گشت رصدی ،مرنجاب - 11و 12 فروردین

[Mostafa]

گشت رصدی آوااستار- کویر مرنجاب ( 11و 12 فروردین )

با سلام

مركز نجوم آوااستار در نظر دارد در تاريخ پنجشنبه و جمعه 11 و 12 فروردین نخستین گشت رصدي - عکاسی در سال 1390 را برگزار نماید .

مكان : کویر مرنجاب

اطلاعات بيشتر در بخش گشت های سايت آوااستار موجود است .



اين تاپيك جهت اطلاع رسانی و اعلام پيشنهادات براي برگزاري بهتر برنامه ايجاد شده است .


* ضمنآ اعضای فعال فروم آوا استار در کلیه گشت های نجومی از 20% تخفیف برخوردار هستند .

[Ehsan]

فقط می تونم آهی جانگداز از تهِ دل بکشم و با لحنی فوق العاده سوزناک بگم : خوش به حالتون!

[karimisss]

عکس اول غروب خورشید روز اول.
عکس دوم جمعی که شب برای معارفه دور هم بودن .
عکس سوم طلوع خورشید روز بعد.
مطمئنم عکسای بقیه هنری تره ولی دوست داشتم منم عکسی بزارم .

[*sh]

[QUOTE=sunrise;9722]سلام به همه

چقدر خوب که چنین رصد خاطره انگیزی رو تجربه کردید!
کاش برنامه های ما هم جور میشد و می اومدیم!

اِنی وی!

بقیه عکسا رو هم بذارید لطفا...

راستی! چقدر اسم اون آقاها به شغلاشون میومده

واقعا جالب بوده اسماشون !!!! من فکر کردم اینا اسمهاییه که بچه ها بخاطر رفتار اون آقایون روشون گذاشتن !!

امیدوارم همیشه به همه ی آوا استاریها خوش بگذره... مخصوصا تو شبای رصدی ..همگی خسته نباشین وما همچنان منتظر عکسا و گزارشاتتون هستیم

[karimisss]

بیشترین های رصد مرنجاب:
1- کریمی ها (حدود پنجاه درصد خانم هایی که بودند فامیلیشون به کریمی ربط داشت.ما کلی سر این قضیه خندیدیم.)
2- کامپیوتری ها (حدود هفتاد درصد افراد رشته کامپیوتر و رشته های دیگر مرتبط با اون بودن که تصمیم گرفتیم نجوم رو زیرگروه رشته کامپیوتر قرار بدیم .)
3- خانواده آقای امام (ایشون هم بیشترین عضو خانواده رودر اون جمع داشتن فکر کنم.)

دوستان چیز دیگه ای یادتون اومد بفرمایین.

یه تعدادی عکس
مقارنه:


مراسم تدفین آقای صادقیان:


سبزه ای در کویر:


قصد داشتم چندتا عکس دیگه هم بزارم که نمیدونم چرا سایت اجازه نمیده .

[Sharafi]

1- کریمی ها (حدود پنجاه درصد خانم هایی که بودند فامیلیشون به کریمی ربط داشت.ما کلی سر این قضیه خندیدیم.)

اون افرادی هم که کریمی نبودند و فامیلشون ربطی به کریمی نداشت ، معرف و دعوت شده توسط کریمی بودند.

3- خانواده آقای امام (ایشون هم بیشترین عضو خانواده رودر اون جمع داشتن فکر کنم.)

در این مورد هم اشتباه کردید چون خانم shadi.porooshani بیشترین رو تشکیل می دادند .

دوستان چیز دیگه ای یادتون اومد بفرمایین.

دوستی هم در کنار آتش شروع به کندن زمین کردن که در نهایت به چاه آب رسیدن که البته قابل خوردن نبود .

در نهایت در عکاسی هاجمله ی "ابی اومد" شروع کننده و پایان دهنده عکاسی شده بود.

موفق باشید.

[Porooshani]

خب پس حالا که میشه عکس گذاشت بگذارید چندتا هم من بگذارم!
اولیش غروب آفتاب در کویر با طعم پاریس-داکار!


حالا آتش نشینی با بچه های گروه


خب البته میشه گفت هممون یه جور آلودگی محیطی به حساب میاییم!


بادی که می اومد منو مثل همه سفرهای دیگه کویری به خودش گرفته بود. برخلاف بقیه، نمی دونم چرا من صدایی نمیشنیدم... آها! چون من رفته بودم و فاصله گرفته بودم


هر چی به بچه ها نزدیک تر میشدم بیشتر یادم می اومد کجام و دارم چیکار می کنم.... خب بالاخره من بقیه رو اینطوری میدیدم!


یک سری عکس دیگه هم هست که باید تو پست های بعدی بگذارم انگار چون این الان دیدم ارور داد که بیشتر از پنج تا نمیتونین عکس بگذارین!
به هر جهت اگر خواستید بقیه عکس ها رو هم می گذارم

[Yalda.dorado]

سلام
من نظرمو از اونجایی اغاز می کنم که تقریبا رصد شروع شده بود...خوب اقای امام داشتند توضیحاتی می دادندو همه جمع شده بودیم.ایشان در همان حین از بعضی دوستان خواستند که فعلا به کار عکاسی بپردازند تا رصد اسمانرا بعد از توضیح دادن اغاز کنند که پیشنهاد خوبی بود .من هم معمولا اول شب رصدی عکاسی می کنم .اگر دقت می کردید من رو اون اوایل که برنامه شروع شده بود خیلی کم دیدید دلیلشم اینه که زمان اموزش به خاطر ازدحام پشت تلسکوپ ها مشکله که خود فرد بخواد دست به کار بشه و جرم گیری کنه.خلاصه ...من خیلی خوشحال و خندان رفتم تو دل شن های کویر و عکاسی از اسمان رو شروع کردم .وقتی برگشتم چیز زیادی نگذشت که اقای امام و جمعی از دوستان دور اتش حلقه زدند و به معرفی پرداختند من هم چون نمی خواستم شب رصدی رو از دست بدم با لیزر کم نوری که در دستم بود به دور از جمعیت شروع کردم به جرم گیری .من چون خودم تلسکوپ و دوربین دوچشمی نداشتم باید تمرین می کردم و البته دیگه لیزر هم کار نکرد که دیگه بدتر...بعد رفتم از اقای صادقیان یک لیزر کم نوره رو به خاموشی دیگه گرفتم که اون هم تموم شد!خیلی دوست داشتم از یکی تو اون موقعیت کمک بگیرم ولی نمی تونستم چون همه مشغول معرفی بودندو من هم صدا کردن افراد رو تو اون موقعیت بی ادبی می دونستم...خیلی حرص خوردم و به جمع بارگشتم وسعی کرم با معرفی مختصر خودم بقیه رو هم به اینکار تشویق کنم ولی این اتفاق نیفتاد.و واقعا داشتم حرص می خوردم که اسمون داشت تموم می شد و ما مشغول صحبت هایی بودیم که می شد بعدا هم راجع بهش صحبت کرد...من می خوام در ماراتن شرکت کنم (البته نه امسال)و اون شب می تونست خیلی به بهم کمک کنه اما ...نشد!ولی حیف شد چون من اون شب رو به اسونی بدت نیاورده بودم که بخوام به اسونی از دست بدمش!
نمیخوام بگم من خیلی بلدم اما ای کاش سطح علمی همه تقریبا یکسان بود تا اینقدر وقت سر توضیح های تکمیل کننده نره و بیشتر به کاوش اسمان می پرداختیم...

[karimisss]

جمع دوستان دور آتش:

[Ehsan]

سلام
من نظرمو از اونجایی اغاز می کنم که تقریبا رصد شروع شده بود...خوب اقای امام داشتند توضیحاتی می دادندو همه جمع شده بودیم.ایشان در همان حین از بعضی دوستان خواستند که فعلا به کار عکاسی بپردازند تا رصد اسمانرا بعد از توضیح دادن اغاز کنند که پیشنهاد خوبی بود .من هم معمولا اول شب رصدی عکاسی می کنم .اگر دقت می کردید من رو اون اوایل که برنامه شروع شده بود خیلی کم دیدید دلیلشم اینه که زمان اموزش به خاطر ازدحام پشت تلسکوپ ها مشکله که خود فرد بخواد دست به کار بشه و جرم گیری کنه.خلاصه ...من خیلی خوشحال و خندان رفتم تو دل شن های کویر و عکاسی از اسمان رو شروع کردم .وقتی برگشتم چیز زیادی نگذشت که اقای امام و جمعی از دوستان دور اتش حلقه زدند و به معرفی پرداختند من هم چون نمی خواستم شب رصدی رو از دست بدم با لیزر کم نوری که در دستم بود به دور از جمعیت شروع کردم به جرم گیری .من چون خودم تلسکوپ و دوربین دوچشمی نداشتم باید تمرین می کردم و البته دیگه لیزر هم کار نکرد که دیگه بدتر...بعد رفتم از اقای صادقیان یک لیزر کم نوره رو به خاموشی دیگه گرفتم که اون هم تموم شد!خیلی دوست داشتم از یکی تو اون موقعیت کمک بگیرم ولی نمی تونستم چون همه مشغول معرفی بودندو من هم صدا کردن افراد رو تو اون موقعیت بی ادبی می دونستم...خیلی حرص خوردم و به جمع بارگشتم وسعی کرم با معرفی مختصر خودم بقیه رو هم به اینکار تشویق کنم ولی این اتفاق نیفتاد.و واقعا داشتم حرص می خوردم که اسمون داشت تموم می شد و ما مشغول صحبت هایی بودیم که می شد بعدا هم راجع بهش صحبت کرد...من می خوام در ماراتن شرکت کنم (البته نه امسال)و اون شب می تونست خیلی به بهم کمک کنه اما ...نشد!ولی حیف شد چون من اون شب رو به اسونی بدت نیاورده بودم که بخوام به اسونی از دست بدمش!
نمیخوام بگم من خیلی بلدم اما ای کاش سطح علمی همه تقریبا یکسان بود تا اینقدر وقت سر توضیح های تکمیل کننده نره و بیشتر به کاوش اسمان می پرداختیم...

زیاد نباید حرص بخورید تجربه نشون داده رصد های دسته جمعی معمولا اگه بازدهِ خیلی خوبی داشته باشه تا یک دو ی نصفِ شب رصد می کنند! مخصوصا وقتی جمعیت زیاد باشه! بعد از اون یا بحث های فلسفی- اجتماعی-سیاسی انجام می شه یا فرضیه ی مقدسِ خواب! خوب یادمه یه شب شصت نفر رفته بودیم رصد ساعت از یک که گذشت داشتیم می زدیم تو سر و کله ی هم که خدا رو رد یا اثبات کنیم البته فقط ده نفر داشتیم این کار رو می کردیم و بقیه خواب بودند. رصد های انفرادی (دو سه نفر!) معمولا بهتر جواب می دند و تا خودِ صبح ملت رصد می کنند! البته من تنها رصدِ بیش از 30 نفری که تا خودِ سپیده همه فعال بودند رو دیدم مربوط به المپیاد بوده اون هم به زورِ نمره و امتحان و هندونه و خربزه!

[شباهنگ]

سلام به همه دوستان

خدا رو شکر که به همه خوش گذشتههه. من هم دوست داشتم باشم اما قسمت نشد. ماشالله با این همه عکاس حرفه ای که تو تور بودن چه قدر عکس کم گذاشتین . آقای امام عزیز یه کم از عکس های شاهکارت بذار . ما که تور نیومدیم حداقل عکسشو ببینیم

ممنون