Last picture Of lorel & hardi in 1989
آخرین عکس از لورل و هاردی
به اینا میشه گفت دو تا دوست!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
Last picture Of lorel & hardi in 1989
آخرین عکس از لورل و هاردی
به اینا میشه گفت دو تا دوست!!!
دوستان از آنجا که بنده با انیشتین دوستی ای چندین و چند ساله و دیرینه داشتم! از او خواستم تا نام کاربری من در انجمن آوا استار را بر روی تخته سیاهش بنویسد و در این حین عکسی نیز از او گرفتم!
این هم همان عکس :
البته اگر شما هم میخواهید او این کار را برایتان انجام دهد می توانید این تقاضا را از او بکنید ، چرا که من سفارش شما را هم پیش او کرده ام ! دوستی به درد همین مواقع میخورد دیگر!
این هم آدرسی که شما باید از انیشتین تقاضا کنید تا هرچه دلتان خواست را روی تخته سیاهش بنویسد!
فكر ميكنيد بازترين، بي مانع ترين و يكدست ترين جاي زمين كجاست؟ در واقع زميني مسطح و باير در كشور استراليا كه امروزه پوشيده از نمك است، از هر جاي ديگري در دنيا مسطح تر است، درست مانند يك آينه!
فایل پیوست 3127
فایل پیوست 3128
منبع:نشنال جئوگرافیک
داستان کوتاه مچ گیری زن باهوش
مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم"
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد..
هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟
مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟"
جواب زن خیلی جالب بود...
زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم .
من درست و غلط بودنشو نمیدونم ولی به نظرم جالب اومد!!!!:)نام روزهای هفتهی فرنگی
.................................................. .....
نام روزهای هفتهی فرنگی از گاهنامهی کهن ايرانی برگرفته شده است
نام روزهای هفته در ايران کهن بدين گونه بوده است:کیوان شید = شنبهمهرشید = یکشنبهمه شید = دوشنبهبهرام شید = سهشنبهتیرشید = چهارشنبههرمزشید = پنجشنبهناهیدشید یا آدینه = جمعهاينک با بررسی ريشههای اين واژگان به اين برآيند ساده میرسيم:کیوان شید = شنبهSaturday = Satur + daySaturn = کیوان------------------------------------------------------------------------------مهرشید = یکشنبهSunday = Sun + daySun = خور (خورشید) = مهر------------------------------------------------------------------------------مه شید = دوشنبهMonday = Mon + dayMoon = ماه--------------------------------------------------------------------------------بهرام شید = سهشنبهTuesday = Tues + day* Tues = god of war = Mars = بهرام
---------------------------------------------------------------------------
تیرشید = چهارشنبهWednesday = Wednes + day* Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر
--------------------------------------------------------------------------هرمزشید = پنجشنبهThursday = Thurs + day* Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز
-------------------------------------------------------------------------ناهیدشید یا آدینه = جمعهFriday = Fri + day* Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید
سوال
مردی در مسابقه ی اطلاعات عمومی شرکت کرده است و سعی در بردن
جایزه یک میلیون دلاری را دارد .
سوالات را بخوانید
۱ـ جنگ صد ساله چند سال طول کشید؟
الف) ۱۱۶ سال
ب ) ۹۹ سال
ج ) ۱۰۰ سال
د ) ۱۵۰ سال
او نمیتواند به این سوال جواب دهد
۲ـ کلاه های پاناما در چه کشوری تولید میشود؟
الف) برزیل
ب) شیلی
ج) پاناما
د)اکوادور
حالا او با خجالت از دانشجویان تماشاگر درخواست کمک میکند
۳ـ روس ها در چه ماهی انقلاب اکتبر را جشن میگیرند؟
الف) ژانویه
ب) سپتامبر
ج) اکتبر
د) نوامبر
این بار هم شرکت کننده درمانده تقاضای فرصت میکند
۴ـ اسم شاه جرج سوم چه بود؟
الف) ادر
ب) آلبرت
ج) جرج
د) مانوئل
خوب بقیه حضار باید به دادش برسند
۵ـ نام جزایر قناری در اقیانوس آرام از کدام حیوان گرفته شده؟
الف) قناری
ب) کانگارو
ج) توله سگ
د) موش
در اینجاست که شرکت کننده ی بخت برگشته از ادامه ی مسابقه انصراف میده
اگر خیلی خودتان را گرفته اید که همه ی جوابها را میدانید و به این بنده ی خدا هم کلی
خندیدید بهتره اول جوابها را بخوانید
جوابها
۱ـ جنگ صد ساله در واقع ۱۱۶ سال طول کشید (۱۳۳۷ـ۱۴۵۳)
۲ـ کلاه پاناما در اکوادور تولید میشه
۳ـ انقلاب اکتبر در ماه نوامبر جشن گرفته میشه
۴ـ اسم شاه جرج .آلبرت بوده که بعد از به سلطنت رسیدن به جرج تغیر یافت
۵ـ توله سگ .اسم لاتین آن
insularia canariaیعنی جزایر توله سگ
از وبلاگ خود م یکی از دوستام برام فرستاده بود
سلام . ممنون از نوشتتون..راستش فکر نکنم درست باشه...حد اقل از هخامنشیان به بعد..
...در دوره ی هخامنشیان ، گاه شماری بابلی رایج بود که یکی از ویژه گی های آن آغاز شدن سال با فصل پاییز بود. خیلی از محققان معتقد هستند که در اوایل حکومت داریوش یکم ، گاه شماری اوستایی رایج میشه. هر سال 12 ماه 30 روزه داشت و 5 روز به عنوان پنجه یا بهریزک کوچک آخر سال اضافه می شد . هر روز نام جداگانه ی خودش را داشت و اسامی آنه برگرفته از نام ایزدان زرتشتی بود. اسامی روز ها:
1- هرمز 2 - بهمن ( وهمن ) 3 - اردیبهشت - شهریور 5 - اسفندارمذ 6 - خرداد 7 - مرداد 8 - دی بآذر 9 - آذر 10 - آبان 11 - خور 12 - ماه 13 - تیر 14 - جوش (( گوش ) 15 - دی بمهر 16 - مهر 17 - سروش 18 - رشن 19 - فروردین 20 - بهرام 21 - رام 22 - باد 23 - دی بدین 24 - دین 25 - ارد 26 - اشتاد 27 - آسمان 28 - زامیاد 29 - ماراسفند 30 - انیران ( اناران )
اسم ماه ها هم مثل اسامی بود که الآن به کار میبریم . حالا هر زمانی که روز در ماه مخصوصش قرار می گرفت ، جشن گرفته می شد . مثلا روز ششم خرداد ،جشن خردادگان یا روز شانزدهم مهر ، مهرگان و یا روز سینزدهم تیر ، تیرگان بود و....( یهنی هر ماه یه جشن می گرفتند ، البته جشن های دیگری هم وجود داشت )
ر دوره اشکانیان هم ، همین تقویم اوستایی به کار برده شد و در دوره ی ساسانیان هم فکر کنم به همین صورت بود ولی در این دوره از اونجایی که هر سال 365 روز در نظر میگرفتند ، هر 4 سال یک شبانه روز و در هر 120 سال ، 30 شبانه روز از سال شمسی حقیقی عقب می افتادند . به همین دلیل ، هر 120 سال یکبار ، ماه سینزدهم هم به 12 ماه اضافه می شد که اون سال 13 ماه میشد و اسم آن ماه بهریزک بزرگ بود .
لینک زیر رو ببینین!!!!عکساش جالبـــه;)
http://yearinreview.yahoo.com/2011/u...os%20of%202011
ازهمان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل،
ازهمان روزی که فرزندان »آدم«،
زهرتلخ دشمنی در خونشان جوشید؛
آدمیت مرد!
گرچه «آدم»زنده بود.
*
ازهمان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
ازهمان روزی که باشلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود
*
بعد،دنیا هی پر از آدم شدو این آسیاب،
گشت و گشت
قرن ها ازمرگ آدم هم گذشت
ای دریغ،
آدمیت برنگشت!
*
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا زخوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی،پاکی،مروت ،ابلهی است!
صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست،
قرن «موسی چومبه»هاست!
*
روزگار مرگ انسانیت است؛
من که ازپژمردن یک شاخه گل،
ازنگاه ساکت یک کودک بیمار،
ازفغان یک قناری در قفس،
ازغم یک مرد درزنجیر-حتی قاتلی بر دار-
اشک درچشمان و بغضم درگلوست،
وندرین ایام،زهرم درپیاله،اشک و خونم درسبوست،
مرگ اورا ازکجا باور کنم؟
*
صحبت از پژمردن یک برگ نیست.
وای!جنگل را بیابان میکنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند!
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان باجان انسان میکنند!
*
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن:مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن:یک شاخه گل هم درجهان هرگز نرست،
فرض کن:جنگل بیابان بود از روز نخست!
درکویری سوت و کور،
درمیان مردمی با این مصیبت ها صبور،
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق،
گفتگو ازمرگ انسانیت است.
«فریدون مشیری»
:Very Beautiful Performance
Download File
:Twins have a conversaion
http://shine.yahoo.com/moments-of-mo...n-2469953.html