سالهای اخیر و با پیشرفت تکنولوژی ،رویت این لایه منحصر به زمان کسوف نیست بلکه تلسکوپهایی همچون سوهو به طور پیوسته وضعیت این لایه، فعالیت های مغناطیسی و تشکل حلقه ها و تابش های اشعه ایکس آنرا زیر نظر دارند.
یکی از ابزارهایی که به دیدن تاج خورشیدی کمک میکند تاج نگار است ؛ به این صورت که این وسیله سطح نورانی خورشید را می پوشاند و تاج آشکار می شود و هم چنین هسته ی خورشید را نیز به ما نشان میدهد. همانطور که اشاره شد، تلسکوپ SOHO تلسکوپی است که تنها از طریق تاج نگار به بررسی خورشید می پردازد و 3 دوربین اصلی دارد.
http://www.nasa.gov/centers/goddard/images/content/415266main1_aas-eclipse-01-226x190.jpg (http://www.nasa.gov/centers/goddard/images/content/415266main1_aas-eclipse-01-226x190.jpg)
تاج خورشید در زمان کسوف کلی / امتیاز تصویر:ناسا
مواد این لایه ی بسیار رقیق خورشیدی، با کمک فعل و انفعالات مغناطیسی موجود در این ستاره در فضا منتشر میشود(cme) و در طی جریاناتی موسوم به بادهای خورشیدی از خورشید فاصله میگیرد.
mahdad_haghighi
08-12-2011, 02:32 PM
تبهگنی
فشاری که گاز و تابش به صورت گرما در خورشید به وجود می آورد باعث می شود که خورشید در برابر هجوم ناگهانی ماده به درون بر اثر گرانش مقاومت کند .این موضوع در مورد ستاره هایی مانند خورشید صدق می کند اما فردی به نام رالف هوارد فاولر (میلادی Sir Ralph Howard Fowler) (1889-1944) در سال 1926 ثابت کرد چنین چیزی در مورد ستاره های نوترونی و کوتوله های سفید وجود ندارد . بجای آن٬ فشار لازم برای مقابله با فشار گرانشی توسط پدیده ای در مکانیک کوانتمی قابل توجیه است.
(http://www.pic.iran-forum.ir/images/m2veuvwcypk475nckqfh.jpg)
2151
در کوتوله های سفید الکترون ها از اتم جدا می شوند در نتیجه تعداد زیادی هسته اتم و الکترون مشاهده می شود .به طور عادی الکترون ها تمایلی ندارند با الکترونی دیگر در یک مکان و یک سرعت مشابه قرار گیرند .
هرچه آنها را بیشتر به سمت هم فشار دهیم سریعتر حرکت کرده وفرار می کنند.این حرکات منجر به فشاری می شود که فشار تبهگنی الکترون نامیده می شود.و موجب پایداری می شود .
در ستاره های نوترونی نیز چنین مکانیزمی وجود دارد که به علت تعداد زیاد نوترون فشار تبهگنی نوترون به وجود می آید .
درمواد تبهگن فشار تابعی از دما نمی باشد بلکه به جای آن به حاصل ضرب چگالی ودمای گاز بستگی دارد.
مواد تبهگن تنها در دمای کمتر از آنچیزی که دمای فرمی نامیده می شود می توانند وجود داشته باشند.
(http://www.pic.iran-forum.ir/images/ykieono7xvahyai2rk18.jpg)
2152
sara shahabi
08-12-2011, 03:37 PM
تحول ستارگان
تحول ستاره در واقع تحولاتی است که یک ستاره در مراحل مختلف از زندگی اش پشت سر می گذارد.عمر ما هرگز برای دیدن این تحولات کفاف نخواهد داد.ولی این بدین معنی نیست
نمیتوانیم این تحولات را پیش بینی کنیم.دانشمندان با کمک مدل سازی و با استفاده از قوانین گرانش و حرکت گازها و ...و با داده های اولیه ای مانند جرم چگالی و دمای ستاره این تحولات را پیش بینی میکنند.
تحولات ستاره به 6 مرحله ی کلی تقسیم میشود که شامل:1)تولد 2)نوباوگی(انقباض) 3)بلوغ(رشته ی اصلی) 4)غول سرخ یا ابر غول(بستگی به جرم ستاره دارد) 5)کهولت(دوران تغییر)
6)مراحل اخر یا مرگ ستاره(می تواند کوتوله ی سفید ستاره نوترونی یا سیاه چاله بسته به جرمش باشد)
1-تولد:ستاره ها درون سحابی ها به وجود می ایند.برای اینکه در یک سحابی ستاره تولید شود باید چگالی ان به مقدار کافی باشد(بیش از هزار برابر چگالی ماده ی میان ستاره ای)که به قسمتهای چگال حوضچه یا گویچه می گوییم.این ابرها عمدتا از هیدروزن و مقداری هلیوم تشکیل شده اند.اشناترین این سحابی ها شاید سحابی جبار باشد.حرکتهای جزئی(ممکنست به خاطر ابر نواختر ی در نزدیکی ستاره و یا بر خورد دو کهکشان و...باشد) در این سحابی ها موجب تراکم ماده شده و به کمک نیروی گرانش توده ای از ماده که پیش ستارانامیده می شودرا به وجود می اورند.لازم به ذکر است در این زمان ستاره ان قدر سرد است که نور مرئی گسیل نمی کند و امواج رادیویی گسیل می دارد.
2-نوباوگی:جرم بسیار زیاد ماده ی سحابی که در مرحله ی پیش به وجود امدبه خاطر جاذبه منقبض شده و انرزی مکانیکی را به گرما تبدیل می کند در نتیجه گسیل امواج از رادیویی به فرو سرخ تغییر می یابد.در نتیجه ی منقبض شدن فشار و دما در مرکز بسیار بیشتر از حالت قبل شده وستاره به خط رشته ی اصلی می رسد(زمان این مرحله می تواند از چند صد هزار تا میلیون سال30 متغیر باشد)لازم به ذکر استاگر جرم توده ابر بین 5هزارم تا 5صدم جرم خورشید باشد دمای هسته مرکزی به دمای لازم برای آغاز واکنشهای هسته ای نمی رسد وجسم همچنان بهانقباض خود ادامه می دهد و چگالی ان زیاد می شودتامواد متشکله آن تبدیل به گاز تبهگن گردد وسپس حرارت خود را به فضا می تابد وبالاخره تبدیل به کوتوله ی سیاه می شود.اجسامی که کمتر از 5 هزارم توده خورشید وزن داشته باشندپس از منتشر کردن حرارت خودمانند سیاره وجسم غیر تابنده در فضا سرگردان خواهند شد.
3-بلوغ:این مرحله قسمت عمده ی عمر ستاره را در بر می گیرد.در این مرحله دما و درخشندگی ستاره به ارامی افزایش پیدا می کند مثلا در مورد خورشید این مقدار از 6.4 میلیارد سال پیش 40%افزایش پیدا کرده است.مقدار زمانی که ستاره در این مرحله سپری می کند به جرم اغازین و درخشندگی ان بستگی دارد.به این معنا که ستارگان بزرگ سریعتر سوختشان را می سوزانند.
4-غول سرخ یا ابر غول:وقتی هیدروزن هسته تمام می شود هسته شروع به انقباض کرده و داغتر می شود که در نمودار h-r به سمت راست و بالا جابه جا می شود.در این مرحله دما به حدی بالامی رود که هیدروزن می تواند به هلیوم تبدیل شود.لایه های خارجی ستاره منبسط شده دمای سطحی کاهش می یابد و ستاره به نسبت جرمش به غول یا ابر غول تبدیل می شود.
5-کهولت:هسته ی هلیومی ستاره یک متغیر قیفاووسی میشود.اگر جرم ستاره کمتر از 1.2 جرم خورشید باشدبه کوتوله ی سفید تبدیل می شود.اگر این رقم مقداری بیشتر از 1.2 باشد نواختر شده که در نهایت با از در این زمان باز هم منقبض شده و به کربن تبدیل می شود و جایگاه ستاره بر روی نمودار به چپ انتقال پیدا می کند.در این هنگام ستاره شروع به تپیدن کرده و دست دادن دوباره جرمش به کوتوله ی سفید تبدیل می شود.اگر جرم ستاره بسیار بیشتر از 1.2 جرم خورشید باشد سیاره بسیاری از جرمش را به فضا پرتاب میکند و موجب پیدایش یک ابر نواختر میشود جرم باقی مانده بسته به میزانش به کوتوله ی سفید ستاره نوترونی یا سیاه چاله تبدیل خواهد شد.
6-مرگ ستاره:در این هنگام دیگر ستاره نوری از خود ساطع نکرده و فقط از طریق جاذبه می توانیم ان را حس کنیم.
رضا طامهری
08-12-2011, 08:11 PM
تداخل سنجی
تداخل سنجی به خانواده ای از تکنیکها اطلاق میشود که در طی ان چندموج را به گونه ای باهم ترکیب میکنند که بتوان از ماحصل این ترکیب اطلاعات مدنظر را از موج مورد مطالعه کسب نمود.
ابزاری که برای این کار از آن استفاده میشود را تداخل سنج میگویند. اساس کار تداخل سنجها، بهره گیری از خواص موجی نور است که از این طریق می توان اندازه گیری بسیار دقیقی را روی موج انجام داد
انواع مختلفی از تداخل سنجها وجود دارند که از میان آنها میتوان به تداخل مایکسون، ماخ زنور و فابری پرو اشاره نمود
از میان تداخل سنجهای زمینی که در اخترشناسی کاربرد دارند، تداخل سنج کک از همه پرکاربردتر است
تداخل سنج SIM Lite (عکس از ناسا)
2153
در دهه اول قرن بیست و یکم سازمان فضایی امریکا ، ناسا، اقدام به ساخت و پرتاب تداخل سنج فضایی با نام SIM Lite نمود که پس از چندین مرتبه به تعویق افتادن بالاخره در سال ۲۰۱۰ کنسل شد و بجای ان پرتاب تداخل سنج لیزری LISA درسال ۲۰۱۲ در برنامه قرار گرفت
البته تداخل سنج ها فقط در اخترشناسی کاربرد ندارند و در علوم دیگر فیزیکی مانند فیزیک هسته ای و پلاسما نیز کاربردهای فراوانی دارند
mahdad_haghighi
08-12-2011, 09:20 PM
تربیع
در نجوم به طور کلی زمانی که از دید ما جرمی سماوی زاویه ی نود درجه با خورشید می سازد تربیع اتفاق می افتد .
به حالتی که نیمی از قرص ماه روشن است تربیع گفته می شود .روز هفتم و بیست و یکم (بیست و دوم) ماه قمری ، وضعیت ماه طوری است که پنجاه درصد سطح ماه روشن است . به وضعیت ماه در روز هفتم تربیع اول و به وضیعت ماه در روز بیست و یکم تربیع آخر گویند .
علی اکبر دهخدا درباره تربیع چنین نوشته است : تربیع (اصطلاح نجوم):بیرونی آرد : نیم برید آنست که قمر بچهارم برج باشد از برج آقتاب و درجات قمر چند درجات او و این را تربیع اول خوانند و به شب هفتم بود به تقریب از ماه . (التفهیم چ همایی ص 210 ) . ...و چون قمر نیز ببرج دهم باشد از برج آفتاب و درجه های هر دو نیمبرید نام کردند که نور قمر اندر این دو وقت به نیمه ی آنچه دیده اید از تن وی راست باشد،پنداری که بدو نیم بریده است و این دو تربیع ( تربیع اول و دوم ) را هم جزو دوم طالع بیرون آورده اند همچنانکه اجتماع و استقبال را .(التفهیم چ همایی ص 210)
ودر قسمتی دیگر پیرامون تربیع چنین اورده است : از چهارمین خانه نظر کردن کواکب بیکدیگر.به اصطلاح نجوم ، از چهارمین خانه نظر کردن کوکب از برج سوم که ربع فلک است بکوکب دیگر . در علم نجوم ، بودن دو کوکب است بطوری که ربع منطقه البروج یعنی سه برج میان آن ها فاصله باشد و آن را نظر تربیعی نیز گویند ...
همچنین خاقانی شعری با مضمون تربیع سروده است :
به تثلیث بروج و ماه و انجم
به تربیع و به تسدیس ثلاثا
http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2158&d=1313222275
رضا طامهری
08-13-2011, 05:54 PM
تکینگی (singularity)
بر اساس نسبیت عام، جرم یک سیاه چاله به طور کامل در داخل ناحیه ای با حجم صفر فشرده شده است. این ادعا بدین معناست که چگالی و گرانش این نقطه بینهایت است. علاوه بر این، خمیدگی فضا-زمان در این نقطه بینهایت خواهد بود. این مقادیر بینهایت باعث میشوند که بیشتر معادلات فیزیکی، از جمله معادلات نسبیت، کارایی خود راردرمیان مرکز سیاه چاله از دست بدهند. از اینرو فیزیکدانان این ناحیه، بینهایت چگال با حجم صفر در مرکز سیاه چاله را "تگینگی" می نامند.
تکینگی در یک سیاه چاله غیرباردار غیرچرخشی، یک نقطه است؛ به عبارت دیگر ناحیه ای است که طول، عرض و ارتفاع ان صفر است.
(http://www.utahfreepress.com/wp-content/uploads/2010/10/SIngularity.jpg)
http://www.utahfreepress.com/wp-content/uploads/2010/10/SIngularity.jpg (http://www.utahfreepress.com/wp-content/uploads/2010/10/SIngularity.jpg)
البته بر اساس مکانیک کوانتمی هیچ جسمی نمیتواند داری اندازه صفر باشد. بنابر تعریف مکانیک کوانتمی، مرکز سیاه چاله تکینگی نیست، بلکه ناحیه ای است که در ان مقادیر زیادی ماده در کوچکترین حجم ممکن فشرده شده است. از اینرو بین نظریه نسبیت و مکانیک کوانتمی بر سر تکینگی اختلاف نظر وجود دارد
در صورتی که سیاه چاله چرخشی باشد(که براساس اکثر نظریات موجود، اغلب سیاه چاله ها چرخشی هستند)تکینگی ان بر اساس نظریات نسبیت، به شکل یک حلقه خواهد بود. این تکینگی که در مرکز سیاه چاله قرار دارد دارای ضخامت و عرض صفر است
mahdad_haghighi
08-13-2011, 07:20 PM
تلسکوپ
تلسکوپ نور مرئي وسیله ای است که نور یا سایر تابش های الکترومغناطیسی راکه از منابع دوردست گسیل می شوند ، گرد می آورد . برداشت عامه ی مردم از تلسکوپ ، تلسکوپ های معمولی می باشد ولی تابش های مرئی بخش کوچکی از تابش های الکترومغناطیس می باشند به همین دلیل تلسکوپ های متعددی مانند تلسکوپ های اشعه ایکس و تلسكوپ هاي راديديي نيز به وجود آمدند .
گرچه پیش از سال 1608 تحقیقاتی پیرامون خواص عدسی ها انجام شده بود ولی اولین تلسکوپ را عینک سازی بنام لیپرشی که در هلند زنگی می کرد در سال 1608 و با ترکیب اتفاقی دو عدسی ساخت .
گالیله در سال 1609 از این کشف اطلاع یافت و برای اولین بار تلسکوپ را در زمینه ی نجوم استفاده کرد و به کشف های قابل توجهی رسید .
تلسکوپ های مرئی نیز خود به انواعی تقسیم می شوند که مهم ترین آن عبارتند :
1. تلسکوپ های شکستی :در این تلسکوپ ها از عدسی استفاده می شود .
2. تلسکوپ های بازتابی : در این تلسکوپ ها از آینه استفاده می شود .
امروزه تلسکوپ هایی با ساختار های جدید به وجود آمده اند .
تلسکوپ ها پارامتر های متفاوتی دارند که عبارتند از :
بزرگنمایی ، نسبت کانونی ، میدان دید واقعی ، گرداوری نور ، توان تفکیک و حد قدر
[/URL]2170[URL="http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2161&d=1313250552"] (http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2161&d=1313250552)
Mostafa
08-14-2011, 08:44 PM
تلسكوپ اشميت - كاسگرين
تلسكوپ ماكستوف - كاسگرين
تلسكوپ هاي شكستي و بازتابي هركدام مزايا و معايبي دارند كه عمده ايرادات اپتيكي آنها خطاي رنگي و خطابي كرويت است .
كاسگرين در حقيقت يك مدل اپتيكي است به اين شكل كه آينه اصلي ( شيئي ) در انتهاي لوله قرار ميگيرد ( مانند تلسكوپ هاي نيوتني )
اما آينه ثانويه به صورت عمود بر آينه اصلي قرار ميگيرد و نور بازتابيده از آينه اصلي را دوباره به سمت آينه اصلي هدايت ميكند .
سوراخي در وسط آينه اصلي قرار دارد كه نور در نهايت در آن كانوني مي شود و عدسي چشمي در آن قرار مي گيرد .
اين مدل تا اينجا مزيت هايي بر تلسكوپ هاي نيوتني دارد ( از جمله كوتاه شدن طول لوله تلسكوپ به نسبت تلسكوپ هاي نيوتني )
اما مشكل اصلي اين نوع اپتيك ، اعوجاجي است كه در لبه هاي تصوير به وجود مي آيد .
براي رفع اين مشكل تيغه تصحيح كننده اي در ابتداي لوله تاسكوپ قرار ميگيرد كه نور ورودي را بر اساس شكل آينه طوري تغيير دهد تا خطا هاي آينه به حد اقل برسد .
2 نوع تيغه تصحيح كننده با انحنا هاي داخلي و خارجي متفاوت وجود دارند .
تيغه هاي اشميت و تيغه هاي ماكستوف
تلسكوپ هاي كاسگرين بر اساس نوع تيغه تصحيح كننده به انواع " اشميت - كاسگرين " و " ماكستوف - كاسگرين " تقسيم مي شوند .
2167
سيستم اپتيكي تلسكوپ هاي كاسگرين
2168
تلسكوپ اشميت - كاسگرين
2169
تلسكوپ ماكستوف - كاسگرين
Negar Najafi
08-15-2011, 06:57 PM
تلسکوپ بازتابی
بعد از مشکلاتی که برای تلسکوپ های شکستی مطرح شد، فیزیکدان بسیار معروف، اسحاق نیوتن شروع به ساخت تلسکوپی دیگر که به جای عدسی در آن از آینه استفاده شد، کرد. به این نوع تلسکوپ ها، تلسکوپ نیوتنی می گویند که ساده ترین و در عین حال ارزان ترین نوع تلسکوپ های بازتابی است. منظور از ارزانی یعنی به ازای افزایش قطر دهانه و افزایش کیفیت، قیمت کمتری را خواهیم پرداخت.
2171
امتیاز:www.no.wikipedia.org
اما بعدها به دلیل مشکل بلند بودن طول لوله ی تلسکوپ های نیوتنی، کمبود کنتراست و مشکلات دیگر، تلسکوپ های بازتابی دیگر با ساختار شبیه به نیوتنی ها تولید شدند که شامل ماکستوف نیوتنی، اشمیت نیوتنی، ماکستوف کاسگرین و اشمیت کاسگرین است.
ماکستوف و اشمیت نیوتنی حدودا" شبیه به نیوتنی ها هستند ولی در ماکستوف ها از تیغه ی تصحیح کننده ی ماکستوف و عدسی + آینه استفاده می شود. و در اشمیت ها از تیغه ی تصحیح کننده ی اشمیت.
در اشمیت کاسگرین از تیغه ی تصحیح کننده ی اشمیت و در ماکستوف کاسگرین از تیغه ی ماکستوف استفاده شده است و در هر دو طول لوله بسیار کوتاه تر از نیوتنی ها است. برای اشمیت و ماکستوف کاسگرین توضیحات بیشتر توسط مدیر سایت آقای مصطفی داده شده است.
Negar Najafi
08-15-2011, 08:13 PM
تلسکوپ رادیویی
تلسکوپ هایی که ما امروزه از آنها استفاده می کنیم همگی در یک گستره از امواج الکترومغناطیس یعنی نور مرئی را برای ما نمایش دهند. اما یکی از اخترشناسان معروف، کارل جانسکی با کشفی مهم باعث ایجاد تلسکوپ های رادیویی شد.
چون نور را جزء امواج الکترومغناطیس دسته بندی می کنند، گستره ی عظیم دیگری از امواج برای رصد آسمان پر از رمز و راز می ماند. در این نوع تلسکوپ ها، ساختاری شبیه به رادیو های معمولی شامل یک آنتن، یک آمپلی فایر و یک آشکارساز وجو دارد. این آشکارساز کارش را با صوت یا تصویر نمایش می دهد. در واقع با ساختن یک بشقاب و دریافت امواجی به جز نور، و توسط آشکار سازهایشان میتوانند اجرام دیگری که به چشم دیده نمی شوند را آشکار کنند، مثل سیاه چاله ها و تپ اختر ها.
2173
هر چه قدر قطر بشقاب تلسکوپ رادیویی بیشتر باشد، می تواند امواج بیشتری را دریافت کند و در نتیجه قدرت تفکیک آن بالاتر برود. یکی از مزیت های تلسکوپ های رادیویی، قابلیت استفاده در روز و هوای ابری است. چون جو زمین در روز هم می تواند امواج نور مرئی، ماکروویو (که جزء امواج الکترومغناطیسند) و امواج الکترومغناطیس را عبور دهد. هر جه سطح جمعآوري كننده بزرگتر و طول موج امواج الكترومغناطيسي كوچكتر باشند، قدرت تفكيك تلسكوپ افزايش مييابد.
2172
تلسکوپ رادیویی آرسیبو
(http://forum.avastarco.com/forum/images/misc/pencil.png)
(http://forum.avastarco.com/forum/images/misc/pencil.png)
آسمون
08-16-2011, 10:08 PM
تلسکوپ شکستی
دو نوع از این تلسکوپ وجود دارد در یک نوع از این تلسکوپ ها از دو عدسی همگرا استفاده می شود ،یک عدسی که نور را همگرا میکند و به سمت جرم مورد نظر نشانه میرود که آن را عدسی شیئی می نامند و عدسی دیگر که عدسی چشمی نامیده میشود تصویر را ایجاد میکند.این دو عدسی از طریق لوله ای به هم متصل می شوند. این تلسکوپ تصویری وارونه می دهد ومهمترین ایراد آن عیب رنگی است.تلسکوپهای شکستی که در بازار موجود می باشند عموما" از این نوع می باشند البته در تلسکوپهای جدید عدسی های اصلی از چند عدسی نازک به هم چسبیده با نام عدسی های آپوکرومات یا مدل ساده وارزان تر آکرومات تشکیل شده اند وایرادهای آنها تا حد بسیار زیادی کاسته شده است.
http://www.haftaseman.ir/2/photo/refractive%20%201.jpg (http://www.haftaseman.ir/2/photo/refractive%20%201.jpg)
در نوع دیگر این تلسکوپ ها عدسی چشمی ،یک عدسی مقعر است و در فاصله ای از عدسی شیئی قرار می گیرد که پرتوهای نور قبل از متمرکز شدن در نقطه کانونی آن دوباره به حالت موازی در می آیند و وارد چشم می شوند.این نوع تلسکوپ تصویری مستقیم می دهد ولی در مقایسه با نمونه اول تلسکوپهای شکستی ٬میدان دیدشان یعنی مساحت تصویری از آسمان که در هر لحظه قابل مشاهده است کمتر است
تلسکوپ گالیله ای از این نوع می باشد.
http://www.haftaseman.ir/2/photo/refractive%20%202.jpg (http://www.haftaseman.ir/2/photo/refractive%20%202.jpg)
برگرفته از دانشنامه هفت آسمان
Mostafa
08-17-2011, 11:49 AM
تلسکوپ فضایی هابل
تلسکوپ فضایی هابل ، تلسکوپی با قطر آینه 4/2 متر ، 14 متر طول ، 5 متر عرض و 11500 کیلوگرم وزن است که در آوریل سال 1990 در مدار زمین قرار گرفت .
2185
هابل ، بزرگترین تلسکوپ ساخت بشر نیست . اما اهمیت ویژه آن از این جهت است که در مداری به فاصله 500 کیلومتری سطح زمین قرار دارد و از اثرات مختل کننده جو زمین به دور است. این امر امکان میدهد تا جزئیات دقیقتری نسبت به تلسکوپهای مستقر در زمین دیده شوند و نیز طول موجهایی مثل فرابنفش که به سطح زمین نمیرسند قابل مشاده باشند.
اگرچه چندسال اول ماموریت هابل به دلیل وجود پارهای از مشکلات اپتیکی در ابزارهایش، خیلی درخشان نبود، ولی با انجام اولین ماموریت تعمیر و رسیدگی، این تلسکوپ به وضعیت مطلوب رسید و در خدمت دانشمندان دنیا قرار گرفت.که چند سالی است که باز نشسته شدهاست.
آخرین ماموریت تعمیراتی هابل در سال ۲۰۰۲ میلادی انجام شد. در این ماموریت با تعویض بخشهایی از تلسکوپ فضایی، کارایی آن به میزان زیادی افزایش یافت. در این ماموریت صفحات خورشیدی تلسکوپ که آسیب دیده بودند، تعویض شدند. منبع تغذیهٔ نیروی الکتریکی که انرژی تلسکوپ را فراهم میکرد به کلی تعویض شد و برای این کار برق تلسکوپ فضایی برای اولین بار در فضا قطع شد .
همچنین در این مأموریت، دوربین فروسرخی که به دلیل مشکل سیستم خنککننده بلااستفاده مانده بود، تعمیر و راهاندازی شد.
علاوه بر همهٔ این اصلاحات مهندسان ناسا دوربین بسیار قوی جدید خود موسوم به «دوربین پیشرفتهٔ نقشه برداری» (Advanced Camera for Surveys) را روی تلسکوپ فضایی نصب کردند. عکسهای خارق العادهٔ این دوربین، تا مدتها مورد بحث مجامع علمی جهان بود.
تلسکوپ فضایی هابل هم مانند بسیاری از ماموریتهای فضایی موفق دیگر بیشتر از آنچه که پیشبینی میشد، کار کردهاست و زمزمهها دربارهٔ بازنشستگیاش به گوش میرسد. در مورد زمان پایان کار هابل و چگونگی پایان کارش حرفها متفاوت است. اما چیزی که آشکار است این است که تا تلسکوپ فضایی بعدی آمادهٔ رفتن به فضا نباشد، این اتفاق نمیافتد.
در روز شنبه ۱۶ مه ۲۰۰۹ تلسکوپ فضایی هابل تعمیر اساسی شد. این اولین تعمیر یک شی فضایی است شامل تعویض برخی باطریهای آن و همچنین دوربین اصلی آن است. انتظار میرود پس از این تعمیر این تلسکوپ بتواند تا سال 2018 به فعالیت خود ادامه دهد .
پروژه تلسکوپ فضایی بعدی به نام «تلسکوپ فضایی جیمز وب» با اندازهای بزرگتر و قدرتی بالاتر و البته هدفهایی متفاوت نیر در دست طراحی است که طبق آخرین اخبار قرار است سال 2012 در مدار زمین قرار بگیرد .
امتیاز تصویر و استفاده ار برخی منابع : ویکی پدیا
mahdad_haghighi
08-17-2011, 01:43 PM
تلسکوپ های فضایی
به طور کلی به تلسکوپ هایی که خارج از جو زمین فعالیت می کنند و اطلاعات و تصاویر خود را به پایگاه های زمینی ارسال می کنند تلسکوپ های فضایی گفته می شود . مهم ترین مزیت تلسکوپ های فضایی دوری از آلودگی جوی و آلودگی نوری می باشد . همچنین بعضی از تلسکوپ های فصایی در طول موج خاصی مانند فرا بنفش فعالیت می کنند . نخستین تلسکوپ های فضایی در دهه ی 1970 در مدار زمین قرار گرفتند که نسبت به تلسکوپ های فضایی امروز تلسکوپ های بسیار کوچکی بودند .
http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2188&d=1313576156 (http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2188&d=1313576156)
یکی از معروف ترین تلسکوپ های فضایی تلسکوپ هابل می باشد که قرار است تا چند سال دیگر تلسکوپ فضایی جیمز وب جایگزین این تلسکوپ شود . تلسکوپ های فضایی دیگری نیز مانند کپلر (سیارات فراخورشیدی) و اسپیتزر (مادون قرمز ) در خارج از جو در حال فعالیت هستند .
Negar Najafi
08-17-2011, 07:04 PM
تولد ستارگان
ستارگان جدید از ستارگان قبلی به وجود می آیند. این بدان معناست که وقتی ستاره ای به آخر عمر خود نزدیک می شود، بر اساس معیاری به نام حد چاندرسکا (5/1 برابر جرم خورشید) اگر جرم ستاره ی پیر بیش از این حد باشد، منفجر شده و مواد و گازهای داغ داخل خود را در فضا منتشر می کند. این گاز ها بر اساس عناصر سازنده ی خود رنگ های مختلفی دارند که همان سحابی ها را تشکیل می دهند.
2196
سحابی جبار (شکارچی)
امتیاز:commons.wikimedia.org
مدتی بعد بر اثر نیروی گرانشی که بین دسته از گازها که بیشتر از هیدروژن هستند،به وجود می آید، آنها در کنار هم جمع شده و بر اثر نیروی گرانش خود، گازهای اطراف را به دور خود جمع می کند و از انباشته شدن تمامی این گازها در کنار هم و منقبض شدن آنها، یک پیش ستاره ایجاد می شود.
بعد از این مرحله معمولا" هسته های اتم های هیدروژن با همجوشی هسته ای باعث ایجاد هسته ی اتم هلیوم می شوند. وقتی سوخت هیدروژنی ستاره تموم شد، ستاره شروع به هلیوم سوزی می کند. و بعد بر اثر همجوشی فلز آهن به وجود می آید که دیگر قابل ترکیب نیست. در طول این واکنش ها و همجوشی ها، دمای ستاره رفته رفته کاهش می یابد و به طوری که در مرحله ی هلیوم سوزی، دمای ستاره به 3000 کلوین می رسد.
ستاره هایی که 90% عمر خود را صرف هیدروژن سوزی می کنند را جزء ستارگان رشته ی اصلی محسوب می کنند. ستاره با نزدیک شدن به مراحل پایانی عمر خود منبسط شده و از نیروی گرانش آن کاسته می شود و در نزدیکی پایان عمر خود که منبسط نیز شده است، تبدیل به غول سرخ می شود.
2197
غول سرخ
امتیاز:daneshnameh.roshd.ir
Ehsan
08-18-2011, 02:18 PM
ثابت اشتفان-بولتزمان
یک متر ِ مربع از جسمی را در نظر بگیرید که در دمای T قرار دارد. می توان هم با آزمایش و هم به وسیله ی انتگرال گیری نشان داد که انرژی ِ کلی که از این سطح تابش می شود متناسب است با توان چهارم دما. یعنی اگر دما را دو برابر کنیم انرژی ساطع شده 4^2=16 برابر میشود. به عبارت ریاضی یعنی اگر a یک مقدار ثابت باشد و E انرژی ساطع شده از این سطح با مساحت واحد باشد خواهیم داشت
E=a*T^4
به این عدد ثابت که توان چهارم دما ضرب می شود تا انرژی حاصل شود و تناسب را به تساوی تبدیل کند ثابت اشتفان-بولتزمان می گویند. مقدار این ثابت بر اساس آزمایش در واحد SI برابر است با
8-^10*5.670400 ( J s^-1 m^-2 k^-4)
و از تئوری (انتگرال گیری از تابع شدت روی تمام طول موجها) مقدار آن برابر می شود با:
( 2Pi^5 kb^4)/(15 c^2 h^3 )
که در این رابطه h ثابت پلانک، c سرعت نور ، Piهمان عدد پی و kb ثابت بولتزمان در گازها است.
معمولا ثابت اشتفان بولتزمان را با حرف یونانی ِ سیگما ی ِ کوچک نشان می دهند. بنابر این اگر جسمی داشته باشیم به مساحت A و دمای T انرژیی که از این جسم به بیرون تابش می شود برابر خواهد بود با:
E=sigma*A*T^4
که sigma همان ثابت اشتفان بولتزمان است.
Sunrise
08-18-2011, 09:48 PM
ثابت پلانک
ثابت پلانک که با حرف h نمایش داده میشود ،یکی از ثابت های بنیادین در فیزیک کوانتومی است که به نام دانشمند قرن نوزده ماکس پلانک نام گذاری شده.
این ثابت برای برقراری تناسب بین انرژی فوتون و فرکانس الکترو مغناطیسی آن لحاظ شد که در رابطه زیر مشاهده میکنید:
http://upload.wikimedia.org/math/9/5/9/9594901b51008ac92c2709a69122a120.png
از طرف دیگر با توجه به ارتباط بین فرکانس، طول موج و سرعت نور میتوان رابطه فوق را به صورت زیر ساده کرد:
http://upload.wikimedia.org/math/0/b/2/0b2013e124afcfadbde9c10021f127f7.png
مقدار این ثابت برابر است با :
http://upload.wikimedia.org/math/0/0/0/000303a0a532396cf93b147c275d3c6d.png
این ثابت در بررسی تابش های جسم سیاه،اثر فوتو الکتریک، تابش های انرژیک در اتم ها، اصل عدم قطعیت و ... کاربرد دارد.
داستان کشف این ثابت با متولد شدن مکانیک کوانتمی گره خورده:
فیزیک دانان برای به دست آوردن منحنی شدت بر حسب طول موجی که یک جسم (جسم سیاه) به دلیل دمای خود تابش می کند دچار مشکل شدند.
در معادلات فیزیک دانان فرض می شد که نوسانگرهای اتمی (که باعث تابش جسم سیاه اند) انرژی را به طور پیوسته اختیار می کنند یعنی می توانند هر مقداری انرژی را به طور پیوسته بگیرند(انرژی شان پیوسته است).
با این فرض منحنی متناسب با عکس توان چهارم دما حاصل می شد. آشکارا مجموع انرژی که به این طریق جسم سیاه به بیرون تابش می کند بی نهایت است (روی طول موج از صفر تا بینهایت انتگرال بگیرید نتیجه بی نهایت می شود) و این با آزمایش و تجربه و قوانین فیزیک سازگار نبود.
همچنین منحنی به دست آمده از طریق آزمایش اصلا به منحنی پیشبینی شده شباهتی نداشت فقط در طول موجهای بلند این دو منحنی به هم نزدیک می شدند. ویلهم وین که یک فیزیک دان آلمانی بود توانست تابعی حدس بزند که در طول موجهای کوتاه با منحنی به دست آمده از آزمایش تطابق داشت ولی در طول موجهای بلند با منحنی آزمایش تطابق نداشت ( و این در حالی بود که قانون تابش فیزیک کلاسیک با منحنی به دست آمده از آزمایش در طول موجهای بلند سازگار بود!)
ماکس پلانک که یک ریاضی-فیزیک دان بود توانست تابعی را حدس بزند در طول موجهای کوتاه به تابعی که وین حدس زده بود میل می کرد و در طول موجهای بلند به قانونی که فیزیک کلاسیک پیش بینی می کرد. او در کمال شگفتی دریافت تابعی که وی حدس زده در صورت تعیین درست ضرایب تابع کاملا با منحنی به دست آمده از آزمایش در تمامی طول موجها تطابق دارد.
پلانک بعدا عکس راه ریاضی را که فیزیک دانان برای رسیدن به قانون تابش کلاسیک پیموده بودند را پیمود و در کمال شگفتی دریافت که نوسان گرهای اتمی بر خلاف نظر گذشته ی فیزیک دانان، نمی تواند مقادیر پیوسته اختیار کند بلکه انرژی اش بین مقادیر گسسته ای جهش می کند به طوری که انرژی نوسان گر، ضریبی صحیح از یک مقدار انرژی پایه است. او همچنین فهمید که مقدار این انرژی پایه با بسامد نوسان متناسب است و ضریب این تناسب (همان طور که در بالا گفته شد) همان ثابت پلانک است.
این کشف آغازی بر مکانیک کوانتمی محسوب می شود.
با کمک ویکی پدیا
Ehsan
08-20-2011, 04:13 AM
ثابت گرانش
هنگامی که نیوتون راجع به نیروی گرانش بین دو جسم تحقیق می کرد، دریافت که نیروی گرانش بین دو جسم متناسب است با حاصل ضرب جرم اجسام تقسیم بر مجذور فاصله. ضریبی که این تناسب را به تساوی تبدیل می کند ثابت جهانی گرانش است و با نماد G به صورت
F= G M*m/d^2
در معادله ی نیروی گرانش ظاهر می شود. در این معادله F نیروی گرانش مابین دو جسم، به جرمهای m و M و به فاصله ی d از هم است. مقدار این ثابت برابر است با:
11-^10*6.67384 (m^3 kg^-1 s^-2)
جالب است بدانید تا حدود شصت سال پس از مرگ نیوتون مقدار این ثابت مجهول بود یا فقط حدود خیلی نادقیقی از آن در دست بود ولی اولین بار در سال 1789 هنری کاوندیش با استفاده از یک ترازوی پیچشی در یک آزمایش هوشمندانه با اندازه گیری نیروی وارد بین دو گوی سنگی بزرگ، مقدار ِ دقیق این ثابت را به دست آورد. جالب تر این است که این ثابت قدیمی ترین ثابت بنیادین فیزیک است با این حال تا کنون مقدار این ثابت دارای بیشترین خطای اندازه گیری در بین دیگر ثوابت بنیادین بوده است.
بعد از کشف نسبیت عام که نظریه ی کامل ِ گرانش بود بازهم ثابت گرانش در معادلات نسبیت عام ظاهر شد و هنوز هم یکی از اصلی ترین ثوابت در فیزیک محسوب می شود.
rezash
08-20-2011, 08:18 AM
ثابت هابل
سرعت دور شدن یک کهکشان دور دست با فاصله آن رابطه مستقیم دارد نسبت این سرعت نسبت به فاصله را ثابت هابل یا قانون هابل میگویند.هر چه کهکشان فاصله دورتری داشته باشد با سرعت بیشتری دور میشود.
این پدیده از انتقال به سرخ نور کهکشانها که به پدیده دوپلری مشهور است ناشی میشود و کهکشانهای دور دست تر انتقال به سرخ بیشتری دارند که ناشی از سرعت بیشتر آنها در دور شدن از ما دارد.ادوین هابل و میلتون هوماسون پس از یک دهه تلاش و محاسبه و در سال 1929 این رابطه را بدست آوردند.
محاسبه این عدد به خاطر سختی محاسبه فواصل دور کهکشانها بسیار مشکل بوده و چندین بار تغییر کرده است و در حال حاضر دانشمندان بر روی عدد تقریبی 70 کیلومتر بر ثانیه در هر یک میلیون پارسک یا هر مگا پارسک توافق کرده اند.این توافق پس از رصدهای طولانی تعدادی از کهکشانها توسط تلسکوپ هابل و لحاظ نمودن پارامترهای دیگر بدست آمده است.
قانون هابل با این معادله بیان میشود:
<dl><dd style="direction: ltr; padding: 1em 0pt;">[/URL][URL="http://upload.wikimedia.org/math/8/8/7/887ea2b93e5cecd8fc33a12ec88b887d.png"]http://upload.wikimedia.org/math/8/8/7/887ea2b93e5cecd8fc33a12ec88b887d.png (http://upload.wikimedia.org/math/8/8/7/887ea2b93e5cecd8fc33a12ec88b887d.png)</dd></dl>که در آن، D فاصله یک کهکشان و v سرعت دور شدن کهکشان به علت انبساط هستی است.
رضا طامهری
08-20-2011, 10:19 AM
ثانیه قوسی
ثانیه قوسی(که با نماد " مشخص میشود) یک مقیاس زاویه برای سنجش فواصل در اسمان است. هریک ثانیه قوسی برابر ۱/۶۰ دقیقه قوسی یا ۱/۳۶۰۰ درجه قوسی در اسمان است؛ همچنین هر رادیان نیز شامل ۲۰۶۲۶۴.۵ ثانیه قوسی میباشد، از اینرو هر ثانیه قوسی برابر با ۶-^۱۰* ۴.۸۴۸ رادیان است
یک ثانیه قوسی=۱/۶۰دقیقه قوسی= ۱/۳۶۰۰ درجه قوسی
و
یک ثانیه قوسی=۶-^۱۰* ۴.۸۴۸ رادیان
ثانیه قوسی کوچکترین واحد سنجش زاویه ای در اسمان است. اگر بخواهیم بهتر کوچکی ثانیه قوسی راردرک کنیم باید به یک سکه در فاصله دوکیلومتری نگاه کنیم. برای مثال ماه کامل در اسمان وبالای سر برابر با ۰.۵درجه یا۳۰ دقیقه قوسی است.
البته کاربرد درجه های قوسی فقط در ستاره شناسی نیست، بلکه در نقشه برداری های جغرافیایی و همچنین اعلام طول و عرض جغرافیایی در اهداف نظامی نیز کاربرد فراوانی دارد
mahdad_haghighi
08-20-2011, 12:55 PM
جدایی زاویه ای
جدایی زاویه ای، زاویه ای است که از اتصال خطوط متصل کننده چشم به دو جرم مورد نظر راصد، به وجود می آید .زمانی که راس این زاویه چشم راصد باشد جدایی زاویه ای مکان مرکزی و زمانی که راس این زاویه مرکز زمین باشد جدایی زاویه ای زمین مر کزی نامیده می شود .
مثلا در زمان خورشید گرفتگی کامل جدایی زاویه ای ماه و خورشید صفر است . لازم به ذکر است در مواردی که جرم دارای قرص است (مانند ماه و خورشید ) جدایی زاویه ای از مرکز دو جسم محاسبه می شود . جدایی زاویه ای بر اساس درجه اندازه گیری می شود .
جدایی زاویه ای کاربرد بسیار زیادی در رویت هلال ماه و مقارنه ها دارد .
http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2209&d=1313835276 (http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2209&d=1313835276)
sara shahabi
08-20-2011, 02:41 PM
جذر و مد
دو جسم در فضا به هم نیروی گرانشی وارد می کنند که تاثیرات ان را جذر ومد می گویند.جذر به معنی پایین امدن و فرو کش کردن ومد به معنی بالا امدن است.
در مورد زمین ماه و خورشیدعامل ایجاد جذر ومد هستند.(ماه عامل موثر تری است :به خاطر فاصله ی بیشتر تاثیر خورشید تنها 7 در صد ست)همزمان با پدید امدن مد در
یک طرف زمین مد دیگری در نقططه ی مقابل رخ می دهد.در بیشتر نواحی اقیانوس دو جذر و دو مد در هر روز دیده می شود.ولی مناطقی هم هستند که یک جذر و یک مد
را در هر روز تجربه می کنند که بستگی به موقعیت ماه و خورشید در ان زمان و مورفولوزی و شکل سواحل دارد.
باید توجه کرد که جذر و مد تنها مخصوص دریاها نیست.دریاها فقط چون مایع هستند راحت تر دچار جا به جایی می شوند.بلکه خشکی های زمین نیز تحت تاثیر جاذبه ی ماه
جابه جا می شوند با اینکه اصلا به اسانی حرکت اب ها دیده نمی شوند.اتمسفر زمین می تواند در نتیجه ی این جاذبه کیلومترها تغییر کند.
بهطور میانگین بازه زمانی میان دو جذر و مد پیاپی ۱۲ ساعت و ۵/۲۵ دقیقه است، درست نیمه زمانی که طول میکشد، تا ماه ظاهرا یک دور کامل گرد زمین بپیماید یعنی ۲۴ ساعت
و ۵۱ دقیقه.(به خاطر حرکت زمین در یک روز بیشتر از 24 ساعت)
جذر و مدها می توانند بیشینه یا کمینه باشند که بستگی به موقعیت ماه وزمین(به این ترتیب که اگر هر دو در یک طرف(ماه نو)باشند جذر ومد بیشینه و اگر در دو طرف خلاف هم
باشند کمینه است.)و نیز بستگی به موقعیت ماه از نظر نزدیکی با زمین دارد(مثلا در مورد ماه درحضیض نیروی چذر ومد می تواند 20%افزایش پیدا کند)
هم چنین نیروی گرانش ماه ترمزی برای چرخش زمین محسوب شده و بر طول شبانه روز(البته در دراز مدت)می افزاید.
بررسی خطوط رشد سنگواره های مرجانی بیانگر آن است که در ۳۵۰ میلیون سال پیش طول شبانهروز حدود سه ساعت کوتاهتر از شبانهروز کنونی بوده و طول سال خورشیدی
حدود 400 روز بوده است.بررسیهایی که از روی پیشینههای بجا مانده ازخورشید گرفتگی و ماه گرفتگیهای گذشته به اجام شده، نشان میدهد که روند افزایش طول روزهای
زمینی ۰/۱۶% ثانیه در هر قرن است
منبع:برخی مطالب از ویکی پدیای انگلیسی
[/URL]
[URL="http://s2.picofile.com/file/7120058816/extract_image_php.gif"]http://s2.picofile.com/file/7120058816/extract_image_php.gif (http://s2.picofile.com/file/7120058816/extract_image_php.gif)
rezash
08-20-2011, 10:32 PM
جرم
جِرم مفهومی بنیادی در فیزیک است که به طور شهودی «مقدار مادهٔ موجود در جسم» را مینمایاند. در حوزههای گوناگون فیزیک مانند ،مکانیک کلاسیک نسبیت خاص و نسبیت عام تعریفهای متفاوتی از جرم بیان میشود. واژهٔ جِرم از ریشهٔ پارسی است.
درکاربردهای روزمره جرم را همان وزن میشناسند، ولی در فیزیک و مهندسی وزن به نیروی گرانشی وارد بر اجسام گفته میشود. البته در کاربردهای روزمره جرم و وزن با هم متناسباند و این همانندانگاری مشکلی پیش نمیآورد، ولی در موارد ویژهای مهم میشود:
در سنجشهای دقیق، به خاطر تغییر در شدت نیروی گرانشی زمین در جاهای گوناگون
در جاهایی دور از سطح زمین، مثلاً در فضا یا در سطح سیارههای دیگر
مثلاً نیروی گرانش در سطح ماه حدود یکششم نیروی گرانش در سطح زمین است. از این رو وزن هر جسم در سطح ماه یکششم وزن آن در سطح زمین است.
منبع:ویکی پدیای فارسی
رضا طامهری
08-21-2011, 02:59 PM
چشم غیرمسلح (naked eye)
در اصلاح ستاره شناسی هنگامی که چشم انسان بدون هیچگونه ابزار رصدی از جمله دوربین و تلسکوپ، به آسمان دوخته شود، بدان چشم غیرمسلح اطلاق میشود. البته این اصلاح در ازمایشگاه ها نیز به رویتهای بدون استفاده از میکروسکوپ گفته میشود
درصورتی که در منطقه ای تاریک و بدور از الودگی نور شهر باشید( آسمان ایده آل ) ، چشم غیرمسلح انسان میتواند تا ستارگان قدر ۶.۵+ را درصورت سالم بودن چشم رصدگر، ببیند.
در این حالت چشم انسان میتواند حدود 4۰۰۰ تا 5۰۰۰ ستاره را رصد کند .
mahdad_haghighi
08-21-2011, 03:59 PM
چشمی
چشمی ها یکی از مهم ترین قسمت های تلسکوپ ها هستند .چشمی ها به طور کلی تصویر ایجاد شده توسط آینه و عدسی تلسکوپ ها را بزرگ می کنند . چشمی های ابتدایی تنها از یک عدسی استفاده می کردند اما امروزه از ترکیب چند عدسی ساخته می شوند .
چشمی ها ویژگی ها مختلفی دارند که مهم ترین آن ها عبارتند از :
فاصله کانونی،سایز دهانه،میدان دید واقعی و ظاهری،ناهنجارها،راحتی چشم،مردمک خروجی
فاصله کانونی چشمی ها از 3 میلی متر تا 40 میلی متر وجود دارد و بزرگ نمایی که تلسکوپ ایجاد می کند علاوه بر قطر دهانه و فاصله کانونی تلسکوپ به عدد فاصله کانونی چشمی بستگی دارد .
چشمی ها در سه سایز دهانه وجود دارند : 0.965 اینچ ، 1.25 اینچ ، 2 اینچ
http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2215&d=1313929754 (http://forum.avastarco.com/forum/attachment.php?attachmentid=2215&d=1313929754)
تصویر و حق کپی : ویکی پدیا
امروزه انواع مختلفی از چشمی ها ساخته شده اند که مهم ترین ها عبارتند از :
اورتوسکوپیک ، پلوسل ، رمزدن ،کلنر ،هویگنسی
Negar Najafi
08-21-2011, 05:39 PM
چشمی ارتوسکوپیک
برای توضیح چشمی های ارتوسکوپیک، ابتدا نیاز به توضیح چشمی های هویگنسی و رامدسن داریم. این چشمی ها در چندین ده پیش روانه ی بازار شدند. در تلسکوپ هایی با نسبت کانونی کم، تصویر بی کیفیتی با این چشمی به دست می آمد. این چشمی ها میدان دید بسته ای دارند و رصدگر باید در پشت تلسکوپ فقط محدوده ی کوچکی از آسمان را رصد کند.
بعد از ایراداتی که از این نوع چشمی ها گرفته شد، نوعی دیگر از ین چشمی ها که دیگر اشکال های قبلی را نداشتند، روانه ی بازار شدند. این چشمی ها از ترکیب سه عدسی آپوکروماتیک ایجاد شده اند که در واقع تصحیح کننده ی رنگ و کروی بودن تصویر را دارند.. این چشمی ها میدان دید 45 تا 50 درجه (حداکثر 80 درجه) را دارند و برای بزرگنمایی های بالا بسیار مناسب هستند.
2216
امتیاز:rasekhoon.net
این چشمی ها از یک عدسی دید تخت کوژ و یک عدسی میدان (که عدسی مرکب است.) تشکیل شده است. این عدسی مرکب از یک عدسی دو سو کاو فلینت و دو عدسی دیگر که تصحیح شده هستند، تشکیل می شود. همچنین به دلیل زیاد بودن تعداد عدسی ها، با مشکل کاهش نور روبه رو هستند که از طریق پوشش دار کردن عدسی ها از بین خواهد رفت. همچنین این عدسی دارای مشکل ابیراهی آستیگماتیسم در نزدیکی لبه ی میدان دید است.
karimisss
08-23-2011, 02:50 PM
چشمی پلوسل
این چشمی که توسط Georg Simon Plosslدر سال 1860 ابداع شده از دوجفت عدسی تشکیل شده که هر کدوم از اتصال یک عدسی کاو یک کوژ ساخته شده .
این چشمی ها میدان دید زیادی دارند و فاصله راحتی یعنی بهترین فاصله ای که چشم رو باید از عدسی چشمی قرار داد برای بهتر دیده شدن تصویر بین 70 تا 80 درصد فاصله کانونی اون هست .
[/URL][URL="http://www.haftaseman.ir/images/webdb/plossl.JPG"]http://www.haftaseman.ir/images/webdb/plossl.JPG (http://www.haftaseman.ir/images/webdb/plossl.JPG)امتیاز عکس : دانشنامه ستاره شناسی
rezash
08-24-2011, 04:54 PM
چشمی رمزدن
چشمی رمزدن اولین بار در سال1782/1783 میلادی توسط شخصی به نام Jesse Ramsden طراحی شد. این چشمی دوتکه همچون چشمی هویگنس از دو عدسی تخت-محدب(برامده) با فاصله کانونی یکسان ساخته شده و خطای رنگی کمتری نسبت به هویگنس دارد. در این نوع چشمی خطای کما همچانان وجود دارد و مثل چشمی هویگنس میدان دید ظاهری حدود 30 درجه و راحتی چشمی خیلی کمی دارد و معمولا با تلسکوپ های با نسبت کانونی کمتر از f/10 سازگاری بهتری دارد.
باتوجه به اینکه صفحه کانونی در این نوع چشمی در خارج از چشمی است می توان از آن به عنوان یک ذره بین استفاده کرد . بر خلاف چشمی رمزدن در چشمی هویگنسی این صفحه کانونی درون چشمی قرار دارد و نمی توان از آن بعنوان ذره بین استفاده کرد . از این مسئله می توان برای تشخیص چشمی هویگنسی استفاده کرد .
http://www.universetoday.com/wp-content/uploads/2008/08/ramsden.jpg (http://www.universetoday.com/wp-content/uploads/2008/08/ramsden.jpg)
Negar Najafi
08-25-2011, 11:17 AM
چشمی کلنر
چشمی های کلنر در سال 1894 توسط یک فرد آلمانی به نام Carl Kellner اختراع شد. این چشمی ها ساختاری شبیه به چشمی های رامدسن دارند اما به دلیل مشکلات چشمی های رامدسن، با قرار دادن یک عدسی تصحیح کننده ی آکروماتیک مشکل ابیراهی رنگی این نوع چشمی ها از بین رفت. میدان دیدی ظاهری در حدود 40 تا 50 درجه (دقیقتر 35 تا 50 درجه) را دارند. جزء دیگر این چشمی یک عدسی ساده است. فاصله ی راحتی چشم در آن 3/0 فاصله ی کانونی چشمی است.
2242
امتیاز:http://rasekhoon.net
narcissus flower
08-26-2011, 05:12 PM
چشمی هویگنسی
این چشمی از دو عدسی تخت –کوژ ساخته شده است که طرف کوژ آنها از چشم دور است و طرف تخت عدسی در سمت چشم قرار میگیرد .فاصله ی این دو عدسی از هم در حدود 2.5 سانتی متر است.ومیدان دید آن 50 درجه میباشدودر مواقعی به کار میروند که زوایای بزرگ لازم است.نقص های نوری در این نوع چشمی کاملا صحیح نشده است ودر نتیجه کاربرد آن به بزرگنمایی کم محدود میشود.
کریستین هویگنس ( دانشمند و فیزیکدان سرشناس هلندی قرن هفدهم بودکریستین در ۱۴ آوریل ۱۶۲۹ در لاهه هلند به دنیا آمد .
http://www.astro-tom.com/images/huygens.jpg
Ehsan
08-28-2011, 10:43 AM
چگالی بحرانی کیهان
(Critical Density)
چگالی بحرانی یا چگالی آستانه ی کیهان به چگالی ای از کیهان گفته میشود که اگر کیهان دارای آن چگالی باشد. انحنای صفر خواهد داشت. به عبارتی اگر چگالی کیهان از چگالی آستانه بیشتر باشد، کیهان به دلیل گرانش مواد درونش در نهایت در خود فرو خواهد ریخت ولی اگر چگالی کیهان کمتر از چگالی آستانه باشد، کیهان تا ابد منبسط خواهد شد.
نحوه ی به دست آوردن مقدار این چگالی قرار دادن ِ انرژی صفر برای کیهان و محاسبه چگالی کیهان در این حالت است. با این محاسبات چگالی بحرانی که با حرف یونانی "رو زیر نویس c" نشان داده می شود از رابطه ی زیر به دست می آید:
(http://upload.wikimedia.org/math/7/2/1/7215e34146072041c98e6a266ba1ee4e.png)
http://upload.wikimedia.org/math/7/2/1/7215e34146072041c98e6a266ba1ee4e.png (http://upload.wikimedia.org/math/7/2/1/7215e34146072041c98e6a266ba1ee4e.png)
در این رابطه H ثابت هابل است و G هم ثابت جهانی گرانش. مقدار چگالی ِ کیهان هم اکنون بسیار نزدیک به چگالی ِ آستانه است و مقدار چگالی آستانه هم هم اکنون حدود یک اتم هیدروژن بر متر مکعب است. (دقت کنید که مقدار چگالی آستانه برای زمان های مختلف متفاوت است)
Mostafa
08-29-2011, 01:46 PM
حد چاندراسکار
(Chandrasekhar Limit)
به طور مختصر ، حد چاندراسکار مقدار حدی برای جرم کوتوله های سفید است که معادل 1.4 جرم خورشید است .
بر اساس نظریه "سوبرامانیان چاندراسکار " ( اخترشناس هندی ) کوتوله های سفید نمی توانند جرمی بیشتر از حد جرم چاندرا اسکار داشته باشند.
در ستارگان عادی فشار گاز، موجب جلوگیری از رمبش ستاره به درون خود می شود.
در کوتوله های سفید فشاری موسوم به فشار تبهگنی از رمبش جلوگیری می کند و در اصطلاح به این حالت تبهگنی می گویند.
اگر جرم کوتوله ی سفید به حدی زیاد شود که فشار تبهگنی باعث شود تا ذرات تشکیل دهنده ی کوتوله ی سفید (مخصوصا الکترون ها) انرژی نسبیتی کسب کنند، ستاره در این حالت ناپایدار شده و ذرات می شکنند و کوتوله ی سفید رمبش کرده و به ستاره ی نوترونی تبدیل می شود.
Negar Najafi
08-29-2011, 05:02 PM
حد دانژون
(Danjan Limit)
آندره لوئیس دانژون، اخترشناس فرانسوی با بررسی ماه نو و انجام محاسباتی رابطه ای بین جدایی زاویه ای ماه و خورشید (برای توضیح بیشتر به تایپیک جدایی زاویه ای مراجه کنید.) و طول کمان ماه را کشف کرد. او متوجه شد که هر چه قدر جدایی زاویه ی خورشید و ماه بیشتر باشد طول کمان بیشتر و هر چه قدر جدایی زاویه ای کمتر باشد طول کمان نیز کمتر است. همچنین دریافت که اگر این جدایی کمتر از 7 درجه باشد کمانی تشکیل نخواهد شد.
جدا از سن ماه، برای رصد هلال جوان باید جدایی زاویه ای بیشتر از 7 درجه باشد. آخرین رکورد مربوط به اردیبهشت سال 1389 با جدایی زاویه ای 3/7 درجه است. البته امروزه با دستگاه هایی پیشرفته هلال نو را حتی در کمتر از 7 درجه میتوانند تشخیص دهند. دانژون معتقد بود که تشکیل نشدن کمان به دلیل دریاها و کوه های ماه، به خصوص کوه های لبه ی آن است.
پیمان اکبرنیا
08-31-2011, 12:57 AM
حد روچ
(Roche Limit)
حد روچ یا حد روشه به فاصلهای از یک جسم پرجرم مانند یک ستاره یا سیاره گفته میشود که در صورتی که جسمی مانند یک دنبالهدار که ذرات آن تحت اثر نیروی گرانش به هم چسبیدهاند، از آن فاصله به آن جسم نزدیکتر شود، به دلیل نیروهای جزر و مدی تکه تکه خواهد شد. البته برای اجسامی که نیروی نگهدارنده بین ذرات آنها نیرویی غیر از گرانش باشد، میزان حد روشه تغییر خواهد نمود و یا اصلا وجود نخواهد داشت. مقدار حد روشه برای هر سیاره یا ستاره، به چگالی و شعاع خود آن و چگالی جسم نزدیک شونده ربط دارد.
2294
برای مثال یکی از نظریات برای پیدایش حلقههای اصلی زحل، بیان میکند که اجسامی که به داخل حد روشه زحل رسیدهاند، از هم گسیختهاند و ذرات حلقه را شکل دادهاند. نمونه دیگری از اثر حد روشه، دنبالهدار معروف شومیکر لوی 9 است که در راه رسیدن به مشتری، با نزدیک شدن به مشتری ابتدا تکهتکه شد و سپس به سطح مشتری برخورد کرده و لکههای سیاهی روی آن به وجود آورد.
2295
Negar Najafi
08-31-2011, 06:02 PM
حداکثر کشیدگی
اين اصطلاح مربوط به سيارات داخلي ( عطارد و زهره ) است و به حالتي گفته مي شود كه از ديد ناظر زميني ، سياره به حد اكثر جدايي زاوي اي از خورشيد برسد كه در نتیجه بهترین زمان برای رصد آن سیاره است.
در اين هنگام بيشترين مدت مكث سياره در آسمان شب را شاهد هستيم .
به طور کلی دو نوع کشیدگی وجود دارد:
1/کشیدگی غربی
2/ کشیدگی شرقی
کشیدگی غربی: زمانی رخ میدهد که سیاره پیش از طلوع خورشید در بیشترین ارتفاع از افق قرار گیرد.
کشیدگی شرقی: زمانی که سیاره پس از غروب خورشید در بیشترین ارتفاع از افق قرار گیرد.
به بیشترین مقداری که یک سیاره در هر نوع کشیدگی از افق ارتفاع میگیرد، حداکثر کشیدگی می گویند و بهترین زمان برای رصد در زمان حد اكثر کشیدگی است.
مقدار حد اكثر كشيدگي ممكن براي سياره عطارد 28 درجه و براي زهره 48 درجه است .
http://img4up.com/up2/546411.jpg
rezash
09-06-2011, 01:05 AM
حرکات زمین
زمین از جمله سیارات کوچک منظومه شمسی است و مانند دیگر اجرام این منظومه دارای حرکاتی همراه با مجموعه و همچنین حرکاتی مخصوص به خود است.
این مجموعه حرکات به صورت ذیل می باشند:
1.زمین به همراه خورشید و دیگر اعضای منظومه شمسی در خوشه ای محلی واقع شده اند که این خوشه با سرعتی معادل صد کیلومتر بر ثانیه به دور کهکشان راه شیری در حرکت است.
2. زمین و منظومه شمسی با سرعتی معادل 20 کیلومتر بر ثانیه به سمت ستاره نسر واقع در حرکت است.
3. محور زمین ثابت نیست و حرکت ترقصی(رقص محوری) دارد.
4.محور زمین حرکت تقدیمی دارد.
5. زمین سالی یکبار به دور خورشید میگردد.
6. زمین هر 24 ساعت یکبار به دور خودش گردش میکند.
این حرکات برای آدمی محسوس نیستند و ما با مرجع قرار دادن حرکات اجرام سماوی به این حرکات پی میبریم.
منبع:کتاب نجوم به زبان ساده
Negar Najafi
09-06-2011, 08:28 PM
حركت انتقالي
یکی از حرکات زمین حرکت به دور خورشید است که بر اساس اثر دوپلر اثبات میشود. در واقع چرخش زمین به دور خورشید باعث ایجاد سال می شود که سال نجومی با رد شدن یک دور کامل خورشید از میان ستاره ها و سال تقویمی با چرخش کامل زمین به دور خورشید ایجاد میشود که سال تقویمی 20 دقیقه کمتر از سال نجومی است. از دید ناظر زمینی به نظر میرسد که خورشید به دور زمین میگردد (نظریه ی زمین مرکزی)، اما در واقع زمین و تمامی سیارات به دور خورسشید میچرخند.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /><o:p></o:p>
<o:p></o:p>
در طول یک سال خورشید به طور ظاهری از بین 12 (و حالا کمی از یک صورت فلکی دیگر) صورت فلکی اصلی در آسمان عبور میکند که شامل:سنبله، میزان، عقرب، تیرانداز، جدی، دلو، حوت، حمل، ثور، دو پیکر، سرطان و اسد است.
<o:p></o:p>
<o:p> 2319</o:p>
<o:p> امتیاز:mountwashington.org</o:p>
sara shahabi
09-06-2011, 11:34 PM
حرکت تقدیمی
حرکت تقدیمی یکی از حرکات زمین(البته برای سیارات دیگر هم وجود دارد) است که به علت کاملا کروی نبودن زمین(پخ بودن)رخ می دهد.این موضوع(پخ بودن) موجب وارد آمدن گشتاوری از طرف خورشید و ماه به قسمت برآمده ی زمین(در استوا)شده و تغییر در جهت دوران زمین را پدید می آورد.در واقع خورشید و ماه موجب ترسیم دایره ای در آسمان توسط زمین می شوند که به علت زاویه ی 23.5 درجه ای محور زمین به وجود می آید.این حرکت کاملا با حرکت یک فرفره هنگام چرخاندن مقایسه پذیر است.زیروسکوپ نیز براساس این حرکت کار می کند.البته این تغییر در جهت مستلزم زمان طولانی است و یک دور کامل آن 25800 سال به طول می انجامد.در نتیجه ی این حرکت(در مدت طولانی)قطب شمال سماوی تغییر کرده و در نتیجه ی آن بعد و میل ستاره ها نیز عوض می شوند.باید توجه کرد که این موضوع زاویه ی 23.5 را تغییر نخواهد داد.هم چنین این حرکت می تواند موجب تغییرات در دمای بعضی از قسمت های زمین شود.
البته این دایره کاملا یک دست نیست و موج هایی در ان به چشم می خورد که به حرکت ترقصی مشهور است.که علت عمده ی این موضوع گرانش ماه می باشد.
http://s2.picofile.com/file/7132746448/250px_Earth_precession_svg.png
امتیاز تصویر:ویکی پدیا
karimisss
09-10-2011, 06:00 PM
حرکت رجوعی
سرعت زاویه ای (مقدار زاویه طی شده چرخنده بر واحد زمان گفته میشود )زمین و سیارات دیگر متفاوت است .
این مسئله در سیارات خارجی موجب ایجاد حرکتی ظاهری برای آن ها از روی زمین می شود که یک سیاره از دید ما در طول یک مدت مسیری گره مانند یا s شکل را می پیماید .
[/URL]
[URL="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6a/Retrograde_Motion.bjb.svg/250px-Retrograde_Motion.bjb.svg.png"]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6a/Retrograde_Motion.bjb.svg/250px-Retrograde_Motion.bjb.svg.png (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6a/Retrograde_Motion.bjb.svg/250px-Retrograde_Motion.bjb.svg.png)
تصویر حرکت رجوعی مشتری
(امتیاز تصویر از ویکیپدیا)
karimisss
09-10-2011, 06:08 PM
حرکت وضعی
حرکت سیارات به دور خودشان (به دور محور شمالی جنوبیشان) را حرکت وضعی می نامند .
این حرکت موجب ایجاد شب و روز شده و در زمین 23 ساعت و 56 دقیقه به طول می انجامد .
اگر از شمال زمین به آن نگاه کنیم زمین حرکتی خلاف جهت عقربه های ساعت به دور خود دارد .
http://www.zendagi.com/Mehvarezamin.jpg (http://www.zendagi.com/Mehvarezamin.jpg)
Negar Najafi
09-11-2011, 12:30 PM
حروف یونانی(Greek Letters)
حروف یونانی یکی از قدیمی ترین الفبا های دنیاست که ابداع آن به چندین سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد. کاربرد آن در علم ریاضی، فیزیک و شیمی دیده میشود؛ در ریاضیات در مبحث هندسه، در فیزیک در مبحث فرمول نویسی و نجوم و در شیمی در مبحث پرتو ها (معمولاً خارج شده از مواد رادیو اکتیو). اما برای توضیح کاربرد این حروف در علم نجوم باید به دنباله رابطه ای باشیم؛ معمولاً در هر صورت فلکی، پر نور ترین ستاره ی آن صورت فلکی را به نام ستاره ی آلفای آن صورت فلکی میشناسیم؛ مثل ستاره ی آلفا ی دجاجه<!--?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /--><o:p></o:p>
<o:p></o:p>
به ترتیب برای نام گذاری ستارگان صور فلکی بر اساس قدر ظاهری آنها از حروف یونانی استفاده میکنیم. هر چه ستاره ای کم نورتر باشد، به نسبت پرنورترین نامگذاری میشود. ستاره ی دوم با نام بتا و ستاره سوم با نام گاما و...
<table class="wikitable"><tbody><tr><th>شکل بزرگ</th><th>شکل کوچک</th><th>نام فارسی</th><th>نام انگلیسی</th></tr><tr><td>Α</td><td>α</td><td>آلفا</td><td>alpha</td></tr><tr><td>Β</td><td>β</td><td>بتا</td><td>beta</td></tr><tr><td>Γ</td><td>γ</td><td>گاما</td><td>gamma</td></tr><tr><td>Δ</td><td>δ</td><td>دلتا</td><td>delta</td></tr><tr><td>Ε</td><td>ε</td><td>اپسیلون</td><td>epsilon</td></tr><tr><td>Ζ</td><td>ζ</td><td>زتا</td><td>zeta</td></tr><tr><td>Η</td><td>η</td><td>اتا</td><td>eta</td></tr><tr><td>Θ</td><td>θ</td><td>تتا</td><td>theta</td></tr><tr><td>Ι</td><td>ι</td><td>یوتا</td><td>iota</td></tr><tr><td>Κ</td><td>κ</td><td>کاپا</td><td>kappa</td></tr><tr><td>Λ</td><td>λ</td><td>لاندا</td><td>landa</td></tr><tr><td>Μ</td><td>μ</td><td>مو</td><td>mu</td></tr><tr><td>Ν</td><td>ν</td><td>نو</td><td>nu</td></tr><tr><td>Ξ</td><td>ξ</td><td>کسی</td><td>xi</td></tr><tr><td>Ο</td><td>ο</td><td>اُمیکرون</td><td>omicron</td></tr><tr><td>Π</td><td>π</td><td>پی</td><td>pi</td></tr><tr><td>Ρ</td><td>ρ</td><td>رو</td><td>rho</td></tr><tr><td>Σ</td><td>σ ,ς</td><td>سیگما</td><td>sigma</td></tr><tr><td>Τ</td><td>τ</td><td>تاو</td><td>tau</td></tr><tr><td>Υ</td><td>υ</td><td>اوپسیلون</td><td>upsilon</td></tr><tr><td>Φ</td><td>φ</td><td>فی</td><td>phi</td></tr><tr><td>Χ</td><td>χ</td><td>خی</td><td>chi</td></tr><tr><td>Ψ</td><td>ψ</td><td>سای</td><td>psi</td></tr><tr><td>Ω</td><td>ω</td><td>امگا</td><td>omega</td></tr></tbody></table>
<o:p></o:p>
karimisss
09-11-2011, 12:49 PM
حضیض
(Perigee)
نزدیکترین نقطه از یک جرم در مدار بیضی شکلش نسبت به گرانیگاه آن جرم حضیض گفته می شود .
دورترین نقطه هم اوج نام دارد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a4/Apogee_%28PSF%29.png/250px-Apogee_%28PSF%29.png
در تصویر نقطه 2 حضیض و نقطه 1 اوج است .
(تصویر گرفته شده از ویکی پدیا)
sara shahabi
09-11-2011, 03:14 PM
خروج از مرکز
(Eccentricity)
تمامی مقاطع مخروطی دارای پارامتری با عنوان خروج از مرکز می باشند.این پارامترکه با حرف e نیز شناخته می شود میزان کشیدگی یک مدار را نشان می دهد.مقدار خروج از مرکز از صفر تا بیشتر از یک متغیر است.در مورد دایره خروج از مرکز صفر است.هر چه مدار بیضوی تر باشد مقدار خروج از مرکز افزایش یافته و در مورد سهمی به یک می رسد و در مورد هذلولی بیشتر از یک است.
خروج از مرکز یک مدار بیضی را می توان از رابطه ی زیر به دست آورد:
e=(1+(ra/rp)^2 )^0.5
در رابطه ی فوق ra نیم قطر اطول یا همان شعاع بزرگتر وrp نیم قطر کوچک یا شعاع کوچکتر است.
مدار سیارات عموما طبق قانون اول کپلر دایره نیست و بیضی با خروج از مرکز نه چندان زیاد می باشد.البته این مقدار می تواند در طول زمان تغییر کند.خروج از مرکز زمین 0.0167 است . که در هزار سال گذشته و به خاطر اثرات گرانشی سیارات بین 0.034 تا 0.058 تغییر کرده است.عطارد بیشترین خروج از مرکز را در بین سیارات منظومه ی شمسی با مقدار 0.204 دارا است.خروج از مرکز سیارک ها به طور متوسط 0.17 است.در مورد دنباله دارها این رقم افزایش یافته و به یک میل می کند.(ارقام متعلق به ویکی پدیا میباشند)
http://s2.picofile.com/file/7135916876/220px_OrbitalEccentricityDemo_svg.png (http://s2.picofile.com/file/7135916876/220px_OrbitalEccentricityDemo_svg.png)
خروج از مرکز های متفاوت(امتیاز تصویر:ویکی پدیا)
Negar Najafi
09-11-2011, 04:47 PM
خسوف
(Lunar Eclipse)
خسوف یا ماه گرفتگی زمانی رخ میدهد که خورشید، زمین و ماه بدر همگی در یک راستا و در یک خط قرار بگیرند؛ در حالی که زمین بین ماه و خورشید واقع شود. در این حالت نوری که از خورشید به ماه میتابد با وجود زمین باعث ایجاد سایه ی زمین روی تنها قمر زمین یعنی ماه میشود و ماه گرفتگی رخ میدهد. در واقع ورود ماه به مخروط نیم سایه ی زمین باعث شروع خسوف در نوع ماه گرفتگی نیم سایه ای میشود. با حرکت ماه و ورود آن به داخل سایه ی زمین، ماه گرفتگی کلی رخ میدهد.
خسوف 25 خرداد از نوع خسوف کلی بود که طولانی ترین خسوف در 40 سال اخیر با مدت زمان حدوداً 1 ساعت و 40 دقیقه بود. سوالی که در خسوف ها رایج است این است که در این صورت هر ماه باید خسوف رخ دهد، اما چرا اینگونه نیست؟ و دلیل آن، این است که صفحه ی مداری ماه، خورشید و زمین بر هم منطبق نیست و خسوف در گره های صعودی و نزولی مدار ماه و زمین رخ میدهد.
دلیل مسی رنگ شدن ماه در خسوف های کلی،تابیدن نور از خورشید به جو زمین و شکست نور است. در این فرآیند، نور قرمز به علت طول موج بلندتر از جو عبور کرده و به ماه رسیده و از سطح آن به سمت ناظر زمینی بازتاب میکند. هرچه جو زمین رقیق تر باشد، رنگ مسی تیره تر است و بالعکس.
منبع بخشی از مطالب:ماهنامه ی نجوم-شماره ی 207 و دانشنامه ی رشد
rezash
09-13-2011, 02:44 AM
خسوف جزيي
(Partial Lunar Eclipse)
در خسوف جزئی فقط بخشی از ماه از میان سایه زمین عبور میکند و باعث گرفتگی قسمتی از ماه میگردد.این گرفت امکان دارد در قسمت جنوبی یا شمالی ماه اتفاق بیفتد و بریدگی تاریکی را در سطح ماه ایجاد کند.
البته هنگام وقوع ماه گرفتگی یا خسوف کامل نیز ما شاهد خسوف جزئی هستیم زیرا قبل و بعد از خسوف کامل نیز ماه ابتدا به صورت جزئی میگیرد و پس از گذر از سایه کامل نیز در انتها قسمتی از ماه در درون سایه است.
Negar Najafi
09-13-2011, 04:36 PM
خسوف نیم سایه ای
در این نوع از ماه گرفتگی که 35% از انواع خسوف ها را در بر میگیرد، ماه تنها از نیمسایه ی زمین عبور میکند و به خاطر روشن تر بودن نیم سایه نسبت به سایه، تشخیص این نوع خسوف ها با چشم غیر مسلح غیر ممکن و با ابزار نیز بسیار سخت است.
Sunrise
09-24-2011, 10:36 AM
خطوط جذبی
absorption lines
در بررسی طیف پیوسته اجرام فضایی خطوط تیره رنگی را مشاهده میکنیم که به خطوط جذبی مشهور هستند.
در واقع وقتی فوتونی از خارجی ترین لایه یک ستاره به سمت ما حرکت میکند ممکن است توسط یک اتم یا یک یون در آن لایه جذب شود و این فوتون جذب شده به صورت خطی تیره رنگ در طیف دریافتی مشخص میشود.
http://www.daviddarling.info/images/absorpspec.jpg
بنابراین این خطوط نشان دهنده وجود ماده ای در بین منبع تابش و مرجع دریافت امواج است.
از خطوط جذبی اطلاعاتی در باره دما، ساختار شیمیایی و ... بدست می آید.
Sunrise
09-24-2011, 10:39 AM
خطوط نشری
emission lines
خطوط روشنی که در طیف یک جسم، از نشر طول موجی خاص ایجاد میشوند.
در واقع اتم های موجود در ابرهای کم چگالی که در فضا توسط امواج صادر شده از طریق ستارگان برانگیخته میشوند،تابشهایی دارند که سبب ایجاد خطوط نشری میشود.
http://www.daviddarling.info/images/emissionline.jpg
بیشترین طیف های نشری از سحابی های سیاره نما و سحابی های پخشی دریافت شده اند.
stargazer
09-29-2011, 12:21 PM
خطا یا ابیراهی کما
(Coma)
ابیراهی کما نام خطاییست که در آن تصویر ستارگانی که از محور نوری تلسکوپ دور هستند کشیده شده و به صورت یک دنباله دار کوچک دیده می شود. كما، ابيراهي تكرنگ مرتبه سوم است كه يك ابيراهي خارج از محور بوده، نسبت به محور نوري نيمه متقارن است و به سرعت با تغيير دهانه r تغيير ميكند.
http://www.ryokosha.com/eng/products/prod_img/nh/nh_MA__pin_coma.jpg
برای دیدن عکسهای این خطا اینجا (http://forum.avastarco.com/forum/showthread.php?8-%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%E2%80%8 F-%D8%AA%D9%84%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%BE-%D9%88-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8F-%D8%AF%D9%88%DA%86%D8%B4%D9%85%DB%8C&p=4978&viewfull=1#post4978)را کلیک نمایید
گاهی در تلسکوپهای ساده بازتابی مانند نیوتونی از آیینه سهموی استفاده می شود . یک آیینه سهموی کامل تصویر ستارگان وسط میدان دید را بدون ایجاد اشکال و خیلی تیز تولید می کند ولی هرچه ستاره از مرکز میدان دید دورتر می شود اشکال آن بیشتر می شود وتصویر از حالت دایروی، بیشتر در می آید. برای ستارگانی که در کناره های میدان دید هستند این اشکال به بیشترین مقدار می رسد.
در ابیراهی کما هر ناحیه حلقوی از عدسی یا آیینه، از یک جسم نقطه ای بجای تولید یک تصویر نقطه ای ، تصویری دایروی تولید می کند و هر چه ناحیه نامبرده از وسط عدسی یا آیینه دورتر باشد دایره تصویر آن بزرگتر و مرکز آن در نوع منفی* کما پایین تر و در نوع مثبت** بالاتر واقع می شود.هر ناحيه دايرهاي عدسي ، تصويري دايرهاي كه دايره كمايي ناميده ميشود، را در بر می گیرد. تركيب تمام دواير كمايي كه شعاع آنها با افزايش شعاع مناطق بزرگتر ميشود، شكلي شبيه يك ستاره دنبالهدار ميدهد، وجه تسميه اين ابيراهي نيز به همين علت است.
انواع ابيراهي كما
*كما منفي
هرگاه بزرگنمايي براي پرتوهاي خارجي عبوري از عدسي كوچكتر از بزرگنمايي پرتوهاي عبوري از مركز آن باشد، كما منفي خواهد بود.
**كما مثبت
بزرگنمايي براي اجزاي مختلف عدسي فرق ميكند. هرگاه بزرگنمايي براي پرتوهاي خارجي عبوري از عدسي بزرگتر از بزرگنمايي پرتوهاي عبوري از مركز آن باشد، ميگويند كما مثبت است.
برگرفته از: رشد، ipnuforum
رضا طامهری
09-29-2011, 02:48 PM
خطاي رنگي
(Chromatic aberration)
اين خطا در تلسكوپهاي شكستي ساده بسيار معمول است بخاطر شكست نور بوجود مي ايد. چون شعاع نوري كه از عدسي ميگذرد،تنها شكسته نميشود بلكه به رنگهاي تشكيل دهنده اش نيز تجزيه ميشود.اين خاصيت نامطلوبي براي عدسي ها(مخصوصا آن دسته از عدسي هاي عادي كه اصطلاحا coated نيز نشده اند) بشمار ميرود. هرشعاع نور"سفيد" كه از وارد عدسي ميشود به رنگين كمان كوچكي از رنگها تجزيه ميشود. اصطلاح "نور سفيد" به معناي نور معمولي است كه ما از ستارگان و غيره دريافت مي نماييم. اين نور در واقع تركيبي از رنگهاي رنگين كمان است كه خوب بهم آميخته اند. چون هريك از رنگهايي كه در نورسفيد وجود دارد به زاويه اي خاص ميشكند كه اندكي با زاويه شكست رنگهاي ديگر فرق دارد، عدسي اين رنگها را از هم جدا ميسازد
در اين ميان مولفه ي بنفش نور دريافتي از همه مولفه هاي ديگر بيشتر و مولفه قرمز از همه مولفه ها كمتر ميشكند و از اين رو ديگر ما شاهد همگرايي دقيق تصوير دريافتي از شي يا جرم موردنظر نخواهيم بود
اين نقيصه عدسي هاي ساده كه نتيجه آن نور رنگهاي مختلف در يك كانون جمع نميشوند، "خطاي رنگي" ناميده ميشود.
تصوير زير شكست نور با زاويه هاي مختلف براي هرمولفه را نمايش ميدهد:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d2/Chromatic_aberration_convex.svg/500px-Chromatic_aberration_convex.svg.png
تصوير از ويكيپديا
منبع مطالب: wikipedia
رضا طامهری
09-30-2011, 07:07 PM
خطاي كروي
(Spherical Aberration)
اين خطا، معضل عدسي هايي است كه سطوحشان كروي است؛ اكثر عدسی ها اينگونه اند. سطوح عقب و جلوي اين عدسي ها قسمتهايي از كره اند(در مقابل اين نوع، عدسي هاي سهموي وجود دارند). اين قبيل عدسي ها نميتوانند نور را بدرستي كانوني كنند. شعاع هاي نوري كه از نزديكي لبه اين عدسي ها ميگذرند بيش از شعاعهاي گذرنده از مركز، شكسته ميشوند. اين حالت باعث ميشود تا تصوير تار شود.
اين نقيصه كاملا از خطاي رنگي كه معروفترين و بزرگترين معضل در تلسكوپهاي شكستي است كاملا مستقل است. خطاي كروي حتي وقتي هيچ تجزيه نوري(عامل پديدآورنده خطاي رنگي) هم وجود ندارد ممكن است وجود داشته باشد. اگر سطوح عدسي بجاي كروي سهموي ساخته شوند، اين مشكل مرتفع ميشود؛ اين هم بدان دليل است كه انحناي عدسي هاي سهموي در لبه ها كمتر از مركز است و اشعه موازي را در كانون مشخص واحدي جمع ميكند.
تاثير خطاي كروي در تصوير زير مشخص است
http://www.telescope.ir/uploads/Aberration_7304.jpg (http://www.telescope.ir/uploads/Aberration_7304.jpg)
رضا طامهری
10-06-2011, 04:13 PM
خور سپهر
(Heliosphere)
خور سپهر حبابي است در فضاي ميان ستاره اي كه محدوده ي پيشرفت بادهاي خورشيدي را در فضا مشخص ميكند. گرچه اتمهاي طبيعي از فضاي ميان ستاره اي، مي توانند به اين حباب نفوذ كنند اما فرض بر اين است كه تمام مواد در خور سپهر از خورشيد سرچشمه گرفته اند. در دهه هاي گذشته اينگونه تصور ميشد كه خور سپهر مانند مدار يك دنباله دار بصورت سيگاري شكل گسترده شده است اما با تحليل اطلاعات بدست امده از فضاپيماي كاسيني در سال ٢٠٠٩،معلوم شد كه اين حباب شكل ديگري مانند زير دارد
http://helios.gsfc.nasa.gov/heliosph.gif (http://helios.gsfc.nasa.gov/heliosph.gif)
در ١٠ ميليارد كيلومتر اول از اين حباب بادهاي خورشيدي با سرعت ١ميليون كيلومتر درساعت به پيش ميروند؛ همزمان با ورود بادها به مواد ميان ستاره اي( اين مواد را هيدروژن و هليوم تشكيل ميدهند) از سرعت آنها به تدريج كاسته شده و در نهايت كاملا متوقف ميشود
منبع: en.wikipedia.org
شادی حدادی زاده
10-06-2011, 06:17 PM
خورشید
(Sun)
ساختار ستاره ها به صورت لایه های متوالی است که هر لایه روش خاصی برای انتقال انرژی دارد . در مرکز ستاره واکنش هسته ای انجام می شود که ابتدا با مکانیزم تابش انتقال می بابد سپس با فرایند همرفت تا سرانجام به سطح سیاره می رسد و از آنجا به صورت تابش الکترومغناطیس آزاد می شود . خورشید نیز ساختاری مشابه اغلب ستارگان دارد . جرم خورشید 2x10^30 kg قطر آن 1.4x10^6km و دمای سطح آن 6000 کلوین است و به طور متوسط هر 21 روز به دور محور خود می چرخد و میدان مغناطیسی آن بین 0.1تا 0.2 میکروتسلا است .
[/URL]
[URL="http://myup.ir/images/52699353644020015006.jpg"]http://myup.ir/images/52699353644020015006.jpg (http://myup.ir/)
سطح درخشان خورشید شیدسپهر( photosphere ) نام دارد و از دید ما قابل رویت است و از شبکه درخشانی از نقاط دانه ای تشکیل شده که همواره وقتی گاز داغ از داخل به سطح می آید تغییر می کند همچنین در شیدسپهر مناطق تیره ای مشاهده می شود که لکه های خورشیدی نامیده می شوند که اندازه آنها از چندین کیلومتر تا چندین برابر اندازه زمین تغییر می کند .
این لکه ها به طور معمول از یک هسته سیاه به نام سایه تشکیل شده که بوسیله ناحیه ای روشنتر به نام نیمسایه احاطه شده است ، دمای لکه های خورشیدی 2000کلوین کمتر از میانگین دمای شیدسپهر است و به همین علت تاریکترند .
خورشید دارای جوی از گازهای یونیزه می باشد که تا 2500km می رسد این ناحیه را فامسپهر ( chromospheres ) می نامند و دمای آن بیش از شیدسپهر است و تا 28000کلوین می رسد . تاج خورشیدی ( solar corona ) ناحیه ای است که از گاز رقیق یونی شده با دمایی از مرتبه چندین میلیون کلوین تشکیل شده و ماده در این دما به صورت پلاسماست . این ناحیه تا هزاران کیلومتر در فضا ادامه می یابد و به طور معمول قابل مشاهده نیست وآن را در زمان خورشید گرفتگی می توان رصد کرد .
رضا طامهری
10-07-2011, 04:23 PM
خورشید گرفتگی(کسوف)
(Solar Eclipse)
http://iraneconomist.com/repository/88/05/kosuf_khorshid.jpg (http://iraneconomist.com/repository/88/05/kosuf_khorshid.jpg)
خورشید گرفتگی یا کسوف وقتی رخ میدهد که مرکز زمین ، ماه نو و خورشید در یک خط واقع شوند؛ به عبارت دیگر ماه ضمن گردش انتقالی خود، به دور زمین در مقابل خورشد قرار میگیرد و از رسیدن نور آن به ما جلوگیری به عمل می اورد. بسته به موقعیت قرار گرفتن ماه در هنگام گرفتگی، ممکن است کسوف کامل یا حلقوی باشد.
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /><o:p></o:p>
http://www.arthursclipart.org/nature/nature/eclipse%20of%20sun.gif (http://www.arthursclipart.org/nature/nature/eclipse%20of%20sun.gif)
پیشینیان کسوف را نشانه پایان کار دنیا می انگاشتند و در آیین های مختلف مراسمی خاص برای رفع آن برگزار می نمودند.<o:p></o:p>
موقعی که خورشید گرفتگی اتفاق می افتد(به ویژه خورشید گرفتگی کامل)، تاریکی غیرطبیعی فضای آسمان را در برمیگیرد، دما پایین می آید و در هنگام روز ستارگان و بعضی از سیارات آسمان را همچون شب می توان دید. هنگامی که کسوف کامل باشد، فقط چند دقیقه طول می کشد و در نوار باریکی از زمین برای ساکنان قابل دیدن است. بنابراین احتمال دیدار آن در سرزمینی که اقامت داریم کم و حدود یک بار در هر 360 سال است. لذا جویندگان کسوف برای دیدار گرفتگی های کامل اغلب به نوار باریکی مسافرت میکنند که این نوع گرفتگی در آن نوار روی دهد.<o:p></o:p>
توصیه میشود هیچگاه نه با چشم تنها، نه با دوربین و نه با تلسکوپها(در صورتی که فیلترهای مناسب روی انها تعبیه نشده)، نباید مستقیم در خورشید گرفته(به ویژه گرفتگی های جزئی) نگریست، زیرا تابش آن باعث آسیب شدید چشم شده و ممکن است کوری دائمی پدید آورد.
منبع: دهر - زمین در فضا
Negar Najafi
10-24-2011, 03:44 PM
خورشید گرفتگی جزئی
(Partial Solar Eclipse)
زمانی که ماه بین زمین و خورشید قرار میگیرد، بر اساس قوانین منبع نور گسترده و ایجاد سایه و نیم سایه، سایه و نیم سایه ی ماه بر روی زمین بخشی از نواحی مرکزی تقریباً در نوار اصلی کسوف (کسوف کلی) و بخش شمالی و جنوبی زمین در نیم سایه قرار میدهد. بسته به اینکه از کدام قسمت زمین ناظر یک کسوف هستید، نوع آن ممکن است تغییر کند. پس بنابراین امکان رخ دادن یک کسوف کلی در ایران و یا قسمت های شمالی یا جنوبی کاهش می یابد. اگر در نیمکره ی شکالی کسوف را رصد کنید، تماس اول از بالای خورشید است و اگر در نیمکره ی شمالی رصد کنید، تماس اول از پایین خورشید است و تنها بخشی از خورشید پوشانده میشود.
به طور مثال کسوف سال 89 که در روز سه شنبه، 14 دی ماه رخ داد از نوع کسوف جزئی بود که به مدت 4 ساعت و 7 دقیقه طول کشید و حدوداً 39% از خورشید پوشانده شد.
Negar Najafi
10-24-2011, 04:01 PM
خورشید گرفتگی حلقوی
(Annular eclipse)
زمانی که سایه ی ماه بر روی زمین می افتد، به دلیل مدار بیضوی ماه و اوج و حضیض آن، در همه ی مواقع کسوف کلی که خورشید به طور کامل پوشناده میشود رخ نمیدهد. بسته به اینکه این کسوف در چه زمانی رخ میدهد و ماه در آن زمان چه موقعیتی در مدار خود دارد، نوع کسوف تغییر خواهد کرد. اگر ماه در اوج خود باشد یعنی به بیشینه ی فاصله ی خود از زمین برسد، کسوف حلقوی رخ میدهد و در غیر این صورت کسوف کلی. در کسوف حلقوی، ماه پس از گذشت زمان و گذر از تماس اول به طور تقریباً کامل خورشید را میپوشاند اما در حال عادی ماه و خورشید در آسمان یک اندازه هستند، اما همین که ماه در اوج قرار گرفت مقدار بسیار کمی از خورشید کوچکتر شده و در اوج کسوف، یک حلقه ی روشن از خورشید در اطراف آن باقی می ماند.
معمولاً این نوع کسوف ها فرصت مناسبی را برای دانشمندانی که بر روی شراره ها و زبانه های خورشیدی فعالیت میکنند را ایجاد میکند. زمانی که حلقه در اطراف خورشید ایجاد شد، در اصطلاح به آن حلقه ی الماس میگویند.
behnum
10-24-2011, 08:52 PM
خوشه باز
(Open Cluster)
اجتماعی پراکنده از سامانه های چندتایی ( منفرد - دو تایی - سه تایی و ... ) ستارگان که با کشش گرانشی ضعیفی که ناشی از تعداد محدود ( در حدود صد تا چند هزار ) و پراکندگی آنهاست،درون سحابی خودی تشکیل شده و از ویژگی های عمده ی آنها سن کم ( نزدیک به یک میلیارد سال) و رنگ منحصر به فرد ستارگان تشکیل دهنده ی آن ( آبی و سفید ) می باشد . این اجرام بر اساس مشاهدات و داده های نظری در قسمت های بیرونی کهکشان ها مانند بازوهای مارپیچی و قسمت درونی صفحه کهکشانی به میزان فراوانی یافت می شوند و برای نمونه از بارزترین این اجرام می توان به خوشه M45 با نام رایج خوشه پروین یا Pleiades اشاره کرد که در صورت فلکی ثور واقع شده است.
2621
sara shahabi
10-24-2011, 10:02 PM
خوشه ستاره ای
(Star Cluster)
خوشه های ستاره ای اجتماعی از ستاره ها هستند که نیروی گرانش آن ها را به هم پیوند داده است.دو نوع خوشه می توانیم تعریف کنیم:خوشه ی باز و خوشه ی کروی.
تعداد ستاره های خوشه ی کروی عمدتاً بیشتر بوده و پیرتر نیز هستند.معمولاً در هاله ی کهکشان یافت می شوند.ولی بارز ترین ویژگی که این دو نوع را از هم جدا می کند فاصله ی بیشتر ستاره ها از هم در خوشه های باز است که در نهایت به علت اثرات گرانشی از هم دور می شوند.
صرف نظر از نوع خوشه،تمام ستاره های عضو خوشه،سن و ترکیب تقریباً یکسانی دارند؛چون هم زمان به وجود آمده اند.البته وقتی با تلسکوپ یا دوربین دو چشمی به این خوشه ها نگاه می کنیم ممکن است ستاره هایی وجود داشته باشند که متعلق به این خوشه نباشند،که این امر را می توانیم از طریق جهت و سرعت ستاره ها در یابیم(ستاره های مربوط به یک خوشه اغلب جهت و سرعت نسبتاً یکسانی دارند).نکته ی دیگر در خصوصِ خوشه ها این که به علت همبستگی ستاره ها با هم،درخشان ترین ستاره ی خوشه از نظر ظاهری،در واقعیت(از حیث ِقدر مطلق)هم درخشان ترین آن هاست.مطالعه ی خوشه های ستاره ای در کشیدن نمودار h-r برای این خوشه ها مفید است که می توان فاصله ی آن ها را با مقایسه تخمین زد(چون تعداد کمی از خوشه های ستاره ای آن قدر به ما نزدیک هستند که بتوانیم فاصله ی آن هار ا از روش اختلاف منظر به دست آوریم)
Sunrise
10-28-2011, 11:22 AM
خوشه کروی
Globular cluster
خوشه ای ستاره ای، متشکل از ده هزار تا ده میلیون ستاره در ناحیهای که وسعت آن به 100 سال نوری میرسد. خوشههای کروی دارای ستارگان پیری هستند که حداقل سن آنها به 10 میلیارد سال میرسد و میزان عناصر سنگین در آنها بسیار کم است- ستارگان جمعیت دو- خوشههای کروی معمولاً کروی شکلند و در هاله کهشکانهای مارپیچی یافت می شوند.. کهکشان ما 140 خوشه کروی شناخته شده وجود دارد که در یک هاله کروی به فاصله150000 سال نوری از مرکز کهکشانی توزیع شدهاند. 13M مثالی از یک خوشه کروی است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/60/Heart_of_M13_Hercules_Globular_Cluster.jpg/240px-Heart_of_M13_Hercules_Globular_Cluster.jpg
امتیاز تصویر: ویکی پدیا
Sunrise
10-28-2011, 11:28 AM
خوشههای کهکشانی
Cluster of galaxies
مجموعهای از صد تا هزاران کهکشان، که در ارتباط گرانشی با یکدیگرقرار دارند. نزدیکترین خوشههای کهکشان غنی هر یک حدود هزار کهکشان را در خود جای دادهاند .خوشه سنبله با فاصله 45 میلیون سال نوری مثالی از این مجموعه است. خوشه های کیهانی خود نیز تشکیل مجموعه هایی میدهند که ابر خوشه نام دارند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d3/ESO-M87.jpg/311px-ESO-M87.jpg
امتیاز تصویر : ویکی پدیا
mahdad_haghighi
11-04-2011, 11:43 AM
دایرة البروج
(Ecliptic)
مسیر ظاهری سالانه خورشید در میان ستارگان زمینه ی آسمان ، دایرة البروج نام دارد .
با گردش زمین در مدار خود؛ به نظر میرسد خورشید در میان ستاره ها حرکت میکند. این حرکت متفاوت با حرکت روزانه شرق به غرب خورشید؛ جابجایی سالانه است که هر شبانه روز حدود یک درجه پیش میرود . ما نمیتوانیم به سادگی حرکت خورشید را ببینیم زیرا نور شدید خورشید ؛ ستاره ها را پنهان میکند . اگر آسمان روز روشن نبود ؛ میتوانستیم خورشید را در کنار ستاره های دیگر صورت های فلکی منطقة البروج ببینیم که هر ماه مکانش بین آنها تغییر میکرد . خورشید هر ماه تقریبا در یکی از این صورتهای فلکی یا برج ها قرار دارد .
http://astroupload.com/uploads/13203946371.png
امتیاز تصویر : ویکی پدیا
پیمان اکبرنیا
11-07-2011, 10:58 PM
دایره ساعتی
(Hour Circle)
اصطلاحی است که در علم نجوم کروی به کار میرود. در کره ی سماوی، دایره ساعتی یک جسم آسمانی، به دایره عظیمه ای گفته می شود که از نقاط قطب شمال و جنوب سماوی و آن جسم می گذرد. در واقع به هر کدام از نصف النهارهای سماوی، دایره ساعتی می گویند.
2803
تمام اجرامی که روی یک دایره ساعتی قرار دارند، دارای بعد و زاویه ساعتی یکسانی هستند.
شادی حدادی زاده
11-14-2011, 11:43 AM
دبران
(Aldebaran)
پرنورترین ستاره صورت فلکی ثور یا گاو ، دبران یا آلفا ثور نام دارد و در این صورت فلکی به رنگ قرمز قابل مشاهده می باشد . و 13 امين ستاره درخشان آسمان است . ستارگان تشكيل دهنده ي صورت فلكي گاو يك خوشه ستاره اي باز بنام قلائص هستند . اما دبران جز اين مجموعه نيست .دبران در طول تاريخ مدال درخشان ترين ستاره را داشته ، اما بدليل دور شدن از ما دچار افت قدر شده است و درحال حاضر
قدر ظاهری آن 0.84+ است ، بنابراین برای یافتنش با ستاره های کمربند شکارچی مشکلی نخواهیم داشت . اگر يك خط فرضي از چپ به راست از كمربند اين صورت فلكي (جبار )امتداد بدهيم دبران را پيدا ميكنيم. و در فاصله حدود 67 سال نوری از ما قرار دارد و شعاعش 44.2 برابر خورشید است .و مرحله هيدروژن سوزي را پشت سر گذاشته است.
[/URL]
[URL="http://astroupload.com/uploads/13212598951.jpg"]http://astroupload.com/uploads/13212598951.jpg (http://astroupload.com/uploads/13212598951.jpg)
شادی حدادی زاده
11-14-2011, 11:45 AM
درخشندگی
( Luminosity )
اگر شب هنگام به ستارگان خیره شویم آشکارا درمی یابیم که برخی از آنها پر نورتر از برخی دیگر به نظر می آیند اما باید بدانیم روشنایی ستارگان به فاصله ای که از ما دارند بستگی دارد . برای مثال یک لامپ 100 وات که به فاصله 10متر از ماست دارای همان روشنایی است که یک لامپ 60 وات در فاصله 7.5 متر از ما قرار دارد . نوری که از اجسام خارج می شود با عکس مجذور فاصله نسبت دارد . باید توجه داشت یک لامپ 100 وات درخشانتر از یک لامپ 60 وات است . درخشندگی که آن را با "L" نشان می دهیم مقدار انرژی می باشد که در ثانیه تابش می شود و واحد آن ژول بر ثانیه یا وات است . به طور معمول خورشید را ستاره مرجع در نظر می گیرند و درخشندگی دیگر ستارگان را با آن می سنجند .
شادی حدادی زاده
11-14-2011, 11:47 AM
دریاهای ماه
(Maria)
با ابزارهای اپتیکی کوچک و حتی با چشم غیرمسلح می توان نواحی هموار تاریکی در سطح ماه مشاهده کرد . پیش از آنکه نظراتی علمی در مورد آنها انتشار یابد نام دریا بر آنها نهاده شد به طوریکه حتی تا قرن نوزدهم نیز تصور بر این بود که این نواحی تاریک از آب پر شده اند و همچنین نامهایی به آنها نسبت دادند . دریاهای مشهور ماه عبارتند از : دریای آرامش ، دریای آسایش ، دریای بحرانها ، دریای حاصلخیزی ، دریای رطوبت ، دریای رگبارها و دریای شهد . در واقع این دریاهای جامد ، ماگمای آتشفشانی سرد شده هستند که زمانی قسمتهایی از ماه را پوشانده بودند .
http://astroupload.com/uploads/13212587931.jpg (http://astroupload.com/uploads/13212587931.jpg)
stargazer
11-14-2011, 04:24 PM
دنباله دار
(Comet)
دنباله دار، جسم کوچکی در منظومه شمسی است که عمدتاً از یخ ، غبار و سنگ تشکیل شده است. هنگاميكه این جسم به خورشید نزدیک می شود هستۀ آن تبخیر شده و دنباله ای را تشکیل می دهد. در این حالت این جسم دارای سری درخشان و دنباله ای بلند خواهد بود.
2850
مدار دنباله دار ها اکثراً بیضوی (با قطر بزرگ طولانی) است و در مداری بسته بدور خورشید می چرخند اما دنباله دارهای دیگری هم وجود دارند که مدارشان سهمی یا هذلولیست و فقط یکبار در نزدیکی زمین دیده می شوند. دنباله دارها عمدتاً از دو مکان سرچشمه می گیرند: كمربند كوييپر و ابر اورت. که معمولا يك اختلال گرانشي باعث راه يافتن آن ها به داخل منظومه ي شمسي مي شود.
منبع عکس: ویکی مدیا
sara shahabi
11-15-2011, 02:53 PM
دهانه ی برخوردی
(Impact Crater)
در نجوم به گودالی که در اثر برخورد شهاب سنگ پدید می آید دهانه ی بر خوردی گفته می شود.در زمان بمباران سنگین در منظومه ی شمسی تمام سیارات توسط شهاب سنگها بمباران شدند که دهانه های بر خوردی را بر جای گذاشتند ولی این دهانه ها به علت فرسایش و دیگر عوامل جوی دستخوش دگرگونی می شوند که بر اساس این دگرگونی می توانیم از فعالیت های جغرافیایی و نقش جو در آن ها آگاه شویم.بیشتر دهانه های برخوردی محصول آن زمان هستند ولی در زمان حاضر نیز اتفاق می افتد که البته عمدتاً دهانه های بزرگی نیستند.
ضمناً سیارات می توانند بر اثر فعالیت های آتشفشانی(انفجار داخلی) نیز دهانه داشته باشند که با دهانه های بر خوردی متفاوت است.عموماً دهانه های بر خوردی دارای طبقاتی با ارتفاع کمتر در درون دهانه هستند(همان طور که در عکس دیده می شود).هم چنین بعضی از دهانه های بر خوردی آن قدر سهمگین بوده اند که باعث شده تا سطح پوسته ترک بخورد و موادی از زیر پوسته به سطح بیایند(نظیر دهانه ی کوپرنیک در ماه).
[/URL][URL="http://s2.picofile.com/file/7184161070/230px_Tycho_crater_on_the_Moon.jpg"]http://s2.picofile.com/file/7184161070/230px_Tycho_crater_on_the_Moon.jpg (http://s2.picofile.com/file/7184161070/230px_Tycho_crater_on_the_Moon.jpg)
دهانه ی تیکو در ماه/امتیاز تصویر:Nasa
Setare KOchOlO
11-16-2011, 11:46 PM
دوتايي گرفتي
(Eclipsing Binary)
بيش از نيمي از ستارگان آسمان منظومه هاي دو تايي تا چندتايي هستند كه اغلب اززمان تولد باهم بوده اند و از يك سحابي متولد شده اند . اين ستارگان براساس ويژگي هايشان به چند دسته تقسيم ميشوند : 2گانه ، 2تايي گرفتي ، 2تايي طيفي ، 2تايي اختر سنجي
مدار گردش ستارگان دوتايي گرفتي به گونه اي اززمين ديده ميشوند كه حين گردش بدور يكديگر (كه بدور مركز ثقلشان ميچرخند) يكي (ستاره ي بزرگتر كه به آن ستاره ي اصلي مي گوييم)در پشت ديگري (ستاره ي كوچكتر =همدم) بطور دوره اي پنهان ميشود . دراين زمان كه گرفت رخ ميدهد روشنايي ستاره ي اصلي دچار افت ميشود . وقتي همدم عبور كرد دوباره روشنايي اصلي خود را دارد.
مثال بارز دراين نمونه 2تايي ،"ستاره ي الغول"، ستاره ي بتا - برساووش است . تغييرات افت و خيز اين ستاره با چشم غير مسلح هم محسوس است . و درفاصله 82 سال نوري تا زمين قرار گرفته اند . يك دوره ي تناوب اين منظومه 69 ساعت به طول مي انجامد كه قدر ستاره ي پرنور تراز 1.3 به 5.3 تغيير ميكند . ===> البته طبق رصدهاي انجام گرفته در تغييرات سرعت در خطوط طيفي اين ستاره در قرن 19و 20 توسط منجمان وجود ستاره ي سوم تاييد شده است .
http://www.myup.ir/images/30504426634235150076.gif (http://www.myup.ir/)
امتياز تصوير:ويكي پديا
Setare KOchOlO
11-17-2011, 12:02 AM
دوره تناوب نجومي
(Siderial Period)
مدت زماني كه يك سياره لازم است از ديد خورشيد يه دور كامل را بر كره ي آسمان (ستارگان ثابت) بپيمايد. و گردش كاملي روي مدار خود انجام دهد.
كه همان مدت زمان چرخيدن سيارات بدور خورشيد است كه معادل يكسال آن سياره است . مثلا زمين در مدت 365.25 روز يك دور كامل ميزند .
http://www.myup.ir/images/36091866391940483438.jpg (http://www.myup.ir/)
ماه نيز طي 27.5روز بدور زمين يك دور كامل ميزند .
Setare KOchOlO
11-17-2011, 12:08 AM
دوره تناوب هلالي
(Synodic Period)
مدت زماني كه طول ميكشد 2بار متوالي خورشيد ، زمين و سياره بر يك امتداد معين و دريك خط مستقيم قرار بگيرند . كه در واقع خورشيد با سياره ،نسبت به زمين مقابل يكديگرند . و زاويه ي 180 درجه ميسازند.
http://www.myup.ir/images/36570481240297983208.jpg (http://www.myup.ir/)
Ehsan
11-17-2011, 12:02 PM
ذرات بنیادی
(Elementary Particle)
به کوچکترین ذرات ِ تشکیل دهنده ی جهان ذرات بنیادی می گوییند. ذرات بنیادی در واقع سنگ بناهای این جهان اند. این ذرات به چند گروه مختلف تقسیم می شوند و می توانند با هم برهمکنش داشته و در واقع بر هم کنش بین این ذرات است که اتفاقات فیزیکی دنیای ما را شکل می دهند.
ذرات بنیادی بر اساس ویژگی های آماری به دو گروه بوزون ها و فرمیون ها تقسیم می شوند که فرمیون ها خود به دو دسته ی کوارکها و لپتون ها تقسیم می شوند. برای مثال الکترون یک لپتون است.
فیزیک دانان اکنون مدلی از ذرات بنیادی دارند که به مدل استاندارد ذرات بنیادی معروف است و در این مدل به دسته بندی ذرات بنیادی مختلف و قوانین حاکم بر برهمکنش این ذرات با هم می پردازند به طوری که بتوانند قوانین شناخته شده ی فیزک، مانند الکترومغناطیس را به کمک این ذرات توضیح دهند و مدل کنند.
فیزیک دانان برای شناخت ذرات بنیادی به دانش مکانیک کوانتم نیاز دارند برای همین یکی از مهمترین جنبه های ذرات بنیادی اثرات کوانتمی حاکم بین آنهاست.
همچنین در برهم کنش های ذرات بنیادی قوانین پایستگی (بار ، تکانه و انرژی) برقرار اند که به فیزیک دانان برای شناخت بیشتر و بهتر این ذرات کمک به سزایی می کنند. تا جایی که فیزیک دانان با مفروض گرفتن پایستگی انرژی در برهم کنش ها حدس زدند که یک ذره ای به اسم نوتیرنو باید وجود داشته باشد تا در برهم کنش انرژی پایسته بماند و بعدها در آزمایشگاه این ذره آشکار شد که موفقیت بزرگی برای مدل استاندارد ذرات محسوب می شود.
از چالش های پیش روی ذرات بنیادی ، آشکار کردن ذره ی بوزون هیگز است که در واقع بخش اعظم انگیزه ی ساخت برخورد دهنده ی بزرگ هادرون (LHC) در سرن ( CERN ) آشکار کردن بوزون هیگز است که تا کنون هم آشکار نشده و در صورت آشکار شدن باز هم موفقیت بزرگ دیگری را برای فیزیک نوین رقم خواهد زد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/00/Standard_Model_of_Elementary_Particles.svg/500px-Standard_Model_of_Elementary_Particles.svg.png
تصویر از ویکیپدیا
stargazer
11-17-2011, 02:16 PM
رخگرد
(Libration)
به طور کلی به تغییراتی که در سطح قابل مشاهدۀ ماه رخ می دهد و ما به عنوان ناظر زمینی مشاهده گر آن هستیم رخگرد یا لیبراسیون گفته می شود. این رخ گرد به سه نوع
اصلی تقسیم بندی می شود: رخگرد طولی، رخگرد عرضی و رخگرد روزانه
در نتیجه رخگرد طولی، رصدکننده نه تنها میتواند "چهره" ماه را ببیند بلکه "گونه هایش" را هم میتواند مشاهده کند. بر اثر رخگرد عرضی، رأس "پیشانی" و زیر "چانه" ماه متناوباً
آشکار میشود. رخگردهای روزانه به مکان بیننده بر روی زمین بستگی دارد.
رخگرد باعث میشود که بیننده از زمین بتواند مجموعاً ۵۹ درصد از سطح ماه را ببیند.
[/URL]http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lunar_librati on_with_phase2.gif (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lunar_librati on_with_phase2.gif)http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lunar_librati on_with_phase2.gif (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lunar_librati on_with_phase2.gif)[URL="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lunar_librati on_with_phase2.gif"]http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lunar_librati on_with_phase2.gif (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lunar_librati on_with_phase2.gif)برگرفته از: کتاب نجوم به زبان ساده
stargazer
11-17-2011, 02:50 PM
ردف
(Deneb)
ردف درخشان ترين ستاره صورت فلکي ماکيان (دجاجه) است که در موقعیت انتهایی و دم دجاجه قرار دارد و از درخشان ترين ستارگان کهکشان راه شيري می باشد. ردف يک هزار و
800 سال نوري با ما فاصله دارد و درواقع 70 هزار برابر از خورشيد درخشان تر است. این ستاره، ستاره ای متغیر است و پیشروی ستارگان متغیر آلفای دجاجه ای (ACYG) یعنی
ابرغولهای تپشی با دامنه تغییرات کم.
2860
نامهای دیگر آن: ذنب دجاجه، دمچه قو، ردف، دم ماکيان
نجوم: آلفا - دجاجه
علوم دريايى: ذنب الدجاجه
برگرفته از: هفت آسمان و دیکشنری/ امتیاز تصویر: sciencephotolibrary
sara shahabi
11-17-2011, 05:11 PM
رده بندی طیفی
(Stellar classification)
رده بندی طیفی سیستمی برای مرتب کردن ستارگان بر حسب طیف است.
یکی از اولین رده بندی های طیفی شامل حرف های O,B,A,F,G,K,M است،داغ ترین ستاره ها ستاره های رده ی O هستند و سردترین ستاره ها M.هم چنین ستاره های رده ی O جرم و درخشندگی بیشتری دارند.ستاره های رده ی O "آبی"، رده ی B "آبی-سفید" ، رده ی A"سفید" ، رده ی F"زرد-سفید" ، رده ی G"زرد" ، رده ی K"نارنجی" و رده ی M"قرمز" .اگر چه ممکن است رنگ های ذکر شده توسط رصدگر متفاوت باشد،که به مکان و شرایط رصدی و هم چنین خود فرد بستگی دارد.
با پیشرفته تر شدن دستگاه های طیف سنجی و بیشتر شدن دقت دستگاه ها هر کدام از رده های طیفی پسوندی از 0 تا 9 اختیار کردند.مثلا A0 نشان دهنده ی داغ تر ین ستاره در رده ی A و A9 سردترین آن هاست.خورشید بر طبق این دسته بندی G2 معرفی می شود.این رده بندی به رده بندی هاروارد مشهور است که بر حسب شدت خطوط هیدروژن مرتب می شود. در واقع علت نامنظم بودن ترتیب رده بندی هم همین است چون در آن زمان تنها اطلاعاتی که از ستاره ها داشتند بر اساس طیفشان بود به همین خاطر اولین رده بندی هم بر اساس ویژگی طیفی ستاره ها شکل گرفت. یکی از این ویژگی ها قدرت خطوط هیدروژن بود و بر این اساس ستارگان را مرتب کردند به طوری که قوی ترین خطوط هیدروژن در ستارگان رده ی طیفی A دیده می شود و به ترتیب تا ضعیف ترین خطوط که همانا مربوط به رده O (که داغترین ستارگان اند) ادامه میابد. بعدها که به رابطه ی دما با این خطوط پی بردند رده بندی را با همان اسامی اما بر اساس دما دوباره چیدند.
هم چنین حروف دیگر برای نشان دادن رده های نادرتر ستاره ها به کار می رود.مانند:
WR/W:دمای بالا،مقدار هلیوم نسبت به هیدروژن زیاد است و شدت بادهای ستاره ای زیاد است.
L:سردتر از ستاره های نوع M هستند و در فروسرخ می درخشند.
T:مانند رده ی L و متان در آن ها به وفور یافت می شود.
Y:کوتوله های بسیار سرد.(در حد دمای بدن انسان!)
C:غول های قرمزی که در جو آن ها کربن یافت می شود.(ابتدا با R ,N شناخته می شدند)
D:مختص کوتوله های سفید که به زیر رده های متعددی تقسیم می شود.
P:سحابی سیاره نما
Q:ابرنواختر
برخی از مطالب:en.wikipedia
Ehsan
11-28-2011, 06:43 PM
رشته اصلی
(main sequence)
اگر محل تعداد بسیار زیادی از ستارگان ِ را روی نمودار رنگ-قدر رسم کنیم بخش قابل توجه ی از ستاره ها روی یک نوار نسبتا باریک قرار می گیرند که همان رشته ی اصلی است. در واقع رشته ی اصلی ناحیه ای روی نمودار رنگ-قدر است که ستاره ، بیشتر عمر خود را در این ناحیه با تعادل سپری می کند و به همین خاطر است که تجمع ستاره ها در این ناحیه بسیار زیاد است.
ستاره هایی که در رشته ی اصلی قرار دارند اغلب در حال ِ تعادل به سر می برند به این معنی که فشار ِ ناشی از گرانش ِ گازها و تابش ِ هسته با هم در تعادل اند. ستاره ها در این ناحیه، در کوره ی ِ مرکزی اشان هیدروژن را به هلیوم تبدیل می کنند و با استفاده از این فرایند انرژی مورد نیاز خود را تامین می کنند.
خورشید ِ ما حدود 5 میلیارد سال است که در رشته ی اصلی قرار دارد و حدودا به همین مقدار هم روی رشته ی اصلی باقی خواهد ماند. ستارگانی که جرم بیشتری دارند مدت زمان کمتری روی رشته ی اصلی باقی می مانند.
معمولا منظور از عمر ستارگان، مدت زمان باقی ماندن ستاره در رشته ی اصلی است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/2e/H-R_diagram.png (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/2e/H-R_diagram.png)
تصویر رشته ی اصلی (تصویر از ویکی پدیا)
stargazer
12-02-2011, 04:55 PM
رصدخانه
(Observatory)
رصدخانه به محلی گفته می شود که برای رصد ستارگان، سیارات و سایر اجرام درست شده و در آن به مشاهده، بررسی و اندازه گیری پدیده های آسمانی می پردازند.
در رصدخانه های گذشته، ابزار رصدی قدیمی مثل سدُس، انواع ربعها و سایر ابزار ستاره شناسی بکار برده می شد اما رصدخانه های کنونی، معمولاً دارای گنبدی متحرک هستند
و از تلسکوپهای نوری یا رادیویی در آنها استفاده می شود.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/7/76/McDonald_blue.JPG (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/7/76/McDonald_blue.JPG)
منبع تصویر: ویکی پدیا
stargazer
12-02-2011, 05:58 PM
رقص محوری
(Nutation)
حرکت رقص محوری یا ترقصی یکی از حرکتهای زمین است که طی آن محور زمین منحنی ای را ترسیم می کند که یکدست نیست. در واقع محور زمین در این منحنی با نوسانهای
کوچکی حرکت می کند که دوره تناوب آنها (نوسانها) حدود 18.6 سال است.
علت اصلی حرکت رقص محوری، نیروی گرانش ماه است که بواسطۀ چرخش آن بدور زمین ایجاد می شود. حرکت واقعی محور ترکیبی است از حرکت تقدیمی و رقص محوری.
[/URL][URL="http://www.starrynighteducation.com/sntimes/2009/june/wwwgfx_cur/Precession_Nutation.png"]http://www.starrynighteducation.com/sntimes/2009/june/wwwgfx_cur/Precession_Nutation.png (http://www.aftab.ir/blog/wp-content/uploads/2011/02/raqse-mehvari1.jpgcorrect1.jpg)
منبع تصویر: starrynighteducation
Mahtabe kavir
12-02-2011, 10:33 PM
رمبش
(Implosion)
رمبش عبارت است از هجوم ناگهانی یک ماده به درون و به انفجار شباهت دارد. با این تفاوت که ماده به جای حرکت به بیرون، به سمت درون میرود. عامل رمبش نیروی گرانش است که اشیا را به سمت هم میکشد. در ستاره ها فشار ناشی از گرمای تولید شده توسط واکنش هستهای درون ستاره عامل مقابله با رمبش میباشد.به این حالت تعادل هیدرواستاتیک میگویند.در هنگام اتمام واکنش گرمازا در ستاره در انتهای عمر آن فشار که عامل مقابله با رمبش است برداشته میشود وستاره دچار رمبش میشود.
درونپاشی باعث تولید مادهای بسیار چگال در مرکز ستاره میشود که میتواند به صورت یک کوتوله سفید یا در صورت زیاد بودن جرم (بیشتر بودن از حد چاندراسخار)به صورت ستاره ی نوترونی یا سیاهچاله درآید.
[/URL]http://forum.avastarco.com/forum/%5Burl=http://astroupload.com/%5D%5Bimg%5Dhttp://astroupload.com/uploads/13228513581.png%5B/img%5D%5B/url%5D (http://forum.avastarco.com/forum/%5Burl=http://astroupload.com/%5D%5Bimg%5Dhttp://astroupload.com/uploads/13228513581.png%5B/img%5D%5B/url%5D)http://forum.avastarco.com/forum/%5Burl=http://astroupload.com/%5D%5Bimg%5Dhttp://astroupload.com/uploads/13228513581.png%5B/img%5D%5B/url%5D (http://forum.avastarco.com/forum/%5Burl=http://astroupload.com/%5D%5Bimg%5Dhttp://astroupload.com/uploads/13228513581.png%5B/img%5D%5B/url%5D)[URL="http://astroupload.com/uploads/13228513581.png"]http://astroupload.com/uploads/13228513581.png (http://astroupload.com/uploads/13228513581.png)
منبع:ویکی پدیا
Mahtabe kavir
12-16-2011, 09:37 PM
روز متوسط خورشیدی
(Mean solar day)
مدار زمین به دور خورشید دایره نیست. فاصله زمین از خورشید در طول یک سال ثابت نمیماند، به همین دلیل سرعت گردش زمین به دور خورشید نیز ثابت نیست. یعنی سرعت حرکت مداری زمین زمانی که زمین به خورشید نزدیکتر است، بیشتر از زمانی است که زمین به خورشید دورتر است. در نتیجه طول روز خورشیدی در ایام مختلف سال یکسان نیست. برای آنکه طول روز ثابتی برای اندازه گیری زمان داشته باشیم به جای خورشید حقیقی از خورشید متوسط استفاده میکنند. خورشید متوسط بر خلاف خورشید حقیقی که روی دایرة البروج حرکت میکند یک نقطه فرضی است که بر روی استوای سماوی جابجا میشود و سرعت ظاهری آن در طول سال ثابت است.
روز اول بهار خورشید حقیقی و خورشید متوسط هر دو بر نقطه اعتدال بهاری قرار میگیرند. با گذشت زمان خورشید حقیقی بر روی دایرة البروج و خورشید متوسط بر روی استوای سماوی جابجا میشوند. سرعت حرکت خورشید حقیقی با توجه به مکان مداری خود کندتر و تندتر میشود و از خورشید متوسط عقب یا جلو میافتد. بنا به قرار داد مدت زمان معین دو عبور متوالی خورشید متوسط از نصف النهار مکان ، شبانه روز متوسط خورشیدی نامیده میشود. مدت شبانه روز متوسط خورشیدی در تمام ایام سال یکسان است، در حالی که طول روز خورشید حقیقی گاه کمتر و گاه بیشتر از طول روزخورشید متوسط است.
لحظهای که خورشید حقیقی در نصف النهار مکان دیده میشود ظهر حقیقی یا ظهر شرعی گفته میشود و لحظهای که خورشید متوسط بر نصف النهار مکان دیده میشود ظهر متوسط نامیده میشود. تفاوت ظهر حقیقی و ظهر متوسط تعدیل زمان نامیده میشود. تعدیل زمان در طول سال بین منفی 16 تا مثبت 16دقیقه تغییر میکند، یعنی در طول سال ظهر شرعی از ظهر متوسط حداکثر 16 دقیقه جلو یا عقب میافتد.
منبع:دانشنامه رشد
Mahtabe kavir
12-16-2011, 09:49 PM
روز نجوم
(astronomy day)
در روز نجوم منجمان آماتور (و گاهی حرفه ای) تلاش می کنند عموم مردم را با زیباییهای آسمان آشنا کنند. برخی از مردم تصور می کنند "علم" چیز پیچیده ای بوده و متعلق به دانشمندان است و از ارتباط آن با زندگی روزمره و زیبائیهای آن در محیط اطرافشان اطلاعی ندارند. در روز نجوم می توان تا حدی فاصله میان محققان، دانشمندان و مردم را کمتر کرد.
در برخی از کشورها، یک یا چند روز درهای آزمایشگاه ها و رصدخانه ها به روی مردم عادی باز است تا همه مردم بتوانند با فعالیت های علمی از نزدیک آشنا شوند، اما بیشتر رصدخانه ها برای دوربودن از آلودگی نوری، آلودگی هوا و کم کردن اثر جو، در خارج از شهر و در ارتفاعات بالا قرار دارند و حتی اگر برخی روزها رصدخانه ها پذیرای مردم عادی باشند، مراجعه مردم به رصدخانه ها مشکل است.
حدود 30 سال پیش داگ برگر پیشنهاد داد به جای اینکه مردم را به خارج از شهرها و مناطق دوردست بکشانیم، بهتر است در روز مشخصی از سال، تلسکوپها را به داخل شهرها و به میان مردم بیاوریم.این گونه بود که روز نجوم متولد شد.
امروز بیش از 50 کشور روز و هفته نجوم را برگزار می کنند.
اتحادیه نجوم تلاش می کند در برگزاری روز نجوم در سراسر جهان هماهنگی ایجاد کند. این مرکز یکی از روزهای آخر هفته بین 15 می تا 15 اوریل را که ماه در حالت تربیع اول است، به عنوان روز جهانی نجوم و هفته پیش از آن را به عنوان هفته نجوم اعلام می کند.
هنگامی که ماه در وضعیت تربیع است، هنگام ظهر طلوع می کند و حدود 6 بعدازظهر به بیشترین ارتفاع (فاصله از افق) می رسد و نیمه شب غروب می کند، بنابراین از ظهر به بعد می توان با دوربینها و تلسکوپهای آماتوری، پستی بلندی های ماه را به مردم نشان داد.
در ایران از سال 1380 روز نجوم برگزار می شود و شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران هماهنگی برگزاری روز نجوم در ایران را به عهده دارد.
در کشورهایي كه تقويم رسمي آنها ميلادي است روز نجوم روز شنبه یا یکشنبه (روز آخر هفته که تعطیل است) برگزار می شود. طبق دستور العمل اتحادیه نجوم، هر کشوری با شرایط خاص خود روز نجوم در هفته نجوم را در کشور خود تعیین می کند.
با توجه به تقویم رسمي ایران، انجمن نجوم ایران روز جمعه قبل یا بعد از روزی را که اتحادیه نجوم انتخاب می کند، به عنوان روز نجوم در ایران اعلام می کند تا مردم بیشتری به ویژه خانواده ها بتوانند از برنامه های این روز استفاده کنند.
[/URL][URL="http://astroupload.com/uploads/13240591721.jpg"]http://astroupload.com/uploads/13240591721.jpg (http://astroupload.com/uploads/13240591721.jpg)
منبع:سایت نجوم
امتیاز تصویر:سایت تبیان
Mahtabe kavir
12-16-2011, 10:02 PM
روز نجومی
(sidereal day)
روز نجومی برابر است با مدت زمان بین دو عبور متوالی یک ستاره از نصف النهار مکان یک ناظر و به عبارتی دیگر برابر با زاویه ساعتی یک ستاره در یک دور کامل گردش زمین به دور محور خودش است. اختر شناسان بطور قرار دادی زاویه ساعتی نقطه اعتدال بهاری را بر کره آسمان برابر با یک روز نجومی محلی معرفی کردهاند.
روز نجومی کوتاهتر از روز خورشیدی است و هرگاه روز خورشیدی برابر با 24 ساعت باشد، روز نجومی برابر با 23 ساعت و 56 دقیقه و 3 ثانیه است.
علت کوتاهتر بودن روز نجومی از روز خورشیدی این است که زمین علاوه بر چرخش به دور خود دارای حرکت انتقالی نیز میباشد.
[/URL][URL="http://astroupload.com/uploads/13240599501.png"]http://astroupload.com/uploads/13240599501.png (http://astroupload.com/uploads/13240599501.png)
تفاوت روز نجومی و روز خورشیدی در شکل بالا نشان داده شده است.
منبع:دانشنامه رشد
امتیاز تصویر:ویکی پدیا
vBulletin® v4.2.3, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.